PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دام عاشقى



گل مريم
2013_08_04, 11:49 PM
besmellah8




دام عاشقى ((آزمايش و امتحان انسان در قرآن)) (پژوهشى پيرامون ابتلا در كلام وحى)
مؤلف : سيد جعفر موسوى نسب




مقدمه

ابتلا يعنى جريان امتحان الهى به انسان ها كه از مهمترين مباحث قرآنى است و در آيات زيادى از آن سخن به ميان آمده است .
به دليل عموميت و فراگير بودن اين موضوع و نقش سازنده آن و موثر بودن آن در نگاه و نگرش انسان نسبت به پيامدهاى زندگى و حوادث جارى اين بحث همواره در ميان كسانى كه تفكر توحيدى و قرآنى داشته اند، به صورت يك بحث هميشه زنده ، مطرح بوده و هست . اين تاثيرگذارى و ارتباط ارزش بحث را مضاعف و ضرورت طرح و برسى آن را تبيين مى كند در اين خصوص گرچه برخى از مفسرين ذيل آيات مربوط به اين موضوع ، بطور پراكنده ، اجمالا بحث نموده اند ولى هنوز متاءسفانه تحقيق جامع و بحث جدى و قابل توجهى در اين زمينه صورت نگرفته است و كتاب مستقلى كه با نگاه خاص قرآنى نسبت به اين بحث پرداخته باشد، وجود ندارد.
آنچه در پى مى آيد تلاش مختصرى است كه نگارنده به سهم خود سعى نموده است با تدبير در آيات و بهره گيرى از اين مائده آسمانى در حد توان ، به اين بحث اهتمام ورزد تا شايد در پرتو انوار معارف قرآن ، كسب بصيرت نموده و مورد عنايت صاحب قرآن و خليفة الرحمن (عج ) قرار گيرد.
ياءيها العزيز مسنا و اءهلنا الضر و جئنا ببضعة مزجاة فاءوف لنا الكيل و تصدق علينا ان الله يجزى المتصدقين .(1)

در رابطه با اين نوشتار و سير مباحث مطرح در آن ، چند نكته قابل يادآورى است كه ذيلا اشاره مى گردد.

1. با توجه به عنايت خاصى كه قرآن كريم نسبت به اين موضوع دارد و آن را به طور گسترده در ضمن آيات متعددى مطرح نموده است ، طبيعى است كه پرداختن به مجموع اين آيات هم با بررسى ابعاد بحث ، نياز به يك بحث مستقل روائى ، ادبى ، تاريخى ، فلسفى ، كلامى و تفسيرى دارد كه خارج از رسالت اين مختصر بوده و مستلزم تدوين كتابها است . ناگزير با نگاه گزينشى نسبت به آيات ، به طرح محورهاى اساسى بحث در اين جا اكتفا گرديده و مهمترين نكات تفسيرى و تحليلى بحث ، مورد توجه قرار گرفته و در پنج فصل تقديم شده است .

2. به لحاظ اينكه تكيه گاه اصلى در اين تحقيق ، تمركز به متن آيات و استدلالات قرآنى است لذا از نقل تمامى آراء و نظرات مفسرين خوددارى شده و سعى شده است ضمن اينكه سير فهم نگارنده ، نكات معرفتى و جنبه هاى تحليلى بحث نيز تبيين گردد.

3. براى اينكه ديدگاه قرآن در رابطه با مطالب مطرح در اين موضوع ، روشن شود، لازم است كه قبل از هر چيز - برداشتها و نتيجه گيريهاى مستند به ظاهر و جمع بندى آيات مربوط باشد كه اين شيوه در روند بحث لحاظ گرديده است زيرا در حوزه تفسير و فهم آيات ، بيشترين نياز ما را خود قرآن تامين مى كند چون با توجه به پيوستگى و هماهنگى عجيبى كه ميان آيات ، حاكم است ، قرآن خود توضيح و تفسير خود را بعهده دارد - ينطق بعضه بعضه و يشهد بعضه على بعض (2) البته بكارگيرى اين روش (تفسير قرآن به قرآن ) مستلزم داشتن شرايط و رعايت ضوابط خاصى است كه حداقل بايد استنتاجات اولا مبتنى بر روشمندى و مستندسازى باشد. ثانيا - هماهنگ با دلالت ظاهر آيات باشد و حداقل تعارض با ظاهر آيات نداشته باشد چون عدم تعارض با ظاهر آيات شرط صحت برداشت است .

