PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معارفی از سوره های قرآن(سوره یونس)



دژدان
2018_04_28, 02:51 PM
besme


معارف قرآن
جلد 3
نویسنده: جمعی از نویسندگان
فصل دوم
معارفى از سوره یونس



..5.....

دژدان
2018_04_28, 02:53 PM
معارفى از سوره يونس‌

سوره مباركه يونس، 109 آيه دارد و دهمين سوره قرآن است. و اين سوره مكى در اوايل بعثت نازل شده است.
غرض اين سوره عبارت است از تأكيد در التزام به توحيد كه آن را از راه بشارت و انذار انجام داده است.
در اين سوره قسمتهايى از زندگى پيامبران و سرنوشت امتهاى آنان ذكر شده است، تا امتهاى ديگر عبرت بگيرند و چون در آيه 98، به زندگى حضرت يونس و قومش اشاره شده سوره يونس نام گرفته است.
از آنجا كه آيات هشدار دهنده و بيدار كننده در اين سوره فراوان است، اگر اين سوره با دقت و تأمل تلاوت شود، تاريكى جهل را از روح آدمى برطرف مى‌كند و انسان را به اعتقاد و عمل به مبانى دين تشويق مى‌نمايد. در روايتى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم:
«هر كس سوره يونس را در دو يا سه ماه بخواند، بيم آن نمى‌رود كه از جاهلان و بى‌خبران باشد و در روز قيامت از مقرّبان خواهد بود.»


#فشرده_مطالب_سوره‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_28, 02:55 PM
فشرده مطالب سوره‌

اين سوره با بحثى پيرامون نزول قرآن آغاز گرديده و سخن كافران مبنى بر سحر بودن‌ قرآن را بازگو مى‌كند.
به نظر علامه طباطبايى قدس سره گويا اين سوره پس از آن كه مشركان، مسأله وحى را انكار كردند و قرآن را سحر خواندند، نازل شده است. بدين دليل كه سخن از حقانيّت قرآن در چند جاى آن تكرار شده و با دستور به متابعت از آنچه به پيامبر صلى الله عليه و آله وحى مى‌شود پايان پذيرفته است.
در ادامه آيات به بيان معارفى پيرامون توحيد و معاد پرداخته و مشركان را مورد خطاب قرار داده است و در مورد عقايدشان سؤالاتى را مطرح مى‌كند تا ناگزير به توحيد ربوبى اقرار كنند. سپس آنان را از وقوع ناگهانى عذاب مى‌ترساند و از پشيمانى بى‌حاصل پس از آمدن عذاب هشدار مى‌دهد.
در قسمت بعدى سوره براى برحذر داشتن مشركان از تكذيب دعوت الهى، نابودى قوم نوح عليه السلام را در اثر تكذيب آيات الهى متذكر مى‌گردد و در داستان حضرت موسى عليه السلام به نقشه‌هاى فرعون و اطرافيانش اشاره كرده، سپس نجات بنى‌اسرائيل به‌وسيله امداد الهى و نابودى فرعونيان را نقل مى‌كند.


#دلبستگى_به_دنيا_موجب_عذاب_آ خرت‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_03, 03:19 PM
دلبستگى به دنيا موجب عذاب آخرت‌

«انَّ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَيوةِ الدُّنْيا وَاطْمَأَنُّوا بِها وَالَّذينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ اولئِكَ مَاْويهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» (يونس، آيات 7- 8)
آنها كه اميد ملاقات ما را در روز (قيامت) ندارند و به زندگى دنيا راضى‌گشته و دل خود را به آن آرامش بخشيده‌اند و از آيات ما غافلند، به خاطر اين عملكردشان جايگاهشان جهنم است.

