توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کلمات قصار نهج البلاغه
دژدان
2018_11_04, 12:59 PM
#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
#شماره_250
وقال عليه السلام : عَرَفْتُ اللهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَحَلِّ الْعُقُودِ.
خداوند را به وسيله فسخ شدن تصميم ها، گشوده شدن گره ها و نقض اراده ها شناختم.
دژدان
2018_11_05, 07:43 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_251
وقال عليه السلام : مَرَارَةُ الدُّنْيَا حَلاَوَةُ الاَْخِرَةِ، وَحَلاَوَةُ الدُّنْيَا مَرَارَةُ الاَْخِرَةِ.
تلخى دنيا شيرينى آخرت و شيرينى دنيا تلخى آخرت است.
دژدان
2018_11_05, 07:45 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_252
وقال عليه السلام : فَرَضَ اللهُ الاِِْيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ، وَالصَّلاَةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ، وَالزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ، وَالصِّيَامَ ابْتِلاَءً لاِِِخْلاَصِ الْخَلْقِ، وَالْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّينِ وَالْجِهَادَ عِزّاً لِلاِْسْلاَمِ، وَالاََْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ، وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ، وَصِلَةَ الاََْرْحَامِ مَنْماةًلِلْعَدَدِ، وَالْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ، وَإِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ، وَتَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْلِ، وَمُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجاباً لِلْعِفَّةِ، وَتَرْكَ الزِّنَى تَحْصِيناً لِلنَّسَبِ، وَتَرْكَ اللِّوَاطِ تَكْثِيراً لِلنَّسْلِ، وَالشَّهَادَاتِاسْتِظهَار اًعَلَى الْـمُجَاحَدَاتِ وَتَرْكَ الْكَذِبِ تَشْرِيفاً لِلصِّدْقِ، وَالسَّلاَمَ أَمَاناً مِنَ الْـمَخَاوِفِ، وَالاِْمَامَةَنِظَاماً لِلاَُْمَّةِ، وَالطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلاِِْمَامَةِ.
خداوند «#ايمان» را به خاطر تطهير دل از شرك واجب فرمود و«#نماز» را براى پاك شدن از كبر، «#زكات» را سبب روزى، «#روزه» را آزمايش براى اخلاص بندگان، «#حج» را وسيله نزديكى مسلمانان، «#جهاد» را براىسر بلندى اسلام، «#امر بمعروف» را بخاطر اصلاح توده مردم، «#نهى از منكر» را براى بازداشتن بيخردان، «#صله رحم» را براى كثرت نفرات، «#قصاص» را براى فاظتخونها، «#اقامه حدود» را براى بزرگداشت محرمات الهى و«#ترك شرب خمر» را براى حفظ و سلامت عقل. دورى از «#دزدى» را براى حفظ عفت(دستها) و «#ترك زنا» را براى حفظ نسبها، «#ترك لواط» را بخاطر افزايش نسل و«#شهادت و گواهى» را براى اظهار حق در برابر انكارها، «#ترك دروغ» رابخاطر احترام راستى و«#سلام» را بعنوان تامين از خوف و خطر، «#امانت» را براى نظام امت و«#طاعت و فرمانبردارى(از ولى امر مسلمين)را براى تعظيم مقام پيشوا.
دژدان
2018_11_05, 07:46 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_253
وكان عليه السلام يقول: أَحْلِفُوا الظَّالِمَ. إِذَا أَرَدْتُمْ يَمِينَهُ. بِأَنَّهُ بَرِىءٌ مِنْ حَوْلِ اللهِ وَقُوَّتِهِ، فَإِنَّهُ إِذَا حَلَفَ بِهَا كَاذِباً عُوجِلَ الْعُقُوبَةَ، وَإِذَا حَلَفَ بِاللهِ الَّذِي لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَمْ يُعَاجَلْ، لاََِنَّهُ قَدْ وَحَّدَهُ سُبْحَانَهُ.
امام(علیه السلام)كرارا ميفرمود: هر گاه خواستيد ظالمى را سوگند دهيد اينگونه سوگند دهيد: «از حول و قوه خدا برى است»(اگر فلان كار انجام داده باشد) چرا كه اگر اين قسم را به دروغ ياد كند مجازات او به سرعت فرا ميرسد اما اگر چنين سوگند ياد كند «به خدائى كه جز او خدائى نيست»(اين كار رانكرده ام)در كيفرش تعجيل نميشود چرا كه خدا را به يگانگى ياد كرده است.
دژدان
2018_11_05, 07:48 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_254
وقال عليه السلام : يَابْنَ آدَمَ، كُنْ وَصِيَّ نَفْسِكَ، وَاعْمَلْ فِي مَالِكَ مَا تُؤْثِرُ أَنْ يُعْمَلَ فِيهِ مِنْ بَعْدِكَ.
اى فرزند آدم! تو خود وصى خويش در اموال و ثروتت باش! امروز به گونهاى در آن عمل كن كه ميخواهى بعد از تو(طبق وصيتت)عمل كنند.
دژدان
2018_11_05, 07:49 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_255
وقال عليه السلام : الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ، لاََِنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ، فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ.
تندخوئى نوعى جنون و ديوانگى است چرا كه صاحبش پشيمان میشود و اگر پشيمان نشود دليل آن است كه جنونش مستحكم است.
دژدان
2018_11_05, 07:51 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_256
وقال عليه السلام : صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ.
تندرستى مولود كمى حسادت است.
دژدان
2018_11_05, 07:55 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_257
وقال عليه السلام لِكُمَيْل بن زياد النخعي: يَا كُمَيْلُ، مُرْ أَهْلَكَ أَنْ يَرُوحُوا في كَسْبِ الْمَكَارِمِ، وَيُدْلِجُوافِي حَاجَةِ مَنْ هُوَ نائِمٌ، فَوَالَّذِي وَسِعَ سَمْعُهُ الاََْصْوَاتَ مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً إِلاَّ وَخَلَقَ اللهُ لَهُ مِنْ ذلِكَ السُّرُورِ لُطْفاً، فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌجَرَى إلَيْهَا كَالْمَاءِ فِي انْحِدَارِهِ حَتَّى يَطْرُدَهَا عَنْهُ كَمَا تُطْرَدُ غَرِيبَةُ الاِِْبلِ.
به«كميل بن زياد نخعى» فرمود: اى كميل!
خاندانت را فرمانده كه روزها در كسب فضائل و مكارم بكوشند و شبها در انجام حوائج مردمی كه خوابند تلاش كنند. سوگند به كسى كه تمام صداها را میشنود هر كس سرورو خوشحالى در قلبى ايجاد كند خداوند از آن سرور، برايش لطفى میآفريند كه هرگاه مصيبتى بر او نازل شود، اين لطف همچون آب بسوى آن سرازير میشود، تا آن مصيبت را از وى دور سازد، همانگونه كه ساربان شتر غريب را از گله دور میسازد.
دژدان
2018_11_05, 07:56 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_258
وقال عليه السلام : إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجرُِوا اللهَ بِالصَّدَقَةِ.
آن گاه كه فقير و نيازمند شديد، با خداوند بوسيله صدقه تجارت كنيد.
دژدان
2018_11_05, 07:58 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_259
وقال عليه السلام : الْوَفَاءُ لاََِهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ اللهِ، وَالْغَدْرُ بَأَهْلِ الْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَ اللهِ.
و وفادارى در برابر پيمان شكنان، پيمان شكنى در پيشگاه خدا و پيمان شكنى با آنان وفادارى در نزد خدا است.
دژدان
2018_11_05, 08:01 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_260
وقال عليه السلام : كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالاِِْحْسَانِ إِلَيْهِ، وَمَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَمَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ،مَا ابْتَلَى اللهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الاِِْمْلاَءِ لَهُ. و قد مَضى هذا الكلام فيما تقدم، إلاّ أن فيه هاهنا زيادة مفيدة.
چه بسيارند گنهكارانى كه خدا به آنها احسان ميكند، احسانى كه مقدمه هلاكت و شدت عذاب آنها است و چه بسيارند كسانى كه بخاطر خطاپوشی مغرور ميشوند و بر اثر ذكر خير مردم مفتون میگردند. در حالى كه خداوند هيچكس را به آزمايشى همچون مهلت دادن آزمون نكرده است.
شريف رضى میگويد:
اين سخن سابقا گذشت جز اينكه در اينجا اضافهاى مفيد وجود دارد.
دژدان
2018_11_05, 08:07 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_261
وقال عليه السلام لما بلغه إغارةُ أصحاب معاويةَ على الاَنبار، فخرج بنفسه ماشياً حتى أتى النُّخَيْلَةَ فأدركه الناسُ وقالوا: يا أميرالمؤمنين نحن نكفيكَهُمْ. فقال عليه السلام : وَاللهِ مَا تَكْفُونَنِي أَنْفُسَكُمْ، فَكَيْفَ تَكْفُونَنِي غَيْرَكُمْ؟ إِنْ كَانَتِ الرَّعَايَا قَبْلِي لَتَشْكُوا حَيْفَ رُعَاتِهَا، وَإِنَّنِي الْيَوْمَ لاَََشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتِي، كَأَنَّنِيَ الْمَقُودُوَهُمُ الْقَادَةُ، أَوِ ألْمَوْزُوعُ وَهُمُ الْوَزَعَةُ فلما قال عليه السلام هذا القول، في كلامٍ طويلٍ قد ذكرنا مختارَه في جملةِ الخُطَب، تقدّم إليه رجلان من أصحابه فقال أحدهما: إنّي لا أملك إلاّ نفسي وأخي، فَمُرْنا بأمرك يا أميرالمؤمنين نُنْفِد له. فقال عليه السلام : وأَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُريدُ
هنگامى كه خبر حمله ياران معاويه بر «انبار» و غارت كردن آنجا راشنيد شخصا پياده بطرف «نخيله» منزلگاهى در نزديكى كوفه حركت كرد، مردم خود را به او رساندند، و عرض كردند، اى امير مؤمنان! ما به جاى تو از عهده آنان بر خواهيم آمد امام فرمود:
شما از عهده مشكلات خودتان بر نمىآئيد چگونه مشكل ديگران را از مندفع میكنيد؟ اگر رعاياى پيشين از ستم فرمانروايان خود شكايت داشتند من امروز از ستم رعيتم شكايت دارم گويا من پيروم و آنها زمامدار،من فرمانبرو محكومم و آنها فرمانده و حاكم.
هنگاميكه اين گفته را امام در ضمن يك سخن طولانى كه قسمت برگزيدهاىاز آن در ضمن خطبه ها گذشت فرمود، دو نفر از اصحابش جلو آمدند. يكى از آنها عرض كرد من جز اختيار خود و برادرم را ندارم، امر فرما تا اطاعت كنيم، امام فرمود: شما دو نفر در برابر آنچه من ميخواهم(كه بسيج يك سپاه است)چه كاری ميتوانيد انجام دهيد
دژدان
2018_11_05, 05:40 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_262
وقيل: إنّ الحارث بن حَوْطٍ أتاه عليه السلام فقال: أتُرانيأظنّ أصحابَ الجمل كانوا على ضلالة؟ فقال عليه السلام : يَا حَارِ، إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَلَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَبَاهُ، وَلَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ. فقال الحارث: فإنّي أَعتزل مع سعيد بن مالك وعبد الله بن عمر. فقال عليه السلام : إِنَّ سَعِيداً وَعَبْدَ اللهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ، وَلَمْ يَخْذُلاَ الْبَاطِلَ
ميگويند: «حارث بن حوط» خدمت امام آمده عرض كرد: فكر ميكنى من گمان دارم اصحاب جمل(لشكر طلحه و زبير آتش افروزان جنك در بصره)گمراهند (نه،گمراه نيستند)
امام در پاسخ فرمود: اى حارث تو به زيرت نگاه كردهاى و به بالاى سرت نظر نيفكنده اى لذا در تحير فرورفتى(و ندانستى كدام جانب را اختيار كنى)تو حقرا نشناختى تا كسى كه حق را اخذ نموده بشناسى. و نيز باطل را هم نشناختهاى تا كسانى را كه طرفدار آن هستند بشناسى.
حارث گفت: بنابر اين من نيز همراه «سعيد ابن مالك و عبد الله بن عمر» كناره گيرى میكنم(و بيطرف ميمانم)امام فرمود:
«سعيد» و «عبد الله بن عمر» نه حق را يارى كردند و نه باطل را خوار ساختند.
دژدان
2018_11_05, 05:41 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_263
وقال عليه السلام : صَاحِبُ السُّلْطَانِ كَرَاكِبِ الاََْسَدِ: يُغْبَطُ بِمَوْقِعِهِ، وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَوْضِعِهِ.
همنشين سلطان چون كسى است كه بر شير سوار شده، ديگران به مقام او غبطه ميخورند ولى خود ميداند در چه وضع خطرناكى قرار گرفته است.
دژدان
2018_11_05, 05:42 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_264
وقال عليه السلام : أَحْسِنُوا فِي عَقِبِ غَيْرِكُمْ تُحْفَظُوا فِي عَقِبِكُمْ.
نسبت به بازماندگان ديگران خوش رفتارى كنيد تا نسبت به بازماندگان شما همينگونه رفتار كنند.
دژدان
2018_11_05, 05:43 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_265
وقال عليه السلام : إِنَّ كَلاَمَ الْحُكَمَاءِ إذَا كَانَ صَوَاباً كَانَ دَوَاءً، وَإِذَا كَانَ خَطَأً كَانَ دَاءً.
سخن حكماء و دانشمندان اگر درست باشد داروى(شفا بخش) است و اگر نادرست و خطا باشد در دو بيمارى(مهلك)است.
دژدان
2018_11_05, 05:46 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_266
وسأَله عليه السلام رجل أَن يعرّفه ما الاِيمان.
فقال: إِذَا كَانَ غَدٌ فَأْتِنِي حَتَّى أُخْبِرَكَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ، فإِنْ نَسِيتَ مَقَالَتِي حَفِظَهَا عَلَيْكَ غَيْرُكَ، فَإِنَّ الْكَلاَمَ كَالشَّارِدَةِ، يَنْقُفُهَا هذَا وَيُخْطِئُهَاهذَا. وقد ذكرنا ما أجابه به عليه السلام فيما تقدم من هذا الباب، وهو قوله: الاِيمان على أربع شعب.
كسى از آن حضرت خواست تا ايمان را برايش توصيف كند.
امام فرمود: فردا نزد من بيا تا در حضور جمعيت تو را از آن آگاه سازم، كه اگرگفته ام را فراموش كنى ديگرى برايت حفظ و نگهدارى كند چرا كه سخن همچون شتر فرارى است كه بعضى آنرا پيدا ميكنند و بعضى آن را نمیيابند.
شريف رضى میگويد:
اما اصل پاسخ امام را به اين شخص سابقا(در كلام 31) تحت عنوان «الايمان على اربع شعب: »(اربع دعائم)آورديم.
دژدان
2018_11_05, 05:47 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_267
وقال عليه السلام : يَابْنَ آدَمَ، لاَ تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذِي لَمْ يَأْتِكَ عَلَى يَوْمِكَ الَّذِي قَدْ أَتَاكَ، فَإِنَّهُ إِنْ يَكُ مِنْ عُمُرِكَ يَأْتِ اللهُ فِيهِ بِرِزْقِكَ.
امام فرمود: اى فرزند آدم!
غم و اندوه روزى كه نيامده بر آن روز كه در آن هستى تحميل مكن! چرا كه اگر از عمرت باشد روزيت را خداوند در آن روز ميدهد(و اگر نباشد اندوه چرا؟)
دژدان
2018_11_05, 05:49 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_268
وقال عليه السلام : أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناًمَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا، وَأَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا.
امام فرمود: :دوست خود را در حد اعتدال دوست بدار چرا كه ممكن است روزى دشمنت گردد (و نيز) دشمنت در همين حد دشمن دار زيرا ممكن است روزی دوست تو شود.
دژدان
2018_11_05, 05:53 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_269
وقال عليه السلام : النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلاَنِ: عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ الْفَقْرَ، وَيأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ. وَعَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً، وَمَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيهاًعِنْدَاللهِ، لاَ يَسْأَلُ اللهَ حَاجَةً فَيَمْنَعَهُ.
مردم در دنيا دو گروهند: گروهى بخاطر دنيا تلاش ميكنند و دنيايشان آنان را از آخرتشان باز داشته، نسبت به بازماندگان خود از فقر وحشت دارند ولى(از فقر معنوى اخروى) خويش را در امان ميدانند، لذا عمر خود را در راه منافع ديگران فانى ميسازند.
گروهى ديگر:
بخاطر آنچه بعد از دنيا است كوشش ميكنند اما سهم آنها از دنيا بدون عمل بآنهاميرسد، آنها هر دو بهره(بهره دنيا و بهره آخرت)را با هم ميبرند، و هر دو سرا را با هم مالك ميشوند. در درگاه خداوند آبرومند خواهند بود بگونه اى كه هر چه را بخواهند خداوند از آنها دريغ نميدارد.
دژدان
2018_11_05, 05:54 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_270
وروي أنه ذكر عند عمر بن الخطاب في أيامه حَلْي الكعبةِ وكثرتُهُ، فقال قوم: لو أخذته فجهزتَ به جيوش المسلمين كان أَعظم للاَجر، وما تصنع الكعبةُ بالْحَلْي؟ فهمّ عمر بذلك، وسأل عنه أميرالمؤمنين عليه السلام . فقال: إِنَّ القُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وَالاََْمْوَالُ أَرْبَعَةٌ: أَمْوَالُ الْمُسْلِمِينَ فَقَسَّمَهَا بَيْنَ الْوَرَثَةِ فِي الْفَرَائِضِ، وَالْفَيْءُ فَقَسَّمَهُ عَلَى مُسْتَحِقِّيهِ، وَالْخُمُسُ فَوَضَعَهُ اللهُ حَيْثُ وَضَعَهُ، وَالصَّدَقَاتُ فَجَعَلَهَا اللهُ حَيْثُ جَعَلَهَا. وَكَانَ حَلْيُ الْكَعْبَةِ فِيهَا يَوْمَئِذٍ، فَتَرَكَهُ اللهُ عَلَى حَالِهِ، وَلَمْ يَتْرُكْهُ نِسْيَاناً، وَلَمْ يَخْفَ عَلَيْهِپص مَكَاناً، فَأَقِرَّهُ حَيْثُ أَقَرَّهُ اللهُ وَرَسُولُهُ. فقال له عمر: لولاك لافتضحنا. وترك الحَلْي بحاله.
