PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معارفی از سوره های قرآن (سوره انبیاء)



دژدان
2018_12_23, 06:15 PM
besm8


مـــعــارف قــــرآن
جــلــد 4
نــویـــسـنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگـان
فــــصــــل ســوم
مــعــارفــے از ســــوره انـبـیاء



..5.....qurani13

دژدان
2018_12_23, 06:17 PM
معارفى از سوره انبياء

«انبياء»، بيست‌ و يكمين سوره قرآن كريم است كه در مكّه نازل شده و داراى 112 آيه مى‌باشد؛
هيجده تن از پيامبران الهى خدا را نام مى‌برد و در برخى موارد فرازهايى از حالات و زندگى آنان را نيز بيان مى‌كند و بدين خاطر بنام «انبياء» نامگذارى شده است.
گفتنى است كه در اين سوره از حضرت محمّد (ص) و حضرت عيسى (ع) بدون اينكه نامى برده شود، سخن به ميان آمده است.


فشرده مطالب سوره‌

سوره انبياء نيز همانند ديگر سوره‌هاى مكى درباره عقايد دينى بحث مى‌كند و به مسائلى پيرامون توحيد، نبوت و معاد مى‌پردازد.
سوره با تهديد شديد نسبت به مشركان غافل از حساب و كتاب، شروع شده و آنان را مورد سرزنش قرار داده است. اين لحن ترساننده و هشدار گونه تا آخر سوره، ادامه مى‌يابد.
پس از آن درباره قرآن سخن گفته و عقايد مشركان را كه نسبتهاى ناروا به قرآن مى‌دادند رد مى‌كند.
در ادامه آيات، سرگذشت اقوام عصيانگر گذشته را يادآور مى‌شود كه ايمان نياوردند و تنها در موقع ديدن عذاب از اعمال زشت خود پشيمان شدند، در حالى كه اين پشيمانى سودى براى آنان نداشت.
اين سوره، هدف از خلقت را مقابله حق و باطل و پيروزى حق، قلمداد كرده و بى‌هدف بودن خلقت جهان را مردود مى‌شمارد.

#ادامه_دارد... 

1397/10/01
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_12_23, 06:22 PM
فشرده مطالب سوره

در بخش وسيعى از اين سوره به بحث پيرامون توحيد پرداخته و با آوردن نمونه‌هايى از خلقت مقتدرانه خداى متعال از مشركان مى‌خواهد كه اگر در مورد بت‌پرستيشان دليل روشنى دارند، ارائه كنند. در اين قسمت، عقيده مشركان پيرامون فرزند داشتن خدا را، نيز نفى مى‌كند.
فراز بعدى سوره را به استهزاى مشركان در برابر دعوت پيامبران، اختصاص داده و به پيامبر اسلام توجه مى‌دهد كه دعوت او نيز همانند ديگر پيامبران، مورد استهزاى مشركان قرار مى‌گيرد.
داستان دعوت موسى و هارون، دعوت ابراهيم از مردم براى ترك بت‌پرستى و سپس مبارزه عملى او با بت‌پرستان، نجات ابراهيم، لوط، نوح و ديگر پيامبران بوسيله امدادهاى الهى از نمونه‌هاى زندگى پيامبران در اين سوره مى‌باشد.
خداى متعال در نتيجه‌گيرى كلّى، از داستان پيامبران، همه آنها را امت واحدى محسوب كرده و خود را پروردگار جهانيان معرفى مى‌كند و از بندگانش مى‌خواهد كه او را عبادت كنند.
در آخر سوره، علاوه بر تأكيد بر نبوّت پيامبر اسلام براى همه جهانيان، مردم را به دو دسته تقسيم مى‌نمايد؛ عدّه‌اى كه دست از بت‌پرستى بر نداشته و سرانجام كارشان دوزخ است و عدّه‌اى كه خداوند به وسيله اعمال نيكشان، آنها را در بهشت نعمت خواهد داد و سوره را همانند ابتداى آن با تهديد مشركان به پايان مى‌برد.

#در_ادامه: غفلت از حساب‌

1397/10/02
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_12_25, 08:39 AM
غفلت از حساب‌

«اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فى‌ غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ» (انبيا، آيه 1)
حساب مردم به آنان نزديك شده، در حالى كه در غفلتند و روى گردانند!

در اين آيه از فعل ماضى بجاى فعل مضارع براى بيان نزديك شدن روز حساب استفاده شده است تا بدينوسيله، قطعى بودن وقوع آن روز را يادآور شود.
مفسران در مورد چگونگى نزديك شدن قيامت، سخنانى دارند، از جمله اينكه:
باقيمانده دنيا نسبت به آنچه گذشته بسيار كم است و به همين دليل رستاخيز نزديك است.
از پيامبر اكرم (ص) نيز نقل شده است كه فرمود:

«بِعْثَتى‌ انَا وَالسَّاعَةُ كَهاتَيْنِ»
بعثت من و روز قيامت مانند اين دو (انگشت كنار هم) است.

#در_ادامه: هشدار به غافلان‌

1397/10/03
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_12_26, 09:55 AM
هشدار به غافلان‌

هدفى را كه سوره انبيا از همان آغاز مورد توجه قرار داده است، هشدار به غافلان است.
بطور كلى، هدف از نزول قرآن و بعثت پيامبر (ص) تنها يك چيز است و آن برداشتن پرده‌هاى غفلت از جلو چشم انسانهاست؛ غفلتى كه بصورت حجاب درآمده و چشم انسان را از نگاه به عمق واقعيتها باز مى‌دارد. اين غفلت، چنان انسانها را از حقايق، دور نگاه داشته كه نه تنها نصايح بزرگان در آنان مؤثر نمى‌شود، بلكه تهديدات الهى را نيز به بازى گرفته از ارتكاب به اشتباه و گناه ابايى ندارند. اينان نه به فكر امروز خويشند كه چگونه سالم زندگى كنند و نه به فكر فرداى سخت خويش، چنان كه حضرت على (ع)، مى‌فرمايد:

«وَيْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الْغَفْلَةُ فَنَسِىَ الرَّحْلَةَ وَ لَمْ يَسْتَعِدَّ»
واى بر كسى كه غفلت بر او غلبه كرده و كوچ كردن را فراموش نموده و آماده سفر نشده است.