درآيه شريفه مى‌فرمايد: كسانى‌كه به لقاى ما اميد ندارند و باور نمى‌كنند كه معاد و جزايى در كار باشد، دنياگرا هستند. باور نداشتن آخرت، كفر است و اين خود به دو صورت است:
الف- كفر اعتقادى؛ كه شخص به هيچ وجه آخرتى را باور ندارد و براى دنيا و زندگى دنيا سرانجامى به نام آخرت، معتقد نيست و انتظار روز جزايى را نمى‌كشد. زندگى را فقط همين دنيا مى‌داند و مرگ را نابودى واقعى مى‌شمارد اين چنين كسى را كافر گويند.

ب- كفر عملى؛ كه شخص به آخرت اعتقاد دارد و مى‌گويد كه آخرتى هست و مرگ را انتقال از اين دنيا به جهان آخرت مى‌داند و روز جزا و پاداش را قبول دارد، ولى اين قبول داشتن، رسوخ در قلب ندارد تا او را براى روز جزا وادار به حركتى كند و از دلبستگى او به اين دنيا بكاهد.
منتهاى همت‌ كسانى كه لقاى خداوند و قيامت را باور ندارند، طبيعتاً ديگر حساب و جزا، وعد و وعيد، امر و نهى، و اصول و فروع دين برايشان بى‌معناست.
كسى‌كه جهان‌بينى‌اش چنين باشد تمام همّ و غمش معطوف به زندگى دنيا مى‌شود و چون انسان به حكم فطرت، دنبال سعادت جاويد و هميشگى است، پس چنين فردى سعى مى‌كند كه بماند و فانى نشود و سعادت را در اين زندگى دنيا به دست آورد.
بدين جهت، با تهيه امكانات مادى، خود را به آنها دلخوش و سرگرم مى‌نمايد، همچنان كه در آيه ديگرى مى‌فرمايد:
اين (دنيا طلبى) نهايت فهم و علم آنهاست.
همه چيز براى دنيا افراد دنياگرا، چون معتقد به روز جزا نيستند، نه تنها خود را موظّف به انجام كار خيرى نمى‌دانند، بلكه براى رسيدن به دنيا كه مايه آرامش آنهاست، بدون واهمه به هر كارى دست مى‌زنند و از هيچ ظلم و ستمى روگردان نيستند و اگر به ظاهر نيز عمل صالحى انجام مى‌دهند، يا از ظلم و ستمى دست مى‌كشند، نه به‌خاطر خداترسى يا انسان‌دوستى است، بلكه، فقط به اين دليل است كه آن را به سود دنياى خود مى‌دانند و معلوم است كه چنين افرادى به خاطر اعمال و اعتقادشان، سزاوار عذابند.


#پاداش_و_كيفر_اعمال‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_03, 03:21 PM
پاداش و كيفر اعمال‌

«لِلَّذينَ احْسَنُوا الْحُسْنى‌ وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ اولئِكَ‌اصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ وَالَّذينَ كَسَبُوا السِّيِّئاتِ جَزاءُ السَّيِّئَةِ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَانَّما اغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ الَّيْلِ مُظْلِماً اولئِكَ اصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ» (يونس، آيات 26- 27)
كسانى كه نيكى كنند، پاداش همان نيكى و افزون بر آن را خواهند داشت و چهره‌هايشان را غبار سياه و ذلت نمى‌پوشاند. اينان اهل بهشت و در آن جاودانه خواهند بود. كسانى كه مرتكب گناهان شده‌اند، جزايى مثل گناهشان خواهند داشت و ذلت و روسياهى آنان را فرامى‌گيرد و كسى كه آنها را از عذاب نگه دارد، ندارند (چنان روسياهند كه) گويى چهره‌هايشان با پاره‌هايى از شب تاريك پوشانده شده است. آنان اصحاب جهنمند و در آن جاودانه خواهند بود.

خداوند به اقتضاى لطف خود، مقرّر فرمود كه نيكوكاران را پاداش دهد و بدكاران را كيفر كند. اين امر، سبب هدايت بندگان به راه عبوديت و بندگى و نجات آنان از ضلالت و گمراهى است.
وقتى انسان بداند كه خداوند در برابر عمل صالح، پاداش مى‌دهد، رغبت او به انجام وظيفه بيشتر مى‌شود و چون بداند كه اگر وظيفه‌اش را ترك كند، خداوند او را عذاب مى‌كند، كمتر جرأت تخلف پيدا مى‌كند.
پس ثواب و عقاب، در واقع لطف خداى تعالى و به مصلحت بندگان است.