ميگويند: در ايام خلافت عمر بن خطاب، در نزد او از زيورهاى كعبه و كثرت آن سخن به ميان آمد. گروهى گفتند:
اگر آن را ميگرفتى و لشكرهاى مسلمين را مجهز ميساختى اجرش بزرگتربود، «كعبه» زيور و زينت براى چه ميخواهد؟ «عمر» نيز تصميم گرفت كه چنين كند و در اين باره از امير مؤمنان سؤال نمود. آن حضرت در پاسخ فرمود:
اين قرآن بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد در حالى كه چهار نوع مال وجود داشت «اموال مسلمانان» كه آنها را طبق دستور قرآن بين ورثه تقسيم فرمود، «فيىء» كه آنرا بر مستحقان آن بخش نمود، «خمس» كه آنرا در مورد خود قرار داد و «صدقات» كه آنها را نيز در مواردش صرف كرد. و در آن هنگام زيورهاى «كعبه» بر آن بود و خداوند آنرا بر همان حال گذاشت نه اينكه از روى فراموشى آن را گذاشته باشد و وجودش بر او مخفى باشد. بنابر اين تو هم آنرا بر همان حال كه خدا و پيامبرش آنرا قرار داده اند باقى گذار. «عمر» گفت: «اگر تو نبودى رسوا ميشديم» و زيورهاى كعبه را بحال خود واگذاشت.
دژدان
2018_11_05, 05:55 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_271
وروي أنه عليه السلام رُفع إليه رجلان سرقا من مال الله، أحدهما عبد من مال الله، والآخر من عُرُوضِالناس. فقال عليه السلام : أَمَّا هذَا فَهُوَ مِنْ مَالِ اللهِ وَلاَ حَدَّ عَلَيْهِ، مَالُ اللهِ أَكَلَ بَعْضُهُ بَعْضاً، وَأَمَّا الاَْخَرُ فَعَلَيْهِ الْحَدُّ، فقطع يده.
ميگويند: دو نفر را خدمت آن حضرت آوردند كه از بيت المال سرقت كرده بودند يكى از اين دو برده بيت المال و ديگرى برده مردم.
امام فرمود: اما اين يكى(برده بيت المال) خودش مال خداست و حدى بر اونيست، مال خداوند، قسمتى قسمت ديگر را خورده و اما آن ديگرى بايد به شدت حد بر او جارى شود و دستش قطع گردد.
دژدان
2018_11_05, 05:56 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_272
وقال عليه السلام : لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَايَ مِنْ هذِهِ الْمَدَاحِضِ لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ.
فرمود: اگر گامهايم استوار ماند و از اين فتنه ها خلاص گردم امورى را تغيير خواهم داد(و بدعتهائى را كه گذارده اند از ميان خواهم برد)
دژدان
2018_11_05, 05:57 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_273
وقال عليه السلام : اعْلَمُوا عِلْماً يَقِيناً أَنَّ اللهَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْعَبْدِ ـ وَإِنْ عَظُمَتْ حِيلَتُهُ، وَاشْتَدَّتْ طِلْبَتُهُ، وَقَوِيَتْ مَكِيْدَتُهُ ـ أَكْثَرَ مِمَّا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِص، وَلَمْ يَحُلْ بَيْنَ الْعَبْدِ فِي ضَعْفِهِ وَقِلَّةِ حِيلَتِهِ وَبَيْنَ أَنْ يَبْلُغَ مَا سُّمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ، وَالْعَارِفُ لِهذَا الْعَامِلُ بِهِ أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَةً فِي مَنْفَعَةٍ، وَالتَّارِكُ لَهُ الشَّاكُّ فِيهِ أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلاً فِي مَضَرَّةٍ. وَرُبَّ مُنْعَمٍ عَلَيْهِ مُسْتَدْرَجٌقص بِالنُّعْمَى، وَرُبَّ مُبْتَلىًمَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوَى ! فَزِدْ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ فِي شُكْرِكَ، وَقَصِّرْ مِنْ عَجَلَتِكَ، وَقِفْ عِنْدَ مُنتَهَى رِزْقِكَ.
يقين بدانيد كه خداوند براى بنده-اگر چه بسيار چاره جو،سخت كوش و در طرح و نقشه نيرومند باشد-بيش از آنچه در كتابش مقدر شده، قرار نداده است و ناتوانى بنده و كمى چاره جوئى وى موجب نميشود، كه آنچه برايش مقرر گشته به او نرسد. كسيكه از اين حقيقت آگاه باشد و به آن عمل نمايد از همه كس در جلب منفعت، آسايش و راحتيش بيشتر است. اما كسيكه اين واقعيت را نداند و در آن ترديد داشته باشد از همه مردم گرفتارتر و زيانكارتر است چه بسيارند افرادى كه مشمول نعمت خداوند قرار گرفته اند اما اين نعمت مقدمه بلا و لاكتبر ايشان محسوب ميگردد. چه بسيارند افرادى كه در بلا وسختى قرار دارند اما اين وسيله اى براى آزمايش و تكامل آنها است، بنابر اين ای كسى كه ميخواهى از اين گفته بهره گيرى(و اى شنونده!)بر سپاس و شكر نعمتها بيفزا و از سرعت و شتاب در بدست آوردن دنيا بكاه. و هنگامى كه به پايان روزى رسيدى توقف كن!
دژدان
2018_11_05, 05:58 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_274
وقال عليه السلام : لاَ تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلاً، وَيَقِينَكُمْ شَكّاً، إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَإِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا.
علم خويشتن را جهل و يقينتان را شك قرار ندهيد(يعنى) آنگاه كه عالم و آگاه شديد عمل كنيد و زمانى كه يقين كرديد اقدام نمائيد.
دژدان
2018_11_05, 06:00 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_275
وقال عليه السلام : إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَيْرُ مُصْدِرٍ وَضَامِنٌ غَيْرُ وَفِيٍّ. وَرُبَّمَا شَرِقَخص شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِيِّهِ،كُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّيْءِ الْمُتَنَافَسِ فِيهِ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ لِفَقْدِهِ، وَالاََْمَانِيُّ تُعْمِي أَعْيُنَ الْبَصَائِرِ، وَالْحَظُّ يَأتِي مَنْ لاَ يَأْتِيهِ.
طمع وارد كننده منافع است نه صادر كننده و بخشنده، ضامنی است كه وفا نميكند، بسيار شده كه نوشنده آب پيش از آنكه سيراب شود گلوگيرشده. بهر مقدار ارزش چيزى كه براى بدست آوردنش سر و دست شكسته ميشودبيشتر باشد، بهمان قدر مصيبت از دست دادنش زيادتر است، آرزوها چشم دل را كور ميكنند. بهره و سود به سوى كسى مىآيد كه دنبالش نرود.
دژدان
2018_11_06, 09:11 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_276
وقال عليه السلام : اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ تَحْسُنَ فِي لاَمِعَةِ الْعُيُونِ عَلاَنِيَتِي، وَتَقْبُحَ فِيَما أُبْطِنُ لَكَ سَرِيرَتيِ، مُحَافِظاً عَلَى رِيَاءِ النَّاسِ مِنْ نَفْسِي بِجَمِيعِ مَا أَنْتَ مُطَّلِعٌ عَلَيْهِ مِنِّي، فَأُبْدِيَ لِلنَّاسِ حُسْنَ ظَاهِرِي، وَأُفْضِيَ إِلَيْكَ بِسُوءِ عَمَلِي، تَقَرُّباً إلَى عِبَادِكَ، وَتَبَاعُداً مِنْ مَرْضَاتِكَ.
و فرمود: بار پروردگارا! به تو پناه ميبرم! از اينكه ظاهرم را در چشمها نيكو جلوه دهى و باطنم را در پيشگاهت زشت سازى. بخواهم بوسيله اعمالى كه تو از آن خوب آگاهى، خوشبينى و احترامات مردم را براى خود حفظ و نگهدارى كنم.
و ظاهر خوبم را براى مردم آشكار كنم و اعمال بدم را فقط تو بدانى تا به بندگانت نزديك گردم و از رضا و خشنودى تو دور!
دژدان
2018_11_07, 10:30 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_277
وقال عليه السلام : لاَ وَالَّذِي أَمْسَيْنَا مِنْهُ فِي غُبْرِ لَيْلَةٍ دَهْمَاءَ تَكْشِرُعَنْ يَوْمٍ أَغَرَّ مَا كَان كَذَاكَذا.
و فرمود: نه، سوگند به كسى كه ما را در بقاياى شب تار نگه داشت، شبى كه لبخند سپيده دمش از روزى روشن خبر میدهد كه چنين و چنان نبوده است.
(هدف از ذكر اين عبارت بيان طرز جالب سوگند امام است.)
دژدان
2018_11_08, 10:05 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_278
وقال عليه السلام : قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ.
و فرمود: كار كمى كه با نشاط آن را تداوم دهى اميدوار كننده تر است از كار زياد و خسته كننده.
از درسهاى جالب و پرارزشى كه امام در اين سخن بيان فرموده و انسانها را راهنمائى فرموده اين است اگر كه كارها را مرتب و مداوم انجام دهند پر بركتتر است تا كار زياد و غير مداوم كارها هنگام شروع اگر از تداوم برخوردار شود پيشرفت خواهد كرد نه كارهائى كه سنگين است و خسته كننده و معمولا پيامد ندارد.
دژدان
2018_11_10, 08:05 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_279
وقال عليه السلام : إذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بالْفَرَائِضِ فَارْفُضُ وهَا.
و فرمود: هنگامى كه نافله ها(و مستحبات)به فرائض و واجبات زيان رسانند آنها را ترك گوئيد.
دژدان
2018_11_10, 08:06 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_280
وقال عليه السلام : مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ.
و فرمود: كسى كه دورى سفر آخرت را بخاطر داشته باشد خود را مهيا ميسازد.
دژدان
2018_11_11, 07:11 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_281
وقال عليه السلام : لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالْـمُعَايَنَةِ مَعَ الاِِْبْصَارِ، فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ أَهْلَهَا، وَلاَ يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ.
و فرمود: تفكر و انديشه همچون ديدن با چشم نيست، چرا كه گاهى چشم به صاحبش دروغ ميگويد ولى عقل سليم نسبت به كسى كه از او راهنمائى بخواهد غش و خيانت نمیكند.
اين سخن امام عليه السلام اشاره به مطلب دقيقى است و آن اينكه آنها كه هر چيزی را مستند به حواس نباشد قبول ندارند و اگر زير چاقوى تشريح نيايد آنرا انكار میكنند طريق درستى نمی پيمايند، زيرا بايد مستند و تكيه گاه حواس عقل باشد، چرا كه خطاى حواس بسيار است كه از طريق عقل اصلاح میگردد ولى عقل سليم و و انديشه سالم اگر هم اشتباه كند بسيار كم است.
دژدان
2018_11_12, 08:36 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_282
وقال عليه السلام : بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ.
و فرمود: بين شما و موعظه پردهاى از غفلت وجود دارد(و آن پرده شهوات و هوسها است).
دژدان
2018_11_13, 05:26 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_283
وقال عليه السلام : جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ وَعَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ.
و فرمود: (شما چگونه جمعيتى هستيد كه) نادانهايتان همچنان در عمل(بدون بصيرت) میافزايند و دانشمندانتان كوتاهى میكنند (عملها فاقد علم و علمها بى عمل است.)
دژدان
2018_11_14, 05:42 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_284
وقال عليه السلام : قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ.
و فرمود: علم و آگاهى عذر افرادى را كه بهانه ميتراشند و از مسئوليت شانه خالی ميكنند قطع كرده است.
دژدان
2018_11_15, 05:25 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_285
وقال عليه السلام : كُلُّ مُعَاجَلٍ يَسْأَلُ الاِِْنْظَارَ وَكُلُّ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بالتَّسْويفِمط.
و فرمود: آنها كه زمانشان پايان گرفته خواهان مهلتند و آنها كه مهلت دارند تعلل ميورزند و كوتاهى ميكنند.
دژدان
2018_11_16, 07:21 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_286
وقال عليه السلام : مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْءٍ: طُوبَى لَهُ، إِلاَّ وَقَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ.
و فرمود: تاكنون مردم به هيچ چيز «آفرين بر او»نگفته اند، مگر اينكه سرانجام روزگار، روز بدى را براى او فراهم ساخته.
اين سخن را «ابن جوزى» در كتاب «تذكرة الخواص» ص156 آورده است.
دژدان
2018_11_17, 09:36 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_287
وسئل عن القدر، فقال: طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلاَ تَسْلُكُوهُ، وَبَحْرٌعَمِيقٌ فَلاَ تَلِجُوهُ، وَسِرُّ اللهِ فَلاَ تَتَكَلَّفُوهُ.
از امام درباره قضا و قدر سؤال شد، فرمود: راه تاريكى است در آن گام ننهيد، درياى ژرفى است در آن وارد نشويد و سر الهى استبراى شكافتن آن خود را بزحمت نيندازيد.
دژدان
2018_11_18, 09:37 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_288
وقال عليه السلام : إِذَا أَرْذَلَاللهُ عَبْداً حَظَرَعَلَيْهِ الْعِلْمَ.
و فرمود: هرگاه خداوند بندهاى را بر اثر گناهانش پست بشمرد علم و دانش را از او منع میكند.
دژدان
2018_11_19, 04:59 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_289
وقال عليه السلام : كَانَ لِي فيَِما مَضَى أَخٌ فِي اللهِ، وَكَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ، وَكَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلاَ يَشْتَهِي مَا لاَ يَجِدُ وَلاَ يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ، وَكَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فإِنْ قَالَ بَذَّالْقَائِلِينَ وَنَقَعَ غَلِيلَظط السَّائِلِينَ، وَكَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً! فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَصِلُّئط وَادٍ لاَ يُدْلِيبِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً، وَكَانَ لاَ يَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ، وَكَانَ لاَ يَشْكُو وَجَعاً إِلاَّ عِنْدَ بُرْئِهِ، وَكَانَ يقُولُ مَا يَفْعَلُ وَلاَ يَقُولُ مَا لاَ يَفْعَلُ، وَكَانَ إذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلاَمِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ، وَكَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ، وَكَان إذَا بَدَهَهُأَمْرَانِ نَظَرَ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَخَالَفَهُ. فَعَلَيْكُمْ بِهذِهِ الْخَلاَئِقِ فَالْزَمُوهَا وَتَنَافَسُوا فِيهَا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ.
و فرمود: در گذشته يك برادر خدايى(و دينى) داشتم(كه توصيفش چنين بود): آنچه او را در نظرم بزرك جلوه ميداد، كوچكى دنيا در نظر او بود. او از تحت حكومت شكمش خارج شده بود، آنچه نمی يافت اشتهايش نداشت. و از آنچه میيافت زياد مصرف نمیكرد. اكثر اوقات زندگيش ساكت بود. اگر سخن میگفت بر گويندگان چيره بود و عطش پرسش كنندگان را فرو مینشاند. ضعيف و مستضعف بود اگر كارى جدى به ميان ميآمد همچون شير بيشه می خروشيد و مانند مار بيابانى به حركت میآمد. پيش از حضور در محكمه قضاوت دليل اقامه نميكرد. هيچكس را نسبت به كارش-در آنجا كه امكان داشت عذرى داشته باشد-قبل از استماع عذرش ملامت نمی نمود. از هيچ دردى جز هنگام بهبودى شكايت نميكرد. سخنى را میگفت كه خود انجام میداد و چيزى كه عمل نمیكرد نميگفت اگر در سخن گفتن مغلوب میشد در سكوت، كسى بر او غلبه نمی يافت. بر شنيدن حريصتر بود تا گفتن. هر گاه دو كار برايش پيش میآمد ميانديشيد كه كدام به هوا و هوس نزديكتر است، با آن مخالفت میورزيد. بر شما باد به داشتن اين اخلاق نيك، از يكديگر در داشتن آنها سبقت گيريد. و اگر قدرت انجام همه آنها را نداريد.
بدانيد انجام كمى از آن بهتر از ترك بسيار است.
بعضى گفته اند منظور از «اخ»، پيامبر است و بعضى ديگر «ابوذر»، سومين قول اينكه منظور «مقداد» است و بعضى گفته اند منظور شخص معينى نيست بلكه بعنوان مثال است و اين از عادات عرب است.(شرح ابن ابى الحديد ج19 ص183)
دژدان
2018_11_20, 06:37 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_290
وقال عليه السلام : لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللهُ عَلَى مَعْصِيَةٍ لَكَانَ يَجِبُ أَنْ لاَ يُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ.
و فرمود: حتى اگر خداوند تهديد بعذاب در برابر عصيان نكرده بود، واجب بود به پاس نعمتهايش نافرمانى نشود.
دژدان
2018_11_21, 07:01 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_291
وقال عليه السلام ، وقد عزّى الاَشعثَ بن قيسٍ عن ابن له: يَا أَشْعَثُ، إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ ذلِكَ مِنْكَ الرَّحِمُ، وَإِنْ تَصْبِرْ فَفِي اللهِ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ خَلَفٌ. يَا أَشْعَثُ، إِنْ صَبَرْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَأَنْتَ مَأْجُورٌ، وَإِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَأَنْتَ مَأْزُورٌ ابْنُكَ سَرَّكَ وَهُوَ بَلاَءٌ وَفِتْنَةٌ، وَحَزَنَكَوَهُوَ ثَوَابٌ وَرَحْمَةٌ.
