PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رواياتى پيرامون ياران امام مهدى عليه السلام



گل مريم
2013_06_22, 09:04 PM
besm22


رواياتى پيرامون ياران امام مهدى عليه السلام

برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني


در سـتـايش از اين گروه وارسته و شايسته اى كه خداوند اينان را برگزيده و به هـمـراهى و يارى حضرت مهدى عليه السلام مفتخرشان ساخته ، روايات بسيارى وارد شده اسـت .
در ايـن روايـات ضـمـن ترسيم شخصيت ارزشمند و نقش سازنده و اوصاف برجسته آنان ، از چگونگى پيوستن آنان به امام عصر عليه السلام در مكه ، سخن رفته و فراتر اينكه ، آياتى از قرآن شريف در مورد آنان تاءويل شده است .
مـا نـخـست برخى از روايات را در اين مورد مى آوريم و آنگاه به شرح و توضيح آنها مى پردازيم :

1ـ از دو امـام گـرانـمـايـه حـضـرت بـاقـر و حـضـرت صـادق عـليـهـمـاالسـلام در تاءويل اين آيه شريفه :
((و لئن اخرنا عنهما العذاب الى امة معدوده .))( سوره هود، آيه 8.) آمده است كه :
((ان الامـة المـعدودة ، هم اءصحاب المهدى فى آخر الزمان ، ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، كعدة اءهل بدر، يجتمعون فى ساعة واحدة ، كما يجتمع قزع الخريف .))(يـنـابـيـع المـودة ، ج 3، ص 79 و تـفـسـيـر بـرهـان ذيل آيه شريفه .)
يعنى :
امـت (واژه ((امـة )) از مـاده ((ام )) اسـت و در اصـل بـه مـفـهـوم انـضمام چيزهايى به يكديگر است . به همين جهت به هر گروهى كه در هـدف يـا زمـان و مـكـان واحـدى گرد آيند نيز، امت گفته مى شود. اما اين واژه گاه به معناى ((وقـت )) هـم آمـده اسـت از جـمله در سوره يوسف ، آيه 45 و نيز ظاهر همين آيه شريفه كه بـه مـعـنـاى وقت است ، اما تفسير حقيقى و تاءويل آن ، طبق روايات رسيده از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ((ياران حضرت مهدى هستند.)) بنابراين ((امة معدوده )) مى شود: گروهى كه ، شمارشان محدود است .
و آيه اينطور ترجمه مى شود: ((اگر ما مجازات ستمكاران را به قيام مهدى عليه السلام و ياران او واگذاريم ... .) مـورد اشـاره در آيـه شـريفه ، ياران حضرت مهدى در واپسين حركت تاريخ و آخـرالزمـان هـسـتـند. آنان به شمار ياران پيامبر صلى الله عليه و آله در جنگ بدر، 313 نـفـرنـد و بـسـان ابـرهـاى پـراكـنـده پـايـيـزى ـ كـه بـنـاگـاه بـراى نزول باران رحمت ، به خواست خدا متراكم و منسجم مى گردند ـ ظرف يك ساعت از سراسر جهان در مكه ، برگرد وجود آن خورشيد جهان افروز، گرد مى آيند.

گل مريم
2013_06_22, 09:08 PM
2ـ از امام صادق عليه السلام در مورد آيه شريفه :
((فـاستبقوا الخيرات اينما تكونوا ياءت بكم الله جميعا.))(سوره بقره ، آيه 148. يعنى :
پـس در نيكى كردن به يكديگر سبقت گيريد، هر كجا كه باشيد خداوند شما را گرد مى آورد.) آورده اند كه فرمود:
((يـعـنـى اصـحـاب القائم ، الثلاثمائة و بضع عشرة و هم ـ الله ـ الامة المعدودة ، يجتمعون فى ساعة واحدة كقزع الخريف .))(ينابيع المودة ، ج 3، ص 76 و بحارالانوار، ج 51، ص 55.)
يعنى :
اين آيه شريفه اشاره به 313 نفر ياران اصلى حضرت مهدى عليه السلام دارد. بخداى سـوگـنـد! كه آنان در شمار، اندك هستند. اما در كارآيى و ايمان و شكوه معنوى ، بسيار. و بـسـان ابـر پراكنده پاييزى ـ كه بناگاه به فرمان خدا به هم مى پيوندد و متراكم مى گردد ـ آنان نيز ظرف يك ساعت از سراسر گيتى در مكه حاضر مى گردند.

گل مريم
2013_06_22, 09:54 PM
3ـ از اميرمؤمنان عليه السلام آورده اند:

((يجتمعون قزعا كقزع الخريف من القبائل ، ما بين الواحد والاثنين والثلاثة والاربعة والخمسة والستة والسبعة والثمانية والثمانية والتسعة والعشرة .))(غـيـبـت نـعـمـانـى ، ص 315، بـاب 20، ح 2، يـنـابـيـع المـودة ، ج 3، ص 76 و بحارالانوار، ج 53، ص 91.)
يعنى :
يـاران او، بـسـان ابـرهـاى پـراكـنـده پـايـيـزى ـ كـه بـنـاگـاه بـراى نـزول بـاران رحـمـت ، بـه خـواسـت خـدا مـتـراكـم مـى گـردنـد ـ از نـقـاط و قـبـايـل و نـژادهـاى گوناگون ، بصورت يك نفر، دو نفر، سه نفر، چهار نفر، پنج نفر، شـش نـفـر، هـفـت نـفر، هشت نفر، نه نفر و ده نفر، در مكه به گرد آن خورشيد جهان افروز گرد مى آيند.