افراد غافل گاهى علاوه بر اينكه در غفلت خويش غوطه‌ورند، اگر كسى به فكر نجات آنها برآيد و وسايل نجاتشان را فراهم كند از او نيز روى مى‌گردانند و براى لحظه‌اى هم به سخنان او گوش فرا نمى‌دهند. به همين جهت قرآن شريف، آنان را از چهار پايان پست‌تر شمرده و فرموده است:

«اولئِكَ كَالْانْعامِ بَلْ هُمْ اضَلُّ اولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»
آنان همچون چهار پايانند؛ بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند.

زيرا چهارپايان با نداشتن قوه تفكر در خطاهاى خود معذورند ولى اينان با داشتن چنين نعمت الهى از آن استفاده نكرده و باعث سقوط خويش و ديگران مى‌شوند.

#در_ادامه: عوامل غفلت‌

1397/10/04
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_12_27, 07:49 AM
عوامل غفلت‌

از بررسى‌آيات قرآن‌كريم مى‌توان به‌عوامل غفلت‌ پى‌برد و برخى‌از آنان را چنين برشمرد:

1_فراموش كردن خدا:
«خدا فراموشى» يكى از علل اصلى «خود فراموشى» است:

«وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوااللَّهَ فَانْساهُمْ انْفُسَهُمْ اولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
همانند كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كرده‌اند، پس خدا هم خودشان را از يادشان برد، اينان فاسقانند.

2_عدم دقّت در احوال گذشتگان:
از مواردى كه مورد سفارش فراوان قرآن قرار گرفته، توصيه به دقت در احوال و آثار گذشتگان است.
دقت و توجه در زندگى ديگران سبب بصيرت و شناخت راه صحيح از باطل مى‌شود.
ذكر داستانهاى پيامبران گذشته، مبارزه آنان با اقوام ظالم و ستمگر، و سرانجام نابودى آن اقوام جز براى درس گرفتن آيندگان نيست. قرآن گاهى با ذكر نكته‌هاى جزئى و گاهى با بيان كلى، عبرت از گذشتگان را مورد تأكيد قرار داده است:

«أَلَمْ يَرَوْا كَمْ اهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ انَّهُمْ الَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ»
آيا نديدند چقدر از اقوام پيش از آنان را (به خاطر گناهانشان) هلاك كرديم، آنها هرگز به سوى ايشان باز نمى‌گردند (و زنده نمى‌شوند).

#ادامه_دارد...

1397/10/05
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_12_28, 11:26 AM
عوامل غفلت

1_فراموش كردن خدا
2_عدم دقّت در احوال گذشتگان

3_تفكر نكردن در آيات:
دومين و سوّمين آيه سوره انبيا به يكى از عوامل مهم غفلت انسان، اشاره كرده و آن را به بازى گرفتن آيات الهى مى‌داند.

«ما يَأتيهِمْ مِنْ‌ذِكْرٍ مِنْ‌رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ الَّا اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ ...»
هيچ يادآورى تازه‌اى از طرف پروردگارشان براى آنها نمى‌آيد مگر آنكه با بازى (و شوخى) به آن گوش مى‌دهند! اين در حالى است كه دلهايشان در لهو و بى‌خبرى فرو رفته است!

مشكل عمده اين گروه آن است كه در دنيا سرگرم شده‌اند، تا جايى كه آيات الهى را نيز به بازى مى‌گيرند. ريشه اين بازيگرى به قلب آنان بر مى‌گردد. قلب كه مركز ادراكات انسان است و بايد حرم امن الهى باشد، بر اثر سرگرم شدن به دنيا و زخارف آن به محل بازى افكار و خيالات شيطانى تبديل مى‌شود، در نتيجه هرچه ذكر جديد بشنوند به بازى گرفته و لحظه‌اى در آن فكر و درنگ نمى‌كنند. اين اعمال سبب اضافه‌شدن غفلت جديد بر روى غفلتهاى گذشته و در نتيجه دورى بيشتر، از خدا مى‌شود.

#در_ادامه: آفرينش هدفدار

1397/10/06
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_12_29, 09:05 PM
آفرينش هدفدار

«وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْارْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبينَ» (انبيا، آيه 16)
ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان آنهاست، از روى بازى نيافريديم.

لعب عملى است كه با نظم خاصى براى رسيدن به غايتى، «پندارى و غيرواقعى» صورت مى‌گيرد و چون چنين عملى انسان را از اعمال واقعى و اهداف حقيقى باز مى‌دارد، پس لهو نيز هست. بنابراين هر لغوى، لهو هم هست.
از طرف ديگر لهو براى اين است كه انسان در خود نقص يا حاجتى نظير كسالت و ملامت روحى مى‌بيند و احتياج به نشاط را در خود احساس مى‌كند و اين نقص و احتياج او را به لهو و سرگرمى وا مى‌دارد تا رفع كسالت و ايجاد نشاط كند. چنين كارى از خداى تعالى محال است، چون پرداختن به لهو براى رفع نقص و احتياج است و خداوند احتياجى ندارد و ملالت و كسالتى بر او عارض نمى‌شود تا با لهو آن را رفع كند. بنابراين، آفرينش هدفدار است و بازى و سرگرمى نيست.


هدف آفرينش‌

از آيات زيادى بر مى‌آيد كه جهان خلقت براى انسان، آفريده و رام شده است تا محيط مناسبى براى زندگى او باشد. به عبارت ديگر، هدف از خلقت جهان، انسان است.

