PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : راه‌هاى کسب آرامش از منظر قرآن



صبور
2013_07_20, 11:25 PM
عوامل گوناگونى ممکن است انسان را نگران و پریشان سازد. ترس از آینده مبهم، اندوه بر گذشته تاریک، ضعف و ناتوانى در برابر مشکلات، احساس پوچى در زندگى، بى‌توجّهى و قدرنشناسى اطرافیان، سوءظن‌ها و تهمت‌ها، دنیاپرستى و دل‌باختگى در برابر آن، وحشت از مرگ و… همگى در پرتو ایمان پاک به خداوند از میان برداشته مى‌شوند.[۱] قرآن براى درمان این حالت اضطراب و نگرانى و ایجاد حسّ آرامش و اطمینان، به تغییر بینش و گرایش انسان‌ها سفارش مى‌کند. از یک سو باید به خویش و جهان هستى نگاهى درست افکنده، از سوى دیگر علاقه‌ها و تمایلات خویش را در جهت ایمان مطلق به خداوند تنظیم کنیم تا بدین وسیله فقط از زاویه نگاه او به جهان نگریسته، فقط براى او اصالت قائل شویم.[۲]



نمازهاى پنج‌گانه که رابطه‌اى میان انسان و پروردگار او است، نوعى تمدّد اعصاب و تخلیه روان از بارهاى منفى به شمار مى‌رود: «إِنَّنى أَنَا اللَّهُ لاَ إِلـهَ أَلاّ أَنَا فَاعبُدنِى وَ أَقِمِ الصَّلوهَ لِذِکرِى»

صبور
2013_07_20, 11:29 PM
٫

1. حسّ ایمان:
انسان مؤمن که بنیان‌هاى اعتقادى خویش را مستحکم و خلل‌ناپذیر بنا نهاده و در مقام عمل فقط به انجام تکالیف الهى نظر دارد، هیچ‌گاه هراس و اندوهى به قلبش راه نمى‌یابد؛ زیرا نه خود را مالک ثروت و نه صاحب اختیار در تصمیم‌گیرى‌ها مى‌بیند؛ بلکه او فقط امانت‌دار خداوند بر زمین، و‌موظّف به شناخت خیر و شر بر اساس دستورهاى خداوند است و در هر حال، تحت سرپرستى خداوند قرار دارد: «اللّهُ وَلىُّ الّذینَ ءَامَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمتِ إلىَ النُّور…» (بقره/۲،۲۵۷)[۳] امّا انسان بى‌ایمان از این پشتوانه مستحکم روحى و روانى محروم بوده، تنها و سرگردان در زمین رها مى‌ماند[۴]:«ذلکَ بِأنَّ اللّهَ مَولَى الَّذینَ ءَامَنوا و أنَّ الکـفِرینَ لاَمَولى لَهُم.» (محمد/۴۷،۱۱) گویى از فراز آسمان فرو افتاده یا تندبادى او را به مکانى دور پرتاب کرده است. «و‌مَن یُشرِک بِاللّهِ فَکَأنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخطَفُهُ الطَّیرُ أَو تَهوِى بِهِ الرّیحُ فِى مَکان سَحِیق.» (حج/۲۲،۳۱) فقدان ایمان به خدا، زندگى را از مفاهیم عالى و ارزش‌هاى شریف انسانى تهى ساخته، احساس رسالت در زندگى در جاى‌گاه جانشین خداوند را از او مى‌رباید. نگاه قدسى انسان مؤمن به جهان، او رادر زندگى جهت و هدف بخشیده، از احساس دردناک پوچى مى‌رهاند و قدرت رودر رویى با هرگونه فشار را به او مى‌بخشد: «رَبَّنا مَا خَلَقتَ هذا بطِلاً سُبحنَکَ فَقِنا عَذابَ النَّار.» (آل‌عمران/۳،۱۹۱)[۵] در واقع آرامش، گوهر و حقیقت ایمان* و سرانجام و مقصود آن است [۶] و حدّ اعلاى آن از براى عارفان حقیقى است که با مشاهده حضورى خدا و جهان آخرت به مرتبه والاى ایمان دست یافته و از هرگونه دغدغه و نگرانى رها شده‌اند[۷]:«رَبَّنا إِنَّنا سَمِعنَا مُنادِیًا یُنادِى لِلإِیمنِ أَن ءَامِنُوا بِرَبّکُم فَـَامَنّا رَبَّنا فَاغفِرلَنا ذُنوُبَنا و کَفّر عَنَّا سَیِّئَاتِنا و تَوفَّنا مَعَ الأَبرَار.» (آل‌عمران/۳،۱۹۳).

