PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حجاب قلب در قرآن و روايات



صبور
2013_08_10, 02:53 PM
حجاب قلب در قرآن و روایات

فرشته کوهساری (1)


با کنکاشی در تاریخ بشر و جوامع تاریخی می‌بینیم که هر گاه قدرت‌های حاکم می‌خواستند جامعه‌ای را تحت سلطه خود قرار داده و آن را استثمار کنند تلاش می‌کردند تا روح جامعه را فاسد کنند؛ و فساد روح جامعه شدنی نبود جز با غلبه بر روح و قلب افراد آن جامعه. و برای چیره شدن بر قلب افراد جامعه، سعی می‌کردند موانع و حجاب‌هایی را بر قلب‌ها بیافکنند که انسان‌ها قادر به درک مفاهیم حقیقی نشود و آن گاه که قلب، بیمار شود آثارش در اعضا و جوارح نیز هویدا می‌گردد.
محققان و قرآن‌پژوهان بسیاری با قلم زدن در این راه سعی در نشان دادن حجاب‌ها و موانع درک حقایق، نموده و از آن جمله کتاب‌ها و مقالات بسیار، که هر کدام از یک زاویه به بررسی و علل این حجاب‌ها و بیماری‌های دل پرداخته‌اند. این مقاله در نظر دارد با نگرشی متفاوت، با تأمل و بررسی علل فساد قلب از دید قرآن و روایات، روزنه‌ای به سوی قلب سلیم بگشاید.

----------------------------------------
1.دانشجوی کارشناسی ارشد علوم حدیث، گرایش تفسیر اثری، دانشکدۀ مجازی علوم حدیث.

صبور
2013_08_10, 02:55 PM
چکیده


مقاله با هدف تبیین و نگارش «حجاب‌های افکنده بر دل، که مانع رسیدن به کمالات عالیه می‌شود و انسان را روز به روز از راه تعالی دور می‌کند، با تأکید بر آیات و روایات» به رشته تحریر در آمده است و در این مسیر، مهم‌ترین حجاب‌ها که باعث دور شدن انسان از درک حقایق می‌شود، از منظر قران به بحث گذاشته شده است. قلبی که در آیات و روایات معرفی شده با توجه به قرینه‌های موجود، یک ابزار شناخت به شمار می‌آید و از این رو قرآن تأکید زیادی در حفظ و نگهداری آن دارد.
این مقاله به این نکته راهبردی در اخلاق و تربیت دینی و صفای دل دست می‌یابد که انسان با یادآوری و استمرار در ذکر خدا و عبرت گرفتن از سرگذشت پیشینیان و دوری جستن از گناه و مطالعه کتب اخلاقی و احادیث ائمه و ... و در نهایت یاد مرگ، می‌تواند حجاب‌هایی را از قبیل جهل، استکبار، کبر و ریا، حبّ دنیا، انجام گناه، آرزوهای طول و دراز و ... که باعث قساوت دل، زیغ قلب، کوردلی، ختم قلب، زنگار دل و در نهایت مرگ قلب می‌شود، از چهره قلب بزداید و قلب خود را عاری از حجاب‌های دل بنماید.
کلیدواژه‌ها: قلب، حجاب دل، قرآن، شناخت.

صبور
2013_08_10, 02:58 PM
مقدمه


پروردگار عالم در قرآن مجید در بارۀ آفات، مفاسد، درجات و حالات قلب آدمی ‌حقایقی را بیان فرموده و موقعیت و جایگاه آن را در وجود آدمی، و تأثیرش را در سعادت و شقاوت انسان، توسط پیامبران و انبیا عظام و راهنمایان صلاح و فساد بنی آدم، با زبان‌های مختلف و تعبیرات گوناگون ابلاغ فرموده است و این گونه اهمیت و عظمت آن را به جامعه‌های انسانی در عرض قرون متمادی رسانیده است.
با کنکاشی در تاریخ بشر و جوامع تاریخی می‌بینیم که هر گاه قدرت‌های حاکم می‌خواستند جامعه‌ای را تحت سلطه خود قرار داده و آن را استثمار کنند تلاش می‌کردند تا روح جامعه را فاسد کنند؛ و فساد روح جامعه شدنی نبود جز با غلبه بر روح و قلب افراد آن جامعه. و برای چیره شدن بر قلب افراد جامعه، سعی می‌کردند موانع و حجاب‌هایی را بر قلب‌ها بیافکنند که انسان‌ها قادر به درک مفاهیم حقیقی نشود و آن گاه که قلب، بیمار شود آثارش در اعضا و جوارح نیز هویدا می‌گردد.
محققان و قرآن‌پژوهان بسیاری با قلم زدن در این راه سعی در نشان دادن حجاب‌ها و موانع درک حقایق، نموده و از آن جمله کتاب‌ها و مقالات بسیار، که هر کدام از یک زاویه به بررسی و علل این حجاب‌ها و بیماری‌های دل پرداخته‌اند. این مقاله در نظر دارد با نگرشی متفاوت، با تأمل و بررسی علل فساد قلب از دید قرآن و روایات، روزنه‌ای به سوی قلب سلیم بگشاید.

صبور
2013_08_10, 03:00 PM
مفهوم‌شناسی واژه قلب


راغب كه بیشتر به معانی قرآنی واژه‏ها نظر دارد با تنوع بیشتری به توضیح معنای قلب پرداخته است و قلب را در لغت به معنای «گرداندن و تحوّل دادن از وجهى به وجه دیگر» می‌داند؛ مثل گرداندن لباس، و گرداندن انسان از طریقه‏اش ۱. به نفس و روح انسان هم که بُعد خالص، شریف و حقیقت انسان است، می‌توان قلب گفت ۲.
در اصطلاح قرآنی، به روح لطیف انسانی، که با تعلّق به قلب جسمانی، سلطه خود را در بدن انسان اجرا مى‏کند، قلب گویند؛ که از آن به نفس ناطقه نیز تعبیر می‌گردد. پس چون، این قسمت از بدن انسان، مرکز تحولات مختلف روحی است، آن را «قلب» نامیده‌اند ۳.
در قرآن واژه‏هایی است كه مشابهتی با قلب دارند و گویا هم‌ردیف آن تلقی می‏شوند. این واژه‏ها عبارت اند از: صدر، روح، نفس و فؤاد. خداوند مى‌فرماید:
(مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى)؛
دل، آن چه را پیامبر دید دروغ ندانست ۴ .
فؤاد در این جا به معناى اندام اعتقاد، تصدیق، باور و ایمان به كار مى‌رود. قلب را از آن جهت فؤاد گویند كه در آن توقّد و دل‌سوزى است. «فأد» به معناى بریان كردن آمده است. به قولى علّت این تسمیه، تأثر و تحوّل قلب است كه «فأد» در اصل به معنى حركت و تحریک است ۵.

