PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فاطمه زهرا سرّ لیلة‏القدر



صبور
2013_07_26, 04:40 PM
http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTpDIWqKSRZ8lD0zDYLmmqIjQ8F1XJBL PVqCwO60c346H2CRvdb6Q




فاطمه زهرا سرّ لیلة‏القدر


نویسنده: محمّدجواد رودگر(1)




چکیده


در این نوشتار، سعی بر آن است نسبت و تعامل باطن و حقیقت وجود فاطمه زهرا علیهاالسلام با حقیقت وجود و باطن «لیلة القدر» مقایسه شود و در محورهای «تعیّن و تعیین اصل وجود» و «هندسه خلقت و شریعت»، بر ویژگی‏های اشتراکی و مشابهت‏ های این دو آفریده عظیم تأکید گردد. در این مقاله، منزلت سه عالم «سرشت»، «سرنوشت» و «شخصیت حضرت فاطمه علیهاالسلام » با رویکردی تطبیقی بررسی می‏شود.

صبور
2013_07_26, 04:45 PM
مقدّمه


معرفت به همه مؤلّفه ‏های شخصیتِ برجسته و هستیِ شاخص و ممتازِ یگانه زنان در همه اعصار و امصار و در دو عالم پیدا و پنهان بسیار مشکل و معسور می‏نماید؛ چه اینکه از حیث «هویّت وجودی» ـ نه «ماهیت مفهومی» ـ و حقایق درون ذاتی، از باب «وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ» (صافات: 164) تکرارناپذیر و همتانابردار و ادراک‏ ناشدنی است؛ و هرچه از حیث وجودی، قوی‏تر، شدیدتر و کامل‏تر بوده و تجرّد بیشتری داشته باشد و به هستی محض قرب یابد مصداق «لایُدرِکُه بُعدُ الهِمَم و لایَنالُه غَوصُ الفِطَن»(2) خواهد شد که نه حکیم با ادراک حصولی و نه عارف با ادراک حضوری خویش، توان درک و معرفت به قلّه‏ های بلند و منیع ذات و شخصیت وجودی او را ندارد و عرفانِ به آن انسان کامل هر آینه اعتراف به «جهل» و «عجز» از معرفت به حقیقت ذاتی اوست. اما راه ورود به بهشت ذات و جنّت وجود و هستی او نیز مسدود و بسته نیست، بلکه معرفت به مراتب و درجاتی از هستی و کمالات وجودی او ممکن و میسور است؛ یعنی اکتناه به ذات انسان کامل، که مظهری از «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَی‏ءٌ»(شوری: 11) و «وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوا أَحَد» (توحید: 4) شده و جامع اسماء جمال و جلال الهی است و کون جامع، تا غیب و شهادت وجود مطلق و مضاف هستی را در خانه خویشتن به هم گِره زده، راه ورود به حقیقت ذاتش را بر روی نامحرمان و محرومان از تماشاگه راز مسدود می‏نماید و تنها محرمان دل در حرم وجود و حریم هستیِ تشبّه یافته به هستی مطلق و مطلق هستی او راه دارند تا «لم یَحجبُها عن واجبِ معرفتهِ»(3) نیز صورت پذیرد و الگوشناسی و الگوپذیری در مقام استکمال وجودی با حرکت جوهری، تجدّد امثالی و حرکت حبّی(4) تعیّن یابد.

صبور
2013_07_26, 04:48 PM
شخصیت جامع‏ الابعاد و بلکه جامع‏ الاضداد انسان کاملی همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام و وجود نورانی و الهی آن انسان معصوم و حجت بالغه و خلیفه خدای سبحان به دلیل قرب وجودی به وجود مطلق، قابل ادراک به تمام معنا و معرفت ‏پذیر به صورت کامل و جامع و تمام عیار نیست و از جمله، تشابه و تقارب وجودی لیلة القدر و فاطمه زهرا علیهاالسلام در همین نکته بلیغ، عمیق و انیق نهفته است که چنان‏که «لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْر»(قدر:1ـ2)، و «اِنّما سُمّیت فاطمةُ لاَنّ الخَلْقَ فُطِموا عَن معرفتِها»(5) و لیلة القدر مراتب ‏پذیر و مشکّک و فاطمه علیهاالسلام نیز از حیث وجودی مرتبه‏ پذیر و دارای درجات وجودی است که باید برای ادراک به قدر میسور و ممکنِ آن یادگار رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله رقای وجودی و توسعه در هستی و بسط ذاتی یافت و به مقام لیلة‏القدر تقرّب پیدا کرد. خدای سبحان عقل و دل انسان را مستعد و شایسته معرفت به اسوه‏ های جمال و جلالی ‏اش قرار داد که انسان متکامل در پرتو هدایت، حمایت، ارشاد و اشارت انسان کامل، که انسان مکمّل است، باید به عقل ‏پروری و مهرورزی و محبتِ وجودی سیر صعودی یابد و قوس صعود را در عوالم وجود طی نماید تا به شبستان شهود و بزم وجود همچون فاطمه ‏ای معصوم و ثمره شجره وجود بار یابد.

صبور
2013_07_26, 04:52 PM
آری، انسان‏های تشنه کمال و شائق وصال و مشتاق دیدار حضرت حق سبحانه راهی جز ورود به دارالشهود شخصیت بی‏ همتای انسان کاملی چون صدیقه طاهره علیهاالسلام ندارند ... و نسل جدید و جوان جامعه جهانی امروز و مدینه فاضله اسلامی برای خروج از بحران هویّت و فقرشناسنامه حقیقی و رهایی از خطر و آفت فطرت‏ سوز و ویرانگر جوهره وجود ـ یعنی از خود بیگانگی ـ بایسته است که از «فصل» و «غربت» با شخصیتی همچون فاطمه علیهاالسلام ، که در حکمت علمی و عینی، عرفان نظری و عملی، اخلاق قولی و فعلی، درک و درد دینی، عدالت فکری، اخلاقی و عملی، قسط فردی و اجتماعی، حکمت و حکومت فراگیر و جهان‏ شمول، عقل تعالی یافته در دو ساحت علاّمه و عمّاله و عشق و محبت راستین و جاودانه و خیر جامع دنیا و آخرت و سعادت مادی و معنوی و ... سرآمد و الگوی جاودانه و تمام ‏نانشدنی و به تعبیر شیرین و دلنشین قرآن کریم، «کوثر» یا خیر و نعمت فزاینده و متزاید و زوال ‏ناپذیر و ابدی است، انس ذهنی، ذاتی و عملی و حشر متافیزیکی و وجودی یافته، آن انسان برتر و نمونه را سرمشق حیات معقول و سرلوحه زندگی پاک خویش قرار دهد تا با فاطمه‏ شناسی و فاطمه‏ گرایی، حیات طیّبه یابد و به فطرت خویش بازگردد و به اصل خود واصل شود و بر روزگار فصل و فراق از خودِ حقیقی و منِ علوی خویش خط بطلان بکشد و به «از کجا آغاز کنیم» که پرسشی عقلانی و تکامل‏ گرایانه است، با «از فاطمه» پاسخ دهد تا بازگشت به خویشتن را تجربه کند و دو سَرِ حلقه هستی و آغاز و انجام نظام وجود را دریابد، که حدیث «لولا فاطمةُ لما خَلقتُکما»(6) از آغاز هستی با نام و یاد و حقیقت نوری فاطمه علیهاالسلام و حضور باهرالنور او در صحنه حشر اکبر و نغمه ملکوتی و غریو رحمانی «اَین الفاطمیون»(7) به فرجام حیات ابدی و جاودانه انسان به هم سرشته گردد و انسان متکامل رهین فیض وجودی و نعمت پایدار کوثر آفرینش و گوهر خلقت و پاره تن سیّد کائنات و کُفو علی علیه‏السلام قرار گیرد و در ظلّ توجهات آن انسان هادی، این انسان هابط به مقام صعود در هبوط بپردازد و مصداق «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه»(فاطر: 10) قرار گیرد تا در سایه‏ سار شجره پاک و پرثمر ایمان و عمل صالح، به کمال امکانی خویش نایل گردد و آیه «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَة» (نحل: 97) را در فکر، فعل و انگیزه خویش متجلّی سازد و چنین انسانی هویّت‏مدار و شناسنامه‏ دار و حقیقی شده در دار وجود، مفقودالاثر و بی ‏هویّت و ب ی‏برکت نباشد، بلکه در هر مکان(8) و هر زمان،(9) مبارک گردد و کوثرشناسِ کوثرمنش، کوثر روش و کوثر گرایش و خود کوثری شود که از هرچه تکاثر و کثرت است رهایی یابد و به مقام کوثر و وحدت دست یازد.