امام در تسليت به «اشعث ابن قيس» در مرگ فرزندش چنين فرمود:
«اى اشعث!» اگر بر فرزندت محزون شوى اين بخاطر مقام پدرى شايسته است.
و اگر صبر و شكيبائى پيشه كنى خداوند بجاى هر مصيبتى عوضى قرار مىدهد.
ای اشعث! اگر صبر كنى مقدرات بر تو جارى مىشود و تو پاداش خواهى داشت و اگر ناشكيبائى و بيتابى كنى باز هم مقدرات مسير خود را طى ميكند و وزر و گناه بر توخواهد بود،اى اشعث! فرزندت تو را مسرور ساخت در حالى كه آزمايش و فتنه بود و او تو را محزون ساخت در حالى كه براى تو ثواب و رحمت است.
دژدان
2018_11_23, 11:26 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_292
وقال عليه السلام على قبر رسول الله صلى الله عليه وآله ساعة دُفِنَ: إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلاَّ عَنْكَ، وَإِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلاَّ عَلَيْكَ، وَإِنَّ الْمُصَابَ بِكَ لَجَلِيلٌ، وَإِنَّهُ قَبْلَكَ وَبَعْدَكَ لَجَلَلٌ.
امام هنگاميكه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم را ميخواست به خاك بسپارد، كنار قبر، فرمود:
صبر و شكيبائى جميل و زيبا است ولى نه در مورد(مرگ)تو و بيتابى زشت و قبيح است اما نه بر فراق تو, مصيبت مرگ تو سخت بزرگ و سنگين است و هر مصيبتی پيش از تو و بعد از تو در برابر آن كوچك و حقير است.
دژدان
2018_11_24, 04:51 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_293
وقال عليه السلام : لاَ تَصْحَبِ الْمَائِقَفَ إِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ، وَيَوَدُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ.
و فرمود: :با احمق معاشرت و مصاحبت مكن! كه كارهاى احمقانهاش را برايت جلوه ميدهد و دوست دارد تو مثل او باشى.
دژدان
2018_11_24, 05:00 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_294
وقال عليه السلام وقد سئل عن مسافة ما بين المشرق والمغرب: مَسِيرَةُ يَوْمٍ لِلشَّمْسِ.
از امام درباره فاصله ميان مشرق و مغرب سؤال كردند، در پاسخ فرمود:
مسير يك روز خورشيد!!
دژدان
2018_11_27, 08:00 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_295
وقال عليه السلام : أَصْدِقَاؤُكَ ثَلاَثَةٌ، وَأَعْدَاؤُكَ ثَلاَثَةٌ: فَأَصْدِقَاؤُكَ: صَدِيقُكَ، وَصَدِيقُ صَدِيقِكَ، وَعَدُوُّ عَدُوِّكَ. وَأَعْدَاؤكَ: عَدُوُّكَ، وَعَدُوُّ صَدِيقِكَ، وَصَدِيقُ عَدُوِّكَ.
و فرمود: دوستانت سه گروه و دشمنانت نيز سه گروهند:
اما دوستانت: دوستت و دوست دوستت و دشمن دشمنت.
اما دشمنانت:
دشمنت و دشمن دوستت و دوست دشمنت ميباشند.
دژدان
2018_11_27, 08:01 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_296
وقال عليه السلام لرجل رآه يسعى على عدوٍّ له بما فيه إِضرار بنفسه: إنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ.
امام مردى را ديد كه بر ضد دشمنش سعايت میكند اما از طريقى كه به خودش ضرر ميزند به او فرمود: تو همچون كسى هستى كه نيزه بر خود ميزند تا كسى را كه پشت سرش سوار است بكشد.
دژدان
2018_11_28, 06:26 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_297
وقال عليه السلام : مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وأَقَلَّ الاِِْعْتِبَارَ!
و فرمود: درسهاى عبرت چه بسيارند و عبرت گير كم!
دژدان
2018_11_28, 05:01 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_298
وقال عليه السلام : مَن بَالَغَ فِي الْخُصوُمَةِ أَثِمَ، وَمَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظُلِمَ، وَلاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللهَ مَنْ خَاصَمَ.
و فرمود: كسي كه در دشمنى با دشمنان افراط كند گنهكار است و كسي كه كوتاهى كند بر خود ستم كرده و كسي كه با ديگران به دشمنى بر خيزد توانائى ندارد حق تقوا را رعايت كند.
دژدان
2018_11_30, 10:48 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_299
وقال عليه السلام : مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّى أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ [وَأسْأَلَ اللهَ الْعَافِيَة].
و فرمود: گناهى كه بعد از آن مهلت دو ركعت نماز برايم باشد مهم نيست چرا كه در اين نماز عفو و عافيت را از خدا ميطلبم(و توبه خواهم كرد).
دژدان
2018_12_01, 05:00 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_300
وسئل عليه السلام : كيف يحاسب الله الخلق على كَثْرتهم؟ فقال عليه السلام : كَمَا يَرْزُقُهُمْ عَلَى كَثْرَتِهِمْ. فَقيل: كيف يُحاسِبُهُم ولا يَرَوْنَهُ؟ قال عليه السلام : كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَلاَ يَرَوْنَهُ.
از امام پرسيدند: خداوند چگونه بحساب اين همه مخلوق ميرسد؟
فرمود:
همانگونه كه آنها را با آن كثرت روزى ميدهد.
پرسيده شد: چگونه به حساب آنها رسيدگى ميكند و حال اينكه او را نمي بينند؟
فرمود: همانگونه كه آنها را روزى ميدهد و او را نمي بينند.
دژدان
2018_12_01, 05:03 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_301
وقال عليه السلام : رَسُولُكَ تَرْجُمَانُ عَقْلِكَ، وَكِتَابُكَ أَبْلَغُ مَا يَنْطِقُ عَنْكَ!
و فرمود: فرستاده تو نماينده عقل تو است و نامه تو گوياترين سخنگوى تو!
دستورى است سخت پر ارزش و هشدار دهنده در مورد كسانى كه رسول و فرستادهاى می فرستند و نيز كسانى كه نامه می نويسند، بايد توجه كنند كه سخنان رسول بيان كننده طرز تفكر فرستنده است لذا در انتخاب آن بايد سخت دقت كرد خصوصا اگر در مجامع بين المللى باشد.
ولى نامه از آن هم مهمتر است زيرا هيچ جاى توجيه در آن باقى نمی ماند.
دژدان
2018_12_02, 06:38 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_302
وقال عليه السلام : مَا الْمُبْتَلَى الَّذِي قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلاَءُ، بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَاءِ مِنَ المُعَافَى الَّذِي لاَ يَأمَنُ البَلاَءَ!
و فرمود: آن كس كه شديدا به بلا مبتلا است محتاجتر به دعا نيست، از كسى كه مبتلا نيست ولى هر لحظه انتظار آن را ميكشد.
دژدان
2018_12_03, 10:24 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_303
وقال عليه السلام : النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْيَا، وَلاَ يُلاَمُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ.
و فرمود: مردم فرزندان دنيا هستند، و هيچ كس را بر محبت مادرش نميتوان ملامت كرد.
دژدان
2018_12_04, 08:06 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_304
وقال عليه السلام : إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللهِ، فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللهَ، وَمَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللهَ.
و فرمود: مستمند فرستاده خدا است. كسي كه از او دريغ دارد از خدا دريغ داشته و كسي كه به او عطا و بخشش كند به خدا عطا كرده.
دژدان
2018_12_05, 07:01 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_305
وقال عليه السلام : مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ.
و فرمود: انسان غيرتمند هرگز زنا نمي كند.(و كارى را كه در مورد كسان خود دوست نميدارد در حق ديگران روا نخواهد داشت.
اين سخن را «مجمع الامثال» در جلد 2 ص 290 آورده.
اين سخن امام، به اين مطلب اشاره دارد كه زناكار غالبا اين گناه برايش عادی ميشود و به مرحلهاى میرسد كه آنرا مباح و يا شبيه به مباح میداند، وقتى مباح دانست اگر درباره خانوادهاش هم چنين عملى انجام شود باكى ندارد چون براى او عادى است، لذا بتدريج غيرت او نسبت به خانوادهاش از بين میرود و به همين علت است كه آدم غيور هرگز زنا نمیكند زيرا او نسبت به خاندانش سخت تعصب دارد.
دژدان
2018_12_06, 05:06 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_306
وقال عليه السلام : كَفَى بِالاََجَلِ حَارِساً!
و فرمود: اجل و سر نوشت قطعى، براى حفاظت انسان كافى است.
(يعنى تا عمر به پايان نرسد هيچ حادثهاى او را از پاى در نمی آورد.)
اين سخن را مرحوم «صدوق» در كتاب التوحيد ص 264 چنين آورده:
در يكى از روزهاى صفين معاويه روبروى آن حضرت ايستاده بود، امام بر مركب پيامبر سوار و شمشير او را در دست داشت، رجز میخواند و شمشير خود را به گردن آويخته بود، كسى گفت:
يا امير المؤمنين خود را حفظ كن مبادا اين ملعون شما را غافلگير كند...
فرمود: «كفى بالاجل حارسا»:
اجل خود يك نگهبان است. علاوه هيچ يك از مردم نيستند مگر اينكه حافظان و نگهبانانى از فرشتگان دارند.
اما هنگامى كه اجل حتمى آنان فرا رسد وى را رها می سازند، و همچنين من، زمانى كه اجلم فرا رسد شقیترين افراد محاسنم را بخون سرم خضاب خواهد كرد و اين وعدهاى است كه دروغ نيست.
(اقتباس از مصادر نهج البلاغه ج 4 ص239)
دژدان
2018_12_08, 08:02 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_307
وقال عليه السلام : يَنَامُ الرَّجُلُ عَلَى الثُّكْلِ وَلاَ يَنَامُ عَلَى الْحَرَبِ ومعنى ذلك: أنه يصبر على قتل الاَولاد، ولا يصبر على سلب الاَموال.
و فرمود: آدم داغدار خواب و آسايش دارد اما كسي كه مالش را ربوده اند خواب ندارد.
شريف رضى ميگويد:
معنى سخن بالا اين است كه انسان بر قتل فرزندان ممكن است صبر كند اما در سلب و ربودن اموالش صبر نمي نمايد.
دژدان
2018_12_10, 11:59 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_308
وقال عليه السلام : مَوَدَّةُ الاَْبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ الاَْبْنَاءِ، وَالْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ.
و فرمود: دوستى ميان پدران خويشاوندى ميان فرزندان است. و خويشاوندی به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى.
(يعنى هنگاميكه پدران با هم دوست صميمى باشند گوئى فرزندانشان خويشاوندند، و خويشاوندان آنگاه خويشاوند محسوب ميشوند كه دوست باشند.)
دژدان
2018_12_10, 12:01 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_309
وقال عليه السلام : اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ، فَإِنَّ اللهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ.
و فرمود: از حدس و گمان افراد با ايمان بر حذر باشيد چرا كه خداوند حق را بر زبان آنها قرار داده است.
دژدان
2018_12_11, 10:24 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_310
وقال عليه السلام : لاَ يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ، حَتّى يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ اللهِ سُبْحَانَهُ أَوْثَقَ مِنهُ بِمَا فِي يَدِهِ.
و فرمود: هيچكس در ادعاى ايمان صادق نيست مگر زمانى كه به آنچه نزد خدا است مطمئنتر از آنچه نزد او است باشد
(تا جائيكه آنچه را دارد ميدهد تا به آنچه نزد خدا است برسد.)
اين سخن را مروج الذهب در جلد 4 ص 434 چنين آورده:
سائلى از على(علیه السلام) چيزى خواست امام(علیه السلام) رو به فرزندش حسن نموده فرمود:
به مادرت بگو كمكى براى او فراهم كند، امام حسن عرض كرد در منزل تنها شش درهم براى آرد موجود است. على(علیه السلام)فرمود:
«لا يكون المؤمن مؤمنا حتى يكون بما فى يد الله اوثق منه بما فى يده»
سپس امر كرد شش درهم موجود در خانه را به فقير بدهند، هنوز امام(علیه السلام)حركت نكرده بود كه مردى به او برخورد كرد در حالى كه زمام شترى را میكشيد، آن را به امام(علیه السلام) به 140 درهم فروخت و موعد گرفتن پول را 8 روز بعد قرار داد در اين ميان شخصى كه تمكن كافى داشت به آن حضرت عرض كرد شتر را چند می فروشى؟.
فرمود به 200 درهم مشترى پذيرفت.
امام پولها را گرفت، 140 درهم آنرا به صاحب شتر داد و با 60 درهم باقى به منزل بازگشت فاطمه(سلام الله علیها) پرسيد اين دراهم را از كجا آوردى؟ جواب داد:
اين تصديق آنچه پدرت آورده می باشد كه: من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» .
(مصادر نهج البلاغه ج 4 ص 241)
دژدان
2018_12_13, 07:41 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_311
وقال عليه السلام لاَنس بن مالك، وقد كان بعثه إلى طلحةَ والزبيرِ لما جاءاع إلى البصرة يذكر هما شيئاً سمعه من رسول الله صلى الله عليه وآله في معناهما، فلوى عن ذلك، فرجع إليه، فقال: إِنِّي أُنسيتُ ذلك الاَمرَ. فَقال عليه السلام : إِنْ كُنْتَ كَاذِباً فَضَرَبَكَ اللهُ بِهَا بَيْضَاءَ لاَمِعَةً لاَ تُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ. يعني البرص، فأصاب أَنَساً هذا الداء فيما بعدُ في وجهه، فكان لا يُرى إلاّمُبَرقعاً.
هنگامى كه امام وارد بصره شد«انس بن مالك» را خواست تا نزد «طلحه» و «زبير» برود و آنچه را كه از پيامبر(ص)درباره آنها شنيده به آنها يادآورى كند. انس از اين ماموريت سر پيچى كرد و به خدمت امام آمد و گفت: من آن را فراموش كرده ام امام فرمود: اگر دروغ ميگوئى خداوند سرت را به سفيدى روشنى، مبتلا كند كه عمامه آن را نتواند پوشانيد.
شريف رضى ميگويد:
منظور امام بيمارى«برص» است چيزى نگذشت كه لكه هاى سفيد برص، در چهره انس آشكار گشت و از آن پس هيچكس او را بی نقاب نمیديد.
دژدان
2018_12_13, 07:43 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_312
وقال عليه السلام : إِنَّ لِلْقُلُوبِ إقْبَالاً وَإِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ، وَإذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ.
و فرمود: دلهاى آدميان گاهى پر نشاطند و گاه بی نشاط، آنگاه كه پر نشاطند آنها را به انجام مستحبات نيز وادار كنيد و آنگاه كه بی نشاطند تنها به انجام فرائض و واجبات قناعت جوئيد.
دژدان
2018_12_14, 07:54 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_313
وقال عليه السلام : وَفِي الْقرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ، وَخَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ، وَحُكْمُ مَا بَيْنَكُمْع.
و فرمود: در قرآن، اخبار پيشينيان و مسير حوادث آينده و حكم و دستور بين شما آمده است.
دژدان
2018_12_16, 07:25 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_314
وقال عليه السلام : رُدُّوا الْحَجَرَمِنْ حَيْثُ جَاءَ، فَإِنَّ الشَّرَّ لاَ يَدْفَعُهُ إِلاَّالشَّرُّ.
و فرمود: سنگ را از همانجا كه آمده باز گردانيد، چرا كه شر و بدى را جز با بدى نمیتوان رفع نمود.
دژدان
2018_12_16, 07:28 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_315
وقال عليه السلام لكاتبه عبيدالله بن أَبي رافع: أَلِقْدَوَاتَكَ، وَأَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِكَع، وَفَرِّجْ بَيْنَ السُّطُورِ، وقَرْمِطْبَيْنَ الْحُرُوفِ، فَإِنَّ ذلِكَ أَجْدَرُ بِصَباحَةِ الْخَطِّ.
به نويسنده اش«عبيد الله ابن ابى رافع» فرمود: مركب دواتت را باگذاردن ليقه در آن تنظيم كن و نوك قلمت را طولانى نما، بين سطرها فاصله بينداز و فاصله بين حروف را كم كن كه اين به جلوه و زيبائى خط مي افزايد.
دژدان
2018_12_17, 11:40 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_316
وقال عليه السلام : أَنا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ، وَالْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ. ومعنى ذلك أن المؤمنين يتبعونني، والفجار يتبعون المال، كما تتبع النحل يعسوبها، وهو رئيسها.
و فرمود: من يعسوب و پيشواى مؤمنانم و مال و ثروت، يعسوب بدكاران.
شريف رضى می گويد: معنى اين سخن اين است كه مؤمنان از من تبعيت ميكنند و بدكاران و فاجران از مال. همانگونه كه زنبوران عسل از رئيس خود تبعيت می نمايند.
دژدان
2018_12_18, 06:42 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_317
وقال له بعض اليهود: ما دَفَنْتُم نَبِيَّكُم حتّى اختلفتم فيه! فقال عليه السلام له: إِنَّمَا اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لاَ فِيهِ، وَلكِنَّكُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُكُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِيِّكُمْ:
بعضى از يهوديان با آن حضرت گفتند هنوز پيامبرتان را دفن نكرده بوديد درباره اش اختلاف نموديد. امام در پاسخ فرمود:م ا در مورد آنچه از (وصاياى) او رسيده اختلاف كرديم نه درباره خودش، اما شما پس از گذشتن از دريا هنوز پاهايتان نخشكيده بود، به پيامبر خود گفتيد: براى ما هم بتى بساز همانگونه كه اين قوم بت پرست، بتهائى دارند و او فرمود: «شما مردمى نادان هستيد.»
دژدان
2018_12_18, 06:43 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_318
وقيل له: بأيّ شيءٍ غلبتَ الاََقران؟ فقال عليه السلام : مَا لَقِيتُ رَجُلاً إِلاَّ أَعَانَنِي عَلَى نَفْسِهِ. يومىء عليه السلام بذلك إلى تمكّن هيبته في القلوب.