در این جا هم، قلب معناى تصدیق و ایمان را مى رساند:
(قَالَتِ الاَْعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَ لَكِن قُولُواْ أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یدْخُلِ الاِْیمَنُ فِى قُلُوبِكُمْ وَ إِن تُطِیعُواْ اللهَ وَ رَسُولَهُ لاَ یلِتْكُم مِّنْ أَعْمَلِكُمْ شَیا إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِیم)؛
اعراب بادیه‏نشین به تو گفتند: ایمان آوردیم. بگو: نه، هنوز ایمان نیاورده‏اید و باید بگویید اسلام آوردیم؛ چون هنوز ایمان در دل‌هاى شما وارد نشده است. و اگر خدا و رسول را اطاعت كنید خدا از پاداش اعمالتان چیزى كم نمى‏كند كه خدا آمرزگار رحیم است 6.
در این جا، قلب و فؤاد نه تنها ابزار شناخت هستند، بلكه بر خلاف مغز كه در محیط اندیشه ابزار شناخت عقلانى است، فؤاد و قلب عامل تصدیق، باور و ایمان نیز هستند.
قلب در لغت و استعمال عرب هم به معنای قلب صنوبری و هم به معنای نفس مدرکه (عقل) و روح به کار می‌رود و برای کاربرد دقیق معانی قلب در جمله، باید از سیاق عبارت و قرینه‌هایی که در جمله به کار می‌رود کمک بگیریم. در مورد معنای قلب در قرآن باید به آیه‌هایی که قرینه‌های روشنی دارند مراجعه کنیم و معنای قلب را به کمک این قرینه‌ها به دست بیاوریم.
----------------------------------------------------------
1.المفردات فی غریب القران، ج۱، ص۶۸۱2.العین، ج۵، ص۱۷۰
3.التحقیق فی کلمات القرآن، ج۹، ص۳۰۲

4.نجم / ۱۱
5.المیزان، ج۲۰، ص۶۱۷

6.حجرات / ۱۴

صبور
2013_08_10, 03:03 PM
قلب از دیدگاه قرآن و روایات


واژه قلب، در ۱۳۲ آیه، واژه صدر، در ۴۴ آیه، و واژه فواد، در ۱۶ آیه از قرآن به کار رفته است. با توجه به موارد ذکر شده در قرآن و معانی مختلف در حالات گوناگون، می‌توان قدر مشترک همه این موارد را در درون سینه ذکر کرد و قلب را از دیدگاه قرآن، ابزار شناخت خوبی‌ها و بدی‌ها به شمار آوریم که انسان با به کارگیری صحیح از این قوه شناخت، روز به روز بر گنجایش و جلای قلبش می‌افزاید و قدرت شناخت معارف الهی بر او سهل‌تر می‌شود و بر عکس با پا گذاشتن به حیطه گناه و پلیدی‌ها، روز به روز قدرت شناخت معارف الهی را از دست می‌دهد و تنگی سینه و زنگار قلب باعث مسدود شدن بزرگ‌ترین منبع دریافت حقایق می‌شود.
در بیانی زیبا، رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
إنّ للقلب أذنین، فإذا همَّ العبد بذنبٍ قال له روح الإیمان: لاتفعل، و قال له الشیطان: إفعل؛
قلب انسان، دو گوش دارد كه وقتی او تصمیم به انجام گناهی می‌گیرد، روح ایمان به او می‌گوید: نكن، و شیطان می‌گوید: بكن» ۲.
حضرت علی علیه السلام در باره قلب، مرکز وجود انسان می‌فرماید:
به شاه‌رگ این انسان، پاره گوشتی آویخته که شگرف‌ترین اندام‌ها و اعضای درونی او باشد؛ و آن چیزی جز قلب نیست که سرچشمه حکمت است ۳.
ایشان در باره حالات قلب نکته ظریفی را مطرح می‌کند:
قلب‌ها را پیش‌آمدنی است و پس‌رفتنی؛ پس چون روی آورند، بر مستحباتشان وا دارید اما چون پشت کنند، به واجبات بسنده کنید ۱.
می‌توان چنین نتیجه گرفت که لفظ قلب دو جور به کار می‌رود. یکی قلبی که گوشتی و عضلانی است و در بیشتر مواقع در سمت چپ بدن قرار دارد و خون را در رگ‌ها جاری می‌سازد. و دیگری قلبی که مرکز دریایی عمیق و ژرف است و در واقع نفس و روح آدمی است و عرفا آن را ابزار شناخت حقایق و مرکز ادراک واقعیت‌ها معرفی می‌کنند و مسلماً منظور قرآن از قلب همین ابزار شناخت است که اساساً دل انسان مخاطب بخش عمده‌ای از پیام قرآن است:
(إِنَّ فِی ذلِک لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْب) ۲ .