به هر حال اين روش مطمئن ترين راه براى فهم آيات است چه اينكه بارزترين روش تفسيرى اهلبيت عليهم السلام نيز استمداد و استناد به آيات بوده است و از مقام تفسير، سيره اهلبيت عليهم السلام اين بوده است كه اين روش را به پيروان تعليم دهند و نحوه استنباط از آيا را با استمداد از ساير آيات به آنها بياموزند.

بزرگان اهل تفسير از علماء شيعه نيز با الهام از روش قرآنى اهل بيت عليهم السلام اين راه را پيموده اند و نسبت به نقش خود قرآن در فهم قرآن توجه خاصى داشته اند كه در اين ميان تلاش مرحوم علامه طباطبائى رضى الله عنه بيش از همه بوده است . ايشان تفسير وزن ((الميزان )) را بر اساس ‍ روش تفسير قرآن به قرآن عرضه نموده و افق هاى جديدى را در آسمان معارف قرآن ، فراروى قرآن پژوهان گشوده اند و به عنوان شاخص ترين چهره در اين عرصه درخشيدند. تلاشها و برجستگى هاى علمى اين مرد بزرگ موجب شد كه شخصيت معنوى او در مراكز علمى جهان موثر و جاويدانه پيدا كند.

و رجال علمى و انديشمندان معاصر و آينده جهان اسلام را مديون افكار و انديشه هاى ناب خود نمايد. و آنچه مهم است . شناخت ضوابط و اصول استنباط صحيح از آيات و بكارگيرى اين ضوابط و روشها بعنوان ابزار و كليد فهم قرآن است تا تفسير صحيح و مستند از تفسير به راءى متمايز گردد و از تحميل بافته هاى ذهنى بر آيات جلوگيرى گردد.

4. مطالب و موضوعاتى كه به نحوى مرتبط با موضوع ((ابتلا)) است و نكات تربيتى و سازنده آن باعث تعميق و غناى بحث مى شود نيز مورد عنايت بوده و احيانا در قالب پرسش و پاسخ مطرح و به مقدار لازم مسائل مرتبط بحث مورد توجه قرار گرفته است . الحمد لله رب العالمين و العاقبة للمتقين .



1- يوسف ، آيه 88.
2- نهج البلاغه خطبه ، 133.

گل مريم
2013_08_04, 11:52 PM
فصل اول
ابتلا در كاربرد لغت

كلمه اصلى "ابتلا" مصدر ثلاثى مزيد است از باب افتعال از ريشه "بلدا و بلاء" اين واژه و مشتقات آن در قرآن كريم 37 بار در ضمن 134 آيه به كار رفته است .(3)
در لغت كلمه "ابتلا"به معناى آزمون ، تجربه و كشف كردن ، به كار مى رود، يقال بلاه و ابتلاه اذا اختبره و امتحنه (4) اين منظور در معناى لغوى مى گويد: ابتليته ، اختبرته اذا جربه و اختبره (5) يعنى ابتلا عبارت است از استعلام يك حقيقت نهفته و تجربه نمودن آن در مقام امتحان و آزمايش .

راغب در مفردات كلمه "بلاء" را به كهنه شدن و فرسودگى تدريجى معنا كرده است مى گويد: يقال بلى الثواب بلى و بلاء، اى خلق . بلوته اختبرته كانى اخلقته من كثرة اختبارى له (6) طبق گفته راغب واژه "بلد" و "ابتلا" متضمن معناى تكرار و كثرت ممارست در يك امرى است كه كهنه شدن و پوسيدگى آن را به همراه دارد. ايشان وجه نام گذارى غم و اندوه به بلد را، تناسب آن با ريشه لغوى اين كلمه مى دانند مى گويد: سمى انعم بلاء من حيث انه يبلى الجسم ، يعنى غم و اندوه چون در اثر تكرار و مداومت ، باعث فرسودگى تدريجى جسم مى شود لذا به آن بلاء گفته مى شود هم چنين در مورد تكاليف دينى مى گويد: ان التكاليف كلها شاق على ابدان فصارت - من هذ الوجه بلاء يعنى تكاليف دينى به عنوان مجموعه دستورات تكليفى كه به نوعى تحميل كننده و يا محدود كننده مى باشد، چون موجب مشقت بر بدن ها است لذا آن به بلاء تعبير شده است .