از امام سؤال شد، به چه وسيله در ميدان نبرد بر همتايان خود غالب آمدى؟ فرمود: من با هيچكس روبرو نشدم جز اينكه مرا بر ضد خودش كمك كرد.
شريف رضى می گويد: اشاره به اين میكند كه هيبتش در دلها جاى گرفته بود و مبارزان مقهور هيبت او ميشدند.
دژدان
2018_12_20, 11:01 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_319
وقال عليه السلام لابنه محمد بن الحنفية: يَا بُنَيَّ، إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ، فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنْه، فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌلِلدَّينِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِيَةٌ لِلْمَقْت!
به «محمد بن حنفيه» فرزندش فرمود: فرزندم!
از فقر بر تو ميترسم از آن به خدا پناه ببر! چرا كه فقر دين انسان را ناقص و عقل و انديشه او را مشوش و مردم را نسبت به او و او را نسبت به مردم بدبين میسازد.
دژدان
2018_12_20, 11:03 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_320
وقال عليه السلام لِسائل سأَله عن معضلة سَل تَفَقُّهاً وَلاَ تَسْأَلْ تَعَنُّتاً، فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ، وَإِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ.
امام به كسي كه از آن حضرت مسئله پيچيده اى را پرسيد، فرمود:
همواره براى كسب آگاهى پرسش كن نه براى بهانه جوئى و توليد دردسر چرا كه نادان آماده يادگيرى، شبيه عالم است و عالم و دانشمند خلافگو همچون نادانی است كه بهانه جو و ناراحت كننده است.
دژدان
2018_12_22, 11:19 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_321
وقال عليه السلام لعبدالله بن العباس، وقد أشار عليه في شيء لم يوافق رأيه: لَكَ أَنْ تُشِيرَ عَلَيَّ وأَرَى، فَإِنْ عَصَيْتُكَ فَأَطِعْنِي.
ابن عباس نظر خود را بعنوان يك مشاور در مسالهاى به محضر امام بيان كرد اما امام با عقيده او موافقت نكرد و فرمود:
تو حق دارى نظر مشورتى خود را به من بگوئى و من روى آن بينديشم و تصميم نهائى بگيرم اما اگر بر خلاف نظر تو تصميم گرفتم، بايد از من اطاعت كنى!
(اشاره به اينكه مشاوران تنها حق اظهار نظر دارند نه اينكه نظرات خود را بر رهبرشان تحميل كنند)
دژدان
2018_12_22, 11:20 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_322
وروي أنه عليه السلام لما ورد الكوفة قادماً من صفين مرّ بالشّباميين فسمع بكاء النساء على قتلى صفين، وخرج إليه حرب بن شُرَحْبِيل الشّبامي، وكان من وجوه قومه. فقال عليه السلام : أَتَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أسْمَعُ؟ أَلاَ تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هذَا الرَّنِينِ و أقبل يمشي معه، وهو عليه السلام راكب. فقال عليه السلام له: ارْجِعْ، فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي فِتْنَةٌ لِلْوَالِي، وَمَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ.
نقل شده هنگامى كه امام از صفين باز گشت و بكوفه وارد شد از قبيله شباميين عبور فرمود، مشاهده كرد كه، زنان بر كشتگان صفين میگريند «حرب بن شرحبيل شبامى» كه از سران آن قبيله بود به حضور آن حضرت رسيد. امام به او فرمود:
آيا زنان شما آنطور كه ميشنوم بر شما چيره شده اند؟
آيا آنها را از اين ناله ها باز نميداريد؟ «حرب» همراه امام حركت ميكرد، در حاليكه آن حضرت سوار بود، به او فرمود: باز گرد چرا كه پياده حركت كردن شخصى مانند تو در ركاب مثل من، مايه فتنه و غرور براى والى و ذلت و خوارى براى مؤمن است.
اين سخن بصورت مبسوط و مفصل تر از آنچه سيد رضى نقل كرده در كتاب «صفين» ص 531 آمده است و نيز «طبرى» در تاريخ خودش ج6 ص 3348 در حوادث سال37 آنرا نقل كرده.
از سخن امام(ع) بر می آيد كه براى شهيد، نبايد گريه كرد زيرا از يك طرف دشمن خوشحال میشود و شماتت ميكند و از طرف ديگر ناسپاسى نسبت به نعمت بزرگى است كه خدا نصيب آنها كرده است!
دژدان
2018_12_23, 06:23 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_323
وقال عليه السلام وقد مرّ بقتلى الخوارج يوم النَّهْرَوَان: بُؤْساً لَكُمْ، لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ. فقيل له: مَن غرّهم يا أميرالمؤمنين؟ فقال: الشَّيْطَانُ الْمُضِلُّ، وَالاََْنْفُسُ الاََْمَّارَةُ بِالسُّوءِ، غَرَّتْهُمْ بالاََْمَانِيِّ، وَفَسَحَتْ لَهُمْ فِي المَعَاصِيِ، وَعَدَتْهُمُ الاِِْظْهَارَ، فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ النَّارَ.
امام روز جنگ نهروان هنگامى كه از كنار كشتگان خوارج، ميگذشت فرمود:
بدا بحال شما! آن كس كه شما را فريب داد به شما ضرر زد، به امام عرض شد اى امير مؤمنان چه كسى آنها را فريب داد؟
فرمود: شيطان گمراه گر، و نفس اماره، آنها را بوسيله آرزوها، فريفت، راه گناه را بر آنها گشود، نويد پيروزى به آنها داد و آنها را به جهنم فرستاد.
دژدان
2018_12_25, 08:36 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_324
وقال عليه السلام : اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللهِ فِي الْخَلَوَاتِ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ.
از معصيت خدا در خلوتگاهها بپرهيزيد چرا كه هم او شاهد و هم حاكم و هم دادرس است.
دژدان
2018_12_26, 09:48 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_325
وقال عليه السلام ، لمّا بلغه قتل محمد بن أبي بكر: إِنَّ حُزْنَنَا عَلَيْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ، إِلاَّ أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِيضاً، وَنَقَصْنَا حَبِيباً.
زمانيكه خبر شهادت محمد ابن ابى بكر به امام رسيد فرمود:
اندوه ما بر او به اندازه شادى شاميان است چرا كه آنها دشمنى را از دست دادند و ما دوستى را.
دژدان
2018_12_27, 07:51 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_326
وقال عليه السلام : الْعُمْرُ الَّذِي أَعْذَرَ اللهُ فِيهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ سِتُّونَ سَنَةً.
و فرمودند: عمرى كه خداوند بر فرزندان آدم در آن اتمام حجت ميكند و عذرش را ميپذيرد شصت سال است.
دژدان
2018_12_28, 11:27 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_327
وقال عليه السلام : مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الاِِْثْمُ بِهِ، وَالْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ.
و فرمودند: كسى كه با توسل به گناه پيروز شود، پيروز نيست و كسى كه با ستم غلبه كند در واقع مغلوب است.
دژدان
2018_12_29, 08:28 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_328
وقال عليه السلام : إِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الاََْغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ، فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلاَّ بِمَا مَنَعَ بِهِ غَنِي، وَاللهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذلِكَ.
و فرمودند: خداوند سبحان غذا و نياز نيازمندان را در اموال ثروتمندان معين كرده، پس هيچ فقيرى گرسنه نمی ماند مگر بواسطه اينكه، ثروتمندان از حق آنان بهره مند شده اند و خداوند آنها را به خاطر اين عمل مؤاخذه خواهد كرد،
(بنابر اين هميشه وجود فقير و محروم در يك جامعه دليل بر جنايت ثروتمندان آن است.)
دژدان
2018_12_29, 09:02 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_329
وقال عليه السلام : الاِْسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ.
و فرمودند: بی نيازى از عذر خواهى، بهتر است تا عذر مقبول.
(يعنى اگر گناه نكنی و عذر نخواهى بهتر از آن است كه مرتكب گناه شوى و عذرت پذيرفته شود).
دژدان
2018_12_31, 11:00 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_330
وقال عليه السلام : أَقَلُّ مَا يَلْزَمُكُمْ لله أَلاَّ تَسْتَعيِنُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِيهِ.
و فرمودند: كمترين حقى كه براى خدا رعايتش لازم است اينكه با استمداد از نعمتش نافرمانيش نكنيد.
دژدان
2019_01_01, 09:17 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_331
وقال عليه السلام : إِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِيمَةَ الاََْكْيَاسِعِنْدَ تَفْرِيطِ الْعَجَزَةِ.
و فرمودند: خداوند طاعت خود را غنيمت زيركان قرار داده، آنجا كه هوسبازان ناتوان، كوتاه میآيند.
دژدان
2019_01_03, 07:18 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_332
وقال عليه السلام : السُّلْطَانُ وَزَعَةُاللهِ فِي أَرْضِهِ.
و فرمودند: سلطان(و حاكم عادل)پاسدار الهى در زمين او است.
دژدان
2019_01_03, 07:19 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_333
وقال عليه السلام في صفة المؤمن: الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُفِي وَجْهِهِ، وَحُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ، أَوْسَعُ شَيْءٍ صَدْراً، وَأَذَلُّ شَيْءٍ نَفْساً، يَكْرَهُ الرِّفْعَةَ، وَيَشْنَأُ السُّمْعَةَ، طَوِيلٌ غَمُّهُ، بَعِيدٌ هَمُّهُ، كَثِيرٌ صَمْتُهُ، مشْغولٌ وَقْتُهُ، شَكُورٌ صَبُورٌ، مغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ، ضَنِينٌبِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِيقَةِ لَيِّنُ الْعَرِيكَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ ف، وَهُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ.
و در صفات مؤمن چنين فرمودند: مؤمن شاديش در چهره و اندوهش در درون قلب او است، سينه اش از هر چيز گشاده تر و هوسهاى نفسانيش از هر چيز خوارتر است. بلند پروازى را ناخوش دارد و ريا كارى را دشمن میشمرد، اندوهش طولانى و همتش بلند است، سكوتش زياد و تمام وقتش مشغول است، شكر گزار، شكيبا و ژرف انديش است، رشته دوستى را محترم میشمارد ولى به زودى با كسى پيوند دوستى برقرار نمیسازد، اخلاقش ملايم و بر خوردش توام با نرمش است, دلش از سنگ خارا محكمتر و در پيشگاه خدا از برده ذليلتر است.
دژدان
2019_01_03, 07:21 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_334
وقال عليه السلام : لَوْرَأَى الْعَبْدُ الاََْجَلَ وَمَسِيرَهُلاَََبْغَضَ الاََْمَلَ وَغُرُورَهُ.
و فرمودند: اگر انسان سرامد زندگى و عاقبت كارش را میديد آرزوها و غرورش را دشمن ميشمرد.
دژدان
2019_01_07, 04:30 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_335
وقال عليه السلام : لِكِّ امْرِىءٍ فِي مَالِهِ شَريِكَانِ: الْوَارِثُ، وَالْحَوَادِثُ.
و فرمودند: هر انسانى در اموالش دو شريك دارد: وارث و حوادث.
دژدان
2019_01_07, 04:30 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_336
وقال عليه السلام : الْمَسْؤُولُ حُرُّ حَتَّى يَعِدَ.
و فرمودند: کسی که چیزی از او خواسته شده, تا وقتی وعده نداده آزاد است.
دژدان
2019_01_07, 04:36 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_337
وقال عليه السلام : الدَّاعِي بِلاَ عَمَلٍ كَالرَّامِي بِلاَ وَتَرٍ.
و فرمودند: هر آنكه مردم را دعوت كند ولى خود عمل نكند همچون تيرانداز بدون كمان است.
دژدان
2019_01_10, 08:53 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_338
وقال عليه السلام : الْعِلْمُ عِلْمَانِ: مَطْبُوعٌ وَمَسْمُوعٌ وَلاَ يَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ إِذَا لَمْ يَكُنِ الْمَطْبُوعُ.
و فرمودند: دانش دو قسم است: فطرى و شنيدنى;
دانش شنيدنى(اكتسابى)سودى ندهد، مگر آنكه هماهنگ با فطرى باشد.
دژدان
2019_01_10, 08:54 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_339
وقال عليه السلام : صَوَابُ الرَّأْيِ بِالدُّوَلِ: يُقْبِلُ بِإِقْبَالِهَا وَيَذْهَبُ بِذَهَابِهَا.
و فرمودند: راى صائب همراه قدرت و حكومت است; با آن میآيد و با آن میرود.
(اشاره به اينكه تا قدرت در دست نباشد راى صائب نتيجه اى ندارد و با اينكه زمانى كه قدرت در دست انسان است هر چه بگويد تصديقش میكنند و بازوال آن تكذيب.)
دژدان
2019_01_10, 08:55 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_340
وقال عليه السلام : الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى.
و فرمودند: خويشتندارى، زينت فقر است و سپاسگزارى زينت غنا و توانگرى.
دژدان
2019_01_10, 06:56 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_341
وقال عليه السلام : يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَومِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ!
و فرمودند: روز اجراى عدل بر ستمگر سختتر است از روز ظلم ستمگر بر مظلوم.
دژدان
2019_01_13, 05:29 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_342
وقال عليه السلام : الْغِنَى الاََْكْبَرُ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِى النَّاسِ.
و فرمودند: بزرگترین توانگری, ناامیدی است از آنچه در دست مردم است.
دژدان
2019_01_13, 05:30 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_343
وقال عليه السلام : وقال عليه السلام : الاََْقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ، وَالْسَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ وَ، وَالنَّاسُ مَنْقوُصُونَ مَدْخُولُون َإِلاَّ مَنْ عَصَمَ الله، سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ، وَمُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ، يَكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَالسُّخْطُ، وَيَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداًتَنْكَؤُهُاللَّحْظَ ةُ وَتَسْتَحِيلُهُالْكَلِمَة ُ الْوَاحِدَةُ.
و فرمودند: گفتار آدميان نگهدارى، میگردد و باطن اشخاص آزموده ميشود، «و هر كس در گرو كردار خويش است»(سوره مدثر(74)،آيه38.)
مردم همگى در نقصان و عيبند جز كسي كه خدايش نگهداشته است، پرسش كنندگان آنها در صدد بهانه جوئى و آزارند و پاسخ دهندگان توجيه گرو ناحساب گو، حتى برترين آنها از نظر فكر و انديشه بخاطر حب و بغض از راى خود باز ميگردد و با استقامتترين آنها با يك نگاه و با يك كلمه دگرگون ميشود.
دژدان
2019_01_13, 05:31 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_344
وقال عليه السلام : مَعَاشِرَ النَّاسِ، اتَّقُوا اللهَ، فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لاَ يَبْلُغُهُ، وَبَانٍ مَا لاَ يَسْكُنُهُ، وَجَامِعٍ مَا سَوْفَ يَتْرُكُهُ، وَلَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعهُ، وَمِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ، أَصَابَهُ حَرَاماً، وَاحْتَمَلَ بِهِ آثَاماً، فَبَاءَ بِوِزْرهِ، وَقَدِمَ عَلَى رَبِّهِ، آسِفاً لاَهِفاً، قَدْ.
و فرمودند: اى مردم از خدا بترسيد!چه بسيار آرزومندانى كه به آرزوی خويش نمیرسند و چه بسيار سازندگانى كه در آنچه ساخته اند سكونت نمیكنند، چه بسيارند جمع آورى كنندگانى كه بزودى آن را ترك ميگويند و شايد از طريق باطل جمع آورى كرده و يا حق آن را نپرداخته، از راه حرام به آن رسيده و گناهش را بر دوش كشيده و وزر آن بر اوست، با افسوس و دريغ بر پروردگار خويش وارد میشود، «هم دنيا را از دست داده و هم آخرت را و اين است زيان آشكار.»(سوره حج(22)،آيه11.)
دژدان
2019_01_15, 04:56 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_345
وقال عليه السلام : مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي.
و فرمودند: توانائى نداشتن بر گناه خود نوعى عصمت است.
(ولى با عصمتى كه به هنگام توانائى حاصل میشود فرق بسيار دارد.)
دژدان
2019_01_15, 04:57 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_346
وقال عليه السلام : مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ يُقْطِرُهُ السُّؤَالُ، فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ.
و فرمودند: آبرويت جامد است; درخواست و تقاضا آن را آب میكند، ببين نزد كه آن را ميريزى.
دژدان
2019_01_17, 05:23 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_347
وقال عليه السلام : الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الاْسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَالتَّقْصِيرُ عَنِ الاِْسْتِحْقَاقِ عِيٌّأَوْ حَسَدٌ.
و فرمودند: ستايش بيش از استحقاق، تملق است و كمتر از استحقاق، درماندگی است يا حسد.
دژدان
2019_01_17, 05:24 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_348
وقال عليه السلام : أَشدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ.
و فرمودند: سختترين گناهان آن است كه صاحبش آنرا كوچك بشمرد.
دژدان
2019_01_19, 04:45 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_349
وقال عليه السلام : مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرهِ، وَمَنْ رَضِيَ برِزْقِ اللهِ لَمْ يَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَهُ، وَمَنْ سَلَّ سَيْفَ الْبَغْيِ قُتِلَ بِهِ، وَمَنْ كَابَدَ الاََْمُورَعَطِبَ وَمَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ، وَمَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ، وَمَنْ كَثُرَ كَلاَمُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ، وَمَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ، وَمَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ،مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ، وَمَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ،
وَمَنْ نَظَرَ فِي عُيُوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ فذَاك الاََْحْمَقُ بِعَيْنِهِ. وَالْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ يَنْفَدُ، وَمَنْ أَكْثَرَ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ رَضِيَ مِنَ الدُّنْيَا بِالْيَسيرِ، مَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلاَمَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلاَمُهُ إِلاَّ فِيَما يَعْنيِهِ.