#در_ادامه: هدف از خلقت انسان

1397/10/08
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_12_31, 10:58 AM
هدف از خلقت انسان

پاسخ اين پرسش در آيه زير است:

«وَ ما خَلَقْتَ الْجِنَّ وَالْانْسَ الَّا لِيَعْبُدُونِ»
جن و انس را نيافريديم، جز براى اينكه مرا بپرستند.

و در آيه ديگر مى‌فرمايد:

«الَّذى‌ خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَيوةَ لِيَبْلُوَكُمْ ايُّكُمْ احْسَنَ عَمَلًا»
آن كس كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى‌كنيد.

از اين آيات معلوم مى‌شود كه انسان، آفريده شده تا با پايبندى به دستورات خدا، درجات عبوديت و بندگى را طى كند و به مراحل بالاى شناخت حق برسد و به قرب الهى بار يابد؛ همچنين غايت خلقت در قيامت محقق مى‌شود كه اعمال انسانها محاسبه مى‌گردد، در آنجا نيكوكاران پاداش كارهاى شايسته خويش را دريافت مى‌كنند و بدكاران به سزاى گناه خويش خواهند رسيد.

#در_ادامه: نشانه‌هاى خدا در هستى‌

1397/10/09
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_01, 09:21 AM
نشانه‌هاى خدا در هستى‌

«أَوَ لَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمواتِ وَالْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَىْ‌ءٍ حَىٍّ أَفَلا يُؤْمِنُونَ وَ جَعَلْنا فِى الْأَرْضِ رَواسِىَ أَنْ تَميدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فيها فِجاجاً سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ وَ هُوَ الَّذى‌ خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فى‌ فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» (انبيا، آيات 30- 33)
آيا كافران نديده‌اند كه آسمانها و زمين، بسته بودند و ما آنها را گشوديم و هر موجود زنده‌اى را از آب قرار داديم، پس آيا ايمان نمى‌آورند، و در زمين، كوههاى استوارى قرار داديم، تا (به واسطه آن) زمين به اضطراب و لرزش نيفتد. و در آن كوهها، درّه‌ها و راههايى فراخ قرار داديم، تا شايد مردم (به مكانهاى مورد نظر خود) هدايت شوند، و آسمان را سقف محفوظى قرار داديم ولى ايشان (كافران) از آيات آن روگردانند، و اوست خدايى كه شب و روز و خورشيد و ماه را خلق كرد (كه) هر يك در مدارى شناورند.


پيوستگى آسمانها و زمين‌

رتق يعنى چسباندن دو چيز و فتق يعنى جداسازى دو چيز متّصل.

#در_ادامه: منظور از رتق و فتق آسمانها و زمين

1397/10/10
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_03, 07:12 PM
منظور از رتق و فتق آسمانها و زمين

احتمالاتى داده شده است:

الف- به هم پيوستگى آسمانها و زمين
اشاره به آغاز خلقت است كه طبق نظرات دانشمندان، مجموعه اين جهان به صورت توده عظيمى از گاز بوده و سپس بر اثر انفجارات درونى و حركت، به تدريج قسمتهايى از آن جدا شد و ستاره‌ها و سيارات و از جمله منظومه شمسى و كره زمين به وجود آمد.

ب- منظور از به هم پيوستگى، يكنواخت بودن مواد جهان است
بطورى كه همه در هم فرو رفته و به صورت ماده واحدى خودنمايى مى‌كرد، اما با گذشت زمان مواد از هم جدا شد و تركيبات جديدى پيدا كرد و انواع مختلف گياهان و حيوانات و موجودات ديگر، در آسمان و زمين ظاهر شد و هر كدام نشانه‌اى است از عظمت پروردگار و علم و قدرت بى‌پايانش.

ج- منظور از رتق و پيوسته بودن آسمان اين است كه در آغاز، باران نمى‌باريد و منظور از رتق و پيوسته بودن زمين آن است كه در آن گياهى نمى‌روييد، اما خدا هر دو را گشود.
البته مطابق اين وجه، زمين و آسمان به هم رتق و پيوسته نبودند، بلكه هر كدام خودش رتق و پيوسته بود و بعد فتق گرديد.

#در_ادامه: آب و حيات موجودات‌ 

1397/10/11
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_03, 07:14 PM
آب و حيات موجودات‌

در مورد اين قسمت از آيه شريفه كه مى‌فرمايد:

«وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَىْ‌ءٍ حَىٍّ»

معانى مختلفى بيان شده است:

الف- منظور آن است كه به وسيله آبى كه به صورت باران از آسمان نازل مى‌شود هر چيزى را زنده گردانيديم، يعنى حيات همه موجودات به آب بستگى دارد و علم امروز نيز آن را ثابت كرده است، چنان كه بعضى از صاحب نظران علوم زيست‌شناسى معتقدند كه 98 درصد حيات مرهون آب است و دو درصد مرهون عناصر ديگر، يعنى بدون آب هيچ موجود زنده‌اى نمى‌تواند به حيات خود ادامه دهد.

ب- مراد از آب، نطفه است، يعنى هر موجود زنده‌اى را از نطفه آفريديم.

ج- نخستين موجودى كه خداوند آفريد، آب بوده است، سپس انسانها را از آب آفريد.

#در_ادامه: نقش كوهها  

1397/10/12
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_03, 07:16 PM
نقش كوهها

كوهها دور تا دور زمين را فرا گرفته‌اند و ريشه‌هاى آنها به هم پيوسته و زره‌ نيرومندى را تشكيل داده است و در برابر فشارهاى داخلى زمين و حركات جذر و مد خارجى كه بر اثر جاذبه ماه، پيدا مى‌شود، مقاومت مى‌كند و نيز مانعى است براى توفانهاى عظيم كه آرامش زمين را بر هم مى‌زند.
دانشمندان مى‌گويند: اگر سطح زمين صاف بود، قشر هوا به هنگام حركت زمين روى آن مى‌لغزيد و توفانهاى عظيم ايجاد مى‌شد و ممكن بود اين اصطكاك دايمى، سطح زمين را داغ و سوزان و غير قابل سكونت كند.