صبور
2013_07_20, 11:32 PM
2- یاد خدا:
نگرانى و اضطراب یا از ترس است یا از ناتوانى؛ پس آن که خداوند را همواره در یاد داشته باشد و او را سرچشمه همه صفات کمال و منزّه از هرگونه صفت نقصان بنگرد، ناگزیر مهر او در دلش نشسته، قلبش به یاد او آرام مى‌گیرد[۸] و رحمت و مهربانى او و وعده‌هاى نیکویش به مؤمنان، هرگونه ترس و دلهره حتّى ترس از عذاب خدا را از روانش مى‌زداید: «اللّهُ نَزَّلَ أَحسَنَ الحَدیثِ کِتباً مُتَشبِهاً مَثانِىَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلودُ الَّذِینَ یَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلینُ جُلودُهم و قُلوبُهم إِلى ذِکِر اللّهَ.» (زمر/۳۹،۲۳)[۹] تغییر سیاق سخن از فعل ماضى به فعل مضارع در آیه «الَّذِین ءَامَنوا و تَطمَلـِن قُلوبُهم بِذِکرِ اللَّه» (رعد/۱۳،۲۸) بر ثبات و دوام آرامش مؤمنان دلالت دارد.[۱۰] آرامش بى‌نظیر پیامبران هنگام تلقّى وحى در جاى‌گاه بالاترین حدّ ارتباط با خدا در همین جهت قابل تحلیل است.[۱۱] در مقابل، کسانى که از یاد او روى مى‌گردانند، در زندگى همواره در حال نگرانى و اضطراب به سر مى‌برند: «و‌مَن اَعرَضَ عَن ذِکرِى فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنکاً.» (طه/۲۰،۱۲۴)

صبور
2013_07_20, 11:35 PM
3 - تلاوت قرآن:


همان‌گونه که نزول تدریجى قرآن بر قلب پیامبر موجب آرامش او مى‌گشت: «و‌قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَولاَ نُزِّلَ عَلَیهِ القُرءانُ جُملَهً وحِدَهً کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ و رَتَّلنهُ تَرتِیلاً» (فرقان/۲۵،۳۲)[۳۰] تلاوت مستمرّ آن نیز به انسان آرامش مى‌بخشد: «إِنَّما المُؤمِنونَ الّذیِنَ إذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَت قُلوبُهم و إِذا تُلِیَت عَلَیهِم ءَایتُهُ زادَتهُم إیمناً و عَلى رَبِّهِم یَتَوَکَّلوُن» (انفال/۸‌،۲)[۱۲]

صبور
2013_07_20, 11:38 PM
4- مطالعه تاریخ زندگى انسان‌هاى بزرگ:

داستان زندگى شجاعانه پیامبران از عوامل آرامش شمرده شده است: «و‌کُلاًّ نَقُصُّ عَلَیکَ مِن أَنباءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَک.» (هود/۱۱،۱۲۰)[۱۳] یاد اولیاى پاک الهى، خود نوعى یاد خدا بوده، آرامش برخاسته از آن را در پى دارد؛ از این روى امام‌صادق(علیه السلام)در تفسیر آیه ۲۸ رعد/۱۳ مى‌فرماید: دل‌ها با یاد محمّد(صلى الله علیه وآله)آرام مى‌گیرد که یاد او همان یادخداوند است.[۱۴]