و فرمودند: هر كس به عيب خود بنگرد او را از عيب جوئى ديگران باز میدارد و هر كس به آنچه خدا روزيش داده راضى شود بر آنچه از دست داده اندوهناك نشود و آنكس كه تيغ ستم بر كشد با آن كشته میشود و كسى كه بی مقدمه به سراغ كارهاى سخت برود هلاك میگردد و هر كس خود را در گردابهاى خطرناك بيفكند غرق ميشود و هر كس در موارد سوء ظن گام بگذارد متهم میگردد و آن كس كه زياد سخن میگويد زياد اشتباه میكند و آن كس كه زياد اشتباه كند حيايش كم میشود و كسى كه حيايش كم شد، پارسائيش نقصان ميگيرد و كسي كه پارسائيش نقصان گيرد قلبش میميرد و كسى كه قلبش بميرد، داخل دوزخ میشود و آن كس كه به عيوب مردم بنگرد و آن را بد شمرد ولى براى خويش آن را خوب بداند احمق واقعى است و قناعت سرمايه اى است فناناپذير و كسى كه فراوان ياد مرگ كند به اندكى از دنيا راضى میشود و هر كس بداند گفتارش جزء اعمال او محسوب مىشود سخن كم ميگويد مگر در آنجا كه مربوط به اوست.
دژدان
2019_01_19, 04:46 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_350
وقال عليه السلام : لِلظَّالِمِ مِنَ الرِّجَالِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ: يَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ، َ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِيُظَاهِرُالْ قَوْمَ الظَّلَمَة.
و فرمودند: مردان ستمگر سه نشانه دارند:
با نافرمانى به مافوق خود ستم میكنند و با قهر و غلبه به زير دستان خويش ظلم روا میدارند و پشتيبان ستمگرانند.
دژدان
2019_01_21, 06:32 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_351
وقال عليه السلام : عِنْدَ تَنَاهِي الشِّدَّةِ تَكُونُ الْفَرْجَةُ، وَعِنْدَ تَضَايُقِ حَلَقِ الْبَلاَءِ يَكُونُ الرَّخَاءُ.
و فرمودند: چون سختي ها به آخرين درجه شدت برسد فرج نزديك است و در آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ شود نوبت راحتى و آسايش فرا میرسد.
اين سخن را «قاضى تنوخى» در كتاب «الفرج بعد الشدة» ج 1 ص43 زيادتر از آنچه در اينجاست نقل كرده.
اين سخن اشاره به يك سنت و قانون كلى می نمايد كه هميشه براى رسيدن به هدف، بايد مشكلات را تحمل كرد و از آن نهراسيد، زيرا بعد از تحمل مشكلات و به انتهاء رسيدن آن وقت فرج نزديك میگردد. و گشايش به انسان روى خواهد آورد، لذا قرآن مجيد هم تصريح میكند «ان مع العسر يسرا»: «با هر سختى رفاه و آسايش و آسانى خواهد بود» و تا كسی تحمل مشكلات نكند، به زندگى مستقل و پيروزى چشم گير نخواهد رسيد، زندگى پر فراز و نشيب و لحظات سخت و نوميد كننده انبياء گواه اين مطلب است.
دژدان
2019_01_23, 05:11 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_352
وقال عليه السلام لبعض أصحابه: لاَ تَجْعَلَنَّ أَكْثَرَ شُغُلِكَ بِأَهْلِكَ وَوَلَدِكَ: فَإِنْ يَكُنْ أَهْلُكَ وَوَلَدُكَ أَوْلِيَاءَ اللهِ، فَإِنَّ اللهَ لاَ يُضِيعُ أَوْلِيَاءَهُ، وَإِنْ يَكُونُوا أَعْدَاءَ اللهِ، فَمَا هَمُّكَ وَشُغُلُكَ بأَعْدَاءِ اللهِ؟!
امام به يكى از يارانش فرمود: اكثر وقت خود را به خانواده و فرزندان(و تامين زندگى آنها) اختصاص مده زيرا آنها اگر از دوستان خدا باشند خداوند دوستان خود را رها نمی سازد و اگر از دشمنان خدا هستند چرا تمام هم خويش را صرف دشمنان خدا میكنى؟
دژدان
2019_01_23, 05:12 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_353
وقال عليه السلام : أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ.
و فرمودند: بزرگترين عيب آنست كه آنچه خود داراى آن هستى بر ديگران عيب بشمارى.
دژدان
2019_01_23, 05:13 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_354
وهنَّأَ بحضرته عليه السلام رجل رجلاً بغلام ولد له فقال له: لِيَهْنِئْكَ الْفَارسُ. فقال عليه السلام : لاَ تَقُلْ ذلِكَ، وَلكِنْ قُلْ: شَكَرْتَ الْوَاهِبَ، وَبُورِكَ لَكَ فِي الْمَوْهُوبِ، وَبَلَغَ أَشُدَّهُ، وَرُزِقْتَ بِرَّهُ.
در حضور امام كسى به ديگرى با اين عبارت تبريك نوزاد گفت: «قدم اين نوزاد قهرمان و يكه سوار مبارك باد»
امام فرمود: اينگونه مگو! لكن بگو شكر بخشنده را بگذار و بخشوده شده بر تو مبارك باد، اميدوارم بزرگ شود و از نيكو كاريش بهره گيرى.
در تواريخ آمده كه خداوند به امام حسن فرزندى عنايت كرد و گروهى او را به گونهاى كه از رسوم جاهليت بود تهنيت گفتند لذا امام اين سخن را فرمود و آنها را نهى كرده و راه و رسم اسلامى را كه شكر گزارى در برابر اين نعمت است به آنها ياد داد كه از خدا سپاسگزارى كنيد. و درباره فرزند دعاى خير و بركت نمائيد.
دژدان
2019_01_24, 11:26 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_355
وبنى رجل من عمّاله بناءً فخماً فقال عليه السلام : أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُؤُوسَهَا! إِنَّ الْبِنَاءَ لَيَصِفُ عَنْكَ الْغِنَى.
يكى از كارگزاران حكومت امام خانه مهمى ساخت به او فرمود:
سكه هاى طلا و نقره سر و كله خود را نشان داده اند اين ساختمان ميگويد تو مردی ثروتمند و غنى هستى.
دژدان
2019_01_26, 04:56 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_356
وقيل له عليه السلام : لو سُدَّ على رجلٍ بَابُ بيته، وتُرِكَ فيه، من أَين كان يأتيه رزقُه؟ فقال عليه السلام : مِنْ حَيْثُ كَانَ يَأْتِيهِ أَجَلُهُ.
از امام پرسيدند: اگر در خانه شخصى را بر رويش ببندند و او را در همان جا، زندانى كنند، روزيش از كجا ميرسد؟ فرمود: از همانجا كه مرگش.
دژدان
2019_01_26, 04:57 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_357
وعَزّى عليه السلام قوماً عن ميّتٍ فقال: إِنَّ هذَا الاََْمْرَلَيْسَ بِكُمْ بَدَأَ، وَلاَ إِلَيْكُمُ انْتَهَى، وَقَدْ كَانَ صَاحِبُكُمْ هذَا يُسَافِرُ، فَعُدُّوهُ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ، فَإِنْ قَدِمَ عَلَيْكُمْ وَإِلاَّ قَدِمْتُمْ عَلَيْهِ.
امام به بازماندگان ميتى چنين تسليت گفت: اين امر آغازش با شما نبوده و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين رفيق و دوست شما گاهى مسافرت ميرفت، او را در بعضى از سفرها بدانيد. اگر از سفر آمد بسيار خوب و گرنه شما بسوى او خواهيد رفت.
دژدان
2019_01_27, 09:57 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_358
وقال عليه السلام : أَيُّهَا النَّاسُ، لِيَرَكُمُ اللهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِينَ كَمَا يَرَاكُمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِينَ إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذلِكَ اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً، وَمَنْ ضُيِّقَ عَلَيْهِ فِي ذَاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَرَ ذلِكَ اخْتِبَاراًفَقَدْ ضَيَّعَ مَأْمُولاًل.
و فرمودند: اى مردم! بايد خداوند شما را به هنگام، نعمت، خائف ببيند، همان گونه كه از نقمت شما را ترسان میبيند زيرا كسي كه خدا به او نعمت وسيعى دهد و آنرا استدراج(مقدمه مجازات تدريجى) نشمرد از امر خوفناكى خود را ايمن دانسته و بعكس آنكس كه خدا بر او تنگ گيرد و آنرا آزمايش(و مقدمه تكامل) نداند پاداش اميد بخشى را از دست داده است.
دژدان
2019_01_30, 05:25 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_359
وقال عليه السلام : يَا أَسْرَى الرَّغْبَة ِأَقْصِرُوا فَإِنَّ الْمُعَرِّجَعَلَى الدُّنْيَا لاَ يَروُعُهُ مِنْهَا إِلاَّ صَرِيفُأِ الْحِدْثَانِ أَيُّهَا النَّاسُ، تَوَلَّوامِنْ أَنْفُسِكُمْ تَأْدِيبَهَا، وَاعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا.
و فرمودند: اى اسيران طمع باز ايستيد زيرا افراد متمايل بدنيا را جز حوادث سخت و صداى بر خورد دندانهاى حوادث بخود نياورد، اى مردم خود عهده دار تربيت نفس خويش باشيد و آنرا از كشش عادتها باز داريد.
دژدان
2019_01_30, 05:27 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_360
وقال عليه السلام : لاَ تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سَوءاً، وَأَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مُحْتَمَلاً.
و فرمودند: هر سخنى كه از دهان كسى خارج شد تا احتمال درستى و نيكى در آن میيابى، حمل بر فساد مكن.
مدرك اين سخن در ذيل كلام159 كه به مدرك چند سخن از كلمات قصار اشاره دارد گذشت.
در آنجا از ابن شعبه حرانى و«صدوق» اين سخن نقل شده است.
يكى از اصلهاى مهم اجتماعى اسلام اصل بر حمل صحت است به اين معنى كه اعمال مسلمين را تا هنگامى كه دليل مسلمى بر نابجا بودن آنها نباشد بايد حمل بر صحت كرد.
اين اصل موجب اتحاد، اعتماد و آرامش فكرى جامعه مىشود كه خود موجب نعمتهاى بی شمارى است.
دژدان
2019_01_30, 05:28 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_361
وقال عليه السلام : إِذَا كَانَتْ لَكَ إِلَى اللهِ سُبْحَانَهُ حَاجَةٌ فَابْدَأْ بِمَسْأَلَةِ الصَّلاَةِ عَلَى النَّبِيّ صلى الله عليه وآله ، ثُمَّ سَلْ حَاجَتَكَ، فَإِنَّ اللهَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُسْأَلَ حَاجَتَيْنِ فَيَقْضِيَ إِحْدَاهُمَا وَيَمْنَعَ الاَُْخْرَى.
و فرمودند: هرگاه نيازى بدرگاه حق دارى با صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شروع كن، سپس حاجتت را بخواه زيرا خداوند كريمتر از آن است كه از دو حاجت يكى را قبول و ديگرى را رد كند.
دژدان
2019_02_01, 08:36 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_362
وقال عليه السلام : مَنْ ضَنَّبِعِرْضِهِ فَلْيَدَعِ الْمِرَاءَ.
و فرمودند: كسي كه به آبروى خود علاقمند است بايد بحث هاى لجاجت آميز را با مردم ترك كند.
دژدان
2019_02_03, 10:21 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_363
وقال عليه السلام : مِنَ الْخُرْقِالْمُعَاجَلَةُ قَبْلَ الاِِْمْكَانِ، وَالاََْناةُبَعْدَ الْفُرْصَةِ.
و فرمودند: از نادانى شخص، عجله كردن پيش از امكان و از دست دادن امكانات پس از فرصت است.
دژدان
2019_02_03, 10:24 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_364
وقال عليه السلام : لاَتَسْأَلْ عَمَّا لاَ يَكُونُ، فَفِي الَّذِي قَدْ كَانَ لَكَ شُغُلٌ.
و فرمودند: از آنچه تحقق نا يافته بحث مكن چرا كه در آنچه واقع شده به اندازه كافى جاى بحث و گفتگو و سؤال و جواب وجود دارد.
دژدان
2019_02_03, 10:25 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_365
وقال عليه السلام : الْفِكْرُ مرْآةٌ صَافِيَةٌ، وَالاِْعْتِبَارُ مُنْذِرٌ نَاصِحٌ، وَكَفى أَدَباً لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُكَمَا كَرِهْتَهُ لِغَيْرِكَ.
و فرمودند: فكر، آئينه شفاف و درخشنده اى است و حوادث عبرت انگيز، بيم دهنده و اندرزگو است و براى تاديب خويشتن همين بس كه از آنچه براى ديگران نمی پسندى بپرهيزى.
دژدان
2019_02_05, 04:29 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_366
وقال عليه السلام : الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ، وَالْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِن فَإِنْ أَجَابَهُ وَإِلاَّ ارْتَحَلَ.
و فرمودند: علم از عمل جدا نيست و هر كس براستى عالم باشد عمل میكند چرا كه علم عمل را بانگ میزند و بسوى خود میخواند اگر اجابت كرد میماند و اِلا كوچ میكند.
دژدان
2019_02_05, 04:30 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_367
وقال عليه السلام : يَا أيُّها النَّاسُ، مَتَاعُ الدُّنْيَا حُطَامٌمُوبِىءٌ فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ…ن! قُلْعَتُهَا أَحْظَىمِنْ طُمَأْنِينَتِهَا وَبُلْغَتُهَا أَزْكَىمِنَ ثَرْوَتِهَا، حُكِمَ عَلَى مُكْثِرٍ مِنْهَا بِالْفَاقَةِ وَأُعيِنَ مَنْ غَنِيَ عَنْهَابِالرَّاحَة، مَنْ رَاقَهُجن زِبْرِجُهَاأَعْقَبَتْنَاظ ِرَيْهِ كَمَهاً وَمَنِ اسْتَشْعَرَالشَّغَفَبِهَا مَلاَََتْ ضَمِيرَهُ أَشْجاناً لَهُنَّ رَقْصٌعَلى سُوَيْدَاءِ قَلْبِهِ هَمٌّ يَشْغَلُهُ، وَغَمٌّ يَحْزُنُهُ، كَذلِكَ حَتَّى يُؤْخَذَ بِكَظَمِهِ فَيُلْقَىبِالْفَضاءِ، مُنْقَطِعاً أَبْهَرَاهُبن، هَيِّناً عَلى اللهِ فَناؤُهُ، وَعَلَى الاِِْخْوَانِ إِلْقَاؤهُ وَإِنَّمَا يَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَى الدُّنْيَا بَعَيْنِ الاْعْتِبَارِ وَيَقْتاتُمِنْهَا بِبَطْنِ الاْضْطِرَارِ وَيَسْمَعُ فِيهَا بِأُذُنِ الْمَقْتِوَالاِِْبْغَاضِ، إِنْ قِيلَ أَثْرىقِيلَ أَكْدَىط ن! وَإِنْ فُرِحَ لَهُ بِالْبَقَاءِ حُزِنَ لَهُ بِالْفَنَاءِ! هذَا وَلَمْ يَأْتِهِمْ يَوْمٌ فِيهِ يُبْلِسُونَن.
و فرمودند: اى مردم!
كالاى دنيا همچون گياهان خشكيده و با خيزى است، از چنين چراگاهى دورى گزينيد، دل كندن از آن لذت بخش تر است تا دلبستن و اعتماد بر آن و استفاده از آن بمقدار لازم بهتر است از جمع و انباشتن آن. آنكس كه فراوان از آن گرد آورد، محكوم به فقر و نيازمندى گردد و هر كس از آن بی نيازى گزيد، به آسايش و راحتيش كمك شده است. كسی كه زيور و زينتهاى دنيا به چشمش شگفت انگيز آيد. نابينائى قلب بدنبال خواهد داشت.
و آن كس كه عشق آن بدل گرفت، درونش پر از غم و اندوه شد و اين اندوه ها همچنان در قلبش در حركت خواهند بود، اندوهى پيوسته و غمى حزن آفرين، تا آنجا كه نفسش پايان گيرد، به گوشهاى افتاده رگهاى حياتش قطع گردد، نابوديش در پيشگاه خداوند بی اهميت و افكندنش به قبر بر دوستانش آسان باشد.
انسان مؤمن بدنيا با چشم عبرت می نگرد، از لذائذ آن بمقدار ضرورت بهره میگيرد و آهنگ دلرباى آن را با گوش بغض و دشمنى می شنود. هرگاه گفته شود فلانى توانگر شد میگويد: بی خير و بینوا گرديد، اگر از فكر بقاء خوشحال شود از انديشه فنا محزون میگردد اين حال دنياى آنان است. و هنوز «روزى كه در آن متحير و سرگردان خواهند بود» فرا نرسيده است.
دژدان
2019_02_07, 07:07 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_368
وقال عليه السلام : إِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ، وَالْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ، ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ، وَحِيَاشَةًلَهُمْ إلَى جَنِّتِهِ.
و فرمودند: خداوند سبحان ثواب را بر اطاعتش و كيفر و عقاب را بر مصعيتش مقرر داشته، تا بندگانش را از نقمت و خشمش بازدارد و آنها را به سوى بهشتش سوق دهد.
دژدان
2019_02_09, 10:57 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_369
وقال عليه السلام : يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لاَ يَبْقى فِيهِمْ مِن
الْقُرآنِ إِلاَّ رَسْمُهُ، وَمِنَ الاِِْسْلاَمِ إِلاَّ اسْمُهُ، مَسَاجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ البُنَى، خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى، سُكَّانُهَا وَعُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الاََْرْضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ، وَإِلَيْهِمْ تَأوِي الْخَطِيئَةُ، يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا، وَيَسُوقوُنَ مَن تأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا، يَقُولُ اللهُ تعالى: فَبِي حَلَفْتُ لاَََبْعَثَنَّ عَلَى أُولئِكَ فِتْنَةً أَتْرُك الْحَلِيمَ فِيهَا حَيْرَانَ، وَقَدْ فَعَلَ، وَنَحْنُ نَسْتَقِيلُ اللهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ.