گل مريم
2013_06_22, 09:55 PM
4ـ از امام باقر عليه السلام آورده اند كه فرمود:

((اصـحـاب القـائم ثـلاثـمـائة و ثـلاثـة عـشـر رجـلا، اءولاد العـجـم ، بـعـضـهـم يـحـمـل فـى السحاب نهارا، يعرف باسمه و اسم ابيه و نسبه و حليته ، و بعضهم نائم على فراشه ، فيوافيه فى مكة على غير ميعاد.))(غيبت نعمانى ، ص 312، باب 20، ح 8 و بحارالانوار، ج 52، ص 369.)

يعنى :

هـسـتـه مركزى ياران قائم ، 313 نفر هستند برخى از آنان در روز روشن با نام و نشان و حـسـب و نـسـب شـناخته شده و بطور آشكار، بوسيله ابرها بسوى آن حضرت مى شتابند و بـرخـى همانگونه كه شبانگاه بر بستر خويش خفته اند، بدون وعده و آگاهى پيشين ـ در مكه ـ به خدمت سالار خويش مفتخر مى گردند.

گل مريم
2013_06_22, 10:00 PM
5 ـ از اميرمؤمنان عليه السلام آورده اند كه فرمود:
((ان اصـحـاب القـائم شـبـاب ، لا كـهـول فـيـهـم الا كالكحل فى العين ، او كالملح فى الزاد و اءقل الزاد، الملح .))(بحارالانوار، ج 52، ص 333 و غيبت نعمانى ، ص 315، باب 20، ح 10.)
يعنى :
يـاران اصـلى قـائم عـليـه السـلام همگى جوان هستند و سالخورده در ميان آنان اندك است ، بسان سرمه در چشم يا نمك در طعام ، باز هم كمتر...

گل مريم
2013_06_22, 10:01 PM
6ـ و نـيـز ضـمـن پـاسخ به فردى كه از وجود گرانمايه حضرت مهدى عليه السلام مى پرسد، فرمود:

((...فيجمع الله تعالى له قوما، قزع كقزع السحاب ، يؤ لف الله بين قلوبهم ، لا يـسـتـوحـشـون مـن اءحد و لا يفرحون باءحد يدخل فيهم ، على عدة اءصحاب بدر، لم يسبقهم الاءولون و لا يدركهم الآخرون ... .))(معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام ، ج 3، ص 100 و مستدرك الصحيحين ، ج 4، ص 554.)
يعنى :

...آنگاه خداوند گروهى را بر گرد او مى آورد ـ كه بسان ابرهاى پراكنده و پاييزى به هـم پيوسته و متراكم مى گردند ـ ميان دلهاى آنان پيوندى از مهر و ايمان بوجود مى آورد كـه نـه از قـدرتى مى هراسند و نه بخاطر پيوستن فرد يا قدرتى به گروهشان دچار شادمانى و غرور مى گردند، شمارشان شمار ياران پيامبر در ((بدر)) است واز نظر مقام و منزلت ، نه گذشتگان از آنان سبقت جسته اند و نه آيندگان به آنان مى رسند.

گل مريم
2013_06_22, 10:04 PM
7ـ و نيز از امام صادق عليه السلام آورده اند كه فرمود:
(( فـيـصـيـر اليه اءنصاره من اءطراف الاءرض ، تطوى لهم طيا، حتى يبايعوه . )) (الفـصـول المهمة ، بخش 12، بحارالانوار، ج 52، ص 334 و معجم احاديث الامام المهدى عليه السلام ج 3، ص 290 از منابع متعدد.)
يـعـنى :

ياران حضرت مهدى عليه السلام از كران تا كران گيتى بسوى او مى شتابند و زمـيـن زيـر پـاى آنـان بـسـان طـومارى ، در هم پيچيده مى شود تا هر چه سريعتر به مكه برسند و با آن گرامى بيعت نمايند.

گل مريم
2013_06_22, 10:38 PM
8ـ و نيز فرمود:

(( اذا اذن الامـام دعـا الله بـاسـمـه العبرانى ، فاتيحت له صحابته الثملاثمائة و ثـلاثـة عـشـر قـزع كقزع الخريف ، فهم اصحاب الاءلوية ، منهم من يفقد من فراشه ليلا، فـيـصـبـح بـمـكـة و منهم من يرى يسير فى السحاب نهارا، يعرف باسمه و اسم اءبيه و حليته و نسبه ... )) ( غيبت نعمانى ، ص 3 باب 20 و بحارالانوار، ج 52، ص 368.)
يعنى : هنگامى كه خداوند به حضرت مهدى عليه السلام فرمان قيام براى اصلاح زمين و زمـان مـى دهد او خداى را به نام خاصى مى خواند و روى نياز به بارگاه آن بى نياز مى برد، آنگاه است كه ياران اصلى او كه 313 نفر هستند بسان ابرهاى پراكنده پاييزى از سراسر جهان به لطف خدا بر گرد او حاضر مى گردند، اينان پرچمداران لشكر عظيم و پرشكوه او هستند، برخى از آنان شامگاه ـ همانگونه كه در خانه و در بسترش خفته است ـ نـاپـديـد و در مـكه حاضر مى گردد و برخى ديگر از نظر نام و نشان و ديگر ويژگيها شناخته شده و در روز روشن بوسيله ابرها، بسوى هدف مى شتابند.