اما اين كه آيا مقصود حقيقى و معناى مطابقى كلمه "ابتلا" در استعمالات لغت مخصوصا در كاربردهاى قرآنى آن نيز همان معناى آزمودن و آشكارا نمودن يك حقيقت محض است ؟ و آيا كلمه ابتلا از نظر بار معنائى مرادف با كلمات مثل : تجربه ، اختيار و امتحان است يا اينكه معانى ياد شده ، معانى مجازى كلمه است ؟

بعضى از محققين و لغت شناسان (7) معتقدند كه دقت در موارد كاربرد ماده "بلاء" در لغت و استعمالات قرآنى آن ، نشان مى دهد كه معناى حقيقى و اصلى واژه "ابتلا" عبارت است از ايجاد تحول و تعقيب اين معنا هم عام و جامعى است كه در بردارنده معانى اصلى و حقيقى كلمه است .

طبق اين تعريف ، معانى ديگر از قبيل ، امتحان ، اختيار، تجربه و كه بيشتر اين واژه ها در قرآن به كار رفته است ، همه بيانگر آثار و لوازم مصاديق آن است نه معناى حقيقى كلمه . بنابراين اين معناى دقيق - ولنبلونكم بشى ء من الخوف (8) اين است كه در حالات و امور زندگى شما، تحول و دگرگونى ايجاد مى كنيم . حالات نتيجه و غرض از اين تحول ، مى تواند شناخت اوصاف و خصوصيات انسان باشد و يا رشد استعدادهاى نهفته او كه جزو انگيزه هاى ابتلا است .



3- دائره الفرائد در فرهنگ - ج 3 ص 458 - دكتر محمد باقر محقق - چاپ 1264
4- مجمع البحرين - طريحى - ج 1 - ماده (بلا.)
5- لسان العرب - ابن منظور - ج 14 ص 83.
6- المقررات فى غريب القرآن - راغب اصفهانى - ص 61 ماده (بلى ).
7- التحقيق فى كلمات القرآن الكريم - ج 1، ص 318 - حسن مصطفوى ، چاپ خطى - تهران - 1395 - ق .
8- بقره آيه 155.

گل مريم
2013_08_04, 11:56 PM
ابتلا در فرهنگ قرآن

مراد از واژه "ابتلا" در اصطلاح قرآن با توجه به ريشه لغوى كلمه كه در بردارنده معناى تداوم و تكرار است - عبارت است از مجموعه برنامه هاى مستمر و مداوم الهى كه در رابطه با انسان و عملكرد و رفتار انسان ، جارى است . دقت و تدبر در بكار بردن قرآنى اين واژه و بررسى آياتى كه به مناسبت هاى مختلف ، موضوع ابتلا را مطرح كرده اند. مبين اين معنا است كه مساءله ابتلاء انسان در نگاه قرآن ، بعنوان يك "سنت" و روش الهى مطرح است .

همچنين مفاهيم قرآنى مشابه آن نظير، فتنه ، امتحان ، تمحيص ، تمييز و ضمن اينكه هر كدام از كلمات متضمن نكات و لطائف خاصى است كه متفاوت از ديگرى است اما همه اين عناوين بيانگر سنت و روش حكيمانه الهى مبنى بر آزمودن مستمر و همگانى افراد بشر است و اين معنا وجه مشتركى است ميان كلمه ابتلا و عناوين مشابه آن .

آيات مربوط به موضوع ابتلا گر چه از نظر خطوط كلى بحث داراى سير واحد و جهت گيرى مشتركى است . اما نحوه بيان آيات متفاوت است و هر آيه با عنايت به بعد خاصى ، موضوع را منعكس نموده است كه از اين نظر مى توان آيات مربوط به اين موضوع را به دو دسته تقسيم كرد كه ذيلا به چند نمونه از هر كدام اشاره مى شود:

الف : دسته نخست ، آياتى است كه با نگاه كلى به مساءله پرداخته و عنايت به ابعاد همگانى بودن موضوع دارد:

1. در سوره مومنون بعد از اين كه جريان قوم نوح (عليه السلام)، را به عنوان يك واقعه عبرت آموز تذكر مى دهد و آن را نشانه قدرت و آيت الهى معرفى مى كند، خطاب به پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد: ان فى ذلك لاءيت و ان كنا لمبتلين (9) يعنى ابتلا و آزمودن انسان ها به زمان و يا گروه و نسل خاصى اختصاص ندارد بلكه يك سنت و قانون همگانى است .