#عدل_و_فضل_خدا...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_03, 03:22 PM
عدل و فضل خدا

خداوند در مورد كارهاى نيك وعده داده كه ثواب عمل را بيشتر از حد معمول قرار دهد.
ميزان اين افزايش، به حسب موارد، متفاوت است. در بعضى از موارد، وعده ده برابر داده است و در بعضى از موارد وعده هفتصد برابر و يا بيشتر و در بعضى از آيات نيز فرموده كه از فضل خود بر آن مى‌افزاييم، ولى ميزان را مشخص نكرده است. جالب اينكه در آيه‌اى در مورد پاداش مى‌فرمايد:
هيچ نفسى نمى‌داند (در ازاى اعمالشان) چه لذايذ چشم روشن كنى برايشان پنهان داشته شده است. ولى در مورد كيفر و عقاب بدين مضمون مى‌فرمايد:
هر كس گناهى انجام دهد جز به مثل آن كيفر داده نمى‌شود. پاسخ اين پرسش كه «چرا فقط پاداش چند برابر است ولى عقاب مساوى است؟» اين است كه عدل خداوند اقتضا مى‌كند كه گناهكار را بيشتر از گناهى كه كرده، تنبيه نكند و تنبيه بيشتر، قبيح و از ساحت خداوند به دور است، ولى پاداش بيشتر، از ناحيه فضل خداست و افزونى پاداش بر عمل هيچ قبحى ندارد، بلكه باعث بيشتر شدن انگيزه مى‌گردد.
البته زيادى جزا هم گزاف نيست، بلكه به ميزان اخلاص، بستگى دارد. به همين دليل است كه در آيات قرآن، اين زيادى، درجات متعدد دارد. از ده تا هفتصد برابر و بيشتر و خلاصه آن‌قدر كه به ذهن هيچ بشرى نيايد.


#خوش‌_سيمايى_و_سيه‌رويى_در_ قيامت‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_03, 03:25 PM
خوش‌سيمايى و سيه‌رويى در قيامت‌

كسانى كه كار نيكو انجام داده و به وظايف بندگى قيام كرده‌اند، در قيامت هيچ دلهره و اضطرابى ندارند و در پناه عنايات خداوند، مطمئن و شاداب و خندانند.
چهره‌هايشان بشاش است و به هيچ وجه غبار سياه ذلت و خوارى بر آن نمى‌نشيند؛ امّا كسانى كه صراط مستقيم را رها كرده و بندگى شيطان و نفس را پذيرفته‌اند در قيامت غبار سياه ذلّت و خوارى بر چهره آنها نشسته و غم و وحشت و اضطراب بر قلبهايشان چيره گشته و چنان سياهروى و سياه دلند كه گويى پاره‌هايى از شب تاريك را بر چهره آنان انداخته‌اند.
ذلت و خوارى از سر و رويشان مى‌بارد و دلهره و اضطراب بر سراسر وجودشان حاكم است.
اين شادابى مؤمنان و ذلت و سياهرويى گناهكاران، نتيجه اعمال آنهاست.


پيروى از راه‌يافته‌

«قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكاءِكُمْ مَنْ يَهْدى‌ الَى الْحَقِّ قُلِ‌اللَّهُ يَهْدى‌ لِلْحَقِّ افَمَنْ يَهْدى‌ الَى الْحَقِّ احَقُّ انْ يُتَّبَعَ امَّنْ لا يَهِدّى‌ الَّا انْ يُهْدى‌ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ» (يونس، آيه 35)

بگو آيا از شركاى شما (شريكانى كه براى خدا قرار داده‌ايد) كسى هست كه بسوى حق هدايت كند؟ بگو: تنها خداست كه بسوى حق هدايت مى‌كند. (آيا با اين وجود) كسى كه بسوى حق هدايت مى‌كند سزاوار است كه پيروى شود يا كسى‌كه بدون هدايت شدن راه به جايى نمى‌برد؟ شما را چه مى‌شود؟ چگونه حكم مى‌كنيد!