صبور
2013_07_26, 04:54 PM
غرض این است که انسانِ وامانده در طبیعت و سرگشته کوی مادیت و طوفان‏ زده در صحرای حیرت و فارغ از هویّت و هستی خویش، ولی تشنه آب حیات و شیفته کمال، طمأنینه، سکونت و یقین و سعادت حقیقی و خوش‏بختی واقعی در پرتو بصیرت و تفقّه به شخصیت جامع الاطراف فاطمه علیهاالسلام و تأسّی به بینش، منش و روش زندگی او، در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی، راه نجات، رشد، فلاح، صلاح و رستگاری در پیش گیرد و با قراردادن آیینه فاطمی پیش روی خویش و تابلوی زیبا و نورانی و ماندگار آن یادگار پیامبر خدا محمّد مصطفی صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله ، به خویشتن‏ شناسی، خویشتن‏
یابی، بازشناسی و بازسازی وجود خود پرداخته، به خودیابی و بازیابی خویش و نقد و تأویل هستی و حیاتش بپردازد؛ چه اینکه فاطمه علیهاالسلام در همه ساحت‏های عقلانی، نفسانی و جسمانی و ابعاد برهانی و عرفانی، بینش اسلامی و بصیرت دینی و معرفت اجتماعی و عدالت‏ خواهانه و ولایت‏ شناسی و ولایت‏ یابی الگویی کامل است و علم و عمل، ایمان و خردورزی، و عقل و عشق را در حیات نورانی خود به ظهور رسانده است. پس معیار کمال هر چیزی همانا هستی اوّلی و ذاتی شی‏ء است، نه هستی مادی ثانوی و عرضی آن؛ زیرا حقیقت هر چیزی را صورت نوعیّه آن ترسیم می‏کند که حاکی از نحوه هستی اوست، نه اوصاف بیرونی‏ اش که ترجمان نحوه ارتباط او به خارج از حقیقتش می ‏باشند؛ و کمال ذاتی انسان، که همان هستی آگاه و فعّال اوست، به نحوه اندیشه ‏های صحیح است که از مبادی عالی دریافت می‏کند و به نحوه نیّت و اراده تدبیر بدن و جهان طبیعت است که همان عقل نظری و عقل عملی او را تشکیل می‏دهد. و اگر حضرت فاطمه علیهاالسلام سیده زنان جهانیان است و غیر از حضرت علی علیه‏السلام احدی همتای او نمی‏باشد تنها به لحاظ کمال وجودی آن بانوست، نه به لحاظ پیوندهای اعتباری او.(10)

صبور
2013_07_26, 04:55 PM
در این نوشتار، برآنیم که چنین انسان کاملی را از زبان انسان کامل، و قرآن ناطق را از زبان و طریق قرآن صامت شناسایی کنیم و فضایل و کرایم وجودی و اوصاف جمالی و جلالی فاطمی را از محضر پیامبر عظیم‏ الشأن صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله و امامان معصوم علیهم‏السلام جست‏جو نماییم. موضوع فاطمه علیهاالسلام و لیلة‏القدر از یک سو، معسور و مشکل بودن معرفت به شخصیت حضرت زهرا علیهاالسلام ؛ و از سوی دیگر، میسور و ممکن بودن ادراک نسبی و همسان با مرتبه وجودی خودمان را نشان می‏دهد تا بر محور «اِنّ هذهِ القلوبَ اوعیةٌ فخیرُها اَوعاهَا»(11) و مدار «أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا» (رعد: 17)، به حضور وجودی کوثری و کوثر وجودی‏اش باریابیم، تا به قدر سعه وجودی خویش، معارفی، حقایقی و انواری فراچنگ آوریم و فراروی ارباب فضل و فیض و اصحاب کمال و کرامت و مشتاقان کوی ولایت قرار دهیم.

صبور
2013_07_26, 04:59 PM
سِرّ قَدْر و قَدَر (فاطمه علیهاالسلام و لیلة‏القدر)


گرچه قدرشناسی و فاطمه‏ شناسی به آسانی فراچنگ نمی‏ آید، اما اندکی تلاش و خلوص در کاوش‏های قرآنی و کاوش در پژوهش‏های وحیانی، چه وحی وجودی و تکوینی و چه وحی تدوینی و تشریعی، به تدریج ما را به سوی ادراک فاطمه علیهاالسلام و قدر به پیش می ‏برد. آن‏گاه که به برخی ویژگی‏های مشترک و وحدت وجودی و تساوی، بلکه تساوق فاطمه علیهاالسلام و قدر بیندیشیم، به راز و رمزها پی خواهیم برد؛ از جمله:


الف. فاطمه علیهاالسلام انسان کامل تکوینی است، و قرآن کریم کلام تدوینی جامع، که فاطمه علیهاالسلام صورت عینیّه و تکوینیه قرآن کریم و قرآن صورت تدوینیه و علمیه فاطمه زهرا علیهاالسلام است؛ چه اینکه اهل بیت وحی علیهم‏السلام جامع کلام تکوین و تدوین و واجد کتاب حقیقت و شریعت و شامل نشئه حقیقی و اعتباری‏ اند؛ یعنی انسان کامل جامعِ عوالم کلیِ عقل، مثال و ماده و باید و نباید در نظام تشریع است که مرحله اعلا و برین آن به «کتاب مبین» و «امّ الکتاب» منتهی می‏گردد و موجود عینی است، نه اعتباری، و تکوینی است، نه تدوینی؛ که انسان کامل کون جامع و صاحب همه نشئات وجودی است که حتی فرشتگان شأنی از شئون وجودی اویند، تا چه رسد به مراتب دیگر هستی.(12) از این‏رو، فاطمه زهرا علیهاالسلام واجد همه مراتب نظام خلقت و شریعت است. فاطمه زهرا علیهاالسلام از باب اینکه قرآن در حقیقت وجود و کُنه و وعاء هستی‏ اش تجلّی یافت، ظهور قرآن و در نتیجه، ظهور علم الهی است(13) تا همه مقامات وجودی را در قوس نزول و صعود دارا باشد. فاطمه علیهاالسلام و قدر عین هم و مفسِّر حقیقت وجودی هم هستند، که رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود: «مَنْ عَرفَها حَقَّ مَعرفتِها أدرکَ لیلةَ‏القدرِ، و اِنّما سُمّیت فاطمةُ لِاَنَّ الخَلْقَ فُطِموا عَن کُنهِ مَعرِفتها.»(14)

صبور
2013_07_26, 05:00 PM
استاد علاّمه حسن‏ زاده آملی می‏نویسند: «مبانی عقلی و نقلی داریم که منازل سیر حبّی وجود، در قوس نزول، معبّر به لیل و لیالی است؛ چنان‏که در معارج ظهور صعودی، به یوم و ایّام؛ بعضی از لیالی لیالی قدرند و بعضی از ایام ایام اللّه. از این اشارت در «اِنّا اَنزلناهُ فی لیلةِ القدرِ»(قدر: 11) و در حدیث مذکور و نظایر آن‏ها تدبّر بفرما، اقرأ و ارقَ. این فاطمه علیهاالسلام ، که لیلة القدر یازده کلام اللّه ناطق است، که امام صادق علیه‏السلام فرمود: کسی که حق معرفت به آن حضرت پیدا کند، یعنی به درستی او را بشناسد، لیلة القدر را ادراک کرده است...»(15)
در تفسیر فرات کوفی آمده است: محمّد بن قسم بن عبید به اسناد مُعَنْعن از أبی عبداللّه (حضرت امام صادق علیه‏السلام )، ما را حدیث کرده که آن جناب در تفسیر سوره مبارکه «قدر» فرموده است: «اِنّا اَنزلناهُ فی لیلَةِ القدرِ» لیله «فاطمه» است و قدر «اللّه» است؛ کسی که فاطمه را آن‏سان که حق معرفت اوست شناخت، همانا که لیلة‏القدر را ادراک کرده است.(16)
حال چنان‏که قرآن ظاهر و باطن، و محکم و متشابه دارد، فاطمه علیهاالسلام نیز دارای چنین مراتب و ظهور و بطونی است که نه قدرِ «قدر» را می‏توان به حقیقت شناخت و نه قدرِ فاطمه علیهاالسلام را می‏توان فهمید و فهماند و قدرشناسی کرد، که الفاطمةُ، ماالفاطمةُ و ما ادریکَ ماالفاطمةُ؟!