-------------------------------------------------------------------------
1.بحار الانوار، ج۷۰، ص۳۳2
2.نهج البلاغه، ص۴۲۵، ح۱۰۵؛ الکافی، ص۳۱؛ تحف العقول، ص۹۵
3..نهج البلاغه، ص۴۷۱، ح۳۰۴؛ غرر الحکم، ص۱۱۳

4.ق / ۳۷

صبور
2013_08_10, 03:05 PM
حجاب‌های قلب


ابزارهای شناخت حسی، موانع و حجاب‌هایی دارند. مثلاً چشم انسان در صورت وجود مانعی مانند تاریکی هوا، کدورت قرنیه، وجود گرد و غبار و ... قادر به انجام کار اصلی خود یعنی دیدن نیست. انسان هم ممكن است با به وجود آوردن حجاب‌ها و موانعى، راه‌های شناخت قلبی و معرفتی را بر خود ببندد و دیده قلب خود را كور كند. پس اول باید حجاب‌ها را از جلو دیده قلب برداشت و موانع معرفت را کنار زد و سپس به سراغ شناخت حقایق رفت.
در برخی از آیات قران، سخن از کوردلی و نابینایی دل است که بزرگ‌ترین مانع درک حقیقت و رسیدن به مقام کشف و شهود است. کسانی که مدت مدیدی در ظلمات جهل و خودخواهی و غرور گناه فرو می‌روند، بینایی دل را از دست می‌دهند ۳. آفات و حجاب‌های دل، گاه خفیف و گاه شدیدند و گاهی هم آن‌چنان آفت بر دل چیره می‌شود که انسان در ظلمت کامل فرو رفته و همه نوع قدرت درک و معرفت از انسان سلب می‌گردد. در قرآن، گاه سخن از انحراف دل و قلب و به مرحله زنگار رسیدن آن است و گاه این انحراف، بیماری مزمن می‌شود و پرده‌هایی بر دل می‌افتد، قلب به جایی می‌رسد که در غلافی فرو می‌رود، و آن گاه مُهر بر دل می‌زنند و نقش ثابت به خود می‌گیرد. گاهی از این هم فراتر می‌رود و چشم و گوش نیز زیر پرده‌ها قرار می‌گیرد، آدمی ‌هویت انسانی‌اش را از دست می‌دهد و تا مرحله چهارپایان و از آن پایین‌تر سقوط می‌کند ۴.
قرآن كریم در آیات فراوان، از نفوذ تدریجی آفات و موانع معرفت بر قلب و چگونگی آلوده‌ساختن این دریای عظیم معرفت سخن می‌گوید؛ تا آن جا كه این حجاب‌ها قدری ضخیم و قطور می‌شوند که منجر به مرگ قلب می‌گردند.

---------------------------------------------------------------------------------------------------



3.معرفت‌شناسی در عرفان، ص۱۶۷
4.پیام قرآن، ج۱، ص۲۹۸ به بعد

صبور
2013_08_10, 03:09 PM
عوامل محجوب شدن قلب



هوای نفس


خداوند می‌فرماید:
(یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُم بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیضِلَّكَ عَن سَبِیلِ اللهِ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ)؛
اى داوود ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] گردانیدیم؛ پس میان مردم به حقّ داورى كن و زنهار از هوس پیروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند. در حقیقت كسانى كه از راه خدا به در مى‏روند به [سزاى] آن كه روز حساب را فراموش كرده‌اند، عذابى سخت‏خواهند داشت» ۱ .
با توجّه به این آیه، نتیجه پیروی از هوای نفس، انحراف از راه خدا و فراموشی روز جزاست. مولای متقیان می‌فرماید:
لا ترخّص لنفسک فى مطاوعة الهوى و ایثار لذّات الدّنیا، فیفسد دینک و لا یصلح، و تخسر نفسک و لا تربح؛
رخصت مده مر نفس خود را در موافقت كردن خواهش و اختیار لذّت‌هاى دنیا؛ پس فاسد شود دین تو و شایسته نگردد، و زیان كند نفس تو و سود نكند ۲.
پیروی از هوای نفس، از عواملی است که شخص در مسیرهواپرستی کم کم دیدگاهش عوض می‌شود و زشتی بدی‌ها را به خاطر شدّت میل و علاقه‌ای که دارد نمی‌تواند درک کند.

صبور
2013_08_10, 03:09 PM
حبّ مال و دل‌بستگی به دنیا


قرآن مکرراً و به دفعات، دنیا را بازی و سرگرمی‌ می‌شمرد و می‌فرماید:
(وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ)؛
زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی‌نیست» ۳ .
(وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُور) ۴.
و نیز دنیا را چیزی جز فریب و سرگرمی‌ نمی‌داند ۵ .
این که خداوند در برخی آیات، رفاه‌طلبی و زندگی مرفه را همچون حجابی بر مشاعر ادراکی و شهودی انسان معرفی می‌کند و به همه دنیاپرستان هشدار می‌دهد که مراقب باشید سرمایه‌های عظیم انسانی را فدای امور زوال پذیر نکنید، اشاره به این است که دنیا به صورت زنگاری در دل، مانع نزدیک شدن به معارف الهی می‌شود:
(وَ زَینَ لَهُمُ الشَّیطانُ أَعْمالَهُم ...) ۶ .


--------------------------------------------------------------
1.ص / ۲۶
2.شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، ج۶، ص۳۳۱، ح۱۰۴۰۰
3.انعام / ۳۲
4.عمران / ۱۸۵
5.نحل / ۱۶ و توبه / ۹۳
6.نمل / ۲۴

صبور
2013_08_10, 03:11 PM
حب دنیا، دل‌بستگی به مال و اموال و دنیاپرستی، مذموم است اما استفاده معقول از دنیا و مواهب مادی برای رسیدن به کمالات معنوی نه تنها مذموم نیست، بلکه حب آخرت نیز شمرده می‌شود. قرآن مال را وسیله قوام حیات می‌شمرد و می‌فرماید:
(وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِی جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِیاماً) ۱ .
امام صادق علیه السلام فرمود:
به راستى شیطان، آدمى‏زاده را در هر چیزى مى‏چرخاند (تا او را گمراه كند) و چون از او درماند، با پول و مالِ دنیا جلو او را سخت مى‏بندد و گردن او را مى‏گیرد ۲ .
امام علی علیه السلام می‌فرماید:
من أحبّ الدّینار و الدّرهم فهو عبد الدّنیا؛
هر كس دینار و درهم را دوست بدارد، بنده دنیاست ۳ .
پس حبّ مال می‌تواند حجاب دل و منشأ گناهان زیادی از جمله حرام‌خواری، خودفروشی و... شود.