راوى پـرسـيـد: ((فـدايـت گردم ! كداميك از اين دو گروه از نظر ايمان و ديگر ويژگيها برجسته ترند؟))

فرمود: ((آن كسانى كه به وسيله ابر در روز روشن بسوى هدف ، سير داده مى شوند... آنان ناپديد شدگانند و اين آيه در مورد آنان آمده است :
(( اينما تكونوا ياءت بكم الله جميعا )) (سوره بقره ، آيه 148.)

گل مريم
2013_06_23, 09:52 AM
9ـ امام صادق عليه السلام فرمود:

(( ... و رجـال كـاءن قـلوبـهـم زبر الحديد، لا يشوبها شك فى ذات الله ، اءشد من الحـجـر، لو حملوا على الجبال لا زالوها... كاءن على خيولهم العقبان يتمسحون بسرج الامام يطلبون بذلك البركة و يحفون به ، يقونه باءنفسهم فى الحروب و يكفونه ما يريد.
رجـال لا يـنـامـون الليـل ، لهـم دوى فـى صـلاتـهـم كـدوى النـحـل ، يـبـيـتـون قـيـامـا عـلى اطـرافـهـم ، ويـصـبـحـون عـلى خـيـولهـم ، رهـبـان بـالليـل ، ليـوث بـالنـهـار. هـم اءطوع له من الاءمة لسيدها كالمصابيح ... كاءنّ قلوبهم القـنـاديـل و هـم مـن خـشـيـة الله مـشـفـقـون ، يـدعـون بـالشـهـادة و يـتـمـنّون اءن يقتلوا فى سبيل الله ، شعارهم : يا لثارات الحسين !
اذا سـاروا يـسـير الرعب امامهم مسيرة شهر، يمشون الى المولى ارسالا، بهم ينصرالله امام الحق ... )) (بحارالانوار، ج 52، ص 308.)

يعنى :

ياران مهدى و هسته مركزى آنان بزرگ مردانى هستند كه دلهايشان بسان پاره آهن است .

در ايـمـانـشـان بـه خدا و وعده او، ذره اى ترديد ندارند و ايمانشان از كوه سخت تر است . اگـر بـر كـوهها يورش برند، آنها را نابود مى سازند. چابك و چالاك بسان عقاب ، بر مركبهاى خويش سوارند و در عشق به حضرت مهدى عليه السلام چنانند كه زين مركب او را بـراى تـبـرك جـسـتـن مـسـح مـى كـنند و بر گرد يار حلقه مى زنند و در فراز و نشيبها و پـيـكـارهـا او را بـسـان جـان شـيـرين با همه وجود محافظت مى كنند و هر دستورى دهد او را بسنده اند و به انجام رساننده .

بـزرگ مـردانـى هـسـتـنـد كـه شـبـهـا را نـمـى خـوابـنـد و بـسـان انـبـوه زنـبـوران كـنـدوى عـسل تا صبحگاهان زمزمه نيايش و مناجاتشان گوشها را مى نوازد. شبها را شب زنده دارى مـى كـنـنـد و گاه آن را سوار بر مركبهاى خويش به بامداد مى رسانند.
راهبان شب هستند و شيران روز و در فرمانبردارى و اطاعت از سالار خويش هيچ ترديد و چون و چرايى ندارند، آنـان بـسـان چـراغـهـاى روشـنـگرند... دلهايشان بسان مشعلهاى پرنور است و از ترس و خـشـوع در بـرابر خدا هراسانند. از خداى خويش طلب شهادت مى كنند و آرزوى مرگ در راه خدا را مى كشند و شعارشان : (( يا لثارات الحسين )) است .

هـنـگـامـى كـه بـه حركت در مى آيند، امواج رعب و وحشت از برابر آنها مى گريزد، بسوى سـالارشان بسرعت مى شتابند و خداوند بوسيله اينان ، آن پيشوايان راستين بشريت و آن اصلاحگر بزرگ جهانى را، يارى مى نمايد.

گل مريم
2013_06_23, 09:53 AM
11ـ امام صادق عليه السلام فرمود:
(( بـيـنـا شـباب الشيعة على ظهور سطوحهم نيام ، اذ وافوا الى صاحبهم فى ليلة واحدة على غير ميعاد، فيصبحون بمكة . )) (غيبت نعمانى ، ص 314 باب 20، ج 6.)

يـعـنى :
به هنگام ظهور مهدى عليه السلام ، جوانان و جوانمردان شيعه همانگونه كه بر پـشـت بـام خـانـه هـاى خـويش در خوابند، همگى يك شب بدون وعده قبلى ، بامداد را در مكه حاضر و به ديدار امام عصر عليه السلام مفتخر مى گردند.

