PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معارفی از سوره های قرآن (سوره نور)



دژدان
2019_03_04, 10:45 AM
besmellah17


مـــعــارف قــــرآن
جــلــد 4
نــویـــسـنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگـان
فــــصــــل پنجم
مــعــارفــے از ســــوره نور


..5.....

دژدان
2019_03_04, 10:47 AM
معارفی از سوره نور
سوره نور، بيست و چهارمين سوره قرآن كريم، در مدينه نازل شده و 64 آيه دارد.
و به خاطر وجود آيه «نور» به اين نام، خوانده شده است.
اين سوره را در حقيقت مى‌توان سوره #عفت،
#پاكدامنى و
#مبارزه با آلودگيهاى اجتماعى دانست، چون اغلب دستوراتش بر محور پاكسازى اجتماع از آلودگي هاى جنسى دور مى‌زند.
بنا به نقلى امام صادق (علیه السلام) فرمود:
اموال و ناموس خود را به وسيله تلاوت سوره نور حفظ كنيد و بدان وسيله زنانتان را از انحراف مصون داريد كه هر كس اين سوره را در هر شب يا هر روز قرائت كند، احدى از خانواده او تا پايان عمر مرتكب زنا نخواهد شد.


#در_ادامه: فشرده مطالب

1397/12/12
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_05, 08:36 AM
فشرده مطالب سوره‌
مطالب اين سوره بيشتر مربوط به احكام مى‌باشد، ولى در ضمن آن از معارف اسلام نيز سخن به ميان آمده است. مطالب اين سوره را مى‌توان در پنج بخش خلاصه كرد:

1_ابتدا، مجازات شديد زناكاران را بيان كرده و ازدواج با چنين افرادى را بر مؤمنان حرام مى‌شمارد.

2_اتهام زدن به زنان مؤمن را مطرح كرده و مجازات آنان را در صورتى كه نتوانند شاهد بياورند يا با قسم ادعايشان را ثابت كنند، بيان كرده است و به همين مناسبت داستان معروف افك (تهمت زدن به يكى از زنان پيامبر (ص)) را مطرح نموده و 
شايعه‌سازى مخالفان پيامبر (ص) در اين زمينه را نكوهش كرده است.

3_در اين بخش چند حكم فرعى مانند چگونگى ورود به منزل ديگران، خوددارى از چشم چرانى و آلودگى جنسى، رعايت حجاب و بيان موارد استثناى آن و امر به ازدواج را بيان كرده است.

4_در فرازى از سوره به معارف بلند دين اسلام (همانند توحيد) اشاره نموده و خداوند را نور آسمانها و زمين معرفى كرده و سپس نور هدايت الهى و صفات دارندگان آن را يادآور شده و كفار را سرزنش كرده است. در ادامه، برخى آيات الهى را متذكر گرديده و از مؤمنان خواسته كه به حكم خدا و رسول او راضى باشند و راه اطاعت كامل را در پيش گيرند و آنان را به وراثت زمين نويد داده است.

5_در بخش آخر، دوباره به احكام مربوط به زندگى خانوادگى و اجتماعى برگشته و مسأله اجازه ورود به خلوتگاه پدر و مادر و چند حكم ديگر را مورد بحث قرار داده است.


#در_ادامه: كيفر ناپاكان‌ 

1397/12/13
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_06, 08:39 AM
كيفر ناپاكان‌
«الزَّانِيَةُ وَ الزَّانى‌ فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فى‌ دينِ اللَّهِ انْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْاخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ الزَّانى‌ لا يَنْكِحُ الَّا زانِيَةً اوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها الَّا زانٍ اوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ» (نور، آيات 2- 3)

هر يك از زن و مرد زناكار را، صد تازيانه بزنيد و اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، مبادا كه در حكم خدا نسبت به آن دو دستخوش ترحّم گرديد و مجازات آنان را گروهى از مؤمنان بايد شاهد باشند. مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نكند و زن زناكار را نيز جز مرد زناكار يا مشرك به ازدواج خويش در نياورد و چنين كارى بر مؤمنان حرام شده است.

زنا يكى از گناهان كبيره است كه در اسلام بشدّت مورد سرزنش قرار گرفته است. در روايتى از پيامبر اسلام (ص)، زنا در رديف قتل پيامبر و امام و ويران كردن خانه كعبه قرار داده شده كه بخوبى نشان‌ دهنده درجه زشتى اين عمل ناپسند است.
از آنجا كه زنا باعث
#فساد نسل،
#فروپاشى كانون خانواده،
#شيوع امراض گوناگون تناسلى،
#منشأ بسيارى از مفاسد اجتماعى و
#نابودى اخلاق عالى و كرامت انسانى مى‌باشد،
در طول تاريخ بشر مورد نكوهش بوده است و حتى مرتكبان اين عمل زشت در خفا و پنهانى بدان مبادرت ورزيده‌اند.
از بين بردن ميل و رغبت به ازدواج و تأمين نياز جنسى از طريق نامشروع، بدون تحمل رنج و مشقت و هزينه ازدواج و عدم توجه به فرزندان (چون نامشروعند) و تربيت آنان از ديگر نتايج زيانبار زنا است.
امام رضا (ع) در مورد فلسفه حرمت زنا فرمود:
زنا به خاطر مفاسدى كه دارد، حرام شده است و آن مفاسد عبارتند از: قتل، از بين رفتن نسب‌ها، ترك تربيت اطفال، فاسد شدن ميراثها و مانند آن.