صبور
2013_07_26, 05:03 PM
ب. لیلة القدر ظرف تقدیر الهی در تکوین و تشریع و برای عالم و آدم است و ولایت علی علیه‏السلام در چنین شبی تقدیر شد که امّ و روح لیالی قدر زمانی است و پیش از آسمان‏ها و زمین است و فوق آن‏ها.
در کتاب معانی الاخبار با اسناد خود به مفضّل بن عمر آورده است: «ذکرَ عند ابوعبداللّه علیه‏السلام «ِانّا اَنزلناه فی لیلةِ القدرِ» قال: ما اَبْیَنَ فضلُها علیَ السوَر. قال: قلتُ: و ایُّ شی‏ءٍ فضلُها؟ قال: نُزلت ولایةُ امیرِالمؤمنین علیه‏السلام فیها. قلتُ: فی لیلةِ القدرِ الّتی نَرتجیها فی شهرِ رمضان؟ قال: نعم، هی لیلةُ قُدِرت فیها السمواتُ والارضُ و قُدِرت ولایةُ امیرِالمؤمنینَ فیها.»(17) انسان کامل، هم ظرف حقایق قرآنی است و هم صاحب ولایت کلّیه و مطلقه تا قوام وجود به آن روح کلی قرار گیرد که لیلة القدر در همه ازمنه و اعصار وجود دارد، «فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیم»(دخان: 4) تا بر تجدّد، استقبال و استمرار دلالت نماید و ملائکه با روح ‏القدس به اذن پروردگارشان سال به سال در زمان حیات رسول اللّه صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله بر آن جناب نازل شوند و پس از رحلت آن حضرت بر کسانی که از حیث صفات وجودی با پیامبراکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وحدت شخصیتی و وجودی دارند و خلیفه الهی و خلیفه رسول خدایند نازل گردند که چنین بود، هست و خواهد بود و سِرّ نزول فرشتگان بر فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز دانسته خواهد شد؛(18) چنان‏که فرمودند: با سوره قدر بر امامت ما احتجاج کنید و بدانید که در بحث و استدلال پیروز می‏شوید؛ چون پس از رسول اکرم صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله حجت خدا بر خلق او همین سوره است. این سوره سَروَر دین و بزرگ‏ترین دلیل مذهب شما و نهایت دانش ماست. امام باقر علیه‏السلام فرمود: «یا معشرَ الشیعةِ! خاصِموا سورة «اِنّا اَنزلناهُ» تُفلِحوا. فَوَاللهِ اِنّها لَحجةُ اللّهِ ـ تبارک و تعالی ـ عَلیَ الخلقِ بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله و اِنّها لَسیِّدةُ دینِکم و اِنّها لغایةُ عِلمنا...»(19)

صبور
2013_07_26, 05:05 PM
پس فاطمه زهرا علیهاالسلام انسان کاملی است که قرآن بر او نازل گردیده و فرشتگان بر او نازل شده‏ اند و در هر عصر، انسان کامل آن عصر محل نزول ملائکه و میزبان آن‏ها خواهد بود.(20) تمام فرشتگان طواف‏ کننده فاطمه علیهاالسلام در شب قدرند و شب قدر تکرار شونده خواهد بود(21) و اساسا فرشتگان با اراده انسان کاملی همچون فاطمه علیهاالسلام نیز نزول و عروج دارند و در خدمت اویند.(22) پس در لیلة‏القدر، تقدیر و سرنوشت نظام وجود رقم می‏خورد و فاطمه زهرا علیهاالسلام ظرف تحقق و تعیّن این تقدیر الهی است و واسطه فیض و فضل الهی به عالم و آدم و جهان غیب و غیب جهان، و همه چیزِ هستی از مدار وجودی او و مجرای هستی ‏اش تشخّص می‏ یابد و هزاران نقش بر لوح عدم از قاف قدرت الهی و قلم خداوندی از رهگذر و نسیم قدسی وجود آن عزیز الوجود رقم خورده است.
مرحوم علاّمه طباطبائی رحمه‏ الله نیز مراد از «قدر» در «لیلة‏القدر» را تقدیر الهی در همه هستی و استمرار و تداوم آن دانسته ‏اند.(23) تفسیر نمونه نیز تقدیر همه چیز و رابطه تقدیر در شب قدر با اراده و اختیار انسان و نزول قرآن و نسبت و ترابط و تعامل تقدیر در شب نوزدهم، تحکیم در شب بیست و یکم و امضا و تثبیت در شب بیست و سوم را شرح می‏دهد.(24) از این‏ها می‏توان نسبت انسان کامل با لیلة‏القدر و نسبت آن دو با سرنوشت انسان و جهان را به خوبی شناخت و نقش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را در هندسه هستی و لیلة القدر بازیافت.

صبور
2013_07_26, 05:06 PM
ج. شگفت‏ آور است که بدانیم، هم شب قدر از حیث هویّت وجودی و ماهیت مجهول است و به آسانی فهم حقایق آن روزی هر کسی نخواهد شد ـ مگر صلاحیت علمی و عملی برای سالک کوی قدر ـ و هم حقیقت ذات و وجود فاطمه علیهاالسلام مجهول است، مگر برای اوحدی از انسان‏ها که در درجه اول، انسان‏های کامل هستند و آن‏گاه با حفظ مراتب وجودی، اولیای الهی و بندگان صالح و صاحب مقام ولایت در درجه دوم.
اما شب قدر مخفی است، به دو دلیل:
1. اهمیت‏ بخشی و مراقبت از شب قدر تا بهترین و بیشترین بهره ‏وری برای اهلش حاصل آید.
2. عظمت و فخامت شب ‏قدر و میزان تأثیرگذاری آن در جهان خلقت و شریعت و بدین ‏سان، اولیاءالله در میان خلق و مؤمنان پنهان هستند و اینکه فاطمه زهرا علیهاالسلام ناشناخته ماند و در زمان حیات ظاهری ‏اش، مجهول و مظلوم واقع شد و پس از ارتحال از جهان فانی به سوی جهان باقی نیز قبر مطهّرش مجهول و ناشناخته است، خود حکایتی از عظمت و اهمیت این شخصیت ممتاز اسلامی در سرنوشت فرهنگی ـ سیاسی جهان اسلام و آیتی بر حقّانیت اسلام امامت، ولایت و اندیشه، و انگیزه و عمل شیعه خواهد بود تا هماره عقول و قلوب را به سمت خویش معطوف دارد و تاریخ بشریت را از گذشته تاکنون و آینده، متوجه خویش سازد و این خود سِرّی از اسرار آفرینش و راز سر به مهر کتاب خلقت و شریعت و جهان تکوین و تشریع است.

صبور
2013_07_26, 05:09 PM
قرآن‏ شناس راستین یا شارح شریعت (فاطمه علیهاالسلام و قرآن)


انسان کاملی چون صدیقه طاهره علیهاالسلام عالم به قرآن، عامل به قرآن و حامل قرآن کریم است و درجات قرآن با معارج انسان کامل تطابق دارد و نسبتی تام و تمام در میانشان برقرار است و تمامی حقایق و معارف قرآنی به نحو اتم و اکمل، در انسان کامل و از جمله فاطمه زهرا علیهاالسلام مجتمعند؛ چه آنکه او «قول ثقیل» را در ثقل علمی و عملی‏اش تحمّل کرد: «إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا.» (مزّمّل: 5)
علاّمه طباطبائی رحمه‏ الله قول ثقیل را «قرآن عظیم» دانسته که از حیث تلقّی و دریافت معنای آن (ثقل علمی) و از حیث تحقّق به حقیقت توحیدی (ثقل عملی) «ثقیل» خوانده شد(25) و تنها انسان کامل حامل و وارث ثقل علمی و عملی آن و انسانی همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام ، که «بتول» خوانده شد و در فرازی از سوره مزّمّل پس از آیه یاد شده نیز سخن از «وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا» (مزّمّل: 8) آمده، مشعر به این معناست که انسان بتول توان تلقّی و تحمّل و تحقّق قول ثقیل را داراست و البته راه اعتلای انسان به فهم خطاب محمّدی صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله نیز مسدود نخواهد بود؛ باید استکمال عقلی و باطنی داشت و مقامات معنوی و فتوحات غیبی نمود و حجاب ‏زدایی از ملک تا ملکوت کرد و در پرتو نور آفتاب ولایت و عنایت انسان کامل، به خزاین اسرار و علوم الهی راه یافت.(26)

صبور
2013_07_26, 05:10 PM
به هر تقدیر، فاطمه علیهاالسلام و قرآن به هم سرشته و درهم تنیده ‏اند و «لَنْ یفترقا»(27) هستند و او همه کمالات را از جهات چهارگانه دارا بود؛ یعنی نزاهت از نقص در وجدان کمال و رها شده، مصون از عیب در مقام دارایی کمال، و در دو مقام حدوث و بقا نیز واجد کمال امکانی و وجودی بود که به تعبیر استاد جوادی آملی، «زیرا نه فاقد کمال هستند تا در حوزه تکامل آنان نقص راه یابد و نه آنچه دارند آفت‏زده است تا در قلمرو تعالی آن‏ها عیب رخنه نماید و نه در مرحله حدوث، فاقد فضل و فیض ویژه بوده ‏اند که مسبوق به نقص باشد و نه در نشئه بقا فاقد فوز و فیض می‏شوند تا ترقّی آنان ملحوق به نقص یا عیب گردد. این مقام جمع الجمعی مربّع را می‏توان از عدیل بودن آنان با کتاب بی ‏بدیل الهی ـ یعنی قرآن ـ استنباط کرد.»(28)



حال، نسبت فاطمه علیهاالسلام و قرآن کریم رادر چند نکته توضیح می‏دهیم:

صبور
2013_07_26, 05:12 PM
نکته اول:


چنان‏که قرآن کریم یا قرآن صامت و وحی مُنْزَل الهی دارای صفات ثبوتیه و سلبیه یا جمالیه و جلالیه است، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز دارای صفات مشترک با قرآن در دو بعد ایجابی و سلبی و جمالی و جلالی است. چنان‏که قرآن نور است(29) فاطمه علیهاالسلام نیز نور است، خداوند نیز نور است.(30) این وحدت نوری بین آفریننده فاطمه علیهاالسلام و قرآن و متکلّم با کلام تکوینی (فاطمه علیهاالسلام ) و کلام تدوینی (قرآن) نکته‏ای است بس مهم. قرآن قول فصل(31) است و فاطمه علیهاالسلام نیز فصل الخطاب؛ قرآن هدی(32) است، فاطمه علیهاالسلام نیز هدایت‏ کننده انسان؛ قرآن رشد،(33) حق،(34) کریم،(35) شفاء،(36) رحمت،(37) برهان،(38) عزیز،(39) حکیم،(40) مطهَّر،(41) غیر ذی عوج،(42) ذکر،(43) مصدِّق،(44) عظیم،(45) بیان،(46) و قیّم(47) است، فاطمه علیهاالسلام نیز بر اساس نصوص حدیث و مجامع روایی و بخصوص متن دعای «زیارت جامعه کبیره» رشد، حق، کریم، شفاء، رحمت، برهان، عزیز، حکیم، مطهّر، غیر ذی‏عوج، ذکر، مصدّق، عظیم، بیان و قیّم، که دعاها و خطبه‏ های حضرتش نیز از حیث علمی و فعل و تقریر، و سیره عملی ایشان از حیث عملی، دلالتی تام بر این صفات وجودی می‏ نمایند.