گل مريم
2013_06_23, 10:02 AM
12ـ و از اميرمؤمنان عليه السلام آورده اند كه فرمود:

(( ...اءلا و ان المهدى اءحسن الناس خلقا و خلقا، ثم اذا قام ، يجتمع اليه اءصحابه ، عـلى عـدّة اءهـل بـدر و هـم ثـلاثـمـائة و ثـلاثـة عـشـر رجـلا، كاءنّهم ليوث قد خرجوا من غـابـاتـهـم ، مـثـل زبـر الحـديـد، لو اءنـّهـم هـمـّوا بـازالة الجـبـال الرواسـى لا زالوهـا عـن مـواضـعـهـا فـهـم الذيـن وحـدوا الله حـق تـوحـيـده ، لهـم بـالليـل اءصـوات كـاءصـوات الثـواكـل ، خـوفـا و خـشـيـة مـن الله تـعـالى قـوام الليـل ، صـوام النـهـار، كـاءنـّمـا ربـّاهـم اءب واحـد وامّ واحـدة ، قـلوبـهـم مجتمعة بالمحبة والنصيحة ... اءلا و انّى اءعرف اءسماءهم و امصارهم ... .)) (الزام الناصب ، ج 2، ص 200، نوائب الدهور ميرجهانى ، ج 2، ص 114.)
يـعنى :
بهوش باشيد كه مهدى عليه السلام زيباترين انسانها در سيما و كاملترينها در اخلاق و ارزشهاى معنوى و انسانى است . هنگامى كه قيام كند ياران اصلى او كه شمارشان 313 نـفـر و بـه شمار ياران پيامبر در جنگ بدر است ، همگى بسان شيرانى از قرارگاه خـويـش خـارج گشته و برگرد آن گرامى حلقه مى زنند. آنان براستى بسان پاره آهنى هستند كه بر متلاشى نمودن كوهها تصميم بگيرند آنها را نابود مى سازند.

آنـان خـداى را آنـگـونـه كـه شايسته است به يكتايى و يگانگى مى پرستند، شبانگاهان نداى دلنواز نيايش و گريه هاى آنان از خوف خدا، بسان مادران جوان مرده ، طنين افكن است . شب زنده دارانند و روزه گيران و از نظر معنوى و اخلاقى همه بسان هم هستند، گويى يك پـدر و مادر آنان را پرورانده اند و دلهايشان لبريز از مهر و خيرخواهى ... است ، بهوش باشيد كه نام بلند آنان را مى دانم و از شهرهايشان نيز آگاهم ... .

گل مريم
2013_06_23, 10:04 AM
13ـ امام باقر عليه السلام فرمود:
(( يـبـايـع القـائم ـ بـيـن الركـن و المـقـام ـ ثـلاثـمـائة و نـيـف ، عـدّة .اءهـل بـدر، فـيـهـم النـجـبـاء مـن اءهـل مـصـر و الاءبـدال (1) مـن اءهل الشام و الاءخيار من اهل العراق . )) (بحارالانوار، ج 52، ص 304 و اختصاص ، ص 208.)
يـعـنـى : بـا قـائم آل مـحـمـد(ص ) ميان ركن و مقام ، 313 شخصيت بزرگ به شمار ياران پيامبر در بدر، بيعت مى نمايند در ميان اينان چهره هاى برجسته اى از مصر و شايستگانى از شام و خوبانى از عراق هستند.

1- مـجـمـع البـحـريـن مى گويد: ((ابدال )) گروهى از شايستگان هستند كه زمين هـيـچـگـاه از آنان تهى نيست و هرگاه يكى از آنان از جهان رخت بربست ، خداوند ديگرى را جايگزين او خواهد ساخت .
فيروزآبادى در قاموس آورده : ((ابدال ، گروهى هستند كه خداوند به بركت آنان زمين را بـرپـا داشـتـه اسـت ، شـمـار آنـان 70 نـفـر اسـت ، و 40 نـفر آنان از سوريه و لبنان و فـلسـطـيـن و اردن خـواهند بود و 30 نفرشان از ديگر نقاط گيتى . هرگاه يكى از آنها از دنيا برود، خداوند ديگرى را جايگزين او سازد.))
برخى نيز گفته اند: ((ابدال ، يعنى برترين ها و با فضيلت ترينها)).

گل مريم
2013_06_23, 10:06 AM
14ـ و نيز حذيفه از پيامبر گرامى (ص ) آورده است كه :
(( اذا كان عند خروج القائم ، ينادى مناد من السماء: اءيّها الناس ، انّ الله قطع عنكم مـدّة الجـبـّاريـن و ولّى الاءمـر خير امّة محمد(ص ) فالحقوا بمكّة ، فيخرج النجباء من مصر و الاءبدال من الشام و عصائب العراق ، رهبان بالليل ، ليوث بالنهار، كاءنّ قلوبهم زبر الحديد فيبايعونه بين الركن و المقام . )) (بحارالانوار، ج 52، ص 304.)
يعنى :

هنگامى كه زمان ظهور قائم فرا رسد ندا كننده اى از آسمان ندا مى دهد كه : هان اى مـردم ! خـداونـد سـلطـه خـودكامگان را از سر شما برداشت و سررشته كارها و تدابير امـور گـيتى را، شايسته ترين و والاترين امت محمد(ص ) به كف با كفايت خويش گرفت ، ايـنـك خـود را بـه مـكـه بـرسـانـيـد و آنـگـاه اسـت كـه چـهـره هـاى پـرفـضيلتى از مصر، شايستگانى از شام و گروههايى از عراق ، بسوى مكه مى شتابند.
انـسـانـهـاى شـايـسـته و وارسته اى كه عبادت كنندگان شبهايند و شيران بيشه شجاعت و شهامت روزها و قلبهايشان بسان قطعه آهن است . اينان ميان ركن و مقام با سالار شايستگان گيتى و اصلاحگر بزرگ عصرها و نسلها دست بيعت مى دهند.