صبور
2013_07_20, 11:41 PM
5‌. توکّل:
مفهوم توکّل در مرحله پس از اسلام و ایمان به خداگرایى کامل انسان در همه ساحت‌هاى هستى خویش رهنمون است: «إِن کُنتُم ءَامَنتُم بِاللّهِ فَعَلَیهِ تَوَکَّلوا إِن کُنتُم مُسلِمِین.» (یونس/۱۰،۸۴) هرگاه انسان مؤمن در ژرفاى قلب خویش به این حقیقت دست یابد، همه هراس‌ها و آرزوها و تکاپوها و کشمکش‌ها از روان او رخت بربسته، بى‌دغدغه در جوار خداى خویش آرام مى‌گیرد: «…فَقُل حَسبِىَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاّ هُوَ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ و هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظِیم.» (توبه/۹،۱۲۹)[۱۵] در برابر آن‌ها، چندگانه گرایانى که خداى خود را خوب نشناخته، به او بدگمانند و دل‌هایشان به ظواهر پدیده‌هاى هستى چنگ انداخته است، هیچ‌گاه طعم آرامش را نخواهند چشید: «مَن کَان یَظُنُّ أَن لَّن یَنصُرَهُ اللّهُ فِى الدُّنیَا و الآخِرَه فلیَمدُد بسَبَب إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لیَقطَع فَلَینظُر هَل یُذهِبَنَّ کَیدَهُ مَا یَغیِظ.» [۱۶] (حج/۲۲، ۱۵) واگذارى همه حوادث به علم و تدبیر الهى در عین کوشش کامل انسان، او را از اندوه محرومیّت‌ها و تأسف بر گذشته‌ها و نیز شادى بیهوده بر کام‌یابى‌ها رها مى‌سازد:«مَا أَصَابَ مِن مُصِیبَه فِى الأَرضِ و لاَ فِى أَنفُسِکُم إِلاّ فِى کِتب… * لِکَیلاَ تَأسَوا عَلَى مَا فاتَکُم و لاَتَفرحَوُا بِما ءَاتلـکُم.» (حدید/۵۷‌،۲۲) انسان مؤمن با تسلیم مطلق در برابر خداوند، همواره از او خشنود بوده، هیچ حادثه‌اى را در جهان، ناخوشایند نمى‌بیند.[۱۷] خداوند فقط در چنین حالتى است که به طور کامل از بنده خویش راضى و خشنود مى‌شود: «یَأَیَّتُهَا النَّفسُ المُطَلـِنَّهُ * اِرجِعى إِلى رَبِّک راضِیَهً مَرضِیَّه.» (فجر/۸۹‌،۲۷)

قرآن براى درمان این حالت اضطراب و نگرانى و ایجاد حسّ آرامش و اطمینان، به تغییر بینش و گرایش انسان‌ها سفارش مى‌کند.

صبور
2013_07_20, 11:43 PM



6. صبر:
بردبارى به تقویت شخصیّت و افزایش توانایى انسان در برابر سختى‌ها و بارهاى سنگین زندگى انجامیده، اعتدال روانى انسان را حفظ مى‌کند؛ از این‌روى خداوند در دو آیه به یارى جستن از صبر و نماز در مشکلات زندگى دعوت کرده است: «یَأَیَّهَا الّذینَ ءَامَنوا استَعِینوا بِالصَّبرِ‌و الصَّلَوهِ إنَّ اللّهَ مَعَ الصَّـبِرین» . (بقره/۲،۱۵۳) و نیز بقره/۲،۴۵٫ بردباران، هنگام بروز ناخوشایندى، اصل و مبدأ و بازگشت‌گاه خویش را یادآور شده، بدین وسیله امداد الهى و رحمت خداوندى را بر خویش سزاوار مى‌گردانند:«و‌لَنَبلُوَن َکُم بِشَىء مِنَ الخَوفِ و الجُوعِ… و بَشِّرِ الصَّـبِرین * الّذِینَ إِذَا أَصبَتهُم مُصیبَهٌ قالوُا إِنّالِلّهِ و إِنّا إِلَیهِ رجِعُون * أُولـلـِکَ عَلَیهم صَلَوتٌ مِن رَبِّهِم و رَحمَهٌ و أُولـلـِکَ هُم المُهتَدون.» (بقره/۲،۱۵۵ـ۱۵۷) [۱۸]

صبور
2013_07_20, 11:47 PM
7_ تقوا:
سیطره‌انسان برخواسته‌هاى خویش، او را از پیامدهاى اندوه‌بار کارهاى زشت مصون ساخته: «یأَیُّها الَّذِینَ ءَامَنوا اتَّقُوا اللَّهَ و قُولُوا قَولاً سَدیداً * یُصلِح لَکُم أَعَمـلَکُم و یَغفِر لَکُم ذُنُوبَکم…» (احزاب/۳۳،۷۰ و ۷۱) قدرت‌تشخیص و تصمیم‌گیرى او را در حوادث گوناگون زندگى افزوده: «یأَیُّها الّذِینَ ءَامَنوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجعَل لَکُم فُرقاناً وَ یُکَفِّر عَنکُم سَیِّئاتِکُم و یَغفِر لَکُم» (انفال/۸‌،۲۹) و روند زندگى را بر او آسان مى‌سازد:«و‌مَن یَتَّقِ اللّهَ‌یَجعَل لَهُ مِن أَمرِهِ یُسراً» (طلاق/۶۵‌،۴) و‌در‌پرتو این قدرت روحى و معنوى، به او آرامش‌مى‌بخشد: «یأیُّهَا الّذِینَ ءَامَنوا اتَّقوا‌اللَّهَ‌و ءَامِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤتِکُم کِفلَینِ مِن رَحمَتِهِ و‌یَجعَل‌لَکُم نُوراً تَمشونَ بِهِ و یَغفِرلَکُم» (حدید/۵۷‌،۲۸) از این‌روى در حدیثى،‌آرامش نشانه پرهیزگارى دانسته شده[۱۹] و‌امام‌على(علیه السلام)بهره نیکوى این جهان را پرهیزکارى‌شمرده، روى گردانى از دنیاخواهى را موجب آرامش و ایمنى انسان مى‌داند و آرامش‌هاى مادّى را گذرا و نابود شدنى وصف‌مى‌کند.[۲۰]