#در_ادامه: اهميت راه‌ها 

1397/10/13
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_07, 04:41 PM
اهميت راه‌ها

آيه 31، به اهميت راهها در رسيدن مردم به مقاصد و منازل موردنظر خود اشاره مى‌كند؛ راههايى كه حتى در ميان بزرگترين رشته كوههاى دنيا نيز وجود دارد و حركت انسانها را به سوى مقاصد مورد نظرشان آسان مى‌كند.


نقش جوّ زمین

در مورد اهميت جوّ اطراف زمين در سلامت اين كره خاكى و حيات موجودات آن، مطالب علمى بسيارى وجود دارد كه در اينجا به عنوان نمونه، يكى از آنها ذكر مى‌گردد:
جوّ پيرامون زمين از پنج لايه متمايز تشكيل يافته است. يكى از اين لايه‌ها «ميانكره» يا «مزوسفر» نام دارد كه ضخامت آن به پنجاه كيلومتر مى‌رسد. از جمله خصوصيّات اين لايه، افزوده شدن ازن به تركيبات هواى آن است. ازن در واقع اكسيژن سنگينى است كه هر ملكول آن، سه اتم اكسيژن دارد و از خواصّ آن اين است كه بيشتر اشعه‌هاى ماوراء بنفشى را كه از خورشيد ساطع شده و به سوى زمين رهسپار مى‌گردند به خود جذب مى‌كند و مانع رسيدن آنها به سطح زمين مى‌گردد.
در هر ثانيه بيليونها بيليون ذرات اشعه كيهانى كه قدرت آنها به بيليونها وات مى‌رسد از خارج منظومه شمسى به سوى كره ماه، روان مى‌گردند كه در صورت برخورد با زمين متلاشى شده و از آنها ذرات اتمى ثانوى پديد مى‌آيد.
اين ذرات كه بسيار نافذ هستند دائماً كره زمين را زير بمباران خويش قرار داده و اين جوّ است كه همانند سپرى و سقفى در مقابل آنها ايستاده و اثرات مرگبار آنها را خنثى مى‌كند.

#در_ادامه: خلقت شب و روز  

1397/10/15
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_07, 04:43 PM
خلقت شب و روز

از آيات ديگر الهى كه در آيه آخر به آن اشاره شده آفرينش شب و روز است.
شب مايه آرامش و روز، مناسب جنبش و حركت است و اين دو با هم چرخهاى زندگى انسانها را به گردش منظم و متناوبى در مى‌آورند كه اگر هر كدام جاويدان و يا حتى طولانى مى‌بود، زندگى تمام موجودات زنده دستخوش فنا مى‌شد، از اين رو، كره ماه كه شبهايش معادل پانزده شبانه‌روز زمين و روزهايش به همين اندازه است، به هيچ وجه قابل سكونت نيست، چرا كه در شبهاى سرد و تاريكش همه چيز منجمد مى‌شود و در روزهاى سوزانش همه چيز آتش مى‌گيرد.


حركت خورشيد و ماه‌

اصل وجود خورشيد، از بزرگترين نعمتها براى انسان است، چرا كه بدون نور و حرارت آن، زندگى در منظومه شمسى غيرممكن است. سرچشمه اصلى هر جنبش و حركتى كه در كره خاكى، صورت مى‌گيرد، نور و حرارت خورشيد است، رشد و نمو گياهان و تمام مواد غذايى، بارش بارانها، وزش بادها، همه به بركت اين موهبت الهى است. ماه نيز به سهم خود، نقش مهمى را در حيات انسان ايفا مى‌كند، علاوه بر اينكه چراغ شبهاى تاريك است، جاذبه آن سرچشمه جزر و مدّ اقيانوسها و مايه تصفيه آب درياهاست.
«از ظاهر آيه بخوبى برمى‌آيد كه مى‌خواهد براى هريك از شب‌ و روز ... و براى هر يك از آفتاب و ماه، فلك اثبات كند و بنابراين قهراً بايد مراد از فلك، مدار هر يك از آنها باشد.» اين نظريّه قرآن با آخرين تحقيقات علم هيأت جديد كه براى خورشيد، سه حركت وضعى، طولى و دورانى ثابت كرده، موافق است.
پس بدين ترتيب يك معجزه ديگر علمى قرآن به ثبوت رسيده است.

#در_ادامه: موازين قسط در قيامت‌ 

1397/10/17
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_10, 08:37 AM
موازين قسط در قيامت‌

«وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيمَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌّ شَيْئاً وَ انْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ اتَيْنا بِها وَ كَفى‌ بِنا حاسِبينَ» (انبيا، آيه 47)
و ترازوهاى قسط را براى روز قيامت قرار مى‌دهيم، پس به هيچ كس ستمى نخواهد شد و اگر به مقدار سنگينى دانه خردلى باشد، آن را مى‌آوريم و همين بس كه ما حسابگريم.