گل مريم
2013_06_23, 10:08 AM
تفسيرى بر روايات گذشته :

برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني

از رواياتى كه در صفحات گذشته ترسيم گرديد نكات متعددى دريافت مى گردد كه بجاست به مهمترين آنها اشاره شود:

1ـ ياران بلند آوازه امام مهدى عليه السلام

شـمـا خـوانـنـده گرامى ! در روايات گذشته ملاحظه كرديد كه هر كدام از ياران خاص آن حـضـرت از نـظـر نـام ، نـشـان ، حـسـب ، نـسـب ، پـدر، مادر، ريشه خانوادگى و كنيه كاملا شناخته شده اند.
برخى از نويسندگان در تاءويل و تفسير واژه ((حليه )) (بحارالانوار، ج 52، ص 368.) بر اين عقيده اند كه اشـاره بـه گـذرنـامـه آنـهـاسـت كـه هـمـواره بـه هـمـراه آنـهـاسـت ، اما ما بر اين تفسير و تـاءويـل پـافـشارى نداريم چرا كه اگر منظور اين بود كه عبارت مى بايستى اينگونه باشد:
(( و معه كتاب فيه اسمه و اسم ابيه ... ))

بـنـظر ما عبارت بيانگر اين نكته است كه : هر كدام از ياران خاص امام عصر عليه السلام شناخته شده و بلند آوازه خواهند بود و نه گمنام و ناشناخته .

اميرمؤمنان عليه السلام در اشاره بدين نكته است كه مى فرمايد:

(( اءسماؤ هم فى السماء معروفة و فى الاءرض مجهولة ... )) (ينابيع المودة ، ص 437.)

يـعـنـى : نـام يـاران مـهـدى عـليـه السـلام در آسمان شناخته شد است و در زمين (تا آمدن آن گرامى ) ناشناخته .

گل مريم
2013_06_23, 10:10 AM
2ـ امتيازات آنان

خـداونـد ايـن شـمـار از شـخصيتها را، تنها بدان جهت به افتخار بزرگ يارى و ياورى آن حـضـرت مفتخر مى سازد كه همگى داراى امتيازات و شايستگيها و صلاحيتهاى بى شمارند، بـه گـونـه اى كـه نـه در روزگـاران و نـسلهاى گذشته نظيرى داشته اند و نه در ميان نسلهاى آينده نظيرى خواهند داشت .

اميرمؤمنان عليه السلام در اشاره به شخصيت و امتيازات آنان مى فرمايد:

(( لم يسبقهم الاءوّلون و لا يدركهم الآخرون . )) (مـعـجـم احـاديـث الامـام المـهـدى عـليـه السـلام ، ج 3، ص 100 بـه نقل از مستدرك حاكم ، ج 4 ص 554 و...)
يـعـنـى : آنان در شايستگيها و امتيازات بر اوج رفيعى هستند، نه از نسلهاى گذشته كسى از آنان پيشى گرفته است و نه از آيندگان كسى به مقام والاى آنان مى رسد.
بـرخـى از آنـان بـه كـرامـت و مـقـامى مى رسند كه زمين زير پاى آنان بسان طومارى درهم پـيـچـيـده و نـزديـك مـى شود و مسافت طولانى را بصورت اعجازآميزى در مدتى كوتاه مى پيمايند كه
امام صادق عليه السلام در مورد آنان مى فرمايد:
(( فـيـصـيـر اليـه اءنصاره من اءطراف الاءرض ، تطوى لهم الاءرض طيّا. )) (مصدر ياد شده ، ج 3، ص 290.)
يـعـنـى : يـاران مهدى عليه السلام از نقاط مختلف زمين بسوى او حركت مى كنند و زمين زير پاى آنان در هم پيچيده و دور، نزديك مى گردد.

گل مريم
2013_06_23, 10:11 AM
يك واقعيت ناشناخته

گـرچـه مـا بـطور دقيق ، چگونگى (( طى الارض )) را نمى دانيم اما اين را مى دانيم كه اين كار شگفت براى برخى از بندگان خدا ميسر است .

قرآن شريف در داستان حضرت سليمان عليه السلام و تخت ملكه ((سبا)) بدان تصريح مى كند و مى فرمايد:
(( قـال يـا ايـهـا المـلاء اءيـّكـم يـاءتـيـنـى بـعـرشـهـا قـل ان يـاءتـونـى مـسـلمـيـن ((38)) قـال عـفـريـت مـن الجـنّ: انـا آتـيـك بـه قـبـل ان تـقـوم مـن مـقـامـك و انـّى عـليـه لقـوى امـيـن ((39)) قـال الّذى عـنـده علم من الكتاب انا آتيك به قبل ان يرتدّ اليك طرفك ، فلمّا رآه مستقرا عنده قال : هذا من فضل ربّى ((40))... . )) (سوره نمل ، آيه 38 ـ 40.)
يـعـنـى : سـليـمـان گـفـت : ((هـان اى بـزرگـان ! كـدامـيـك از شـما تخت او را پيش از آنكه فرمانبردارانه نزد من بيايند، برايم مى آورد؟))
عـفـريـتى از جنّها گفت : ((من پيش از آنكه از جايت برخيزى آن را نزد تو حاضر مى كنم ، چرا كه من بر اين كار هم توانا هستم و هم امين .))
و آن كـس كـه از دانش كتاب ، بهره اى داشت گفت : ((من پيش از آنكه چشم بر هم نهى آن را نزد تو مى آورم .))
و آنـگاه هنگامى كه آن تخت را نزد خويش ديد گفت : ((اين از فزون بخشى پروردگار من است ...))

