PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قبر مخفی حضرت زهرا سلام الله علیها



مهاجر
2013_08_15, 03:41 AM
​besm23



اما قبرش:

اینكه قبرحضرت زهرا س در كجاست، نظرات مختلفی در این زمینه وجود دارد، حق این است كه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) خود خواسته بود كه قبرش مخفی باشد تا سندی برای اعتراض او در عرصه‌ی جهان باقی بماند.اما مجلسی و صدوق قبر او را در خانه‌اش می‌دانند و آن را صحیح‌ترین خبر می‌شناسند: (إنّ الأصح انها مدفونة فی بیته)[1].

بسیاری ازاهل سنت به استناد این سخن پیامبر كه فرمود بین قبر و منبرم باغی از باغهای بهشت است، (ما بین بیتی و منبری روضة من ریاض الجنة)[2]،

می‌گویند قبر او در همان محل است. گروهی قبر او را در بقیع می‌دانند و ابن جوزی آن را در كنار خانه‌ی عقیل. . . امام علی (علیه السلام) بر سر مزارش وضع حال امام عل
ی (علیه السلام) و زمزمه‌هایش در كنار مزار یارش مشخص است از چه قبیل خواهد بود؛ زیرا تاریخ انس و صفا را به مانند انس و صفای علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) نمی‌شناسد، جز در رابطه با پیامبر و خدیجه. و طبیعی است كه از دست دادن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) برای او گران است، روزی از مشتی خاك برداشت و گریان شد، اندوهی شدید بر او غالب آمد، روی به مرقد پیامبر كرد و چنین زمزمه نمود: - جانم فدای جگر گوشه‌ی پیامبر كه میراثش تباه شد، بعد از رحلت پیامبر حرمت او را در هم شكستند، او به خواسته‌ی خود نائل آمد، اما نزار و خسته، فقدان پدر توانش را كاست و اشك از دیدگانش جاری ساخت، شبانه به خاك سپرده شد و هیچكس دیگر او را ندید. . . [3]



.ای كاش این جان دردمند همراه با نفس‌هایم از سینه برون می‌رفت:

نفسی علی زفراتها محبوسة یا لیتها نخرجت مع الزفراتی.

پس از تو چیزی برای زندگی نیست. گریه‌ام برای این است كه زندگیم پس از تو طولانی شد«لا خیر بعدك فی الحیوة و انّما أبكی مخافة أن تطول حیاتی».و فرمود اگر از سر كویت برمی‌خیزم، بدان خاطر نیست كه از ماندن در كنارت خسته و ملول شده‌ام، و اگر می‌مانم بدان خاطر نیست كه به وعده‌ی خدا به صابران بدگمانم. . . [4]

.سلام بر پیكر نحیف تو ای فاطمه،سلام بر بدن كبود و تازیانه خورده‌ات،سلام بر جنازه‌ات كه رسواگر شكنجه‌ی خصم است و سلام بر قبر پنهانت كه سند اعتراض است




.پي‌نوشت: [1] . بحار، ج 43 ، ص 188.[2] . صحیح مسلم.[3] . الزهراء(س) ، ص 188[4] . كشف الغمه، ص 127.

مهاجر
2013_08_15, 04:08 AM
سوال.چرا قبر حضرت زهرا س مخفی است

جواب: از جمله اموری كه حضرت زهرا عليها السلام در راه دفاع از ولايت و اعلام نارضايتى از مخالفان انجام داد، وصيت به مخفى ماندن قبر ایشان بود؛ لذا در وصیت خود به امیر المؤمنین علیه السلام عرض می نمایند: وصيت من اين است كه: مرا شب غسل بده، شب كفن كن، شب به خاك بسپار. مگذار خصم بر جنازه‏ام نماز بخواند و براى تشييع حضور يابد.[1]