و فرمودند: بر مردم روزگارى خواهد آمد كه در بين آنان از قرآن جز خطوطش، و از اسلام جز نامش باقى نماند. مساجدشان از جهت بنا و ساختمان آباد اما از جهت هدايت خراب، ساكنان و آباد كنندگان آن بدترين مردم روى زمينند، فتنه و فساد از آنان بر میخيزد و خطاها در آنها لانه ميكند. آن كس كه از فتنه ها كناره گيری كرده او را به آن باز میگردانند و هر كسى كه از آن دنبال مانده، به سوى آن سوقش میدهند, خداوند سبحان می فرمايد:
به ذاتم سوگند! بر آنان فتنه اى برانگيزم كه عاقل و بردبار در آن حيران ماند.
و هم اكنون اين كار انجام شده و ما از خداوند خواستاريم كه از لغزشهاى غفلت هایمان در گذرد.
دژدان
2019_02_09, 10:59 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_370
وروي أنه عليه السلام قلما اعتدل به المنبر إِلاّ قال أَمام خطبته: أَيُّهَا النَّاسُ، اتَّقُوا اللهَ، فَمَا خُلِقَ امْرءٌ عَبَثاً فَيَلْهُوَ وَلاَ تُرِكَ سُدىً فَيَلْغُوَ وَمَا دُنْيَاهُ الَّتي تَحَسَّنَتْ لَهُ بِخَلَفٍمِنَ الاَْخِرَةِ الَّتي قَبَّحَها سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ، وَمَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بأَعْلَى هِمَّتِهِ كَالاَْخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الاَْخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِه.
می گويند امام كمتر بر منبر قرار میگرفت مگر اينكه قبل از خطبه، اين سخن را می فرمود:
اى مردم! از خدا بترسيد! هيچ كس بيهوده و عبث آفريده نشده كه به لهو و بازى پردازد و سر خود رها نگرديده تا بكارهاى لغو و بى ارزش مشغول شود. دنيای دلپسندش، جاى آخرتى كه بايد نگرى زشت در نظرش جلوه كرده است، نگيرد، آن مغرورى كه بدنيا ظفر يافته بلند همت تر از آن كسى نيست كه به كمترين سهم از آخرت دست پيدا كرده است.
دژدان
2019_02_12, 11:15 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_371
وقال عليه السلام : لاَ شَرَفَ أَعْلَى مِنَ الاِِْسْلاَمِ، وَلاَ عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى، وَلاَ مَعْقِلَ أَحْصَنَ مِنَ الْوَرَعِ،لاَ شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التّوْبَةِ، وَلاَ كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ، وَلاَ مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مَنَ الرِّضَى بِالْقُوتِ، وَمَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَتَبَوَّأَخَفْضَ الدَّعَةِ وَالرَّغْبَةُمِفْتَاحُ النَّصَبِ، وَمَطِيَّةُالتَّعَبِ، وَالْحِرْصُ وَالْكِبْرُ وَالْحَسَدُ دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِي الذُّنُوبِ، وَالشَّرُّ جَامِعُ مَسَاوِىءِ الْعُيُوبِ.
و فرمودند:
#شرافتى برتر از #اسلام،
#عزتى عزيزتر از #تقوا،
#بازدارنده ترى بهتر از #ورع،
#شفيعى با نفوذتر از #توبه،
#گنجى بی نياز كننده تر از #قناعت
و هيچ چيزى براى #نابودى_فقر بهتر از #رضا_به_مقدار_حاجت نيست;
آن كس كه به مقدار نياز اكتفا كند به آسايش و راحتی دست يافته و وسعت و آرامش را بدست آورده است.
دنيا پرستى كليد رنج و بلا و مركب تعب و ناراحتى است حرص، تكبر و حسد، دواعى فرورفتن درگناهان است و بدكارى جامع تمام عيبها است.
دژدان
2019_02_12, 11:17 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_372
وقال عليه السلام لجابر بن عبدالله الاَنصاري: يَا جَابِرُ، قِوَامُ [الدِّينِ وَ] الدُّنْيَا بِأَرْبَعَةٍ: عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ، وَجَاهِلٍ لاَ يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ، وَجَوَادٍ لاَ يَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ، وَفَقِيرٍ لاَ يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ؛ فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْكَفَالْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ، وَإِذَا بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ. يَا جَابِرُ، مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اللهِ عَلَيْهِ كَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَيْهِ، فَمَنْ قَامَ لله فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَالِلدَّوَامِ وَالْبَقَاءِ، وَمَنْ لَمْ يَقُمْ لله فِيهَا بمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَالْفَنَاءِ.
امام به جابر بن عبد الله انصارى فرمود: اى جابر!ا
ركان دين و دنيا برچهار چيز استوار است: #عالم و دانشمندى كه علم خود را به كار گيرد،
#نادانى كه از فراگيرى سر باز نزند،
#سخاوتمندى كه در كار نيك بخل نورزد و
#نيازمندى كه آخرتش را به دنيا نفروشد، هر گاه عالم علمش را ضايع كند(و به آن عمل ننمايد)
جاهل از فراگيرى علم خود دارى میكند و زمانى كه بی نيازان از نيكى بخل ورزند نيازمندان آخرت را به دنيا میفروشند.
اى جابر! كسى كه نعمت فراوان خداوند به او روى آورد نياز مردم به او بسيار خواهد بود، در اين حال آن كس كه وظيفه خود را در برابر اين نعمتهای خداداد انجام دهد به دوام و بقاء نعمت خويش كمك كرده است و آن كس كه چني ننكند آنها را در معرض زوال قرار داده.
دژدان
2019_02_12, 11:20 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_373
وروى ابن جرير الطبري في تاريخه عن عبدالرحمن بن أبي ليلى الفقيه. وكان ممن خرج لقتال الحجاج مع ابن الاَشعث. أنه قال فيما كان يحضُّ به الناسَ على الجهاد: إني سمعتُ علياً عليه السلام يقول يوم لقينا أهلالشام: أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ، إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ وَمُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ، فَأَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَبَرِىءَ وَمَنْ أَنْكَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَهُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ، وَمَنْ أَنْكرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللهِ هِيَ الْعُلْيَا وَكَلِمَةُ الظَّالِمِينَ السُّفْلَى، فَذلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبيلَ الْهُدَى، وَقَامَ عَلَى الطَّريق، وَنَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ.
ابن جرير طبرى در تاريخ خود آورده كه عبد الرحمن بن ابى ليلى فقيه(همان كسى كه براى مبارزه با حجاج به كمك ابن اشعث بر خاست) در سخنانى كه براى تشويق مردم بر جهاد ايراد كرد چنين گفته: من از على(كه خداوند درجاتش را در ميان صالحان بالا برد و ثواب شهيدان و صديقان را به او عنايت كند) در روزی كه با شاميان روبرو شديم شنيدم كه ميفرمود:
اى مؤمنان! هر كس ظلم و ستمى را مشاهده كند و يا كار زشتى كه مردم را به سوى آن میخوانند، اگر تنها به قلبش آن را انكار كند سلامت را اختيار كرده است و گناهى بر او نيست(به شرط اينكه بيشتر از آن نتواند) و آن كس كه با زبان و بيان به مبارزه بر خيزد پاداش الهى خواهد داشت و مقامش برتر از گروه نخست است و آن كس كه با شمشير براى بزرگداشت نام خدا و سرنگونى ظالمان به مبارزه برخيزد او به راه هدايت راه يافته و بر جاده حقيقى گام گذارده و نور يقين در قلبش تابيده است.
اين كلام را«طبرى» در تاريخ خود در ضمن حوادث سال 82 آورده است.
«عبد الرحمن» از بزرگان تابعين است، پدرش از اصحاب پيامبر بوده و از آن حضرت حديث نقل كرده است.
وى در ركاب على(علیه السلام) در جنگ جمل حضور داشته است و عبد الرحمن پسرش از على(علیه السلام) روايت نقل كرده، او با عبد الرحمن ابن محمد ابن اشعث در زمان حج به جنگ عبد الملك مروان رفتند و عبد الرحمن در واقعه دير«جماجم» در سال83 كشته شد. اين جريان در تمام تواريخ آمده است.
(پاورقى مصادر نهج البلاغه ج 4 ص 274)
دژدان
2019_02_12, 11:21 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_374
وقد قال عليه السلام في كلام غير هذا يجري هذا المجرى: فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ للْمُنْكَرِ بيَدِهِ وَلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ فَذَلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ، وَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَقَلْبهِ وَالتَّارِكُ بِيَدِهِ فَذلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتيَنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَمُضَيِّعٌ خَصْلَةً، وَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَالتَّارِكُ بيَدِهِ وَلِسَانِهِ فَذلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِمِنَ الثَّلاَثِ وَتَمَسَّكَ بوَاحِدَةٍ، وَمِنْهُمْ تَارِكٌ لاِِِنْكَارِ الْمُنكَرِ بِلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ وَيَدِهِ فَذلِكَ مَيِّتُ الاََْحْيَاءِ. وَمَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَالْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللهِ، عِنْدَ الاََْمْرِ بالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيِ عَنِ الْمُنكَرِ، إِلاَّ كَنَفْثَةٍفِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ وَإِنَّ الاََْمْرَ بالْمَعْروُفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنكَرِ لاَ يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ، وَلاَ يَنْقصَانِ مِنْ رِزْقٍ، وَأَفضَلُ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ.
در سخن ديگرى از آن حضرت كه در همين معنى است چنين آمده:
گروهى از مردم با دست و زبان و قلب به مبارزه با منكرات بر می خيزند آنها تمام خصلتهاى نيك را بطور كامل در خود جمع كرده اند، گروهى ديگر تنها با زبان و قلب به مبارزه بر می خيزند اما با دست نه، اينها به دو خصلت نيك، تمسك جسته اند و يكى را از دست داده اند گروهى ديگر تنها با قلبشان مبارزه می كنند و اما مبارزه با دست و زبان را ترك كرده اند اين گروه بهترين خصلتها را از اين سه، ترك گفته و تنها يكى را گرفته اند، و گروهى ديگر نه با زبان و نه با قلب و نه با دست با منكرات مبارزه نمی كنند اينها در حقيقت مردگان زنده نمايند(بدانيد) تمام اعمال نيك و حتى جهاد در راه خدا در برابر امر بمعروف و نهى از منكر همچون قطره اى است در مقابل يك درياى پهناور(بدانيد) امر بمعروف و نهى از منكر نه مرگ كسى را نزديك ميكنند و نه از روزى كسى ميكاهند و اما از همه اينها مهمتر سخنی است كه براى دفاع از عدالت در برابر پيشواى ستمگرى گفته میشود.
قسمتى از اين سخن را«ابو طالب مكى» در كتاب«قوت القلوب» ج 1 ص381 با مقدارى كم و زياد آورده.
علت ايراد اين سخن چنانكه«فقه الرضا» (كه مقدم بر نهج البلاغه است) گفته، اين است كه شخصى در بين سخنرانى امام عرض كرد: «ميت الاحياء»:
زندگان مرده، چه كسانى هستند؟
امام سخنرانى را قطع و اين سخن را فرموده است. در بخش مدارك خطبه 154 گفته شد كه آن خطبه و اين سخن و كلمات 30،31 و226 از يك خطبه است.
دژدان
2019_02_14, 02:16 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_375
وعن أبي جُحَيْفَةَ قال: سمعت أميرالمؤمنين عليه السلام يقول: أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِمِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ، ثُمَّ بِقُلُوبِكُمْ؛ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً، وَلَمْ يُنْكِرْ مُنْكَراً، قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلاَهُ أَسْفَلَهُ، وَأَسَفَلُهُ أَعْلاَهُ.
ابو جحيفه می گويد: از امير مؤمنان عليه السلام شنيدم میفرمود: نخستين چيزى كه از جهاد از شما میگيرند جهاد با دست است، سپس با زبان، و بعد با دل، آن كس كه حتى با قلبش به طرفدارى با نيكيها و مبارزه با منكرات بر نخيزد قلبش واژگونه میشود بالاى آن پائين و پائين آن بالا.
(يعنى حس تشخيص نيكو بد را از دست میدهد و آنها را وارونه تشخيص خواهد داد چون چنين عادت كرده است.)
دژدان
2019_02_15, 10:16 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_376
وقال عليه السلام : إِنَّ الْحَقَّ ثَقِيلٌ مَرِيءٌ وَإِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِيءٌ.
و فرمودند: حق، سنگين اما گوارا است و باطل سبك اما بلاخيز و مرگ آور.
دژدان
2019_02_15, 10:18 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_377
وقال عليه السلام : لاَ تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هذِهِ الاَُْمَّةِ عَذَابَ اللهِ، لِقَوْلِهِ تَعَالى: وَلاَ تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هذِهِ الاَُْمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللهِهلا، لِقَوْلِهِ سبحانه وتَعَالَى.
و فرمودند: بهترين افراد اين امت نبايد از عذاب ايمن باشند چرا كه خداوند می فرمايد: «از مجازات الهى هيچكس جز زيانكاران احساس امنيت نميكنند» (سوره اعراف،آيه90) و بدترين اين امت نبايد از رحمت خداوند مايوس گردند زيرا خداوند می فرمايد: «از رحمت خداوند جز كافران مايوس نميشوند»(سوره يوسف،آيه88)
دژدان
2019_02_18, 02:24 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_378
وقال عليه السلام : الْبُخْلُ جَامعٌ لِمَسَاوِىءِ الْعُيُوبِ، وَهُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بهِ إِلَى كُلِّ سُوءٍ.
و فرمودند: بخل جامع تمام عيبها است و اين افسارى است كه انسان را بسوى هر بدى می كشاند.
دژدان
2019_02_18, 02:25 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_379
وقال عليه السلام : الرِّزْقُ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَرِزْقٌ يَطْلُبُكَ، فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ، فَلاَ تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِكَ عَلَى هَمِّ يَوْمِكَ! كَفَاكَ كُلُّ يَوْمٍ مَا فيِهِ، فَإِنْ تَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ فَإنَّ اللهَ تَعَالَى سَيُؤْتِيكَ فِي كُلِّ غَدِ جَدِيدٍ مَاقَسَمَ لَكَ، وَإِنْ لَمْ تَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ فَمَا تَصْنَعُ بِالْهَمِّ لِمَا لَيْسَ لَكَ، وَلَنْ يَسْبِقَكَ إِلَى رِزْقِكَ طَالِبٌ، وَلَنْ يَغْلِبَكَ عَلَيْهِ غَالِبٌ، وَلَنْ يُبْطِىءَ عَنْكَ مَا قَدْ قُدِّرَ لَكَ. وقد مضى هذا الكلام فيما تقدم من هذا الباب، إلاّ أنه ها هنا أوضح وأشرح، فلذلك كررناه على القاعدة المقررة في أول هذا الكتاب.
و فرمودند: اى فرزند آدم! روزى دو گونه است: يكى آنكه تو در جستجوى آن هستی و ديگر آنكه تو را می جويد, كه اگر به دنبال آن نروى به سراغ تو ميايد. فكر و اندوه سال آينده را بر فكر و اندوه امروز اضافه مكن! بنابر اين رسيدگى به مشكلات هر روز برای آن روز كافى است، اگر سال آينده جزء عمرت باشد، خداوند هر روز تازه روزى تازه میدهد و اگر از عمرت نيست چرا غم و اندوه چيزى بخورى كه مربوط به تو نيست(بدان)كسى پيش از تو به روزى تو نمیرسد و آن را از دست تو بيرون نتواند آورد و آنچه براى تو مقدور شده هرگز تاخير نخواهد كرد.
شريف رضى می گويد:
اين سخن در همين باب در گذشته(تحت شماره 267) آمد ولى چون در اينجا واضحتر و مشروحتر بود آن را بر اساس روشى كه در آغاز كتاب تذكر داديم آورديم.
دژدان
2019_02_19, 09:10 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_380
وقال عليه السلام : رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ يَوْماً لَيْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ وَمَغْبُوطٍفِي أَوَّلِ لَيْلِهِ قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ.
و فرمودند: بسيار بودند كسانى كه در آغاز روز زنده بودند اما روز را به پايان نبردند و چه بسيار كسانى كه در آغاز شب زندگيشان مورد غبطه مردم بود اما پايان همان شب عزاداران به سوگشان نشسته بودند.
دژدان
2019_02_19, 09:11 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_381
وقال عليه السلام : الْكَلاَمُ فِي وَثَاقِكَمَا لَمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ، فَإذَا تَكَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِي وَثَاقِهِ، فَاخْزُنْلِسَانَكَ كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَوَرِقَكَ فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَتْ نِعْمَةً [وَجَلَبَتْ نِقْمَةً.
و فرمودند: سخن، مادام كه نگفته اى در اختيار تو است اما همينكه از دهان خارج شد تو در اختيار آن خواهى بود بنابر اين زبانت را همچون طلا و نقره ات، نگهدار زيرا بسيار شده كه يك كلمه نعمت بزرگى را از انسان سلب كرده و يا بلا و درد سرى مهم فراهم ساخته است.
دژدان
2019_02_22, 09:58 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_382
قال عليه السلام : لاَ تَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ، بَلْ لاَ تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ،ج فَإِنَّ اللهَ سبحانه قد فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
فرمودند: آنچه نمیدانى مگو! بلكه همه آنچه را كه می دانى نيز مگو زيرا خداوند بر اعضاء و جوارح تو واجباتى قرار داده كه در قيامت از آنها باز خواست خواهد كرد.
اشاره به اينكه بعضى از سخنان اظهارش ممكن است مفسده آفرين و يا افشای اسرار مؤمنى باشد.
دژدان
2019_02_22, 09:59 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_383
قال عليه السلام : احْذَرْ أَنْ يَرَاكَ اللهُ عِنْدَ مَعْصِيَتِهِ، وَيَفْقِدَكَ عِنْدَ طَاعَتِهِ، فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ، وَإِذَا قَوِيتَ فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللهِ، وَإِذَا ضَعُفْتَ فاضْعُفْ عَنْ مَعْصِيَةِ اللهِ.