صبور
2013_08_10, 03:12 PM
غفلت و جهل


جهل‌ها و غفلت‌ها، نسیان‌ها و سستی‌ها در اعمالِ اراده، انسان را از مسیر درست منحرف کرده و موجبات سقوط و انحطاط او را فراهم می‌آورند. خداوند در قرآن می‌فرماید:
بسیاری از جنیان و آدمیان را برای دوزخ آفریدیم؛ زیرا دل‌هایی دارند که با آن حقایق را دریافت نمی‌کنند و چشمانی دارند که با آن‌ها نمی‌بینند و گوش‌هایی دارند که با آن‌ها نمی‌شنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه‌ترند. آری، آن‌ها همان غافل‌ماندگان اند» ۴ .
در آیات دیگر، عامل نهایی بدبختی و انحراف افراد، غفلت از خدا معرفی شده است که همانند حجابی بر دل‌هایشان افکنده می‌شود ۵.
یکی از علل مهم ناسپاسی در برابر نعمت‌های خدا، نادانی و غفلت است. امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید:
کسی که غفلت بر او چیره شود، قلبش می‌میرد» ۶.
و نیز ‌فرمود:
آن کس که وضع روزگار را بشناسد از آمادگی برای سفر آخرت غافل نمی‌شود» ۷.
و طبق سخن مولای متقیان علیه السلام استمرار و یاد خدا آثار غفلت را از بین می‌برد:

-------------------------------------------------------

1.نساء / ۵
2.الکافی، ج۵، ص۲۳۱
3.الحیاة، ج۴، ص۶۶
4.اعراف / ۱۷۹
5.مانند: ق / ۳۲، نحل / ۱۰۸، کهف / ۲۸
6.غرر الحکم، ج۵، ص۲۹۳
7.میزان الحکمه، ج۳، ص۲۲۸۵

صبور
2013_08_10, 03:14 PM
بدوام ذکر الله تنجاب الغفلة؛
با استمرار یاد خدا، آثار غفلت زدوده می‌شود ۱.
و در نهایت، یاد مرگ و گذر از قبرستان مردگان با تفکر و تعقل، یکی از راه‌های زدودن پرده غفلت از دیده دل است. امیر مؤمنان علیه السلام به فرزندش امام حسین علیه السلام می‌فرماید:
ای فرزندم! تفکر، نورانیت می‌بخشد و غفلت، ظلمت و تاریکی ۲.


آرزوهای بی‌پایان


در قرآن، آرزوهای دور و دراز همچون پرده‌ای تشبیه شده که بر روی عقل و قلب انسان قرار می‌گیرد و مانع درک حقایق می‌شود: (وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِی حَتَّى جاءَ أَمْرُ الله) ۳ . آیات فراوانی که آرزوهای پیشینیان را (که حجاب‌هایی بر دلشان بوده است) ذکر می‌کند، به این مطلب اشاره دارد. مولای متقیان علیه السلام در خطبه ۴۲ نهج‌البلاغه می‌فرماید:
اى مردم! همانا بر شما از دو چیز مى‏ترسم: هواپرستى و آرزوهاى طولانى». هم ایشان می‌فرماید: «کسی که آرزو دارد جاودانه در دنیا بماند، قسی القلب می‌شود و راغب در دنیا می‌گردد ۴.
و در جای دیگر می‌فرماید:
آرزوهای دراز، چشم‌های بصیرت را کور می‌کند ۵.
با توجه به آیات و روایات، از بین بردن آرزوها با تفکر و تأمل در آخرت و توجه به فانی بودن دنیا، باز شدن چشم‌های بصیرت شدنی است.

صبور
2013_08_10, 03:15 PM
لجاجت و غرور


نخستین جرقه‌های غرور در آغاز آفرینش انسان است؛ آن جا که خطاب شد: (قالَ ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُ) ۶ . و شیطان با غرور گفت: (قالَ أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین) . همان غروری که حجاب شیطان شد، حجاب قوم نوح هم گردید ۷.
خداوند در قرآن می‌فرماید:
(الَّذِینَ یجادِلُونَ فِی آیاتِ اللهِ ... یطْبَعُ اللهُ عَلى‏ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ) ۸ .
طبق این آیه، کبر و غرور افراد اجازه درک حقایق را به آن‌ها نمی‌دهد. افرادی که از روی غرور و خودپسندی، در برابر آیات الهی به مجادله بر می‌خیزند، خداوند آن‌ها را دارای دل‌های تاریک می‌داند و این لجاجت و کبر و غرور، پرده‌ای ضخیم بر قلب انسان می‌شود، که به مرور به قساوت دل می‌انجامد.
مولای متقیان علی علیه السلام غرور را یکی از موانع پندپذیری انسان می‌داند و می‌فرماید:

--------------------------------------------------------------

1.الکافی، ج۳، ص۲۷۰

2.غرر الحکم، ح۶۰۰
3.حدید / ۱۴
4.نهج البلاغه، حکمت ۲۷۵
5.منهج الصادقین، ج۹، ص۱۷۰
6.اعراف / ۱۲

7.ر.ک: هود / ۳۲ و ۹۱
8.غافر / 35

صبور
2013_08_10, 03:17 PM
بینکم و بین الموعظه حجاب من العزة؛
میان شما و موعظه، حجابی از غرور است ۱.
در حدیثى از رسول خدا صلی الله علیه و آله مى‏خوانیم كه به ابن مسعود فرمود:
یابن مسعود! لاتغترن بالله و لاتغترن بصلاحک و علمک و عملک و برک و عبادتك؛
اى ابن مسعود! به (كرم) خدا مغرور نشو و هم‌چنین به صالح بودن و علم و عمل و نیكوكارى و عبادت‏هایت» ۲.
قرآن خطاب به مغروران با این سخن به آنان هشدار می‌دهد که (أَوَ لَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا كَیفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ‏) ۳ ، یعنی با بررسی تاریخ سراسر عبرت جهان و سرنوشت فرعون‌ها، کسراها، قیصرها و ثروتمندان معروف و قدرتمندان بزرگ، در می‌یابیم که این‌ها چیزهایی نیست که انسان بتواند بر آن‌ها تکیه کند و مغرور شود و فخر بفروشد. پس با این اندیشه که این‌ها چه قدر آسیب‌پذیر اند، از مَرکب کبر و غرور پیاده شده و هرگز مغرور نمی‌شود؛ همان گونه که امیر مؤمنان علیه السلام می‌فرماید:
بیچاره آدمی‌زاد! سرآمد زندگیش نامعلوم، علل بیماریش ناپیدا و اعمالش ثبت و ضبط می‌شود، پشه‌ای او را می‌آزارد و گلوگیر شدن آب یا غذایی او را می‌کشد و عرق مختصری او را متعفن و بدبو می‌سازد ۴.
بنا بر این، نخستین گام در درمان این بیماری، شناخت خویشتن و معرفت پروردگار است. نتیجه کبر و غرور، آزاد گذاشتن آمال نفسانی و جولان دادن به نفس است که خود منشأ گناهان بزرگی از جمله بی عفّتی است.

