توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مــعــارفــے از ســوره هاے قــرآنــ(ســوره رعــد)
دژدان
2018_07_03, 01:34 PM
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
مــعــارف قــرآن
جــلــد 3
نــویــســنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگــان
فــصــل پــنــجــم
مــعــارفــے از ســوره رعــد
..5.....
دژدان
2018_07_03, 01:37 PM
معارفى از سوره رعد
سوره رعد، 43 آيه دارد و از سوره هاى مكى است و همانند ساير سوره هاى مكى به بيان نشانه هاى توحيد و اسرار آفرينش پرداخته است.
غرض اين سوره، بيان حقانيت قرآن مجيد است كه بر پيامبر نازل شده و معجزه و نشانه رسالت آن حضرت (ص) مىباشد.
نام اين سوره از آيه سيزدهم آن گرفته شده كه از تسبيح رعد و برق و همه فرشتگان در پيشگاه خدا سخن گفته است.
فشرده مطالب سوره
ابتداى اين سوره به بيان نزول قرآن از طرف خدا بر پيامبرش مىپردازد. اين مضمون بطور مكرر در چند جاى ديگر اين سوره نيز مورد تأكيد قرار گرفته تا بفهماند نزول اين قرآن قطعاً از طرف خدا و براى اثبات رسالت آن حضرت مىباشد و شهادت خداوند بر اين مطلب را برترين دليل بر نبوت آن حضرت قلمداد نموده است.
پس از آن به نشانه هاى خدا در آفرينش پرداخته و برافراشتن آسمانها، تسخير خورشيد و ماه، گستردن زمين، بر افراشتن كوهها و خلقت گياهان و ميوه ها را ياد آورى نموده است.
در فرازى ديگر، مسأله علم خداوند به همه موجودات را مطرح نموده و او را عالم غيب و شهادت معرفى كرده است كه از همه سخنان بندگان در آشكارا و نهان و در روز و شب آگاه است.
سپس سنت پيروزى حق بر باطل را با تشبيهى زيبا بيان كرده است: حق را به آب رودخانه خروشانى كه آرام و قرار مىگيرد و مىماند تشبيه كرده و باطل را به كف روى آب كه بعداز مدت كمى فروكش كرده و از بين مىرود.
در لابه لاى اين سوره نيز به مناسبت هاى مختلف به معارفى مانند موارد ذيل اشاره نموده است:
بستگى تغيير وضع جامعه به تغيير درونى افراد همان جامعه، تسبيح رعد و برق و همه فرشتگان در پيشگاه خدا، بى خاصيت بودن بتهاى ساخته و پرداخته دست بشر، سخن از معاد و زندگى نوين انسان، سجده همه مخلوقات براى خدا و آرامش انسان تنها در سايه ذكر خدا.
#مؤثر_حقيقى...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_07, 01:07 PM
مؤثر حقيقى
«لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دوُنِهِ لا يَسْتَجيبُونَ لَهُمْ بِشَىْءٍ الَّا كَباسِطِ كَفَّيْهِ الَى الْماءِ لِيَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُالْكافِرينَ الَّا فى ضَلالٍ»
دعوت حق از آن اوست، آنانى كه جز او را مىخوانند هيچ پاسخشان را نمىگويند، همانند كسى كه دو دست به سوى آب برد تا آب به دهان رساند ولى نتواند و دعاى كافران جز به گمراهى نسيت.
دعا
دعا يعنى جلب توجه كردن و كسى را خواندن تا به سوى دعا كننده توجه كند و مطلوب وى را برآورده سازد. با توجه به اين مفهوم، دعاى حقيقى در جايى است كه خوانده شده دعاى دعاكننده را بفهمد تا به سوى وى توجه كند و قدرت برآوردن حاجت او را هم داشته باشد؛ اما دعا كردن و خواستن كسى كه درك و شعور نداشته باشد يا توان برآوردن حاجت دعاكننده را ندارد، دعاى حقيقى نبوده و گمراهى است، گر چه صورت دعا داشته باشد. خداوند با توجه به اين مطلب مىفرمايد:
دعاى حقيقى تنها از آن خداست و اما ديگرانى كه غير خدا را مىخوانند، آن خوانده شده توان برآوردن حاجت دعا كنندگان را ندارند.
#مثل_جالب...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_07, 01:09 PM
مثل جالب
خداوند مىفرمايد:
كسى كه غير خدا را مىخواند مانند آن تشنه اى است كه از آب دور است و مىخواهد رفع تشنگى كند، ولى از اسباب و مقدمات سيراب شدن، هيچ يك را عملى نمىكند، جز اين كه دور از آب نشسته، نمايش آب برداشتن را در مىآورد در حالى كه اين كار او صورتى از آب آشاميدن است و به هيچ وجه او را سيراب نمىسازد، همچنان كه تشنه بايد كنار آب بيايد و دستها را پر كرده، به لب رسانده و بنوشد تا سيراب گردد، اين فرد هم بايد به درگاه خداى شنونده قادر بيايد و او را بخواند تا دعايش اجابت شود وگرنه شكل دعا در آوردن، او را بىنياز نخواهد كرد.
