PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معارفی از سوره های قرآن(سوره ی توبه)



دژدان
2018_03_29, 11:13 AM
besmellah17


معارف قرآن, جلد 3
نویسنده, جمعی از نویسندگان
فصل_اول
معارفى از سوره توبه


..5.....

دژدان
2018_03_29, 11:15 AM
معارفى از سوره توبه‌

اين سوره كه به نامهاى متعددى از جمله «الفاضحه» (رسوا كننده) و «العذاب» نيز خوانده مى‌شود، بيشتر به نامهاى «برائت» و «توبه» شهرت دارد كه متناسب با آيات اوّل (بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ...) و 118 اين سوره (لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِىِّ ...) است.
سوره برائت، مدنى است و 129 آيه دارد، برخى آغاز نزول آن را درسال نهم هجرت مى‌دانند كه بعضى آيات آن پيش از جنگ تبوك و برخى ديگر پس از آن نازل شده است.
در اينكه آيا سوره توبه، سوره‌اى مستقلّ است و يا نيمه دوم و پايانى سوره انفال بوده اختلاف است، چرا كه روايات نيز در اين باره مختلفند.
علّامه طباطبائى قدس سره، يكى بودن اين دو سوره را ترجيح مى‌دهد و روايات مربوط بدان را قويتر مى‌داند.
به هر حال، اين تنها سوره‌اى است كه در آغاز آن، «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» نيامده است و محتواى آن بيشتر بر محور چند مسأله دور مى‌زند از جمله: جنگ با مشركان و اهل كتاب، سرزنش و توبيخ تخلف كنندگان از جنگ، بيان حال و اوصاف منافقان و نهى از دوستى و ولايت كفار.


#فشرده_مطالب_سوره‌...

دژدان
2018_03_29, 11:16 AM
فشرده مطالب سوره‌

اين سوره به شرح صفات و روحيات چهار گروه: مؤمنان حقيقى، مؤمنان سست اعتقاد، منافقان و مشركان پرداخته است.
ابتدا با لحنى كوبنده، برائت و بيزارى خدا و رسولش را از مشركان اعلام داشته و به آنان تنها چهار ماه فرصت مى‌دهد كه دست از عقايد باطل خود بردارند.
در اين قسمت از سوره نحوه رفتار مسلمانان با مشركان عهدشكن و مشركانى كه رعايت عهد و پيمان را مى‌نمايند مشخص شده است.
حكم به‌قتال با مشركان و نجاست مشركان نيز در زمره همين آيات بيان شده است.
در قسمتهايى از اين سوره به بيان صفات مؤمنان حقيقى پرداخته و كسانى را كه با جان و مال در راه خدا به مجاهده قيام كرده‌اند مورد تمجيد قرار مى‌دهد؛ و اينان را در نزد خدا، داراى مقام بزرگى مى‌داند.
همچنين آن عده از اين گروه را كه به دليل نداشتن استطاعت مالى، قدرت رفتن به جبهه را ندارند مورد تفقد و دلجويى قرار مى‌دهد.
در آياتى نيز به وصف مسلمانان سست اعتقادى كه اقوام و دارايى خود را بيشتر از خدا و رسول و جهاد در راه خدا دوست مى‌دارند پرداخته و آنان را تهديد به عذاب نموده است و از آنان به سختى انتقاد كرده كه چرا اينقدر به زندگى دنيايى چسبيده و حاضر به جهاد در راه خدا نيستند.
داستان تخلف از جنگ سه نفر از مسلمانان و مبارزه منفى با آنان كه منجر به پشيمانى و توبه آنان گرديد، مربوط به اين گروه از مسلمانان مى‌باشد در آيات زيادى از اين سوره به شرح حال منافقان پرداخته و موضع‌گيريهاى آنان در مسأله جهاد در راه خدا و دست زدن به حيله‌هاى فراوان براى عدم حضور در جبهه جنگ را برملا ساخته است و نيز توطئه‌هاى آنان مانند ساختن مسجد ضرار- براى ايجاد تفرقه بين مؤمنان و درست كردن پايگاهى براى منافقان- را تشريح كرده است و پيامبر را از نماز گزاردن بر اموات آنان و حضور بر سر قبرشان منع كرده است.


#برائت_از_مشركان‌...

دژدان
2018_03_29, 11:18 AM
برائت از مشركان‌

«بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ فَسيحُوا فِى الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِى الْكافِرينَ وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِى‌ءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ انْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَليمٍ» (توبه، آيات 1- 3)
[اين اعلام‌] بيزارىِ خدا و پيامبر او از مشركانى است كه با آنها عهد بسته‌ايد پس (اى كافران) مدت چهار ماه (به شما مهلت داده مى‌شود تا) در زمين سير كنيد (هر جا مى‌خواهيد برويد و بينديشيد) و بدانيد شما نمى‌توانيد خدا را ناتوان سازيد و خداوند،خوار كننده كافران است و اعلامى است از خدا و پيامبرش به مردم در روز حج اكبر كه خداوند و پيامبرش از مشركان بيزارند، پس اگر توبه كنيد براى شما بهتر است و اگر سرپيچى كنيد بدانيد كه شما نمى‌توانيد خدا را ناتوان سازيد و كافران را به كيفرى دردناك بشارت ده.

آياتى كه ياد شد، نخستين آيات سوره مباركه توبه است و همان‌طور كه اشاره شد تنها سوره‌اى است كه با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز نشده است. روايتى از حضرت على عليه السلام در بيان علت آن مى‌گويد: بسم اللّه براى برخوردارى از امان و رحمت است، در حالى كه سوره برائت با توجه به اعلان جنگى كه در محتواى آن قرار دارد به منظور رفع امنيّت مشركان، نازل شده است.


#سبب_نقض_پيمان‌...

دژدان
2018_03_29, 11:19 AM
سبب نقض پيمان‌

مى‌توان پرسيد باتوجه به عنايتى‌كه اسلام به وفاى به عهد و پاى‌بندى به پيمانها دارد- حتى دربرابر كافران و مشركان-، چگونه قرآن لغو يك جانبه پيمان مشركان‌را صادر مى‌كند؟
پاسخ: از آيه چهارم همين سوره برمى‌آيدكه در زمان لغو اين‌گونه معاهده‌ها، پيمانهاى ديگرى با ساير مشركان وجود داشت كه تا پايان مدّت تعيين شده به اعتبار خود باقى ماندند.

(فَأَتِمُّوا الَيْهِمْ عَهْدَهُمْ الى‌ مُدَّتِهِمْ)

اين دسته دوم كسانى بودند كه چيزى از مواد عهدنامه را فروگذار نكردند و درصدد خيانت و يارى رساندن به دشمنان اسلام برنيامده بودند.
از توضيح بالا چنين به دست مى‌آيد كه الغاى قراردادها متوجه آن گروه از مشركان مى‌شود كه خود، در صدد تخطّى از موادّ پيمان و خيانت به مسلمانان برآمده بودند.
اگر آنان نيز به مواد عهد و پيمان وفادار مى‌ماندند، مسلمانان حق تعرّض به آنان را نداشتند، بنابراين عهدشكنى از جانب آنان شروع شد و با اقدام آنان، ديگر عهدى نبود كه مسلمانان بدان پايبند بمانند.

دژدان
2018_03_29, 11:21 AM
درس هشيارى‌

آيات مزبور به مسلمانان مى‌آموزد كه نبايد با اعتماد به پيمان و قول و قرارهايى كه با ديگران مى‌بندند ساده‌لوحانه چشم از واقعيتها بپوشند و تحرّكات مرموزانه، پنهان و آشكار آنها را از نظر دور دارند، بلكه بايد تا مى‌توانند مراقب تمام فعّاليتها و جزئيات امور باشند تا نقشه‌هاى توطئه و خيانت را تشخيص دهند و بموقع در افشا و خنثى‌سازى آنها اقدام كنند تا در دام حوادث غافلگير نشوند.
حركت فرهنگى‌ ابتكار بجا و ارزشمندى كه در دادن مهلت تحقيق به مشركان صورت گرفت، نشانگر اهميت فعاليتهاى فرهنگى، تبليغى و ارشادى پيش از هرگونه عمليات نظامى است. نوشته‌اند كه گروهى از مشركان با استفاده از اين مهلت و مطالعه پيرامون اسلام، ايمان آوردند.