صبور
2013_07_20, 11:52 PM
8‌. توبه:
بازگشت مستمر انسان به‌سوى خداوند، موجب تخلیه روان از فشار احساس گناه شده، حالت پاکى و طهارت نخستین را به او باز مى‌گرداند. اعتقاد انسان با ایمان به فضل و رحمت بى‌کران خداوند و امکان محو شدن تمام و کمال همه گناهان، در نهاد او آرامشى بى‌کران مى‌آفریند:«قُل یـعِبادِىَ الَّذینَ أَسرَفُوا عَلى أَنفُسِهِم لاَتَقنَطوا مِن رَحمَهِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغفِر الذُّنوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُور الرَّحیم.» (زمر/۳۹،۵۳)[۲۱]

صبور
2013_07_20, 11:55 PM
9-محبّت، تعاون و مهرورزى:
مؤمنان، همه انسان‌ها را هم‌زادان خویش دیده: «و‌هُو الَّذِى أَنشَأَکُم مِن نَفس وحِدَه فَمُستَقَرٌّ و مُستَودَع» (انعام/۶‌،۹۸) با دیگر مؤمنان احساس برادرى مى‌کنند: «إِنَّمَا المُؤمِنونَ إِخوَهٌ.» (حجرات/۴۹،۱۰) این احساس وابستگى مستمر به گروه، به انسان در زندگى آرامش مى‌بخشد: «یأَیُّها النّاسُ إِنّا خَلَقنـکُم مِن ذَکَر و اُنثى و جَعَلنـکُم شُعُوباً و قَبالـلَ لِتَعارَفوُا…‌.» (حجرات/۴۹،۱۳) تأکید فراوان آموزه‌هاى دینى بر هم‌یارى با دیگران و کمک مالى و معنوى به آن‌ها در قالب انفاق، صدقه، هدیه، ایثار، گذشت، عفو، بخشش و… در این جهت قابل فهم است. این اعمال افزون بر تقویت حسّ نوع دوستى در نهاد انسان، حالت‌هاى انفعالى نفرت و کینه‌توزى و انگیزه‌هاى ستم و تجاوز و تمایل به خودخواهى را ریشه کن مى‌سازند: «إِنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسـنِ و إِیتاى ذِى القُرَبى و یَنهَى عَنِ الفَحشاءِ و المُنکَرِ و البَغىِ یَعِظُکمُ لَعَلَّکُم تَذَکَّرون.» (نحل/۱۶،۹۰)[۲۲] پیامبر(صلى الله علیه وآله)در حدیثى قدسى از محبّت و تعاون میان مردم به صورت عامل جلب محبّت خدا و دست‌یابى به آرامش و اطمینان یاد‌مى‌کند.[۲۳]

صبور
2013_07_20, 11:57 PM
10- آداب و مراسم مذهبى:
تشریع احکام عبادى گوناگون از جمله نماز و روزه و حج و… حسّ انتساب و استناد به خداوند را همواره در انسان زنده کرده او را از احساس دردناک بى‌هویّتى مى‌رهاند: «ذلِک و مَن یُعَظِّم شَعـلِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِن تَقوى القُلوب * و لِکُلِّ اُمَه جَعَلنَا مَنسَکاً لِیَذکُرُوا اسمَ اللَّه…» (حج/۲۲، ۳۲ و ۳۴) برخى عبادت‌ها نیز مانند وضو و غسل در نقش نمادهایى از طهارت و پاکى روح عمل مى‌کنند. اجراى گروهى برخى از مراسم مذهبى در ایجاد هویّت جمعى و برقرارى روحیّه همبستگى و همکارى اجتماعى تأثیرگذار است.[۲۴]

اعتقاد انسان با ایمان به فضل و رحمت بى‌کران خداوند و امکان محو شدن تمام و کمال همه گناهان، در نهاد او آرامشى بى‌کران مى‌آفریند:«قُل یـعِبادِىَ الَّذینَ أَسرَفُوا عَلى أَنفُسِهِم لاَتَقنَطوا مِن رَحمَهِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغفِر الذُّنوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُور الرَّحیم.»