البته مشركان و بت پرستان نيز در حقيقت، خداوند قادر، عالم، سميع و بصير را مىخوانند، نه اجسام بى جان را، ولى در يافتن خداوند واقعى راه را گم كرده و فكر مىكنند آن اجسام بى جان يا خدايان جاندارشان همچون اجنّه و ... خداى قادر سميعاند و در حقيقت، مرجع دعا (يعنى خداى عالم قادر) براى آنها گم شده است و دعايشان به سوى هدف حقيقى نيست.
«وَ ما دُعاءُ الْكافِرينَ الَّا فى ضَلالٍ»
دعاى كافران جز در گمگشتگى (مرجع و هدف) نيست.
#حق_و_باطل...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_07, 01:11 PM
حق و باطل
«انْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ اوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِى النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ اوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ الَّلهُ اْلحَقَّ و الْباطِلَ فَامَّا الزَّبَذُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ امَّا ما يَنْفَعُالَّناسَ فَيَمْكُثُ فِى الْارْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ الَّلهُ الْامْثالَ»
خداوند ازآسمان آبى فرستاد واز هر دره و رودخانهاى به اندازه آنها سيلابى جارى شد، سپس سيل بر روى خود كفى حمل كرد واز آنچه درآتش مى گدازند تا زيور و متاعى سازند نيز كفى بر سر آيد. خداى براى حق و باطل چنين مثل زند، اما كف به كنارى افتد و نابود شود و آنچه براى مردم سودمند است در زمين پايدار بماند. خدا اين چنين مثل مى زند.
آيه كريمه مورد بحث، از آياتى است كه درباره طبيعت حق و باطل و سنّت خداى سبحان در خصوص حق و باطل بحث مىكند؛ همان سنّتى كه درباره آن فرموده است:
«وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَحْويلًا»
«وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلًا»
از آنجا كه روش قرآن، به عنوان كتاب انسانسازى، متكى به مسائل عينى است، براى نزيك ساختن مفاهيم پيچيده به ذهن، به مثلهاى حسى جالب و زيبا اشاره مىكند. در اينجا نيز براى مجسم ساختن حق و باطل چنين مثل رسايى آورده است.
#نشانههاى_حق_و_باطل...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_07, 01:14 PM
نشانههاى حق و باطل
شناخت حق و باطل، گاهى چنان پيچيده و مشكل است كه به ناچار بايد سراغ علائم و نشانههاى آن رفت. قرآن در مَثَل بالا [آیه ۱۷]اين نشانهها را چنين مطرح مىكند.
الف- حق براى بشر هميشه سودمند و لازم است، همچون آب زلال كه مايه حيات و زندگى است؛ امّا باطل و پيروى از آن بىفايده و بيهوده است، همانند كفهاى روى آب، كه نه تشنهاى را سيراب مىكند و نه درختى را مىروياند، يا مانند كفهايى كه در كوره ذوب فلزات ظاهر مىشود، كه نمىتوان از آن وسايل زينتى يا وسيلهاى براى زندگى ساخت.
ب- باطل، مثل كف روى آب است و همان طور كه كف، بالا نشين، ولى توخالى و بىمحتواست، مستكبر نيز بالانشين، پرباد و توخالى است، امّا حق همچون آب زلال، متواضع، كم سر و صدا، و پرمحتواست.
ج- حق، هميشه متّكى به خود است، اما باطل از آبروى حق، كمك مىگيرد.
#باطل_در_لباسهاى_گوناگون...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_11, 04:45 PM
باطل در لباسهاى گوناگون
يكى از ويژگيهاى باطل اين است كه هر چند روز به لباسى در مىآيد تا چهره او را نشناسند. آيه فوق[آیه۱۷] اشاره ظريفى به اين مسأله دارد، آنجا كه مىگويد: كفها نه تنها بر روى آب ظاهر مىگردند، بلكه در هر كورهاى كه فلزات ذوب مىشوند، كفى آشكار مىشود.
به تعبير ديگر، حق وباطل همه جا وجود دارد، همان گونه كه كفها در هر مايعى به شكل مناسب خود آشكار مىشود.
بنابراين، نبايد فريب تنوع صورتهاى باطل را بخوريم، بلكه بايد باطل را با صفات ويژهاش بشناسيم و آن را كنار بزنيم.
بقا در گرو سود رسانى
بقاى هر موجودى به ميزان سوددهى آن است. در آيه مورد بحث مىخوانيم:
«وَ امَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِى الْارْضِ»
آنچه به مردم سود مىرساند، در زمين باقى و برقرار مىماند.
بدين جهت مىبينيم آب كه مايه حيات است ماندنى و كفها كه سودى ندارند از بين رفتنى است. به همين ترتيب انسانها، گروهها و مكتبها و غيره با ميزان سود خود حق حيات دارند.
#باطل_از_بين_رفتنى_است...
http://www.shahrequran.ir/redirect-to/?redirect=https%3A%2F%2Ft.me%2Fshahrenuraniquran
دژدان
2018_07_11, 04:53 PM
باطل از بين رفتنى است
كلمه «جُفا» در جمله
«فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً»
به معنى پرتاب شدن و به بيرون پريدن است، و اين بدان معناست كه كار باطل به جايى مىرسد كه قدرت نگهدارى خويش را ندارد، و در اين لحظه از متن جامعه به خارج پرتاب مىشود. از اين روست كه قرآن مىگويد:
«انَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً»
به درستى كه باطل از بين رفتنى است.