صبور
2013_08_10, 03:18 PM
بی‌ایمانی


تقوا خط نگهداری و مراقبت دایمی ‌است؛ حفاظت و نگهداری از خط بندگی و مراقبت از حریم و منطقه ممنوعه الهی. حضرت علی علیه السلام می‌فرماید:
ای بندگان خدا، شما را به پرهیزگاری سفارش می‌کنم که حقّ خدا بر شماست و موجب حقّ شما بر پروردگار است. از خدا برای پرهیزکاری یاری بخواهید و برای انجام دادن دستورهای الهی از تقوا یاری جویید؛ زیرا تقوا، امروز سپر بلا و فردا، راه رسیدن به بهشت است. راه تقوا، روشن و رونده آن، بهره‌مند و امانت‌دارش، حافظ آن خواهد بود ۵.
قرآن کریم پاسخ‌گویی به دعوت انبیای الهی، یعنی ایمان آوردن را عامل حیات قلب و زندگی روح آدمیان می‌داند به طوری که هر چه قلب برای پذیرش تعالیم پیامبران نرم‌تر و بازتر باشد از هدایت و حیات، برخوردارتر می‌شود، و هر چه در تنگی و مضیقه باشد و پذیرش دعوت انبیای الهی برایش سخت‌تر باشد، از هدایت و حیات دورتر و به عالم حیوانات و مردگان نزدیک‌تر است.

---------------------------------------------------------------------

1.نهج البلاغه، حکمت ۲۸۲

2.مکارم الاخلاق، ج۲، ص۳۵۰

3.روم / ۹
4.نهج البلاغه، حکمت ۴۱۹
5.نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱

صبور
2013_08_10, 03:20 PM
چنان چه قرآن می‌فرماید:
(فَمَنْ یرِدِ اللهُ أَنْ یهْدِیهُ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یرِدْ أَنْ یضِلَّهُ یجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیقاً حَرَجاً كَأَنَّما یصَّعَّدُ فِی السَّماءِ كَذلِكَ یجْعَلُ اللهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یؤْمِنُون)؛
كسى كه خدایش بخواهد هدایت كند، سینه‏اش را براى اسلام گشاده مى‏سازد، و كسى كه خدایش بخواهد گمراه كند، سینه‏اش را تنگ و بى حوصله مى‏سازد، به طورى كه گویى به آسمان بالا مى‏رود. آرى، این چنین خداوند پلیدى را بر آنان كه ایمان ندارند مسلط مى‏سازد ۱ .


سستی بنیان اعتقادی



اعتقاد به سرای باقی، سامان‌بخش رفتارها و اصلاح‌گر اعمال است. اعتقاد به روز جزا و فنا نشدن انسان و اعمالش و داشتن اعتقادی راسخ، مانع لغزش انسان و موجب بیداری دل‌های مستور می‌شود و راه‌گشای انسان برای دستیابی به مقامات و مراتب عالی انسانی است. در مقابل، بی اعتقادی به معاد، سرمنشأ هر گونه فساد و انحراف است؛ چون دل‌های غیر مؤمنان دچار انحراف و کجی است و بی اعتقادی، نفرت از حقّ و حقیقت را به همراه دارد:
(وَ إِذَا ذُكِرَ اللهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یسْتَبْشِرُونَ)؛
و چون سخن از خداى یگانه مى‏شود دل‌هاى كسانى كه به آخرت ایمان ندارند متنفر مى‏شود و چون سخن از خدایان دیگر مى‏شود خشنود مى‏گردند ۲ .

صبور
2013_08_10, 03:20 PM
گناه و خودبینی

سر آغاز گناه، نافرمانی از دستورات خداوند است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سر آغاز نافرمانی از خداوند را بر شش چیز استوار می‌داند: ۱. دوستى دنیا، ۲. دوستى ریاست، ۳. دوستى خوراک، ۴. دوستى خواب، ۵. دوستى استراحت، ۶. دوستى زنان ۳.
گناه کردن، بزرگ‌ترین حجاب و تار و پودهای این حجاب، خودبینی است. اگر انسان سخن قرآن و ائمه را نمی‌فهمد، بداند که در حجاب گناه است و هر چه بیشتر در حجاب گناه فرو رفته باشد، میزان فهمش از قرآن و سخنان ائمه کمتر است. قرآن می‌فرماید: (فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللهُ قُلُوبَهُم) ۴ و یا (ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللهُ قُلُوبَهُم) ۵ . قرآن در حجاب نیست بلکه کافرانند که در حجاب خودبینی فرو رفته‌اند و نمی‌توانند آن‌ها را بفهمند.
امام جعفرصادق علیه السلام می‌فرماید:

----------------------------------------------------


1.انعام / ۱۲۵

2.زمر / ۴۵
3.الکافی، ج۳، ص۳۹۷

4.صف / ۵
5.توبه / ۱۲۷

صبور
2013_08_10, 03:22 PM
بین خدای سبحان و خلق او غیر از خود خلق، حجاب دیگری نیست. خداوند، حجاب محجوب و بدون ساتر، مستور و پنهان است ۱.
پس اگر حجابی است، همان حجاب خودبینی و گناه است؛ چرا که اگر حجاب گناه و خودبینی نباشد، میان عاشق و معشوق هیچ حائلی نیست.
بنا بر این، باید با ایمان و عمل صالح و دوری کردن از رذایل اخلاقی و انحرافات فکری و با روی آوردن به تقوا و عمل صالح، حجاب گناه را از دل و قلب‌هایمان بزداییم. قرآن می‌فرماید: (فَأَنْزَلَ اللهُ سَكِینَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوی) ۲ . در تمام موارد، توصیه به لباس طهارت و تقوا بر تن کردن و دوری کردن از رزایل اخلاقی است که بهترین درمان دوری کردن از حجاب گناه است.


