PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معارفی از سوره های قرآن (جزء سی)



دژدان
2020_01_02, 02:40 PM
besm5

مـــعــارف قــــرآن
جــلــد 6
نــویـــسـنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگـان
فــــصــــل شـــشــم
مــعــارفــے از جـزء 30
matn22
معارفی از سوره های النبأ, النازعات, عبس, التکویر, الإنفطار, المطففین, الإنشقاق, البروج, الطارق, الأعلی, الغاشیة, الفجر, البلد, الشمس, اللیل, الضحی, الشرح, التین, العلق, القدر, البینة, الزلزلة, العادیات, القارعة, التکاثر, العصر, الهمزة, الفیل, القریش, الماعون, الکوثر, الکافرون, النصر, المسد, الإخلاص, الفلق, الناس


qurani13
..5.....

دژدان
2020_01_02, 02:44 PM
معارفى از جزء سى‌ام‌
جزء سى‌ام قرآن شامل 37 سوره، از سوره نبأ تا سوره ناس است. بزرگ ترين سوره اين جزء از نظر مقدار آيات، سوره نازعات با 46 آيه و كوچك ترينِ آن سوره كوثر با 3 آيه است.
بيشتر سوره‌هاى اين جزء در مكه نازل شده و مفسران سوره‌هاى بيّنه و عاديات را مدنى دانسته و درباره سوره‌هاى مطففين، قدر، زلزال، تكاثر، ماعون، كوثر، كافرون و فلق نيز اختلاف نظر دارند.
بيشتر سوره‌هاى اين جزء، متضمن هشدار به كافران و مشركان منكر معاد و داراى آياتى كوتاه و كوبنده است و با قسمهاى فراوان مسأله معاد را مورد تأكيد قرار داده و درباره قيامت، حوادث كوبنده پيش از برپايى آن، سرانجام نيكوكاران و بدكاران، نامه عمل و ... بحث كرده است.
البته در هر يك از اين سوره‌ها به مسائل ديگرى نيز اشاره شده، مثلا در #سوره‌نبأ، علاوه بر مسأله قيامت، تعدادى از آيات الهى‌ خوبيها و بديها را بر مى‌شمارد و
در #سوره‌مطففين كم فروشى را مورد بحث قرار داده و كم فروشان را تهديد مى‌نمايد.
در #سوره‌بروج به اعمال دَدْ منشانه كافرانى اشاره دارد كه مؤمنان را زنده زنده در آتش سوزاندند!


ادامه: محور اصلى سوره شمس


1398/10/10
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_01_02, 02:47 PM
محور اصلى سوره شمس
محور اصلى #سوره‌شمس بر اين نكته است كه انسانهايى كه نفس خود را تزكيه نمايند و از آلودگى‌ها به دور مانند، رستگارند و كسانى كه از تزكيه آن غفلت ورزند، از سعادت محروم شده و زيانكارند.
#سوره‌انشراح نيز به تشريح نعمتهاى الهى بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پرداخته و آن حضرت را به آسان شدن امور نويد داده است.
#سوره‌قدر نيز به بيان اهميت شب قدر و نزول ملائكه و روح در اين شب پرداخته و
#سوره‌كوثر، اعطاى نعمت كوثر بر پيامبر را بشارت داده و دشمنان آن حضرت را ابتر ناميده است.
#سوره‌توحيد نيز، به تعليم توحيد خالص پرداخته و صفات پروردگار عالميان را بر مى‌شمارد.
سوره‌هايى نظير #فلق و #ناس نيز دستور استعاذه و موارد آن را به مؤمنان ياد مى‌دهد.


ادامه: نقش فرشتگان در تدبير امور

1398/10/11
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_01_02, 02:51 PM
نقش فرشتگان در تدبير امور
«وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً وَالنَّاشِطاتِ نَشْطاً وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً فَالْمُدَبِّراتِ امْراً»
سوگند به فرشتگانى كه (جان مجرمان را به شدّت از بدنهايشان) برمى‌كشند و فرشتگانى كه (روح مؤمنان را) با مدارا و نشاط جدا مى‌سازند و سوگند به فرشتگانى كه (در اجراى فرمان الهى) با سرعت حركت مى‌كنند و سپس بر يكديگر سبقت مى‌گيرند و آنها كه امور را تدبير مى‌كنند.

تبيين واژه‌ها
منظور از «#نازعات» فرشتگانى هستند كه روح كافران را با نهايت شدّت و بدون ترّحم و دلسوزى قبض مى‌كنند و ناشطات، فرشتگانى هستند كه مأمور قبض روح افراد مؤمن مى‌باشند و با كمال ملايمت و مدارا ارواح آنها را به عالم ديگر انتقال مى‌دهند.
«#سابحات» اشاره به سرعت عمل اين فرشتگان دارد كه كارشان را با سرعت به پايان مى‌رسانند و در انجام اوامر الهى بر يكديگر سبقت مى‌جويند و هيچ‌گونه تخلّفى از آنان سر نمى‌زند.
در آيه شريفه ديگرى در مورد اين فرشتگان، چنين آمده است:
«لا يَسْبِقوُنَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِامْرِهِ يَعْمَلوُنَ»
هرگز در سخنى بر او پيشى نمى‌گيرند و به فرمان او عمل مى‌كنند.


ادامه:تدبیر طولی

1398/10/12
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_01_04, 02:10 PM
تدبیر طولی
با اينكه تدبير امور در ظاهر به ملائكه نسبت داده شده، ولى تدبير همه امور جهان در واقع از سوى خداى متعال انجام مى‌گيرد، چنان كه فرمود:
«يُدَبِّرُ الامْرَ مِنَ السَّماءِ الَى الارْضِ ...»
امور اين جهان از آسمان تا زمين را تدبير مى‌كند

خداوند متعال هيچ نيازى به كمك ديگران- كه همه آفريده‌هاى اويند- ندارند و هر كارى را كه اراده فرمايد، بى‌درنگ انجام مى‌گيرد ولى مشيت او بر اين قرار گرفته كه ديگران را نيز به اجراى امور و اطاعت از دستورات خويش مفتخر سازد و فرشتگان بيشترين نقش را در اين راستا بر عهده دارند و همه اينها بدون كمترين اشتباه و كوچك ترين تخطّى، تحت امر و مشيت الهى به تدبير امور مشغولند.