هميشگى بودن نبرد حق و باطل
ما از اين مثل قرآنى نتيجه مىگيريم كه مبارزه حق و باطل، هميشگى است؛ زيرا اين مثل، محدود به زمان و مكان معينى نمىباشد بلكه صحنهاى است كه هميشه در نقاط مختلف جهان در مقابل چشم انسانها مجسّم است.
بدين جهت، اين پيكار از ظهور آدم تا قيام مهدى موعود (عجلالله تعالی فرجه الشریف) كه جهان و انسان به صورت يك جامعه ايدهآل در خواهند آمد- ادامه خواهد داشت.
#نشانههاى_اولواالالباب.. .
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_11, 05:06 PM
نشانههاى اولواالالباب
«افَمَنْ يَعْلَمُ انَّما انْزِلَ الَيْكَ مِنْرَبِّكَالْحَقُّ كَمَنْ هُوَ اعْمى، انَّما يَتَذَكَّرُ اولُواالْالْبابِ الَّذينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لايَنْقُضُونَ الْميثاقَ وَ الَّذينَ يَصِلُونَ ما امَرَ اللَّهُ بِهِ انْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ وَ الَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ اقامُوا الصَّلوةَ وَ انْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ اولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ جَنَّاتِ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ ابائِهِمْ وَ ازْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ»[۲۲-۱۹]
آيا كسى كه مىداند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، حق مىباشد، همانند كسى است كه نابيناست؟ تنها صاحبان انديشه، متذكر مىشوند، آنان كه به عهد الهى وفا مىكنند و پيمان را نمىشكنند، و آنها كه پيوندهايى را كه خدا به آن امر كرده است، برقرار مىدارند و از پروردگارشان مىترسند و از بدى حساب (روز قيامت) بيم دارند. و آنها كه به منظور طلب رضاى پروردگارشان شكيبايى مىكنند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به آنها روزى دادهايم، در پنهان و آشكار، انفاق مىكنند و بدى را با نيكى از بين مىبرند، سراى آخرت خاص آنان است. بهشتهاى جاويدانى كه آنان و هر كدام از پدران و همسران و فرزندانشان كه صالح باشند، بدان وارد مىشوند. و فرشتگان از هر درى وارد مىگردند (و به آنها مىگويند:) درود بر شما براى آن صبرى كه كرديد، چه نيك است، عاقبت آن سراى.
در آيات مورد بحث، ترسيمى از برنامههاى سازنده خردمندان و طرفداران حق، ارائه شده است.
#هشت_ویژگی_صاحبان_خرد...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_11, 05:10 PM
هشت ویژگی صاحبان خرد
الف- وفاى به عهد و پيمان:
منظور از عهد و ميثاق، آن عهدى است كه انسانها به زبان فطرت خود با پروردگار خود بستهاند تا او را به يگانگى پرستش كنند. اين عهد، همچنين شامل پيمانهاى شرعى مىشود كه انبيا و رسولان از مؤمنان گرفتهاند كه از فرمان خدا سرنپيچند و دامن به گناه نيالايند، و طبيعىاست وفا به پيمانهاى انسانها با يكديگر نيز در اين مجموعه مىگنجد؛ زيرا خداوند فرمان داده اين پيمانها هم محترم شمرده شود.
ب- حفظ پيوندها:
منظور از اين پيوندها تمام مواردى است كه خدا خواسته بندگانش آنها را رعايت كنند و در حفظ آنها بكوشند و تعبيرى وسيعتر و جامعتر از اين جمله، در زمينه پيوندها نمىتوان يافت، چرا كه شامل پيوند و ارتباط با خدا، پيامبران، امامان و ساير انسانها مىشود.
علامه طباطبايى (ره) در تفسير اين جمله مىگويد:
مراد از آيه، تمام پيوندهايى مىباشد كه خدا، به آن امر كرده است و از مشهورترين مصاديق آن «صله رحم» و ارتباط با خويشاوندان است كه خدا به آن امر كرده و تأكيد فرموده است.
در آنجا مىفرمايد:
«وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذى تَساءَلُونَ بِهِ وَ الْارْحامَ»
از خدايى كه به نام او از يكديگر درخواست مىكنيد، بترسيد و درباه ارحام و خويشاوندان كوتاهى نكنيد.
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_18, 12:18 AM
هشت ویژگی صاحبان خرد
الف-وفای به عهد و پیمان
ب-حفظ پیوندها
ج- خشيت از خدا:
خشيت خوفى است كه توأم با تعظيم است و بيشتر اوقات از دانايى ناشى مىشود.
خردمندان از آنجا كه به عظمت حق تعالى پى بردهاند، خشيت خدا در دلشان جاى گرفته است و از غير خدا خشيتى ندارند.
د- بيم از بدى حساب:
منظور از «حساب بد»، سختگيرى و دقت زياد در حساب و عدم گذشت از خطاها و حرفهاى كوچك است. حديث زير تأييد كننده اين معناست.
ه- استقامت و پايدارى براى خدا:
پنجمين برنامه خردمندان، پايدارى و استقامت در اطاعت خدا، ترك گناه، جهاد و مبارزه با ظلم و فساد است.