حج اكبر

در اينكه حج اكبر كدام است، سخن فراوان گفته‌اند شايد مراد، مراسم حج در ماه ذى‌الحجه است در مقابل مراسم عمره در غير موسم حج كه حج اصغر ناميده مى‌شود و مراد از روز حج اكبر، روز عيد قربان يعنى دهم ذى‌الحجه است.
مردى از سنخ پيامبر صلى الله عليه و آله‌ نزول اين آيات موقعيتى را فراهم آورد كه بار ديگر مردم منزلت والاى امير مؤمنان على عليه السلام را بشناسند.
ماجرا از اين قرار بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نزول اين سوره آن را به ابوبكر داد تا در مراسم حج در مكه براى عموم مردم بخواند، لكن اندكى پس از حركت ابوبكر، پيامبر اسلام، على عليه السلام را از پى او روانه ساخت تا آيات را از وى تحويل گرفته، خود بر مردم بخواند و فرمود كه جبرئيل آمد و گفت:
«انَّهُ لا يُؤَدّى‌ عَنْكَ الَّا انْتَ اوْ رَجُلٌ مِنْكَ»
هيچ پيامى را از ناحيه تو جز خودت يا مردى از خودت نبايد برساند.
بجاست كه شرح مختصرى پيرامون اين حادثه داده شود. اين روايت با تعابير ديگرى نيز نقل شده است مانند:
«انَّهُ لا يُؤَدّى‌ عَنّى‌ الَّا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنّى‌»
یا
«أَوْ رَجُلٌ مِنْ أَهْلى‌»
يا
«أَوْ رَجُلٌ مِنْ اهْلَ بَيْتى‌»
يا
«إِلَّا أَنا أَوْ عَلىٌّ»


#معناى_منكَ...

دژدان
2018_03_29, 11:23 AM
معناى «منكَ»

يا مردى است كه از نفس پيامبر صلى الله عليه و آله يعنى به منزله جان رسول اكرم صلى الله عليه و آله باشد همان‌طورى كه از آيه مباهله (آل عمران: 61) برمى‌آيد يا مردى كه از خاندان و اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله است.
اينكه بعضى، «منك» را به معناى از «ميان پيروانت» دانسته‌اند نادرست است، چرا كه ابو بكر نيز از مسلمانان و مشمول عنوان پيروان پيامبر بود و دليلى براى پس گرفتن آيات از او وجود نداشت و نادرست‌تر از آن، اينكه مراد از اهل بيت را بنى‌هاشم دانسته‌اند! كه سخنى بى‌دليل و عارى از منطق صحيح است، با آنكه روايات فراوانى اهل بيت را على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام دانسته‌اند.
نتيجه: پيامبر صلى الله عليه و آله وظيفه داشت كه احكام الهى و پيام رسالت را كه از مبدأ وحى دريافت كرده بود به مخاطبان آن پيام ابلاغ كند.
مخاطبان ابتدايى و اصلى سوره برائت مشركان طرف معاهده و زائران خانه خدا در آن سال بودند كه در مكه حضور داشتند و پيامبر صلى الله عليه و آله بر آن بود كه از طريق پيك اين پيامها را به آنان ابلاغ كند. سخن جبرئيل آن بود كه اين احكام را در بار اول (تبليغ ابتدايى) فقط بايد خودت يا مردى از خودت- مردى كه به منزله جان تو باشد- ابلاغ كند و اين شخص، كسى جز حضرت على عليه السلام نبود و اين معناى افضل بودن على عليه السلام بر ديگران است.
بنابراين ابلاغ پيام وحى داراى دو مرحله است كه در مرحله اول تبليغ ابتدائى، پيامبر-يا مردى به منزله نفس او- بطور مستقيم پيام را به مخاطبانى كه در دسترس بوده‌اند مى‌رساند و در مرحله دوم به‌عنوان تبليغ دين با ديگران تماس مى‌گرفت و نامه يا پيك مى‌فرستاد و يا مى‌فرمود:
«لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْكُمُ الْغائِبَ»
بايد حاضران به غايبان اطلاع دهند.


#دليل_بر_امامت‌_در_آيه _ اكمال _دين...

دژدان
2018_03_29, 11:25 AM
دليل بر امامت‌ در آيه «اكمال دين»

خداوند تصريح مى‌فرمايد:
«امروز دين شما را برايتان كامل كردم» بنابراين اسلام، دينى است كامل كه آنچه براى سعادت واقعى بشر لازم است از عقايد، احكام و آداب بيان كرده است. از طرف ديگر حكم بسيارى از وقايع در قرآن و سنت نبوى بيان نشده است.
در مورد اين احكام، يا بايد بپذيريم كه اسلام در مورد آنها حكم ندارد كه اين به‌معناى نقصان دين است و يا حكم داشته ولى پيامبر بيان نكرده است كه اين هم مردود است؛ زيرا پيامبر وظيفه تبليغ را ادا كرده و يا اين‌كه پيامبر بقيه احكام را به امام، خليفه و جانشين خود (كه از جانب خدا تعيين شده) تحويل داده تا وى بعد از وفات پيامبر در زمان لازم و مناسب بيان كند.
بنابراين نصب امام لازم است و اكمال دين با نصب امامت تحقق مى‌يابد.
در اينجا نيز بيان شد كه تبليغ ابتدايى احكام را جز پيامبر يا مردى كه از او و به منزله او باشد، نمى‌تواند انجام‌دهد و امام على عليه السلام تنها فردى بود كه به منزله نفس پيامبر شمرده شد و همچنان كه بيان و ابلاغ آيات برائت به امر خدا به او واگذار شد، وظيفه امامت نيز تنها در شأن اوست و غير از امام على عليه السلام كسى ديگر نمى‌تواند وظيفه بيان دين را به‌عهده بگيرد.
امام على عليه السلام و فرزندان معصومش تنها كسانى بودند كه «از پيامبر» شمرده شدند وروايات متعدد بر اين ادّعا دلالت دارد از جمله:
پيامبر با اشاره به امام حسن عليه السلام فرمود: «اين از من است» و در مورد امام حسين عليه السلام فرمود: «حسين از من و من از حسينم» و در مورد امام مهدى (عج) نيز فرمود: «مهدى از من است».
امامان عليهم السلام نيز تصريح كرده‌اندكه تمام احكام و مطالب موردنياز بشر به‌املاى پيامبر صلى الله عليه و آله و به خط امام على عليه السلام در صحيفه‌هايى نوشته شده و بدانان به ارث رسيده است.


#پناه_دادن_به_مشركان‌...

دژدان
2018_03_29, 11:27 AM
پناه دادن به مشركان‌

«وَ انْ احَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَاجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ ابْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِانَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ» (توبه، آيه 6)
و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى خواست به او پناه ده تا كلام خدا را بشنود (و در آن بينديشد). سپس او را به محلّ امنش برسان، زيرا آنان گروهى ناآگاهند.

آيه پنج سوره توبه، متضمّن دستور شدّت عمل مسلمانان با مشركانى است كه با لغو معاهده، براى جنگ با آنها تعيين ضرب‌الاجل شده است.
در اين آيه (آيه 6) به مسلمانان يادآور مى‌گردد كه در صورت انقضاى مهلت تعيين شده و آغاز درگيرى، باز هم اگر مشركى درصدد تحقيق پيام اسلام برآمد، به او پناه دهيد و كلام خدا را بدو برسانيد، چرا كه اساس احكام و پيمانها، همانا هدايت مردم است.
بنابراين، بايد موقعيت افراد را در نظر گرفت و از جمود دربرخوردها پرهيز كرد، تا بتوان با بهره‌ورى از اصول تربيتى اسلام، راه را براى هدايت افراد هموار ساخت.
اين آيه شريفه مى‌آموزد كه حتّى در بحبوحه جوّ مهيّج جنگ و جهاد، نبايد نرمشهاى اصولى، تكاپوها و روابط منطقى و فعّاليتهاى تبليغى و هدايتگرانه را مورد غفلت و مسامحه قرار داد.
روشن است كه‌ مسؤولان نظام اسلامى چگونگى اين روابط و پذيرش پناهندگي ها جهت ارشاد و هدايت حق‌جويان را با توجه به اوضاع و شرايط معين مى‌كنند.