صبور
2013_07_26, 05:15 PM
نکته دوم:


فاطمه علیهاالسلام از راسخان در علم(48) و تأویل‏ شناسان و تأویل گران(49) قرآن کریم و قرآن ‏شناسان و مفسِّران قرآن کریم(50) می ‏باشد که سیر معرفتی ـ سلوکی حضرتش از ظاهر قرآن و الفاظ کتاب وحی الهی تا اُمّ الکتاب و کتاب مکنون و لوح محفوظ کشیده شده است. فاطمه علیهاالسلام تمامی مراتب لیلة‏القدر را داراست و در باب علم و عرفان فاطمه علیهاالسلام به قرآن، توجه به حدیث ذیل یک ضرورت و خود گویای مقام قرآن‏ شناسی و معرفت به همه مدارج و معارج وحی الهی و مقامات قرآنی است. خودِ زجاجه وحی و میوه نبوّت، امّ الائمّة المعصومین، سیدة نساء العالمین، فاطمه بنت رسول اللّه صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ، فرمود: «ستایش خدای را که مرا منکر امری از کتابش قرار نداده و در هیچ حقیقتی از امرکتاب مرا سرگردان ننموده است.»(51) و یاد آورده‏ اند: «زنی خدمت حضرت صدیقه علیهاالسلام رسید و سؤالی کرد و جواب شنید تا ده سؤال؛ خجلت کشید، عرض کرد: بر شما مشقّت نباشد. فرمود: اگر کسی اجیر شود که باری را به سطحی ببرد به صدهزار دینار، آیا بر او سنگین است؟ عرض کرد: نه. فرمود: من اجیر شده ‏ام برای هر مسئله به بیشتر از مابین زمین و عرش که از لؤلؤ پر شود.»(52)
حال چگونه او مفسِّر و مبیِّن قرآن نباشد که قرآن فرمود: «اِلاّ المطهَّرونَ»(واقعه: 76) و قرآن نیز مصداق «مطهّرون» را معرفی نموده(53) که حضرت فاطمه علیهاالسلام از جمله مطهّرون است و با ظاهر و باطن قرآن مساس دارد و معارف بیکران قرآن بر او مکشوف و معلوم است.(54) پس درس دین‏ شناسی و درد دین‏داری و مکتب قرآن ‏شناسی و قرآن ‏مداری هر آینه در مکتب فاطمه علیهاالسلام قرار دارند.

صبور
2013_07_26, 05:17 PM
نکته سوم:


قرآن کریم در ترسیم و تصویر سیمای ملکوتی فاطمه علیهاالسلام و چهره نورانی و رحمانی ‏اش، مشحون از آیات است که به حسب تفسیر، تأویل، تطبیق و با تکیه بر مجامع روایی و حدیثی، بر مقامات معرفتی و معنوی آن حضرت دلالت تام و کامل دارند، و از جمله آیات الهی، آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا»(احزاب: 33) است که اراده در «اِنّما یریدُ اللّه» اراده تکوینی است؛(55) خدای سبحان با اراده تکوینی تخلّف‏ ناپذیر خود، موهبت طهارتِ از هرگونه رجس را، خواه در اندیشه‏ های عقل نظری و خواه در نیّت و اراده ‏های عقل عملی، به اهل بیت عصمت علیهم‏ السلام اعطا نمود و «انَّما» نیز اقتضای حصر دارد و تطهیر تکوینی را تنها به آن ذوات طاهره اختصاص داده است، و «یُرید» دلالت بر دفع هرگونه رجس است، نه رفع آن و با دوام و استمرار فیض، اذهاب رجس سازگار است.(56)
و در آیه مباهله «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِین»(آل عمران: 61)، که دلالت بر مظهر جمال و جلال الهی بودن اهل بیت علیهم‏السلام و از جمله، فاطمه زهرا علیهاالسلام دارد، جلال و جمال فاطمه علیهاالسلام همتای جلال و جمال علی علیه‏السلام قلمداد شده است(57) و به تعبیر استاد حس ن‏زاده آملی، آیه مباهله دلالت بر تفضیل فاطمه معصومه علیهاالسلام بر همه زنان عالم دارد.(58)

صبور
2013_07_26, 05:20 PM
البته آیاتی همانند 92 آل عمران، 6 و 23 انسان، سوره کوثر، فرازهایی از سوره الرحمن و مطفّفین، که بر بحر نور و وحدت و مقام مقرّبین و ابرار و اصحاب یمین دلالت دارند و به صورت کامل و اظهر بر شخصیت حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام دلالت می‏نمایند، هر کدام نشانه ‏هایی از آن بی‏ نشان‏ اند تا ما را به عمق و ژرفای وجودی فاطمه زهرا علیهاالسلام دلالت نمایند. پس قرآن کریم معرِّف و مفسِّر شخصیت فاطمه علیهاالسلام و فاطمه علیهاالسلام نیز مفسِّر و مبیِّن قرآن کریم است که دو قرآن ناطق و صامت همدیگر را تفسیر می‏نمایند و این بیانگر وحدتِ وجودی و جوهری آیات بیّنات و وحی الهی با بقیة النبوّه و پاره تن رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله می‏باشد که او تفسیر قرآن و قرآن تفسیر اوست؛ یعنی قرآن فاطمه مجسّم و معیّن و مدوّن و فاطمه علیهاالسلام قرآن مجسّم و معیّن و مکوّن است، که القرآنُ معَ الفاطمة و الفاطمةُ معَ القرآن.
فاطمه و محمّد و علی علیهم‏السلام ؛ روح واحد ـ نور واحد
عرفان به فاطمه علیهاالسلام قرین و رهین عرفان به محمّد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله و علی علیه‏السلام نیز می‏باشد؛ چه اینکه در انسان کامل بودن، در لیلة القدر و یوم‏الله بودن، در معصوم و حجت‏ الهی بودن، در خلیفة‏اللّه بودن و در نور واحد بودن، مشترک و دارای صفات وجودی واحدی‏اند و فاطمه علیهاالسلام غیر از اینکه پاره تن رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله ، میوه دل و نور چشم پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله است، از باب اینکه کفو علی علیه‏السلام می‏باشد و کفو او نفس پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله است، او نیز نفس پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله است.

صبور
2013_07_26, 05:22 PM
علاوه بر این، در تفسیر انفسی «لیلة‏القدر» آمده که لیلة‏القدر همانا بنیه محمّدی است که از آن به «صدر محمّد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله » تعبیر شده؛ چنان‏که در تفسیر عرائس‏ البیان آورده‏ اند: «لیلةُ القدرِ هی البنیةُ المحمّدیةُ حال احتجابِه علیه‏السلام فی مقامِ القلبِ بعدَ الشهودِ الذّاتیِ لاَنَّ الانزالَ لایُمکنُ الاّ فی هذه البُنیةِ فی هذهِ الحالةِ. و القدرُ هو خطرُه علیه‏السلام و شرفُه اذ لا یَظهرُ قدرُه و لایَعرفُه هو اِلاّ فیها.»(59)
و در بیان السعادة، از «بنیه محمّدیه» به «صدر محمّد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله » تعبیر نموده و گفته است: «فی لیلةِ القدرِ الّتی هی صدرُ محمّد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله »(60) و یا استاد علاّمه حسن‏ زاده آملی مرقوم داشته‏ اند: «و اِذا دریتَ اَنّ بقیةَ النبوّةِ و عقلیةَ الرسالةِ و ودیعةَ المصطفی و زوجةَ ولیِّ اللّهِ و کلمةَ اللهِ التامّةِ فاطمةُ علیهاالسلام ذات عصمة ...»(61)
علی علیه‏السلام نیز در توصیف آل النبی صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله می‏فرماید: «هُم موضعُ سِرّهِ و لجأُ اَمرِه و عَیبةُ علمِه و مُؤمّل حُکمه و کَهوفُ کُتبه و جِبالُ دِینه. بِهِم اَقام انحناءَ ظَهرِه و اَذهبَ ارتعادَ فرائِصه. لایُقاس بِه آلُ محمّدٍ صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله مِن هذهِ الاُمّة اَحدٌ و لا یُسوّی بِهم مَن جَرت نِعمتُهم علیه ابدا. هُم اَساسُ الدینِ و عِمادُ الیقینِ، اِلیهم یَفی‏ءُ العالی و بِهم یَلحقُ التالی و لَهم خَصاصُ حَقِّ الولایةِ و فیهم الوصیّةُ والوارثةُ ...»(62)