از جمله «ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ» فهميده مىشود كه صبر بايد براى «جلب رضايت و خشنودى پروردگار» باشد. بنابراين، اگر انگيزه صبر، غير از اين باشد، بىارزش است. به گفته بعضى از مفسران، گاهى انسان در برابر حوادث ناگوار صبر مىكند تا مردم بگويند چقدر با استقامت است! وگاهى از ترس اينكه «نگويند چه آدم كم ظرفيتى است! و گاهى به خاطر اينكه دشمنانش شماتت نكنند و گاهى به خاطر اينكه مىداند بىتابى و جزع بيهوده است، و گاهى به خاطر اينكه چهره مظلوميت به خود بگيرد و به يارى او برخيزند. هيچ يك از اين امور دليل بر كمال نفس انسانى نيست.»
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_18, 12:21 AM
هشت ویژگی صاحبان خرد
الف-وفای به عهد و پیمان
ب-حفظ پیوندها
ج- خشيت از خدا
د- بيم از بدى حساب
ه- استقامت و پايدارى براى خدا
و- اقامه نماز:
چه چيز مهمتر از اين است كه انسان هر صبح و شام، پيوند خود را با خدا تجديد كند، با او به راز و نياز بپردازد و به ياد عظمت او و مسؤوليتهاى خويش بيفتد و در پرتو نماز، غبار و زنگار گناه را از دل و جان بشويد. آرى نماز چنين آثار و بركاتى دارد.
ز- انفاق آشكار و نهان:
مقصود از انفاق در جمله «وَ انْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عَلانِيَةً» مطلق انفاق، اعم از واجب و غير واجب است؛ زيرا اين آيه شريفه در مكّه نازل شده و در آن هنگام هنوز آيات مربوط به زكات واجب نازل نشده بود.
از قيد «سِرّاً وَ عَلانِيَةً» مىفهميم كه حق را بايد ادا كنيم؛ حال اگر احتمال مى دهيم كه علنى كردن انفاق، آفاتى از قبيل ريا، اهانت و آزار مستمند را به دنبال دارد، بصورت پنهانى انفاق كنيم و آنجا كه آشكار نمودن انفاق، مايه تشويق ديگران است، آشكار انفاق كنيم.
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_18, 12:23 AM
هشت ویژگی صاحبان خرد
الف-وفای به عهد و پیمان
ب-حفظ پیوندها
ج- خشيت از خدا
د- بيم از بدى حساب
ه- استقامت و پايدارى براى خدا
و- اقامه نماز
ز- انفاق آشكار و نهان
ح- دفع گناه به وسيله كار نيك:
هشتمين ويژگى صاحبان خرد «دفع سيئات به وسيله حسنات است» و معناى جمله
«وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ» چنين است كه وقتى «اولوالباب» ناخواسته به گناهى آلوده مىشوند، كار نيكى مىكنند كه نيكىاش از بدى آن گناه بيشتر ويا معادل آن است و آثار بد آن را جبران مىكند، حال چه اينكه اين گناه را به وسيله كار نيك جبران نمايند و يا به وسيله توبه، لكّه آن را بشويند، قرآن در اين باره مىفرمايد:
«انَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»
حسنات، گناهان را از بين مىبرد.
در روايت آمده است: «كسى كه توبه كند مانند كسى است كه گناه نكرده باشد». و اين فراز از آيه، شامل كسانى كه مورد ظلم قرار گيرند نيز مىشود. بطور مثال اگر كسى مورد ظلم قرار گيرد، ولى كسى را كه به او ظلم كرده است، عفو كند يا كسى كه مورد بىمهرى قرار گرفته، از مقابله به مثل صرفنظر كند و با حسن خلق و گشادهرويى برخورد كند، همه اينها مشمول «دفع سيئه به حسنه» قرار مىگيرد.
#عاقبت_خردمندان...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_18, 12:26 AM
عاقبت خردمندان
سرانجام و جايگاه خردمندان و طرفداران حق، باغهاى جاويدان بهشت است كه هم خودشان وارد آن مىشوند و هم پدران، همسران و فرزندان آنها، در صورتى كه آنها نيز صالح باشند، و اين در حقيقت براى تكميل نعمتهاى الهى است تا هيچ كمبودى حتى از نظر دورى افراد مورد علاقه خود نداشته باشند.
آرامش در پرتو ياد خدا
«الَّذينَ امَنُوا وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ الا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد، 28)
آنان كه ايمان آوردهاند و دلهايشان با ياد خدا آرام مىگيرد، بدانيد كه تنها با ياد خداست كه دلها آرامش مىيابد.
اقسام ذكر
در يك تقسيم ذكر را به دو نوع #زبانى و #قلبى تقسيم كردهاند.
ذكر زبانى، همان مدح و توصيف زبانى است مانند گفتن اللَّهاكبر، الحمدللَّه و امّا ذكر قلبى، آن است كه انسان با تمام وجود، متوجه خدا باشد و او را در نهان و آشكار، حاضر و ناظر بداند و در انجام اعمال خود رضاى او را مورد توجه قرار داده و از انجام اعمالى كه مورد رضايت خدا نيست پرهيز نمايد. ذكر قلبى داراى اهميت بيشترى است.