آزادى عقيده‌ در اسلام

انسان جوياى حق، احترام دارد اگر چه مشرك باشد، و اسلام، حق انتخاب عقيده را براى هر انسانى- مسلمان يا مشرك- به رسميت مى‌شناسد و مى‌خواهد انسانها آزادانه و با شناخت و مطالعه حق را بپذيرند نه به اجبار، ولى هر كس پس از انتخاب بايد پيامدها و آثار انتخاب خود را بپذيرد.


#معناى_شنيدن‌...

دژدان
2018_03_29, 11:29 AM
معناى شنيدن‌

منظور از شنيدن كلام خدا آگاه شدن به اصول دين و معارف آن است نه صرف شنيدن.
هر چند صرف شنيدن نيز در جايى كه شنونده، عرب باشد در فهم كلام بى‌دخالت نيست، لكن قرآن كريم تنها به عرب اختصاص ندارد و در آنجا كه شنونده‌اش غير عرب باشد قطعاً- با استفاده از سياق- منظور همان به دست آوردن اصول دين و معارف آن است.


آيه نسخ نشدنى‌

اين آيه[آیه ۶] از آيات محكم است و نسخ نشده، بلكه قابل نسخ نيست، زيرا از ضروريات دين و ظواهر كتاب و سنت، آن است كه خداوند قبل از اتمام حجت كسى را عقاب نمى‌كند و انسان غافل، مورد مؤاخذه قرار نمى‌گيرد و اين اصل، قابل بطلان و تغيير نيست.


اهميّت بناى مساجد

«إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلوةَ وَ اتَى الزَّكوةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسى‌ أُولئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدينَ أَجَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْاخِرِ وَ جاهَدَ فى‌ سَبيلِ اللَّهِ لا يَسْتَووُنَ عِنْدَاللَّهِ وَاللَّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمينَ» (توبه، آيات 17- 18)
مسجدهاى خدا را كسانى عمارت مى‌كنند كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده‌اند و نماز مى‌گزارند و زكات مى‌دهند و جز از خدا نمى‌ترسند. اميد است كه اينان از هدايت يافتگان باشند. آيا آب دادن به حاجيان و عمارت مسجدالحرام را با ايمان به خدا و روز قيامت و جهاد در راه خدا برابر مى‌دانيد؟ نه، نزد خدا برابر نيستند و خدا ستمكاران را هدايت نمى‌كند.


#عمران_مساجد...

دژدان
2018_04_08, 07:14 PM
عمران مساجد

مقصود از تعمير مساجد چيست؟
و آيا تعمير مساجد در انحصار افراد خاصى است؟
اين افراد چه خصوصياتى دارند؟
مقصود از تعمير مساجد، تأسيس، مرمّت و توليت آنهاست، نه به‌ معناى حضور در آنها براى عبادت و رونق بخشيدن به بعد معنوى آنها، زيرا تعمير از عمارت است و آن به‌ معناى آباد كردن و ضدّ خرابى است، چنان‌كه خالى شدن مساجد را تخريب نمى‌گويند و پرجمعيت بودن آن را نيز تعمير نمى‌نامند، بلكه قرآن از آن به دخول تعبير مى‌كند.
مهمتر از آن، سياق آيات دلالت بر معناى اوّل و عمران حسى مى‌كند نه معنوى.
حفاظت، مرمّت و توليت مساجد در انحصار كسانى است كه ايمان به غيب داشته باشند و نماز بر پا دارند و زكات بپردازند و خدا را با اخلاص و خشوع و خشيت قلبى بخوانند. افرادى كه فاقد اين شرايطند، حق پرداختن به امور مساجد را ندارند؛ پس كسى كه مشرك يا فاسق و ريا كار است نمى‌تواند امور مساجد را در دست بگيرد يعنى اگر بدون ايمان و اخلاص دست به چنين عملى بزند بداند كه در پيشگاه خداوند أجر و پاداشى ندارد، زيرا عمل، وقتى جايز است كه از سوى خداوند به فاعلش حق داده شده باشد كه آن را انجام دهد، و از انجام آن منع نكرده باشد.
با اين بيان روشن مى‌شود كه اين آيه در مقام انشاء و بيان تكليف و جواز حكم است، نه در صدد اخبار از اعمال خارجى مردم.


#نماز_و_زكات‌...



https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_08, 07:15 PM
نماز و زكات‌

اين آيه، از بين عبادات، تنها به نماز و زكات اشاره كرده است كه نشانه اهميت آنهاست و نيز بيانگر اين مطلب است كه كسى كه نماز نخواند و زكات ندهد، مؤمن نيست و به آيات خدا كافر است و اقرار زبانى فقط سبب مى‌شود كه از مسلمانان محسوب گردد و مال و جان او محفوظ بماند و فايده و اثر ديگرى ندارد.


خشيت الهى‌

مقصود از «خشيت»، ترس دينى است نه ترس غريزى كه امرى ذاتى و همگانى است و آن كنايه از عبادت و پرستش است.
در اين آيه، ترس از خدا پس از ايمان ظاهرى و باطنى آمده است تا بفهماند كه بايد همه چيز، فقط براى خدا باشد و انديشه و رفتار آدمى از هر چه رنگ غير خدايى دارد، آزاد شود.
اميد هدايت‌ چنين نيست كه افراد داراى صفات پنجگانه مزبور، اگر به عمران مساجد پرداختند، هدايت آنها تضمين شده باشد و هيچ نوع گمراهى در آنان يافت نشود، بلكه مى‌توان به هدايت اين افراد اميدوار بود.
«فعسى اولئك أن يكونوا من المهتدين»
و اين اميدوارى از جانب خدا نيست تا با علم خدا منافات داشته باشد، بلكه با توجه به زمينه تربيت و انحراف هر شخصى است.
مانند كشاورزى كه بذر به زمين مى‌پاشد و آبيارى مى‌كند با اينكه تمام اسباب ظاهرى را فراهم مى‌آورد، ولى باز مى‌گويد:
«اميد است اين زمين محصول خوبى‌دهد» و آن به خاطر زمينه پيدايش آفتى است كه چه‌بسا براى محصولش ممكن است پيش آيد، درحالى‌كه نسبت به خود او ثمربخش بودن زراعت، امر قطعى است.


#منافقان_و_جنگ‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_08, 07:17 PM
منافقان و جنگ‌

در طى بررسى آياتى از سوره توبه با رفتار و موضعگيرى منافقان در برخورد با جنگ و جبهه آشنا مى‌شويم.

1_غنيمت و راحت‌طلبى‌
يكى از ويژگيهاى منافقان در ارتباط با جنگ، راحت‌طلبى آنان است. قرآن، اين خصلتشان را اينگونه بيان مى‌كند:
«لَوْ كانَ عَرَضاً قَريباً أَوْ سَفَراً قاصِداً لَاتَّبَعُوكَ وَ لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ»
(اما گروهى از آنها چنانند كه) اگر غنايمى نزديك (و در دسترس) و سفرى سهل و آسان باشد، (به طمع دنيا) از تو پيروى مى‌كنند، ولى (اكنون براى ميدان تبوك) راه براى آنها دور آمد، (و پرمشقت جلوه كرد و از تو سر باز زدند).
مهمترين عاملى كه به انسان نيرو مى‌بخشد و او را در برابر مشكلات و دشواريها پابرجا نگه مى‌دارد و دنيا را در نظرش كوچك جلوه مى‌دهد، اعتقاد او نسبت به مبدأ و معاد و جهان غيب است، ولى از آنجا كه منافقان، فاقد چنين اعتقادى هستند، دنيا در نظرشان بسيار بزرگ و جذّاب است؛ بطورى كه تمام ارزشهاى انسانى را به‌خاطر منافع شخصى و ادامه زندگى حيوانى، زير پا گذاشته و تنها به فكر سودجويى و راحت‌طلبى و تن‌پرورى مى‌باشند. به عبارت ديگر، منافقان دنبال سود بى دردسر و آسوده مى‌باشند؛ و اين همان خصلت همه شيفتگان دنيا است كه هم به خود و زندگى دنيا علاقه فراوان دارند، هم به سود و ثروت؛ يعنى هم مى‌خواهند باقى باشند و هم در رفاه باشند.
حال، اگر جمع بين اين دو برايشان ممكن باشد كه چه بهتر و چنانچه سودجويى، خطرات و مشكلاتى را در پى داشته باشد، براى دور ماندن از خطر، از سود صرف‌نظر مى‌كنند. آيه فوق، همين مطلب را مورد اشاره قرار داده، مى‌فرمايد:
ولى (اكنون كه براى ميدان تبوك) راه براى آنها دور و پرمشقت است (سرباز مى‌زنند).