براى اندازه‌گيرى، شمارش و سنجش هر چيزى در اين عالم، ملاك و معيارى خاص وجود دارد. براى مثال، درجه براى اندازه‌گيرى حرارت، كيلو براى وزن، منطق براى فكر و به منظور اندازه‌گيرى اعمال انسان نيز ميزان در نظر گرفته شده است. اعمال انسان ايمان و نيت خالص است. اگر در روايات مى‌خوانيم كه پيشوايان معصوم مى‌فرمايند كه ما ميزان اعمال هستيم، به اين خاطر است كه آنان خود در نقطه اوج انسانيت هستند و اعمال آنان با خلوص، علم و ايمان كامل همراه بوده است.
بنابراين شخصيت، اخلاق و اعمال آنان، مقياس سنجش شخصيت، اخلاق و اعمال ديگران قرار مى‌گيرد.
از اين رو، در زيارت اميرمؤمنان على (ع) مى‌خوانيم:
«السَّلامُ عَلى‌ ميزانِ الْاعْمالِ»

#در_ادامه: وضع مردم در مقابل ميزان‌  

1397/10/18
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_10, 08:39 AM
وضع مردم در مقابل ميزان‌

گفتنى است كه لفظ ميزان به صورت جمع آمده است و اين خود، بيانگر آن است كه براى هر چيزى ميزانى وجود دارد و ميزانهاى مختلفى براى هر انسانى گذاشته مى‌شود، از قبيل ميزان عقايد، ميزان اعمال، ميزان اخلاق و چنان كه از اخبار برداشت مى‌شود، مردم در جايگاه ميزان بر چهار دسته‌اند:

دسته اول_ نيكان و صالحانِ مؤمن كه براى آنها ميزانى نصب نمى‌شود و بدون ميزان، داخل بهشت مى‌شوند.

دسته دوم_ مشركان و كافران كه براى آنان نيز ميزانى نصب نمى‌شود و بدون ميزان داخل جهنم مى‌شوند.

دسته سوم_ كسانى كه ميزان عملشان سنگين است و از رستگارانند.
«فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَالئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُوُنَ»

دسته چهارم_ كسانى كه ميزان عملشان سبك است؛ اينان زيانكاران و گرفتار عذابند، مگر اينكه رحمت يا شفاعتى به واسطه ايمان، شامل حالشان شود و نجات يابند.

#در_ادامه: انبيا و تمدن بشرى‌ 

1397/10/19
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_10, 08:42 AM
انبيا و تمدن بشرى‌

«وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ‌بَأْسِكُمْ فَهَلْ انْتُمْ شاكِرُونَ» (انبيا، آيه 80)
و به او (داود عليهم السلام) آموختيم تا برايتان زره بسازد، تا شما را به هنگام جنگيدنتان حفظ كند، پس آيا سپاسگذارى مى‌كنيد؟

دنيا و آخرت با يكديگر رابطه تنگاتنگ دارند و سعادت دنيا و آخرت با هم توأم است و پيامبران هم سعادت دنيوى و هم سعادت اخروى انسان را مورد توجه داشته‌اند و در تعاليم خود هر دو جنبه را مطرح كرده‌اند. پيامبران در تكامل و پيشرفت تمدن و علوم نيز سهم عظيمى داشته‌اند. آنها زمانى با كنترل انگيزه‌هاى بشرى و هدايت استعدادها به طريق صحيح، و زمانى با تأييد و تشويق دانشمندان و عالمان، و در مواقعى خاص با تعليم صنايع، تمدن را به سوى كمال سوق داده‌اند.
ظاهر آيه شريفه بالا حضرت داوود را به عنوان كسى كه بر اثر تعليم الهى، زره ساخت، معرفى مى‌كند. تا آن زمان لباس دفاعى سربازان، صفحه‌هاى آهنى بود كه حمل آنها مشكل بود و تحرّك رزمنده را كم مى‌كرده خداوند با آموختن روش ساخت زره به داوود (ع)، يك وسيله دفاعى پيشرفته را به بشر عطا كرد تا از آن براى دفاع و مبارزه با ظالمان و ستمگران استفاده كند. در آيه‌اى ديگر مى‌فرمايد:
«ما به نوح دستور داديم تا با نظارت و وحى ما كشتى بسازد» ظاهر اين آيه بيانگر آن است كه خداوند در مورد ساختن آن كشتى، دستورهاى خاصّى به حضرت نوح داده بود و ساخت آن فقط بر اساس تجربه‌هاى گذشتگان نبوده است.

#در_ادامه: نقش اسلام در پيشرفت علم و تمدن‌

1397/10/20
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_13, 05:34 PM
نقش اسلام در پيشرفت علم و تمدن‌

اسلام همانند اديان ديگر الهى به فراگيرى علم و دانش دستور داده و تشويق كرده است.
علاوه بر آن، دعوت اكيد قرآن به مطالعه و تعقّل در جهان خلقت، طبيعت، تاريخ و آفرينش پيچيده انسان، اثر بسيار زيادى در پيشرفت دانش نظرى و تجربى بشر داشته است.
جداى از اينها در قرآن و روايات امامان معصوم (ع) موارد بسيارى وجود دارد كه حاوى اصول و ضوابط بنيادين براى هدايت و شكل‌گيرى علوم تجربى و نظرى است؛ آياتى كه بيانگر حقايق تجربى، طبيعى و تاريخى است و به بيان تاريخ تكوين و پيدايش زمين، آسمان، ستارگان، انسان و موجودات پرداخته يا ضمن نقل حوادث گذشتگان به بيان احكام و سنن غيرقابل تغيير حاكم بر زندگى فردى و اجتماعى انسان مى‌پردازد.
اين آيات و روايات، ناظر به اجتهاد در تمام رشته‌هاى علمى است و خود، به منزله اصولى است كه بايد مبناى تحقيقات دانشمندان و فقيهان قرار گيرد و فروعات را از آنها استنباط كنند. در اين راستا به روايت معروف زير توجه كنيد:

«عَلَيْنا الْقاءُ الْاصوُلِ الَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّفَرُّعِ»
وظيفه ما آن است كه اصول (علوم) را به شما ياد دهيم و وظيفه شما استنباط فروعات است.

#ادامه_دارد…  

1397/10/22
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_13, 05:36 PM
نقش اسلام در پيشرفت علم و تمدن‌

«عَلَيْنا الْقاءُ الْاصوُلِ الَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّفَرُّعِ»

وظيفه ما آن است كه اصول (علوم) را به شما ياد دهيم و وظيفه شما استنباط فروعات است.