در آيات قبل و آيه مورد بحث به پيامبر دستور مى‌دهد كه از مشركان و انكاركنندگان ربوبيّت حق تعالى، سؤال كند و آنها را در برابر ارتكاز عقلى خود قرار دهد و اعتراف بگيرد تا دريابند كه همه معبودهايى كه تراشيده‌اند و به عبادتشان پرداخته‌اند، باطلند و تنها خدا شايسته پرستش است.


#هدايت_طلبى‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_04, 08:59 AM
هدايت طلبى‌

بشر به حكم فطرت و طبيعت خود، كمال‌طلب و حق‌جوست.
هيچ‌يك از افراد بشر از اين حكم عمومى مستثنا نيستند؛ حتى كسانى كه از طريق حق، منحرف شده‌اند در آن لحظه فكر مى‌كنند كه حق همين است و به همين جهت وقتى آتش شهوت و هوا و هوسشان فرو نشست، در مقام عذرخواهى برآمده، مى‌گويند: اشتباه كرديم.
از طرف ديگر همين فطرت حكم مى‌كند كه اگر كسى او را بسوى حق، راهنمايى كرد، بايد از او پيروى نمود.
خداوند، مشركان و منكران را به فطرت خود توجه داده، مى‌پرسد:
آيا خدايان شما مى‌توانند شما را بسوى حق، هدايت كنند؟ چگونه ممكن است خدايان بى‌جان، همچون سنگ و چوب و يا خدايان جاندار همچون نمرود و فرعون هدايتگر شما به‌سوى حق باشند، در حالى كه در جهان خلقت هيچ كاره‌اند و به جز اراده خدا قدرتى ندارند و حتّى مالك ضرر و نفع خود نيستند آنان خدايان باطلند و باطل نمى‌تواند بسوى حق هدايت كند، هدايت از حق است و حق تنها خداست.
در آيه شريفه قبل نيز همين مطلب را يادآورى كرد كه تمام معبودهاى ديگر باطلند و در نزد باطل چيزى جز گمراهى، يافت نمى‌شود. حق، تنها راهِ بسوى هدايت است و خدايان باطل نمى‌توانند، بسوى هدايت راهنما باشند.


#معناى_هدايت‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_04, 09:01 AM
معناى هدايت‌

هدايت در بيشتر اوقات به‌معناى راه نشان دادن است؛ مثلًا مى‌فرمايد «انَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ ...»، (ما راه سعادت را به او نمايانديم)
ولى در اين آيه هدايت به معناى راه بردن و به مقصود رساندن است؛ چون «هادى به‌سوى حق» در مقابل «مَنْ لا يَهِدّى‌ الَّا انْ يُهْدى‌»
قرار گرفته است و چون «يَهِدّى‌» در اصل «يَهْتَدى‌» بوده بنابراين «مَنْ يَهْدى‌ الَى الْحَقِّ»
مقابل است با «كسى كه بسوى حق هدايت نمى‌شود مگر اين كه هدايتش كنند»؛ بنابراين كسى كه براى يافتن راه حق، احتياج به راهنما دارد، «هادى‌ الَى الْحَقِّ» نيست، پس معلوم مى‌شود منظور از هادى در اينجا راه نشان دادن نيست چون هر كسى، چه خود به حق رسيده و چه نرسيده باشد، مى‌تواند حق را نشان دهد.
بنابراين منظور از «يَهْدى‌» در اين آيه راه بردن و به مقصد رساندن است.