ادامه:عتاب حق‌

1398/10/14
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_01_05, 06:20 AM
عتاب حق‌
«عَبَسَ وَ تَوَلَّى انْ جاءَهُ الاعْمَى‌ وَ ما يُدْريكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى‌ اوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرَى‌ امَّا مَنِ اسْتَغْنَى‌ فَانْتَ لَهُ تَصَدّى‌ وَ ما عَلَيْكَ الَّا يَزَّكَّى‌ وَامَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعَى‌ وَ هُوَ يَخْشَى‌ فَانْتَ عَنْهُ تَلَهّى‌ كَلَّا انَّها تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ»[12_1]
چهره در هم كشيده و روى بر تافت، نابينايى به نزد او آمد. تو چه مى‌دانى شايد او در پى پاك شدن باشد يا متذكر گردد و اين تذكر به حال او سودمند باشد. اما آن كس كه توانگر است، توبه او روى خوش نشان مى‌دهى، در حالى كه اگر او خود را پاك نسازد، چيزى بر تو نيست، اما كسى كه به نزد تو مى‌آيد و كوشش مى‌كند و (از خدا) مى‌ترسد، تو از او غافل مى‌شوى (هرگز چنين مكن) اين يك تذكّر و يادآورى است كه هر كس بخواهد از آن پند گيرد.


شأن نزول‌
در بيشتر كتب تفسيرى عامه نقل شده كه روزى بزرگان قريش در محضر رسول خدا(ص) مشغول گفتگو بودند كه عبداللّه بن ام مكتوم نابينا مشرف شد و پى در پى با سؤالات خود، كلامِ رسول خدا را قطع مى‌كرد. پيامبر كه مى‌خواست با جذب كردن بزرگان قريش، بزرگ‌ترين مانع اسلام آوردن افراد را بر دارد از اين رفتار او دلگير شد و جوابش را نداد و اين آيات نازل شد.


ادامه دارد...

1398/10/15
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_01_06, 07:02 AM
شأن نزول‌[آیات 12_1 سوره عبس]
در كتب تفسيرى شيعه اين شأن نزول(پیام قبل) مردود شناخته شده و دلايل زير براى بطلان آن نقل گرديده است:

1_در آيات تصريح نشده است كه چه كسى ترشرويى كرد و از آمدن عبداللّه روگرداند، بلكه با آوردن فعل غايب (عَبَسَ وَ تَوَلّى‌)، پيامبر را از ارتكاب اين عمل منزه شمرده و اشاره كرده كه روگرداننده شخصى غير از پيامبر بوده است.

2_اوصافى كه در اين آيات آمده مثل عبوس شدن از آمدن نابيناى مستضعف مؤمن، روگرداندن از وى، بى اهميتى نسبت به فقراى هدايت خواه و اهميت دادن به توانگران متكبّر، در رسول خدا سابقه نداشته و با اخلاق كريم آن بزرگوار سازگارى ندارد.

3_خداوند در آيه‌اى كه قبل از اين سوره نازل شده، بر خُلق متعالى ايشان تصريح كرده و چگونه ممكن است كه ابتدا خُلق پيامبرش را بستايد و سپس او را در مورد يك خُلق و رفتار بد، توبيخ و مذمت كند؟

4_پيامبر در همان اوايل دعوت، مأمور به عطوفت و فروتنى با مؤمنان و روگرداندن از ثروتمندان متكبر شده است و محال است آن بزرگوار اين دستورات را ناديده گرفته، به مؤمن فقير نابينايى بى‌اعتنايى كند و يا براى متكبران ثروتمند قريش ارزش خاص قائل شود.

5_بى‌اعتنايى به مؤمن فقير و ترجيح دادن ثروتمندان مغرور بر او، از اعمالى است كه‌ عقل به تنهايى، ناپسندى آن را اعلام مى‌كند و انسان كريمى چون پيامبر هيچ‌گاه مرتكب ناپسند عقلى نمى‌شود.


ادامه دارد...

1398/10/16
https://t.me/shahrenuraniquran

گل مريم
2020_01_18, 09:40 PM
☘#معارف‌قرآن
#جمعی‌‌‌از‌‌‌‌‌‌‌ ‌نویسندگان
☘#جلد‌6
#فصل‌ششم
☘#معارفى‌از‌‌جزء‌30


شأن نزول‌[آیات 12_1 سوره عبس]


با توجه به دلايل محكم فوق(پیام قبل)، معلوم مى‌شود كه نقل سابق، جعلى است و با قرآن سازگارى ندارد و عبوس شونده و روگردان، كسى غير از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بوده است. از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه او مردى از بنى‌اميه بود كه وقتى ابن ام مكتوم بر پيامبر وارد شد، ناراحت گرديد و خود را جمع كرد و عبوس شد و رو برگرداند. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نيز هرگاه ابن ام مكتوم را مى‌ديد، او را بسيار احترام مى‌كرد و مى‌فرمود:
مرحبا، مرحبا، نه، به خدا سوگند، خداى تعالى‌ هيچ گاه مرا در مورد تو عتاب نخواهد كرد.


عتاب شديد


اين آيات توبيخ شديدى است نسبت به مقدم شمردن ثروتمندان و صاحبان مال و مقام و قدرت بر مؤمنان فقير و مستضعف؛ و مخاطب واقعى كسى است كه نسبت به ابن ام مكتوم هدايت خواهِ مؤمن، بى‌توجهى كرده و به ثروتمندانِ بى‌تقيد، رغبت و علاقه نشان داده و با اين عتاب شديد مؤمنان را به اين مسأله خطير توجه داده است كه مؤمن از ارزش و احترام والايى برخوردار است و نبايد به خاطر فقر، ضعف و ناتوانى جسمى و مادى، حقير شمرده شود و كافر پست و ناچيز است و نبايد به خاطر مقام و ثروتى كه دارد، محترم گردد.


#در_ادامه: مخاطب ظاهرى در اين آيات كيست؟
:1398/10/19
⏰:20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_09, 02:42 PM
مخاطب ظاهرى در اين آيات كيست؟
از آيه سوم به بعد(سوره عبس)، لحن آيات خطابى است و گويا پيامبر مورد خطاب است (وَ ما يُدْريكَ ... فَانْتَ ... وَ ما عَلَيْكَ ...) از آنجا كه پيامبر از ارتكاب مضامين اين آيات مبرّاست، بعضى از مفسران خطاب را هم به همان شخص عبوس برگردانده‌اند و آيات را چنين معنا كرده‌اند: «عبوس شد و چهره برگرداند، (اى شخص روگردان و عبوس) تو چه مى‌دانى شايد اين وارد شونده پاك و طاهر باشد يا به تذكرات پيامبر گوش بسپارد و متذكر گردد و سود برد واما آن ثروتمندانى كه تو به آنان رو مى‌كنى و دل مى‌سپارى و برايت اهميّت ندارد كه پاك باشند يا نباشند؛ و در مقابل كسى كه خدا ترس است و بر تو وارد مى‌شود، به او بى‌توجهى مى‌كنى و رو مى‌گردانى ...»
بعضى ديگر از مفسران مخاطب را پيامبر شمرده‌اند كه موظف شده اين آيات توبيخى را به آن فرد اموى تذكر دهد و تقدير آيات را چنين گرفته است:
«(اى پيامبر) به او بگو تو چه مى‌دانى ...»
بعضى از مفسران مخاطب ظاهرى را پيامبر شمرده‌اند كه اين مضامين تند و عتاب‌ آميز به ايشان خطاب شده است با اين توجيه كه مخاطب در ظاهر رسول خدا باشد و در واقع آن فرد اموى و امثال او؛ و چون مطلب خيلى مهم بوده و خداوند مى‌خواسته كه با شدت از مقدم داشتن فقرا بر اغنيا نهى كند و مرتكبان را توبيخ كند، لحن خطاب را متوجه پيامبرش ساخته تا ديگران حساب كار خود را بكنند.
شبيه اين خطاب در آيه زير آمده است:
«لَئِنْ اشْرَكْتَ لَيَحْبَطَّنَ عَمَلُكَ»
با اين وصف پيامبر هيچ‌گاه و يا حتى قبل از نبوّت لحظه‌اى و ذره‌اى از توحيد ناب منحرف نگرديد!