ايـن آيـه شـريـفه به صراحت بيانگر امكان (( طى الارض )) و تحقق آن است ، نـشـانـگـر آن اسـت كه تخت ملكه سبا در ظرف كمتر از يك لحظه در برابر سليمان عليه السـلام حـاضـر گـرديـد، آن هـم از فـاصـله اى بـسـيار دور، همچون فاصله ((يمن )) در ((جزيرة العرب )) تا ((اردن )).

راسـتـى چـگـونـه مـى تـوان سـريـعـتر از سرعت صوت تخت ملكه سبا را از يمن به اردن انتقال داد؟

روشن است كه معيارهاى مادى و طبيعى در پاسخگويى به اين حقايق ماوراى طبيعى ، ناتوان و نارسايند.

گل مريم
2013_06_23, 10:13 AM
3ـ ايمان استوار و كامل

يـاران خـاصّ حـضـرت مـهـدى عـليـه السـلام از نـظـر مـعـنـويـت و ايـمـان كـامل و استوار نداشتن ذره اى ترديد در دلها و جانها نيز، بى نظيرند.

آنان در اوج يقين و اخـلاصـند و بخاطر قوت و استوارى و كمال ايمان به خدا، ذره اى ترس و دلهره در كران تا كران وجودشان نيست چرا كه انسان به هر اندازه كه ايمانش به خدا افزون گردد، به هـمـان انـدازه تـوان و تـلاش ‍ و شـهـامـت و شـجـاعـتـش افـزون مـى گـردد.

بـه هـمـيـن دليـل اسـت كه ياران آن حضرت به هنگامى كه به ميدان كارزار گام مى سپارند نه كسى تـوان ايـسـتادن در برابر آنان را دارد و نه پديده اى مى تواند مانع اجراى برنامه هاى نـجات بخش و دستورات صادر شده از سوى فرماندهى بلند مرتبه آنان گردد.

آنها بر هـر نيرويى كه ميان خود و هدفهاى بلندشان بخواهد مانع ايجاد كند پيروز مى گردند و آن را با قدرت و صلابت عادلانه ، از سر راه عدالت جهانى او، بر مى دارند.

گل مريم
2013_06_23, 10:14 AM
4ـ ويژگى تواضع و فروتنى

آنـان قـهـرمانانى فروتن ، متواضع و برخوردار از ارزش اخلاقى و انسانى اند و هرگز مغرور و مست قدرت نمى شوند.

آنها به مقام والاى حضرت مهدى عليه السلام آنگونه كه شايسته و بايسته است آگاهى و اعـتـقاد دارند. به همين جهت است كه نه تنها از وجود گرانمايه آن حضرت كه از زين مركب او نـيـز مفتخرانه تبرك مى جويند و آن را مسح مى كنند. چرا كه حضرت مهدى عليه السلام سـرچـشـمـه تـمـامى خوبيها و شايستگى هاست و همه خيرات و بركات از چشمه سار وجود گرانمايه او جارى مى گردد.

آنان بسان فداكارانى هوشيار، بر گرد آن سرچشمه بركات و والاييها و ارزشها، حلقه مـى زنـنـد و جـان خـويش را در همه فراز و نشيبها و ميدانهاى جهاد و پيكار عادلانه او، سپر بلاى جان گرامى او مى سازند و دستورات و خواسته هايش را به سرعت برق ، لبيك مى گويند.

گل مريم
2013_06_23, 10:15 AM
5ـ شب زنده داران و نيايشگران

ياران آن گرامى عبادت كنندگان خاضع و خاشعند،
شبانگاهان را با نماز و نيايش و سوز و گـداز عـارفـانـه و عـاشـقـانه به بارگاه خدا، به سحر مى آورند،
در نمازهاى خويش زمزمه هايى بسان زمزمه زنبوران عسل دارند،
در ركوع و سجود و قيام و قعودند و روزها در اوج آمـادگـى و شـهـامـت بـر مـركـبـهـاى خـويش ، براى انجام دستورات حضرت مهدى عليه السـلام ايـستاده اند
و بى هيچ درنگ و تاءمل و توقف در سريعترين فرصت ممكن دستورات آن حضرت را، اجرا مى كنند.

گل مريم
2013_06_23, 10:16 AM
6ـ در اوج عرفان و آگاهى

از ويـژگيهاى آنان ، اوج آگاهى و عمق دانايى و درايت آنهاست ، دلهايشان به نور معرفت درخـشـنـده و نـوربـاران اسـت و از نـادانـى و بـى فـرهنگى و قشريگرى و سطحى نگرى بـدورنـد، چـرا كـه واقـعيتها را به شايستگى مى فهمند و در اوج شناخت ، درايت عرفان و انديشه اند.


