PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دريائى بيكران



گل مريم
2013_07_29, 08:39 PM
besm22




الهام از گفتار على (عليه السلام)


مؤلف : سيد محمد تقى حكيم








اينست على بن ابيطالب (عليه السلام )

قدى متوسط، صورتى زيبا و نورانى ، چهره اى گندم گون ، ابروانى كمانى ، چشمانى نافذ، گردنى نقره فام ، محاسنى انبوه ، شانه هائى پهن ، استخوانى درشت ، بازوانى ستبر، روئى شكفته ، لبى خندان و قيافه اى جذاب (1).
شجاعى رؤف ، والا مقامى متواضع ، انسانى نيرومند، مجاهدى بى نظير، شخصيتى باهيبت ، سياستمدارى پرهيزگار، مردى حق طلب ، بردبارى متين ، بخشنده اى مشهور، حكيمى بي عديل ، دانشمندى بى مانند، سرچشمه فيوضات ، معدن علوم و بركات ، اصل عرفان ، اساس معرفت .

زاهدى اكمل ، پارسائى افضل ، عابدى بى ريا، نمازگزارى مخلص ، داورى دادگر، حكمى امين ، مصلحى بزرگ ، اميرى عادل ، فرمانروائى مهربان . دشمن ظالم ، دوست مظلوم ، نخستين مرد مؤ من به پيغمبر (ص )، اولين حامى اسلام ، نظرش بلند، همتش عالى ، گذشتش بى سابقه ، دستش دهنده ، جود و سخاوتش زبانزده خاص و عام (2).

سخنورى فصيح ، ناطقى بليغ ، گفتارش در متانت ، اتقان و شيوائى بى همتا، سخنانش سرآمد سخنان و سرمشق سخنوران ، همچنانكه خود او پيشواى مردمان ، فرمايشاتش به اعتراف دوست و دشمن ، پس از قرآن مجيد بى نظير، كلماتش داروى شفابخش دردها، گفته هايش در ميان گفته ها چون ماه درخشان در ميان ستارگان و جملاتش در هر جا مانند آيات قرآن از ساير جملات ممتاز و نمايان (3).

اينست على بن ابيطالب (عليه السلام ) راد مردى كه در همه عمر پاك زيست و پاك از جهان رفت .



1- المحجه البيضاء ج 4، صفحه 206، 207.
2- مناقب ابن شهر آشوب ، ج 3، صفحه 68، 77.
3- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 3، صفحه 84، 85.

گل مريم
2013_07_29, 08:40 PM
دريائى بيكران

على است و جانى از فضائل ، على است و دريائى بيكران از امتيازات .

كيست كه به اعماق صفات او برسد؟ و چه كسى است كه بزواياى زندگى او دست يابد؟

هر چند اهل تحقيق بتكاپو افتند، بررسى كاملى از حالات او چنانچه شايسته است نتوانند كرد و نويسندگان هرچه دقيق باشند نيست كه فراموش شود و يا حق او ادا گردد. از اين جهت مى بينيد هرچند وقت نغمه هائى جديد درباره على بگوش مى رسد و با ديد تازه اى بزندگى وى توجه مى شود.

آرى قضاوت است و تحقيق ، بررسى است و مطالعه درباره مردى بى پايان كه واقعا از خود گذشت و در راه خدا و اعلاء كلمه حق كوشش فراوان كرد.

مردى جاويدان كه ظلم راحتى بر مورچه اى روا نداشت و لقمه اى حرام از گلويش پائين نرفت .

مردى هميشگى كه از منظره ديدار مستمندان و يتيمان رقتى بيمانند باو دست مى داد و با تمام قواى خود مى كوشيد بزندگى آنان سرو سامانى داده شود.

مردى كه در تقسيم مقررى بيت المال ، ميان خويش ‍ و بيگانه تفاوتى نمى گذاشت و از اداء حق ذره اى فرو گذارى نمى نمود.

مردى كه صفات متضاد او تحير آور و اخلاق كريمه اش همه را مات و مبهوث ساخته است .

و بالاخره مردى كه انسانيت بتمام معنى برازنده اوست بلكه اوست كه به انسانيت شرف و افتخار داده است .