رسول خدا (ص) در ضمن وصاياى خود به امام على (ع) فرمود:
«و در هر حال به ياد خدا باش و ياد خدا (تنها) سبحان اللَّه و الحمدللَّه و لااله الا اللَّه و اللَّه اكبر نيست؛ بلكه ياد خدا آن است كه (شخص) هنگام روبروشدن با حرام، از خدا بترسد و آن را ترك گويد.»
#فوايد_ذكر_در_آيات_و_روايات.. .
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_18, 12:31 AM
فوايد ذكر در آيات و روايات
فوايد زيادى براى ذكر، بيان شده است كه به تعدادى از آنها اشاره مىشود:
الف- جلب توجه خدا:
يكى از بهترين نتايج ذكر اين است كه خداوند نيز بندهاش را ياد مىكند؛ چنانكه قرآن فرموده است:
«اذْكُرُونى اذْكُرْكُمْ»
مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم.
منظور از ياد كردن خدا از بندهاش، توجه خاص خدا به بنده و مقرّب كردن او نزد خودش مىباشد.
ب- زنده و نورانى شدن قلبها:
قلب هم حيات و مرگ دارد. حيات و شادابى قلب به ياد خداست و مرگ و خمودى او در فراموشى خدا. امام على (ع) فرمود:
«مَنْ ذَكَرَ اللَّهُ سُبْحانَهُ، احْيا قَلْبَهُ وَ نَوَّرَ عَقْلَهُ وَ لُبَّهُ»
كسى كه خداى سبحان را ياد كند، (خداوند نيز) قلبش را زنده مىكند و عقل و خرد او را نور مىبخشد.
ج- ايجاد خوف و خشيت در دلها:
انسان مؤمن با ياد خدا، عظمت خدا در دلش تجلّى نموده و سبب خوف و خشيت او از خدا مىگردد.
قرآن در اين زمينه مىفرمايد:
«انَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ اذا ذُكِرَاللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ ...»
مؤمنان تنها كسانى هستند كه هرگاه نام خدا برده مىشود، دلهايشان ترسان مىگردد.
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_19, 05:31 AM
فوايد ذكر در آيات و روايات
الف- جلب توجه خدا
ب- زنده و نورانى شدن قلبها
ج- ايجاد خوف و خشيت در دلها
د- آرامش روانى:
ياد خدا به عنوان منبع قدرت و كسى كه مىتواند در همه مشكلات انسان را يارى كرده و از خطرات و سختيها برهاند، انسان را در آرامش فرو برده و از اضطرابها و نگرانىها كه از بزرگترين بلاهاى زندگى بشرى است، نجات مىدهد. از طرفى ياد خدا و اعتقاد به او انسان را از بىهدفى و پوچ بودن زندگى رهايى بخشيده و ديد انسان را درباره مسائل زندگى خود و جهان پيرامونش روشن و اميدوار مىكند؛ چنانكه در آيه مورد بحث بدان تصريح شده است.
در ابتداى آيه، كلمه «الا» آمده است. كلمه الا به منزله هشدارى است كه ما با الفاظ و عباراتى چون توجه، بيان مىكنيم و مقصودما اين است كه در شنوندگان، انگيزه ايجاد كنيم تا هر چه بيشتر به سخن ما گوش دهند و اهميت موضوع را دريابند. علاوه بر آن، مقدم داشتن «بذكر اللَّه» نشانه انحصار مىباشد؛ يعنى تنها راه رسيدن به آرامش و اطمينان همين ذكر خداست و بس.
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_19, 05:33 AM
فوايد ذكر در آيات و روايات
الف- جلب توجه خدا
ب- زنده و نورانى شدن قلبها
ج- ايجاد خوف و خشيت در دلها
د-آرامش روانی
ه- مصونيت از گناه:
ذكر خدا سلاح دفاعى قوى اى است كه شرّ شيطان را از انسان دفع مىكند.
«انَّ الَّذينَ اتَّقَوْا اذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَاذاهُمْ مُبْصِرُونَ»
پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسههاى شيطان شوند، بهياد (خدا) مىافتند و ناگهان بينامىشوند.
مصداق كامل ذكر
يكى از مصاديق كامل ذكر، نماز است؛ زيرا نماز، علاوه بر اين كه ذكر زبانى است، خود يك مصداق طاعت خداست و ذكر عملى محسوب مىگردد.
#اولین_دستور_خداوند_به_حضرت_ موسی...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_27, 09:42 PM
اولین دستور خداوند به حضرت موسی علیه السلام
خداوند متعال در ضمن اولين دستورات خود به حضرت موسى (علیه السلام) پس از مبعوث نمودن او به نبوت، مىفرمايد كه نماز را براى ياد من به پادار.
و نيز در بيان صفات مردان الهى پس از ذكر خدا، نماز را به عنوان بهترين مصداق ذكر برمىشمارد:
«رِجالٌ لاتُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لابَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ اقامِ الصَّلاةِ وَ ايتاءِ الزَّكاةِ»
مردانى كه نه تجارت و نه معاملهاى آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زكات غافل نمىكند.
همچنين از نماز جمعه به عنوان ذكراللَّه ياد شده است.»