7ـ اتّحاد و برادرى

در رواياتى كه گذشت به اين نكته تصريح شده است كه بيشتر ياران خاص آن حضرت ، در اوج جوانى و نشاط و اقتدار و طراوتند و در ميان آنان چهره هاى سالخورده اندك است ،

از ديگر ويژگيهاى آنان ، اين است كه انديشه هايشان متحد و يگانه ، ديدگاهشان همانند، دلهـايـشـان بـه هـم پيوسته و به هم گره خورده است ، نه اختلافى در انديشه و راءى و گـفـتـار آنـان خـواهـى ديـد و نـه در رفـتـارشـان و هـمـگـى بـسـان يـك دل ، يك قلب ، يك مغز و يك زبان هستند.

گل مريم
2013_06_23, 10:18 AM
8ـ نه غرور و مستى و نه احساس ضعف

آنان نه به آفت غرور و مستى گرفتار مى شوند و نه از شمار اندك همراهان و پيشتازان در نـخـسـتـين مراحل قيام و ظهور آن حضرت ، احساس وحشت و تنهايى مى كنند.
زيرا انسانى كه داراى ارتباط عميق و خالصانه با آفريدگار تواناى هستى است ، با داشتن آن ارتباط و پـيـونـد احـسـاس وحـشت نمى كند و نيز از پيوستن ديگران به راه و رسم نجات بخش و افتخارآفرين خويش و بسيارى همراهان ، شادمان و مغرور نمى گردد.

9ـ در آرزوى انجام وظيفه و شهادت

آرزوى بـزرگ يـاران خـاص امـام مـهـدى عـليه السلام به دوش كشيدن بار مسئوليت و به انـجـام رساندن وظايف و جهاد و شهادت در راه خداست . چرا كه معنا و مفهوم حقيقى شهادت را به شايستگى دريافته و ارزش آن در بارگاه خدا را، آنگونه كه بايد، شناخته اند.

گل مريم
2013_06_23, 10:19 AM
10ـ نام مقدّس حسين عليه السلام بر لب

آنـان نـام بـلنـد آوازه حـسـيـن عـليـه السـلام را بر لب دارند و شعار ويژه آنان ، (( يالثارات الحسين ! )) ( بحارالانوار، ج 52، ص 307.) است .

آرى ! فـاجـعـه خـونـبـار كـربلا و شهادت حسين عليه السلام بازگشت قرنها و نسلها، نه تنها به بوته فراموشى سپرده نمى شود، بلكه همواره زنده و پرحرارت مى ماند و هر چـه روزگـاران بـر آن بـگـذرد حـرارت و شـور و سـوزش خـويـش ‍ را حفظ مى كند چنانكه گويى همين ديروز آرى ! ديروز! رخ داده است .

آرى ! كـسـانـى كـه در روز عاشورا، آن جنايات دهشتناك را ببار آوردند همگى در خور سخت تـريـن كـيـفـرهـا هـستند، همانگونه كه از نسلهاى پس از آنان نيز كسانى كه بدان جنايات دمـنـشـانـه راضـى بـاشند در خور شديدترين كيفرهايند. چرا كه رضايت دهندگان به آن جنايات ، خود شريك جنايت و در خور كيفر و نابودى اند.

آخـر، انـسان نمايى كه وجدانش راضى شود كه حرمتهاى خدا هتك گردد و خون بزرگترين دوستان خدا، بدست پليدترين مخلوق او به زمين ريخته شود، چنين انسانى زيبنده زندگى و ادامـه حـيـات نـيـسـت ، او مـوجود پليد و پست و متعفنى است كه از پليدى او جامعه انسانى آلوده مـى گـردد و وانـهـادن چـنـيـن مـوجـودى ، جـنـايـتـى نـابخشودنى در حق بشريت است و نـاگـزير بايد چنين جرثومه هاى كثيفى كه از روز شهادت پيشواى شهيدان حضرت حسين عـليـه السـلام تـا امـروز و تـا روز قـيـامـت آن اصـلاحـگـر بـزرگ جـهـانـى تـوليـد مثل و افزون گشته اند نابود گردند.

گل مريم
2013_06_23, 10:22 AM
راستى چنين موجود پليدى چه ارزش و كرامتى دارد؟!

بجاست در اين مورد روايتى را از هشتمين امام نور حضرت رضا عليه السلام بياوريم :

((سـئل الامـام الرضـا عـليـه السـلام : يـابـن رسـول الله !... مـا تـقـول فـى حـديـث روى عـن الصـادق عـليـه السـلام اءنـّه قال : اذا قام القائم قتل ذرارى قتلة الحسين بفعال آبائها؟))
فقال عليه السلام : ((هو كذلك .))
فقال السائل : ((قول الله عزوجل : ((و لا تزر وازرة وزر اخرى )) ما معناه ؟))
قـال عـليـه السـلام : ((صـدق الله فـى جـمـيع اقواله ، لكنّ ذرارى قتلة الحسين يرضون اءفـعـال آبـائهـم و يـفـتـخـرون بـهـا و مـن رضـى شـيـئا كـان كـمـن اءتـاه و لو اءن رجـلا قـتـل فـى المـشـرق فـرضـى بـقـتـله رجـل بـالمـغـرب ، لكـان الراضـى عـنـدالله شـريك القـاتـل و انـمـا يـقـتـلهـم القـائم ـ اذا خـرج ـ لرضـاهـم بفعال آبائهم ... . )) (تـفـسـيـر بـرهـان ، ج 2، ص 418، ذيـل آيه شريفه و بحارالانوار، ج 45، ص 295.)
يـعـنـى : از امام رضا عليه السلام سؤ ال شده كه : ((اى پسر پيامبر! در مورد اين روايت چـه مـى فـرمـايـيـد كـه از امـام صـادق عـليـه السـلام آورده انـد كه : به هنگامى كه قائم آل مـحمد(ص ) قيام كند، نسل كشندگان حسين عليه السلام را به كيفر جنايت پدرانشان به قتل مى رساند.؟))
آن حضرت فرمود: ((آرى ! روايت درست است و امام مهدى عليه السلام چنين مى كند.))
پرسيده شد: ((بنابراين ، آيه شريفه چه مى شود كه مى فرمايد:
((و لا تزر وازرة اءخرى .)) (سوره اسراء، آيه 33.)
يعنى : هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمى كشد؟))