#بهانه_جويى_براى_تخلف‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_08, 07:19 PM
ويژگيهاى منافقان در ارتباط با جنگ

1_غنيمت و راحت‌طلبى‌

2_ بهانه‌جويى
بهانه‌جويى براى تخلف‌ دومين ويژگى منافقان كه آيات سوره توبه به آن اشاره كرده است، بهانه‌جويى براى شركت نكردن در جنگ است:

«وَ سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِاسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ انْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ انَّهُمْ لَكاذِبُونَ»
و به خدا سوگند ياد خواهند كرد كه اگر توانايى داشتيم، همراه شما حركت مى‌كرديم (ولى آنها با اين اعمال و دروغها، در واقع) خود را هلاك مى‌كنند و خدا مى‌داند، آنها دروغگويند.

منافقان كه انگيزه‌اى براى شركت كردن در جنگ نداشتند، هر جنگى كه واقع مى‌شد، درصدد عذرتراشى و بهانه‌جويى برمى‌آمدند.
در جريان جنگ تبوك كه از جهات گوناگون از ديگر جنگهايى كه تا آن روز واقع شده بود، مشكلتر مى‌نمود، خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمده، با طرح عذرهاى غير موجّه، تقاضا كردند كه آنها را از رفتن به جبهه، معاف دارد.
آنها گاهى گرمى هوا را مطرح مى‌كردند و گاهى مى‌گفتند اگر ما شركت كنيم ممكن است با ديدن زنهاى كافر به مشكل گرفتار شويم و اين اولين بار نبود كه به چنين حيله‌اى متوسل شدند، در جريان جنگ احزاب، براى فرار از جنگ عذرشان اين بود كه خانه‌هاى ما حفاظ ندارد، ولى قرآن تكذيب كرده، مى‌فرمايد:
«خانه‌هاى اينها بدون حفاظ نيست، اينها مى‌خواهند فرار كنند.
يكى از نكاتى كه از آيه فوق مى‌شود استنباط كرد، اين است كه براى تشخيص افراد ازجهت اعتقاد و عمل، به شعارها و ادعاهاى آنها اعتماد نكرده، گفتارشان را با اعمالشان بايد سنجيد؛ زيرا طرح شعارهاى جذّاب وسخنان زيبا از ناحيه منافقان و منحرفان، كار چندان مشكلى نيست.
بالاتر از اين، آنكه چنين افراد روباه صفت و منافق، براى فريب ديگران، به بعضى از ظواهر عمل كرده، سوگند ياد مى‌كنند كه به تمام اصول و ارزشهاى اسلامى معتقدند.
اينجاست كه بايد مسلمانان مواظب بوده، فريب قسمها و سخنان آنان را نخورند.


#اجازه‌_خواهى_براى_شركت_در _ جهاد...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_08, 07:22 PM
ويژگيهاى منافقان در ارتباط با جنگ

1_غنيمت و راحت‌طلبى‌
2_ بهانه‌جويى

3_اجازه‌خواهى براى شركت در جهاد

اجازه‌خواهى براى شركت در جهاد از ديگر نشانه‌هاى نفاق كه صفوف منافقان را از مؤمنان جدا مى‌سازد، اين است كه مؤمنان با كسب ايمان به خدا و روز آخرت، چنان محبتى به معبودشان پيدا كرده‌اند كه با تمام وجود در راه اعتلاى دين او كوشش نموده و موقعى كه نياز به وجودشان در جبهه جنگ احساس شود، خود را حاضر كرده و حتى قبل از وقوع جنگ، خود را براى آن آماده و مهيّا مى‌كنند.
آنان به محض احساس خطر، خود را موظف به دفاع از اسلام مى‌دانند و براى انجام وظيفه، دنبال كسب اجازه نمى‌روند و به فرموده قرآن:
«آنها كه به خدا و روز جزا ايمان دارند، هيچ گاه براى جهاد با اموال و جانهايشان از تو اجازه نمى‌گيرند.»
پس آنان به هيچ وجه شانه خالى نمى‌كنند مگر اين‌كه توان جسمى، مالى و امكانات لازم را در اختيار نداشته باشند كه در آن وقت دلهايشان از حسرت محروم شدن از جهاد، خون است.
ولى برعكس آنان، منافقان چون دچار ترديد و دودلى هستند، گاهى به محضر پيامبر صلى الله عليه و آله مى‌رسند و به صراحت اذن تخلف مى‌گيرند و گاهى نيز خود را آماده شركت در جبهه نشان داده و از پيامبر اذن شركت مى‌گيرند.
قرآن در اين باره مى‌فرمايد:
«انَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْاخِرِ وَارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فى‌ رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ»
تنها كسانى از تو اجازه (اين كار را) مى‌گيرند كه به خدا و روز جزا ايمان ندارند، و دلهايشان باشك و ترديد آميخته است. آنها در ترديد خود سرگردانند.
البته اذن گرفتن براى شركت آنان بدان اميد است‌كه پيامبر، آنان‌را معاف بدارد و اظهار بى‌نيازى از آنان كند.


#ايجاد_اضطراب_و_ترديد...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_08, 07:24 PM
ويژگيهاى منافقان در ارتباط با جنگ

1_غنيمت و راحت‌طلبى‌
2_ بهانه‌جويى
3_اجازه‌خواهى براى شركت در جهاد

4_ايجاد اضطراب و ترديد

وجود منافقان در جبهه و جنگ، نه‌تنها نفعى عايد مسلمانان نمى‌كند، بلكه تنها سبب ايجاد اضطراب و ترديد در بين صفوف مجاهدان مى‌گردد. قرآن در اين زمينه مى‌فرمايد:
«لَوْ خَرَجُوا فيكُمْ ما زادُوكُمْ الَّا خَبالًا وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ»
اگر همراه شما (بسوى ميدان جهاد) خارج مى‌شدند. چيزى جز اضطراب و ترديد، بر شما نمى‌افزودند و بسرعت در بين شما به فتنه‌انگيزى (و ايجاد تفرقه و نفاق) مى‌پرداختند.

علت اين اعمال منافقان در همه صحنه‌ها از جمله در ميدان جنگ اين بود كه آنان كسانى بودند كه اسلام و معارف مترقّى آن را مزاحم منافع شخصى و نامشروع خود پنداشته، بطور جدّى از آن منزجر بودند.
آنها در واقع، دشمنان قسم‌خورده اسلام و مسلمانان بودند كه اگر فرصتى پيدا مى‌كردند، تمام مسلمانان را به نابودى مى‌كشاندند؛ پيداست كه افرادى با اين ويژگيها اگر قدم به جبهه جنگ مى‌گذاشتند، كارى جز ايجاد شك، ترس و اضطراب در ميان سپاهيان اسلام، انجام نمى‌دادند.