اين روايت، ناظر به القاى اصول در همه علوم از جانب خدا، پيامبر و امامان و استنباط فروع توسط مجتهدان هر علمى است و اختصاص به فقه ندارد؛ اگر كسى اهل تحقيق باشد، درمى‌يابد كه اصول و كلمات جامع قرآن و حديث درباره جهان و انسان، كمتر از روايات فقهى نيست و در حقيقت اگر دانشمندان علوم و فنون اسلامى فهم كليدى خود را با اصول ارزشى و دانشى دين هماهنگ كنند، مفسران تجربى قرآن كريم هستند. در سده‌هاى قبل، عالمان مسلمان با رجوع به آيات و روايات وارده در علوم مختلف و تعقل و تفكر و تحقيق، فروعات بسيارى را كشف كردند، ولى متأسفانه در سده‌هاى اخير در اين زمينه عقب مانده‌ايم و اين وظيفه عالمان مسلمان است كه در زمينه‌هاى مختلف به قرآن و سنت رجوع كنند و آيات و روايات وارده در رشته‌هاى مختلف علمى را به دست آورده، به منزله اصول علمى قرار دهند و پيرامون آنها به تحقيق و تفريع بپردازند.

#در_ادامه: دستورالعملى به صنعتگران‌ 

1397/10/23
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_15, 04:53 PM
دستورالعملى به صنعتگران‌

در سوره سبأ نيز نعمت زره‌سازى در مورد حضرت داوود (ع) ذكر شده است:
«آهن را برايش نرم كرديم، كه زره‌هاى بلند بساز و در بافتن زره‌ها، اندازه را نگهدار و كارهاى‌ شايسته انجام دهيد كه من به كارهايتان بينايم.

آنچه از ظاهر اين آيه استفاده مى‌شود، تأكيد در مورد رعايت اندازه و دقت در كار است تا نتيجه كار از كيفيت مناسبى برخوردار باشد؛ همچنين كار محكم و شايسته را مصداق عمل صالح شمرده است و اين خود دستورالعملى است براى همگان، بخصوص صنعتگران و كارگران مسلمان كه بايد آن را سرلوحه كار خود قرار دهند.
انسان بايد در اعمال‌خود علاوه‌بر جهادباطنى، جنبه‌هاى‌ظاهرى را نيز رعايت‌كند و كار را فقط براى رضاى خدا و ايفاى وظيفه و پيشبرد اهداف صحيح و به بهترين صورت و عاليترين كيفيت انجام دهد. نتيجه كار يك انسان صالح، بايد از كيفيت و كميّت عالى برخوردار باشد و اين به شرطى حاصل مى‌شود كه در مرحله عمل با مطالعه و محاسبه دقيق همراه باشد.

#در_ادامه: سربار بودن، ممنوع‌ 

1397/10/24
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_15, 04:54 PM
سربار بودن، ممنوع‌

در روايتى آمده است كه خداوند به حضرت داوود (ع) چنين وحى كرد:
«تو بنده خوبى هستى، جز اينكه از بيت‌المال روزى مى‌خورى.
داوود با تضرع و زارى از خداوند راه نجات خواست. خداوند نيز خواسته او را اجابت كرد و آهن را براى او نرم گردانيد و علم زره‌سازى را به او تعليم داد.»
اين روايت نشان‌ دهنده اهميت كار، تلاش و صنعت است. خداوند نمى‌پسندد كه بندگانش با اينكه توانايى كار دارند و مى‌توانند روزى خود را كسب كنند، كار را رها كرده و از بيت‌المال روزى بخورند. البته كسانى هستند كه به دليل اشتغال در پستهاى اجتماعى، سياسى و حكومتى وقت كافى براى كسب روزى ندارند و بيت‌المال عهده‌دار تأمين مخارج زندگى آنهاست. هرچند كه همين افراد هم اگر بتوانند با انجام دادن كارى، درآمدى كسب كرده و با آن زندگى‌شان را اداره كنند، پسنديده‌تر است و به همين جهت پيامبران و اولياى خدا عليهم‌السلام سعى داشتند كه از دسترنج خويش روزى بخورند، براساس روايات، انبيا هر كدام به حرفه و كسبى اشتغال داشته‌اند. حضرت ادريس خياط، حضرت نوح نجّار، حضرت ابراهيم پارچه‌فروش، حضرت داوود زره‌ساز و حضرت آدم كشاورز بوده است و حضرت سليمان نيز در زمان حكومتش، زنبيل مى‌بافت و با فروش آن امرار معاش مى‌كرد.

#در_ادامه: داستان ذوالنون‌   

1397/10/25
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_17, 05:27 PM
داستان ذوالنون‌

«وَ ذَالنُّونِ اذْ ذَهَبَ مَغاضِباً فَظَنَّ انْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى‌ فِى الظُّلُماتِ انْ لا الهَ الَّا انْتَ سُبْحانَكَ انّى‌ كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنينَ» (انبيا، آيات 87- 88)
و صاحب ماهى را، (به ياد آور) آن گاه كه خشمناك رفت و پنداشت كه هرگز بر او تنگ نمى‌گيريم. در تاريكيها ندا داد: هيچ خدايى جز تو نيست، تو منزّه هستى و من از ستمكارانم.
پس دعايش را اجابت كرديم و او را از اندوه رهانيديم و مؤمنان را اين چنين مى‌رهانيم.