فـرمـود: ((سـخـن خـدا و آيـه شـريـفـه كـامـلا صـحـيـح اسـت ، امـا بـحـث ايـن اسـت كـه نـسـل كـشـنـدگـان حـسـيـن بـه جـنـايـات وحـشـتـنـاك پـدران خـويـش دل خـوش مـى دارنـد و بـدان مـى بـالنـد و كـسـى كـه بـه كـارى رضـايـت دهـد هـمـانـنـد عامل آن كار است . از اين رو اگر مردى در مشرق بناحق كشته شود و ديگرى در مغرب بر آن رضـايـت دهـد، در پـيـشـگـاه خـدا شـريـك قـتـل اسـت و قـائم آل مـحـمد(ص ) هنگامى كه قيام مى كند آنان را بخاطر رضايتشان به جنايات پدرانشان و افتخار بر آن جنايات به كيفر مى رساند.))

آرى ! يـاران حـضرت مهدى عليه السلام بخاطر اعلام عظمت فاجعه عاشورا كه با گذشت زمـان ، تجديد مى شود و نشانه ها و آثار و ابعاد آن ، با رشد فكرى و آگاهى و افزون گـشـتـن شناخت و بينش بشريت در مورد رخدادها آشكار مى گردد، بنام حسين عليه السلام و عـاشـوراى او شعار مى دهند و نداى ((يالثارت الحسين !)) را همه جا طنين افكن مى سازند. چرا كه اين شعار، هشدارى است به همه پليدان و جنايتكارانى كه بدان فاجعه دلخـراش ‍ رضـايت داده و خاندان وحى و رسالت را بخاطر آن فداكارى بى نظير و دفاع از حـق و عـدالت و سـتـم سـتـيـزى ، بـه بـاد نـكـوهـش گـرفـتـنـد و در طـول تـاريـخ از پـليـدان حـق سـتـيـز و سـتمكار، جانبدارى نموده و جنايات آنان را توجيه كردند.

گل مريم
2013_06_23, 10:23 AM
آرى ! خواننده گرامى ! از رواياتى كه در مورد ياران مهدى عليه السلام ترسيم گرديد اين نكته استفاده مى شود كه برخى از آنان بوسيله ابرها در روز روشن جابجا شده و به مكه و قرارگاه آن گرامى مرد عصرها و نسلها مى رسند.

در ايـن مـورد بـرخـى از نـويـسـنـدگـان معاصر اظهار نظر نموده و گفته اند كه منظور از ((ابـر)) در ايـنـجـا هـواپـيـمـا مـى بـاشـد، امـا مـا نـمـى تـوانـيـم بـديـن تاءويل بسنده كنيم . چرا كه ممكن است منظور از ((ابرها)) همان معناى حقيقى واژه ((سحاب )) باشد، زيرا ابرى كه ميليونها تن آب را با خود جابجا مى كند، جابجا ساختن انسانها براى آن چه مشكلى ايجاد مى كند؟ بويژه هنگامى كه بصورت فشرده و توده هاى متراكم و بـاران زا، از زمـيـن اوج مى گيرد و با فاصله بسيار از زمين ، اثر جاذبه زمين نيز ضعيف مى شود.

بـه هـر حـال زيـبـنـده اسـت كـه مـا در روايـت از واژه ((يـحـمـل )) كـه دلالت بـر جـابـجـا شـدن بـوسـيله ابر است غفلت نورزيم و اين جلمه ، نـشانگر آن است كه برخى از ياران امام مهدى عليه السلام كسانى هستند كه ابر، آنان را جابجا مى كند.

و نـيـز از روايـات ، ايـن واقـعيت دريافت مى گردد كه برخى از ياران آن حضرت نيز به هنگامه ظهور و قيام حضرت مهدى عليه السلام در مكه هستند و برخى در شهرها و كشورهاى ديـگـر پـراكـنـده اند كه به هنگام ظهور امام و تصميم بر قيام براى اصلاح جهان ، آنان نيز از شرق و غرب زمين به ((مكه )) روى مى آورند.

بـرخـى از آنـان بـوسـيـله ((ابـرها)) به قرارگاه آن پيشواى بزرگ و نجات بخش مى رسـنـد، برخى با ((طىّ الارض )) و پيچيده شدن زمين بر زير پاى آنان و نزديك شدن راه دور بصورت اعجازآميز كه از آن سخن رفت .