#فتنه‌_گرى‌_به‌_دنبال_كار _شكنی...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_08, 07:27 PM
فتنه‌گرى‌ به‌ دنبال كارشكنيهاى منافقان در هنگام اعزام مبارزان به جنگ تبوك

خداى تبارك و تعالى به رسول اكرم صلى الله عليه و آله هشدار مى‌دهد كه اين اولين بار نيست كه اين گروه منافق به سمپاشى و تخريب، مشغول مى‌شوند، بايد به خاطر بياورى كه آنها در گذشته نيز مرتكب چنين كارهايى مى‌شدند:

«لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَكَ الْامُورَ»
آنها پيش‌از اين (نيز) اقدام‌به فتنه‌انگيزى كردند و كارها را بر تو دگرگون ساختند (و به‌هم ريختند).

آيه فوق، اشاره به سابقه آنان دارد كه «عبدالله ابن ابى» و يارانش در زمان جنگ احد توانستند يك سوم سپاه را از نيمه راه و از يارى پيامبر باز دارند، و بين مسلمانان اختلاف انداختند و يهود و مشركان را عليه مسلمانان تشويق و براى آنان جاسوسى كردند و در توضيح مطالب فوق لازم است متذكر شويم كه اگر كسى از جهت سياسى، اجتماعى، اقتصادى و ... موقعيتى پيدا كرد، افراد و گروههاى فراوان با انگيزه‌هاى مختلف به‌عنوان حامى، همراه و دوست، اطراف او را گرفته و هر كدام سعى مى‌كنند از ديگرى سبقت گرفته و مقرّب او باشند.
براى چنين شخصى، تشخيص اينكه كدام دسته در ادعايشان راستگويند و كدام دروغگو، تا حدودى مشكل است، ولى حوادث و مشكلاتى كه براى او پيش مى‌آيد، معيار خوبى براى شناخت افراد است. در زمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله نيز حوادث و مشكلاتى كه پيش مى‌آمد، يكى از معيارهاى شناخته‌ شدن دوستان از دشمنان بود.
يكى از اين حوادث، جنگ احزاب بود هنگامى كه چندين گروه ضد اسلامى همدست شده، براى درهم كوبيدن مسلمانان، مدينه را محاصره كردند، منافقين به‌ صورتهاى مختلف، شروع به فتنه‌انگيزى نمودند...


#صورت_های_مختلف_فتنه_انگیزی. ..


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:01 AM
صورت های مختلف فتنه انگیزی

منافقين به‌صورتهاى مختلف، شروع به فتنه‌انگيزى نمودند:

الف- در آن شرايط حساس كه مردم و نيروهاى رزمى، نياز شديد به تقويت روحيه داشتند، منافقان به بهانه اينكه خانه هاى ما حفاظ ندارد، سعى نمودند با خالى كردن صحنه، روحيه آنها را تضعيف كنند.
ب- در آن موقعيت كه نياز شديد به اتحاد و همبستگى بود، منافقان براى آنكه بين انصار و مهاجران، تفرقه بيندازند، رو به انصار نموده گفتند: اى مردم مدينه! اينجا، جاى ماندن نيست، به خانه‌هاى خود بازگرديد.
ج- براى آنكه اعتماد مردم را از پيامبر صلى الله عليه و آله سلب كنند، گفتند: وعده‌هايى كه خدا واسلامى اينگونه افراد به‌عنوان «احمق» معرفى شده‌اند.

امير مؤمنان على عليه السلام مى‌فرمايد:
اشتباه منافقان در اين زمينه، ريشه در اعتقادات باطل آنان دارد؛ زيرا آنها كشته و مجروح شدن در راه خدا را خسارت مى‌پندارند و از طرف ديگر، دورى از معركه و آسيب نديدن خود را به سبب اين مى‌دانند كه كسانى بوده‌اند كه جانب احتياط را از دست نداده و در جنگ شركت نكرده‌اند و اكنون در امان مانده و محفوظ و سالمند.


#احدى_الحسنيين‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:04 AM
احدى الحسنيين‌

«قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا الَّا احْدَى الْحُسْنَيَيْنِ» (توبه، آيه 52)
بگو آيا درباره ما جز يكى از دو نيكى را انتظار داريد (شهادت يا پيروزى).

اگر كسى با قصد تقرب به خدا و با انگيزه گسترش يا نگهدارى دين اسلام، با دشمن به مبارزه برخاست، يكى از دو راه را در پيش رو خواهد داشت:

الف- يا دشمن را شكست داده، بر او پيروز مى‌گردد كه اين خود، سعادتى بزرگ محسوب مى‌شود؛ زيرا اين توفيق و لياقت را پيدا كرده است كه دشمن خدا با دست او سركوب و دين الهى به‌واسطه او تثبيت شود و در پيشگاه خدا به‌عنوان يك مجاهد از مقام والايى برخوردار خواهد بود و اين همان «احْدَى الْحُسْنَيَيْنِ» (يكى از دو نيكى) است.

ب- يا در مبارزه با دشمن، كشته مى‌شود كه قرآن كريم آن را فوز عظيم دانسته و مى‌فرمايد:
«ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمِ»كشته شدن در راه خدا نجات و رستگارى بزرگ است.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره عظمت شهادت مى‌فرمايد:
«فَوْقَ كُلِّ بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فى‌ سَبيلِ اللَّهِ فَاذا قُتِلَ فى‌ سَبيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‌فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ»
بالاتر از هر نيكى، نيكى ديگرى است تا اينكه انسان در راه خدا كشته شود، كه ديگر هيچ نيكى بالاتر از آن نيست.


#شكست_از_ديدگاه_قرآن‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:07 AM
شكست از ديدگاه قرآن‌

از ديدگاه جوامع غير اسلامى، شكست خورده كسى است كه نتواند به هدفى كه دارد برسد، مانند اينكه تاجرى در تجارت خود سودى به دست نياورد، يا سرمايه را از دست بدهد؛ سياستمدارى مغلوب رقيب خويش گردد و يا جنگجويى دشمن بر او چيره شود؛ ولى شكست خورده از نظر قرآن كسى است كه معتقد به اصول اعتقادى و پايبند به احكام الهى نباشد و با قصور و تقصير خود از نور معارف اسلامى محروم مانده و برخلاف دستورهاى پروردگار، عمل كند و در نتيجه مورد غضب خداى قهار واقع شود.
و مغضوب او شدن، مساوى با شكست و سقوط قطعى است.
قرآن مى‌فرمايد:
«وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبى‌ فَقَدْ هَوى‌»
كسى كه غضب من بر او وارد شود، سقوط كرده است.
امام خمينى قدس سره در اين زمينه بيانات فراوانى دارند از جمله:
_اگر ما با سلامت ايمان از اين دنيا برويم، چه در جبهه‌هاى جنگ كه جبهه شهادت است و چه در جبهه‌هاى پشت جنگ كه آن هم جبهه جنگ و شهادت است، اگر ما نايل بشويم به فوز شهادت، باكى از اين نداريم كه در اين دنياى پرخوش عالم، ما شكست بخوريم شكست صورى يا پيروز بشويم پيروزى صورى.
اگر ما در آن مرحله از سير كه داريم [كوشش جهت تحقق اسلام‌] پيروز از كار درآييم، مرگ ما پيروزى است و حيات ما نيز پيروزى است. كوشش كنيد كه در آن ميدانى كه ميدان مبارزه بين اللَّه و شيطان است، ميدان مبارزه بين نفسانيت انسان و روح است، در آن ميدان پيروز بشويد كه اگر اين پيروزى به دست شما آمد، از هيچ شكستى باك نداشته باشيد كه آنها شكست نيست.


#حكمت_زكات‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:10 AM
حكمت زكات‌

«خُذْ مِنْ امْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ انَّ صَلوتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ» (توبه، آيه 103)
(اى رسول!) از اموال آنها، صدقه‌اى (زكات) بگير، تا (به اين وسيله) آنها را پاك سازى و پرورش دهى و به آنها (هنگام گرفتن زكات) دعا كن كه دعاى تو، مايه آرامش آنهاست؛ و خدا (به دعاى مؤمنان) شنوا و (به مصالح مؤمنان) داناست.

