PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معارفی از سوره های قرآن(سوره ی اعراف)



دژدان
2018_02_15, 10:47 PM
besm5


معارف قرآن, جلد 2
نویسنده, جمعی از نویسندگان
فصل سوم
معارفى از سوره اعراف

..5.....

دژدان
2018_02_15, 10:48 PM
فصل سوم,معارفى از سوره اعراف‌

سوره اعراف، مكى و داراى 206 آيه است. اين سوره نيز مانند ديگر سوره‌هاى مكى براى محكم كردن عقايد مسلمانان به مسائل اعتقادى اشاره داشته و مباحث مبدأ و معاد را مورد تأكيد قرار مى‌دهد.
در ضمن سوره‌اى است كه با بيان سرگذشت اقوام گذشته، مشركان را از انكار دعوت پيامبران برحذر مى‌دارد تا در نتيجه گرفتار عذاب الهى نشوند.
نام اين‌سوره، ازداستان اصحاب اعراف كه در آيات 46 تا 49 آن بيان شده، گرفته شده است.
فشرده مطالب سوره‌ در آغاز، به مسأله مبدأ و معاد و مورد سؤال قرار گرفتن همه مردم، حتّى پيامبران در روز قيامت پرداخته است. سپس داستان خلقت آدم عليه السلام و سجده ملائكه و سرپيچى شيطان را متذكر گرديده و دشمنى شيطان با آدم را به همه انسانها يادآورى مى‌نمايد.
در ادامه، به سكونت آدم در بهشت، فريب خوردن او از وسوسه‌هاى شيطانى، خروج از بهشت و در نهايت به توبه او اشاره دارد.
پس از آن بنى‌آدم را مورد خطاب قرار داده و چند دستور مبنى بر فريب نخوردن از شيطان و پذيرش دعوت پيامبران را صادر مى‌كند.
در قسمت ديگرى از اين سوره به زندگى با صفا و صميميت بهشتيان در بهشت و زندگى همراه با درگيرى و نزاع دوزخيان اشاره كرده و گفتگوى بين بهشتيان و دوزخيان را بيان مى‌كند؛ در اين قسمت به داستان اصحاب اعراف در قيامت نيز مى‌پردازد.

دژدان
2018_02_15, 10:50 PM
معارفى از سوره اعراف‌

در اين قسمت به داستان اصحاب اعراف در قيامت نيز مى‌پردازد.
سپس به بيان سرگذشت اقوام پيشين و مخالفت آنان با دعوت پيامبران پرداخته و جزئياتى ازدعوت پيامبرانى چون حضرت نوح؛ هود، صالح، لوط و شعيب عليهم السلام را تشريح مى‌كند.
پس از آن به تفصيل داستان حضرت موسى عليه السلام و برخوردهاى او با فرعونيان را شرح داده و در نهايت نابودى فرعونيان و پيروزى مستضعفان را گوشزد كرده و فرازهاى مهم تاريخ عبرت‌انگيز بنى‌اسرائيل بعد از نجات يافتن از دست فرعونيان را بازگو مى‌كند، مانند:

- تقاضاى بت‌پرستى به هنگام مشاهده بت‌پرستان‌
- گوساله‌پرستى و گمراه شدنشان به‌وسيله سامرى در زمان غيبت حضرت موسى و رفتن وى به ميقات مناجات‌
- تقاضاى نابجاى ديدن خدا از جانب برگزيدگان آنان‌
- يادآورى نعمتهاى منّ و سلوى‌ و باب آمرزش گناهان‌
- بيان داستان تجاوزگران به حكم حرمت صيد در روز شنبه و قهر پايدار خداوند بر آنان‌
- يادآورى داستان بلعم باعورا و گمراهى و فرجام او
در پايان سوره، بار ديگر به مسأله مبدأ و معاد بازگشته و دستوراتى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و مؤمنان داده است.

#بازپرسى_عمومى_در_قيامت‌...

دژدان
2018_02_15, 10:53 PM
بازپرسى عمومى در قيامت‌




«فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذينَ ارْسِلَ الَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلينَ» (اعراف، آيه 6)

پس به يقين از كسانى كه پيامبران را بسوى آنها فرستاديم، پرسش خواهيم نمود و از پيامبران (نيز) سؤال مى‌كنيم.

اين آيه، اشاره به يك بازپرسى عمومى در روز قيامت دارد. در آن روز از تمام كسانى كه پيامبرانى بسوى آنها فرستاده شده، سؤال خواهد شد، نه‌تنها از امّتها سؤال مى‌شود، بلكه از پيامبران نيز در مورد اداى رسالتشان سؤال خواهد شد.
حديثى از على عليه السلام در مورد چگونگى پرسش از رسولان، نقل شده است كه فرمود:
پيامبران را نگه مى‌دارند و از آنها سؤال مى‌كنند كه آيا رسالت خويش را به امّتها رسانده‌اند يا نه؟ آنها پاسخ مى‌گويند كه اين وظيفه را انجام داده‌اند.
پاسخ به يك سؤال‌ ممكن‌است سؤال شود، خدا به همه چيز عالم است و همه ما در محضر خدا هستيم، پس چه نيازى به پرسش از انبيا و امتها دارد؟
☆جواب اين است كه سؤال براى دانستن و درك واقعيت در مورد خداوند عالِم و آگاه به پنهان و آشكار، معنا ندارد، بلكه منظور، توجه دادن به خود شخص و اتمام حجت به او و امثال اوست؛ درست مثل اين است كه ما به شخص فراموشكارى خدمتهاى زيادى كرده باشيم، و او در عوض مرتكب خيانتهايى شده باشد، و همه اين مسائل، پيش ما روشن باشد، اما او را مورد بازخواست قرار مى‌دهيم و مى‌گوييم: آيا ما اين همه به تو خدمت نكرديم؟ و آيا تو حق اين خدمتها را ادا كردى؟
اين سؤال براى كسب علم نيست، بلكه براى تفهيم طرف مقابل يا احياناً تفهيم ديگران است.

#مراحل_مختلف_در_قيامت‌...

دژدان
2018_02_15, 10:57 PM
مراحل مختلف در قيامت‌

شايد عدّه‌اى تصوّر كنند، اين آيه با آيات ديگر كه سؤال در قيامت را نفى مى‌كند، سازگار نيست، مانند آيه 39 سوره الرحمن:



«فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ انْسٌ وَ لا جانٌّ»
در آن روز از هيچ كس از انس و جن، سؤال نمى‌شود.

بايد گفت از مجموعه آيات مربوط به پرسش و پاسخ در قيامت، چنين استفاده مى‌شود كه مردم در قيامت، مراحل مختلفى را مى‌پيمايند؛ در مراحلى هيچ پرسشى از آنان نمى‌شود، حتى مُهر بر دهان آنان مى‌گذارند و فقط اعضاى پيكر آنها، چگونگى اعمالشان را بازگو مى‌كنند.
در مرحله ديگر مهر از زبان آنان برداشته مى‌شود و به سخن مى‌آيند و از آنها پرسش مى‌شود، زيرا با گواهى اعضاى بدن و روشن شدن حقايق، ناگزير از اعتراف هستند.

علّت سجده‌نكردن شيطان‌



«قالَ ما مَنَعَكَ الَّا تَسْجُدَ اذْ امَرْتُكَ، قالَ انَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنى‌ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ» (اعراف، آيه 12)

خداوند (به شيطان) فرمود: در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريده‌اى و او را از گِل!

#معناى_سجده_براى_آدم_چيست...؟

سراج منیر
2018_02_16, 10:41 PM
سلام مدیر محترم ممنون از مطالب زیبایی که گذاشتین...4gol....

دژدان
2018_02_19, 03:28 PM
معناى سجده براى آدم چيست؟

#عبادت به معناى اظهار عبوديت و بندگىِ عابد و ربوبيت و الوهيت معبود است.
#عبد و بنده يعنى موجودى كه مالك هيچ چيز حتى وجود خودش نيست و خودش هر چه در اختيار دارد، از آنِ مولايش مى‌باشد و به قول مشهور:

farfallina-viola«الْعَبْدُ وَ ما بِيَدِهِ مِلْكُ مَوْلاهُ»
عبد (خودش) و هر چه در اختيار دارد، ملك مولايش مى‌باشد.farfallina-viola

#عبادت به عملى مى‌گويند كه حاكى از خضوع، اظهار عبوديت، بندگى و مملوكيت نسبت به مولا و اقرار به مالكيت و ربوبيت او باشد.
بنده مى‌تواند با اعمال مختلفى بندگى و مملوكيت خويش و ربوبيت و الوهيت مولايش را اظهار كند مثلًا براى نشان دادن اين معنا با احترام و خضوع در مقابل مولايش بايستد، اوامر او را بدون چون و چرا اطاعت كند، پشت سر او راه برود، در مقابل او خم شود يا به خاك بيفتد و هر كدام از اعمال فوق مى‌تواند مصداق عبادت باشد همچنان كه مى‌تواند فقط به عنوان تكريم و احترام باشد؛ البته اظهار عبوديت عابد و ربوبيت معبود در بعضى از اعمال آشكارتر است و سجده كردن و به خاك افتادن بيشترين ظهور را در عبادت دارد.
#عبادت جز در برابر خدا انجام نمى‌گيرد، گرچه ممكن است فردى مشرك باشد و دو رب را در مالكيت خود شريك بداند و نسبت به آن دو اظهار بندگى كند؛ يا فردى كافر و گمراه شده و غير خدا را رب و مالك خود دانسته و در مقابل او اظهار عبوديت كند.

#خداوند_تنها_مولا_و_مالك...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 03:33 PM
خداوند تنها مولا، مالك

خداوند تنها مولا، مالك و ربّ جهان آفرينش است و عبادت تنها سزاوار اوست وشايسته نيست كه بندگان او، غير او را به ربوبيت بپذيرند و در قبال غير او اظهار بندگى كنند، از اين روست كه پيام‌رسانان او حق نداشته‌اند بندگان را به پرستش غير او بخوانند:


farfallina-viola«وَ لا يَأْمُرَكُمْ انْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِكَةَ وَالنَّبِيّينَ ارْباباً ايَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ»(هيچ پيامبرى حق ندارد امر كند) كه ملائكه و پيامبران را به ربوبيت بپذيريد، آيا شما را به كفر امر مى‌كند؟!farfallina-viola

بنابراين امر به سجده بر آدم عليه السلام به‌معناى امر به اظهار عبوديت و بندگى ملائكه و ربوبيت آدم عليه السلام نبوده است چون چنين اظهار عبوديتى نه در مقابل غير خدا صحيح و جايز است و نه خداوند مستقيم يا غير مستقيم به چنين كارى فرمان مى‌دهد بلكه به‌معناى امر به اظهار خضوع و تسليم در برابر كرامت، فضيلت و شايستگى آدم عليه السلام بوده است و سجده ملائكه نيز نسبت به آدم فقط اظهار و اعتراف به اين معنا نسبت به آن بزرگوار بود.

#فرمان_خداوند_برای_سجده_آدم. ..