#در_ادامه: حدّ زنا

1397/12/14
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_06, 09:12 PM
حدّ زنا
اسلام براى پيشگيرى از مفاسد و پيامدهاى زيانبار اين عمل زشت، با آن سخت به مبارزه برخاسته و كمترين مجازات آن را صد تازيانه تعيين كرده است.
بدون شك، جزاى زنا در چند مورد شديدتر است.
به عنوان مثال اگر كسى با محارم خود زنا كند يا زناكار «محصن» يا «محصنه» باشد يا مرد به زور به زنى تجاوز كند، حكم او اعدام و سنگسار است و در بعضى موارد ديگر علاوه بر تازيانه، تبعيد و مجازاتهاى ديگرى نيز هست كه شرح آنها در كتب فقهى آمده است.
فوايد اجراى حدود تنبيه و اجراى حدود، سبب مى‌شود كه گناهكار كيفر ببيند، و توبه كند و دست از گناه بردارد؛ هم او اصلاح شود و هم ديگران عبرت بگيرند.
با توجه به اين مطلب اجراى حدود هم به مصلحت گناهكار است و هم به مصلحت اجتماع.


#در_ادامه: ترحّم بی مورد

1397/12/15
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_08, 07:41 AM
ترحّم بى‌مورد
از آنجا كه اجراى حدّ به مصلحت «فرد و اجتماع» است، بايد در اجراى صحيح آن دقت كرده وقتى گناهكار به حكم اسلام محكوم به چند ضربه شلاق مى‌شود، هدف اين است كه با چشاندن درد تازيانه به او، شيرينى گناه را از كامش بزداييم تا ديگر هوس گناه نكند و مايه عبرت ديگران نيز باشد. حال اگر مجرى يا قاضى به هنگام اجراى حد، تحت تأثير عواطف و احساسات بى‌مورد قرار گيرد و تلخى مجازات را به مجرم نچشانده، شيرينى گناه همچنان در كام او باقى مى‌ماند و او را به ارتكاب دوباره فرا مى‌خواند. بدين جهت، آيه شريفه مجريان حدود الهى را از اينكه به هنگام اجراى حد تحت تأثير عاطفه و احساس بى‌مورد قرار گيرند، نهى مى‌كند.


#در_ادامه: اجراى حدّ در حضور جمع‌

1397/12/16
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_09, 08:02 PM
اجراى حدّ در حضور جمع
بعضى از گناهكاران هستند كه ترس از تنبيه، آنها را از انجام گناه باز نمى‌دارد؛ ولى آبروى خود را بااهميت مى‌شمارند.
اگر احتمال دهند كه در صورت انجام گناه در حضور جمع مجازات مى‌شوند، هرگز مرتكب آن گناه نمى‌شوند.
از طرف ديگر، جزاى گناهكار در حضور جمع سبب عبرت ديگران نيز مى‌شود. بدين جهت و بنا به مصالح ديگرى آيه مزبور دستور مى‌دهد كه بايد تنبيه گناهكار در حضور جمعى از مردم باشد.
گفتنى است كه تعيين تعداد افراد يا مكان بستگى به نظر قاضى دارد.
عدم ازدواج با مؤمنان‌ يكى ديگر از مجازاتهاى زناكاران اين است كه مردان زناكار از ازدواج با زنان مؤمن محروم شده‌اند، همچنان كه مردان مؤمن نيز حق ندارند با زنان زناكار ازدواج كنند.
علامه طباطبايى (ره) در اين باره مى‌نويسد:
آنچه كه از سنت در تفسير اين آيه به دست مى‌آيد، اين است كه اين آيه شامل زناكارانى مى‌شود كه مشهور به اين عمل شده و حدّ بر آنان جارى گشته و توبه آنان هنوز ثابت نشده باشد.


#در_ادامه: حجاب

1397/12/18
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_11, 10:23 AM
حجاب
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ ابْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‌ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الَّا لِبُعُولَتِهِنَّ اوْ ابائِهِنَّ اوْ اباءِ بُعُولَتِهِنَّ اوْ ابْنائِهِنَّ اوْ ابْناءِ بُعُولَتِهِنَّ اوْ اخْوانِهِنَّ اوْ بَنى‌ اخْوانِهِنَّ اوْ بَنى‌ اخَواتِهِنَّ اوْ نِسائِهِنَّ اوْ ما مَلَكَتْ ايْمانُهُنَّ اوِ التَّابِعينَ غَيْرِ اولِى الْارْبَةِ مِنَ الرِّجالِ اوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى‌ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِارْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا الىَ اللَّهِ جَميعاً ايُّهَا الْمُؤْمِنوُنَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (نور، آيه 31)

و به زنان مؤمن بگو: ديدگان خويش را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زيور خويش را آشكار نكنند، مگر آنچه پيداست و مقنعه‌هاى خويش بر گريبانها بيندازند و زيور خويش را آشكار نكنند مگر براى شوهرانشان، پدران، پدران شوهران، پسران، پسران شوهران، برادران، پسران برادران، پسران خواهران، زنان (همكيش)، بردگان، افراد سفيه و غير خردمند يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند (به حد تميز نرسيده‌اند) و پاى به زمين نكوبند كه زيورهاى مخفى‌شان دانسته شود. اى گروه مؤمنان! همگى به سوى خداوند توبه كنيد، باشد كه رستگار شويد.


ادامه دارد...

1397/12/19
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_12, 12:57 PM
حجاب
كلمه حجاب هم به معنى پوشيدن و هم به معنى پرده و مانع آمده است. به كار بردن كلمه حجاب در مورد پوشش زن تا حدى جديد است.
در قديم بخصوص در اصطلاح فقها، كلمه «ستر» كه به معنى «پوشش» است به كار مى‌رفت.
منظور از حجاب همان پوشش است يعنى زن در برخورد با مردان، بدن خود را بپوشاند و جلوه‌گرى و خودنمايى نكند.


چرا حجاب مخصوص زنان است‌؟

علت اينكه در اسلام دستور پوشش به زنان اختصاص يافته از اين جهت است كه ميل به خودنمايى و خودآرايى مخصوص زنان است.
از نظر تصاحب قلبها و دلها، مرد شكار است و زن شكارچى، همچنان كه از نظر تصرف جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچى. ميل زن به خودآرايى از حس شكارچيگرى او ناشى مى‌شود. زن به حكم طبيعت خاص خود، مى‌خواهد دلبرى كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود گرفتار كند، از اين رو، انحراف برهنگى از انحرافهاى مخصوص زنان است و دستور پوشش نيز براى آنان مقرر شده است.