#زكات نوعى ماليات است كه بنا به نظر مشهور فقهاى شيعه به نُه چيز تعلّق مى‌گيرد.
هرگاه اين نه چيز به حد نصاب خود كه مقدار دقيق آن در كتابهاى فقهى بيان شده است، برسد بر هر فرد مسلمان، واجب است كه زكات آن‌را به دولت اسلامى بپردازد.
از دستور «خُذْ» در آيه مزبور، چنين استفاده مى‌شود كه رئيس دولت اسلامى مى‌تواند زكات را از مردم بگيرد، نه اينكه منتظر بماند كه اگر آنها مايل بودند، خودشان بپردازند.


نقش تربيتى و اجتماعى زكات‌

در آيه ياد شده، بعد از دستور گرفتن زكات، توسط پيامبر، مى‌فرمايد
«تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكّيهِمْ بِها» يعنى تو با «گرفتن زكات» آنها را پاك مى‌كنى و رشد مى‌دهى، اين دستور، اشاره به دو بعد، تربيتى و اجتماعى زكات دارد.
در بُعد #تربيتى، مؤمنان با پرداخت زكات از دنياپرستى، بخل و امساك، پاك مى‌شوند و نهال نوع دوستى، سخاوت و توجه به حقوق ديگران در آنها پرورش مى‌يابد.
در بُعد #اجتماعى، با پرداخت زكات، مفاسد و آلودگيهايى كه به خاطر فقر و اختلاف شديد طبقاتى و محروميت گروهى از جامعه ايجاد مى‌شود، از بين رفته، صحنه اجتماع از اين آلودگيها پاك مى‌شود و نيز همبستگى اجتماعى و رشد و پيشرفت اقتصادى در پرتو اين‌گونه برنامه‌ها، تأمين مى‌گردد.
بنابراين، حكم زكات هم
«#پاك_كننده_فرد_و_اجتماع‌ است (تُطَهِّرُهُمْ)
و هم #رشد_دهنده_بذرهاى_فضيلت_در_ا فراد
و هم سبب #پيشرفت_جامعه (تُزَكّيهِمْ)
و اين رساترين تعبير درباره زكات است.»


#قدردانى_و_سپاس_مايه_آرامش_ر وان‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:13 AM
قدردانى و سپاس، مايه آرامش روان‌

خداوند در پايان آيه، خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد:
اين فرمان الهى، بيانگر اين است كه حتى بايد در برابر انجام وظايف واجب از مردم تشكر و قدردانى نمود.
در روايات آمده است كه وقتى مردم، زكات خود را به خدمت پيامبر مى‌آوردند پيامبر صلى الله عليه و آله با جمله «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِمْ» به آنها دعا مى‌كرد.
اين دعا مايه آرامش خاطر آنها مى‌باشد، چرا كه از پرتو اين دعا، رحمت الهى، بر دل و جان آنها نازل مى‌شود، بگونه‌اى كه آن را احساس مى‌كنند، و نيز درمى‌يابند كه اگر بظاهر چيزى را از دست داده‌اند بهتر از آن را به دست آورده‌اند.


عرضه اعمال‌

«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ الى‌ عالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
بگو عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى‌بينند و بزودى به‌سوى داناى نهان و آشكار بازگردانده مى‌شويد و شما را به آنچه عمل مى‌كرديد، خبر مى‌دهد.
اين آيه بر چند مطلب دلالت دارد:

1- خدا و پيامبر و مؤمنان دراين دنيا و قبل‌از محكمه قيامت، اعمال ما را خواهندديد، چون بعد از اين كه فرمود:
خدا، پيامبر و مؤمنان اعمال شما را خواهند ديد مى‌فرمايد:
و سپس به محكمه الهى بازگردانده خواهيد شد و خداوند از اعمال شما خبر خواهد داد.
پس رؤيت خدا، پيامبر و مؤمنان قبل از قيامت و در اين دنياست.
رواياتى نيز كه در ذيل اين آيه وارد شده دلالت دارد كه اعمال ما بر پيامبر و امامان عليهم السلام عرضه مى‌شود.


2- رؤيت در اين آيه...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:16 AM
عرضه اعمال‌

«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ الى‌ عالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
بگو عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى‌بينند و بزودى به‌سوى داناى نهان و آشكار بازگردانده مى‌شويد و شما را به آنچه عمل مى‌كرديد، خبر مى‌دهد.
اين آيه بر چند مطلب دلالت دارد:

1- خدا و پيامبر و مؤمنان دراين دنيا و قبل‌از محكمه قيامت، اعمال ما را خواهندديد، چون بعد از اين كه فرمود:
خدا، پيامبر و مؤمنان اعمال شما را خواهند ديد مى‌فرمايد:
و سپس به محكمه الهى بازگردانده خواهيد شد و خداوند از اعمال شما خبر خواهد داد.
پس رؤيت خدا، پيامبر و مؤمنان قبل از قيامت و در اين دنياست.
رواياتى نيز كه در ذيل اين آيه وارد شده دلالت دارد كه اعمال ما بر پيامبر و امامان عليهم السلام عرضه مى‌شود.

2- رؤيت در اين آيه، به‌معناى ديدن است نه به معناى علم، چون علم خداوند به اعمال ما قبل از صدور اعمال حاصل است ولى تا اعمال از ما صادر نشده رؤيت آنها محال است و به همين جهت هم فرمود:
«سَيَرى‌» يعنى در آينده كه اعمال از شما سربزند خدا و ... آنها را مى‌بينند.
به‌عبارت ديگر منظور از رؤيت خداوند نسبت به اعمال، علم و بينايى فعلى خداوند است كه از صفات فعل و خارج از ذات حق هستند.
ثبوت اين رؤيت و بينايى متوقف است به وجود يافتن آنچه كه متعلق ديدن است و تا زمانى كه افعال ما در خارج محقق نشده رؤيت بالفعل هم به آن تعلق نمى‌گيرد و به همين جهت فرمود:
خدا، پيامبر و مؤمنان اعمال شما را خواهند ديد، يعنى هرگاه عملى از شما سر زند در محضر خداست و پيامبر و مؤمنان هم آن عمل را مى‌بينند.

3- مؤمنان در اين آيه گرچه با لفظ جمع و با الف و لام و ظاهر در عموم است ولى ما قطعاً مى‌دانيم كه همه مسلمانان نسبت به اعمال ديگران علم و آگاهى پيدا نمى‌كنند پس قطعاً اين مؤمنان تنها افراد خاصى را شامل مى‌شود.
اين آيه مطابق است با آيات شهادت كه پيامبر و بعضى از مؤمنان (امامان) را در زمره شاهدان اعمال برمى‌شمرد.
و روايات ذيل آن نيز بر شهادت پيامبر و امامان عليهم السلام در قيامت براى اعمال ما دلالت مى‌كنند و چون اداى شهادت فرع بر رؤيت اعمال است پس نتيجه مى‌گيريم كه آنان قبل از وقوع قيامت اعمال ما را ديده‌اند و اين آيه نيز همين معنا را افاده مى‌كند.

4- اعمال انسان، هم شامل افعالى است كه با جوارح خود انجام مى‌دهد و هم شامل‌اخلاق و اعتقادات و نيّات قلبى او مى‌شود و آيه، ديدن خدا، پيامبر و مؤمنان را نسبت به همه اينها اثبات مى‌كند و معلوم است كه چنين علمى براى پيامبر و مؤمنان از طريق عادى امكان‌پذير نيست.


#روايات_عرضه_اعمال‌

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:20 AM
روايات عرضه اعمال‌

در اينجا به دو نمونه از اين روايات اشاره مى‌كنيم:

_از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود:
«تُعْرَضُ الْاعْمالُ عَلى‌ رَسُولِ اللَّهِ اعْمالُ الْعِبادِ، كُلَّ صَباحٍ، ابْرارِها وَ فُجَّارِها فَاحْذَرُوها وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعالى‌ عَزَّوَجَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ...»
تمام اعمال مردم، هر صبح به پيامبر عرضه مى‌شود، اعمال نيكان و بدان، بنابراين مراقب باشيد و اين مفهوم گفتار خداوند است كه مى‌فرمايد «و قل اعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله ...»