#پى_آمدهاى_اعراض_از_ذكر_ خدا...
http://www.shahrequran.ir/redirect-to/?redirect=https%3A%2F%2Ft.me%2Fshahrenuraniquran
دژدان
2018_07_27, 09:48 PM
پىآمدهاى اعراض از ذكر خدا
الف- تنگى معيشت و كورى دل:
يكى از اثرات اعراض و روگرداندن از ياد خدا تنگى معيشت است. خداوند متعال در اين باره مىفرمايد:
«وَ مَنْ اعْرَضَ عَنْ ذِكْرى فَانَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيمَةِ اعْمى»
و هر كس از ياد من روى گرداند زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور مىكنيم!»
دليل اين كه دورى از ياد خدا، سبب تنگى معيشت مىشود اين است: كسى كه خدا را فراموش كند و با او قطع رابطه نمايد، ديگر چيزى غير دنيا نمىماند كه وى به آن دل بندد و آن را مطلوب يگانه خود قرار دهد. در نتيجه همه كوششهاى خود را منحصر در آن كند و فقط به اصلاح زندگى دنيايىاش بپردازد، و روز به روز آن را توسعه بيشترى داده، به تمتع از آن سرگرم شود و اين معيشت، او را آرام نمىكند، چه كم باشد و چه زياد براى اين كه هر چه از آن به دست آورد به آن حد قانع نگشته و به آن راضى نمىشود و دائماً چشم به اضافهتر از آن مىدوزد، بدون اين كه اين حرص و تشنگىاش بجايى منتهى شود، پس چنين كسى دائماً در فقر و تنگدستى بسر مىبرد و هميشه دلش علاقهمند به چيزى است كه ندارد صرفنظر از غم و اندوه و اضطراب و ترسى كه از نزول آفات و روى آوردن ناملايمات و فرا رسيدن مرگ و بيمارى دارد؛ و صرفنظر از اضطرابى كه از شر حسودان و كيد دشمنان دارد، پس او على الدوام در ميان آرزوهاى برآورده نشده و ترس از فراق آنچه برآورده شده به سر مىبرد.
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_27, 09:51 PM
پىآمدهاى اعراض از ذكر خدا
الف-تنگی معیشت و کوری دل
ب- همنشينى با شيطان:
قرآن در اين زمينه فرموده است:
«وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرينٌ»
و هر كس از ياد خدا رو گردان شود شيطانى را به سراغ او مىفرستيم كه همواره قرين اوست!
ج- قساوت قلب:
چون دورى از ياد خدا انسان را در عالم ماده فرو مىبرد، چشم دل انسان را از ديدن حقايق عوالم بالا محروم مىكند و با نرسيدن آب زلال معرفت به قلب، قلب انسان دورى كننده از ذكر خدا چنان سفت و سخت مىگردد كه هيچ چيزى در آن اثر نكرده و روى به هدايت نمىآورد.
چنانكه خداوند به موسى مىفرمايد:
«فَانَّ نِسْيانى يُقْسِ الْقُلُوبَ»
(اى موسى) به درستى كه فراموشى ياد من، قلبها را سخت مىگرداند.
#معجزات_پيامبران...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_27, 09:53 PM
معجزات پيامبران
«وَ لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ ازْواجاً وَ ذُرِّيَّةً وَ ما كانَ لِرَسوُلٍ أَنْ يَأْتِىَ بِايَةٍ الَّا بِاذْنِ اللَّهِ، لِكُلِّ اجَلٍ كِتابٌ»
پيش از تو نيز پيامبرانى را فرستاديم كه همسران و فرزندانى داشتند و هيچ پيامبرى حق نداشت جز با اجازه خدا معجزهاى بياورد كه براى هر اجلى كتابى است.
سنت خداوند بر اين قرار گرفته كه انبياء، از جنس بشر و داراى زن و فرزندانى باشند، اما انسانهايى برگزيده و شايسته ابلاغ رسالت باشند.
از طرف ديگر پيامبران براى اثبات رسالت خود بايد معجزهاى ارائه دهند؛ ولى در آوردن معجزه مستقل نيستند. آنان به اذن خدا قدرت ارائه معجزه دارند؛ بنابراين هر معجزهاى كه از آنان خواسته شود تا اراده الهى تعلق نگيرد، اجابت نمىشود.
در واقع پيامبران مظهر قدرت الهى در ارائه معجزاتند.
#رد_معجزات...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_27, 09:55 PM
ردّ معجزات
پيشنهادى پيامبران براى نشان دادن صدق ادعاى خود، معجزه ارائه مىدادند، چون بسيارى از مردم در حدى نيستند كه بتوانند با ادله عقلى، نبوت پيامبرى را بپذيرند و نياز به معجزات محسوس دارند تا از راه حس به حقانيت دعوت آن پيامبران پى ببرند. امّا در اين بين، عدهاى طلب معجزه از پيامبران را وسيلهاى براى ايمان نياوردن خود قرار داده بودند و همواره معجزات رنگارنگ و متنوعى از پيامبران مىخواستند، آنها در اين درخواست خود به دنبال دو هدف بودند؛ زيرا با خود مىگفتند اگر پيامبران به معجزات درخواستى ما كه اكثراً همراه با درخواستهاى مادى همانند آوردن گنج و مانند آن بود، پاسخ مثبت دادند، ما از آن مواهب مادى استفاده كرده و ايمان هم نخواهيم آورد و اگر آنان نتوانند به درخواستهاى ما پاسخ مثبت دهند، بهانهاى مىشود براى ايمان نياوردن و تبليغات ما بر ضد پيامبران، پس آنها هدفشان هدايت طلبى و آشكار شدن حق نبود بلكه به دنبال منافع مادى خود و بىارزش ساختن اعتبار و قداست معجزه بودند.