ادامه: وای بر کم فروشان!

1398/10/18
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_09, 02:46 PM
واى بر كم‌فروشان‌
«وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفين الَّذينَ اذَا اكْتالوُا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفوُنَ وَ اذا كالوُهُم او وَزَنوُهُمْ يُخْسِروُنَ الا يَظُنُّ اولئِكَ انَّهُمْ مَبْعوُثوُنَ لِيَوْمٍ عَظيمٍ يَوْمَ يَقوُمُ‌ 
النَّاسُ لِرَبِّ العالَمينَ»
واى بر كم فروشان! آنان كه وقتى براى خود پيمانه مى‌كنند، حق خود را به طور كامل مى‌گيرند، امّا هنگامى كه مى‌خواهند براى ديگران پيمانه يا وزن كنند، كم مى‌گذارند! آيا آنها گمان نمى‌كنند كه براى روزى بزرگ برانگيخته مى‌شوند، روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان مى‌ايستند.

كم فروشى، عامل فساد
روابط اقتصادى از مهم‌ترين مسائل اجتماعى ملتهاست كه سلامت يا بيمارى آن، نقش اساسى در زندگى آنها ايفا مى‌كند و هر مكتبى بدون استثنا براى تنظيم آن، برنامه ريزى كرده است. در اديان الهى اين گونه روابط بر اساس اقامه عدل و قسط پى‌ريزى شده و هر كس بر خلاف آن عمل كند، در واقع، اساس عدالت را متزلزل ساخته است؛ از اين رو، اخلالگران اقتصادى- با عنوان مطفّفين- مورد شديدترين خطابها قرار گرفته‌اند.


ادامه دارد...

دژدان
2020_02_09, 02:48 PM
كم فروشى، عامل فساد
خداوند متعال در آيه زير از زبان حضرت شعيب، آنان(اخلالگران اقتصادی& مطفّفین) را «مفسد» دانسته، مى‌فرمايد:
وَ يا قَوْمِ اوْفوُا الْميكالَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ وَ لاتَبْخَسُوا النَّاسَ اشْياءَهُمْ وَ لاتَعْثَوْا فِى‌الارْضِ مُفْسِدينَ»
اى قوم من، پيمانه و وزن را با عدالت، تمام دهيد و اجناس مردم را كم ندهيد و در زمين به فساد، برنخيزيد.

حضرت باقر عليه السلام درباره تفسير «ويل للمطفّفين» فرموده است:
خداوند براى هيچ كس «ويل» قرار نداده، جز اينكه او را كافر ناميده است، چنانچه فرموده «فويل للذين كفروا» پس كم‌فروشان به عنوان اخلالگران اقتصادى در رديف كافرانند. از سوى ديگر، كم‌فروشى و بر هم زدن نظم اقتصادى، آثار وضعى ناهنجارى نيز در پى‌ دارد كه يكى از آنها قحطى و خشكسالى است، چنانكه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
هيچ گروهى كم فروشى نكردند، مگر اينكه زراعت آنها از بين رفت و قحطى، آنان را فراگرفت.
بر اين اساس، رهبران واقعى مردم، مبارزه با گران فروشى و كم‌فروشى و هر گونه بى‌عدالتى در روابط اقتصادى را جدّى مى‌گرفتند.


ادامه دارد...

دژدان
2020_02_09, 02:50 PM
كم فروشى، عامل فساد
امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد:
هنگامى كه اميرمؤمنان عليه السلام در كوفه بود، هر روز صبح به بازارهاى كوفه مى‌آمد و بازار به بازار مى‌گشت و تازيانه‌اى بر دوش داشت و وسط هر بازار مى‌ايستاد و صدا مى‌زد:
اى گروه تجّار از خدا بترسيد! هنگامى كه آنان بانگ حضرت على عليه السلام را مى‌شنيدند، هر چه در دست داشتند بر زمين گذاشته و با تمام دل به سخنانش گوش مى‌دادند، سپس مى‌فرمود:
«از خداوند خير بخواهيد و با آسان گرفتنِ كار بر مردم بركت بجوييد و به خريداران نزديك شويد، حلم را زينت خود قرار دهيد، از سوگند بپرهيزيد، از دروغ اجتناب كنيد، از ستم كناره بگيريد و با مظلومان به انصاف رفتار كنيد و به ربا نزديك نشويد، پيمانه و وزن را به طور كامل ادا كنيد، و كالاى مردم را كم نگذاريد و در زمين فساد نكنيد.
البته بعيد نيست كه كم دادن، علاوه بر معاملات، در ساير كارها مثل بخش خدمات و كارهاى ادارى نيز جارى باشد و اگر كسى در شغل خودش كم‌كارى كرد، در رديف مطفّفين باشد و آيات نكوهش كننده او را نيز شامل گردد.


ادامه: گناه، نشانه بى ايمانى به معاد

دژدان
2020_02_09, 02:53 PM
گناه، نشانه بى ايمانى به معاد
قرآن مجيد، علت انجام عمل زشت كم‌فروشى را عدم اعتقاد به معاد مى‌داند كه از آيه
«الَا يَظُّنُ اوُلئِكَ انَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ» برداشت مى‌شود.
اگر ظنّ در اينجا به معناى معروفش يعنى «گمان» باشد مى‌رساند كه اگر اينها حتى گمان هم داشتند كه قيامت واقع‌ مى‌شود، دست به چنين اعمالى نمى‌زدند و اين عمل آنها نشان دهنده اين است كه اعتقادشان نيز سست و بى‌پايه است؛ و اگر ظنّ به معناى يقين باشد- كه در جاهاى ديگر قرآن نيز اين استعمال شايع است- معناى آيه اين مى‌شود كه چون اينها يقين به معاد و قيامت ندارند، به چنين اعمالى دست مى‌زنند.
آرى ارتكاب بسيارى از جرايم در جامعه، معلول عدم اعتقاد به شروع مجدد زندگى در قيامت و پس دادن حساب اعمال است.