امام‌ حق‌

كسى مى‌تواند به‌ سوى حق، هدايت كند كه خودش به مقصد رسيده و ره يافته باشد و احتياج به هدايت‌ كننده نداشته باشد و او نيست مگر خدا و يا كسانى كه خداى تعالى آنان را بدون واسطه هدايت كرده است و آنها به‌ وسيله خدا ره‌ يافته باشند و از جانب خدا براى هدايت عالميان، مأمور شده باشند.
اين آيه شريفه از آياتى است كه لزوم پيروى از امام معصوم را ثابت مى‌كند، زيرا انسان به حكم عقل، مى‌تواند از دو امام پيروى كند كه يكى ره‌ يافته و هادى و بى‌نياز از غير است و ديگرى خود براى هدايت يافتن، نيازمند به غير است. در اين صورت بايد اوّلى را انتخاب‌ كرد و انتخاب امام دوم، انتخابى برخلاف بديهيات عقل و فطرت سالم بشرى است، به همين جهت در آخر آيه شريفه مى‌فرمايد: شما را چه مى‌شود؟ چگونه حكم مى‌كنيد؟


#ستم_به_خويشتن‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_06, 06:10 AM
ستم به خويشتن‌

«انَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَلكِنَّ النَّاسَ انْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
خداوند به مردم ظلم نمى‌كند وليكن اين مردم هستند كه به خويشتن ظلم مى‌كنند.

اين آيه در حقيقت، پاسخى است به آنچه در دو آيه پيش ذكر شد.
از اين رو لازم است اشاره‌اى به مطالب آن آيات بكنيم.
در دو آيه قبل؛ خطاب به رسول اكرم (ص) آمده است كه اى پيامبر! بعضى از كفّار و منكران به سخن تو گوش مى‌دهند و كلام تو را مى‌شنوند، ولى گوش قلبشان كر است و تو نيز نمى‌توانى كلامت را به آنها بفهمانى. كلام تو- قرآن معجزه صدق و حق است و آنها با گوش سر اين كلام را مى‌شنوند، ولى چون گوش قلبشان كر است آن را نمى‌فهمند.
همچنين بعضى به تو مى‌نگرند معجزات و كارهايت را كه مبتنى بر حقيقت است مى‌بينند.
امّا چون چشم دلشان كور است، بصيرت، بينايى و شناخت پيدا نمى‌كنند و هدايت نمى‌شوند.
بسيارند كسانى كه چشم و گوش ظاهرشان سالم است، ولى قلب آنان مريض است.
حقايق و نشانه‌هاى خدا را در جهان هستى مشاهده مى‌كنند و آيات خدا را به گوش مى‌شنوند، ولى قلبشان نه مى‌شنود و نه مى‌بيند؛ اينها همان مرده‌ دلانى هستند كه زمينه و استعداد هدايت يافتن را از دست داده‌اند.
قرآن آنان را چنين توصيف كرده است:
دلهايى دارند كه با آن فهم نمى‌كنند و چشمهايى كه با آن نمى‌بينند و گوشهايى كه با آن نمى‌شنوند، آنها همچون چهارپايان، بلكه گمراه‌ترند.


#ظلم_بر_خويشتن‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_07, 07:39 AM
ظلم بر خويشتن‌

ممكن است اين سؤال به ذهن آيد كه چرا قلب آنان كور و كر شده است؟
آيا اين نقص، ظلمى از ناحيه خداوند به آنها نيست؟
در اين آيه شريفه به اين سؤال جواب مى‌دهد كه خداوند عادل و نسبت به بندگانش رؤوف و رحيم است.
اين خودِ بندگان هستند كه به خويشتن ظلم مى‌كنند.
خداوند، نظام خلقت را بر اساس سنّتها و قوانين محكمى بنا نهاده است؛
از جمله اينكه اگر كسى ظلم كند و از مسير بندگى، خارج گردد، به عقوبت ظلم و گناه خويش گرفتار خواهد شد و قلب او تاريك شده مى‌ميرد و گوش و چشم قلبش، كر و كور مى‌شود.
خداوند بندگان را به وسيله عقل، پيامبران و اوليايش، از گناه و ظلم برحذر داشته است. حال، اگر بنده‌اى راه طغيان و ستم پيش گرفت و مرتكب گناه و ظلم شد و به نتيجه و عاقبت آن- يعنى كرى و كورى و دلمردگى- گرفتار آمد، بايد خود را مقصر بداند.
او به عاقبت ظلم خويش گرفتار آمده و نتيجه كِشته خود را درو مى‌كند و خدا يا ديگران را ظالم شمردن، خود ظلم و گناهى ديگر است.