گل مريم
2013_07_29, 08:41 PM
براى شناسائى بهتر

نام مباركش على و كنيه او ابوالحسن و لقب مشهور او امير المؤ منين و مرتضى بود(4). روز جمعه 13 ماه رجب سى سال پس از عام الفيل در خانه كعبه متولد و اين امتياز براى هميشه به او تخصيص داده شد(5). پدرش ابوطالب عموى پيامبر اكرم (ص ) بود كه تا قدرت و نيرو داشت از پيغمبر حمايت كرد و از او دفاع نمود(6).
مادرش فاطمه دختر اسد بن هاشم بن عبدمناف بود كه پيامبر اكرم (ص ) او را بمنزله مادر خود مى دانست و هميشه از محبتهاى او ياد مى كرد و از نيكوئيهاى وى سپاسگزارى مى نمود.(7)
على از كودكى در دامان تربيت پيامبر نشو و نما كرد(8). و ده ساله بود كه به پيغمبر ايمان آورد(9).
على اولين مردى بود كه دين اسلام را پذيرفت و دعوت پيامبر را اجابت نمود(10).
على بعد از بعثت پيغمبر سيزده سال با آن حضرت در مكه و پس از جريان هجرت ده سال با آن بزرگوار در مدينه بود(11)، على بعد از رحلت پيامبر سى سال زندگى كرد. دو سال و چهار ماه در خلافت ابوبكر، ده سال و هشت ماه در خلافت عمر، دوازده سال ، در خلافت عثمان ، و حدود پنج سال هم خلافت خود آن حضرت طول كشيد.(12)
على (عليه السلام ) هنگام هجرت پيامبر در رختخواب آن حضرت خوابيد و جان خويش را در خطر انداخت تا دشمنان از تصميم و خروج پيامبر آگاه نشوند.(13)
على (عليه السلام ) در همه جنگهاى پيامبر با دشمنان ، شركت داشت بجز جنگ تبوك كه پيامبر او را بعنوان جانشين و نماينده خويش در مدينه باقى گذاشت .(14)
على (عليه السلام ) در جنگهاى بدر، احد، خندق ، خيبر، حنين و ساير جنگها رشادتها از خود نشان داد و در بعضى از آنها عامل اساسى پيروزى بشمار مى رفت .(15)
على (عليه السلام ) در سال دوم هجرى با فاطمه دختر پيامبر اكرم ازدواج نمود و از اين پيوند زناشوئى حضرت امام حسن ، امام حسين ، زينب و ام كلثوم بوجود آمدند.(16)




4- مناقب خوارزمى ، صفحه 6، 8.
5- ارشاد، صفحه 3.
6- الكنى و الالقاب ج 1، صفحه 110.
7- ارشاد، صفحه 3.
8- ارشاد، صفحه 3.
9- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، صفحه 14
10- ارشاد، صفحه 3
11- ارشاد، صفحه 3
12- مناقب ابن شهر آشوب ، ج 3، صفحه 92.
13- ارشاد، صفحه 22 - 23.
14- ارشاد، صفحه 71.
15- ارشاد، صفحه 25، 27.
16- التنبيه و الاشراف صفحه 202.

گل مريم
2013_07_29, 08:42 PM
در سال دهم هجرى هنگامى كه پيامبر اكرم از آخرين سفر حج خود بازگشت مى نمود، در محلى بنام غدير خم على (عليه السلام ) را بجانشينى و وصايت خود معرفى و اولويت و امارت او را بر مسلمين اعلام فرمود(17).
على (عليه السلام ) در مدت خلافت خويش برخوردهائى با دشمنان خود داشت باين ترتيب :
1- جنگ جمل . اين جنگ بتحريك طلحه و زبير و اقدام ((عايشه )) بمنظور خونخواهى عثمان كه على را متهم بقتل او كرده بودند پيش آمد نمود و على (عليه السلام ) در اين جنگ پيروز شد و پس از آن كوفه را مقر حكومت خود قرار داد.
2- صفين . طرف على (عليه السلام ) در اين جنگ معاويه بود و هنگامى كه داشت پيروزى على (عليه السلام ) نمودار مى گشت با نيرنگ عمروعاص ‍ كار بحكميت واگذار شد و در نتيجه اين غائله بنفع معاويه پايان يافت .
3- جنگ نهروان . مخالفان على ، در اين جنگ عده اى بنام ((خوارج )) بودند كه از مساءله حكميت در پايان جنگ صفين ناراضى بودند. آنان در اين جنگ شكست خوردند و على (عليه السلام ) پيروز گرديد(18).
على (عليه السلام ) سال چهلم هجرى مطابق 661 ميلادى در سن شصت و سه سالگى بوسيله يكى از خوارج بنام ((عبدالرحمن بن ملجم )) با شمشيرى زهر آگين در حال نماز مجروح شد و دو روز بعد در اثر همان زخم در گذشت . بدن مطهر آن حضرت در زمينى غير معمور بنام ((غرى )) (نجف كنونى ) بخاك سپرده شد و اكنون قبه و بارگاه وى كه در مركز شهر نجف در عراق قرار دارد زيارتگاه عموم شيعيان و علاقمندان است .(19)




17- ارشاد، صفحه 82.
18- مروج الذهب ، جزء 2، صفحه 366، 418.
19- ارشاد، صفحه 5، 13.

گل مريم
2013_07_29, 08:44 PM
ناخدائى بهتر از على (عليه السلام )

صحنه زندگى جلوه هاى مختلفى دارد در اين ميان آدمى در برابر احساسات و غرائز گوناگون قرار گرفته ، متحير است نمى داند چه بگويد و كجا برود؟ از فرمان عقل خويش پيروى نمايد و يا اميال نفسانى و آرزوهاى شهوانى خود را دنبال كند، كشمكشى عجيب در مى گيرد و امواجى هولناك كشتى زندگى را به اين سوى و آن سوى مى كشاند، ناخدائى لازم است تا اين كشتى طوفان زده را در مسير صحيحى هدايت كند، دليلى لازم است تا در ميان اين راه و بيراه راه صواب را تشخيص دهد.

چه خوشبخت مردمى كه دليلى راهدان بيابند و به ناخدائى كاردان توسل جويند تا خود را به ساحل نجات برسانند و از خطر طوفانهاى هولناك در امان باشند،

آيا ناخدائى بهتر از على و راهنمائى برتر از اين رادمرد بزرگ سراغ داريد؟



سيد محمدتقى حكيم
پائيز 1367