ادامه: گردنه صعب‌العبور

دژدان
2020_02_09, 02:57 PM
گردنه صعب‌العبور
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَ ما ادْريكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ اوْ اطْعامٌ فى‌ يَوُمٍ ذى‌ مَسْغَبَةٍ يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ اوْ مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ امَنوُا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةٍ»
ولى او (انسان ناسپاس) از آن گردنه سخت نگذشت و تو نمى‌دانى آن گردنه چيست؟
آزادكردن برده يا در روز گرسنگى غذا دادن يتيمى خويشاوند يا مستمندى خاك‌نشين را.
آنگاه از كسانى باشد كه ايمان آورده، و يكديگر را به شكيبايى و رحمت توصيه مى‌كنند.

پس از يادآورى خلقت انسان و نعمتهايى كه به او داده و اينكه وى را به دو راه خير و شر آشنا كرده، اكنون ناسپاسى انسان را در برابر آن همه نعمت و امكانات مطرح كرده و مى‌فرمايد:
«فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» اين انسان ناسپاس از آن گذرگاه سخت عبو نكرد.
#اقتحام، عبور و داخل شدن با سرعت و فشار و شدت است.
#عقبه نيز راه عبور و سنگلاخى است كه به قله كوه منتهى مى‌شود،
پس منظور از اقتحام عقبه اين است كه انسان به وسيله اعمالى كه‌ ذكرمى‌شود، بايد از اين گذرگاه‌ سخت بالا رود و به سرزمين نجات و رستگارى برسد.
در اين آيات از تكاليفى كه به گردن بندگان خداست، به عنوان «عقبه» ذكر كرده، زيرا انجام آنها مخالفت با هواى نفس و صبر و تحمل لازم دارد، همچون بالا رفتن از گذرگاهى سخت با شيبى زياد براى رسيدن به مقصدى كه در پس آن است. قرآن از بين تكليفها نيز دو تكليف مالى را مثال زده است. شايد از اين جهت كه تكاليف مالى گرانتر و سنگين‌تر است,
چه بسا افرادى كه نماز مى‌خوانند، روزه مى‌گيرند، ولى در پرداخت خمس، زكات، كفارات و آزاد كردن بندگان، كمك به نيازمندان و مثل آن به بهانه‌هاى مختلف متوسل مى‌شوند تا شانه از زير بار آنها خالى كنند.


ادامه: آزاد كردن بردگان‌

دژدان
2020_02_09, 02:59 PM
آزاد كردن بردگان‌
دين اسلام در موارد فراوانى،
#آزاد‌كردن‌بردگان‌ و‌‌ بندگان را توصيه كرده و در مواردى به عنوان كفاره بعضى از گناهان و خطاها آنها را واجب نموده است. از جمله مواردى كه آزاد كردن بردگان را يادآور شده، همين آيات مورد بحث(پیام قبل) است كه آن را عقبه و گذرگاه رسيدن به نجات توصيف كرده و به خاطر اهميت اين وظيفه آن را اوّل ذكر كرده است.
#سير‌كردن‌يتيم‌و‌‌مسكين ‌ دستور دوم پيرامون سير كردن محرومان است. به ويژه در ايام قحطى و گرسنگى و نسبت به يتيمان خويشاوند و فقيرانى كه از شدّت فقر و نادارى خاك نشين شده‌اند.
از دقت در اين آيه در مى‌يابيم كه:
1_گر چه غذا دادن يك عمل پسنديده است، اما آن غذا دادنى مصداق عقبه است كه در زمانِ احتياج صورت گيرد، يعنى روزى كه قحطى و فقر بر همه جا سايه افكنده است.
در چنين روزى سيركردن نيازمندان، دل به دريا زدن و خود را به ورطه هولناك عقبه و گذرگاه سخت انداختن است.
2_اطعام و سفره انداختن گر چه به طور كلّى عملى پسنديده است، اما آنچه اهميت دارد و مورد نظر خاص دين است، دعوت يتيمان، فقيران و نيازمندان است، نه صرف سفره انداختن و گروهى- هر چند سير- را غذا خوراندن!
3_در اين آيه و آيات ديگر، امر به غذا دادن و اكرام نسبت به يتيمان شده و اين نشان‌ از اهتمامى است كه اسلام نسبت به يتيمان دارد.


ادامه: ولايت، سبب عبور از گردنه‌

دژدان
2020_02_09, 03:09 PM
ولايت، سبب عبور از گردنه‌
در روايات، پذيرفتن ولايت امامان و به دل گرفتن محبّت آنان، اقتحام و قدم گذاشتن در گذرگاه نجات بخش معرفى شده، كه در اينجا به يكى از اين روايات اشاره مى‌كنيم.
ابان بن تغلب گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: فدايت شوم! معناى آيه «از آن گذرگاه سخت عبور نكرد» چيست؟ آن حضرت فرمود: كسى كه خدا او را به وسيله ولايت ما گرامى داشته باشد، از آن گذرگاه عبور كرده است و ما آن عقبه هستيم كه هر كسى از آن بگذرد، نجات يافته است.

الهام خوبيها و بديها
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّيها فَالْهَمَها فُجوُرَها وَ تَقْويها
خداوند متعال در ابتداى سوره شمس يازده قسم ياد كرده و سپس به يك حقيقت بسيار مهم اشاره نموده و آن اينكه انسانهايى كه نفس خود را تزكيه و پاك كنند، به رستگارى مى‌رسند و كسانى كه آن را آلوده سازند، زيانكار خواهند گشت.
آيات صدر بحث ذكر آخرين قسم از قسمهاى يازده گانه اين سوره است كه خداوند به نفس انسانى و خالق نيرومندش كه آن را آفريده و اعضايش را منظم و قوايش را تعديل نموده است، سوگند ياد كرده است.


ادامه دارد...

دژدان
2020_02_09, 03:11 PM
الهام خوبيها و بديها
اگر منظور از نفس در آيه
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّيها فَالْهَمَها فُجوُرَها وَ تَقْويها
روح انسان باشد، مراد از «سوّاها» همان تنظيم و تعديل قواى روحى انسان است، از حواس ظاهر گرفته تا نيروى ادراك، حافظه، انتقال، تخيّل، اراده و ... و اگر چه منظور روح و جسم، هر دو باشد تمام شگفتيهاى نظام بدن و دستگاههاى مختلف آن را شامل مى‌شود.
البته نكره آوردن نفس در اينجا براى بيان عظمت و اهميت نفس آدمى است، عظمتى با فوق تصور و آميخته با ابهام كه آن را به صورت يك موجود ناشناخته معرفى مى‌كند.
پس از قسم به نفس و خالق آن، يك مطلب بسيار مهم را مطرح كرده و مى‌فرمايد:
خداوند، فجور و تقوا را به نفس الهام كرده است.
كلمه فجور به معناى دريدن پرده حرمت دين است و تقوا به معناى آن است كه انسان خود را از آنچه مى‌ترسد در حفاظى قرار دهد. پس مفهوم آيه اين است كه خداوند به انسان آگاهى داده و شناخت اعمال خوب و بد و قدرت تشخيص آنها از همديگر را به طور فطرى در نهاد او قرار داده است.