#عالم_محضر_خداست‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_09, 11:30 AM
عالم محضر خداست‌

«وَ ما تَكُونُ فى‌ شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْانٍ وَ لاتَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ الّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً اذْ تُفيضُونَ فيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِى الْارْضِ وَ لا فِى السَّماءِ وَ لا اصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا اكْبَرَ الّا فى‌ كِتابٍ مُبينٍ»
در هيچ حال و موقعيتى نيستى و هيچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمى‌كنى، و هيچ عملى را انجام نمى‌دهيد، مگر اينكه ما ناظر بر شما هستيم، در آن هنگام كه وارد آن كار مى‌شويد؛ و هيچ چيز در زمين و آسمان از پروردگار تو مخفى نمى‌ماند، به اندازه سنگينى ذره‌اى و نه كوچكتر از آن ونه بزرگتر از آن، مگر اينكه (همه آنها) در كتاب آشكار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است.

خداوند در اين آيه شريفه، ابتدا پيامبر را مخاطب قرار مى‌دهد و سپس بقيه افراد را به آن جناب، ملحق مى‌كند و حكم كلى را بيان مى‌فرمايد كه ما ناظر بر تمام شؤون شماهستيم، آنچه تصميم بگيرى و قصد كنى، آنچه از قرآن بخوانى و آنچه عمل كنيد؛ ناظر و شاهد بر هر سه مرحله افكار، سخنان واعمال هستيم. اين بيان، اشاره به سلطنت و احاطه كامل الهى است كه بر همه چيز واقع مى‌شود.
شهادت، علم، آگاهى و نظارت بر تمام اعمال و جهات مختلف آن و اعمال همه افراد، كه نه هيچ پيامبرى، مؤمنى يا مشركى از آن مستثنا نيست و نه هيچ عمل آشكار يا پنهان، كوچك يا بزرگى.


#شرم_حضور...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_09, 11:48 AM
شرم حضور

چنانچه انسان خود را در حضور كسى بداند، شرم حضور اقتضا دارد كه از ارتكاب گناه و زشتى و فحشا، دست بدارد، بويژه اگر شاهد، بزرگ و صاحب اختيار و ولى نعمت باشد. تكيه آيه بر لفظ شاهد نيز ممكن است از اين جهت باشد كه خداوند در عين اينكه حاضر است، شاهد، ناظر و مراقب نيز هست و اين طور نيست كه غافل يا مشغول باشد و فعل شما را مشاهده نكند و متوجه نشود.
شاهدان‌ فرمود: «ما بر شما شاهديم» تا بفهماند كه ملائكه و انسانهاى صالح همچون پيامبران وامامان نيز بر ما شاهدند و خداوند، نظارتى فوق همه آنها دارد.


داستانى جالب‌

در داستان حضرت يوسف عليه‌السلام و زليخا آمده است كه وقتى زليخا يوسف را به خلوتگاه كشاند، براى اينكه محفل كاملًا از حضور اغيار خالى باشد، پارچه‌اى بر روى بتى كه در گوشه اتاق بود انداخت. يوسف پرسيد: چه مى‌كنى؟ زليخا جواب داد: از آن بت خجالت مى‌كشم، مى‌خواهم او مرا نبيند. يوسف جواب داد: تو از بتى كه نه مى‌شنود، نه مى‌بيند، نه مى‌فهمد، نمى‌خورد و نه مى‌نوشد، شرم مى‌كنى، در حالى كه انتظار دارى من از خداوند خالق انسان وتعليم دهنده او شرم نكنم؟!