#در_ادامه: سيماى حقيقى حجاب‌ 

1397/12/20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_13, 11:36 PM
سيماى حقيقى حجاب‌

حقيقت اين است كه در مورد مسأله حجاب، سخن در اين نيست كه آيا زن خوب است پوشيده در اجتماع ظاهر شود يا عريان؟
بلكه روح سخن اين است كه آيا بهره‌گيرى از زن بايد آزاد باشد يا خير؟
آيا مرد بايد حق داشته باشد كه از هر زنى و در هر محفلى بيشترين بهره- جز زنا- را ببرد يا نه؟
اين مسأله كه توسط مخالفان با لحن دلسوزانه‌اى مطرح مى‌شود كه «آيا زن، بهتر است آزاد باشد يا محكوم و اسير و در حجاب؟» يك «مغالطه و فريب» است.
روح مسأله چيز ديگرى است و آن اينكه آيا مرد بايد در بهره‌كشى جنسى از زن، جز از جهت زنا، آزادى مطلق داشته باشد؟ يعنى در اين مسأله، ذى نفع مرد است نه زن يا دست كم نفع مرد بيشتر است. اسلام طرفدار آزادى بهره‌بردارى جنسى نيست و آن را فقط در محيط خانه و مختص زن و شوهر مى‌داند و حجاب براى جلوگيرى از اين بهره‌بردارى نامشروع و غير صحيح است.


#در_ادامه: فلسفه حجاب‌ 

1397/12/21
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_13, 11:37 PM
فلسفه حجاب‌

استاد شهيد مرتضى مطهرى فلسفه پوشش در اسلام را چنين بيان كرده است:
فلسفه پوشش اسلامى به نظر ما چند چيز است.
بعضى از آنها جنبه روانى دارد، بعضى جنبه خانوادگى، بعضى جنبه اجتماعى و بعضى ديگر مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگيرى از ابتذال او.
از جنبه #روانى، نبودن حريم ميان مرد و زن و آزادى معاشرتهاى بى‌بندوبار، هيجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مى‌بخشد و چون غريزه جنسى، غريزه‌اى نيرومند، عميق و دريا صفت است، هر چه بيشتر اطاعت شود، سركش‌تر مى‌شود، همچون آتش كه هر چه بيشتر به آن هيزم دهند، شعله‌ورتر مى‌گردد.
اشتباه است كه تصور كنيم اين التهابها و تحريكها تا حدّ خاصى است و پس از آن آرام مى‌گيرد.
هيچ مردى از تصاحب زيبارويان و هيچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و سرانجام، هيچ دلى از هوس، سير نمى‌شود.


ادامه دارد... 

1397/12/22
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_16, 10:31 AM
فلسفه حجاب

اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل كرده و تدابير لازم را براى تعديل آن انديشيده است. از طرفى به زنان و مردان دستور مى‌دهد كه در معاشرتها از نگاه و چشم‌چرانى بپرهيزند، چه اينكه نگاه، اولين قدم به سوى اين ورطه هولناك است و بعد بخصوص به زنان دستور مى‌دهد كه بدن، زينتها و زيباييهاى خود را از مردان بيگانه بپوشند و در اجتماع به جلوه‌گرى و دلربايى نپردازند تا باب استفاده جنسى در اجتماع و خارج از خانواده بسته بماند.
چه اگر اين باب باز شود، به علت نامحدود بودن تقاضا و انجام ناشدنى بودن آن، منجر به احساس محروميت و شكست و اختلالات روحى و بيماريهاى روانى مى‌گردد.
از جنبه #خانوادگى، شكى نيست كه هر چه موجب تحكيم پيوند خانوادگى و سبب صميميت رابطه زن و شوهر گردد، براى كانون خانواده مفيد است و در ايجاد آن بايد بيشترين كوشش را به كار گرفت و با ضد آن مبارزه كرد. اختصاص لذّت‌جويى و بهره‌بردارى جنسى به زن و شوهر در محيط خانواده، سبب تحكيم رابطه آنها مى‌شود و پوشش در خارج از خانه براى جلوگيرى از كامجويى ديگران است.


ادامه دارد...   

1397/12/23
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_16, 08:57 PM
فلسفه حجاب
از جنبه #اجتماعى، كشانيدن تمتعات جنسى از محيط خانه به اجتماع، نيروى كار و فعاليت را ضعيف مى‌كند. در جامعه‌اى كه محيط كارى در آن آلوده به لذت‌جوييهاى شهوانى باشد و زنان با آرايشهاى مهيج و محرك، خود را به مردان ارائه دهند، افراد بيش از آنكه به فكر كار و وظيفه باشند، در فكرهاى ديگر خواهند بود.
از جنبه ارزشى و احترام زن، اسلام مى‌خواهد كه ارزش و احترام زن در اجتماع محفوظ بماند و زن وسيله‌اى براى عيش و عشرت هوسبازان نباشد. پوشش يعنى ايجاد حريم براى زن.
زن هر اندازه متين‌تر، باوقارتر و عفيفتر حركت كند و از خودنمايى و خودآرايى در اجتماع بپرهيزد، بر احترامش افزوده مى‌گردد.
با توجه به جنبه‌هاى بالا، اسلام استفاده از پوشش را براى زنان الزامى كرده است.


حدود پوشش‌

در آيه مزبور[آیه ۳۱] بعد از اينكه دستور مى‌دهد كه زنان خود را بپوشانند، مى‌فرمايد:
دامن و مقنعه‌ هاى خود را برگردان و سينه بيندازند و زينتها و جايگاههاى آن را ظاهر نكنند، مگر آنچه كه بناچار ظاهر است مثل صورت، دو دست و يا لباسهاى رو.