ادامه:الهام فجور و تقوا

دژدان
2020_02_09, 03:13 PM
الهام فجور و تقوا
اين الهام فجور و تقوا همان عقلِ عملى است.
به عبارت ديگر همان عقلى است كه به تعبير روايات، خداوند به وسيله آن پرستش مى‌شود و سبب نيل به بهشت مى‌گردد؛ زيرا اگر به مقتضاى عقل عمل شود، انسان خوبيها و بديها را مى‌شناسد و از پيمودن بيراهه‌ ها و كجراهه‌ ها دور مى‌ماند.
خداوند متعال در آيه ديگرى نيز به همين حقيقت اشاره كرده و فرموده است:
«وَ هَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ»
و ما دو راه (خير و شرّ) را به انسان ياد داديم.

البته اگر آدمى به نداى باطنى‌اش توجه ننموده و بر خلاف آن حركت كند و در انجام گناهان و زشتيها افراط نموده و با غبارهاى تكذيب و انكار روى فطرت را بپوشاند، قدرت تشخيص خوبيها از بديها را از دست مى‌دهد و چه بسا اعمال خوب را زشت و اعمال زشت را نيكو مى‌بيند.
براى نجات از گرفتار شدن به اين حالت بايد تقواى الهى را رعايت نمود و از خداوند نيز هدايت مستمر را خواستار شد. همانگونه كه پيشوايان دينى ما با كمال روشنى فطرت و برطرف بودن حجابها، باز از خداوند در خواست الهام خوبيها را مى‌نمودند و در دعاهاى خود از او مى‌خواستند كه:
الهى‌ وَ الْهِمْنَا طاعَتَكَ وَ الْعَمَلَ بِما يُرْضيكَ ...»
خداوندا، اطاعت كردن از خودت و عملى را كه مورد رضايت تواست به ما الهام نما.


ادامه:سه دستور مهم

دژدان
2020_02_09, 03:15 PM
سه دستور مهم
«فَامَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»
پس يتيم را ميازار و فقير را از خود مران و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن.

در سه آيه قبل خداوند پيامبرش را تذكر مى‌دهد كه قبل از بعثت درد يتيمى را چشيده‌اى و دريافته‌اى كه يتيم از ذلت و خوارى بى‌پدرى چگونه در رنج است و نياز گمراه را به هدايت و عائله‌مند را به توانگرى لمس كرده‌اى، بنابراين به شكرانه اينكه خداوند تو را پناه داده و هدايت كرد و بى‌نياز ساخت، يتيمان را خوار مشمار و دست حاجت نيازمندان را برنگردان و نعمتهاى خدايت را هميشه بازگو كن.

یتیم نوازی
قرآن كريم، در موارد فراوانى به مومنان فرمان داده كه حقوق يتيمان را مراعات كنند و نگذارند حق اين ضعيفان در جامعه، پايمال گردد.
حضرت على عليه السلام در وصيت نامه معروفش توجه به يتيمان را در كنار توجه به نماز و قرآن قرار داده، مى‌فرمايد:
«اللَّهَ اللَّهَ فِى الايْتامَ، فَلا تُغِبُّوا افْواهَهُمْ وَ لا يَضيعوُا بِحَضْرَتِكُمْ»
خدا را، خدا را درباره يتيمان! آنها را گاه سير و گاه گرسنه‌ نگذاريد، و نبايد در حضور شما ضايع شوند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به كسانى كه يتيمان را سرپرستى كنند، چنين نويد داده است كه:
«أَنَا وَ كافِلُ الْيَتيمِ كَهاتَيْنِ فِى الْجَنَّةِ اذا اتَّقَى اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ اشارَ بِالْسَّبَّابَةِ وَالْوُسْطى‌»
من و سرپرست يتيم مانند اين دو در بهشت در كنار هم خواهيم بود به شرط اينكه تقواى الهى را رعايت كند و اشاره به دو انگشت سبابه و ميانى كردند.


ادامه دارد...

دژدان
2020_02_09, 03:24 PM
سه دستور مهم
1_یتیم نوازی

2_اجابت تقاضا
اجابت تقاضا سفارش دوم در آيات ياد شده، اين است كه اگر كسى در خواستى از تو كرد، آن را اجابت كن چه تقاضايش در امور معنوى باشد و درخواست هدايت كند، زيرا تو خود نيز از جانب ما هدايت شدى
«وَ وَجَدَكَ ضالًا فَهَدى‌»
و چه تقاضاى مادى داشته باشد، زيرا تو را نيز ما بى‌نياز كرديم،
«وَ وَجَدَكَ عائِلًا فَاغْنى‌».
از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم روايت شده كه فرمود:
«لا تَقْطَعوُا عَلَى السَّائِلِ مَسْئَلَتَهُ فَلَوْلا انَّ الْمَساكينَ يَكْذِبُونَ ما افْلَحَ مَنْ رَدَّهُمْ»
خواهش درخواست كننده‌اى را ردّ نكنيد، اگر نبود كه بعضى از فقيران، دروغ مى‌گويند ردّ كننده آنان رستگار نمى‌شد.

3_بازگو کردن نعمت ها
دستور سوم مبنى بر بازگو كردن نعمتهاست، انسان در مقام شكر از نعمتهاى الهى، چه نعمتهاى مادى و چه معنوى، بايد آنها را براى ديگران بازگو كند. اين بازگو كردن، او را انسانى شاكر و متوجه نعمت دهنده مى‌سازد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
«حَدِّثْ بِما اعْطاكَ اللَّهُ وَ فَضَّلَكَ وَ رَزَقَكَ وَ احْسَنَ الَيْكَ وَ هَداكَ»
بازگو كن آنچه را خدا به تو بخشيده و بدان برترى داده و روزى تو نموده و به تو نيكى كرده و هدايتت نموده است.


ادامه دارد..

1398/11/20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_12, 08:33 AM
سه دستور مهم&بازگو کردن نعمت ها
1_یتیم نوازی
2_اجابت تقاضا
3_بازگو کردن نعمت ها
باز گو كردن نعمتهاى الهى مى‌تواند به صورتهاى گوناگون انجام شود.
_گاهى بازگو كردن در محضر خدا و در موقع مناجات با اوست و اين خود يك نوع شكر است، به عنوان مثال، قسمتى از دعاى عرفه امام حسين عليه السلام كه نعمتهاى خدا بر خودش را بر مى‌شمارد، از اين نوع است.
_گاهى بيان نعمتها در موقع سخن گفتن با ديگران است تا آنان نيز متذكر نعمتهاى‌ خداوند شوند.
_گاهى نعمتهاى الهى را براى خودش مى‌شمارد كه اين جنبه يادآورى براى انسان دارد و او را از غفلت باز داشته و متوجه نعمت‌دهنده مى‌گرداند.
_گاهى نيز بيان نعمتها بايد عملى باشد، يعنى انسان، آن نعمتها را آشكار كند تا بدين وسيله شكر آنها را به جا آورده باشد.
در حديثى از حضرت على عليه السلام چنين آمده است:
«انَّ اللَّهَ جَميلٌ وَ يُحِبُّ الْجَمالَ وَ يُحِبُّ ان يَرى‌ اثَرَ نِعْمَتِهِ عَلى‌ عَبْدِهِ»
به درستى كه خداوند زيباست وزيبايى را دوست دارد و دوست دارد كه آثار نعمت را بر بنده خود ببيند.