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 03:35 PM
فرمان_خداوند_برای_سجده_آدم

از اينكه خداوند به ملائكه امر كرد كه براى آدم سجده كنيد، معلوم مى‌شودكه سجده عملى نيست كه صرفاً و ذاتاً عبادت باشد بلكه مى‌تواند به‌عنوان عبادت باشد و يا به‌عنوان اعتراف به كرامت يا به عناوين ديگر و سجده‌كردن به نيت اظهار بندگى براى غير خداوند حرام است اما به‌عنوان اعتراف به كرامت و غير آن حرام نمى‌باشد همچنان‌كه يعقوب و فرزندانش در مقابل يوسف به‌عنوان اعتراف به كرامت و فضيلت او، سجده كردند.
البته با توجه به اينكه سجده در بين اعمال ديگر بيشترين ظهور را در عبادت و اظهار بندگى دارد، ذوق دينى حكم مى‌كند كه جز موارد خاصى كه خداوند دستور داده حتى براى اعتراف به كرامت نيز در مقابل اولياى خدا سجده نكنيم و به خاك نيفتيم.
اين كار ممكن است پيامدهاى بد ديگرى نيز داشته باشد؛ مثلًا افراد عامى و كم اطلاع نتوانند معناى صحيح اين عمل را درك كنند و كم‌كم منحرف شده و به غلو بيفتند و يا دشمنان، اين عمل را بهانه كرده و از آن عليه اسلام و شيعه چماق تكفير بسازند.
از طرف ديگر سجده ملائكه براى آدم علاوه بر اظهار خضوع نسبت به آدم و اعتراف به كرامت و فضيلت او، عبادت و اظهار اطاعت محض از آمر يعنى خداوند هم بود
همچنان كه سجده يعقوب و فرزندانش براى يوسف عليه السلام، هم اعتراف به فضيلت و كرامت او بود و هم اظهار بندگى و شكر نسبت به خداوند كه چنين مقامى را به او عطا كرده و در هر دو مورد، آدم و يوسف عليهما السلام در حقيقت قبله بودند و مسجود حقيقى ذات حضرت حق بود همچنان كه ما كعبه را قبله‌گاه خود مى‌گيريم و با سجده به‌سوى كعبه خدا را عبادت مى‌كنيم.


#دليل_سجده_نكردن_شيطان

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 03:37 PM
دليل سجده نكردن شيطان‌

دليل سجده نكردن همان كفر، خودبينى و استكبار ابليس بود.


«ابى‌ وَاسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ»
سرپيچى كرد و استكبار ورزيد و از كافران بود.

او گرچه به خالقيت خدا اعتراف داشت (خَلَقْتَنى‌ ... وَ خَلَقْتَهُ) و گرچه قدرت خدا را بالاتر و برتر مى‌دانست و از همين رو از خدا مهلت خواست (انْظِرْنى‌) ولى در جنب شرافت و كرامت حق‌تعالى براى خود نيز شرافت و كرامت قائل بود و به جهت همين استقلال در شرافت و كرامتى كه براى خود قائل بود، به آدم سجده نكرد و او را شايسته مسجود بودن ندانست و با خدا به منازعه پرداخت.
او در توجيه سجده نكردن خود نيز همين توهمات را مطرح كرد. اول اينكه به ملاك مسجود بودن آدم توجه نكرد.
...4gol....خداوند فرموده بود:
من آفريننده بشرى از خاك هستم پس آن‌گاه كه او را استوار ساختم و از روح خود در او دميدم، براى او به سجده بيفتيد.
از اين كلام خدا استفاده مى‌شود كه ملاك مسجود بودن آدم عليه السلام، آفرينش خاكى اونبود بلكه چون آدم حامل روح الهى بود، برترى و كرامت يافت و ملائكه موظف شدند به حامل روح الهى سجده كنند و اظهار خضوع نمايند ولى شيطان اين مطلب را ملاحظه نكرد و آفرينش خاكى آدم را پست‌تر از آفرينش نارى (آتشى) خود شمرد و دوم اينكه بر فرض خداى تعالى ملائكه و شيطان را مأمور به سجده بر مخلوق خاكى محض كرده بود، باز براى شيطان مجال اعتراض و سرپيچى نبود و حق نداشت آفرينش نارى خود را برتر بشمرد زيرا نه آتش داراى شرافت ذاتى است و نه خاك، شرافت فقط از آنِ خداست و در جهان خلقت آن كه به خدا تقرب جويد، شريف مى‌شود و آنچه از خدا دورى گزيند، ذليل و پست مى‌گردد. او در اينجا بايد شرافت را فقط به خدا انتساب مى‌داد و با لحاظ حق مولويت و ربوبيت خدا، امر صريح خدا را امتثال مى‌كرد و به خودش مى‌گفت كه حتما در اين مخلوق خاكى شايستگى‌هايى است كه چنين كرامتى يافته و بدون شك امر خدا بدون مصلحت نيست گر چه مصلحت آن معلوم نباشد.


#اقتضاى_عبوديت_و_بندگى...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 03:39 PM
اقتضاى عبوديت و بندگى

اقتضاى عبوديت و بندگى, اطاعت محض از مولاست همچنان كه اقرار به علم و حكمت حق‌تعالى نيز اذعان به صحيح بودن امر او را در پى دارد.
خداوند نيز در توبيخ شيطان بدون اينكه استدلال او را ابطال كند، به وظيفه اطاعت محض و بى‌چون و چرا از امر توجه داده و مى‌پرسد:
آن‌گاه كه تو را امر به سجده كردم، چه چيز تو را از سجده كردن بازداشت؟
استكبار و كفر پنهان ابليس‌ شيطان گرچه معتقد به خالقيت، قاهريت و ربوبيت تكوينى حق‌تعالى بود ولى اين اعتقاد، اصيل و واقعى نبود.
و از همان ابتدا براى خودش در جنب عزّت، شرافت و استقلال حق تعالى، عزت، شرافت و استقلال قائل بود ولى اين اعتقاد باطنى‌اش را مستور داشته و زمينه‌اى براى ظهور اين اعتقادش پيش نيامده بود.
شيطان از جمله جنيانى بود كه با عبادت مدارج ترقى را طى كرده و در زمره ملائكه قرار گرفته بود و در اينجا امر به سجده بر آدم عليه السلام متوجه او نيز شد. قبل از اين امر، او خود را شايسته مقام قدس ملائك مى‌ديد و خود را در اين مقام مى‌يافت و با ملائك به پيشگاه خداوند پيشانى بندگى بر خاك مى‌ساييد و اين اظهار ذلت و عبوديت مطابق ميل‌و هواى او بود ولى وقتى امر سجده بر آدم متوجه او گشت و مأمور شد به موجودى خاكى اظهار خضوع كند و در برابر كرامت و فضيلت او كرنش نمايد، نتوانست اعتراض، استكبار و كفر و عناد خويش را پنهان كند و كفر مستور او آشكار گشت.


#عبرت_از_سرانجام_ابليس‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 03:44 PM
عبرت از سرانجام ابليس‌

تمام بدبختى شيطان، زاييده تكبّر و خود بزرگ‌بينى او بود، تا جايى كه علم و حكمت خداوند را انكار كرد و به فرمان او خرده گرفت. بدين جهت، به جاى بزرگى، پستى و ذلّت را براى خويش خريد و مغضوب و رانده درگاه الهى شد.
اين آزمون بزرگى براى انسانهاست تا بدانند: تكبّر، خود بزرگ‌بينى، فخر فروشى و انحراف از مسير تواضع و فروتنى در مقابل خداوند و انسانها، سرانجام شومى دارد.
امام على عليه السلام در خطبه قاصعه در نكوهش كبر و خودخواهى چنين مى‌گويد:
از كار خدا درباره شيطان عبرت گيريد، كه [عبادت و] بندگى طولانى و كوشش فراوانِ او را به‌خاطر لحظه‌اى سركشى، تباه ساخت.
او شش هزار سال عبادت كرده بود- كه معلوم نيست از سالهاى دنيا بوده يا سالهاى آخرت- پس چه كسى بعد از ابليس با داشتن چنين گناهى از كيفر خدا مصون مى‌ماند.


اخطار به فرزندان آدم‌


«يا بَنى‌ آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما اخْرَجَ ابَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْاتِهِما انَّهُ يَريكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ انَّا جَعَلْنَا الشَّياطينَ اوْلِياءَ لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ» (اعراف، آيه 27)
اى فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد چنان‌كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد، لباسشان را از تنشان بيرون آورد تا عورتشان را به آنان نشان دهد، همانا او و همكارانش شما را مى‌بينند از جايى كه شما آنها را نمى‌بينيد، همانا ما شيطانها را سرپرست كسانى قرار داديم كه ايمان نمى‌آورند.


#تقوا_پوشاننده_معايب‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 03:46 PM
تقوا، پوشاننده معايب‌

اين آيه[آیه ۲۷] اگر چه با خطاب «بنى آدم»، شروع شده، ولى برحسب معنا ادامه آيه قبل است كه خداوند فرمود:
☆اى فرزندان آدم! ما بر شما لباسى فروفرستاديم كه عورتهاى شما را مى‌پوشاند و نيز پوششى زيبا نازل كرديم، و لباس تقوا بهتر است كه آن از آيات خداست، شايد ايشان متذكر شوند.
بنابراين، معناى آيه چنين مى‌شود:
☆اى فرزندان آدم! بدانيد كه براى شما معايب و نواقص باطنى است كه آشكار شدن آنها باعث رسوايى شماست همچون عورت ظاهرى كه آشكار شدنش باعث رسوايى و عار است و جز لباس تقوا، چيزى آنها را نمى‌پوشاند و خداوند براى پوشاندن آنها، شما را به‌وسيله فطرت و پيامبران به لباس تقوا راهنمايى كرد تا با آن زشتيهاى باطنى خود را بپوشانيد و مانع ظهور آنها شويد زنهار كه شيطان فريبتان ندهد و جامه فطرى تقوا را كه خدا بر شما پوشانده، از تنتان بيرون نكند همانطور كه از تن پدر و مادرتان (آدم و حوا) بيرون كرد و عورتهاى مخفى آنها را بدانان نماياند.


#خطر_فريب_شيطان‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 03:48 PM
خطر فريب شيطان‌

جمله «او و همكارانش شما را مى‌بينند از جايى‌كه شما آنها را نمى‌بينيد»، در واقع اخطار براى تمام فرزندان آدم و تأكيد بر دورى از فريب شيطان است و مى‌فهماند كه راه نجات از فتنه‌هاى ابليس، بسيار باريك است؛ زيرا وى طورى به انسان نزديك مى‌شود و او را مى‌فريبد كه فريب خورنده نمى‌فهمد.
جمله پايانى آيه

«انّا جعلنا الشياطين اولياء لِلّذين لا يؤمنون»
پاسخ به اين پرسش است كه خداوند دادگر و مهربان چرا دشمنى قدرتمند را بر انسان، مسلط ساخته است؛ دشمنى كه هيچ‌گونه موازنه‌اى ميان توانايى انسانها و قدرت او نيست هر جا كه بخواهدمى‌رود، بدون اينكه كسى حضورش را احساس كند؟
اين آيه در پاسخ مى‌گويد ما شياطين را سرپرست و ولىّ افراد بى‌ايمان قرار داديم يعنى امكان ورود شيطان به قلب و حكومتش بر اعضا، به دست خود انسانهاست.
شيطان وارد بدن و قلب افراد بى‌ايمان مى‌شود. بنابراين، براى او در وجود بندگان خالص خدا و مؤمنان، جايى نيست.


#آراستگى_به_هنگام_عبادت‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 03:51 PM
آراستگى به هنگام عبادت‌



farfallina-viola«يا بَنى‌ ادَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَاشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا انَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ» (اعراف، آيه 31)

اى فرزندان آدم، زينت خود را هنگام رفتن به مسجد با خود برداريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد، همانا خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.farfallina-viola


زينت چيست؟

#زينت چيزى است كه به‌وسيله آن عيوب و موجبات نفرت از بين مى‌رود يا پوشيده مى‌گردد و صاحب زينت به‌وسيله آن زيبا و دوست‌داشتنى مى‌گردد.
#زينت داراى انواع و اقسامى است از جمله:
...1gol....زينت نفسانى و معنوى
مانند علم، تقوا، اعتقادات حق، اخلاق پاك و نيكو،
...1gol....زينت جسمانى مانند نيرومندى، موزون بودن بدن، زينت خارجى مانند مال، اولاد و مقام.
در آيه فوق زينت به صورت مطلق و بدون قيد آمده و ظاهراً همه اقسام را در برمى‌گيرد.


#نفى_آداب_جاهلى‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 03:52 PM
نفى آداب جاهلى‌

در جاهليت عرب بعضى از اقوام و قبايل آداب غلط و ناپسندى داشتند.
در اين آيه[آیه ۳۱] دو مورد از آنها را نفى مى‌كند.
...1gol....اول اين‌كه بعضى از قبايل عريان براى طواف خانه كعبه وارد مسجد الحرام مى‌شدند و فقط زنان با آويزان كردن دو تكه پارچه عورتين خود رامى‌پوشاندند.
مردان آنان در روز و زنانشان در شب به طواف خانه مى‌رفتند و معتقد بودند كه نبايد با لباسى كه در آن گناه شده، طواف خانه كرد و به مسجد داخل شد و خارج شدن از لباس را به هنگام طواف، نماد و تفأّلى براى خارج شدن از گناهان و پاك و بى‌پيرايه گشتن مى‌دانستند.
...1gol....دوم اينكه در طول مدت احرام از خوردن غذاهاى خوب و لذيذ خوددارى مى‌كردند و اندكى طعام بخور و نمير اكتفا مى‌نمودند و اين اعمال را تعظيم خانه مى‌شمردند.
خداوند در اين آيه شريفه اين عادات جاهلى را مردود شمرد و دستور داد در هنگام وارد شدن به مساجد براى نماز يا طواف خانه خدا، هم با پوشيدن لباس عورت خود را بپوشانند و هم به زينتهاى ديگر اعم از زينتهاى مادى مانند لباس فاخر، عطر زدن، شانه‌كردن مو و زينتهاى معنوى مانند ايمان، تقوا و حضور قلب آراسته گردند و هم زينتهاى خارجى مانند اموال و اولاد را باخود همراه ببرند.
تا از اموال درجهت رفع حوائج ديگران بهره گيرند و فرزندان را با نماز و عبادت آشنا و مأنوس سازند و هم در ايام حج و ديگر ايام از خوردنيها و آشاميدنيها و ديگر نعمتهاى خدا به اقتصاد و ميانه‌روى بهره گيرند.


#چند_نكته‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 04:25 PM
چند نكته‌

...1gol....اول, با توجه به آنچه گذشت، معلوم شد كه آراستگى، نظافت و استفاده صحيح از زينتهاى دنيا كارى پسنديده و شايسته است.
متأسفانه هميشه كج‌فهمانى هستند كه زهد و بى‌اعتنايى به دنيا را به ترك زينتهاى دنيا و ژنده‌پوشى و ... تفسير مى‌كنند و استفاده از زينتهاى دنيوى را كارى ناپسند و دور از شأن مؤمنان مى‌پندارند درحالى‌كه زهد به‌ معناى دلبستگى و تعلق نداشتن به دنيا و نعمتهاى زودگذر و زوال‌پذير آن است نه استفاده نكردن از نعمتها و زينتهاى دنيا.
...4gol....امام صادق عليه السلام فرمود:
وقتى حضرت امير عليه السلام ابن عباس را براى احتجاج روانه كرد، او بهترين لباسش را پوشيد و با بهترين عطر خود را خوشبو كرد و بر بهترين مركبش سوار شد و به‌ سوى آنان رفت.
خوارج چون او را مشاهده كردند به انكار گفتند:
اى‌ابن‌عباس در حالى‌كه تو در نزد ما بهترين افراد هستى، آيا چنين لباسى مى‌پوشى؟
ابن عباس در جواب گفت: اين اولين مطلبى است كه در مورد آن با شما مخاصمه مى‌كنم بعد آيه «قل من حرّم ...» و آيه «خذوا زينتكم ...» را خواند.


#دوم_تجمّل_و_آراستگى...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 04:27 PM
تجمّل و آراستگى
...1gol....دوم, در تجمّل و آراستگى بايد نيت صحيح باشد و به انگيزه‌هاى صحيح و الهى صورت گيرد نه به قصد ربودن دلها، فخر فروشى و ... كه در اين صورت فرد متجمّل مورد قهر خدا قرار گرفته و عقاب و كيفر خداوند در كمين او خواهد بود.

...4gol....از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود:
_هركس براى غير خدا بوى خوش استعمال كند، بد بوتر از مردار به صحنه قيامت خواهدآمد.
_هر زنى‌كه عطر بزند و از كنار قومى بگذرد تا عطر او به مشامشان برسد، آن زن زناكار است.
_هر كس لباسى برگيرد كه بدان مباهات كند و نظرها را جلب نمايد، تا آن لباس را از تن درنياورده، مورد نظر خدا قرار نخواهد گرفت.

...1gol....سوم- در تجمل مثل كارهاى ديگر بايد ميانه‌روى باشد.
همچنان كه ترك تجمّل و ژنده‌ پوشى پسنديده نيست، زياده‌روى نيز ناپسند است. بنابر بيان امام صادق عليه السلام مال وديعه خدا نزد بندگان است كه اجازه داده آن را براى تهيه خوراك، پوشاك، مسكن، مركب، ازدواج و ديگر احتياجات زندگى در حد اعتدال و ميانه‌روى مصرف كنند و مابقى آن را براى رفع حاجت نيازمندان جامعه انفاق كنند و اگر كسى از حد اعتدال، بيشتر مصرف كند، جزء مسرفان خواهد بود.
رسول خدا از دو نوع لباس نهى فرمود، لباسى كه در زيبايى مشهور باشد و انسان را مورد توجه همگان قرار دهد و لباسى كه در زشتى مشهور باشد.
لباس اگر مطابق عرف جامعه نباشد و زشتى و ناپسندى آن آشكار و واضح باشد، سبب تحقير و خوارى پوشنده مى‌گردد و مؤمن نبايد شخصيت خود را تخريب و خود را خوار گرداند. اگر لباس خيلى زيبا و جالب هم باشد، علاوه بر اينكه سبب مشهور شدن صاحبش مى‌گردد، ممكن است او را به تكبّر و تبختر وادارد.


#هر_امتى_مهلتى_دارد...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_19, 06:04 PM
هر امّتى مهلتى دارد


farfallina-viola«لِكُلِّ امَّةٍ اجَلٌ، فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» (اعراف، آيه 34)
براى هر امتى زمان معيّنى است كه هرگاه فرا رسد، نه ساعتى از آن تأخير مى‌كنند و نه بر آن پيشى مى‌گيرند.farfallina-viola


علّت فروپاشى ملتها

خداوند در اين آيه، به يكى از قوانين آفرينش يعنى فنا و نيستى ملّتها اشاره مى‌كند.
بايد دانست كه مرگ و حيات، مخصوص افراد انسان نيست، بلكه اقوام و جمعيتها و جامعه‌ها را نيز برمى‌گيرد.
با اين تفاوت كه فنا و نابودى ملّتها اغلب بر اثر انحراف از مسير حق و عدالت و رو آوردن به ظلم و ستم و فرو رفتن در منجلاب گناه و شهوات و دورى از خداست.
جوامعى كه چنين باشند، در سراشيبى سقوط و فروپاشى قرار مى‌گيرند.
بررسى سقوط تمدنهايى مثل تمدن بابل و فراعنه مصر، قوم سبأ، كلدانيان و مسلمانان اندلس و ... اين حقيقت را نمايش مى‌دهد كه در لحظه فرا رسيدن فرمان نابودى از طرف خداوند، حتى ساعتى نتوانستند پايه‌هاى لرزان حكومت خويش را نگه دارند.
بنابراين، تاريخ تمدنها و فرهنگهاى گذشتگان بايد فرا روى جوامع امروز بشرى باشد، و بدانند كه اگر جامعه‌اى از مسير حق، عدالت و خداپرستى خارج شود و در سراشيبى سقوط در منجلاب گناه، ظلم، فساد اخلاقى و جنسى قرار گيرد، ناگزير از تن دادن به اين سنت مسلّم خداوندى است.


#معناى_ساعة...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_02_20, 08:26 AM
معناى «ساعة»

بايد توجه داشت كه تعبير «ساعة» به‌معناى جزئى از اجزاى زمان، گاهى لحظه و گاهى مقدار كمى از زمان است، هر چند در عرف امروز، به 124 شبانه‌روز گفته مى‌شود.


نزاع دوزخيان‌


farfallina-viola«قالَ ادْخُلُوا فى‌ امَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْانْسِ فِى النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ امَّةٌ لَعَنَتْ اخْتَها حَتَّى اذَا ادَّارَكُوا فيها جَميعاً قالَتْ اخْريهُمْ لِاوليهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ اضَلُّونا فَاتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ وَ قالَتْ اوليهُمْ لِاخْريهُمْ فَما كانَ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ» (اعراف، آيات 38- 39)
(خداوند به آنها) مى‌گويد: در صف گروههاى پيش از خود، از جن و انس در آتش، داخل شويد هر زمان گروهى وارد مى‌شود. همتاى خود را لعن مى‌كند وقتى همگى در دوزخ گرد آيند گروه پيروان درباره پيشوايان خود مى‌گويند: خداوندا! اينها ما را گمراه ساختند، پس كيفر آنها را از آتش دو برابر كن، خداوند گويد همه را (عذاب) دو چندان است، ولى شما نمى‌دانيد. و گروه پيشوايان به پيروان گويند: شما بر ما امتيازى نداشتيد، پس به كيفر كارهايى كه مى‌كرديد، عذاب را بچشيد.farfallina-viola

اين آيات، سرنوشت شوم بعضى از كافران را ترسيم مى‌كند كه هنگامى كه داخل آتش شدند، با هم‌مسلكهايشان نزاع مى‌كنند:
«كُلَّما دَخَلَتْ امَّةٌ لعنت اخْتَها» هر دسته‌اى كه وارد دوزخ مى‌شود، به دسته ديگر لعن و نفرين مى‌كند و او را مسؤول بدبختى خود مى‌داند.


#فريب‌_خوردگان_در_دوزخ...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_07, 06:36 PM
فريب‌خوردگان در دوزخ

فريب‌خوردگان در دوزخ زبان به شكايت مى‌گشايند و مى‌گويند:
پروردگارا! اين اغواگران بودند كه ما را گمراه ساختند، عذاب و كيفر آنها را دو چندان كن. كيفرى به علّت اينكه گمراه بودند و كيفرى به سبب گمراه كردن ما.
...4gol....خداوند پاسخ مى‌دهد:
مجازات هر دو دسته (گمراه كننده و گمراه شونده) دو چندان‌است، ولى شما نمى‌دانيد. اغوا كننده به‌جهت گمراهى خود و گمراه كردن ديگران عذاب مضاعف مى‌شود و اغوا شونده نيز بدين جهت كه گمراه گشته و دعوت گمراه كنندگان را پذيرفته و سياهى لشكر سران كفر شده است، عذابى دو چندان خواهد داشت.
...4gol....امام صادق عليه السلام در مورد پيروان بنى‌اميه (مصداق پيروان ستمگر) مى‌فرمايد:
«اگر بنى اميه كسانى نمى‌يافتند كه دبيرشان شوند و خراج برايشان جمع كنند و در ركابشان براى دفاع از آنان بجنگند و در جمعه و جماعتشان حاضر شوند، به‌هيچ وجه حق ما را غصب نمى‌كردند.»


اصحاب اعراف چه كسانى هستند؟

«وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْاعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسيماهُمْ وَ نادَوْا اصْحابَ الْجَنَّةِ انْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ وَ اذا صُرِفَتْ ابْصارُهُمْ تِلْقاءَ اصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ وَ نادى‌ اصْحابُ الْاعْرافِ رِجالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسيماهُمْ قالُوا ما اغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ اهؤُلاءِ الَّذينَ اقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا انْتُمْ تَحْزَنُونَ» (اعراف، آيات 46- 49)
و در ميان آن دو (بهشتيان و دوزخيان) حجابى است و بر «اعراف»، مردانى هستند كه همه را از سيمايشان مى‌شناسند، و اهل بهشت را كه هنوز داخل بهشت نشده‌اند ولى اميد آن را دارند، ندا در دهند كه سلام بر شما! و چون ديدگانشان بسوى اهل جهنم برگردد، گويند:
پروردگارا! ما را قرين گروه ستمگر مگردان.
اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخيان) را كه از سيمايشان آنان را مى‌شناسند، صدا مى‌زنند و مى‌گويند: ديديد كه گردآورى (مال و ثروت، زن و فرزندان) و تكبرهاى شما به حالتان سودى نداد! آيا اينها (بهشتيان) همانهايى نيستند كه سوگند ياد كرديد كه رحمت خدا، هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! داخل بهشت شويد كه نه ترس داريد و نه غمناك مى‌شويد.


#اعراف_چيست...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_07, 06:40 PM
اعراف چيست؟

«عُرف» به‌معناى يال اسب و تاج خروس و قسمت بالاى هر چيز است.
آيه شريفه به حجاب و مانعى كه بين بهشت و دوزخ است، اشاره مى‌كند و مى‌فرمايد:
«وَ عَلَى الْاعْرافِ» يعنى در بلندى و قسمتهاى بالاى اين حجاب مردانى هستند كه پس اعراف مقامى است بلند كه بر محشر، بهشت، دوزخ و اصحاب آن دو مشرف است به‌طورى كه «مردان اعراف» بهشتيان و دوزخيان را مى‌بينند و با آنان صحبت مى‌كنند و آنان را به ورود به بهشت يا دوزخ اذن مى‌دهند و امر مى‌كنند.
علامه طباطبائى قدس سره اعراف را به مقام تدبيركنندگان امور پادشاهان و حكّام تشبيه كرده كه در زير سلطه آنان اقوامى سعيد و بهره‌مندند و اقوامى نيز به زندان و عذاب گرفتارند.


رجال اعراف و اصحاب اعراف‌

در اين آيات سخن از رجالى است كه بر بلنداى حجاب بين بهشت و دوزخ قرار دارند كه آنان را در آيه بعد با عنوان «اصحاب اعراف» هم خوانده است.
و در روايات سخن از «اصحاب اعراف» است و تعيين مصداق آن كه عبارتند از:
1- انبيا و خلفايشان
2- مؤمنان گناهكار
3- مستضعفان قاصر
بنابر روايات اين سه گروه در اعراف هستند؛ انبيا و اوصيايشان بر بالاى اعراف ناظر و حاكم بر آن صحنه‌اند
و مؤمنان گناهكار در طول اين گردنه براى عبور از آن و رسيدن به بهشت
و مستضعفان قاصر خارج از جهنم و در ابتداى آن گردنه به اميد امر و دستگيرى خدا.


#رجال_اعراف...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_07, 06:45 PM
رجال اعراف

و اما «رجال اعراف» كه بر بالاى آن هستند (وَ عَلَى الْاعْرافِ رِجالٌ) فقط پيامبران و اوصيايند زيرا:
1- فقط آنانند كه از آن مقام عالى بر صحنه قيامت و بهشت و دوزخ ناظر و حاكمند و هم مؤمنان گناهكار و مستضعفان قاصر را مى‌بينند و هم دو گروه ديگر يعنى مؤمنان‌نيكوكار كه حسابشان پاك بوده و سريع وارد بهشت شده‌اند و كافران و مستضعفان مقصر كه بدون حساب وارد جهنم شده‌اند.(يَعْرِفُونَ كُلا بِسيماهُمْ)

2- فقط آنانند كه در قيامت حق دارند حرف بزنند، سؤال و جواب نمايند و حكم به حق كنند، و غير آنان را حق حرف زدن، سؤال و جواب و حكم كردن نيست.

3- آنان را «رجالٌ» ناميد و به طور نكره ذكر كرد تا به شأن و مقام والاى آنان اشاره كند.

4- در اين آيات «رجال اعراف» جداى از اهل بهشت و دوزخ و ناظر بر هر دو گروه و در امان از هول و فزع قيامت معرفى شده‌اند؛ پس معلوم مى‌شود آنان همان مخلَصان هستند كه در آيه 128 سوره صافّات ذكر شده‌اند.

5- ممكن است تصور شود عبارت
«لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ»
وصف «رجال اعراف» است و به همين جهت آنان را مؤمنان گناهكار يا مستضعفان شمرده‌اند؛ ولى از دقت در آيه معلوم مى‌شود كه اين فراز وصف مؤمنان گناهكار است كه هنوز وارد بهشت نشده‌اند.


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_07, 06:47 PM
رجال اعراف

از دقت در آيه معلوم مى‌شود كه اين فراز وصف مؤمنان گناهكار است كه هنوز وارد بهشت نشده‌اند و شايد- همچنان كه در روايتى هم آمده است كل عبارت
«وَ نادَوْا اصْحابَ الجَنَّةِ انْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ وَ اذا صُرِفَتْ ابْصارُهُمْ تِلْقاءَ اصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ»
همه‌اش سخن مؤمنان گناهكار باشد كه در اعراف بوده و هنوز وارد بهشت نشده‌اند. وقتى آنان برادران مؤمن صالح خود را در بهشت مى‌بينند، بدانان سلام مى‌كنند درحالى‌كه هنوز خود وارد بهشت نشده‌اند و طمع آن را دارند و وقتى كافران را در جهنم مى‌بينند، از بودن با آنان به خدا پناه مى‌برند. و اما «رجال اعراف» كه در آن اوج هستند و همه را مى‌شناسند، كافران را توبيخ وسرزنش مى‌كنند كه ببينيد كه چگونه عِدّه و عُدّه، مال و منال و جمعيت طرفدار براى شما دردى دوا نكرد و ببينيدكه اين مؤمنان مستضعف‌كه شما قسم مى‌خوريد كه مورد رحمت خدا واقع نمى‌شوند، چگونه نجات مى‌يابند و بعد به مؤمنان گناهكار امر مى‌كنند كه وارد بهشت شوند و در آخرين مرحله هم مستضعفان مورد رحمت خدا واقع شده و از اعراف گذشته و به بهشت مى‌رسند و آخرين گروهى هستند كه به رحمت الهى نايل مى‌شوند.
روايت زير مؤيد همين تفسير است:
امام صادق عليه السلام فرمود:
اعراف تپه‌هايى است بين بهشت و دوزخ كه پيامبران و اوصياى آنان و گناهكاران امتشان آنجا هستند همچنان كه فرمانده سپاه- به هنگام عبور از گردنه- همراه و ياور سپاهيانش مى‌باشد، مؤمنان صالح كه از گناهكاران سبقت گرفته‌اند وارد بهشت شده‌اند و خلفاى الهى مؤمنان گناهكار را مورد خطاب قرار مى‌دهند كه به برادران نيكوكار خود بنگريد كه بر شما سبقت گرفته‌اند پس گناهكاران به آنان سلام مى‌دهند همان‌طور كه خداوند از زبان آنان فرمود:
«وَ نادَوْا اصْحابَ الْجَنَّةِ انْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ»
و خداوند از گناهكاران مؤمن چنين خبر داده: هنوز وارد بهشت نشده‌اند ولى اميد آن را دارند كه به شفاعت پيامبر و امام به بهشت وارد شوند.
سپس اين گناهكاران به اهل جهنم نگاه مى‌كنند و از بودن با آنان به خدا پناه مى‌برند. بعد رجال اعراف يعنى انبياء و جانشينانشان، مردانى از اهل جهنم را به سرزنش مى‌گيرند كه ... و سپس به مؤمنان گناهكار به امر خدا دستور ورود به بهشت مى‌دهند.


#عمل_زشت_قوم_لوط_و_كيفر_آن‌


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_07, 06:59 PM
عمل زشت قوم لوط و كيفر آن‌

«وَ لُوطاً اذْ قالَ لِقَوْمِهِ اتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ احَدٍ مِنَ الْعالَمينَ انَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ انْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ الَّا انْ قالُوا اخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ انَّهُمْ اناسٌ يَتَطَهَّرُونَ فَانْجَيْناهُ وَ اهْلَهُ الَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ وَ امْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ‌عاقِبَةُ الُمجْرِمينَ» (اعراف، آيات 80- 84)

و (به خاطر آوريد) لوط را هنگامى كه به قوم خود گفت: آيا عمل بسيار زشتى را انجام مى‌دهيد كه احدى از جهانيان، پيش از شما انجام نداده است؟! آيا شما از روى شهوت به‌سراغ مردان مى‌رويد، نه زنان؟ بلكه شما گروه اسرافكار (و منحرفى) هستيد! ولى پاسخ قومش چيزى جز اين نبود كه گفتند: اينها را از شهر خود بيرون كنيد كه اينان مردمى هستند كه پاكدامنى را مى‌طلبند (و با ما همصدا نيستند)! ما او و خاندانش را نجات داديم جز همسرش كه از باقى ماندگان (در شهر) بود. و (آنگاه) بارانى از سنگ بر آنها فرستاديم (بارانى از سنگ، كه همه آنها را نابود ساخت) بنگر كه عاقبت بدكاران چگونه بود.

پايه‌گذاران سنتى شوم‌ از آيه هشتاد استفاده مى‌شود كه عمل بسيار زشت و ننگين «همجنس بازى» را اولين بار قوم لوط انجام دادند و اين، گناهشان را چند برابر مى‌كند؛ زيرا آنان پايه‌گذار يك سنت شوم براى ديگران شدند و مى‌دانيم هر كس سنّتى نيكو از خود به يادگار نهد، در اجر و پاداش معنوى آن با عاملان به آن سنّت، شريك است و چنانچه پايه‌گذار سنّتى ناشايسته باشد، در وزر و وبال آن با عاملان به آن سنّت بد، سهيم خواهد بود.


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_07, 07:02 PM
عمل زشت قوم لوط و كيفر آن‌

در آيه قبل، گناه قوم لوط، بطور سربسته ذكر شده است، ولى در آيه بعد پرده از روى آن برداشته شده و فرموده است:
شما از روى شهوت به سراغ مردان مى‌رويد و از زنان صرف‌نظر مى‌كنيد، و چه‌انحرافى بالاتر و بدتر از انحراف‌از فطرت و طبيعت انسان و استفاده از غريزه جنسى در مسيرى كه با ساختار جسمانى انسان، مغاير است؟
كه علاوه بر زيانهاى جسمى و انحطاط معنوى، موجب اختلال نسل بشر مى‌گردد.
دراين دو آيه يك‌بار مطلب بطور سربسته، مطرح و بار ديگر به‌ وضوح بيان شده است، و اين يكى از فنون بلاغت براى بيان مسائل مهم است و نشانگر قباحت و فضاحت بسيار «همجنس بازى» مى‌باشد.



https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_07, 07:03 PM
عمل زشت قوم لوط و كيفر آن‌

استحاله ارزشها هواپرستى، اصرار بر گناه، فراگير شدن فساد و خوگرفتن بِدان، شخصيت انسانى فردو جامعه را از بين مى‌برد و سبب مى‌شود فضايل به فراموشى سپرده شود و ارزش خود را از دست بدهد و رذايل و پستى‌ها جنبه ارزشى به خود بگيرد. در قوم لوط كه به فساد و فحشا خو گرفته بودند، در اثر تكرار و عموميت يافتن، به تدريج فحشاء و همجنس بازى بار منفى خود را از دست داد و به يك عادت قومى مبتلا گرديد به‌ طورى كه در نگاه آنان افرادى كه از اين عمل زشت روگردان بودند، شايستگى زندگى در آن شهر و با آن جماعت را نداشتند و مجرمانى بودند كه بايد به‌ جرم پاكى و اجتناب از فساد از شهر رانده شوند.
در فرهنگ جاهلىِ قوم لوط، پاكدامنى گناه، و فساد و فحشا كارى پسنديده و بى‌عيب و اشكال قلمداد مى‌شود همچنان كه در جاهليت قبل از قيامت نيز متأسفانه ظلم، فساد، فحشاء، عريانى و ... رواج يافته و معروف و پسنديده جلوه مى‌كند و پاكدامنى، عفت، حيا و پوشش عقب‌افتادگى، ارتجاع و ناپسندى قلمداد مى‌گردد به‌طورى كه امروز در غرب و حتى بعضى كشورهاى به اصطلاح اسلامى مى‌بينيم زنان و دختران جوان را به جرم رعايت عفت، حيا و پاكدامنى و احتراز از اختلاط و عريانى از دانشگاهها و مدارس و مجامع اخراج مى‌كنند و فريادشان مانند قوم لوط بلند است كه:
اخراجشان كنيد، اينان قومى هستند كه پاكى مى‌ورزند.
باران عذاب‌ هر داور منصفى مى‌تواند حكم محكوميت چنين قومى‌را صادر كند، قومى‌كه در برابر پند و اندرز منطقى و هدايت يك پيامبر بزرگ ايستادند و ضمن پافشارى در فساد خود متوسل به زور، تهديد و تهمت شدند.
بدين‌جهت، خداوند عذاب خود را بر اين قوم فاسد، سركش و لجوج فرستاد.


#تحريم_همجنس_بازى‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_07, 07:05 PM
تحريم همجنس بازى‌

همجنس بازى از گناهان بسيار بزرگ است و داراى حدّ شرعى است.
حدّ همجنس بازى‌در اسلام- خواه فاعل باشد يا مفعول- اعدام است.
ناگفته نماند كه حدّ اين گناه بزرگ شرايط دقيقى دارد كه در كتابهاى فقهى آمده است.
رواياتى كه در تقبيح و مذمّت همجنس‌بازى از پيشوايان اسلام نقل شده بسيار تكان‌دهنده است و نشان مى‌دهد كه اين گناه، بسيار بزرگ و شنيع است.
در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

«مَنْ جامَعَ غُلاماً جاءَ يَوْمَ القِيمَةِ جُنُباً لا يُنَقّيهِ ماءُ الدُّنْيا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ اعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَسائَتْ مَصيراً ثُمَّ قالَ انَّ الذَّكَرَ يَرْكَبُ الذَّكَرَ فَيَهْتَزُّ الْعَرْشُ لِذلِكَ»
هر كس با (پسر) نوجوانى آميزش جنسى كند، روز قيامت، ناپاك وارد محشر مى‌شود، چون آب دنيا او را پاك نمى‌كند و خداوند بر او غضب كند او را از رحمت خود دور گرداند و دوزخ را براى او آماده سازد و چه بد جايگاهى است ...
سپس فرمود: هرگاه مردى با مردى آميزش كند، عرش خدا به لرزه درمى‌آيد.


#كم‌_فروشى...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_12, 03:57 PM
كم‌فروشى (كم‌كارى)

«وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُواللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْميزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ» (اعراف، آيه 85)
و به‌سوى (مردم) مدين، برادرشان شعيب را فرستاديم، (او به قوم خود) گفت: اى قوم! خداى يگانه را كه جز او خدايى نداريد بپرستيد، برهانى از جانب پروردگارتان به‌سوى شما آمده (و حجّت بر شما تمام شده) پيمانه و وزن را تمام دهيد (كم‌فروشى نكنيد) و حق مردم را كم ندهيد و در اين سرزمين پس از اصلاح آن، فساد نكنيد، اگر شما مؤمن باشيد، اينها برايتان بهتر است.

#كيل به‌ معناى مقياسى است كه #جنس را از نظر #حجم با آن مى‌سنجند و كلمه «بخس» به‌ معناى نقص در وزن و اندازه‌گيرى است.

دعوت به اجتناب از كم‌فروشى‌

حضرت شعيب عليه السلام قوم خود را پس از دعوت به توحيد (كه اساس و پايه دين است)، ابتدا به وفاى به كيل و ميزان و اجتناب از كم‌فروشى دعوت كرده است و آنگاه آنان را از فساد در زمين، برحذر داشته است، چون برخلاف فطرت انسان است.
منظور از فساد در زمين گناهانى‌است كه باعث سلب امنيت مالى و جانى دراجتماع مى‌گردد.
جمله «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ» علت براى اين دو دعوت است، زيرا وفاى به كيل و وزن و بر هم نزدن نظم اقتصادى و اجتماعى، براى جامعه انسانى بهتر است و سعادت دنيايى جامعه را بهتر تأمين مى‌كند.
اهميت رعايت حقوق مردم‌ مسأله رعايت «كيل و وزن»، «پرهيز از كم‌فروشى» و «رعايت حق مردم» به‌قدرى در «تنظيم نظام اقتصادى جامعه» مهم و مؤثر است كه در جاهاى متعدد قرآن بدان اشاره شده است.


#عوارض_كم‌_فروشى‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_12, 03:59 PM
عوارض كم‌فروشى‌

بايد بدانيم‌كه اساس زندگى اجتماعى، بر مبادله و داد و ستد است.
بدين جهت، افراد اجتماع در شؤون اقتصادى زندگى، بناچار بايد داراى روحيه تعاون و همكارى باشند.
از روشنترين مصاديق اين مبادله و داد و ستد، معاملات مالى است؛ بخصوص معاملاتى كه كالاى آن داراى وزن و حجم است.
پس معاملات و خريد و فروش، از اركان حيات اجتماعى انسان است.
حال اگر در معامله‌اى از راه كم‌فروشى و ندادن حق مردم، به كسى خيانتى شود، تدبير او در زندگى‌اش تباه و محاسبه و اندازه‌گيرى او در مسائل مادى زندگى اشتباه مى‌شود.
اگر اين مرض (كم‌فروشى و ندادن حق مردم) همگانى شود، كلّ تدبير و نظام معيشتى اجتماع، دچار فروپاشى مى‌شود؛ بنابراين، اركان حيات زندگى اجتماعى متلاشى خواهد شد.
وانگهى اعتماد عمومى از ميان مى‌رود و جامعه از نظر اخلاقى و اجتماعى، دچار تزلزل مى‌گردد و سقوط مى‌كند.


#كم‌_كارى_مصداق_كم‌_فروشى‌ ...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_16, 05:45 PM
كم‌كارى، مصداق كم‌فروشى‌

يكى از مصاديق كم‌فروشى، كم‌كارى است؛
يعنى كسى كه تعهد خدمت در سازمانى مى‌دهد، در حقيقت بخشى از ساعات فعال عمر خود را به آن سازمان مى‌فروشد، حال اگر در اين مدت، كم‌كارى كند، در واقع از وقت فروخته شده خود، كم گذاشته است.
متأسفانه مسأله كم‌كارى، دامنگير جامعه ما بخصوص بعضى از افراد شاغل در ادارات و ارگانهاى دولتى است.
بايد دانست، شخصى كه در قبال مثلًا هشت ساعت كار، فلان مقدار حقوق مى‌گيرد، بايد هشت ساعت كار كند و گرنه از نظر شرعى در مقابل حقوقى كه از بيت‌المال مسلمين مى‌گيرد، مسؤول است.
اين مشكل اغلب دامنگير كشورهاى عقب مانده و جهان سوم است.
يكى از علل اصلى عقب ماندگى اين كشورها فرهنگ گريز از كار است، درحالى كه در كشورهاى صنعتى و پيشرفته، عكس آن مطرح است و بطور معمول تلاش مى‌شود تا در تمام مدّت كار، فعالانه كار كنند.


عمران و آبادى، در سايه ايمان و تقوا

«وَ لَوْ انَّ اهْلَ الْقُرى‌ امَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْارْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَاخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» (اعراف، آيه 96)
و اگر مردمى كه در شهرها و آباديها زندگى مى‌كنند، ايمان مى‌آوردند و تقوا پيشه مى‌كردند، بركاتى از آسمان و زمين را بر آنها مى‌گشوديم ولى (آنها حقايق را) تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.


#بركات_آسمان_و_زمين‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_22, 04:58 PM
بركات آسمان و زمين‌

دراينكه منظور از بركات آسمان و زمين چيست؟ نظريه‌هاى مختلفى ابراز شده‌است.
بعضى بركات آسمان را باران، برف، سرما و گرماى مناسب، به موقع و كافى و بركات زمين را روئيدنيهاى بسيار، ميوه فراوان، امنيت راهها و شهرها و مانند آن شمرده‌اند.
بعضى ديگر اجابت دعاها را بركات آسمان و حل مشكلات زندگى را بركات زمين دانسته‌اند،
و بعضى نيز احتمال داده‌اند بركات آسمان نعمتهاى معنوى و بركات زمين نعمتهاى مادى باشد.


سنت جارى در نظام آفرينش‌

آيه فوق به سنّتى از سنن الهى جارى در نظام آفرينش تصريح دارد.
#سنت «بركت‌زايى ايمان و تقواى عمومى»؛ يعنى هرگاه افراد جامعه به ايمان و تقوا گرايش يابند، خداوند درهاى بركت آسمان و زمين را بر آنها خواهد گشود و نعمتها را از بالا و پايين به آنها خواهد رساند.
آيات زير نيز به اين سنت الهى تصريح دارد:

«يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا الَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً الى‌ قُوَّتِكُمْ»
(هود به قوم خود گفت:) اى قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد و به‌سوى او روآوريد تا (بارانِ) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و نيرويى بر نيروى شما بيفزايد.

البته اين سنت جزيى از سنت «تأثيرگذارى اعمال در نظام آفرينش» است كه هم شامل اعمال خوب است و هم اعمال بد.
ايمان و تقوا بركت‌زاست و كفر، شرك، ظلم و گناهان فساد و مصيبت‌بار.


#فساد_آوری_کفر_و_ظلم...




https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_22, 05:01 PM
فساد آوری و مصیبت زایی کفر و ظلم

آيات زير نیز به «فسادآورى و مصيبت‌زايى» كفر و ظلم و شرك تصريح دارد:

«ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ ايْدِى النَّاسِ»
به خاطر دستاورد (بد) مردم، فساد در خشكى و دريا ظاهر شده است.

اصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبما كَسَبَتْ ايْديكُمْ»
هر مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست.


تبيين اين سنّت‌

چگونه ممكن است ايمان و صلاح قوى سبب بركت و آبادانى گردد و يا ظلم و كفر قوى سبب فساد و ويرانى شود؟
علامه طباطبايى در بيان اين سنت مى‌فرمايد:
به‌طور كلى همه اجزاى عالم مانند اعضاى يك بدن، به يكديگر متصل و مرتبط است به‌طورى كه صحت و سقم و انحراف و استقامت يك عضو در صدور افعال از ساير اعضا تأثير داشته و اين تفاعل در خواص و آثار در همه اجزا و اطراف آن جريان دارد و به بيان قرآن شريف تمامى اين اجزا به‌سوى خداى سبحان و هدفى كه براى آنها مقدر شده، در حركتند.
انحراف و اختلال حركت يك جزء از اجزاى آن- مخصوصاً اگر از اعضاى برجسته باشد- در ساير اجزا به‌طور نمايان اثر سوء مى‌گذارد و (در نتيجه قانون عمل و عكس‌العمل) آثارى هم كه ساير اجزاى اين عالم در اين جزء دارند، فاسد مى‌شود و خلاصه فسادى كه از جزء مزبور به ساير اجزاء راه‌يافته بود به خودش برمى‌گردد؛ بنابراين اگر امتى از راه فطرت (كه نظام آفرينش بر آن اساس استوار گرديده) منحرف گردد، اسباب طبيعى محيط به او هم مختل شده و آثار سوء اين اختلال به خود آن امت برمى‌گردد و خلاصه دود كجرويهايش به چشم خودش مى‌رود (همچنان كه اگر امتى بر مسير فطرت استوار بماند و يا بعد از انحراف به اين مسير بازگردد، اسباب طبيعى محيط به او هم به اعتدال فطرى بازمى‌گردد و در نتيجه اين اعتدال، صلاح و بركت نصيب مى‌گردد).


#جواب_يك_اشكال‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_22, 05:19 PM
جواب يك اشكال‌

بعضى گمان كرده‌اند اين طرز تفكر ناشى از ضعف و آگاهى نداشتن به نظام فراگير علت و معلول است. بشر چون توان مقابله با بلاهاى طبيعى را ندارد، آنها را به خواست خدا نسبت مى‌دهد تا خود را قانع و راضى سازد و اگر در علم پيشرفت كند، هم مى‌بيندكه اين حوادث ناشى از علل طبيعى است كه آنها را «قهر طبيعت» مى‌نامند و هم خود را براى مقابله با آنها مجهز مى‌كند.
اين طرز تفكر ناشى از غرور علمى بشر و جهل به مفاهيم دينى است.
آنان گمان كرده‌اند معارف دينى اين حوادث را مستند به علل طبيعى نمى‌داند و آنها را بدون واسطه فعل خدا مى‌شمارد؛ از اين رو با شناختن علت مادى حادثه، به خيال خود خدا را به عقب‌نشينى وادار مى‌كنند درحالى‌كه از نگاه معارف اسلامى، خداوند، و در مرحله بعد، علل معنوى جانشين، در عرض، همرديف يا شريك عوامل مادى نيستند.
از نگاه قرآن خداوند تنها علت واقعى هر چيز است و جز خدا علت ديگرى وجود ندارد. خداوند در مرحله بعد دو نوع علت در جهان آفرينش تعبيه كرده و اين نظام را بر آن مبنا استوار ساخته است:
علل مادى و علل معنوى
كه اين دو نيز در عرض هم نيستند.
#علل مادى علت‌هاى قريب حوادث هستند و #علل معنوى علتهاى بعيد و علتهاى معنوى بر علتهاى مادى تفوق و برترى دارند.
هر حادثه‌اى چه خوب و چه بد، علت آن فقط خداست زيرا اوست كه آن را و علتش را ايجاد كرده و اثر عليت را در علتش قرار داده تا براى ايجاد معلول مؤثر باشد و علل معنوى فوق علتهاى مادى هستند زيرا خداوند چنين مقدر فرموده و اراده كرده است كه اگر در جامعه‌اى ايمان و تقواى عمومى (علت معنوى) حاصل شد، علل مادى را طورى سامان دهد كه بركت‌زا گردند و اگر در جامعه‌اى كفر و شرك (علت معنوى) حاكم شد، علل مادى را طورى سامان دهد كه مصيبت‌زا باشند.
بنابراين اعتقاد به «سنّت تأثيرگذارى اعمال بر طبيعت» منافات با اعتقاد به نظام علت و معلول نداشته و ناشى از جهل و ضعف بشر نيست.


#بازشناسى_سنتها...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_22, 05:22 PM
بازشناسى سنّتها

خداوند در جهان آفرينش سنتهاى مختلفى را جارى كرده است كه هركدام اقتضاءاتى دارد و شناختن آنها لازم است و مى‌تواند خيلى از سؤالها را پاسخ بگويد.
مثلًا بسيارى مى‌پرسند مگر ايمان، بركت‌زا و كفر و ظلم، مصيبت‌زا نيست، پس چرا بسيارى از جوامع اسلامى گرفتار بلايا و مصائب‌اند و بسيارى از جوامع كفر در رفاه و عيش بسر مى‌برند؟
اگر سنتهاى الهى را بشناسيم، به‌راحتى اين سؤال را پاسخ خواهيم گفت.
سنت «#تأثير گذارى اعمال بر طبيعت » و
«#بركت‌ زايى ايمان و مصيبت‌ زايى كفر و ظلم »
از سنن اصلى و اوّلى و عمومى حق تعالى است ولى غير از اين، سنتهاى ديگرى هم وجود دارد كه حاكم و وارد بر اين سنت هستند؛
مثلا سنت «#مصيبتهاى_هشدار_دهنده» بدين بيان كه هرگاه در جامعه جاهلى پيامبرى براى هدايت فرستاده مى‌شود، حق‌تعالى به‌صورتهاى مختلفى پيامبرش را يارى مى‌دهد و زمينه‌هاى موفقيت او را ايجاد مى‌كند؛
از جمله اينكه قوم سركش و طغيانگر او را به بلايا و مصيبتها گرفتار مى‌كند تا شايد از غرور و خودسرى دست بردارند و به ذلت و عبوديت خويش پى ببرند و دعوت پيامبر را اجابت كنند:
«وَ ما ارْسَلْنا فى‌ قَرْيَةٍ مِنْ نَبِىٍّ الَّا اخَذْنا اهْلَها بِالْبَأْساءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ»
در هيچ شهرى پيامبرى نفرستاديم مگر آن كه مردمش را به سختى و رنج دچار كرديم تا مگر به زارى درآيند.

#سنت_ابتلا و #سنت_استدراج نيز از سنتهاى وارد و حاكم هستند.


#سنت_ابتلا...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_22, 05:48 PM
سنت ابتلا
«سنت ابتلا» براى مشخص ساختن، جدا كردن و خالص ساختن مؤمنان است بدين صورت كه خداوند بر جامعه‌اى كه به پيامبر او ايمان آورده‌اند، بلايا و مصيبت‌ها را مى‌فرستد تا مؤمنان واقعى از منافقان و سست ايمانها مشخص شوند و ممتاز گردند و علاوه بر آن مؤمنان در كوره امتحان آبديده گردند و خالص شوند.
اما «سنت استدراج» كه بعد از «سنت مصيبت‌هاى هشدار دهنده» بر كافران اجرا مى‌شود؛ وقتى بلايا و مصيبت‌هاى هشدار دهنده كافران طغيانگر را متنبّه نساخت و آنان بر طغيانگرى خويش اصرار ورزيدند، خداوند رحمت خويش را از آنان دريغ مى‌دارد و درهاى نعمت ظاهرى را بر آنان مى‌گشايد تا در ناز و نعمت غوطه‌ور شوند و به آنان مهلت مى‌دهد تا به تدريج بر استكبارشان افزوده گردد و وقتى به دركات كفر و ظلم رسيدند، بناگاه قهر خدا بر آنان فرود خواهد آمد و بساط آنان را برخواهد چيد:
«وَالَّذينَ كَذَّبُوا بِاياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ امْلى‌ لَهُمْ انَّ كَيْدى‌ مَتينٌ»
و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج از جايى كه نمى‌دانند گريبانشان را خواهيم‌گرفت و به آنان مهلت مى‌دهم كه تدبير من استوار است.

بنابراين اگر مؤمنان نيكوكار و صالح به بلايا و مصيبت‌ها گرفتار شوند، «سنت ابتلا و خالص‌سازى» بر آنان جارى شده و اگر نعمتهاى مادى و معنوى برايشان فراوان شود، نتيجه ايمان و تقوايشان است و چنان‌كه از صراطِ ايمان و تقوا منحرف شوند و به ظلم و كفر روآورند، نتيجه آن به‌صورت بلايا و مصيبت به آنان خواهد رسيد و كافران طغيانگر اگر گرفتار بلاها و مصيبت‌ها گردند، سنت هشدار دادن بر آنان جارى شده است و اگر نعمتهاى ظاهرى فراوان نصيبشان شود، گرفتار استدراج شده‌اند و اين نعمتهاى ظاهرى مقدمه عذاب بنيان برانداز است.


#انتظار_بي_جا_از_رهبرى‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_22, 05:51 PM
انتظار بيجا از رهبرى‌

«قالُوا اوذينا مِنْ قَبْلِ انْ تَأْتِيَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسى‌ رَبُّكُمْ انْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَ يَسْتَخْلِفَكُمْ فِى الْارْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ» (اعراف، آيه 129)
(بنى اسرائيل به موسى عليه السلام) گفتند: پيش از آنكه سوى ما بيايى، آزار ديديم و پس از آمدنت- هم اكنون- نيز آزار مى‌بينيم، (موسى عليه السلام) گفت: اميد است پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند و شما را در زمين جانشين (آنها) سازد و بنگرد چگونه عمل مى‌كنيد؟

آيه مورد بحث، گلايه بنى‌اسرائيل را از مشكلاتى كه بعد از قيام موسى عليه السلام با آن دست به گريبان بودند، منعكس مى‌سازد.
گويا آنها متوقع بودند كه با قيام حضرت موسى عليه السلام تمام مشكلاتشان به سرعت حل شود و فرعون و طرفدارانش از ميان بروند و سرزمين پهناور و حاصلخيز مصر با نعمتهاى خداوندى آن در اختيار آنها قرار گيرد.
چنانكه عده‌اى از مردم كشور ما در جريان انقلاب اسلامى و پس از پيروزى‌انقلاب، انتظار داشتند تمام مشكلات و كمبودها بسرعت برطرف گردد و مردم در كمال رفاه و آسايش، روزگار بگذارنند، و حال آنكه:
[نابرده رنج گنج ميسر نمى‌شود
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد]
پيروزى در سايه استقامت‌ حضرت موسى عليه السلام به بنى‌اسرائيل مى‌فهماند كه هر چند، سرانجام بر فرعون پيروز خواهند شد، امّا تا رسيدن به پيروزى نهايى، راه درازى در پيش دارند كه جز در سايه ايمان، صبر، پايدارى و تلاش در جهت اعتلاى كلمه حق، بدان دست نخواهند يافت.
مسلمانان نيز بايد بدانند كه رسيدن به حكومت حق و از ميان برداشتن طاغوتها در سايه تلاش، مجاهده، ايثار و استقامت در راه خدا ميسّر است و اگر ما دين خدا را يارى كنيم، او نيز ما را يارى خواهد كرد و اين سنّت تغييرناپذير الهى است.


#انتقام_الهى‌...


https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_22, 05:54 PM
انتقام الهى‌

«فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَاغْرَقْناهُمْ فِى الْيَمِّ بِانَّهُمْ كَذَّبُوا باياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلينَ وَ اوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْارْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتى‌ بارَكْنا فيها وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ الْحُسْنى‌ عَلى‌ بَنى‌ اسْرائيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ» (اعراف، آيات 136- 137)
سرانجام، از آنها (فرعونيان) انتقام گرفتيم و آنها را در دريا غرق كرديم، زيرا آيات ما را تكذيب كردند و از آن غافل بودند و مشرقها و مغربهاى پر بركت زمين را به آن قوم مستضعف واگذار كرديم و وعده نيك پروردگارت بر بنى‌اسرائيل به‌خاطر صبر و استقامتى كه از خود نشان دادند، تحقق يافت و آنچه (از بناهاى استوار و كاخهاى مجلل) كه فرعونيان، همواره مى‌ساختند و آنچه از باغها كه داربستهاى آن را برمى‌افراشتند، واژگون كرديم.

«اورثنا» از ماده ارث است و در اينجا منظور اين است كه بنى‌اسرائيل را وارث ملك وحكومت و مملكت گردانديم و آنان را از بندگى و بردگى نجات داده و به سرزمين مقدسى وارد كرده و قدرت و حكومت بخشيديم.
«يستضعفون» از ماده استضعاف گرفته شده است و مفهوم آن چنين است كه فرد يا افرادى، جمعيتى را ضعيف نگه دارند تا بتوانند از آنها بهره‌كشى كنند.
تعبير به «مَشارِقَ الْارْضِ وَ مَغارِبَها» اشاره به سرزمينهاى پهناورى است كه در اختيار بنى‌اسرائيل قرار گرفت كه به واسطه وسعت زياد، داراى افقهاى متعدد و مشرقها و مغربهاى متفاوت بوده است.
پيروزى مستضعفان، سنّتى الهى‌ گر چه در اين آيه، تنها سخن از بنى‌اسرائيل و سرانجام صبر و استقامت آنها در برابر فرعونيان آمده، ولى بطورى كه از آيات ديگر قرآن استفاده مى‌شود، اين موضوع، اختصاص به قوم خاصى ندارد، بلكه مردم هر جامعه مستضعفى كه به‌پا خيزند و در مقابل طاغوتها ايستادگى و براى آزادى خود از بند اسارت، تلاش كنند و در اين راه صابر و پايدار باشند، سرانجام پيروز خواهند شد.


#حبط_اعمال‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_22, 05:58 PM
حبط اعمال‌

«وَالَّذينَ كَذَّبُوا باياتِنا وَ لِقاءِ الْاخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ الَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (اعراف، آيه 147)
كسانى كه آيات ما و ديدار آخرت را دروغ شمردند، اعمالشان نابود گشت؛ آيا جز آنچه عمل كردند، پاداش داده مى‌شوند؟


حبط و تكفير

#حبط يعنى باطل شدن، هدر رفتن، بى‌اثر و نابود شدن عمل است و منظور از «حبط واحباط» اين است كه بعضى از اعمال بد مثل ارتداد و كفر سبب مى‌شود كه اعمال خوب فرد باطل و بى‌اثر شود و نابود گردد و سعادت دنيا و آخرت كه نتيجه آن اعمال است، به دست نيايد.
#تكفير در مقابل «حبط و احباط» است يعنى كارهاى خوب مثل ايمان آوردن سبب مى‌شود كه كارهاى بدى كه از فرد سر زده، پوشيده شود و مورد عفو قرار گيرد و از پرونده او حذف گردد.
#حبط و #تكفير عمل از مسائل مسلم است و آيات و روايات زيادى تصريح دارد كه بعضى از گناهان سبب حبط همه يا بعضى از اعمال خوب و بعضى از كارهاى نيك سبب تكفير همه يا بعضى از گناهان مى‌شود كه به شرح بيشتر آن مى‌پردازيم.


#اسباب_حبط...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_22, 06:01 PM
اسباب حبط

1- كفر و عناد با حق، اعمال خوب كافر براى وى در دنيا و آخرت عامل سعادت نمى‌گردد و اين اعمال نابود مى‌شوند.
«مَنْ كانَ يُريدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها نُوَفِّ الَيْهِمْ اعْمالَهُمْ فيها وَ هُمْ فيها لايُبْخَسُونَ اولئِكَ الَّذينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى الْاخِرَةِ الَّا النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»
كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را مراد خود قرار دهند، [جزاى‌] كارهايشان را در اينجا به‌طور كامل به آنان مى‌دهيم و به آنان در اينجا كم داده نخواهد شد. اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود و آنچه در دنيا كرده‌اند به هدر رفته و آنچه انجام مى‌داده‌اند، باطل گرديده است.

كسانى كه فقط دنيا را در نظر دارند و منكر مبدأ و معاد هستند و غايت و هدفشان فقط اهداف مادى است، نتيجه كارهاى خود را در همين دنيا مى‌بينند. كارهاى آنان در همين نظام علت و معلول دنيايى قرار مى‌گيرد و اگر مانعى پيش نيايد و با عوامل ديگر در يك راستا قرار گيرند، نتيجه دنيايى خود را مى‌دهد مثلًا كسى كه براى رسيدن به شهرت، مال، حكومت و مانند آن فعاليت مى‌كند، چنانچه عوامل ديگر با او يار باشد، به اين‌نتيجه مى‌رسد و خداوند در مورد او ظلم نمى‌كند و كارش را بى‌نتيجه نمى‌گرداند و به مقدار وجود عوامل به نتيجه دلخواهش مى‌رسد ولى اين عمل در همين دنيا نابود مى‌شود و در آخرت براى او نتيجه‌اى مثبت به بارنمى‌آورد چون او براى آنجا كارى نكرده است و وقتى وارد صحنه محشر مى‌شود هيچ كار خيرى ندارد و وقتى وارد صحنه آخرت مى‌شود- چون آخرت باطن دنياست- برايش ظاهر مى‌شود كه آن دنيايش آتشى است كه اعمالش را مى‌خورد و نابود مى‌گرداند؛ از اين رو خداوند آخرت آنان را «خانه هلاك» ناميده است.
2- ارتداد، كسى كه مدتى مؤمن بوده و عمل صالح انجام داده است، با مرتد شدن و انكار خدا، آخرت يا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سرپيچى از احكام ولايى آن حضرت - كه همه‌اش به انكار خدا برمى‌گردد- خود را در لجنزار متعفن كفر و عناد مى‌اندازد و اين لجنزار متعفن تمام دارائيهاى ارزشمندش را درخود فرو مى‌برد و از ارزش مى‌اندازد.
چنين‌كسى اگر قبل از توبه بميرد، جز كفر و ارتدادش چيزى براى عرضه در آخرت ندارد.


#رعايت_نكردن_حرمت_رسول_خدا...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_22, 06:04 PM
اسباب حبط

1- كفر و عناد با حق

2- ارتداد

3- رعايت نكردن حرمت رسول خدا، احترام رسول خدا واجب است و رعايت نكردن آن موجب حبط اعمال مى‌گردد:
«يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا لا تَرْفَعُوا اصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوتِ النَّبِىِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ انْ تَحْبَطَ اعْمالُكُمْ وَ انْتُمْ لا تَشْعُرُونَ»
اى مؤمنان، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد و آن‌چنان كه بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مى‌گويد، با او به صداى بلند سخن مگوييد، مبادا بى‌آنكه بدانيد كرده‌هايتان تباه شود.
اين بى‌حرمتى در محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله اگر از روى بى‌اعتنايى و به‌عنوان تحقير وخفيف شمردن ايشان باشد، كفر است ولى اگر از روى بى‌ادبى و جهالت باشد، گر چه كفر حساب نمى‌شود، ولى باعث حبط اعمال فرد مى‌گردد.

4- منت و آزار پس از صدقه، اين كار نيز سبب حبط صدقه مى‌گردد:
«يا ايُّها الَّذينَ امَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْاذى‌»
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، صدقه‌هاى خود را با منت و آزار، باطل مكنيد.


#اسباب_تكفير_و_پوشانندگى‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_22, 06:08 PM
اسباب تكفير و پوشانندگى‌

1- توبه
#توبه از كفر و ايمان‌آوردن سبب مى‌شود كه‌همه گناهان ايمان آورنده پوشيده و محو گردد بلكه اگر صادقانه توبه كند و ايمان آورد و علاوه بر آن به مقتضاى ايمانش عمل‌كند (توبه نصوح)، در اثر اين توبه و ايمان كامل، اعمال زمان كفر او كه باطل‌بودند، به حسنات تبديل شده و حيات سعيد پيدامى‌كند و سبب سعادت دنيايى و آخرتى او مى‌گردد.
«الَّا مَنْ تابَ وَ امَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»
مگر كسانى كه توبه كنند، ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند كه اينان، خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مى‌كند.
توبه از گناهان نيز سبب پوشيده شدن و محو گناهان مى‌گردد.

2- اجتناب از گناهان بزرگ (كبائر)
#اگر كسى خود را از ارتكاب گناهان بزرگ بازدارد و سعى داشته باشد لغزشهايى كه از او سر زده، تكرار نشود، خداوند به‌خاطر خوددارى و تقواى او لغزشهايش را مى‌آمرزد.
«انْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ»
اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى شده‌ايد، دورى گزينيد، گناهان كوچك و لغزشهاى شما را مى‌پوشانيم.

3- كارهاى نيك
«انَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»
همانا نيكى‌ها بديها را از بين مى‌برند.