حضرت يونس (ع)، يكى از پيامبران الهى بود. خداوند او را براى هدايت جمعيتى برانگيخت. وى وظيفه تبليغ را انجام داد، ولى قومش او را تكذيب كردند. زمان وعده عذاب فرا رسيد. يونس (ع) با پايدار شدن نشانه‌هاى عذاب، در حالى كه از قوم خويش غضبناك بود، شهر را ترك كرد و گمان مى‌كرد، تمام رسالت خويش را به انجام رسانده و حتى مرتكب ترك اولايى نشده است تا به سبب آن سزاوار گرفتارى و سختى باشد؛ در حالى كه اولى اين بود كه بيش از اين در ميان آنها بماند و صبر و استقامت به خرج دهد و دندان بر جگر بفشارد، شايد بيدار شوند و به سوى خدا آيند. خداوند براى تنبّه و بيدارى يونس (ع) او را در شكم ماهى گرفتار كرد. بدين صورت كه وقتى از شهر خارج شد و به كنار دريا رسيد، بر كشتى سوار شد، نهنگى بر سر راه كشتى درآمد. سرنشينان، راه نجات را در اين ديدند كه يك نفر را با قيد قرعه به كام نهنگ اندازند. قرعه زدند و به نام يونس (ع) درآمد؛ او را به داخل دريا انداختند و او در كام نهنگ گرفتار شد. يونس (ع) دريافت كه اين جريان، مؤاخذه خداست به سبب اينكه‌ بدون امر خدا از شهر بيرون آمده است، بدين جهت در همان تاريكيهاى شب و شكم ماهى و ظلمت دريا فرياد به استغاثه و توبه برآورد. 

#ادامه_دارد…  

1397/10/26
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_17, 05:29 PM
داستان ذوالنون

خداوند ناله او را پاسخ گفت و به نهنگ دستور داد كه يونس را به ساحل اندازد. وقتى از شكم نهنگ خارج شد، بيمار بود.
خداوند بر بالين او بوته كدويى رويانيد تا سايبانش باشد و وقتى كسالتش برطرف شد، او را به سوى قوم خود باز فرستاد.
قوم يونس، بعد از خارج شدن او، با مشاهده طليعه عذاب، از كفر و الحاد خود پشيمان شدند و توبه كردند و به درگاه خدا روى آوردند و با تضرع و زارى، رهايى از عذاب را طلبيدند. خداوند نيز بر آنان ترحّم كرد و عذاب را از ايشان برداشت. وقتى حضرت يونس (ع) وارد شهر شد، او را تصديق كردند و به رسالتش ايمان آوردند و خداوند نيز، مرگ آنان را تا مدت معينى به تأخير انداخت.

#در_ادامه: ذكر يونسيه‌ 

1397/10/27
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_21, 06:34 AM
ذكر يونسيه‌

حضرت يونس (ع) پس از گرفتار شدن در تاريكيهاى سه گانه (شكم ماهى، عمق دريا و شب) نيز وظيفه بندگى خويش را فراموش نكرد و در برابر پروردگار به نيايش پرداخت و گفت:
«جز تو خداوندى نيست و از هر عيب و نقصى مبرايى و من از ستمكاران بودم».
بعد از اين توجه و توبه و اعتراف، رحمت خدا دوباره شامل او شد و از شكم ماهى نجات يافت.
اين ذكر شريف در بردارنده سه نكته مهم است كه اگر كسى صادقانه به آنها اعتراف كند، خداوند او را از بلا و گرفتارى نجات مى‌دهد.

#اول، اعتراف به توحيد و تنها خدا را مؤثر دانستن.
#دوم، اعتراف به پاك و منزه بودن خداوند از هر عيب، ظلم و ستم و هر چه با مقام كبريايى‌اش منافات داشته باشد.
#سوم، اعتراف به گناه و تقصير خويش.

خداوند بعد از نقل ذكر يونس مى‌فرمايد:
او را از غم‌ و اندوه نجات‌ داديم و (وعده‌ مى‌دهد كه) ديگران‌ را نيز اين‌ چنين نجات‌ مى‌دهيم.
از پيامبر (ص) نقل شده است كه فرمود:
«يكى از نامهاى خدا كه هر كس او را با آن بخواند، به اجابت مى‌رسد و هرگاه به وسيله آن چيزى را طلب كند، به او مى‌دهد، دعاى يونس عليه‌السلام است.»

#در_ادامه: ايمان، شرط قبولى عمل 

1397/10/29
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_21, 06:36 AM
ايمان، شرط قبولى عمل

«فَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ(انبيا، آيه 94)
هر كس از كارهاى شايسته انجام دهد، در حالى كه ايمان داشته باشد، كوشش او پوشيده نخواهد ماند و ما اعمالش را مى‌نويسيم.

خداوند متعال در آيه شريفه بالا، راه نجات را ايمان و عمل صالح شمرده است. مراد از ايمان در اين آيه با در نظر گرفتن آيات گذشته كه در مورد ربوبيت خدا بود، اعتقاد و ايمان به خداست. از سوى ديگر، از ايمان به انبياى الهى و اوصياى آنان و ايمان به آخرت، از ايمان به خدا جدا نيست. پس راه نجات، ايمان به توحيد، نبوت و معاد و انجام عمل صالح است.

#در_ادامه: آیا ايمان بدون عمل مفيد است؟ 

1397/10/30
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_23, 04:56 PM
آيا ايمان بدون عمل مفيد است؟

در اين آيه(انبیا, آیه 94)، عمل صالح نيكوكاران مؤمن قابل پاداش شمرده شده است؛ چنان كه آيات حبط اعمال، دلالت دارد بر اينكه عملِ به ظاهر خوب كافران و منكران از بين رفته و نابود خواهد شد.
حال ببينيم ايمان بدون عمل چگونه خواهد بود؟
از اين آيه و آيات ديگر فهميده مى‌شود كه اگر ايمان با عمل صالح همراه نباشد، نجات‌بخش نخواهد بود، مگر اينكه بنده بعد از ايمان آوردن، فرصت عمل كردن نداشته باشد.
علّامه طباطبايى (ره) در اين باره مى‌نويسد:
بعضى از مفسران به آيه 158 انعام:

يَوْمَ يَأْتى‌ بَعْضُ اياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً ايمانُها لَمْ تَكُنْ امَنَتْ مِنْ قَبْلُ اوْ كَسَبَتْ فى‌ ايمانِها خَيْراً»


استدلال كرده‌اند كه ايمان مادامى كه همراه با عمل نباشد، هيچ اثرى ندارد. اين استدلال صحيح است ولى نه بطور مطلق، زيرا آيه شريفه تنها در مقام بيان اين است كه اگر براى كسى ممكن بود ايمان بياورد و نياورد، يا براى كسى ممكن بود پس از ايمان آوردن، عمل صالح انجام دهد، ولى انجام نداد تا با مرگ مواجه شد ايمان او در موقع مرگ يا ديدن عذاب برايش مفيد نيست. 