فرمودند: از آن بر حذر باش كه خداوند تو را نزد معاصى حاضر ببيند و نزد طاعات غائب، كه از زيانكاران خواهى بود اگر(قرار است) قدرتمند باشى بر اطاعت خداوند قوى باش و اگر بنا است ضعيف و ناتوان باشى در برابر معصيت پروردگار ضعيف و ناتوان باش.
دژدان
2019_02_24, 06:29 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_384
قال عليه السلام : الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْيَا مَعَ مَا تُعَايِنُمِنْهَا جَهْلٌ، وَالتَّقْصِيرُ فِي حُسْنِ الْعَمَلِ إذَا وَثِقْتَ بِالثَّوَابِ عَلَيْهِ غَبْنٌ وَالطُّمَأْنِينَةُ إِلَى كُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الاِِْخْتِبَار عَجْزٌ.
فرمودند: اعتماد بدنيا با آنچه با چشم خود(از تحولات آن) مشاهده میكنى، جهل و نادانى است و كوتاهى در حسن عمل با اينكه اطمينان به پاداش داری غبن و خسارت است و اطمينان به هر كس، قبل از آزمايش و امتحان او دليل عجز و ناتوانى تو است.
دژدان
2019_02_24, 06:31 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_385
قال عليه السلام : مِنْ هَوَانِ الدُّنْيَا عَلَى اللهِ أَنَّهُ لاَ يُعْصَى إِلاَّ فِيهَا، وَلاَ يُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلاَّ بِتَرْكِهَا.
فرمودند: براى پستى دنيا(دنياى پر زرق و برق و فريبنده) همين بس، كه تنها محل معصيت خدا آنجا است و براى رسيدن به پاداش خدا راهى جز ترك آن نيست.
دژدان
2019_02_24, 06:32 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_386
قال عليه السلام : مَنْ طَلَبَ شَيْئاً نَالَهُ أَوْ بَعْضَهُ.
فرمودند: آنكس كه در تلاش چيزى باشد يا به همه آن و يا لااقل به قسمتى از آن دست خواهد يافت.
دژدان
2019_02_28, 01:27 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_387
قال عليه السلام : مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ، وَمَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ، وَكُلُّ نَعِيمٍ دوُنَ الْجَنَّةِ مَحْقُورٌكُلُّ بَلاَءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَةٌ.
فرمودند: آن خوبى و نيكى كه جهنم به دنبال داشته باشد در حقيقت خوبى نيست و آن بدى و مشكلى كه بهشت در پشت سرش باشد بدى محسوب نمی شود. هر نعمتی در برابر بهشت حقير و كوچك است و هر بلا و رنجى در برابر جهنم عافيت و تندرستى.
دژدان
2019_03_02, 11:20 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_388
قال عليه السلام : أَلاَ وإِنَّ مِنَ الْبَلاَءِ الْفَاقَةَ وَأَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ، وَأشدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ. أَلاَ وإِنَّ مِنَ النِّعَم سَعَةَ الْمَالِ، وَأَفْضَلُ مِن سَعَةِ الْمَالِ صِحّةُ الْبَدَنِ، وَأَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ.
فرمودند: آگاه باشيد! فقر يكى از بلاها است و بدتر از آن بيمارى بدن است، و از آن بدتر بيمارى قلب است. بدانيد كه تقواى قلب دليل صحت بدن خواهد بود.
منظور امام از بيمارى قلب فساد اخلاق و انحراف عقيده است.
دژدان
2019_03_02, 11:21 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_389
قال عليه السلام : مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ. وفي رواية أُخْرى: مَنْ فَاتَهُ حَسَبُ نَفْسِهِ لَمْ يَنْفَعْهُ حَسَبُ آبَائِهِ.
فرمودند: هرکس عملش او را به عقب بیندازد, نَسَبش او را جلو نیندازد و در روايت ديگرى حضرت فرمودند: هرکس شرافت نفس خويشتن را از دست داده باشد، شرافت پدرانش سودی به حال او ندارد.
سخن جالبى است، دقت در آن ميرساند كه اسلام ارزش را بر پايه عمل و كار می داند، نه حسب و نَسَب و تشويق ميكند كه انسانها بايد ارزشهاى خود را با كار و كوشش بدست آورند و هيچگاه به ديگران تكيه نكنند.
دژدان
2019_03_02, 11:22 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_390
قال عليه السلام : لِلْمُؤْمِنِ ثَلاَثُ سَاعَات: فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ، وَسَاعَةٌ يَرُمُّـ مَعَاشَهُ، وَسَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَبَيْنَ لَذَّتِهَا فِيَما يَحِلُّ وَيَجْمُلُ. وَلَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلاَّ فِي ثَلاَثٍ: مَرَمَّةٍلِمَعَاشٍ، أَوْ خُطْوَةٍ فِي مَعَادٍـ، أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ.
فرمودند: انسان مؤمن ساعات زندگى خود را به سه بخش تقسيم میكند:
قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش می نمايد،
قسمت ديگرى را در طريق اصلاح معاش و زندگيش به كار میگيرد و
قسمت سوم براى بهره گيرى از لذتهاى حلال و دلپسند.
و براى شخص عاقل درست نيست كه حركتش جز در يكى از اين سه جهت باشد:
براى اصلاح امور زندگى، يا در راه آخرت و يا در لذت غير حرام.
دژدان
2019_03_02, 11:23 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_391
قال عليه السلام : ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصّرْكَ اللهُ عَوْرَاتِهَا، وَلاَ تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ!
فرمودند: در دنيا زاهد و آزاده باش تا خداوند چشم تو را نسبت به عيوب آن بينا سازد و غافل مباش كه مراقب تو اند.
دژدان
2019_03_02, 11:25 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_392
قال عليه السلام : تَكَلَّمُوا تُعْرَفُوا، فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ.
فرمودند: سخن بگوئيد تا شناخته شويد، چرا كه انسان در زير زبان خود پنهان است.
دژدان
2019_03_04, 10:41 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_393
قال عليه السلام : خُذْ مِنَ الدُّنيَْا مَا أَتَاكَ، وَتَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْكَ، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَبِ.
فرمودند: از دنيا همان قدر بگير كه به تو میرسد و آنچه از تو روگردانده به دنبالش مشتاب و اگر چنين نمی كنى لا اقل تلاش معقولانه و مشروع كن!
دژدان
2019_03_05, 08:46 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_394
قال عليه السلام : رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ.
فرمودند: چه بسيار سخنهائى كه از اعمال قدرت مؤثر تر است.
دژدان
2019_03_06, 08:35 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_395
قال عليه السلام : كُلُّ مُقْتَصَرٍ عَلَيْهِ كَافٍ.
فرمودند: به هر مقدار كه قناعت كنى كافى است.
اين همه ترغيب امام به قناعت و زهد و بى اعتنائى به دنيا ظاهرا بخاطر اين بوده كه در آن عصر بدنبال فتوحات اسلامى و افزايش سريع در آمدها يك روح دنياپرستى و مسابقه در تجمل طلبى در ميان مردم پيدا شده بوده است كه منشا انواع بدبختي هاى مردم و مُردن روح آزادگى ميشده و گرنه تلاش سازنده و منطقى برای پيشرفت امور زندگى و اقتصادى هرگز ممنوع نيست.
دژدان
2019_03_06, 09:14 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_396
قال عليه السلام : الْمَنِيَّةُ وَ لاَ الدَّنِيَّةُ وَالتّقَلُّلُوَلاَ التَّوَسُّلُ وَمَنْ لَمْ يُعْطَ قَاعِداً لَمْ يُعْطَ قَائِماً وَالدَّهْرُ يَوْمَانِ: يَوْمٌ لَكَ، وَيَوْمٌ عَلَيْكَ؛ فَإذَا كَانَ لَكَ فَلاَ تَبْطَرْ، وَإِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِرْ!.
فرمودند: مرگ آرى اما تن دادن به پستى نه، قناعت به كم آرى ولى دست نياز به سوى ديگرى نه، آنكس كه با احترام و تلاش صحيح چيزى به او نرسد با كوششهای ناصحيح چيزى به او نخواهد رسيد.
دنيا دو روز است: روزى به سود تو است و روزى به زيان تو، آن روز كه به سود تو است به خوشگذرانى و غرور مپرداز و زمانى كه به زيان تو بود شكيبا باش.
دژدان
2019_03_08, 07:39 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_397
قال عليه السلام : نِعْمَ الطِّيبُ الْمِسْكُ، خَفِيفٌ مَحْمِلُهُ، عَطِرٌ رِيحُهُ.
فرمودند: مشك عطرى است نيكو . بردن آن آسان و بوى خوش آن پرورنده دماغ انسان.
دژدان
2019_03_09, 07:59 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_398
قال عليه السلام : ضَعْ فَخْرَكَ، وَاحْطُطْ كِبْرَكَ، وَاذْكُرْ قَبْرَكَ.
فرمودند: تفاخر را كنار بگذار، تكبر را فرو ريز، و به ياد قبرت باش!
دژدان
2019_03_09, 08:01 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_399
قال عليه السلام : إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّاً، وَإِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ حَقّاً: فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ أَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ إِلاَّ فِي مَعْصِيَةِ اللهِ سُبْحَانَهُ، وَحَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَيُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَيُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ.
فرمودند: فرزند بر پدر حقى دارد و پدر نيز بر فرزند حقى. حق پدر بر فرزند اين است كه در همه چيز جز در معصيت خدا اطاعتش كند و حق فرزند بر پدر آنكه نام نيك انتخاب كند، تربيتش را خوب و قرآن را تعليمش دهد.
راغب اصفهانى در كتاب «محاضرات الادباء» جلد 1 ص 158 با كمی تفاوت اين سخن را نقل كرده است.
از نكات لطيفى كه نقل شده اين است كه شخصى از جائى عبور ميكرد، ديد كسى پدرش را كتك می زند، به او اعتراض كرد، پسر پاسخ داد: مگر نه اين است كه فرزند بر گردن پدر حقوقى دارد؟
از جمله اينكه نام نيك برايش انتخاب كند؟
پدر من نام مرا «برغوث» (كيك) نهاده و حق ديگر اينكه قرآن به او بياموزد، اين پدر به من يك كلمه قرآن هم نياموخته،
و حق ديگر اينكه سر پرستى او را به عهده گيرد، در حالى كه من به سن بلوغ رسيده ام و هنوز ختنه نشده ام!!
دژدان
2019_03_11, 10:25 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_400
قال عليه السلام : الْعَيْنُ حَقٌّ، وَالرُّقَى حَقٌّ، وَالسِّحْرُ حَقٌّ، وَالْفَأْلُحَقٌّ، وَالطِيَرَةُـ لَيْسَتْ بِحَقٍّ، وَالْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ، والطِّيبُ نُشْرَةٌ وَالْعَسَلُ نُشْرَةٌ، وَالرُّكُوبُ نُشْرَةٌ، وَالنَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ.
فرمودند:
چشم زخم, حق است;
توسل به نيروهاى غير طبيعى حق است;
سحر, حق است;
فال نيك, حق است;
فال بد, حق نيست واگيرى(خرافى)حق نيست;
بوى خوش, عسل, سوارى, نگاه به سبزه حرز و نگهبان(و مايه قوت است.)
بعضى از فقرات اين سخن صحيفة الرضا آمده است.
در اينكه چشم زخم وجود دارد حرفى نيست، در قرآن به آن اشاره شده و در روايات نيز آمده و هم به تجربه ثابت شده است و هم اكنون در ميان مردم، بالخصوص بعضى روستاها وجود دارد.
اما در اينكه اين چه اثرى است كه در چشم نهفته است.
آيا نيروى مغناطيسى مخصوصى است كه بر آنچه جلب توجه شخص میكند، كارگر میشود و يا به تعبيرى كه بعضى از عوام دارند، شدت حسادت است كه اثر خاصى دارد؟ دليل روشنى براى آن در دست نيست.
البته اين نيرو در تمام افراد وجود ندارد، در بعضى موجود است.
دژدان
2019_03_12, 12:55 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_401
قال عليه السلام : مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلاَقِهِمْ أَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِم.
فرمودند: هماهنگى با اخلاق و رسوم مردم در موارد مشروع مايه امنيت از دشمنی و كينه هاى آنان است.
دژدان
2019_03_13, 11:39 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_402
قال عليه السلام لبعض مخاطبيه، وقد تكلم بكلمة يُسْتَصْغَرُ مثلُه عن قول مثلها: لَقَدْ طِرْتَ شَكيِراً،هَدَرْتَ سَقْباً. والشكير هاهنا: أول ما ينبت من ريش الطائر قبل أن يقوى ويستحصف، والسقب: الصغير من الاِبل ولا يهدر إلا بعد أن يستفحل.
امام به يكى از افراد كه در حضورش سخن نامناسب و كوچكى گفت فرمودند: پيش از پر در آوردن، پرواز كردى و هنوز بالغ نشده به بانك آمدى.
شريف رضى میگويد:
منظور از «شكير» در اينجا نخستين پرهائى است كه بر بال پرنده میرويد پيش از آنكه قوى و محكم شود و«سقب» شتر نابالغ است، و شتر معمولا پيش از رسيدن به بلوغ، آن فرياد مخصوص را سر نميدهد.
دژدان
2019_03_13, 11:40 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_403
قال عليه السلام : مَنْ أَوْمَأَإِلَى مُتَفَاوِتٍ خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ.
فرمودند: كسى كه به كارهاى مختلف بپردازد نقشه ها و پيشبينی هايش به جائی نميرسد.
دژدان
2019_03_16, 10:27 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_404
قال عليه السلام وَقَدْ سُئِلَ عن معنى قولهم: لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ باللهِ: إِنَّا لاَ نَمَلِكُ مَعَ اللهِ شَيْئاً، وَلاَ نَمْلِكُ إِلاَّ مَا مَلَّكَنَا، فَمَتَى مَلَّكَنَا مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنَّاكَلَّفَنَا، وَمَتى أَخَذَهُ مِنَّا وَضَعَ تَكْلِيفَهُ عَنَّا.
در پاسخ اين سؤال كه معنى «لا حول و لا قوة الا بالله» چيست؟ فرمودند:
ما با خداوند و در عرض مالكيت او مالك چيزى نيستيم، و مالك نميشويم جز آنچه او تمليك ما كرده باشد و هرگاه نيرو و قدرت يا مالى را بما ببخشد ما را مكلف به وظائفى ساخته در حاليكه خود او نيز از ما نسبت به آن سزاوار تر است و هرگاه آن را از ما بگيرد تكليفش را از ما برداشته است.
دژدان
2019_03_16, 10:29 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_405
قال عليه السلام لعمار بن ياسر رحمه الله، وقد سمعه يراجع المغيرة بن شعبة كلاماً: دَعْهُ يَا عَمَّارُ، فَإِنَّهُ لَمْ يَأْخُذْ مِنَ الدِّينِ إِلاَّ مَا قَارَبَتْهُ الدُّنْيَا، وَعَلَى عَمدٍ لَبَّسَ عَلَى نَفْسِهِ لِيَجْعَلَ الشُّبُهَاتِ عَاذِراً لِسَقَطَاتِهِ.
امام متوجه شد «عمار بن ياسر» با «مغيرة بن شعبه» بحث ميكند و پاسخ او را ميدهد و به او فرمودند:
«اى عمار!» او را رها كن. چرا كه او از دين به مقدارى اخذ كرده كه به دنيا نزديكش سازد. و عملا حق را بر خود مشتبه ساخته، تا شبهات را بهانه لغزشها و خلافهايش قرار دهد.
«ابن عساكر» در «تاريخ دمشق» در شرح حال «مغيرة ابن شعبه» اين سخن را نقل كرده و «ابن قتيبه» در «الامامة و السياسة»ج 1 ص 50-با كمى تفاوت- و مرحوم «مفيد» در كتاب «مجالس» ص116 آنرا آورده اند.
در تواريخ آمده كه روزى«عمار ياسر» در يكى از كوچه هاى مدينه در حالیكه شمشيرش بر كمرش بود«مغيره» را ملاقات كرد و از او خواست كه در سپاه على(ع) براى سركوبى مخالفان وارد گردد.
ولى مغيره گفت:
من هم شركت در نبرد در راه خدا را دوست دارم ولى اگر بدانم در راه خدا است! من عثمان را در راه صواب نمی دانستم ولى قتل او را هم صحيح نمی دانستم، بنابر اين به نظر من تو هم اى عمار در خانه بنشين تا وضع كاملا روشن گردد كه چه كسى بر حق است و چه كسى بر باطل، آنگاه با بينش كامل در راه افراد هدايت يافته قدم می نهيم!
«عمار» پاسخ داد:
من به خدا پناه میبرم كه پس از بينائى كور شوم، و كارى كنم كه افرادی كه بر آنان پيشى داشته ام، به من برسند و كسانى مرا تعليم دهند كه آگاه شان كرده ام مغيره در اينجا به نصيحت عمار پرداخت كه با احتياط در اين جريانات واردشود، براى خود خطر به جان نخرد!
عمار پاسخ داد تو در مورد آنچه میگوئى و انجام میدهى انديشه كن.
و اما من جزو آن گروه اولى كه از مدينه براى نبرد خارج خواهند شد، خواهم بود.
على(ع) از اين گفتگو مطلع شد، و سخن مورد بحث را به عمار فرمود.
اشاره به اينكه مغيره دنبال بهانه میگردد تا شانه از زير بار وظيفه خالی كند.
(اقتباس از مصادر نهج البلاغه ج 4 ص287)
دژدان
2019_03_16, 08:59 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_406
قال عليه السلام : مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الاََْغْنِيَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللهِ! وأَحْسَنُ مِنْهُ تِيهُ الْفُقَرَاءِ عَلَى الاََْغْنِيَاءِ اتِّكَالاً عَلَى الله.