ادامه: راه رهايى از خسران‌

1398/11/21
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_12, 08:37 AM
راه رهايى از خسران‌
«وَالْعَصْرِ انَّ الانْسانَ لَفى‌ خُسْرٍ الَّا الَّذينَ آمَنوُا وَ عَمِلوُا الصَّالِحاتِ وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
به عصر سوگند، كه انسانها همه در زيانند؛ مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند؛ و يكديگر را به حق سفارش كرده‌اند و يكديگر را به شكيبايى و استقامت توصيه نموده‌اند!

تبيين واژه‌ها
1_عصر:
منظور از عصر ممكن است؛ عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، عصر حضرت مهدى (عج)، ساعتهاى آخر روز، نمازِ عصر يا زمانه و دهر باشد، علامه طباطبايى (ره) معناى اول را مناسبتر مى‌داند.
2_الانسان:
منظور همه انسانها هستند و اين شمول از «الف و لام» كه براى جنس به كار رفته برداشت مى‌شود.
3_خسران:
«خسران» و «خسر» به معناى كم شدن سرمايه و زيان ديدن است. كسى كه همه يا قسمتى از سرمايه‌اش را صرف كرده باشد و چيزى در قبال آن به دست‌ نياورده باشد، زيان و خسارت كرده است.
در اين آيه كلمه «خسر» به صورت نكره آمده تا هم دلالت بر بزرگى اين خسارت كند و هم بر متنوع بودن آن، يعنى انسان زيانها و خسارتهاى جبران ناپذير و بس بزرگى مرتكب شد.


ادامه:خسران عمومی

1398/11/22
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_12, 08:44 AM
خسران عمومی

آيه وَالْعَصْرِ انَّ الانْسانَ لَفى‌ خُسْرٍ
خسران را به همه انسانها نسبت داده است؛ زيرا انسان اسم جنس است و الف و لام آن دلالت بر عموميت و فراگيرى ان مى‌كند؛ البته در دو آيه بعد يك گروه از اين وضعيت عمومى مستثنا شده‌اند.
بنابر بيان قرآن، حيات انسان در زندگى دنيايى‌اش خلاصه نمى‌شود، بلكه در پس زندگى دنيا، حيات جاويد آخرت است.
زندگى دنيا و جان و مال و عمر و امكانات دنيايى هر فرد، متاع و سرمايه اوست براى كسب و تحصيل اسباب سعادت آخرت، و دنيا نيز تجارتخانه‌اى است تا انسانها متاع خود را در آن عرضه كنند و آن را با سعادت يا شقاوت آخرت مبادله نمايند.
انَّما هذِهِ الْحَيوةُ الدُّنْيا مَتاعٌ
البته گر چه اين متاع به خودى خود هم كم است و هم كم‌ارزش، ولى اگر به خريدار واقعى‌اش عرضه شود آن را به بهايى گران خريدار است.
«انّ اللَّهَ اشْتَرى‌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ انْفُسَهُمْ وَ امْوالَهُمْ بِانَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ...»
از طرف ديگر متاع عمر، لحظه به لحظه كم مى‌شود، بنابر اين همه انسانها در زيان ديدن و كم شدن سرمايه هستند مگر كسانى كه در گذر عمر كسبى كنند و سودى برند كه برايشان ماندگار باشد و جبران آن نقص را بنمايد.


ادامه:راه نجات‌

1398/11/23
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_13, 08:47 AM
راه نجات
خداوند متعال در آيه آخر،
الَّا الَّذينَ آمَنوُا وَ عَمِلوُا الصَّالِحاتِ وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
كسانى را كه داراى چهار وصف باشند از اصل كلى‌ خسران استثنا نموده است:
1_ايمان:
مراد از ايمان، اعتقاد و باور قلبى نسبت به حقايقى از عالم هستى نظير ايمان به مبدأ و معاد، ايمان به همه رسولان الهى، ايمان به كتب آسمانى و ايمان به ديگر مسائل مطرح شده در دين اسلام است.

2_اعمال صالح:
در اين آيه كلمه صالحات به صورت جمع و همراه با «ال» آمده كه نشان مى‌دهد منظور انجام همه اعمال صالح است. البته اين جمع به اعتبار همه انسانهاست نه اينكه بر هر فرد لازم باشد تمام اعمال صالح را به جا آورد؛ بلكه هر شخصى بايد با توجه به توان خويش، اعمال صالحى را كه در زندگى بر عهده وى مقرر گرديده است به جا آورد.
آياتى ديگر از قرآن مجيد به اين حقيقت اشاره دارد و آنجا برخى از اعمال صالح را به همراه ايمان نجات دهنده شخص معرفى نموده و چنين اشخاصى را لايق ورود به بهشت مى‌داند.
«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ اوْ انْثى‌ وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَاولئِكَ يَدْخُلوُنَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَموُنَ نَقيراً»
و كسى كه بخشى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه ايمان داشته باشد، چنان كسانى داخل بهشت مى‌شوند، و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد.

ناگفته نماند كه همه مؤمنان نيكوكار از خسران نجات خواهند يافت، ولى درجات رستگارى آنان متفاوت است و بستگى به درجه ايمان و مقدار عمل آنان دارد و همه نجات يافتگان از خسران در مرتبه واحدى قرار ندارند و مقام و منزلت آنان در بهشت و كم و كيف استفاده آنان از نعمتهاى بهشتى و فضل و عنايت الهى متفاوت است.


ادامه دارد...

1398/11/24
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_15, 02:31 PM
راه نجات
1_ايمان
2_اعمال صالح

3_تواصى به حق:
تواصى به معناى سفارش دو طرفه است؛ يعنى مؤمنان به همديگر سفارش مى‌كنند و به يكديگر يادآورى عمل به حق و توصيه به آن را مى‌نمايند.
تواصىِ به حق، گسترده‌تر از امر به معروف و نهى از منكر است و تعليم ابتدايى جاهلان و هشدار به غافلان را نيز شامل مى‌شود.

4_تواصى به صبر:
سفارش به صبر نيز از ديگر خصوصيات نجات يافتگان مؤمن است. اينان در مشكلات و مصائب به يكديگر كمك نموده و توصيه به صبورى و استقامت مى‌كنند. اين صبر به صورت مطلق ذكر شده و همه اقسام صبر، يعنى صبر در طاعت، صبر از معصيت و صبر در مصيبت را فرا مى‌گيرد.
سفارش به حق و سفارش به صبر خود از مصاديق عمل صالح است و ذكر آن به صورت جداگانه براى تأكيد و نشان دادن اهميت اين دو امر مى‌باشد، چنانكه توصيه به صبر نيز زير مجموعه توصيه به حق است و براى تأكيد مجدّد آمده است.