#ادامه_دارد…

1397/11/01
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_23, 05:04 PM
آیا ایمان بدون عمل مفید است؟

اما كسى كه به ميل و اختيار ايمان آورد، ولى اجل مهلتش نداد كه عمل صالح انجام دهد و در حال ايمان كسب خيرى بنمايد، آيه شريفه متعرض حال او نيست، بلكه بر عكس دلالت و يا دست كم اشعار دارد بر اينكه ايمان نافع، آن ايمانى است كه اولًا از روى اختيار و ميل باطنى باشد نه اينكه ديدن مرگ و يا عذاب او را ناچار به اظهار ايمان كرده باشد و ثانياً آن ايمان را گناهان تباه نساخته باشد.»» پس نتيجه مى‌گيريم كه عمل بدون ايمان، مفيد نيست، چنان كه ايمان بدون عمل (جز در مواقع استثنايى) نيز مفيد نمى‌باشد و تنها راه نجات، ايمان و عمل صالح است.
مژده‌ از آنجا كه مؤمنان معمولًا بر اثر غفلت و ناآگاهى و غلبه هوا و هوس، مرتكب گناهانى شده و توفيق انجام همه اعمال صالح را نمى‌يابند، خداوند به فضل و رحمت خود به آنان تخفيف‌ مى‌دهد و با فراخواندن آنان به توبه و دادن اجازه شفاعت، آنان را به‌ بخشيده‌ شدن اميدوار مى‌سازد. از سوى ديگر در اين آيه مى‌فرمايد:

«فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ ...»
هر كس مقدارى از اعمال نيك را به جا آورد، سعى و تلاشش از بين نخواهد رفت و ...»

با اين جمله نويد مى‌دهد كه مؤمنى‌كه مقدارى از اعمال‌صالح را انجام‌ داده‌ باشد،اهل‌ نجات‌ است.

#در_ادامه: صالحان، وارثان زمين‌

1397/11/02
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_23, 05:07 PM
صالحان، وارثان زمين‌

«وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْارْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصَّالِحُونَ» (انبيا، آيه 105)
ما در زبور- پس از تورات- نوشتيم كه اين زمين را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.

خداوند در آيه ياد شده، به بندگان صالحش، وراثت زمين و تسلط بر منافع و بهره‌بردارى از آن را وعده داده است؛ به اين معنا كه زمين بزودى از پليدى شرك و گناه پاك مى‌شود و صالحان جامعه بشرى- كه خداى را بندگى مى‌كنند و به او شرك نمى‌ورزند- بر زمين حاكميت و تسلّط پيدا مى‌كنند؛ چنان كه در جاى ديگر مى‌فرمايد:
خداوند به مؤمنان نيكو كردار، وعده داد كه بزودى ايشان را جانشين ديگران در زمين گرداند ... تا مرا بپرستند و چيزى را شريكم قرار ندهند.
در آيه 92 و 93 همين سوره به يگانه‌ بودن دين بشر و گروه گروه شدن آنها در دين، اشاره كرده و فرموده است، هر گروه به جزاى مناسب خواهند رسيد. بعد در آيه 94، پاداش اخروى مؤمنان نيكوكردار را اين گونه ذكر مى‌كند كه سعى و كوششان ستوده و اعمالشان نوشته خواهد شد. بر حسب ظاهر اين آيه، پاداش دنيوى آنها بيان شده كه چون ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند، آنها را وارثان زمين قرار مى‌دهيم و حكومت در زمين را به آنها مى‌سپاريم.


حكومت جهانى صالحان‌

روايات نيز تأييد مى‌كند كه سرانجام، حكومت زمين از آنِ صالحان است و مصداق كامل صالحان، امام مهدى (عج) و اصحاب بزرگوارش ذكر شده است كه قيام مى‌كنند و سراسر زمين را پر از عدل و داد مى‌سازند و دين خدا را در زمين حاكم مى‌كنند. در زمان حكومت آن بزرگوار، مؤمنان از نعمتهاى زمين بهره‌مند مى‌شوند و وارث حكومت و منافع زمين، خواهند شد.

#پایان_سوره

1397/11/03
20
https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2019_01_23, 05:08 PM
پرسش ها

1- عوامل مهم غفلت انسان چيست؟

2- آيا آفرينش جهان هدفدار است، چرا؟

3- درباره پيوستگى آسمانها و زمين چند نظريه وجود دارد؟ توضيح دهيد.

4- جو و فضاى اطراف زمين چگونه نقش يك سقف را ايفا مى‌كند؟

5- چرا امامان معصوم به عنوان ميزان معرفى شده‌اند؟

6- مردم در مقابل ميزان به چند گروه تقسيم مى‌شوند؟

7- نقش انبيا در پيشرفت تمدن بشرى را شرح دهيد.

8- چرا حضرت يونس (ع) در شكم ماهى حبس شد؟

9- ذكر يونسيه چيست و چه فايده‌اى دارد؟

10- شرط پذيرفته‌شدن اعمال خوب چيست؟

11- منظور از وراثت زمين چيست و به چه كسانى مى‌رسد؟


http://www.shahrequran.ir/redirect-to/?redirect=https%3A%2F%2Ft.me%2Fshahrenuraniquran