صبور
2013_07_20, 11:59 PM
11- نماز و نیایش:
نمازهاى پنج‌گانه که رابطه‌اى میان انسان و پروردگار او است، نوعى تمدّد اعصاب و تخلیه روان از بارهاى منفى به شمار مى‌رود: «إِنَّنى أَنَا اللَّهُ لاَ إِلـهَ أَلاّ أَنَا فَاعبُدنِى وَ أَقِمِ الصَّلوهَ لِذِکرِى» (طه/۲۰،۱۴)[۲۵] از این رو، پیامبر هنگام سختى‌ها براى کسب آرامش به نماز پناه مى‌برد.[۲۶] اساساً دعا و نیایش به درگاه خداوند که پاسخ‌سریع‌آن حضرت رادرپى‌دارد، آرامش‌دهنده مؤمنان در نگرانى‌ها است: «وَ إِذَا سَألَکَ عِبادِى عَنِّى فَإِنِّى قَریبٌ اُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذَا دَعانِ فَلیَستَجِیبُوا لِى وَ لیُؤمِنُوا بِى لَعَلَّهُم یَرشُدُون.» (بقره/۲،۱۸۶)

صبور
2013_07_21, 12:04 AM
پی نوشت‌ها:



[۱] نمونه، ج‌۱۰، ص‌۲۱۱‌ـ‌۲۱۴٫

[۲] قرآن و روان‌شناسى، ص‌۳۵۱‌ـ‌۳۵۲٫

[۳] المیزان، ج‌۲، ص‌۳۴۵٫

[۴] فى ظلال، ج‌۴، ص‌۲۰۶۰٫
[۵] قرآن و روان‌شناسى، ص‌۳۴۷٫
[۶] مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۷۴۲٫
[۷] کشف‌الاسرار، ج۱، ص۶۷۴‌؛ روح البیان، ج‌۹، ص‌۱۲ و ۱۳ و ۳۵٫
[۸] حاشیه شیخ‌زاده، ج‌۵‌، ص‌۱۲۲٫
[۹] مجمع‌البیان، ج‌۵‌، ص‌۷۷۳؛ الکشّاف، ج‌۲، ص‌۱۲۴٫

[۱۰] روح‌المعانى، مج‌۸‌، ج‌۱۳، ص‌۲۱۴٫

[۱۱] صفه الصفوه، ج‌۱، ص‌۸۳‌.
[۱۲] جامع البیان، مج‌۱۱، ج‌۱۹، ص‌۱۵٫
[۱۳] موسوعه اخلاق القرآن، ص‌۸۲‌.
[۱۴] جامع البیان، مج‌۷، ج‌۱۲، ص‌۱۸۹٫
[۱۵] عیّاشى، ج‌۲، ص‌۲۱۱٫
[۱۶] فى ظلال، ج‌۵‌، ص‌۳۰۵۴٫
[۱۷] فى ظلال، ج ۴، ص ۲۴۱۳٫
[۱۸] قرآن و روان‌شناسى، ص‌۳۴۳ـ۳۴۴؛ موسوعه اخلاق القرآن، ۸۱‌.
[۱۹] قرآن و روان‌شناسى، ص‌۳۶۸ ـ ۳۷۲٫
[۲۰] صفه الصفوه، ج‌۱، ص‌۴۲٫
[۲۱] نهج‌البلاغه، خ‌۱۱، ص‌۲۱۳٫
[۲۲] قرآن و روانشناسى، ص‌۳۷۶ ـ ۳۷۹٫
[۲۳] قرآن و روانشناسى، ص‌۳۴۹‌ـ‌۳۵۱٫
[۲۴] الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۳۷۲٫

[۲۵] قرآن و روان‌شناسى، ص‌۳۶۲‌ـ‌۳۶۳ و ۳۵۰٫
[۲۶] قرآن و روان‌شناسى، ص‌۳۵۷‌ـ

پایگاه فرهنگی مذهبی کربلا