عذر جسارت‌

وقتى انسان در حضور شاهدى مرتكب عملى زشت مى‌گردد، دو احتمال دارد: يا براى آن شاهد ارزش و قيمتى قائل نيست و حضور و شهود او را به چيزى نمى‌گيرد و يا اين كه آن شاهد را خيلى بزرگوار و كريم و عيب‌پوش مى‌شناسد و مطمئن است كه اگر در حضور وى مرتكب خلافى شود، او چشم مى‌پوشد و مى‌پوشاند و گويا اين كه اصلًا خلافى اتفاق نيفتاده است و همه چيز را به طاق نسيان مى‌سپارد. ما به عنوان يك مسلمان وقتى در محضر حق تعالى مرتكب گناه مى‌شويم، اگر خدا را شاهد ندانيم كه انكار علم و حضور خدا كرده و كفر ورزيده‌ايم، پس يا بايد براى محضر حق اهميّت قائل نباشيم و يا حق‌ تعالى را صاحب كَرَم‌ و عفو و صفح بدانيم؛ و واى به‌حال كسانى كه شقّ اوّل را بگيرند.


#آرامش_اولياى_الهى‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_10, 09:13 AM
آرامش اولياى الهى‌

«الا انَّ اوْلياءَاللَّهِ لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاهُمْ يَحْزَنُونَ الَّذينَ امَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ»
آگاه باشيد كه بر اولياى خدا بيمى نيست و اندوهگين نمى‌شوند. آنهايى كه ايمان آوردند و تقوا مى‌ورزيدند.

اين آيه از كسانى كه ايمان آورده و قبل از آن تقوا مى‌ورزيدند به عنوان اولياى خدا، ياد كرده است و اين تعريف نشان مى‌دهد كه قبل از تحقّق اين ايمان، تقوا داشته‌اند.
منظور از اين ايمان، ايمان ابتدايى نيست، بلكه ايمانى است كه در درجه بالايى قرار دارد و بعد از اعتقاد و عمل به موازين اسلام، حاصل مى‌شود و در جاى ديگر، مؤمنان ابتدايى به اين ايمان مأمور شده‌اند. قرآن شريف مى‌فرمايد:
«يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا امِنُوا»
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، ايمان بياوريد.

پس منظور، مرتبه بالاترى از مرتبه اول ايمانى است كه در افراد معمولى يافت‌مى‌شود.
براى هر يك از ايمان و اسلام، مراتبى است كه بعضى فوق بعضى ديگر است.


#مرتبه_اول_از_اسلام...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_10, 09:16 AM
مرتبه اول از اسلام

مرتبه اول از اسلام، اين است كه آدمى كلمه شهادتين را بر زبان، جارى سازد و به ظاهر تسليم دستورات دين گردد.
مرتبه دوم از اسلام كه اولين مرتبه ايمان شمرده مى‌شود، عبارت است از اينكه:
گوينده شهادتين در قلب خود به مضمون آن شهادت معتقد شود و بطور اجمال و بى‌چون و چرا قبول داشته باشد كه اسلام، حق است هر چند كه به تك تك عقايد حقّه بطور تفصيل معتقد نشده باشد.
اين مرحله به تدريج صفا و رشد پيدا مى‌كند تا آنجا كه بنده خدا از هر جهت و در تمام امور بدون چون و چرا تسليم خدا مى‌شود و حقيقتاً خود را بنده و خدا را معبود مى‌داند. اينجاست كه ديگر اعتراض از او سر نمى‌زند، در برابر هيچ امرى از قضا و قدر حكم پروردگارش ناراحت نمى‌شود و بر هيچ يك از خواسته‌هاى او اعتراض نمى‌كند.
در مقابل اين مرحله از اسلام، ايمانى قرار داد كه همان يقين به «اللَّه» است و ايمان كاملى است كه به وسيله آن، عبوديت بنده به حد كمال مى‌رسد. بنده در اين مرحله ايمانى، غير از خداى واحد بى‌شريك، مالكى نمى‌بيند و معتقد مى‌شود كه خودش چيزى ندارد تا از فوت آن بترسد و يا به خاطر از دست دادن آن اندوهناك گردد.