پيامبران الهى در مقابل اين درخواست معجزات (كه به آنها معجزات پيشنهادى يا اقتراحى گفته مىشود) تسليم نشده و ابراز مىداشتند كه ما تنها بشرى همانند شما هستيم و معجزات و آيات تنها در دست خداست و ما وظيفه انذار شما را به عهده داريم.
#آياتى_از_قرآن_به_ درخواست هاى _غیر _اصولى...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_27, 09:57 PM
آیاتی از قرآن به درخواست های غیر اصولی
آيات زير از اين نوع هستند:
«وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ اْلَارْضِ يَنْبُوعاً اوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ عِنَبٍ وَ فَتُفَجِّرَ اْلَانْهارَ خِللَها تَفْجيراً اوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً اوْ تَأْتِىَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبيلًا اوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ اوْ تَرْقى فِى السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبى هَلْ كُنْتُ الَّا بَشَراً رَسُولًا»
و گفتند: ما هرگز به تو ايمان نمىآوريم تا اين كه چشمه جوشانى از اين سرزمين (خشك و سوزان) براى ما خارج سازى يا باغى از نخل و انگور از آن تو باشد، و نهرها در لابه لاى آن جارى كنى، يا قطعات (سنگهاى) آسمان را- آن چنان كه مىپندارى- بر سر ما فرود آرى، يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى يا براى تو خانهاى پر نقش و نگار از طلا باشد؛ يا به آسمان بالا روى، حتّى اگر به آسمان روى، ايمان نمىآوريم مگر آن كه نامهانى بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم؛ بگو: منزه است پروردگارم (از اين كارهاى بيهوده)! مگر من جز انسانى فرستاده خدا هستم؟!
هماهنگى قوانين با زمان جمله «لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ» پاسخ به كسانى است كه مىگويند چرا احكامى از تورات و انجيل دگرگون شده است، مگر نه اين است كه اينها همه كتابهاى آسمانى است كه از طرف خداوند نازل شده است؟ مگر خدا فرمان خود را نقض مىكند؟
اين آيه در مقام جواب مىگويد: براى هر زمانى حكم و قانونى مقرر شده است؛ چرا كه بشريت با زندگى متحول و رو به تكامل خود، نياز به برنامههاى متفاوتى دارد كه مطابق با زمان خود باشد.
#بداء...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_29, 07:32 AM
بداء
«يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِّتُ وَ عِنْدَهُ امُّ الْكِتابِ»
خداوند هر چه را بخواهد، محو مىكند و هر چه را بخواهد اثبات مىكند و امُّ الْكِتابِ (اصل همه كتابها) نزد اوست.
مقدرات خداوند بر دو گونه است:
الف- مقدرات ثابت:
كه بدون ترديد واقع مىشود و تغيير و تبديل در آن راه ندارد.
اين مقدرات در «ام الكتاب» يا «لوح محفوظ» ثبت است و هيچكس را جز خداوند بر آن احاطه نيست؛ مگر به اذن خدا.
ب- مقدرات قابل تغيير:
كه خداوند آنها را تابع شرايط و مصالح قرار داده و ممكن است با حصول آن شروط حاصل شود يا با حاصل شدن شرايط ديگر، تقدير ديگرى واقع گردد. اين تقديرات در «لوح محو و اثبات» ثبت شده و بندگانى به اذن خداوند بر آن اطلاع مىيابند. البته مآل و مرجع اين لوح، همان لوح محفوظ و تغييرات محو و اثباتى در اين لوح به مقتضاى لوح محفوظ است، و به همين جهت لوح محفوظ را «ام الكتاب» ناميدهاند.
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_29, 07:35 AM
بداء
«يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِّتُ وَ عِنْدَهُ امُّ الْكِتابِ»
خداوند هر چه را بخواهد، محو مىكند و هر چه را بخواهد اثبات مىكند و امُّ الْكِتابِ (اصل همه كتابها) نزد اوست.
از اين آيه شريفه استفاده مىشود كه چنين نيست كه اگر خداوند تقديرى مقرّر فرمود، ديگر نتواند آن را تغيير دهد. او فاعل اختياردارى است كه آنچه بخواهد مىكند
«يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ».
البته همچنانكه خودش فرموده افعال او گزاف نيست و بر حسب مصالح و مفاسد واقعى است.
حضرت على (ع) پيرامون تفسير اين آيه از رسولخدا (ص) پرسشكرد؛ آن حضرت فرمود:
ديدگانت را با تفسير آن روشن مىكنم و ديدگان امتم را كه بعد از من مىآيند با تفسير آن روشن مىسازم، و آن اين است كه صدقه در صورتى كه با شرايطش انجام شود و احسان به پدر و مادر و به طور كلى كار نيك كردن، شقاوت را به سعادت مبدل نموده، عمر را طولانى و از پيشامدهاى بد جلوگيرى مىكند.