کوچک شمردن گناه

زید شحام گوید: امام صادق علیه السلام فرمود:
از گناهان محقر بپرهیزید كه آمرزیده نشوند. عرض كردم: گناهان محقر چیست؟ فرمود: این است كه مردى گناه كند و بگوید: خوشا حال من اگر غیر از این گناه نداشته باشم
۳.
گناه هر چند كوچک باشد، نافرمانى پروردگار بزرگ است و از این نظر نباید آن را كوچک دانست.

صبور
2013_08_10, 03:22 PM
اصرار بر گناه

كسى كه بر گناه صغیره اصرار كند، مثل مردی كه همیشه جامه ابریشم پوشد، گناهش كبیره محسوب شود و آثار و عذاب گناه كبیره بر آن مترتب گردد» ۴.
امام باقر علیه السلام می‌فرماید:
اصرار بر گناه این است كه كسى گناهى كند و از خدا آمرزش نخواهد، و در فكر توبه نباشد...به درستی که خداوند هیچ طاعتی را با اصرار بر هر گناهى كه باشد نپذیرد ۵.



تأخیر در توبه

فرمان «توبوا (توبه كنید)» انسان را به تعجیل در توبه دعوت مى‏نماید. بنا بر این، تأخیر در توبه، تأخیر در انجام دستور خداوند است و تأخیر در انجام دستورات الهی زمینه را برای گناه فراهم می‌کند. امام جواد علیه السلام مى‏فرماید:
تَاخیر التُّوبَة اِغتِرار، و طُول التَسویف حَیرَة؛

--------------------------------------------------------------------------------

1.التوحید، صدوق، ص۱۷۹
2.فتح / ۲۶ و نیز ر.ک: بقره / ۲۸۲

3.الکافی، ج۳، ص۳۹۴
4.الکافی، ج۳، ص۳۹۵
5.همان ج

صبور
2013_08_10, 03:24 PM
تأخیر توبه، نوعى غرور و بى‏خبرى، و طولانى نمودن آن، نوعى حیرت و سرگردانى است» ۱.
در روایات متعدد آمده است که هر گاه مؤمن گناهى مرتكب شود، تا هفت ساعت به او مهلت داده مى‏شود كه اگر در این هفت ساعت توبه كرد، گناه او در نامه عمل ثبت نمى‏گردد. در بعضى از روایات، به جاى هفت ساعت از صبح تا شب ذكر شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:
«إنّ العبد اذا أذنب ذنباً اُجِّل من غَدوَةٍ الى اللیل فانْ استغفر الله لم یكتب علیه؛
بنده وقتى كه گناه كند، از بامداد تا شب مهلت دارد، اگر در این مدت از درگاه خدا طلب آمرزش كرد، آن گناه بر او نوشته نشود» ۲.


انحرافات خانوادگی

خانواده، واحد کوچکی از یک جامعه است که انسان‌ها از آغاز با فرایند جامعه‌پذیری در ابعاد مختلف از جمله هنجارها و ارزش‌ها آشنا می‌شوند. چه بسا ریشه بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی را می‌توان در فضای تعاملی میان افراد خانواده جستجو کرد: (و الذی خبث لایخرج إلا نکدا) ۳ ؛ زمین خشکِ ناپاک، جز گیاه کم و اندک ثمر نرویاند».
بسیاری از تار و پودهای حجاب‌های رقیق قلب، از محیط خانواده‌ها، مهمانی‌ها، عروسی‌ها، جشن‌های خانوادگی و جشن تولّدها و مجالس دید و بازدیدی که بر اساس چارچوب اسلامی‌ نباشد تنیده می‌شود.

صبور
2013_08_10, 03:24 PM
انحرافات اجتماعی

انحراف هر گونه رفتاری است که با انتظارات جامعه منطبق نباشد. به عبارت دیگر، «انحراف»، دوری جستن و فرار از هنجارها تعریف می‏شود. هر نظام اجتماعی برای حفظ ارزش‌ها و هنجارهایش، روش‌ها و مکانیسم‌هایی را در نظر می‌گیرد تا انسان‌ها بدون هیچ احساس فشاری، نسبت به هنجارهای اجتماعی پایبند شوند و از معیارهای پذیرفته شدۀ جامعه عدول نکنند. علل و عوامل، از جامعه‌ای به جامعه دیگر و از گروهی به گروه دیگر و از فردی به فرد دیگر متفاوت است. مسائل اجتماعی حتی از زمانی به زمان دیگر تفاوت دارند طوری كه برای بیان علت یک انحراف نمی‌توان یک عامل خاصی را عنوان كرد: فقر، بی بندباری، اعتیاد، بیکاری، دوستی‌های نامشروع، فیلم‌های مبتذل، رواج فرهنگ غرب در ماهواره ... . دین مبین اسلام ابزارهای کنترل اجتماع را بر پایه اصول فطرت و قرآن کریم بیان فرموده که با پیروی از این دستورات می‌توان قلب سلیم را از گزند حجاب‌های مختلف حفظ کرد.

-------------------------------------------------------


1.بحار الانوار، ج۶، ص۳۰
2.الکافی، ج۲، ص۴۳۷

3.اعراف / ۵۸

صبور
2013_08_10, 03:27 PM
قرآن کریم بارها با بیان سرگذشت اقوام گذشته، از انواع آلودگی‏ها و انحرافات اجتماعی سخن به میان آورده است و مقصود از بیان آن‌ها را عبرت‌آموزی و پیشگیری از وقوع و تکرار آن‌ها در بین امت اسلامی‌ بر شمرده است. بیان داستان عشق و شیفتگی زلیخا به یوسف با تمام جزئیات در سوره یوسف، برای تقویت جنبه معنوی بشر است و هشدار به نسل انسان از عواملی که باعث انحطاط و دوری او از خداوند می‌شود.