#بطلان_احباط_و_تحابط...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_29, 08:57 AM
بطلان احباط و تحابط

تا اينجا معلوم شد كه اجمالًا بعضى از گناهان سبب حبط و بى‌اثر گشتن همه يا بعضى از كارهاى خوب مى‌شود همچنان كه ايمان و عمل صالح نيز اثر تكفير و پوشانندگى دارد.
بعضى در اين مورد قائل به يك قاعده كلى شده و گفته‌اند گناهان و كارهاى خوب به‌طور كلى نسبت به هم اثر از بين بردن دارند و قانون «احباط و تحابط» بين آنها حاكم است، گرچه در تفسير اين قانون نيز با هم اختلاف دارند.
بعضى گفته‌اند هر يك از سيئات و حسنات، ديگرى را از بين مى‌برد و خودش جايگزين آن مى‌گردد و اين همان احباط است.
بعضى گفته‌اند فعل بعدى با مقدار مساوى خودش از مخالف قبلى ساقط مى‌گردند و هر كدام باقى داشت، به آن مقدار پاداش يا كيفر تعلق مى‌گيرد.
(بنابراين قول، تحابط است)
نتيجه هر دو نظريه اين است:
فردى كه هم گناه كرده و هم كار نيك انجام داده، اگر كار نيكش بزرگتر يا متأخر باشد مانند كسى است كه فقط نيكوكار بوده و هيچ كار بدى از او سر نزده است و كسى كه كار بدش متأخر يا بزرگتر بوده مانند كسى است كه هيچ كار نيكى از او سر نزده و فقط بد كار بوده است. البته اين نظريات نه با عدل الهى سازگار است و نه با سيره عقلا.
در سيره عقلا كسى كه فقط نيكى كرده با كسى كه هم نيكى كرده و هم بدى و نيكى‌اش متأخر يا بزرگتر از بدى‌اش است، مساوى نمى‌باشد و يكسان نگريسته نمى‌شود همان‌گونه كسى كه فقط بدكار بوده با كسى كه بدى‌اش متأخر يا بيشتر از نيكى‌اش بوده، يكسان نمى‌باشد.
از طرف ديگر عقلا نسبت به كسى كه هم نيكى كرده و هم بدى، نسبت به نيكى‌اش قدردانى و پاداش اعمال مى‌كنند و نسبت به بدى‌اش سرزنش و كيفر.
البته در سيره عقلا نيز گاهى احباط و تكفير به چشم مى‌خورد مثلًا به‌ خاطر كار نيك و پسنديده او از گناهانش چشم مى‌پوشند و يا به خاطر نافرمانى‌اش، عمل خوبش را نمى‌پذيرند و يا از پاداش او مى‌كاهند و اين به‌عنوان يك اصل كلى و هميشگى نيست.
آيات و روايات نيز حاكى از آن است كه بعضى از انسانها درحالى وارد صحنه محشر مى‌شوند كه در نامه عمل خود مخلوطى از عمل نيك و بد دارند و گروهى از مؤمنان با اينكه به خاطر ايمانشان بهشتى هستند ولى قبل از ورود به بهشت در مراحل مختلف سكرات، قبر و قيامت عذابهايى را براى پاك شدن گناهانشان مى‌چشند.
بنابراين احباط، تحابط و تكفير به‌ عنوان يك قاعده كلى و فراگير باطل است ولى در مواردى وجود دارد و سيره عقلا و آيات و روايات، هم مؤيد ابطال كلى آن است و هم مؤيد اثبات جزئى و موردى آن مى‌باشد.

#حيله_يهود_در_فرار_از_تكاليف _الهى‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_29, 09:00 AM
حيله يهود در فرار از تكاليف الهى‌

«وَسْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتى‌ كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ اذْ يَعْدُونَ فِى السَّبْتِ اذْ تَأْتيهِمْ حيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ وَ اذْ قالَتْ امَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ اوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَديداً قالُوا مَعْذِرَةً الى‌ رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ فَلَمَّا نَسُوا ماذُكِّرُوا بِهِ انْجَيْنَاالَّذينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ اخَذْنَا الَّذينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ» (اعراف، آيات 163- 166).
و از آنها درباره (سرگذشت) شهرى كه در ساحل دريا بود، سؤال كن- هنگامى‌كه آنها در روز شنبه (به فرمان خدا) تجاوز مى‌كردند، هنگامى‌كه ماهيهايشان روز شنبه- كه روز تعطيل و استراحتشان بود- آشكار مى‌شدند، امّا در غير روز شنبه سراغ آنها نمى‌آمدند، اينگونه آنها را به چيزى آزمايش كرديم كه در برابر آن نافرمانى مى‌نمودند و هنگامى‌كه گروهى از آنها (به گروه ديگر) گفتند چرا جمعى را اندرز مى‌دهيد كه سرانجام، خداوند آنها را هلاك خواهد كرد ويا به عذاب شديدى گرفتار خواهد ساخت؟ (آنها را به حال خود واگذاريد تا نابود شوند) گفتند:
- اين اندرزها- براى اعتذار (و رفع مسؤوليت) در پيشگاه پروردگار شماست، و شايد آنها تقوا پيشه كنند. امّا هنگامى كه تذكراتى را كه به آنها داده شده بود، فراموش كردند، نهى كنندگان از بدى را رهايى بخشيديم و آنها را كه ستم كردند، به خاطر نافرمانى‌شان به عذاب شديدى گرفتار ساختيم. تا هنگامى كه در برابر فرمانى كه به آنها داده شده بود، سركشى نمودند، به آنها گفتيم به شكل ميمونهايى طرد شده درآييد.


#اصحاب_شنبه‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_29, 09:01 AM
اصحاب شنبه‌

در اين آيات ( آيات 163- 166) به سرگذشت گروهى از يهود كه در ساحل دريا زندگى مى‌كردند، اشاره مى‌كند. ظاهراً كار و كسب در روز شنبه بر يهود حرام بوده است و اين قوم هم كه در كنار دريا زندگى مى‌كردند، در روز شنبه از صيد ماهى نهى شده بودند. خداوند آنان را امتحان كرد و روزهاى شنبه ماهيان بر سطح آب و جويبارها ظاهر مى‌شدند و در دسترس بودند و روزهاى ديگر به عمق آب فرو مى‌رفتند. آنان در نهايت به وسوسه افتادند و دست به حيله زدند و با انداختن طور در آب در روز شنبه و جمع‌آورى آن در روز يكشنبه و يا با آماده ساختن آبگيرهايى كنار دريا و گيرانداختن ماهيها در روز شنبه و صيد آنها در روز بعد به حكم خدا تجاوز كردند. گروهى از يهود آنان را نهى كردند و موعظه و تذكر دادند ولى نهى و اندرز آنان مفيد واقع نشد. البته گروه ديگرى هم بودند كه خود مرتكب اين خلاف نشدند ولى مرتكبين را هم نهى نكردند و حتى به گروه نهى‌كنندگان گفتند كه چرا اينها را اندرز مى‌دهيد، اينها كه دست بردار نيستند و خداوند هلاكشان مى‌كند. نهى‌كنندگان گفتند كه ما به دو دليل آنها را اندرز مى‌دهيم؛ اوّل براى عذر و اتمام حجت به پيشگاه پروردگار كه ما به وظيفه خود عمل كرده باشيم و دوم شايد اندرز ما در آنان اثر گذارد. خلاصه آن قوم حيله‌گر بر گناه خود اصرار ورزيدند و عذاب خدا بر آنان نازل شد و هلاك گرديدند.


#بيان_يك_سنت_الهى‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_29, 09:04 AM
بيان يك سنّت الهى‌

ظاهر آيه «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ» بيانگر اين مطلب است كه از سه گروه (#گناهكاران، #سكوت_كنندگان و #ناهيان_از_منكر) تنها گروه سوم، از مجازات الهى مصون ماندند.
و نيز آيه، دلالت دارد كه خداوند، ترك كنندگان نهى از منكر را به‌خاطر سكوت و بى‌تفاوتى، شريك جرم آنان به شمارآورده است و اين يك سنت الهى است كه چنانچه انسان قادر باشد با ظلم و ستم مبارزه كند- اگر چه با پند و اندرز يا مبارزه منفى و ترك معاشرت با آنان- ولى مبارزه نكند او نيز چون مجرمان به عذاب، مبتلا مى‌گردد.
سرور شهيدان، #امام_حسين_عليه_السلام با استناد به گفته اجداد بزرگوار خود، بر اين سنت الهى تأكيد مى‌فرمود تا شايد مردم بى‌تفاوت در برابر مظالم حكومت جبار اموى، بر سر عقل آيند و احساس تكليف كرده، قيام كنند.


كيفر مسخ

براى گناهكاران‌ ممكن است سؤال شود آيا هر دو گروه، يك نوع عذاب ديدند؟
پاسخ اين است كه از آيه
«فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ» استفاده مى‌شود كه كيفر مسخ (تبديل شدن به ميمون) منحصر به گناهكاران بود.


#كلاه_شرعى_يا_كجراهه‌...

https://t.me/shahrenuraniquran

دژدان
2018_03_29, 09:06 AM
كلاه شرعى يا كجراهه‌

از سرگذشت اين قوم، معلوم مى‌شود كه خلافكارى آنها زير پوشش «حيله و كلاه شرعى» بوده است. مجازات شديد اين گروه، نشان مى‌دهد كه چهره واقعى گناه، با دگرگون ساختن ظاهر آن، دگرگون نمى‌شود.
آنها كه تصور مى‌كنند گناه را مى‌توان با تغيير چهره ظاهرى، تبديل به يك عمل مجاز كرد، در حقيقت خود را مى‌فريبند.
متأسفانه، اين كار در ميان بعضى از بى‌خبرانى كه خودرا مسلمان نيز مى‌دانند، فراوان ديده مى‌شود و اين يكى از چيزهايى است كه چهره مذهب را در نظر افراد بى‌شمارى، وارونه جلوه داده است.


شكلهاى مختلف امتحان‌

آزمون الهى، شكلهاى مختلفى دارد؛ گاه بصورت منع از آزار و صدمه به #ناقه است و گاه به شكل #منع_صيد_ماهى_در_روز_خاص.
درست است كه صيد ماهى، كار خلافى نيست، ولى ممكن است خداوند، جمعيتى را براى آزمايش، بطور موقّت از چيزى نهى كند، تا ميزان اعتقاد آنها نسبت به احكام الهى و دين خدا روشن شود.
مطلب جالب توجه اين‌كه خداوند گاهى براى آزمودن افراد و مشخص كردن خداترسان از بى‌پروايان، زمينه گناه را آماده مى‌كند مثلًا در همين جريان نقل شده كه روز شنبه كه آنان از صيد و كسب منع شده بودند، ماهيان تا لب آب و بلكه در نهرها و جويهاى جلوى منازل پيش مى‌آمدند و همه جا در دسترس بودند.
در آيه ديگرى نيز خداوند مى‌فرمايد:
حتماً خداوند شما را با چيزى از شكار كه در دسترس و تيررس شماست مى‌آزمايد تا معلوم شود كه چه كسى در پنهان از او مى‌ترسد.

https://t.me/shahrenuraniquran


پایان سوره

دژدان
2018_03_29, 09:14 AM
پرسش ها

1- اگر خداوند به همه چيز آگاه است، چه نيازى به پرسش از انبيا و امّتها در روز قيامت است؟

2- نوع شرك شيطان را در سجده نكردن به حضرت آدم عليه السلام توضيح دهيد.

3- خداى مهربان و دادگر، دشمن قدرتمندى مثل شيطان را بر چه انسانهايى مسلّط ساخته است؟

4- منظور از زينت در آيه 31 اعراف چيست؟

5- علّت فنا و نابودى ملّتها چيست؟

6- چرا عذاب اغواگران و گمراهان مضاعف است؟

7- معناى اعراف چيست؟ و اعراف كجاست؟

8- اصحاب اعراف چه كسانى هستند؟

9- عوارض كم‌فروشى را بنويسيد.

10- خداوند به مردمى كه ايمان بياورند و تقواى الهى پيشه كنند، چه وعده‌اى داده است؟

11- منظور از بركات آسمان و زمين چيست؟

12- تفاوت «سنتِ بركت‌زايى ايمان و تقوا» و «سنت استدراج» را توضيح دهيد.

13- انتظار بنى‌اسرائيل از رهبرشان چه بود؟

14- وراثت زمين در قبال چه چيزى به بنى‌اسرائيل واگذار شد؟

15- معناى حبط چيست و چه چيزهايى موجب حبط عمل مى‌شود؟

16- يهود براى فرار از تكليف الهى، چه حيله‌اى به‌كار بردند و خداوند چگونه آنها را عذاب كرد؟

17- از داستان اصحاب سبت چه مطالبى استفاده مى‌شود؟


https://t.me/shahrenuraniquran