#در_ادامه: استثناها

1397/12/25
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_17, 09:28 PM
استثناها
البته زنان مى‌توانند نزد نزديكان خود، محاسن و زينتهاى خود را آشكار كنند و نزديكان در آيه بالا مشخص شده‌اند كه عبارتند از:
شوهر، پدر و اجداد، پسر، پسرِ شوهر، پدرِ شوهر، برادر، پسر برادر و پسر خواهر.
علاوه بر نزديكان، زنان مى‌توانند نزد زنان مسلمان، مردان سفيه و نادانى كه تحت سرپرستى ديگرانند و شهوت مردانگى ندارند و كودكانى كه خوب و بد را تشخيص نمى‌دهند، حجاب و پوشش خود را برگيرند.
ناگفته نماند كه در ابتداى آيه ۳۱ و آيه قبلى پوشاندن عورت بطور كلى چه براى مردان و چه براى زنان واجب شده، و فقط زن و شوهر از اين حكم استثنا شده‌اند.


#در_ادامه: خداوند، نور آسمانها و زمين‌ 

1397/12/26
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_20, 08:44 PM
خداوند، نور آسمانها و زمين‌
«اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَ الْارْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكوةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فى‌ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَانَّها كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضيى‌ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‌ نُورٍ يَهْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْامْثالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَىْ‌ءٍ عَليمٌ» (نور، آيه 35)
خدا نور آسمانها و زمين است، مَثَل نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى باشد و چراغ در شيشه‌اى، شيشه‌اى كه گويا ستاره‌اى است درخشان و آن چراغ با روغنى افروخته مى‌شود كه از درخت پر بركت زيتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى. روغنى (كه ازشدت صافى و مرغوبى) نزديك است نور دهد، گرچه آتش بدان نرسد، نورى بالاى نور و خداوند هر كه را بخواهد به نور خويش هدايت مى‌كند و اين مثلها را براى مردم مى‌زند و به هر چيز داناست.

#مشكوة محفظه‌اى است كه در ديوار خانه مى‌سازند تا چراغ يا اثاث خانه را در آن قرار دهند.
#مصباح به معناى چراغ و كوكب درّى به معناى ستاره پرنور است.
#زجاجه هم به معناى شيشه و در اينجا مقصود، شيشه‌اى است كه روى چراغ مى‌گذارند تا چراغ، هم بهتر بسوزد و هم جريان هوا و باد، آن را خاموش نكند و نورش ثابت بماند.
منظور آن قسمت از اين آيه كه مى‌فرمايد: روغن اين چراغ از درخت زيتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى، آن است كه اين درخت زيتون نه در جايى است كه فقط صبحها آفتاب بر آن بتابد و عصرها در سايه باشد و نه در جايى كه فقط عصرها آفتاب بر آن بتابد و صبحها در سايه باشد.
براى مثال، كنار درخت بزرگ يا ديوار بلندى نيست، بلكه در وسط باغ است و از هنگام طلوع تا غروب در معرض آفتاب است، در نتيجه روغن گرفته شده از ميوه آن در نهايت صافى و مرغوبى است و بخوبى مى‌سوزد.


#در_ادامه: نور بودن خدا 

1397/12/27
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_20, 08:45 PM
نور بودن خدا
#نور، چيزى است كه اجسام را روشن و قابل ديدن مى‌سازد.
#نور لطيفترين موجود جهان مادّه و سرعت آن بالاترين سرعتها و آثار آن بيش از هر چيز ديگر است، بطورى كه مى‌توان گفت:
سرچشمه همه موهبتها و بركات مادّى است.
#نور مايه پيوند پديده‌ها و نشانه حيات است.
#نور واقعيّتى است كه روشنايى، از آن جداشدنى نيست، يعنى نمى‌توان نورى تصوّر كرد كه روشن نباشد و تاريك و ظلمانى باشد، چون نور، هم خودش ظاهر و روشن است و هم اشياى ديگر را ظاهر مى‌سازد، بدين جهت به چيزهايى كه اشياى ديگر را نمايان و هويدا مى‌سازند، چون حواسّ و عقل، نور گفته مى‌شود.
هستى يافتن يك چيز سبب ظهور آن، براى ديگران است و هستى، در حقيقت نمونه‌ 
آشكار و كامل نور، بلكه عين آن است. بدين مناسبت به ذات خداوند كه برترين و والاترين وجود است، نور گفته مى‌شود. زيرا خدا همان وجود و نورى است كه وجود او از خود اوست و منشأ همه وجودها و موجودات ديگر است و همه به نور وجود او روشنى و ظهور دارند و دست نياز همه موجودات به سوى او دراز است و جهان و قوانين آن به او وابسته است. پس خداوند، همان نور مطلقى است كه به وسيله او آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، پديدار گشته و از ظلمت نيستى به نور هستى راه يافته است.


ادامه دارد...

1397/12/28
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_20, 08:46 PM
نور بودن خدا
امام خمينى (ره) در اين زمينه مى‌فرمايد:
«اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ»
وقتى دست بشر عادى رسيد،
«مُنَوِّرُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ»
(روشن كننده آسمانها و زمين) معنا كردند، لكن مسأله اين نيست.»
«ما همه بايد براى خدا باشيم چون از او هستيم و هر چه داريم از اوست. قدرت، هر چه هست از اوست، نعمت هر چه هست از اوست و او-
نُورُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ- است.»
«غير حق تعالى نور نيست، همه ظلمتند ... و غير او كسى نيست، سراب است.»
«خالقى كه با جلوه سراسر نورانى خود، عوالم غيب و شهادت و سرّ و علن را به نعمت وجود آراسته و به بركت برگزيدگانش، (نعمتهاى بى‌پايانش را) به ما رسانده كه
«اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ»
«تمام قدرتها مال اوست و تمام نورها مال اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ هستيم و اين معنا را بايد ادراك كنيم.»
«اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ» ...
آن نورى كه روشن‌كننده همه ابعاد انسانهاست، آن نورى كه تابش او تمام عالم را به وجود آورده است.»