ادامه:واى بر عيب‌ جويان‌

1398/11/26
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_16, 08:26 AM
وای بر عیب جویان
«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»
واى بر هر طعنه زننده عيب جوى.

«وَيْل» به معناى نفرين و طلب هلاكت و نابودى در دنيا و عذاب در آخرت است و هم بنابر روايات نام چاهى است در جهنم.
«هُمَزَه» صيغه مبالغه از مصدر «هَمْز» به معناى فشار دادن يا شكستن است و به كسى كه عيب جويى و طعنه زدن عادت او شده، اطلاق مى‌شود؛ زيرا او با طعنه زدن و عيب جويى شخصيت افراد را مى‌شكند.
«لُمَزَه» نيز صيغه مبالغه از مصدر «لَمْز» به معناى كسى است كه غيبت كردن وعيبجويى عادت او شده است.
در مورد تفاوت معناى لغوى و تفسيرى اين دو كلمه، نظريه‌هايى داده شده است. بعضى «هُمَزَه» را به معناى غيبت و افشاى عيوب ديگران پشت سر آنان و «لُمَزَه» را به معناى عيب‌ جويى از ديگران در حضور خودشان دانسته‌اند و بعضى «هُمَزَه» را به معناى آزار دادن همنشينان با مسخره كردن و طعنه زدن و «لُمَزَه» را به معناى آزردن آنها با حركات تحقيرآميز سر و چشم و دست دانسته‌اند و با توجه به اقوال مفسران و لغت شناسان معلوم مى‌شود كه اين دو كلمه هر نوع بدگويى، عيب جويى و طعنه زدن پنهان، آشكار، با زبان، با حركات و اشاره، جلو و پشت سر را شامل مى‌شود.


ادامه:تهدید شدید

1398/11/27
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_18, 08:47 AM
تهدید شدید
قرآن با تعبير «ويل» طعنه زنندگان، عيب جويان و مسخره‌كنندگان را مورد تهديد شديد قرار داده و آنان را به وعده عذاب آخرت ترسانده است تا دست از اين عمل زشت خود بردارند. با توجه به معناى وسيع «همزه» و «لمزه» انسان بايد از مطرح كردن عيبهاى ديگران در حضور يا پشت سرشان، نسبت دادن عيبهاى دروغين به آنان، عيب شمردن قيافه، قد، قامت و شكل آنان، طعنه زدن، تحقير كردن، شكلك درآوردن و ملعبه قرار دادن ديگران بپرهيزد و با نيش زبان خود عقرب‌وار آنان را نگزد كه اين عمل از گناهان كبيره است و عذاب شديد خداوند در انتظار مرتكبان آن است.
امام‌سجاد عليه السلام مى‌فرمايد: مسخ شدگان (انسانهايى كه به صورت حيوانات درآمدند) سيزده صنف‌ بودند، از جمله عقرب و آن، انسان طعنه‌زن و عيب‌گويى بود كه به‌صورت عقرب درآمد.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: در شب معراج قومى را ديدم كه لبهايشان مانند لبان شتر بود و گوشت بدنشان را مى‌بريدند و به دهان آنان مى‌انداختند.
به جبرئيل عليه السلام گفتم: اينان كيانند؟
گفت: اينها طعنه زنندگان و عيب گويان امت تواند.


ادامه:ريشه اين رذيله‌

1398/11/28
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_18, 08:49 AM
ريشه اين رذيله‌
آيه بعد، طعنه زنندگان و عيب گويان را معرفى كرده و ريشه اين خُلق بد را نشان داده است. طعنه زنندگان عيب گو، همان ثروتمندانى هستند كه دنيا گرايى و دنيا طلبى سراسر وجودشان را فرا گرفته و صبح و شام به شماره كردن اموالشان دلخوش‌اند و مى‌پندارند كه مال دنيا آنان را جاويد خواهد كرد. آنان فضيلت و ارزش را در دنيا دارى مى‌بينند و چون خود را ثروتمند و مستغنى مى‌يابند دچار استكبار و خود برتر بينى شده و فقرا و ضعفاى با ايمان و داراى فضائل اخلاقى در نگاهشان خوار و پست جلوه مى‌كنند.
از طرف ديگر چون هيچ فضيلت و كرامتى در خود نمى‌يابند كه آنان را برتر جلوه دهد به انكار فضايل، طعنه زدن، عيب جستن و وصله چسباندن به ديگران رو مى‌آورند تا آنان را بشكنند و خود را برتر جلوه دهند.
از نگاه اين توانگران مترف، فضايل اعتقادى، اخلاقى و عملى ارزش و اعتبارى ندارد و تنگدستى، گمنامى، كوخ‌نشينى و ... ننگ و عيب است و مال و ثروت ملاك كرامت و فضيلت مى‌باشد كه آن هم در انحصار آنان است.


ادامه:كوثر، عطيّه الهى‌

1398/11/29
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_24, 07:50 AM
كوثر، عطيّه الهى‌
«انَّا اعْطَيْناكَ الْكَوثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ انَّ شانِئَكَ هُوَ الابْتَرُ»
ما كوثر را به تو عطا كرديم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و نحر كن كه بدخواه تو ابتر است.


مراد از كوثر
كوثر صيغه مبالغه «كثرة» و به معناى خير فراوان است كه به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اعطا شده و مفسران مصداقهاى فراوانى براى آن ذكر كرده‌اند، مانند نهرى در بهشت، حوضى در قيامت يا بهشت، قرآن، اصحاب و ياران آن حضرت، علماى امت و ... اما از آنجا كه در آخر سوره، دشمن پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم «ابتر» يعنى مقطوع النسل ناميده شده، معلوم مى‌شود كه منظور «كوثر» همان ذريّه فراوان است كه به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عطا شده است و همچنين ممكن است مراد از كوثر «خير كثير» باشد كه ذريّه فراوان نيز در اين صورت در آن نهفته شده است.


ادامه:شأن نزول‌ سوره کوثر

1398/11/30
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_24, 07:53 AM
شأن نزول‌ سوره کوثر
پس از آن كه قاسم و عبدالله فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از دنيا رفتند، عاص بن وائل‌ 
سهمى به پیامبر صلى الله عليه و آله و سلم زخم زبان زد و گفت نسل پيامبر قطع شد، پس او ابتر است.
خداوند با نزول كوچكترين سوره، بشارت بزرگترين هديه يعنى حضرت زهرا عليها السلام و فرزندان برومندش را به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم داد و به آن حضرت تضمين داد كه با چنين ذريه‌اى، دينش جاويدان خواهد ماند و دشمنش- هر كه باشد و هر آيينى داشته باشد- نابود خواهد شد، از اين رو به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دستور داد كه براى اين نعمت بزرگ سپاسگزارى كند.