مراتب حجاب قلب

حجاب، قلب را از دست‌یابی به علوم حقیقی و رؤیت‌های باطنی باز می‌دارد. روند حجاب قلب، از رقیق‌ترین حجاب، تا غلیظ‌ترین پوشش قلب، همانا نابودی قلب است:
الف. (کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون) ۱ . واژه «رانَ» چنان كه در مفردات راغب اصفهانی آمده به معنای زنگاری است كه روی اشیای قیمتی می‌نشیند و نشانه پوسیدن و از بین رفتن شفافیت و درخشندگی آن شیء است. مراد از آیه، گرد و غبار گناه و آلودگی است كه بر دل می‌نشیند و بر اثر مرور زمان متراكم و متحجّر شده و همچون زنگاری سراسر قلب را می‌پوشاند و باعث می‌گردد كه انسان نتواند چهره حقایق را ببیند و تشخیص دهد. این کمترین مراتب حجاب است که قلب آدمی ‌را می‌پوشاند که این چیزی جز عمل خود آدمی ‌نیست.
۸۷

صبور
2013_08_10, 03:27 PM
ب. حجاب قلب بعد از این، مرتبه بالاترظی نیز دارد: (و جعلنا علی قلوبهم أكنَّةً اَن یفقهوهُ و فی آذانهم وقراً) ۲ ؛ و بر دل‌های آنان پوشش‌هایی قرار دادیم تا آن را نفهمند و در گوش‌هایشان سنگینى». مراد آیه، پوشش‌ها و پرده‌های گوناگونی است كه بر دل می‌افتد و مانع معرفت و شهود می‌گردد. به گفته برخی از مفسران، تعبیر «اكنّه» دلالت بر پرده‌ها و حجاب‌های متعدد و زیاد دارد ۳.
ج. در آیه دیگر، تعبیر به «غِلاف قلوب» نموده است كه مفهومی‌ بالاتر از مفهوم «اكنّه» دارد، می‌فرماید: (و قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفرهم فقلیلاً ما یؤمنون) ۴ ؛ آن‌ها از روی استهزا گفتند: دل‌های ما در غلاف است. خداوند آن‌ها را به خاطر كفرشان از رحمت خود دور ساخت (به همین دلیل چیزی را درک نمی‌كنند) و كمتر ایمان می‌آورند». غلاف، پوششی است كه از تمام اطراف چیزی را می‌پوشاند، در حالی كه پرده «اكنّه» ممكن است تنها از یک طرف مانع مشاهده گردد. گاه می‌شود كه در اثر فساد و تباهی شدید دل، از تمام جهات پرده بر روی منابع معرفت و شهود می‌افتد و تمام ادراكات انسانی در غلافی فرو می‌رود و از مشاهده حقایق به كلّی محروم می‌گردد.
د. «طبع» حجابی غلیظ‌تر و فشرده‌تر است: (طُبِعَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یفْقَهُون) ۵ . صاحب تفسیر المنار می‌گوید:

--------------------------------------------------------------------------

1.مطففین / ۱۴
2.اسراء / ۴۶
3.روح المعانى، ج۱۵، ص۸۲
4.بقره / ۸۸
5.توبه /87

صبور
2013_08_10, 03:28 PM
طبع، در این گونه آیات همان نقشی است كه بر سكّه می‌زنند كه نقشی است پایدار و باقی و با دوام، و به این آسانی دگرگون نمی‌شود. قلب انسان هر گاه با كفر، نفاق و گناه نقش بسته شود، گاه به جایی می‌رسد كه به آسانی دگرگون شونده نیست ۱.
ﻫ . هم‌چنین قلب می‌تواند از این نیز محجوب‌تر باشد و راه‌های هدایت و قدرت تشخیص حقیقت به كلّی به روی آنان بسته ‌گردد:
(خَتَمَ اللهُ عَلى‏ قُلُوبِهِم)؛
خدا قلب‌هایشان را از درک هرگونه حقایقی ختم کرد ۲ .
و. قفل قلب، نهایت مراتب حجاب و پایان انعقاد جان آدمی ‌است: (أَ فَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها) ۳ . این حجاب، قفل‌هایی است كه بر دل‌ها نهاده می‌شود و به قول فخر رازى، تأثیرش از مُهر نهادن بر دل‌ها نیز بیشتر است ۴. تعبیر به «اقفال» در این آیه، اشاره به این دارد كه تنها یک قفل بر دل نمی‌خورد، گاهی چندین قفل پی در پی بر قلب می‌خورد كه اگر یكی هم گشوده شود، سایر قفل‌ها اجازه باز شدن درهای قلب را به سوی حقایق نمی‌دهند.
در برخی از آیات نیز سخن از كور دلی و نابینایی دل است كه بزرگ‌ترین مانع درک حقیقت و رسیدن به مقام كشف و شهود است. كسانی كه مدت مدیدی در ظلمات جهل و خودخواهی و غرور و گناه فرو می‌روند، بینایی دل را از دست می‌دهند: (وَ مَنْ كانَ فی‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبیل) ۵ .

صبور
2013_08_10, 03:28 PM
ز. قرآن در انتها، مرگ قلب را تأیید می‌کند: (إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعا) ۶ ؛ یعنی تو نمی‌توانی سخن خود را به مرده‌ها بفهمانی؛ زیرا از نظر قرآن انسان فاقد شناخت قلبی، مرده محسوب می‌شود.