#در_ادامه: نور معرفت

1397/12/29
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_21, 05:59 PM
نور معرفت‌
ابتداى آيه كه فرمود «اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ» سخن از نور عمومى خدا بود كه با تابش آن، جهان ظهور يافته است؛ امّا در ادامه آيه كه مى‌فرمايد:
«مثل نوره» سخن از نور خاص خدا در ميان است، نورى كه تنها مؤمنان با آن روشن مى‌شوند و به وسيله آن به سوى كارهاى شايسته راه مى‌يابند و آن «نور معرفت» و يا «حقيقت ايمان» است.
دليل اينكه مراد از نور دوم (نور خاص) غير از نور اول است، آن است كه نور دوم را به ضمير «ه» اضافه كرده كه ملكيت را مى‌رساند، و ديگر آنكه در آخر آيه فرموده است به وسيله نور خود هر كس را كه بخواهد هدايت مى‌كند، در حالى كه از نور اول همه استفاده كرده و به وجود آمده و ظهور يافته‌اند.
دليل سوم اينكه در آيه بعد، محل اين نور را خانه‌هايى شمرد كه هميشه ذكر خدا در آنها بلند است، در حالى كه نور اول به وجود آورنده و منشأ ظهور همه چيز است.


ادامه دارد...

1398/01/01
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_27, 12:38 AM
نور معرفت
خداى تعالى، اين نور خاص را به چراغى مثل زده است كه در شيشه‌اى قرار گرفته باشد و با روغن زيتون، در نهايت صفا و پاكى در حال سوختن باشد و چون شيشه چراغ نيز صاف است، نور آن را دو چندان مى‌كند (نُورٌ عَلى‌ نُورٍ) و مانند ستاره فروزنده‌اى مى‌درخشد.
در آيات بعد مى‌فرمايد:
اين چراغ در خانه‌هايى آويخته شده كه در آنها مردانى مؤمن، خداى را تسبيح مى‌كنند؛ مردانى كه خريد و فروش آنها را از ياد پروردگارشان و از عبادت او باز نمى‌دارد و آنان از روزى كه دلها و چشمها در آن زير و رو مى‌شود، در هراسند.
اين مثال، آن نور معرفتى را توصيف مى‌كند كه خداى تعالى مؤمنان را با آن گرامى داشته است، همان نورى كه دنبالش سعادت هميشگى است و كفار را از آن محروم كرده و در ظلماتى قرار داده كه هيچ نمى‌بينند.


#در_ادامه: مصاديق نور هدايت‌

1398/01/03
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_27, 12:39 AM
مصاديق نور هدايت‌
با توجه به اين كه در آيه بعد، محلِ نور چراغ هدايت را خانه كسانى شمرده كه‌ همواره ذكر خدا در آنها جريان دارد و همچنين بحث را به حالات مردانى كشانده كه تجارت و بيع، آنان را از ياد خدا باز نمى‌دارد؛ بعضى روايات از طريق شيعه و سنى به مصاديق آنها اشاره كرده و به عنوان مثال، پيامبر اكرم (ص) آن خانه‌ها را، خانه‌هاى انبيا معرفى كرده‌است و پس از سؤال شخصى از آن حضرت كه حتماً يكى از اين خانه‌ها، خانه على (ع) و فاطمه (س) است، آن حضرت فرمود:
بلى، از بهترين آن خانه‌هاست.
بنا بر اين روايت و روايات ديگر، انبيا و اوليا عليهم‌ السلام همان مشكات و چراغهاى نورانى هدايتند كه نور هدايت حق از آنان تلألؤ مى‌كند و به جهانيان مى‌رسد و ديگران به نور آنان راه مى‌يابند.


#در_ادامه: اطاعت و انضباط مؤمنان‌

1398/01/04
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_27, 12:41 AM
اطاعت و انضباط مؤمنان‌
«وَ يَقُولُونَ امَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَريقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما اولئِكَ بِالْمُؤْمِنينَ وِ إِذا دُعُوا الَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ اذا فَريقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ وَ إِنْ‌يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا الَيْهِ مُذْعِنينَ أَفى‌ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ اولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنينَ اذا دُعُوا الَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَاولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ» (نور، آيات 47- 52)

و مى‌گويند: به خدا و پيامبر ايمان آورديم و اطاعت مى‌كنيم. آن‌گاه دسته‌اى از آنان روى بر مى‌تابند و اينان مؤمن نيستند. هرگاه آنان به سوى خدا و پيامبرش فرا خوانده شوند تا ميانشان حكم كند، گروهى از آنان رو مى‌گردانند و اگر حق با آنها باشد، با اعتراف و اعتقاد به سوى او مى‌آيند. آيا در دلهايشان بيمارى است يا در ترديد هستند يا بيم آن دارند كه خدا و پيامبرش بر آنها ستم كنند؟ بلكه آنان خود ستم‌ پيشگانند. هرگاه مؤمنان را به خدا و پيامبرش فرا خوانند تا ميانشان حكم كند، سخنشان جز اين نيست كه مى‌گويند: شنيديم و اطاعت كرديم. اينان رستگارانند و كسانى كه از خدا و پيامبرش فرمان مى‌برند و از خدا مى‌ترسند و پرهيزكارى مى‌كنند، رستگارانند.