در توصیف‏های امام علی علیه‏السلام ، چند مطلب مهم وجود دارد:

صبور
2013_07_26, 05:25 PM
الف. اهل بیت علیهم‏السلام جایگاه سرِّ، صندوق دانش، ملجأ حکم و کهف‏های کتاب خدا و کوه‏های دین‏ اند که پشت خم ‏شده دین به ایشان راست گردیده و لرزش پشت آن بدان‏ها آرام گشته است.
ب. احدی از این امّت قابل قیاس با آنان نیست؛ که ایشان اساس دین و استوانه‏ های یقین هستند؛ که آنان واجد حق ولایت‏ اند و در آن‏ها وصیت و وراثت موجود است.
پس هرگونه کمال علمی و عملی از همتایی آنان با قرآن کریم، همانندی آن‏ها با کشتی نوح، آمد و شد ملائکه و معدن علم و حکمت و جز آن برای حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز وجود دارد و نیز از طریق شناخت شخصیت ممتاز و برجسته حضرت علی علیه‏السلام نیز توان ورود به خانه وجود و شخصیت حقیقی فاطمه علیهاالسلام حاصل خواهد شد؛ چه اینکه در حدیث آمده است: قال مولینا جعفر بنُ محمّدٍ الصادقِ: «لولا أنّ اللّهَ ـ تبارک و تعالی ـ خلَقَ الامیرَالمؤمنینَ علیه‏السلام لِفاطمةَ علیهاالسلام ما کان لَها کفوٌ علی ظَهرِ الارضِ مِن آدمَ و مَنْ دونِه.»(63)
و یا در حدیث آمده است که «لولاکَ لَما خلقتُ الافلاکَ و لولا علیٌّ لَما خلقتُکَ و لولا فاطمةُ لما خلقتُکما.»(64)
و یا اینکه حضرت محمّد صلی‏ الله‏ علیه و‏آله ، علی علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام مصداق آیه ولایت، مباهله، ذی‏ القربی و تطهیر هستند و کلمة‏اللّه، صراط ‏اللّه، حبل ‏اللّه، اسماءاللّه و وجه ‏اللّه نیز خوانده شده‏ اند.

صبور
2013_07_26, 05:28 PM
حال آیا شناخت فاطمه علیهاالسلام با محمّدشناسی و علی ‏شناسی گِره نخورده است؟ و یا امیرالمؤمنین از پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله پرسید: «أیُّنا أحبُّ الیکَ؟ أنا اَو هی؟ قال: هی أحَبُّ الیّ و اَنتَ اَعَزُّ عَلَیَّ»؛(65) کدام‏یک از ما نزد شما محبوب‏تریم: من یا فاطمه؟ حضرت فرمود: فاطمه محبوب‏تر است و تو عزیزتری. به تعبیر استاد جوادی آملی، چون هر کدام به نوبه خود مصداق کوثرند که خدای سبحان به پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله عطا فرمود و کوثر، که عطای ویژه الهی است، هم محبوب است و هم عزیز.(66)
و یا رسول‏اللّه صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله فرمود: «فاطمةُ بضعةٌ مِنّی، یَسرُّنی ما یَسرُّها و یَغضِبنی ما یَغضِبُها.»(67)
از سوی دیگر، فاطمه زهرا علیهاالسلام صاحب مقام ولایت است که مقام معرفت تام و یقینی به ذات قدسی خداوند سبحان و فنای عالم و آدم در حضرت حق و شهود هستی به عنوان تجلّی خدا و ملک طلق حضرت حق می‏باشد و صاحب ولایت به مقام نبوّت تعریفیه یا انبائیه رسیده که نبوّت یاد شده غیر از نبوّت تشریعیّه است؛ چنان‏که استاد حسن ‏زاده آملی نیز مرقوم داشته ‏اند: «یَجبُ الفرقُ والتمییزُ بینَ النبوّتینِ التشریعیّةِ والانبأئیّة. فاِنّ النبوّةَ التشریعیّةِ قد خُتمتِ بِالرسولِ الخاتِمِ محمّدٍ صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله ، فحلالُه حلالٌ الی یومِ القیامةِ، و حرامُه حرامٌ الی یومِ القیامةِ، و اَمّا النبوّةَ الانبائیّةِ المُسمّاةُ بالنبوّةِ العامّةِ، والنبوةُ التعریفیّةِ والنبوّةُ المقامیّةِ اَیضا فهی مستمرّةٌ اِلیَ الابدِ یَنتفعُ مِن تلکَ المأدُبةِ الأبدیّةِ کلُّ نفسٍ مستعدةٍ لاَِن تَسمعَ الوحیَ الانبائیَ، فافهم!»(68)

صبور
2013_07_26, 05:29 PM
ایشان در تفسیر «کهف قرآن کریم» نیز با استناد به آیه «فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا» (کهف: 65)، مقوله انبیای تشریع و انبیای علم و سلوک را طرح و تبیین کرده‏اند(69) و اگرچه حضرت علی علیه‏السلام هنگام غسل دادن بدن مطهّر رسول‏اللّه صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله خطاب به آن حضرت فرمود: «بأبی انتَ و أمّی، یا رسول اللّه! لقد انقطعَ بموتِکَ ما لم یَنقطع بموتِ غیرِکَ مِن النبوّةِ و الانباءِ و أخبارِ السماءِ»(70) که ناظر به ختم نبوّت و خاتمیت و اکمال دین و نبوّت تشریعی است و پایان نزول وحی مخصوص رسالت اعلام شده، اما اصل نزول جبرئیل و القای وحی به انسان کامل از حضرت فاطمه علیهاالسلام و امامان علیهم‏السلام نفی نشده است؛ چنان‏که در بحث فاطمه علیهاالسلام و لیلة‏القدر اشارتی بدان شد(71) و سیر ضرورت نزول وحی و فرشتگان بر انسان کامل از القای معارف و حقایق غیبی تا تحت ولایت و فرمان بودن فرشتگان برای انسان کامل، بلکه فرشته، شأنی از شئون وجودی انسان کامل است و عرضه اعمال امّت به انسان کامل دانسته شده است.(72)
از این‏روست که نبوّت، امامت و ولایت به هم گره خورده‏ اند و وجود یکی علت وجود دیگری خواهد بود. با عنایت به جهات و حیثیات بحث و از مقوله نبوّت موهوب، عصمت غیراکتسابی، وحی غیرارادی، تداوم ولایت به وجود فاطمه علیهاالسلام و صیانت از ولایت تا مرز شهادت از سوی حضرت فاطمه علیهاالسلام ، خود تفسیری بر پیوند وجودی محمّد صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ، علی علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام خواهد بود که مقامات باطنی، صفات وجودی و امتیاز ویژه ذوات مقدّس را روشن می‏نماید که در حدیث آل عبا نیز مندرج است و این بخش نوشتار به گوشه‏ای از این پیوند وجودی اشاره داشت، ولی بحث تفصیلی آن مقام و موقعیتی دیگر می‏طلبد تا مبانی عقلی، نقلی و عرفانی ابحاث طرح شده نیز روشن گردند.




ادامه دارد......

صبور
2013_07_27, 02:59 PM
کوثر آفرینش (فاطمه علیهاالسلام و فضایل الهی ـ انسانی)


چنان‏که از مباحث مطرح شده فضایل، سجایا و مکارم اخلاقی و مقامات علمی و عملی صدیقه طاهره علیهاالسلام به نحو اجمال تبیین شد و روش بحث نیز بهره‏ وری از آیات و احادیث بود، در این فصل نیز دست‏ کم به دو نکته مهم پرداخته می‏شود:
الف. خطبه‏ ها، ادعیه، نیایش‏ها و روایات حضرت زهرا علیهاالسلام حکایت از عمق اندیشه، بصیرت دینی و معرفت اسلامی، جامعیت دین ‏شناختی، روحیه عرفانی، انس و ارتباط با خدا و معنویت‏ گرایی اصیل، ژرف ‏اندیشی در عرصه ‏های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن حضرت دارند و کافی است نیم ‏نگاهی به مجموعه معارف فاطمی داشته باشیم تا صلاحیت علمی و عملی حضرتش را در اسوه قرار گرفتن برای همه انسان‏ها در همه عصرها و نسل‏ها متوجه شویم ـ که این خود بحث مستقلی می ‏طلبد.
ب. توجه به برخی آیات و احادیث نبوی و مجموعه سخنانی ارزشمند از امامان معصوم علیهم‏ السلام در تبیین اوصاف و فضایل فاطمی که در این فصل مورد توجه واقع خواهند شد تا گوشه‏ هایی از شخصیت نورانی حضرتش و رقیقه ‏ای از حقیقت وجودی فاطمه زهرا علیهاالسلام روشن گردد:

1.فاطمه علیهاالسلام کوثر اعطا شده از سوی خدای سبحان به پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله و امّت ختمیّه است که سوره کوثر در شأن و شخصیت آن حضرت نازل شده: «اِءنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ.»(کوثر: 1)(73)

2. فاطمه علیهاالسلام کلمة‏اللّه است: «فَتَلَقّی آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ.» (بقره: 37)(74)

3. فاطمه علیهاالسلام مایه شادی دل و سرور نفس رسول‏اللّه صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ، قرّه عین و اشک چشم در مقام شوق در پرتو نگاه رحمانی و عامل آرامش و آسایش جان رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله است که فرمود: «تَسُرُّ بها(75) تَقَرُّ بها عینی»(76) و «یَطمئنُّ بها قلبی.»(77)

صبور
2013_07_27, 03:02 PM
4. فاطمه علیهاالسلام از مقرّبان و السّابقون(78) و اصحاب یمین(79) و ابرار(80) است. ویژگی‏های علمی و عملی، ایمانی و رفتاری اصحاب یمین و ابرار از زیرمجموعه‏ های مقرّبان خواهد بود و فاطمه زهرا علیهاالسلام چون از مصادیق مقرّبان الهی است، همه آن‏ها را به نحو اتم و اکمل دارا می‏باشد.(81)

5. فاطمه علیهاالسلام شخصیتی است که پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله در وصفش فرمود: «اُمّ ابیها و فداها ابوها»(82) و بر دست او بوسه می‏زد و هماره هنگامی که فاطمه علیهاالسلام بر پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله وارد می‏شد، برای او بلند می‏شد و به سوی او می‏رفت؛ «قام الیها»(83) و در هنگام هجرت، مسافرت و جهاد، آخرین منزلی که ترک می‏کرد منزل فاطمه علیهاالسلام بود و اولین منزلی که بدان وارد می‏شد منزل فاطمه زهرا علیهاالسلام بود(84) که این غیر از ارتباط پدر و فرزندی و انس عاطفی، حکایت از امتیاز وجودی و برتری سیده نساء عالمین می ‏نماید که به تعبیری:
این محبت از محبت‏ها جداست
حبّ محبوبِ خدا حبّ خداست.

6. فاطمه علیهاالسلام از حیث مرتبه وجودی و نسبت حقیقی با خدا و رسولش، به مقام و منزلتی رسید که فانی فی الله شد و مظهری از اسماء جمال و جلال الهی گشت، به‏گونه‏ای که پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود: خشنودی فاطمه، خشنودی من و غضب او، غضب من است.(85)

صبور
2013_07_27, 03:08 PM
7. فاطمه علیهاالسلام شخصیتی است که پیامبر عظیم‏ الشأن صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله در اوصاف و فضایل او تعابیری به کار برده ‏اند که هر کدام از آن تعابیر آیتی بر مرتبه ‏ای از مراتب شخصیتی حضرت زهرا علیهاالسلام است. در اینجا، تنها به برخی از آن‏ها اشاره می‏کنیم:

ـ اولین شخصی که در بهشت بر من وارد می‏شود فاطمه است.(86)
ـ همانا خداوند از رضایت تو راضی، و از خشم تو خشمگین می‏شود.(87)
ـ دخترم فاطمه حوریه‏ ای است که صفات جسمی زنانه ندارد.(88)
ـ فاطمه سرور زنان در روز قیامت است.(89)
ـ او سیده زنان اهل بهشت است.(90)
ـ فاطمه بخشی از وجود من است.(91)
ـ ای فاطمه! آیا خشنود نیستی که سرور زنان جهانیان و سرور زنان این امّت و سرور زنان اهل ایمان هستی؟(92)

از سوی دیگر، اوصاف و اسماء فاطمه زهرا علیهاالسلام هر کدام ناظر بر مرتبه ‏ای از هستی و شأنی از شئون وجودی اوست که نیاز به تدبّر و تفسیر دارد؛ مثل: فاطمه، صدّیقه، طاهره، زهراء، بتول، محدّثه و حوراء.
آنچه نیز در باب ایمان، جهاد فی سبیل‏ اللّه، شجاعت و شهامت ایمانی و سیاسی و اجتماعی، عبادت و عرفان، خلوص، ایثارگری، وفای به عهد، توفیق در همسرداری، تربیت فرزند، حضور در صحنه ‏های فرهنگی، اجتماعی و غیر آن‏ها از حضرت نقل شده است، خود بر جامعیت شخصیتی حضرت فاطمه علیهاالسلام و رشد متعادل و تربیت همه‏جانبه‏اش در مجاورت پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله و خانه وحی و رسالت دلالت دارد و او را برترین و والاترین اسوه و الگویی برای اهل بصیرت، سعادت و کمال قرار داده است.(93)

صبور
2013_07_27, 03:17 PM
فاطمه علیهاالسلام و انسان امروز (الگوی جاودانه)

یکی از دغدغه‏ ها و پرسش‏های نسل جدید و جوان جامعه نوین این است که چه رابطه و نسبتی بین شخصیت حضرت فاطمه علیهاالسلام و شرایط، مقتضیات زمانی و مکانی و تحوّلات دنیای کنونی و دوران نوین وجود دارد؟ آیا در عصر جدید، می‏توان امثال حضرت زهرا علیهاالسلام را الگویی تمام عیار برای خویش قرار داد یا نه؟ و البته چه بسا شبهاتی نیز در این زمینه مطرح باشند. در ذیل، به اجمال و با پیوند محتوایی بحث با مباحث پیشین توجه به چند مسئله را به عنوان مسائل محوری مطرح می‏نماییم:

الف. موانع فرهنگی


1. عدم معرفی جامع، منطقی، عقلانی و زمان آگاهانه حضرت زهرا علیهاالسلام به نسل جدید؛
2. عدم توجه به ادبیات و زبان نو در طرح و تحلیل ابعاد شخصیتی حضرت فاطمه علیهاالسلام ؛
3. عدم تنوّع در روش و ارائه محصولات فرهنگی ـ هنری در معرفی ابعاد شخصیتی حضرت زهرا علیهاالسلام ؛
4. عدم سنجش شرایط سنّی، استعدادی، تحصیلی و طبقات اجتماعی در الگوسازی از اندیشه، منش و روش فاطمه زهرا علیهاالسلام ؛
5. عدم تهذیب و پیرایش نقل‏ های تاریخی و احادیث متنوّع و گاهی متضاد درباره ابعاد وجودی فاطمه زهرا علیهاالسلام .

صبور
2013_07_27, 03:18 PM
ب. عوامل فرهنگی ـ علمی


1. تبیین همه‏ جانبه شخصیت صدیقه طاهره علیهاالسلام با زبان نوین و ادبیات نوشتاری، گفتاری و سمعی ـ بصری و ارائه آن به نسل جوان و تشنه الگوهای فراگیر و جاودانه؛
2. پاسخ‏گویی عالمانه همراه با شرح صدر به پرسش‏ها و شبهاتی که در اذهان نسل جدید وجود دارند.
3. اجتناب از افراط و تفریط در تبیین شخصیت حضرت زهرا علیهاالسلام و دوری از التقاط‏ اندیشی، زمان‏ زدگی و غرب ‏زدگی از یک‏سو، و گریز از سطحی‏ نگری، قشری‏ گرایی، جمود و تحجّر و زمان‏ ستیزی از سوی دیگر؛ انسان کاملی همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام را باید از چند منظر مورد سنجش و شناخت و آن‏گاه معرفی قرار داد:

الف. تبیین ابعاد و اوصاف چنین انسان کاملی برای اهل تخصص، حکمت و عرفان به وسیله محققان و پژوهشگران به صورت عمیق و اجتهادی و با تکیه بر قرآن و سنّت؛
ب. تحلیل ابعاد وجودی حضرتش برای نسل میانه و طبقات متوسط از مؤمنان جامعه؛
ج. ارائه تصویر و تفسیری عقلانی، کاربردی و تأثیرگذار از تمام وجوه شخصیتی حضرت زهرا علیهاالسلام برای نسل جوان و طبقه نوجوان و روشن‏فکران جامعه بر حسب مرتبه علمی و جایگاه اجتماعی آن‏ها به زبان روزآمد و کارآمد و در عین حال، جالب و جذّاب.
4. تبیین سیره علمی و عملی فاطمه زهرا علیهاالسلام ، هوشمندی، عناصر جهادی و حماسیِ اندیشه و بینش فاطمی، حضور و ظهور منطقی، متعادل و زمان ‏آگاهانه، مسئله ‏شناسانه و دین‏ مدارانه حضرت فاطمه علیهاالسلام در ساحت‏ ها و عرصه‏ های گوناگون اجتماعی.