_در روايتى از امام رضا عليه السلام آمده است كه شخصى به آن حضرت رسيد و از امام خواست كه براى او و خانواده‌اش دعا كند، امام فرمود:
«مگر من دعا نمى‌كنم؟ به خدا سوگند، اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه مى‌شود!» راوى مى‌گويد كه اين سخن بر من گران آمد، امام متوجه شد و به من فرمود:
«اما تَقْرَأُ كِتابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» هُوَ وَاللَّهِ عَلِىُّ بْنُ ابى‌ طالِبٍ»
آيا كتاب خداوند عزّ و جلّ را نمى‌خوانى كه مى‌گويد عمل كنيد كه خدا و پيامبرش و مؤمنان،عمل شما را مى‌بينند، به خدا سوگند او على بن ابى طالب [و امامان ديگر از فرزندان او] است.


#نقش_تربيتى_عرضه_اعمال‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:22 AM
نقش تربيتى عرضه اعمال‌

يكى از نيازهاى مهم انسان، نياز به مقبوليت است، يعنى انسان ذاتاً نياز دارد كه از طرف ديگران مورد تأييد و قبول واقع شود و بشدت مراقب است كه مبادا از او در حضور ديگران عملى سر بزند كه موجب ملامت و آبروريزى شود و همواره سعى و تلاش مى‌كند كه ديگران به او به‌ عنوان يك فرد مورد قبول نگاه كنند و شخصيت او را محترم شمارند.
با توجه به اين مقدمه، نقش مهمّ اعتقاد به عرضه اعمال، آشكار مى‌شود؛
زيرا اگر فردى بداند علاوه بر خداوند كه همه جا با اوست، پيامبر صلى الله عليه و آله و پيشوايان محبوبش همه روزه يا هر هفته از هر عملى كه انجام مى‌دهد اعم از خوب و بد آگاه مى‌شوند، بدون شك، بيشتر مراقب اعمال خود، خواهد بود و سعى مى‌كند با انجام كارهاى خوب و پرهيز از اعمال بد اين نياز روانى خود را ارضا كند؛
از اين رو هر فردى با انجام كارهاى خوب و پرهيز از كارهاى بد گامهاى بيشترى در راه رشد و تعالى برمى‌دارد.
از سوى ديگر وقتى شخصى مى‌فهمد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام از اعمال بد او ناراحت مى‌شوند، سعى مى‌كند از ارتكاب گناهان دورى كند.
در روايتى نيز آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود:
چرا شما (با اعمال زشتتان) رسول اللَّه صلى الله عليه و آله را ناراحت مى‌كنيد؟ شخصى از آن حضرت پرسيد:
چگونه ما آن حضرت را ناراحت كنيم؟
امام عليه السلام جواب داد:
آيا نمى‌دانيد كه اعمال شما بر آن حضرت عرضه مى‌شود؟ و زمانى كه آن حضرت صلى الله عليه و آله در اعمال شما گناهى ببيند، ناراحت مى‌شود، پس آن حضرت را مسرور كنيد نه غمگين.


#مسجد_ضرار...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:25 AM
مسجد ضرار

«وَالَّذينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ وَ ارْصاداً لِمَنْ‌حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ انْ ارَدْنا الَّا الْحُسْنى‌ وَاللَّهُ يَشْهَدُ انَّهُمْ لَكاذِبُونَ لا تَقُمْ فيهِ ابَداً لَمَسْجِدٌ اسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ اوَّلِ يَوْمٍ احَقُّ انْ تَقُومَ فيهِ، فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ انْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ افَمَنْ اسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‌ تَقْوى‌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ امْ مَنْ اسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‌ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فى‌ نارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمينَ» (توبه، آيات 107- 109)
و كسانى كه مسجدى ساختند براى زيان (به مسلمانان) و (تقويت) كفر و تفرقه ميان مؤمنان و كمينگاه براى كسى كه با خدا و پيامبرش از پيش مبارزه كرده بود، آنها سوگند ياد مى‌كنند كه نظرى جز نيكى (و خدمت) نداشته‌ايم، امّا خداوند گواهى مى‌دهد كه آنها، دروغگو هستند. هرگز در آن (مسجد به عبادت) نايست. آن مسجدى كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا شده، شايسته‌تر است كه در آن (به عبادت) بايستى. در آن مردانى هستند كه دوست مى‌دارند، پاكيزه باشند و خداوند، پاكيزگان را دوست دارد. آيا كسى كه شالوده بنيانش را بر تقواى خدا و خشنودى او بنا كرده بهتر است يا كسى كه اساس آن را بر كنار پرتگاه سستى بنا نموده كه ناگهان در آتش دوزخ فرو مى‌ريزد؟ و خداوند گروه ستمگر را هدايت نمى‌كند.


#شأن_نزول‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:26 AM
شأن نزول‌

در زمان جاهليت، مردى به‌ نام «ابوعامر» كه از عابدان و زاهدان مسيحى بود نفوذ زيادى در قبيله خزرج داشت و حتى خود، روزى از بشارت‌دهندگان ظهور پيامبر صلى الله عليه و آله بود.
با پيروزى مسلمانان در جنگ بدر و پراكنده شدن مريدان، او به مبارزه با اسلام برخاست و بدين جهت به مكّه رفت و در طرح و نقشه جنگ احد با كفّار همكارى نمود.
وى همچنين پس از پيروزى و گسترش روزافزون اسلام، به‌منظور فراهم ساختن لشكرى براى مبارزه با مسلمانان به روم رفت و از «هرقل» درخواست كمك نموده، جواب مساعد گرفت و ضمن نامه‌اى به منافقان نوشت كه با لشكرى از روم به كمك آنها خواهد آمد و از آنها خواست كه مركزى به‌عنوان كانون فعاليتهاى آينده او در مدينه بنا كنند.
منافقان بهتر اين ديدند كه اين كانون را زير نقاب مسجد تشكيل دهند؛ از اين رو گروهى‌از آنها نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و اجازه ساخت مسجدى براى افراد ناتوان، بيمار و از كارافتاده گرفتند و از پيامبر صلى الله عليه و آله خواستند كه آن را با نماز خود افتتاح كند.
چون پيامبر صلى الله عليه و آله، عازم جنگ تبوك بود، قرار شد بعد از بازگشت، پاسخى خداپسندانه دهد.
منافقان بعد از پايان جنگ و قبل از ورود پيامبر به مدينه دوباره تقاضاى خود را مطرح كردند.
در اين هنگام آيات مزبور نازل شد و پرده از اسرار كار آنها برداشت و پيامبر دستور آتش زدن و ويران كردن آن را داد و آنجا، محل ريختن زباله‌هاى شهر گرديد.

#اهداف_منافقان_از_ساختن_ مسجد_ضرار...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:29 AM
اهداف منافقان از ساختن مسجد ضرار

نخستين آيه مى‌گويد:
گروهى ديگر از آنها مسجدى در مدينه اختيار كردند كه هدفهاى شومى زير اين نام مقدس نهفته بود، كه اين اهداف عبارت بودند از:

الف- با اين عمل زيانى به مسلمانان برسانند.
اين معنا از كلمه «ضرار» كه به معناى زيان رساندن عمدى است به دست مى‌آيد.

ب- تقويت مبانى كفر و بازگشت دادن مردم به وضع قبل از اسلام.

ج- ايجاد تفرقه ميان صفوف مسلمانان؛ زيرا با اجتماع گروهى در اين مسجد، مسجد «قبا» كه در نزديكى آن بود و مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله كه از آن فاصله داشت از رونق مى‌افتاد و بتدريج، دو دستگى بين مسلمانان پديدار مى‌شد.

د- تأسيس مركز و كانونى براى عملى ساختن نقشه‌هاى شوم كسى كه با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود و سوابق او بر همگان روشن بود.