#در_ادامه: اطاعت عملی پذیرفتن یک مکتب

1398/01/05
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_27, 12:43 AM
اطاعت عملى‌ پذيرفتن يك مكتب
اطاعت عملى‌ پذيرفتن يك مكتب به معناى پذيرفتن عملى تمام برنامه‌هاى آن است؛ كسى كه دين و آيينى را بر مى‌گزيند، بايد به كليه دستورات آن تن در دهد و هيچ‌گاه با آن به مخالفت برنخيزد. قرآن اين‌گونه كسان را مؤمنان واقعى مى‌شمرد، ولى كسانى را كه بظاهر اسلام را پذيرفته‌اند، ولى در عمل تسليم احكام آن نشده‌اند، افراد منافق، بيمار و سست ايمان معرفى مى‌كند. آنها با بى‌اعتنايى به آنچه كه در زبان و عقيده پذيرفته‌اند، نه تنها ضعف و نفاق خود را به نمايش مى‌گذارند، بلكه نظم عمومى جامعه را نيز از بين مى‌برند.
قرآن نمونه‌اى از اطاعت و انضباط عملى مؤمنان را بازگو نموده و آن را با عمل منافقان مقايسه كرده است و آن پذيرش داورى پيامبر اسلام (ص) است. 


ادامه دارد...

1398/01/06
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_28, 12:14 AM
اطاعت عملى‌ پذيرفتن يك مكتب
از نظر قرآن اين اصل، محك ايمان و معيار خوبى است كه مى‌توان با آن مؤمنان واقعى را از مؤمنان ظاهرى بازشناخت؛ زيرا از آنجا كه منافقان، مؤمنان بى‌بند و بار و بى‌توجه به شؤون دينى، و مؤمنان دو دل- كه از آنها به مؤمنان ظاهرى تعبير مى‌شود-» افراد مصلحت انديشند و منافع و مقاصد شخصى را بر مصالح دين و جامعه ترجيح مى‌دهند و حتى در محاكم قضائى هم تنها مصالح خود را، ملاك داورى عادلانه مى‌دانند، از اين رو، هر گاه براى حلّ و فصل اختلافات از آنها دعوت مى‌شود كه نزد پيامبر بروند و هر چه او حكم كرد، بپذيرند، سرپيچى مى‌كنند و اگر بفهمند داورى پيامبر (ص) به نفع آنها تمام خواهد شد، از آن استقبال مى‌كنند و به حكم او خاضعانه گردن مى‌نهند، ولى مؤمنان راستين كه به رستگارى بزرگ مى‌انديشند و پيروى از حق را بر خود محورى مقدم مى‌دارند، هرگاه براى رفع اختلاف مابينشان نزد پيامبر (ص) دعوت مى‌شوند، «سمعاً و طاعةً» مى‌گويند و قضاوت او را با جان و دل مى‌پذيرند، چه به ضرر آنها باشد و چه به نفعشان.


ادامه دارد...

1398/01/07
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_31, 06:57 AM
اطاعت عملى‌ پذيرفتن يك مكتب

همين مؤمنان در امور اجتماعى نيز پيرو و مطيع رهبرند و تحت نظر و فرمان وى به انجام وظيفه مى‌پردازند و اگر به مقتضاى ضرورت و عذر موجه از حضور در صحنه معذور باشند، باز هم نظم و انضباط را رعايت كرده و بدون اذن و اجازه رهبر كناره نمى‌گيرند. قرآن مجيد در اين باره مى‌فرمايد:

«انَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ امَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه‌ وَ اذا كانُوا مَعَهُ عَلى‌ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ انَّ الَّذينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ اولئِكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
مؤمنان فقط كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده‌اند و هنگامى كه در كار جمعى با او همراه باشند تا از او اجازه نگرفته‌اند، نمى‌روند. بحقّ، كسانى كه از تو اجازه مى‌خواهند، همانها هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان مى‌آورند.

ادامه دارد...

1398/01/08
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_31, 06:59 AM
اطاعت عملى‌ پذيرفتن يك مكتب
اما منافقان، در درجه اول به امور اجتماعى و كارهاى مردمى بها نمى‌دهند و اگر در مواقع خاصى شركت مى‌جويند، براى فريب مردم و پوشش نفاق خويش است، نه براى رضايت خداوند.
در درجه دوم مقيد به رعايت اصول انضباطى نيستند، آنها يا بدون اجازه غايب مى‌شوند يا به بهانه‌هاى سست و پوچ اجازه‌مى‌گيرند؛
نمونه‌ زير بهترين‌ گواه اين‌ حقيقت است:
در آستانه جنگ خندق، هنگامى كه پيامبر (ص) با انبوه مسلمانان، به كندن خندق در اطراف مدينه مشغول بودند، گروهى از منافقان كه بظاهر در صف آنها بودند، كمتر كار انجام ميدادند و تا چشم مسلمانان را دور مى‌ديدند، بدون اجازه، آهسته به خانه خود مى‌رفتند، ولى هنگامى كه مسلمانان راستين مشكلى پيدا مى‌كردند، نزد پيامبر (ص) آمده، اجازه مى‌خواستند و به محض اينكه كار خود را انجام مى‌دادند، باز مى‌گشتند و به كار خود ادامه مى‌دادند تا از اين امر خير عقب نمانند.


ضرورت انضباط
اين نوع دستورات انضباطى مخصوص زمان پيامبر اسلام (ص) نبوده است؛ بلكه رعايت آن در برابر تمام رهبران الهى و دينى، مانند امامان و ولى فقيهى كه جانشين امام است و همچنين كسانى كه به صورت سلسله مراتب از طرف ولى فقيه منصوب مى‌شوند، لازم است؛ چراكه انضباط براى هر جمعيت متشكّل و منسجم، ضرورى است و سرنوشت مسلمانان و جامعه اسلامى با آن نظم و انضباط پيوند خورده است. علاوه بر تأكيد قرآن و روايات، عقل و منطق نيز آن را تأييد مى‌كند و هيچ مديريت صحيح بدون آن امكان‌پذير نيست.


#در_ادامه: حكومت صالحان‌

1398/01/10
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_03_31, 07:01 AM
حكومت صالحان‌
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْارْضِ كَمَااسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لُيمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذىِ ارْتَضى‌ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ امْناً يَعْبُدُونَنى‌ لا يُشْرِكُونَ بى‌ شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (نور، آيه 55)
خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، وعده داده كه آنها را در روى زمين جانشين ديگران قرار دهد، همچنان كه مردمى را كه پيش از آنها بودند، جانشين ديگران كرد (نيز وعده داده) و دينشان را كه خود برايشان پسنديده است، استوار سازد و ترسشان را به آرامش و ايمنى مبدّل كند، تا مرا بپرستند و هيچ چيزى را با من شريك قرار ندهند و كسانى كه پس از آن كافر شوند، آنان فاسقانند.