2. اءحسب الناس اءن يتركوا اءن يقولوا ءامنا و هم لا يفتنون و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا و ليعلمن الكذبين .(10)
لحن شديد و هشدار دهنده اين آيه ، بسيار تكان دهنده و عبرت انگيز است ! شايد كمتر موضوعى در قرآن يافت شود كه با اين لحن بيان شده باشد. اين آيات اعلام خطرى است كه به انسان ها بيدار باش مى دهد و توجه و تنبّه آنان را به آزمون سخت الهى جلب مى كند. حتى آنانى را كه اظهار ايمان مى كنند و در زمره بندگان صالح قرار دارند نيز به شدت از غفلت در اين امر مهم ، بر حذر مى دارد تا مبادا كسى با ادعاى ايمان ، خود را از امتحان و مكر الهى و عواقب آن در مصونيت پندارد!

تاكيد عجيب اين آيات - با توجه - به اين كه چندين حرف تاكيد در اين آيات به طور مكرر بكار رفته است - هم دلالت بر قطعى بودن جريان ابتلا دارد و هم بيانگر حساسيت و اهميت خاص اين موضوع در نگاه قرآن است .

بنابراين مساءله ابتلا چيزى نيست كه همانند گذراندن مراسم كنكور به صورت يك مرحله و در زمان خاصى مربوط شود بلكه ابتلاء الهى نه با هماهنگى و اعلام قبلى سراغ كسى مى آيد و نه به تعداد دفعات محدود مى شود و نه تاريخ و مكان مى شناسد بلكه با توجه به تاكيدات اين آيات ، ابتلاء و آزمون الهى در سراسر زندگى و همه حالات ممكن است انسان راه ره گيرى كند.

3. الذى خلق الموت و الحيوة ليبلوكم اءيكم اءحسن عملا و هو العزيز الغفور(11) در اين آيه نيز كه در مقام توصيف خداوند است مساءله ابتلا به قدرى با اهميت مطرح شده است كه از آن به عنوان فلسفه خلقت و علت آفرينش انسان ها ياد شده است . طبق مفاد اين آيه غرض از تمام اين همه تشكيلات و بود و نبود و آمدن و رفتن انسان ها در دنيا، اين است كه معيارهاى آزمون الهى به اجرا گذارده شود و نه وزنه وجودى هر كس در ميزان ابتلاء سنجيده شود. مشابه آيه فوق ، آيه ديگرى است كه مى فرمايد: انا خلقنا الانسن من نطفة اءمشاج نبتليه فجعلنه سميعا بصيرا.(12) ضمير (نبتليه ) به انسان بر مى گردد كه مراد از آن نوع انسان است .

اين دسته از آيات دلالت صريح و روشنى دارد بر اينكه نه تنها ابتلاء انسان يك سنت هميشگى الهى است بلكه موضوع ابتلاء فلسفه پيدايش اصل حيات است و اساسا چرخش و گردش حيات فردى و اجتماعى انسانها بر مدار سنت ابتلا برقرار است .

ب : دسته دوم ، آياتى است كه مجارى ابتلا را بيان كرده است نظير: و نبلوكم بالشر و الخير فتنة و الينا ترجعون (13) و آيه ديگرى كه مى فرمايد: ما الحيوة الدنيا الا متع الغرور لتبلون فى اءموالكم و اءنفسكم (14) اين دسته از آيات كه به موارد جريان ابتلا و بيان وسائل و اسباب آن پرداخته است ، بيشترين آيات مربوط به موضوع را تشكيل مى دهد. از اين ميان انتخاب اين دو آيه بلحاظ اينكه عنوان "خير" و "شر" و يا عنوان "اموال" و "انفس" در آن بكار رفته است مى تواند قدر جامعى براى آيات مشابه و موارد ديگر باشد، زيرا عناوين مذكور با توجه به مفاد عام آن ، هر نوع بهره مندى و يا محروميت را شامل مى شود و انواع تنگناهاى معيشتى و مالى و مصيبتهاى خانوادگى و مخاطرات جانى كه هر كدام وسيله ابتلاء انسان ، در عرصه زندگى است .

وجه مشترك دسته دوم ضمن اينكه به مصاديق موضوع مى پردازد و توجه انسان را به خود جلب مى كند، اصل مساءله ابتلا را نيز نظير آيات دسته نخست ، بصورت قانون و سنت اجتناب ناپذير الهى مطرح مى كند كه خداوند هر كسى را بطور حتم ، بنوعى در معرض امتحان قرار خواهد داد.



9- مومنون / 30.
10- عنكبوت / 2 و 3.
11- ملك / 2.
12- انسان آيه 2.
13- انبياء، آيه 35.