#سود_و_زيان_هدايت_و_گمراهى‌. ..


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_10, 09:20 AM
سود و زيان هدايت و گمراهى‌

«قُلْ يا ايُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدى‌ فَانَّما يَهْتَدى‌ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَانَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما انَا عَلَيْكُمْ بِوَكيلٍ»
بگو: اى مردم! از ناحيه پروردگارتان، دين حق براى شما آمده هر كس هدايت پذيرد به نفع خود هدايت پذيرفته و هر كس گمراه شود به زيان خود گمراه شده و من وكيل شما نيستم.

در آيه 99 تصريح فرمود كه انسانها در ايمان آوردن، آزاد هستند و خداوند نخواسته كه آنها به اجبار، مسلمان شوند.
در اين آيه ضمن تأكيد بر اصل آزادى در ايمان آوردن مى‌فرمايد خيال نكنيد كه اگر ايمان آوريد سودى به خدا رسانده‌ايد و يا اگر گمراه شويدضررى به سلطنت او وارد نموده‌ايد.
ايمان و كفر شما هيچ گونه نفع و ضررى براى خداى تبارك و تعالى ندارد.
اينكه خداوند، شما را به ايمان خوانده و از كفر و گمراهى نهى نموده براى اين است كه مى‌خواهد شما هدايت شويد و از فيض او بهره‌مند گرديد و به كرامت او برسيد پس ايمان شما، تنها به نفع خودتان است، همچنان كه كفرتان فقط به ضرر خود شماست و شما را از رسيدن به كرامت الهى باز مى‌دارد.
انتخاب صحيح‌ هر چند خداوند اراده نكرده كه انسانها از روى جبر مؤمن شوند و به حق بگروند، ولى كفر نيز مورد پسند او نيست و به همين جهت آنها را امر كرده كه طريق حق را برگزينند و عقل انسان نيز همين را حكم مى‌كند. از طرف ديگر خداوند، حق را آشكار ساخته تا انسانها بتوانند آن را دريابند و به آن ايمان آورند.
پيامبران و كتاب‌هاى آسمانى از جمله قرآن براى بيان حق، آمده‌اند تا راه صحيح را به انسان بنمايانند و انسانها در نزد خدا عذرى نداشته باشند؛ در اين حال اگر انسانى به حق، ايمان نياورد و از ظلمت گمراهى به سوى نور هدايت نرفت، به خود ظلم كرده است و پيامبر نيز جز راهنمايى و بيان حق، وظيفه‌اى ندارد، وظيفه پيامبر اين نيست كه انسانها را با اجبار و اكراه بسوى ايمان و هدايت ببرد و چنين توانى هم ندارد و به همين جهت در آيه شريفه مى‌فرمايد:
اى پيامبر! به آنها بگو حق از جانب خدايتان بسوى شما آمده اگر هدايت يابيد به سود خودتان و اگر در گمراهى بمانيد به ضرر خودتان است و من وكيل شما نيستم.


#پایان_سوره


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_05_10, 09:21 AM
پرسش‌ ها

1- كفر اعتقادى و عملى را توضيح دهيد.

2- آيا همه امتها آزمايش مى‌شوند؟ سنت الهى را در اين مورد بيان كنيد.

3- فزونى پاداش از لحاظ مقدار چگونه است؟ معيار آن چيست؟

4- قرآن، چه كسى را لايق هدايت كردن ديگران مى‌داند؟

5- چه چيزى باعث كرى و كورى قلب مى‌شود؟

6- چه كسانى شاهد بر اعمال انسان‌ها هستند؟

7- مراتب اسلام و ايمان را شرح دهيد.

8- اين كه قرآن به مؤمنان مى‌فرمايد ايمان آوريد چه معنايى را مى‌رساند؟


https://t.me/shahrenuraniquran