اهمیت حجاب قلب در قرآن

با تکرار گناه و استمرار کبر و ریا، خودبینی، حب دنیا، آرزوهای دور و دراز، غفلت و ... این حجاب‌های رقیق به تدریج تبدیل به حجاب‌های غلیظی همچون زیغ قلب، زنگار، قساوت، مهر، کوری و کری، قفل دل و ... و بالاخره مرگ قلب می‌شود که در قرآن به کرات از آن‌ها یاد شده است.
با انجام گناه و تکرار آن، لکه‌های سیاه در قلب انسان پدیدار گشته و با دور شدن از معنویات و فرو رفتن در دنیا، زنگارهای دل نیز شروع می‌شود. خداوند می‌فرماید:
(بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا یكْسِبُون)؛
اعمالشان چون زنگاری بر دل‌هایشان نشسته است ۷ .
1.المنار، ج۹، ص۳۳
2.بقره / ۷
3.محمد / ۲۴
4.تفسیر كبیر، ج۲۸، ص۶۶
5.اسراء / ۷۲
6.نمل / ۸۰
7.متفقین / ۱۴

صبور
2013_08_10, 03:31 PM
پیامبر صلی الله علیه و آله در تفسیر این آیه می‌فرماید:
الذنبُ علی الذَنب حتی سیوَد القَلبُ؛
گناه برگناه انباشته می‌شود تا قلب سیاه گردد».
و امام باقر علیه السلام می‌فرماید:
کسی که گناهی از او سر زند به زودی آن را با آب توبه بشوید. مبادا به صورت رنگ ثابتی برای قلب او در آید ( الکافی، ج۳).
اعمال ناشایست با ملکه و عادت شدن در ذهن انسان، همانند سدی برای سیر و سلوک اوست و این سد حجابی نفوذناپذیر در انسان ایجاد می‌کند و چه بسا با استمرار و پافشاری بر گناه امکان از بین بردن چنین حجابی برای انسان وجود نداشته باشد و با کور شدن دیده قلب و عرفان، راه‌های شناخت قلبی و شهودی خود را از بین ‌برد و مشمول این آیه از قرآن کریم ‌شود:
(لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَینَ لَهُمُ الشَّیطانُ ما كانُوا یعْمَلُون)؛
دل‌های آن‌ها قساوت پیدا کرد و شیطان هر کاری را که می‌کردند در نظرشان زینت داد ۱ .
در روایات و احادیث از قساوت قلب به بیماری زیان‌بار و خطرناک تعبیر شده است. امام باقر علیه السلام می‌فرماید:
وَ ماضَرَبَ عبد بعُقوبَة آعظَم من قسوَة القَلبِ؛
هیچ کیفری از قساوت قلب، بزرگ‌تر و سخت‌تر نیست ۲.
امیر مؤمنان علی علیه السلام به فرزندش می‌فرماید:
فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لبک؛

صبور
2013_08_10, 03:32 PM
به تأدیبت مبادرت ورزیدم قبل از آن که قلبت را قساوت فرا گیرد و فکرت را مشغول گرداند ۳.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
چهار چیز قلب را می‌میراند: ۱. گناه بر گناه افزودن، ۲. بگو مگو کردن با احمق،
۳. هم‌سخن شدن زیاد با زنان، ۴. هم‌نشینی با مردگان. عرض شد: ای پیامبر، منظور از مردگان چیست؟ فرمود: هر توانگر خوشگذران ۴.
و هم ایشان فرمود:
این قلوب را زنگار می‌گیرد، همچنان که آهن را زنگار می‌گیرد وقتی آب به آن برسد. گفتند: جلای آن چیست؟ فرمود: زیادی یاد مرگ و تلاوت قرآن ۵.
همه این تأکیدها نشان می‏دهد که قرآن یک فضای روحی و معنوی عالی برای انسان قائل است و لازم می‏داند که هر فردی این فضا و جو را پاک و سالم نگاه‏ دارد. در مورد اهمیت قلب همین بس که «قلب، عالِم به خدا، عامل برای خدا، کوشا به سوی خدا و نزدیکی‌جوینده به خداست و اعضا و جوارح دیگر خدمت‌گزاران و ابزاری هستند که قلب آن‌ها را استخدام می‌کند و خطاب، سؤال، ثواب و عقاب خدا با قلب است. پس اگر انسان قلب خود را بشناسد خدا را شناخته است» .

---------------------------------------------------------

1.انعام / ۴۳

2.بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۶

3.نهج البلاغه، نامه ۳۱
4.میزان الحکمه، ح۱۷۰۲۳
5.همان، ح۱۷۰۴۹

6..متفقین / ۱۴

صبور
2013_08_10, 03:33 PM
نتیجه

قلب انسان در اثر زنگارها و حجاب‌ها، سخت و انعطاف‌ناپذیر می‌شود و برای پذیرش وسوسه‌های شیطانی آماده می‌گردد. لجاجت، غرور، غفلت، گناه و خودبینی، جهل و استکبار، حب دنیا، آرزوهای دور و دراز، بخل، حسادت، غضب، حرص، طمع، سوء ظن، بدزبانی، کینه و ... حجاب‌های رقیق و عواملی هستند که باعث به وجود آمدن حجاب‌های غلیظی ‌چون زیغ دل، زنگار، قساوت، مُهر، کوری وکری، قفل دل و بالاخره مرگ قلب می‌شوند و آن چنان آفت بر دل چیره می‌شود که انسان در ظلمت کامل فرو می‌رود و درک معارف و حقایق هستی از او سلب می‌شود؛ گاه مُهر بر دل زده می‌شود و نقش ثابت به خود می‌گیرد و گاه مُهر و موم شده و باز فراتر می‌رود و حواس پنج‌گانه ظاهری را هم در زیرپرده‌های خود قرار می‌دهد و آن جاست که آدمی ‌هویت انسانیش را از دست می‌دهد و از حیوان هم پست‌تر می‌شود.
با توجه به رهنمودهای قرآنی و روایی، برای رفع این حجاب‌ها، عبرت گرفتن از تاریخ، استمرار و دوام ذکر و یاد خدا، حضور قلب در نماز، دوری از مجالس لهو و لعب، تعقل و تفکر در فانی بودن دنیا با همه آمال و آرزوهایش، یاد مرگ و ...، باعث زدودن زنگار از آینه روح و قلب انسان می‌شود و از جمله مواردی است که با تمسک به آن‌ها و توکل به خدا می‌توان قلب را صیقل داد و راه‌های درک معارف حقیقی را به روی خود گشود.
دام سخت است مگر یار شود لطف خداورنه آدم نبرد صرفه به شیطان رجیم
حافظ
------------------------------------------------------------
1.متفقین / ۱۴
2.انعام / ۴۳
3.بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۶
4.نهج البلاغه، نامه ۳۱
5.میزان الحکمه، ح۱۷۰۲۳
6.همان، ح۱۷۰۴۹
7.شرح اصول الکافی، ج۹، ص۳۷۷


پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه