PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : محرم راز



گل مريم
2013_07_23, 03:57 AM
besm16



گفتم: چقدر احساس تنهايي مي‌كنم.
گفتي: فاني قريب (بقره 18)

گفتم: تو هميشه نزديكي؛ من دورم.
گفتي: واذكر ربك في‌نفسك (اعراف 205)

گفتم: اين هم توفيق مي‌خواهد.
گفتي: الا تحبون ان يغفرالله لكم (نور 22)

گفتم: دوستم داري و مرا خواهي بخشيد.
گفتي: و استغفروا ربكم ثم توبوا اليه (هود 90)

گفتم: با اين همه گناه؟http://shahrequran.ir/images/smilies/%21.gif
گفتي: الم يعلموا ان‌الله هو يقبل التوبه عن عباده (توبه 104)

گفتم: ديگر روي توبه ندارمhttp://shahrequran.ir/images/smilies/%21.gif
گفتي: الله العزيز العليم. غافرالذنب و قابل التوب (غافر 3 و 2)

گفتم: با اين همه گناه، براي كدام گناهم توبه كنم؟http://shahrequran.ir/images/smilies/%21.gif
گفتي: ان‌الله يغفرالذنوب جميعا (زمر 53)

گفتم: يعني باز آيم:
گفتي: و من يغفرالذنوب الا‌الله (آل عمران 135)

ناخواسته گفتم: الهي و ربي من لي غيرك.
گفتي: اليس‌الله بكاف عبده (زمر 36)

گفتم: انا عبدك الضعيف الذليل.
گفتي: ان‌الله بالناس لرئوف رحيم (بقره 143)

گفتم: نمي‌دانم چرا هميشه در مقابل اين كلامت احساس ناتواني مي‌كنم، شيدايت مي‌شوم و توبه مي‌كنم.
گفتي: ان‌الله يحب التوابين و يحب المتطهرين (بقره 222)

گفتم: در برابر اين همه مهربانيت چه بكنم؟http://shahrequran.ir/images/smilies/%21.gif
گفتي: اي كساني كه به خدا ايمان آورده‌ايد ذكر حق و ياد خدا (به دل و زبان) بسيار كنيد. و دائم صبح و شام به تسبيح و تنزيه ذات پاكش بپردازيد. اوست خدايي كه هم او و هم فرشتگانش به شما بندگان رحمت مي‌فرستند تا شما را از ظلمت‌ها بيرون آرد و به عالم نور رساند و او بر اهل ايمان بسيار رئوف و مهربانست. (احزاب 43، 42، 41)

تسلیمی
2013_07_23, 10:26 AM
بسم الله الرحمن الرحیم



گفتم: خسته‌ام
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله

.:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره
گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.


گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.


گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.


گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
.:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!
گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
.:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟
گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم
.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

گفتم: دلم گرفته
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
.:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله
گفتی: ان الله یحب المتوکلین
.:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.

گفتم: خیلی چاکریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:

و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.

ملکوت
2013_07_23, 12:00 PM
الهى مرا محرم راز كن / در معرفت بر دلم باز كن
دلى ده كه باشد شناساى تو / زبانى كه بستايد آلاى تو

چو با من در اول كرم كرده اى / به فضل خودم محترم كرده اى
در آخر همان كن كه كردى نخست /
كه در هر دو حالت اميدم به توست


چو لطفت مرا رايگان آفريد/خردمنديم داد و جان آفريد
هم آخر به لطف خودم دستگير / به فضلت مرا رايگان درپذير
چو دانى كه بى زاد و بى توشه ام/هم از خرمن خويش ده خوشه ام
مبر آبم اى آبرويم به تو / اميد من و آرزويم به تو
به روى من از كرده ناپسند / درى را كه هرگز نبستى مبند


ز رحمت به رويم ز پيشم مران / به قهر از در لطفِ خويشم مران
كه برگيردم گر توام بفكنى / كه بپذيردم گر توام رد كنى؟
اگر لطف تو برنگيرد مرا / كرا زهره كاندر پذيرد مرا
مخوف است راهم دليلى فرست / گذر آتش آمد خليلى فرست
اگر دوزخ اين ناسزا را جزاست / تو آن كن كه از رحمت تو سزاست


من ار بى رهم از لئيمى خويش / تو مگذار راه كريمىّ خويش
خط عفو دركش خطاى مرا / ببخش از كرم كرده هاى مرا
مدر پرده من كه بى پرده ام / به رويم ميار آن چه من كرده ام
به آب كرم دفترم را بشوى / مريز اين سيه نامه را آبرو
اگر من گنهكارم اى كردگار / تو آمرزگارى و پروردگار
سراپاى من گرچه آلايش است / اميدم ز عفو تو، بخشايش است





شاعر: حسام خوسفى

فاطمه
2013_08_01, 01:48 AM
تو را جز ناز رفتاري نباشد



به غير از غمزه كرداري نباشد


مرا با اين همه درد و غم و رنج


به غير عشق تو كاري نباشد





اشعار عرفانی استاد انصاریان