ادامه:خبر غیبی قرآن

1398/12/01
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_24, 07:54 AM
خبر غيبى قرآن‌
با توجه به اين كه «كوثر» به معناى «ذريّه فراوان» و يا «خير كثير» است (كه باز ذريّه فراوان بارزترين مصداق آن است)، اين سوره دربردارنده يكى از خبرهاى غيبى است؛ زيرا در آن زمان، خداوند خبر داد كه نسل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فراوان خواهد شد و ما مى‌بينيم به رغم بلاها و كشتارهايى كه متوجه اين نسل بوده، خداوند بركتى در نسل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم قرار داده كه در هيچ نسلى معادل آن ديده نمى‌شود. به علاوه از اين آيه مى‌توان استفاده كرد كه فرزندان حضرت‌ فاطمه عليها السلام ذريّه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هستند. و در آخر سوره، بعد از اينكه وعده خير كثير به آن جناب داده شد، آن حضرت را مأمور به شكرگزارى كرد.
علماى شيعه و سنى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و امام على عليه السلام نقل كرده‌اند كه منظور از «نحر» بلند كردن دستها تا موازى گوشها هنگام تكبيرهاى نماز است. البته برخى از مفسران نيز علاوه بر معناى مذكور معناى نحر را قربانى كردن شتر نيز دانسته‌اند.


ادامه:پناهگاه مطمئن‌

1398/12/03
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_24, 07:59 AM
پناهگاه مطمئن‌
«قُلْ اعوُذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ»
بگو به پروردگار سپيده دم پناه مى‌برم.
اعُوذُ متكلم وحده از مصدر «عوذ» است، به معناى حفظ كردن خويش و پرهيز از شر با پناه بردن به كسى كه مى‌تواند آن را دفع كند.


نياز به پناهگاه‌
طبيعت آدمى به گونه‌اى است كه هنگام رويارويى با خطراتى كه جان او را تهديد مى‌كند و در خود نيروى دفع آن را نمى‌بيند، به قدرتى برتر پناهنده شود. براى انسان در اين گونه موارد سه نوع پناهگاه متصور است:

الف_سرپرستى كه مدّبر و مرّبى او در كليه امور زندگى‌اش مى‌باشد و براى رفع نيازهاى كوچك و بزرگ به او رجوع مى‌كند، مانند پدر و مادر براى فرزند.
ب_كسى كه داراى سلطنت، قدرت و نفوذ حكم باشد به گونه‌اى كه هر كس از هر شرى به او پناهنده شود و او نيز بتواند با اعمال قدرت آن را دفع كند، مانند پادشاهان و اميران.
ج_پروردگارى كه معبود واقعى و بى همتا و مسلط به كلّيه ذرات عالم هستى و آفريننده تمامى خيرات است.

در بين اين سه پناهگاه، خداوند تبارك و تعالى مطمئن‌ترين پناهگاه است، چرا كه تمام اسباب و لوازم يك پناه دهنده شايسته را داراست. چون او هم مربى و مدّبر است و هم صاحب ملك و سلطنت واقعى است و هم تنها معبود حقيقى و ربّ شايسته است، همچنان كه خودش فرمود:
«ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا الهَ الَّا هُوَ فَانَّى تُصْرَفوُنَ»
اين است خداوند، پروردگار كه حكومت از آن اوست وهيچ معبودى جز او نيست پس چگونه (از راه حق) منحرف مى‌شويد؟!


ادامه دارد...

1398/12/04
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_24, 08:05 AM
نیاز به پناهگاه
در سوره بعد نيز همين معنا را منظور داشته و مى‌فرمايد:
«قُلْ اعوُذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ الهِ النَّاسِ»
بگو به پروردگار مردم، فرمانرواى مردم و معبود و خداى مردم پناه مى‌برم.
او هم از حال ما آگاه است كه به چه چيز نيازمنديم و در چه زمانى بيشتر به كمك‌ احتياج داريم و هم قدرتش نامحدود است و هم در پاسخگويى ناتوان نيست و نسبت به انسانها نيز رحيم و مهربان است. از اين رو، حضرت يوسف عليه السلام نيز در مورد پناه بردن به خداى متعال مى‌فرمايد:
«مَعاذَ اللَّهِ انَّهُ رَبّى‌ احْسَنَ مَثْواىَ»
پناه مى‌برم بر خدا، زيرا او پروردگار من است و مرا نيكو نگه داشته است.

معرفی شرّ
خداوند تبارك و تعالى بعد از دستور به پناه آوردن آدميان به خود، دشمنان مؤمنان را معرفى كرده و ضمن هشدار به مؤمنان، شرهايى را كه بايد از آنها به خدا پناه برند، بيان مى‌كند.
ابتدا مطلق شر را ذكر مى‌كند:
«مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ»؛
از هر شرى كه از مخلوق برخيزد، به خدا پناه مى‌برم.

سپس سه شر مخصوص را نام مى‌برد كه دليل بر اهميت و خصوصيت آنهاست:
1_تاريكى شب،
زيرا زمينه را براى گناه و براى آدمهاى شرور بهتر فراهم مى‌كند و به همين جهت گناهان و شرور بيشتر در شب واقع مى‌شود.

2_شر زنان جادوگر و ساحر,
كه با دميدن در آلات جادوگرى انسان را جادو مى‌كنند و زنان جادوگر را بدين سبب نام برد كه جادوگرى در بين آنان بيشتر رواج دارد.

3_از شر حسود,
وقتى كه به حسد مبتلا گردد.


پایان معارف

1398/12/05
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2020_02_26, 07:12 AM
پرسش ها

1_تدبير امور جهان به وسيله فرشتگان، تدبير طولى است يا استقلالى؟

2_كم فروشى و اخلال در امور اقتصادى چه ناهنجارى را در پى دارد؟

3_مراد از اقتحام عقبه چيست؟

4_ارتباط ميان پذيرش ولايت با چگونگى عبور از عقبه را بيان كنيد.

5_پيامبر (ص) به كسانى كه يتيمان را سرپرستى كنند، چه نويدى داده است؟

6_بازگو كردن نعمت‌هاى الهى چه تأثيرى در تربيت انسان مى‌گذارد؟

7_خداوند چه كسانى را از اصل خسران عمومى استثنا كرده است؟

8_فرق ميان همزه و لمزه چيست؟

9_شأن نزول سوره كوثر و مصاديق آن را بيان كنيد.

shakiba98
2022_10_29, 11:15 AM
پازل های حیوانات برای بچه ها (https://charkhan.com/130438/)
محافظ پوست در برابر اشعه های خورشید (https://www.seratnews.com/fa/news/596712/%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D9%84%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%85%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%A2%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86)

shakiba98
2022_10_29, 11:16 AM
پرنده های کوچک ساحلی (https://www.fardanews.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-2/1177092-%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%DA%86%DA%A9-%D8%B3%D8%A7%D8%AD%D9%84%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%84%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%D9%85%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%86%D 8%AF?pr=1)
معرفی کتاب برای جوانان (https://www.fardanews.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-2/1176392-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AF?pr=1)