پاسخ پيامبر اكرم (ص) اشاره به همه مقدرات قابل تغيير است كه گاهى بعضى اعمال سبب تغيير آنها مىگردد.
#ديدگاه_شيعه...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_29, 07:37 AM
ديدگاه شيعه
شيعه به استناد آيه فوق، معتقد به «بداء» است و عدهاى از علماى اهل تسنن به علت نداشتن آگاهى صحيح از اين عقيده، آن را باطل دانستهاند، از اين رو در يك نگاه كوتاه به بررسى مسأله بداء مىپردازيم.
وقتى كسى عزم بر انجام كارى كند و بعد بر او معلوم گردد كه انجام آن فعل مطابق مصلحت نيست و پشيمان شود، اصطلاحاً گفته مىشود براى او «بداء» حاصل شده است.
بداء در مورد خداى تعالى به معنى فوق صحيح نيست بلكه به معناى آشكار كردن و نماياندن است. بدين صورت كه خداوند تقديرى مشروط، معين فرموده و در لوح محو و اثبات، ثبت شده است. بعد با توجه به حاصل نشدن آن شرط، آن تقدير محو و حكم و تقدير ديگرى ثبت مىشود؛ ولى علم و قضاى خدا ترديد بردار نيست و در لوح محفوظ ثبت است و اگر كسى بر لوح محو و اثبات به اذن خدا اطلاع پيدا كند، مقدراتى مىبيند و از وقوع آنها خبر مىدهد. بعد ممكن است بعضى از آنها به خاطر حاصل نشدن شرايط لازم، واقع نشود و در اينجا بر ما روشن مىگردد كه تقديرى كه ما منتظر آن بوديم از مقدرات حتمى خداوند نبوده و قضاى ترديد ناپذير حق بر آن تعلق نگرفته است. اين معناى «بداء» است.
#مثال_معنای_بداء...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_29, 07:38 AM
مثال معنای بداء
به عنوان مثال در مورد قوم يونس (ع)، خداوند خبر داد كه آنان را سه روز ديگر هلاك خواهد كرد.
حضرت يونس از بين آنان رفت و طليعه عذاب پديدار شد.
با پديدار شدن عذاب، آنان توبه كردند و توبهشان پذيرفته شد و عذاب از آنان دفع گرديد.
در اينجا، به اصطلاح بداء حاصل شد. يعنى خداوند براى ما آشكار كرد كه مقدر و قضاى حتمى در مورد آنان نجات بود و آنچه قبلًا اطلاع داده شده بود تقدير مشروط بود كه حاصل نشد.
#نسخ_احكام نيز نوعى #بداء است چون وقتى خداوند حكمى را نسخ مىكند در واقع آشكار مىكند كه مصلحت حكم اول كه به نظر دائمى مىآمد تا اينجا بود و الآن مصلحت از بين رفته و شرايط تغيير كرده و حكم جديد لازم است.
اين در لوح محفوظ از همان اول ثبت شده بود و تغيير قضايى براى خداوند حاصل نشده است. البته بداى در احكام را اصطلاحاً نسخ مىگويند.
#پاسخ_به_اهل_سنت...
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_29, 07:41 AM
پاسخ به اهل سنت
اينك در پاسخ به اشكال اهل سنت در مورد اعتقاد شيعه به بداء بايد گفت، اگر اشكال آنان از اين جهت است كه معناى بداء، پشيمان شدن و تغيير اراده خداست، قطعاً شيعه نيز بداء به معناى تغيير عقيده و پشيمان شدن را در مورد خداوند رد مىكند ولى اگر آنان مىخواهند با وجود هرگونه تغيير و تبديل در مقدرات مخالفت كنند بايد گفت كه اين مطلب علاوه بر مخالفت با روايات منقوله از خود اهل سنت جايى براى تفسير و توجيه منطقى براى نمازها و دعاى آنها باز نمىگذارد. زيرا با اعتقاد به قطعيت همه مقدّرات، دعا كردن و درخواست چيزى كه در تقدير نوشته شده است بىمورد و غلط مىباشد.
#پایان_سوره
در ادامه معارفی از سوره ابراهیم
https://t.me/shahrenuraniquran
دژدان
2018_07_29, 07:45 AM
پرسش ها
1- «مؤثر حقيقى» در كارها كيست؟ توضيح دهيد.
2- نشانههاى حق و باطل را بيان نماييد.
3- خداوند براى روشن كردن فرق ميان حق و باطل، چه مثلى مىزند؟
4- چهار نشانه از نشانههاى خردمندان را ذكر كنيد.
5- بيم از بدى حساب به چه معناست؟
6- انواع ذكر را توضيح دهيد.
7- آيا پيامبران هر معجزهاى كه از آنان خواسته مىشد، مىتوانستند بياورند؟
8- جمله «لِكُلِّ اجَلٍ كِتابٌ» به چه حقيقتى اشاره دارد؟
9- «بداء» در فرهنگ شيعه به چه معناست؟
https://t.me/shahrenuraniquran
vBulletin® v4.2.2, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.