#در_ادامه: استخلاف يك سنت الهى‌

1398/01/11
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_04_01, 06:21 PM
استخلاف يك سنت الهى‌
استخلاف عبارت است از جانشينى افراد شايسته و حكومت آنان در زمين، و اين يك سنت تغيير ناپذير الهى است، بدين معنى كه خداوند امت كافر و گناهكار را از ميان مى‌برد و مؤمنان و صالحان را نجات‌مى‌دهد تا جانشين اقوام‌ گذشته‌ باشند و وارث‌ زمين گردند و جامعه شايسته‌اى را تشكيل دهند و اين سنت، در طول تاريخ رايج بوده است. قرآن مى‌فرمايد:

«قالَ الَّذينَ كَفَروُا لِرُسُلِهِمْ لَنَخْرُجَنَّكُمْ مِنْ ارْضِنا اوْ لَتَعُودُنَّ فى‌ مِلَّتِنا فَاوْحى‌ الَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمينَ وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْارْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خافَ‌ مَقامى‌ وَ خافَ وَعيدِ»
كافران به پيامبرانشان گفتند: بطور مسلم، شما را از سرزمين خود بيرون مى‌كنيم يا به آيين ما برگرديد؛ پس پروردگارشان بدانان وحى كرد كه بطور قطع ستمكاران را هلاك خواهيم كرد و بعد از ايشان شما را در زمين سكونت خواهيم داد. اين روش ماست نسبت به كسى كه از مقام من بترسد و از عذاب من بهراسد.

بر اساس اين سنت، خداوند بنى اسرائيل را پس از هلاكت فرعونيان وارث حكومت زمين كرد و يا مسلمانان صدر اسلام را كه مدتى در اضطراب و ناامنى زندگى مى‌كردند و حتى شبها با اسلحه مى‌خوابيدند، وارث آن ديار گردانيد و امنيت و آرامش حكمفرما شد.


#در_ادامه: مفهوم تمكين‌

1398/01/12
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_04_04, 12:16 PM
مفهوم تمكين‌
تمكين عبارت است از قرار گرفتن و ثابت شدن يك چيز در مكان معين و اين تعبير، كنايه از ثبات و استقرار آن است، بگونه‌اى كه بتواند نقش خود را بدون مانع ايفا كند.
پس تمكين دين؛ يعنى در جامعه به احكام آن دين عمل شود و هيچ قدرتى از آن جلوگيرى نكند و اصول و معارفش نيز مورد اعتقاد همگان باشد.


حكومت صالحان‌
با نظر به مجموع آيه، روشن مى‌شود كه خداوند به گروهى از مسلمانان كه داراى دو صفت «#ايمان» و «#عمل_صالح» هستند، سه نويد مى‌دهد:

الف- حكومت روى زمين.
ب- گسترش آيين حق بطور اساسى و ريشه‌دار و در همه‌جا.
ج- استقرار سلامت و امنيت همه جانبه و از بين رفتن اضطراب و ناامنى.

هدف نهايى اين نوع حكومت، محكم كردن پايه‌هاى توحيد، گسترش عدل و آرامش‌ و نفى هر گونه نشانه‌هاى شرك و رياست.


#در_ادامه: زمان تحقق حكومت جهانى‌ 

1398/01/13
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_04_04, 12:18 PM
زمان تحقق حكومت جهانى‌
در اين باره روايات «متواتر» و يقين آورى از پيامبر اكرم (ص) و امامان معصوم (ع) درباره حكومت حضرت صاحب الامر (عج) رسيده است كه از تحقق چنين آرمانى خبر مى‌دهد؛
از جمله امام سجاد عليه السلام در تفسير اين آيه فرمود:
«به خدا سوگند آنها (دسته خاصى كه پايه‌گذار چنين مجتمعى هستند) شيعيان ما اهل بيت هستند، خدا اين وعده را در حق آنها به دست مردى از ما انجام مى‌دهد و او «مهدى» اين امت است.
او زمين را پر از عدل و داد مى‌كند آن چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد.
پس بدون شك، حكومت حضرت مهدى (ع) نمونه كامل اين آيه است.


#در_ادامه: رعايت عفّت در خانواده‌

1398/01/14
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_04_04, 12:20 PM
رعايت عفّت در خانواده‌
«يا ايُّهَا الَّذينَ امَنوُا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذينَ مَلَكَتْ ايْمانُكُمْ وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتِ مِنْ قَبْلِ صَلوةِ الْفَجْرِ وَ حينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلوةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ كَذالِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْاياتِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ» (نور، آيه 58)
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! بايد بردگان شما و آنها كه هنوز به حدّ بلوغ نرسيده‌اند، در سه وقت از شما اجازه بگيرند: پيش از نماز صبح، هنگام ظهر كه لباس از تن بيرون مى‌كنيد و بعد از نماز عشا، اين سه وقت، وقت خلوت شماست. در غير اين سه هنگام بر شما و آنها باكى نيست آنان در كنار شما باشند و گرد هم رفت و آمد كنيد. خداوند، آيات را اين چنين براى شما بيان مى‌كند و خداوند دانا و حكيم است.


ادامه دارد...

1398/01/15
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_04_08, 08:07 AM
رعایت عفّت در خانواده
براى درك صحيح و جامع آيه مورد بحث(آیه ۵۸)، به توضيح مفهوم چند واژه مى‌پردازيم:

الف- «ظهيرة» به معناى نيمروز و هنگام شدت گرماى هواست كه مردم در اين موقع بطور معمول استراحت مى‌كنند.