صبور
2013_07_27, 03:20 PM
ناگفته نماند از گذشته تاکنون تلاش‏های فراوانی در معرفی الگوی کامل فاطمی شده و کارهای متعددی صورت پذیرفته‏ اند، اما کافی و ناظر به شرایط روز نبوده‏ اند. واقعا اگر انسان کامل و تمام‏ عیاری همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام را دیگران داشتند، با او چسان معامله می‏کردند؟ به راستی، اگر شعاع شخصیت علمی و عینی صدیقه طاهره علیهاالسلام آنچنان که بایسته و شایسته اوست معرفی گردد و الگوشناسی و الگوسازی هویّت و شخصیتش صورت پذیرد، جهانیان، بخصوص جوانان تشنه معرفت، معنویت، عدالت، موفقیت و پیشرفت، سعادت و کمال، پیرو او نخواهند شد؟ انسان‏ها دارای دو عقل نظری و عملی، قوای ادراکی و تحریکی، اندیشه و انگیزه، اراده و فعالیت‏های تدبیری و التذاذی، ابعاد عقلانی و نفسانی و جسمانی، یا عقل و قلب و قالب هستند که معارف و معالم الهی و بشری نیز معطوف به آن‏هاست و هر انسان طالب کمالی در صدد آن است که در چنین عرصه‏ ها و جبهه‏ هایی تکامل یابد و توسعه وجودی پیدا نماید. حال اگر مقامات عقلانی، عرفانی و حکمتی ـ حکومتی یا سیره فراگیر علمی و عملی فاطمه زهرا علیهاالسلام آنچنان که باید و شاید معرفی گردند در پذیرش عمومی و جلب توجه برای جامعه جوان و جهان جدید با همه رویکردها و رهیافت‏های گوناگون جذبه نخواهند داشت؟

صبور
2013_07_27, 03:22 PM
بلکه با توجه به آنکه در جهان غربِ پیش از قرون وسطا، و غربِ عصر نوزایی (رنسانس) و غربِ معاصر، که الگوهای مختلف را دیده و تجربه کرده است و حتی زنان و دختران غربی در پی گم‏شده خویش، آن هم در عصر نهضت‏های فمنیستی و ضد فمنیستی قرار دارند و روزگار وصل خویش را دنبال می‏کنند و از الگوهای محدود، متغیّر، زوال‏ پذیر، افراطی یا تفریطی خسته و وامانده‏ اند، ضرورت الگوشناسی و الگوسازی بیش از پیش احساس می‏گردد، و اگر زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی آن هم در بخش‏های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، مدیریتی، تربیت فرزند و صیانت جامع از کانون خانواده و حرکت بر اصل عقلانیت و عدالت، خردورزی و عاطفه ‏محوری و مهروزی و در عین حال، داشتن فردیت کامل و مستقل و تعادل و توازن در رشد و شکوفایی قوای وجودی حضرت فاطمه علیهاالسلام تبیین، تحلیل و ابلاغ گردد تحوّلی شگرف و انقلابی فرهنگی و درونی ایجاد خواهد شد و فاطمه‏ شناسی و فاطمه‏ گروی در میان نسل امروز یک حقیقت تابنده و پاینده می‏گردد. پس در صورت ارائه تصویری روشن، درست، زمان ‏شناسانه، نیازسنجانه، عالمانه و حساب‏ شده از تمام هویّت و ماهیت و شاکله و شخصیت حضرت زهرا علیهاالسلام و نگاهی تاریخی، جامعه ‏شناختی، تربیتی و روان‏شناختی، معرفت‏ شناسانه و در دسترس به حضرتش، شکاف و انقطاع نسل امروز با آن کوثر هستی و گوهر وجود و الگوی جاودانه برداشته خواهد شد و آن فصل و انقطاع به وصل و اتصال وجودی با او تبدیل خواهد گشت.

صبور
2013_07_27, 03:24 PM
نتیجه ‏گیری


فاطمه زهرا علیهاالسلام همچون لیلة‏القدر، حضوری مستمر، کارآمد و تأثیرگذار در همه عرصه ‏های هستی دارد و ظرف وجودش ظرف تحقق اراده و مشیّت الهی و افاضه فیض ربوبی است. او اگرچه به مثابه «قدر»، قدرش ناشناخته مانده است و باید تأویل حقیقت و کنه وجودش را در قیامت مشاهده کرد، اما به مقدار ممکن و میسور، باید به سراغ این انسان کامل مکمّل و هادی و اسوه ابدی رفت و به او قرب وجودی یافت. فاطمه علیهاالسلام خود قرآن مجسّم و وحی معیّن و از مفسّران و تأویل‏ شناسان و راسخان در علم است که مصداق «اولواالعلم»، «اولواالالباب»، «اوتواالعلم»، «اولواالایدی والابصار»، «اهل تفکر و تذکّر»، برهان و عرفان یا عقل و عشق است و این‏همه حقایق معرفتی ـ سلوکی در دریای هستی او متموّج‏ اند و صلاحیت تام و کامل برای الگوبودن و اسوه انسان‏ها قرار گرفتن، تا خود معیاری برای صحّت و قبولی و ارزش و اعتبار عقاید، اخلاق و اعمال یا نظام منسجم و به هم پیوسته و معرفت ‏دینی قرار گیرد.(94) او، که در حکمت و سلوک، ولایت و امامت، جهاد و حماسه‏ سازی، حضور بالقوّه و بالفعل در متن جامعه، تفسیر دین، دین‏ شناسی و دین‏داری، حکمت نظری و عملی، بینش و گرایش و دانش و منش، سرآمد روزگار برای تمام اعصار و امصار است و بقیة‏النبوّة و صراط مستقیم هدایت و کمال و آیت سعادت و علامت خوش‏بختی راستین و گنجینه علم، عقل و معنویت و نعمت فزاینده و تمام‏ ناشدنی حضرت حق یا کوثر است، برای همه انسان‏های مشتاق کمال و کرامت و شائق فضیلت و شرافت، منبعی زلال از معرفت، محبت، عبودیت و ولایت به شمار می‏ آید.

صبور
2013_07_27, 03:26 PM
پي نوشت :



1 دکترای عرفان اسلامی و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج.
2. نهج‏البلاغه، خطبه 1، ص 22.
3. همان، خطبه 49.
4. حسن حسن‏زاده آملی، گشتی در حرکت، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ص 44ـ108 و ص 304ـ336.
5. همو، فصّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّة، (با ترجمه فارسی) قم، قیام، 1378، ص 22ـ24.
6. شیخ علی نمازی، مستدرک صفینة البحار، تحقیق شیخ حسن نمازی، قم، جامعه مدرسین، 1419 ق، ج 8، ص 243 و ج 3، ص 169.
7. زینب فواز العاملی، معجم، اعلام النساء، ج 3، ص 1216.
8. مریم: 31.
9. ابراهیم: 22.
10. عبداللّه جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، قم، اسراء، 1382، ج 2، ص 68ـ70.
11. نهج‏البلاغه، حکمت 147.
12. ر. ک: عبدالله جوادی آملی، پیشین، ج 2، ص 108ـ110 / همو، تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج 1، ص 214ـ223 / حسن حسن‏زاده آملی، ادب فنای مقربان، ج 1، ص 150ـ151 / همو، انسان و قرآن، تهران، الزهراء، 1364، ص 138ـ139.
13. حسن حسن‏زاده آملی، انسان و قرآن، ص 136 / داود صمدی آملی، شرح دفتر دل، قم، نبوغ، 1379، ج 2، ص 497ـ499.
14. هر کس فاطمه را آن‏گونه که سزاست بشناسد، لیلة‏القدر را درک کرده است و علت نام‏گذاری وی به فاطمه آن است که خلایق از کُنْه معرفت فاطمه محروم و بریده شده‏اند. (حسن حسن‏زاده آملی، فصّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّة، (با ترجمه فارسی) قم، قیام، 1378، ص 22ـ24.)
15. حسن حسن‏زاده آملی، انسان و قرآن، ص 213 / همو، شرح فصّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّةٍ، چ سوم، قم، طوبی، 1382، ص 260ـ261 / داود صمدی آملی، پیشین، ج 2، ص 492ـ493.
16. همان، ص 212 و 261 / حسن حسن‏زاده آملی، هزار و یک کلمه، ج 3، ص 44 / داود صمدی آملی، پیشین، ج 1، ص 660ـ662.
17. نزد امام صادق علیه‏السلام درباره «ِانّا اَنزلناه فی لیلةِ القدرِ» سخن به میان آمد، حضرت فرمود: چقدر فضیلت آن بر سایر سوره‏ها آشکار است! راوی می‏گوید: گفتم: چه فضیلتی دارد؟ فرمود: ولایت امیرالمؤمنین علیه‏السلام در آن نازل شده است. گفتم: در شب قدری که امید داریم در ماه رمضان باشد؟ فرمود: بله، آن شب قدری است که آسمان‏ها و زمین و ولایت امیرالمؤمنین علیه‏السلام در آن مقدّر شده‏اند. (حسن حسن‏زاده آملی، انسان و قرآن، ص 242.)
18. همان، ص 244ـ245.
19. همان، ص 242 / محمّد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 1، ص 249، ح 6 و نیز ر. ک: حسن حسن‏زاده آملی، ادب فنای مقرّبان، ج 1، ص 142.
20. همان، ص 249.
21. عبدالعلی بن جمعه عروسی حویزی، نورالثقلین، ج 5، ص 639، ح 105.
22. حسن حسن‏زاده آملی، ادب فنای مقربان، ج 1، ص 153.
23. سیدمحمّدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 470.
24. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ سی و یکم، 1383، ج 27، ص 187ـ189.
25. سیدمحمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 20، ص 139.
26. ر. ک. به: حسن حسن‏زاده آملی، انسان و قرآن، ص 120ـ153.
27. ابوعیسی بن سوره، سنن ترمذی، ج 5، ص 434، ج 2813.
28. عبداللّه جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج 2، ص 110.
29. نساء: 174.
30. نور: 35.
31. طارق: 13.
32. بقره: 185 و 2.
33. جن: 2.
34. فصّلت: 42.
35. واقعه: 77.
36. یونس: 57 / اسراء: 82.
37. اسراء: 82 / فصّلت: 2.
38. نساء: 174.
39. فصّلت: 41.
40. فصّلت: 42 / یس: 2.
41. بیّنه: 2.
42. زمر: 28.
43. حجر: 9.
44. آل عمران: 3.
45. حجر: 87.
46. آل عمران: 138.
47. کهف: 1 و 2.
48. آل عمران: 7.
49. همان.
50. احزاب: 33.