كوششى كه اهل‏بيت پيامبر صلى الله عليه و آله در مخفى ماندن قبر آن حضرت انجام دادند، گوياى نگرانى اهل‏بيت عليهم السلام از توطئه‏هاى حاكميت غاصب بود.قسمتى از اين اقدامات، براى آن بود كه طبق وصيت زهرا عليها السلام مخالفان در مراسم تشييع، نماز و خاك‏سپارى او حاضر نشوند. اما آثار ظاهرى قبر را چرا از ميان برده‏اند؟ چرا پس از خاك‏سپارى، صورت هفت يا چهل قبر در گورستان بقيع ساخته‏اند؟ چرا اين همه تلاش در پنهان داشتن مزار آن حضرت شده است؟ اگر در سال چهلم هجرى، فرزندان فاطمه عليها السلام قبر پدر خود امير مؤمنان عليه السلام را از ديده مردم پنهان كردند، از بى‏حرمتى مخالفان مى‏ترسيدند. آيا وضع مدينه در سه ماه پس از رحلت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نيز چنين بود؟!آيا علّت همان نيست كه آن حضرت در آخرين سخنانش به زنان مهاجر و انصار بيان كرد؟ او مى‏خواست دور از چشم ناسپاسان و حق‏ناشناسان و غاصبان به خاك سپرده شود و حتى نشان او هم از آنان پنهان باشد تا با اين اقدام، براى هميشه نارضايتى خود را از مخالفان‏ ولايت اعلام كند.حاكميت نيز به اهميت اين اقدام واقف بود و سعى كرد آثار آن را خنثى كند. ولى با مقاومت امير مؤمنان عليه السلام روبه‏رو شدند. امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى فاطمه زهرا عليها السلام به شهادت رسيد، على عليه السلام او را غسل داد و كسى جز فرزندان فاطمه، فضّه و اسماء حضور نداشت.آنان بر فاطمه عليها السلام نماز گزاردند و او را به خاك سپردند. روز بعد، مردم مدينه در بقيع جمع شدند و صورت چهل قبر را ديدند. نتوانستند قبر دخت پيامبر صلى الله عليه و آله را تشخيص دهند. از اين رو، يكديگر را ملامت كردند كه: پيامبرتان تنها يك يادگار داشت. او از دنيا رفت و به خاك سپرده شد بدون آنكه شما حضور پيدا كنيد و بر او نماز بخوانيد و حتى محل قبر او را نيز نمى‏شناسيد.برخى از سران حكومت غاصب گفتند: زنان بيايند و قبر را نبش كنند تا بر او نماز بگزاريم و او را دوباره به خاك بسپاريم. وقتى خبر به امام على عليه السلام رسيد، لباس رزم پوشيد و درحالى‏كه از خشم چشمانش سرخ شده بود، ذوالفقار را حمايل كرد و به بقيع آمد و مانع آنان شد.عمر، پيش آمد و گفت: ما قبر را نبش مى‏كنيم.امير مؤمنان عليه السلام پيراهن او را گرفت و او را بر زمين كوبيد و فرمود: اگر حق مرا گرفتيد و چيزى نگفتم، براى آن بود كه ترسيدم مردم مرتد شوند و از دين برگردند. اما در مورد قبر فاطمه! سوگند به خدايى كه جان على در دست اوست، اگر به خاك فاطمه دست دراز كنيد، زمين را از خونتان سيراب مى‏كنم! آنان با مشاهده مخالفت و تهديد امير مؤمنان عليه السلام، از اين‏كار چشم پوشيدند.[2]

پنهان داشتن قبر دخت پيامبر صلى الله عليه و آله، با هدف اعلام نارضايتى و اعتراض آن حضرت نسبت به متجاوزان بود. شايد سؤال تاريخ هم همين باشد كه به زبان «ازرى» جارى شده است:

و لِاىِّ الْامور تدفن ىّ‏اً بِضْعَة ا كل عام و انتم بخير صطط و يَعط ءاهاو ثوت، لا يرى الناسُ مثوى اىَّ قدس يَضُمُّه مثواها[3]

به چه دليلى پاره تن مصطفى مخفيانه به خاك سپرده شد و آثار تربت پاك او از بين رفت؟ او به آغوش خاك رفت، اما كسى قبر او را نشناخت. آه كه آرامگاه او، چه جسد مقدس و پاكى را در خود جاى داده است؟بنابراين، حضرت زهرا عليها السلام با وصيت خود خواست اعتراض هميشگى‏اش را نسبت به غاصبان خلافت اعلام كند. امامان معصوم عليهم السلام نيز برغم آگاهى از محل قبر، آنرا آشكار نساختند و اين راز تا ظهور منتقم و منجى بشريت حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) همچنان مخفى خواهد ماند.

مهاجر
2013_08_15, 04:15 AM
[1] . بحارالانوار ج 43 ص 214 احقاق الحق ج 10 ص 453.

[2] . بحارالانوار، ج 43، ص 171.« وأصبح البقيع ليلة دفنت وفيه أربعون قبرا جددا ، وإن المسلمين لما علموا وفاتها جاؤوا إلى البقيع ، فوجدوا فيه أربعين قبرا ، فأشكل عليهم قبرها من سائر القبور ، فضج الناس ولام بعضهم بعضا وقالوا : لم يخلف نبيكم فيكم إلا بنتا واحدة تموت وتدفن ولم تحضروا وفاتها والصلاة عليها ، ولا تعرفوا قبرها . ثم قال ولاة الأمر منهم : هاتم من نساء المسلمين من ينبش هذه القبور حتى نجدها فنصلي عليها ونزور قبرها ، فبلغ ذلك أمير المؤمنين ( صلوات الله عليه ) فخرج مغضبا قد احمرت عيناه ، ودرت أوداجه وعليه قباه الأصفر الذي كان يلبسه في كل كريهة ، وهو متوكئ على سيفه ذي الفقار ، حتى ورد البقيع ، فسار إلى الناس النذير وقالوا : هذا علي بن أبي طالب قد أقبل كما ترونه يقسم بالله لئن حول من هذه القبور حجر ليضعن السيف على غابر الاخر .فتلقاه عمر ومن معه من أصحابه وقال له : مالك يا أبا الحسن والله لننبشن قبرها ولنصلين عليها ، فضرب علي ( عليه السلام ) بيده إلى جوامع ثوبه فهزه ، ثم ضرب به الأرض ، وقال له : يا ابن السوداء أما حقي فقد تركته مخافة أن يرتد الناس عن دينهم ، وأما قبر فاطمة فوالذي نفس علي بيده ، لئن رمت وأصحابك شيئا من ذلك لأسقين الأرض من دمائكم ، فإن شئت فأعرض يا عمر . فتلقاه أبو بكر فقال : يا أبا الحسن بحق رسول الله وبحق من فوق العرش إلا خليت عنه فإنا غير فاعلين شيئا تكرهه ، قال : فخلى عنه وتفرق الناس ، ولم يعودوا إلى ذلك »

.[3] . فاطمه زهرا، استاد توفيق ابو علم، ص 213