ب- «عورت» (كه از ماده عار و به معنى عيب است) هر عضوى را گويند كه انسان، از روى شرم و حيا آن را از ديگران مى‌پوشاند.
از آن جهت به اين سه وقت، عورت گفته شده كه زمان خلوت و در خفا و پوشيدگى قرار گرفتن فرد از چشم ديگران است.
نكته مهم تربيتى اين است كه قرآن همواره مسائل خاصّ زناشويى را به اشاره و كنايه بازگو مى‌كند و اين روش به خاطر مراعات جنبه‌هاى اخلاقى گفتار و پرهيز از بدآموزى خواننده و شنونده است كه ما نيز بايد آن را ملاك گفتار خود قرار دهيم.


ادامه دارد...

1398/01/17
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_04_08, 08:08 AM
رعایت عفّت در خانواده
براى درك صحيح و جامع آيه مورد بحث(آیه ۵۸)، به توضيح مفهوم چند واژه مى‌پردازيم:

الف- «ظهيرة»
ب- «عورت»

ج- «طَوَّافُونَ» كه از ماده «طواف» و كنايه از تلاش روزانه است، دليل بر اين است كه اجازه گرفتن خدمتگزار و كودكان، اختصاص به اوقات سه گانه دارد و در ساير اوقات لازم نيست؛ چراكه اگر بخواهند بطور مرتب در رفت و آمد باشند و در هر بار اجازه بگيرند، به مشكل برخورد كرده، دچار سختى مى‌شوند.

د- «حُلُم» بر وزن «كُتُب» به معنى عقل است و كنايه از بلوغ كه معمولًا با رشد عقلى همراه است، مى‌باشد.


#در_ادامه: آداب ورود به جايگاه خصوصى پدر و مادر 

1398/01/18
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_04_08, 08:10 AM
آداب ورود به جايگاه خصوصى پدر و مادر
قرآن در آيات گذشته كيفيّت ورود به خانه همديگر و ضرورت اجازه خواستن از صاحب خانه را بيان كرده، اينك مى‌فرمايد:
بردگان و فرزندان كوچك خود را كه به حدّ بلوغ نرسيده‌اند، ياد بدهيد تا هنگامى كه به جايگاه و اتاق خصوصى شما وارد مى‌شوند، در سه وقت اجازه بگيرند:
_پيش از نماز صبح،
وقتى كه با لباس خواب از بستر برمى‌خيزيد،
_هنگام ظهر،
وقتى كه استراحت مى‌كنيد و لباس معمولى خود را در مى‌آوريد و
_پس از نماز عشاء،
وقتى كه به بستر مى رويد.
بنابراين:
#نخست: مردان و زنان مسلمان بايد محل استراحت خود را از محل استراحت فرزندان خود جدا كنند.
#دوم: خدمتگزاران و كودكان خود را به اجازه گرفتن در اوقات سه‌گانه مقيّد كنند.
بدين جهت كه اين سه وقت حريم خصوصى زندگى اشخاص است و بايد پوشيده بماند.


#در_ادامه: فلسفه اجازه خواستن‌ 

1398/01/19
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_04_10, 08:05 AM
فلسفه اجازه خواستن‌
اين حقيقت از نظر روانشناسى ثابت شده است كه صحنه‌هاى تحريك آميز جنسى در نوجوانان و كودكان آثار ويرانگرى دارد كه تا پايان زندگى در نهاد آنان مى‌ماند و آنان را دچار عقده‌ هاى روانى و انحرافات جنسى مى‌سازد.
قرآن براى مراعات بهداشت روانى جامعه، حفظ سلامتى روحى و اعصاب نونهالان و براى پيشگيرى از آفات روانى، چنين دستورى را صادر كرده است.
پيامبر اكرم (ص) اين موضوع را بسيار حساس دانسته، فرموده است:
مبادا در حالى كه كودكى در گهواره به شما مى‌نگرد، با همسر خود آميزش كنيد.


#در_ادامه: وظیفه بالغان

1398/01/20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_04_10, 08:16 AM
وظيفه بالغان‌
با توجه به آيه 59 همين سوره روشن مى‌شود كه حكم بالغان با اطفال نابالغ در اجازه گرفتن دو تفاوت اصلى دارد:
#يكى اينكه اطفال غير بالغ تنها در سه وقت موظف به اجازه هستند، ولى بالغان در تمام اوقات.
#دوم اينكه اين حكم مخصوص به مكانى است كه پدر و مادر در آنجا استراحت مى‌كنند و كودكان نابالغ نسبت به ساير مكانها بدون اجازه هم مى‌توانند داخل شوند.
ولى فرزندان بالغ در تمام اوقات و نسبت به هر منزلى بايد اجازه ورود بگيرند، مانند بزرگسالان و بيگانگان.
چنان كه در جايى ديگر مى‌فرمايد:

«وَ اذا بَلَغَ الْاطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
هرگاه كودكان شما به سن بلوغ رسيدند، بايد اجازه بگيرند، همان‌گونه كه اشخاصى كه پيش از آنها بودند، اجازه مى‌گرفتند.


#پایان_سوره

1398/01/21
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_04_10, 08:21 AM
پرسش ها
1- مفاسد زنا را توضيح دهيد.

2- چرا حجاب براى مردان واجب نشده است؟

3- ظاهر كردن محل زينت زن براى چه كسانى جايز است؟

4- در مورد فلسفه حجاب چه مى‌دانيد؟

5- منظور آيه شريفه كه خداوند را نور آسمانها و زمين معرفى كرده است، چيست؟

6- يكى از ملاكهاى شناخت مؤمنان از منافقان را با توجه به آيات مذكور در درس بيان كنيد.

7- ضرورت انضباط مؤمنان را تشريح كنيد.

8- منظور از اينكه استخلاف، يك سنت الهى است، چيست؟

9- آثار حكومت صالحان چيست؟

10- فرزندان در چه مواقعى بايد براى ورود به جايگاه پدر و مادر اجازه بگيرند؟