مقايسه‌اى بين مؤمنان و منافقان‌

قرآن كريم در ادامه اين آيات، به مقايسه‌اى بين مؤمنان و منافقان پرداخته، مى‌فرمايد مؤمنان به كسانى مى‌مانند كه براى بناى يك ساختمان، زمين بسيار محكمى را انتخاب كرده شالوده آن را با مصالحى پردوام و مطمئن بنا مى‌كنند، امّا منافقان به كسانى مى‌مانند كه ساختمان خود را بر لبه رودخانه‌اى كه سيلاب زير آن را بكلّى خالى كرده و هر لحظه‌ آماده سقوط است، بنا كرده‌اند و همان‌گونه كه چنين ساختمانى داراى ظاهر زيبا و بدون پايه و شالوده است، نفاق هم ظاهرى دارد بى‌محتوا، همان‌طور كه چنين ساختمانى هر زمان ممكن است فرو ريزد، مكتب اهل نفاق نيز هر لحظه ممكن است باطن خود را نشان دهد و به رسوايى بينجامد.


#مذهب_بر_ضد_مذهب‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:31 AM
مذهب بر ضد مذهب‌

استفاده از مذهب بر ضد مذهب، پديده و روش تازه‌اى نيست و همواره راه و رسم استعمارگران و دستگاههاى جبّار و منافقان در هر اجتماعى بوده است.
آنان از گرايشهاى خاص مردم براى اغفال و سپس استعمار آنها استفاده مى‌كنند و حتى از نيروى مذهب، بر ضد مذهب كمك مى‌گيرند. فلسفه ساختن پيامبران دروغين و مذاهب باطل نيز همين بوده كه گرايشهاى مذهبى مردم را در مسير دلخواهشان بيندازند.
بديهى است كه چون مبارزه آشكار بر ضد اسلام در محيطى مانند مدينه، آن هم در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و با آن نفوذ سريع اسلام ممكن نبود، منافقان ناچار بودند بى‌دينى را در لفافه مذهب و باطل را در لباس حق بپيچند و با لباس تزوير به ميدان بيايند، تا مردم ساده دل، جذب شده، نيات پليد آنها جامه عمل بپوشد.


دو شرط اساسى يك كانون اسلامى‌

از آيات مربوط به مسجد ضرار به دست مى‌آيد كه يك كانون فعال اسلامى بايد از دو عنصر مثبت تشكيل شده باشد:

الف- هدف ساختن آن از آغاز، پاك باشد «اسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ اوَّلِ يَوْمٍ».

ب- حاميان و پاسداران آن انسانهايى پاك، درستكار، با ايمان و مصمم باشند «فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ انْ يَتَطَهَّرُوا».


#لزوم_فراگيرى_معارف_دينى‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_24, 05:34 AM
لزوم فراگيرى معارف دينى‌

«وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِى‌الدّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ اذا رَجَعُوا الَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» (توبه، آيه 122)
شايسته نيست مؤمنان همگى (به‌سوى ميدان جهاد) كوچ كنند؛ چرا از هر گروهى، يك عده (به سوى مدينه) كوچ نمى‌كنند تا در دين فهم و بصيرت يابند و به هنگام بازگشت، قوم خويش را (با بيان احكام و معارف دين) بيم دهند، شايد (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى كنند.
انسان براى رسيدن به كمال، نياز به عمل آگاهانه دارد و انسان جاهل به كمال نمى‌رسد. پس بر همگان بويژه كسى كه مى‌خواهد عنوان مبلّغ دين را داشته باشد، لازم است به جهاد با جهل برخاسته، معارف دين را فراگيرد. چنانچه چنين توفيقى پيدا كرد، مهمترين شرطى را كه يك مبلّغ دينى بايد داشته باشد، به دست آورده است زيرا كه هم خود به سوى كمال، راه يافته است و هم مى‌تواند ديگران را بسوى آن راهنمايى كند.
پس لازم است عده‌اى از مردم، دامن همّت به كمر زده، معارف دين را فرا گيرند و در مرحله بعد، قشرهاى مختلف جامعه را با آن آشنا نمايند تا عملى برخلاف دستورهاى الهى انجام نگيرد و معارف دين، معيار تشخيص حق و باطل و نيك و بد باشد نه سليقه و ميل افراد. البته نه در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و نه امروز، براى همه افراد مقدور نبوده و نيست كه از شهر و ديار خود كوچ كنند و به حضور رهبران دينى بشتابند و احكام و معارف دين را از آنها كسب كنند پس بايد از هر منطقه‌اى، تعدادى به‌سوى مراكز علمى كوچ كنند و در مسائل دين، فهم و بصيرت يابند و بعد از فراگيرى علوم دينى برگردند و وظيفه انذار را انجام دهند.


منظور از تفقّه چيست؟

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_25, 09:21 PM
منظور از تفقّه چيست؟

در اصطلاح امروز، فقه، علم به احكام فرعى است و فقيه يعنى عالم به احكام تكليفى‌فرعى؛ ولى در آيه شريفه، منظور از آن فهم و شناخت عميق از اصول و فروع دين، احكام، عقايد و اخلاق است، چون در آخر آيه شريفه مى‌فرمايد:
تا بعد از تفقه، قوم خويش را انذار كنند و معلوم است كه انذار با بيان فقه اصطلاحى يعنى با بيان احكام عملى صورت نمى‌گيرد، بلكه احتياج به بيان اصول عقايد (به‌ويژه معاد) هم دارد.
پس بر مبلّغان دينى است خود را به سلاح علم و عمل مجهز سازند و با مطالعه و تحقيق در مسائل اعتقادى، اخلاقى و عملى، آمادگى جوابگويى به سؤالات و شبهات مردم را در خود ايجاد كنند و بعداز اينكه توشه علمى مناسبى تهيه ديدند، براى انذار مردم قدم بردارند.


وظيفه مردم در قبال مبلّغان دينى‌

بطور يقين، اگر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام در ميان مردم بودند، به كار تبليغ و ترويج دين مبين اسلام، مبادرت مى‌ورزيدند.
اين وظيفه بسيار مهم و مقدس، بعد از آنان به مبلّغان دينى واگذار شده است.
مردم بايد توجه داشته باشند كه هنگامى كه يك عالم دين، آيات الهى و روايات معصومين عليهم السلام را براى آنان بيان مى‌كند و آنها را از مخالفت با دستورهاى پروردگار بر حذر مى‌دارد، كارى را انجام مى‌دهد كه اگر خود رسول‌اللَّه صلى الله عليه و آله در ميان ما بود، انجام مى‌داد. بدين جهت بايد با جان و دل به سخنان مبلّغان دينى توجه نمود و از مخالفت با قوانين الهى بطور جدّى پرهيز كرد.


#پایان_سوره


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_04_25, 09:24 PM
پرسش‌ ها

1- چرا در آغاز سوره برائت «بسم‌اللّه ...» نيامده است؟

2- سبب لغو يك جانبه پيمان مشركان چه بود؟

3- نحوه ابلاغ سوره برائت به مردم مكه چگونه مى‌تواند افضليت حضرت على عليه السلام را نشان دهد؟

4- چرا مى‌توان به مشركان در حال جنگ، براى شنيدن كلام وحى پناهندگى داد؟

5- قرآن، عمران مساجد را شايسته چه كسانى مى‌داند؟

6- هدف منافقان از شركت در جنگ چه بود؟

7- چند نمونه از بهانه‌جوييهاى منافقان براى شركت نكردن در جنگ را بنويسيد.

8- آيه «وَ فيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ» چه معنايى دارد؟ توضيح دهيد.

9- معيار شناخت دوست از دشمن چيست؟

10- واكنش منافقان در برابر پيروزى يا شكست مسلمانان چه بوده است؟

11- چرا مؤمنان شكست‌ناپذيرند؟

12- معناى جهاد با منافقان چيست؟

13- خداوند، ثروتمندانى‌را كه براى‌شركت درجهاد عذر مى‌آورند، چگونه معرفى نموده‌است؟

14- نقش تربيتى و اجتماعى زكات را تشريح كنيد.

15- منظور از عرضه اعمال بر پيامبر و مؤمنان چيست؟

16- اثر تربيتى عرضه اعمال را بنويسيد.

17- اهداف منافقان از ساختن مسجد ضرار چه بود؟

18- دو شرط اساسى هر كانون اسلامى چيست؟

19- منظور از تفقّه در آيه قرآن چيست؟


https://t.me/shahrenuraniquran