صبور
2013_07_27, 03:28 PM
51. حسن حسن‏زاده آملی، فصٍّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّة، ص 65 / همو، شرح فصٍّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّة، ص 294.
52. همو، هزار و یک نکته، ج 2، نکته 932 / همو، شرح فصٍّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّة، ص 295.
53. احزاب: 33.
54. همو، سرچشمه اندیشه، ج 2، ص 75ـ77.
55. همان، ص 71ـ74.
56. حسن حسن‏زاده آملی، سرچشمه اندیشه، ج 2، ص 74 / فصٍ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّه، ص 76ـ77.
57. عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج 2، ص 84.
58. همو، شرح فصِ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّه، ص 193 و 203.
59. لیلة القدر بنیه محمّدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله با انسان کامل است که به واسطه آن به مقام «قلب» احتجاج شده است، پس از شهود ذاتی؛ چرا که انزال قرآن صورت نمی‏گیرد، مگر بر چنین قلب و سینه منشرح و به قدر بزرگی منزلت و جایگاه و شرف آن حضرت صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏باشد و چنین سینه‏ای شایستگی آن را دارد که بر آن قرآن نازل شود و به سوی آن نزول قرآن صورت گیرد. (مقام قلب، مقام شهود حقایق اشیا به نحو تمییز و تفصیل است که پس از مقام روح می‏باشد که مقام روح مقام لفّ و جمع است و در آن امتیاز منتفی است.)
60. به نقل از: حسن حسن‏زاده آملی، انسان و قرآن، ص 216ـ217 / همو، فصّ حکمةٍ عصمتیّة فی کلمةٍ فاطمیّة، ص 24.
61. اکنون که فهمیدی بقیه نبوت و عقلیه رسالت و ودیعه مصطفی و زوجه ولی الله و کلمه تامّه الهی، فاطمه علیهاالسلام ، حایز مقام عصمت است ... . (حسن حسن‏زاده آملی، شرح فصّ حکمةٍ عصمتیّة فی کلمةٍ فاطمیّة، ص 152.)
62. آنان (اهل بیت پیامبر علیهم‏السلام ) مرکز اسرار خدا، پناهگاه دستور و خزینه علم پروردگارند؛ آنان سرچشمه دستور خدا، نگهبان کتاب‏های الهی و پشتوانه دین خدایند. به وجود خاندان رسالت انحراف‏های دین برطرف می‏گردد و تزلزل آن فرو می‏نشیند. این خانواده اساس دین و تکیه‏گاه یقین‏اند. پیشگامان به آنان بازمی‏گردند و عقب‏ماندگان به ایشان می‏رسند. این خانواده از امتیازات حکومت برخوردارند و سفارش‏های جانشین برای آن حضرت صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و دریافت علوم و مال مخصوص ایشان می‏باشد. (نهج‏البلاغه، خطبه 2.)
63. امام صادق علیه‏السلام فرمود: اگر خداوند متعال امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام را برای فاطمه علیهاالسلام نمی‏آفرید برای فاطمه علیهاالسلام همتایی از آدم و غیر آن روی کره زمین نبود. (محمّد بن یعقوب کلینی، پیشین، ج 1، کتاب «الحجه»، باب «مولد الزهراء»، ص 461.)
64. ای محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله اگر تو نبودی عالم را نمی‏آفریدم و اگر علی نبود تو را خلق نمی‏کردم و اگر فاطمه نبود تو و علی را نیز نمی‏آفریدم. (محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج 15، ص 28 و 29؛ ج 57، ص 19، 201؛ ج 60، ص 303 / عبدالحسین امینی، پیشین، ج 2، ص 300، ج 5، ص، 435، میرزا حسین نوری طبرسی، پیشین، ج 2، ص 615. و نیز برای شرح و بسط و تفسیر حدیث مطرح شده، ر. ک: محمدعلی گرامی، لولا فاطمةُ.)
65. امیرالمؤمنین علیه‏السلام از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله سؤال کرد: کدام‏یک از ما پیش تو دوست داشتنی‏تریم: من یا فاطمه علیهاالسلام ؟ پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: فاطمه را بیشتر دوست می‏دارم، ولی تو نزد من عزیزتری. (محسن الامین، اعیان الشیعه، ج 1، ص ص 307 / احمد بن شعیب نسائی، خصائص، ص 37.)
66. عبداللّه جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج 2، ص 84ـ85.
67. محسن‏الامین، پیشین، ج 1، ص 307 به نقل از: ابوالفرج اصفهانی، الاغانی.
68. باید بین دو نبوّت تشریعی و انبائی تفاوت قایل شد؛ زیرا نبوّت تشریعی به رسول خاتم محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله خاتمه یافت. پس حلال آن حضرت تا روز قیامت حلال است و حرام وی تا روز قیامت حرام. اما نبوّت انبائی، که به «نبوّت عامّه» و «نبوّت تعریفی» و نبوّت مقامی نیز موسوم است، همیشه تا ابد مستمر است و از این سفره ابدی همه نفوس مستعد بهره‏مند می‏شوند تا از وحی انبائی بشنوند. فافهم. (حسن حسن‏زاده آملی، فصّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّة، ص 26 / همو، شرح فصّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّة، ص 324ـ336.)
69. همو، شرح فصّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّة، ص 324ـ336 / سیدمحمّدحسین طباطبائی، پیشین، ج 13، ص 341ـ385 / ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج 12، ص 520ـ538 و ص 549ـ552.
70. نهج‏البلاغه، خطبه 235.
71. عبداللّه جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج 3، ص 400ـ413 / همو، زن در آینه جلال و جمال، ص 142ـ181 / همو، ولایت در قرآن، ص 275ـ320 / حسن حسن‏زاده آملی، ادب فنای مقرّبان، ج 1، ص 147.
72. حسن حسن‏زاده آملی، ادب فنای مقرّبان، ج 1، ص 150ـ158.
73. ر. ک. به: المیزان / ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج 27، ص 376ـ375 / فضل بن حسن طبرسی، مجمع‏البیان، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیه، ج 5، ص 550 / حسن حسن‏زاده آملی، شرح فصّ حکمةٍ عصمتیّةٍ فی کلمةٍ فاطمیّة، ص 134 و 142ـ143 / عبداللّه جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج 2، ص 99ـ107.
74. ر. ک. به: عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص 143ـ144 / ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، چ چهل و ششم، ج 1، ص 199 / فضل بن حسن طبرسی، پیشین، ج 1، ص 88ـ89.
75. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج 83، ص 67.
76. همان.
77. همان.
78. واقعه: 7ـ96.
79. منافقین: 19ـ28.
80. انسان: 5ـ21.
81. سیدمحمّدحسین طباطبائی، پیشین، ص 353ـ357 و 213ـ229 / ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج 26، ص 270ـ281، ج 25، ص 342ـ359 / مرتضی مطهّری، آشنایی با قرآن، ج 6، ص 87ـ94 و 219 تا 225.
82. شیخ صدوق، الامالی، مجلس 41، ح 7، ص 141.
83. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 2، ص 751.
84. همان، ج 3، ص 750.
85. ابن قتیبه، الامامة والسیّاسة، ج 1، ص 14 / زینب فواز العاملی، پیشین، ج 4، ص 1214.
86. ابن صباغ، الفصول المهمه، ص 129.
87. محمد بن ابی بکر الشلی، المشروع الروی، ص 86.
88. محب الدین طبری، ذخائر العقبی، ص 26.
89. ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج 2، ص 42.
90. محمّد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج 5، ص 20.
91. محمّد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 96 / ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج 4، ص 336.
92. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 156.
93. در این زمینه، ر. ک. به: عذرا انصاری، جلوه‏های رفتاری حضرت زهراء / سیدجعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام / محمّد دشتی، نهج الحیاة فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام .
94. عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج 2، ص 106ـ107 / همو، زن در آینه جلال و جمال، ص 142ـ144 / همو، تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج 1، ص 37ـ60.

منبع: www. hawzah.net