فرمودند: چه خوب است تواضع و فروتنى ثروتمندان در برابر فقرا و برای رسيدن به پاداش الهى و از آن بهتر بی اعتنائى و تكبر مستمندان در برابر اغنيا بخاطر تكيه به خدا است.
اين سخن را«ابو طالب مكى» در كتاب«قوت القلوب» ج 2 ص 101 نقل كرده است.
و«خطيب» در «تاريخ بغداد» ج 12 ص386 در شرح حال«فتح ابن شخرف» آورده كه او در يكى از كوههاى انطاكيه يك قرآن ختم كرده،على عليه السلام را درخواب ديده از آن حضرت تقاضا كرده كه يك سخن خوب به او ياد دهد، وی میگويد: حضرت كف دستش را بسوى من باز كرد، ديدم اين دو سطر در آن نوشته شده است:
ما رايت احسن من تواضع الغنى للفقير يطلب ثواب الله و احسن من ذلك تيهالفقير على الغنى ثقة بالله...
اما كلام مورد بحث را«خطيب» در تاريخ بغداد ج 14 صفحه 365 آورده است.
دژدان
2019_03_17, 09:26 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_407
قال عليه السلام : مَا اسْتَوْدَعَ اللهُ امْرَأً عَقْلاً إِلاَّ اسْتَنْقَذَهُ بِهِ يَوْماً مَا!
فرمودند: خداوند عقل را در وجود كسى وديعه ننهاده جز اينكه روزى بوسيله آن او را نجات خواهد داد.
دژدان
2019_03_20, 08:48 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_408
قال عليه السلام : مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَهُ.
فرمودند: آن كس كه با حق گلاويز شود حق او را بر زمين خواهد كوبيد.
دژدان
2019_03_20, 08:55 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_409
قال عليه السلام : الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ
فرمودند: قلب، كتاب ديده است.
در اينكه منظور از اين جمله چيست شارحان احتمالات گوناگونى داده اند:
1-ابن ابى الحديد میگويد:
انسان زمانى كه در كتاب نگاه میكند آنچه در آن است میخواند، همچنان هنگامى كه انسان به رفيقش نگاه كند با نگاه به صورتش از آنچه در قلبش نهفته است آگاه میگردد و میتواند، حب و بغض را از چهره او بفهمد همانگونه كه با نگاه به خطوط كتاب میتوان مدلول و مفهوم آن را فهميد.
2-ابن ميثم میگويد:
منظور از قلب نفس و ذهن است و انتخاب لفظ مصحف، براى آن بدين جهت است كه هرگاه بخواهيم از آنچه در ذهن است تعبيرى آوريم بايد آن را در لوح خيال با حروف، تصور نمائيم آنگاه ادراك بينائى آنرا در آنجا میبيند و میخواند، بنابر اين قلب همچون كتاب است كه الفاظ و حروف آن ديده و خوانده مىشود و بهمين جهتبه«بصره» اضافه شده است.
3-مرحوم خوئى در شرح خود مینويسد:
دو احتمال دارد يكى اينكه قلب كتابى است كه آنچه چشم مىبيند در آن نوشته میشود بنابر اين چشم به منزله قلم است كه محسوسات را در صفحات قلب ترسيم میكند.
ديگر اينكه قلب(عقل)در ديده چشم اثر میگذارد گاهى خوب را بد و احيانا بد را خوب مىبيند چنانكه مجنون پس از انتقادى كه در مورد عشقش به ليلى شنيد گفت:
اگر در ديده مجنون نشينى
به غير از خوبى ليلى نبينى!
دژدان
2019_03_20, 08:56 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_410
قال عليه السلام : التُّقَى رَئِيسُ الاََْخْلاَقِ.
فرمودند: پرهيزكارى رئيس اخلاق است.
دژدان
2019_03_21, 06:01 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_411
قال عليه السلام : لاَ تَجْعَلَنَّ ذَرَبَلِسَانِكَ عَلَى مَنْ أَنْطَقَكَ، وَبَلاَغَةَ قَوْلِكَ عَلَى مَنْ سَدَّدَكَ.
فرمودند: لبه تيز زبانت را بر ضد كسى كه سخن بر زبانت نهاده به كار مگير، همچنين بلاغت سخنت را بر ضد كسى كه فن سخنورى به تو آموخته صرف مكن!
دژدان
2019_03_23, 04:12 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_412
قال عليه السلام : كَفَاكَ أَدَباً لِنَفْسِكَ اجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِكَ.
فرمودند: در تاديب خويشتن همين بس كه از آنچه بر ديگران نمي پسندى اجتناب ورزى.
مدرك اين سخن در ذيل سخن 365 گذشت.
و اضافه میكنيم كه مرحوم كلينى در روضه كافى ص 22 و«حرانى» در تحف صفحه 70 ضمن خطبه معروف بوسيله، آنرا آورده اند.
اين همان درسى است كه لقمان فرا گرفته است كه گفت:
«من ادب را از بى ادبان آموختم» اين سخن به ما میگويد بايد مواظبت كرد آنچه را ديگران انجام میدهند و ناپسند است ما انجام ندهيم.
دژدان
2019_03_23, 04:14 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_413
قال عليه السلام : مَنْ صَبَرَ صَبْرَ الاََْحْرَارِ، وَإِلاَّ سَلاَسُلُوَّ الاََْغْمَارِ.
فرمودند: يا شكيبائى آزادگان داشته باش و گرنه همچون جاهلان بی خبر خود را به فراموشى زن.
دژدان
2019_03_27, 12:33 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_414
في خبرٍ آخر أنّه عليه السلام قال للاَشعث بن قيس معزياً: إِنْ صَبَرْتَ صَبْرَ الاََْكَارِمِ، وَإِلاَّ سَلَوْتَ سُلُوَّ الْبَهَائِمِ.
و در خبر ديگرى آمده كه امام به اشعث بن قيس بعنوان تسليت فرزندش فرمود:
يا همچون مردان بزرگوار شكيبائى كن و گرنه همچون بهايم خود را بغفلت زن.
دژدان
2019_03_27, 12:34 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_415
قال عليه السلام في صفة الدنيا: تَغُرُّ وَتَضُرُّ وَتَمُرُّ، إِنَّ اللهَ تَعَالَى لَمْ يَرْضَهَا ثَوَاباً لاََِوْلِيَائِهِ، وَلاَ عِقَاباً لاََِعْدَائِهِ، وَإِنَّ أَهْلَ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ بَيْنَا هُمْ حَلُّوا إِذْ صَاحَ بِهِمْ سَائِقُهُمْ فَارْتَحَلُوا.
امام در توصيف دنيا فرموده است: مغرور ميكند و زيان ميرساند و ميگذرد. خداوند نه دادن آنرا بعنوان پاداش دوستانش پذيرفته و نه گرفتن آنرا بعنوان كيفر دشمنانش، اهل دنيا همچون كاروانى هستند كه هنوز رحل اقامت نيداخته اند، قافله سالار فرياد ميزند كوچ كنيد.
دژدان
2019_03_27, 12:36 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_416
قال لابنه الحسن: يا بُنَيَّ لاَ تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيَا، فَإِنَّكَ تُخَلِّفُهُ لاََِحَدِ رَجُلَيْنِ: إِمَّا رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ، وَإِمَّا رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللهِ [فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ] فَكُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلى مَعْصِيَتِهِ، وَلَيْسَ أَحَدُ هذَيْنِ حَقِيقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَىُ نَفْسِكَ. و يروى هذا الكلام على وجه آخر، وهو: أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الَّذِي فِي يَدِكَ مِنَ الدُّنْيَا قَدْ كَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَكَ، وَهُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلٍ بَعْدَكَ، وَإِنَّمَا أَنْتَ جَامعٌ لاََِحَدِ رَجُلَيْنِ: رَجُلٍ عَمِلَ فِيَما جَمَعْتَهُ بِطَاعَةِ اللهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ، أَوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللهِ فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ، وَلَيْسَ أَحَدُ هذَيْنِ أَهْلاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ تَحْمِلَ لَهُ عَلَى ظَهْرِكَ، فارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللهِ،لِمَنْ بَقِيَ رِزْقَ الله.
به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: چيزى از دنيا بعد از خود باقى مگذار زيرا آنچه باقى میگذارى براى يكى از دو كس خواهد بود يا شخصى است كه آن را در اطاعت خداوند صرف ميكند و سعادتمند میگردد به همان چيزى كه تو بخاطر آن شقاوت يافته اى، و يا آن را در معصيت خداوند بكار ميگيرد و بوسيله آن شقاوتمند میشود.
بنابر اين تو معاون او در گناه بوده اى. هيچكدام از اين دو، لياقت ندارند كه تو آنها را برخود مقدم دارى.
شريف رضى میگويد: اين سخن به گونه ديگرى نيز نقل شده و آن اين است كه:
اما بعد! آنچه از دنيا هم اكنون در اختيار تو است قبلا در دست ديگرى بوده و بعد از تو نيز به ديگران میرسد تو اموال را براى يكى از دو كس گرد میآورى: يكى آن كه در طاعت خداوند مصرف میكند و سعادتمنديش به چيزى خواهد بود كه تو با آن شقاوتمند شدى و ديگرى آنكه آن را در طريق نافرمانى خداوند به كار میاندازد كه اين موجب شقاوت تو خواهد بود به خاطر آنچه براى او جمع كرده اى و هيچكدام از اين دو كس اهليت آن را ندارند كه تو آنان را بر خود مقدم دارى و نه اينكه بار او را بر دوش بكشى، بنابر اين براى گذشتگان رحمت خدا و براى بازماندگان رزق پروردگار را طلب كن!
دژدان
2019_03_28, 12:15 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_417
قال عليه السلام لقائل قال بحضرته: أَسْتَغْفِرُ اللهَ. ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ، أَتَدْرِي مَا الاِِْسْتِغْفَارُ؟ إنَّ الاِْسْتِغْفَارَ دَرَجَةُ الْعِلِّيِّينَ، وَهُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ:
أَوَّلُهَا: النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى.
وَالثَّانِي: الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً.
وَالثَّالِثُ: أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْـمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللهَ عزّوجلّ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ.
وَالرَّابِعُ: أَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا.
وَالْخَامِسُ: أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِفَتُذِيبَهُ بالاََْحْزَانِ، حَتَّى يَلْصِقَ الْجِلْدُ بِالْعَظْمِ، وَيَنْشَأَ بَيْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِيدٌ.
وَالسَّادِسُ: أَنْ تُذِيقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ كَمَا أَذَقْتَهُ حَلاَوَةَ الْمَعْصِيَةِ. فَعِنْدَ ذلِكَ تَقُولُ: أَسْتَغْفِرُاللهَ.
امام به كسى كه در حضورش از روى غفلت و بيخبرى گفت استغفر الله فرمود:
مادرت بر تو بگريد آيا میدانى استغفار يعنى چه؟
استغفار مقام بلند مرتبگان است و آن يك كلمه است اما شش معنى و مرحله دارد:
#نخست پشيمانى از گذشته.
#دوم تصميم بر ترك هميشگى در آينده
#سوم اينكه حقوقى را كه از مردم ضايع كرده ای به آنها بازگردانى به طورى كه هنگام ملاقات پروردگار حقى بر تو نباشد
#چهارم اينكه هر واجبى كه از تو فوت شده حق آنرا بجاى آورى(قضا كنى)
#پنجم آنكه: گوشتهائی كه در اثر حرام بر اندامت روئيده، با اندوه بر گناه آب كنى تا چيزى از آن باقى نماند و گوشت تازه بجاى آن برويد و
#ششم آنكه به همان اندازه كه شيرينى معصيت و گناه را چشيدى زحمت طاعت را نيز بچشى. پس از انجام اين مراحل ميگوئى: «استغفر الله»
دژدان
2019_03_30, 07:56 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_418
قال عليه السلام : الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ.
فرمودند: حلم و بردبارى قوم و عشيره است.
دژدان
2019_03_30, 07:57 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_419
قال عليه السلام : مِسْكِينٌ ابْنُ آدَمَ: مَكْتُومُ الاََْجَلِ، مَكْنُونُ الْعِلَلِ، مَحْفُوظُ الْعَمَلِ، تَؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ، وَتَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ وَتُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ.
فرمودند: بيچاره فرزند آدم!
سرآمد زندگيش نامعلوم،
علل بيماريش ناپيدا،
كردارش در جائى محفوظ،
پشه او را می آزارد،
گلوگيرى آب و يا غذائى او را ميكشد و
عرق، او را متعفن و بد بو ميسازد.
دژدان
2019_03_30, 08:00 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_420
وروي أنه عليه السلام كان جالساً في أصحابه، فمرّت بهم امرأة جميلة، فرمقها القوم بأبصارهم. فقال عليه السلام : إِنَّ أَبْصَار هذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَإِنَّ ذلِكَ سَبَبُ هَبَابِهَا فإِذَا نَظَرَ أَحَدُكُمْ إِلَى امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْيُلاَمِسْ أَهْلَهُ، فَإِنَّمَا هِيَ امْرَأَهٌ كَامْرَأَةٍ. فقال رجل من الخوارج: قاتله الله كافراً ما أفقهه. فوثب القوم لِيقتلوه. فقال عليه السلام : رُوَيْداً إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ، أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ!
نقل شده آن حضرت در ميان اصحابش نشسته بود، زن صاحب جمالی از آنجا عبور كرد، چشم حاضران به آن زن افتاد امام فرمود: چشمان اين مردان سخت در طلب است و اين مايه تحريك و هيجان است بنابر اين هرگاه يكى از شما نگاهش به زن صاحب جمالى افتاد با همسر خود آميزش كند چرا كه اين زنى است همچون آن.
يكى از خوارج كه حاضر بود گفت: «خداوند اين كافر را بكشد چقدر دانا و فقيه است!» اصحاب از جاى پريدند كه او را به قتل برسانند ولى امام فرمود:
آرام! جواب دشنام دشنام است و يا گذشت از گناه، (نه اعدام).
اين سخن را«خصال» در جلد 2 صفحه 171 با تفاوتى نقل كرده و در«تحفالعقول» ص89 عين اين سخن آمده است.
برخورد امام با خوارج:
از موارد مختلفى كه امام درباره خوارج سخن گفته بر ميايد كه با آنها همچون منافقان و معاويه و دستيارانشان برخورد نميكرده، با صراحت فرمان ميدهد كه خوارج را پس از او نكشند، اما نسبت به معاويه معتقد به مبارزه است تا نابود شدن او و نيز ميبينيم با منافقان از جمله اشعث با آن تندى رفتار فرموده-كه توضيح آن در ذيل شماره83 ج اول گذشت- شايد علت اين مسئله آن باشد كه خوارج در فهميدن حق به اشتباه افتاده بودند ولى در عين حال در راه آنچه را كه حق ميدانستند به سختى ميكوشيدند، اما افرادى همچون معاويه حق را ميشناختند و در برابرش ايستاده بودند پس مبارزه با آنها دائمى است. و نيز افرادى چون اشعث كه آگاه بودند ولى نفاق به خرج میدادند قابل گذشت نيستند، جمله ایی كه در ذيل سخن مورد بحث درباره خوارج آمده از همين حقيقت مايه ميگيرد.
دژدان
2019_03_31, 07:03 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_421
قال عليه السلام : كَفَاكَ مِنْ عَقْلِكَ مَا أَوْضَحَ لَكَ سَبِيلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِكَ.
فرمودند: آن مقدار از عقلت تو را كفايت ميكند، كه راههاى گمراهى را از راه سعادت برايت واضح سازد.
دژدان
2019_04_01, 06:18 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_422
قال عليه السلام : افْعَلُوا الْخَيْرَ وَلاَ تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً، فَإِنَّ صَغِيرَهُ كَبِيرٌ وَقَلِيلَهُ كَثِيرٌ، وَلا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: إِنَّ أَحَداً أَوْلَى بِفِعْلِ الْخَيْرِ مِنِّي فَيَكُونَ وَاللهِ كَذلِكَ، إِنَّ لِلْخَيْرِ وَالشَّرِّ أَهْلاً، فَمَهْمَا تَرَكْتُمُوهُ مِنْهُمَا كَفَاكُمُوهُ أَهْلُهُ.
فرمودند: كار نيك را انجام دهيد و هيچ مقدار از آن را كم مشماريد چرا كه كوچك آن بزرگ و كمش بسيار و نبايد هيچكدام از شما بگويد فلان كس در انجام كار خير از من اولى است كه بخدا سوگند چنين خواهد شد. زيرا خوب و بد را اهلى است كه هرگاه كه آنرا واگذاريد ديگران بجاى شما انجام میدهند.
دژدان
2019_04_04, 03:36 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_423
قال عليه السلام : مَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اللهُ عَلاَنِيَتَهُ، وَمَنْ عَمِلَ لِدِينِهِ كَفَاهُ اللهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ، وَمَنْ أَحْسَنَ فِيَما بَيْنَهُ وبَيْنَ اللهِ كَفَاهُ اللهُ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ النَّاسِ.
فرمودند: آن كس كه درونش را اصلاح كند خداوند ظاهرش را اصلاح مينمايد و هر كس براى دينش كار كند خداوند دنيايش را كفايت كند. و آن كس كه ميان خود و خدايش را اصلاح كند خداوند بين او و مردم را اصلاح خواهد كرد.
دژدان
2019_04_04, 03:37 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_424
قال عليه السلام : الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ، وَالْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ، فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلُقِكَ بِحِلْمِكَ، وَقَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ.
فرمودند: حلم پرده اى است پوشنده و عقل شمشيرى است بُرنده، بنابر اين عيوب اخلاقيت را با حلم بپوشان، و هوسهاى سركشت را با عقلت بكُش!
دژدان
2019_04_04, 03:38 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_425
قال عليه السلام : إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يَخْتَصُّهُمْ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ، فَيُقِرُّهَافِي أَيْدِيهِمْ مَا بَذَلُوهَا، فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ، ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَى غَيْرِهِمْ.
فرمودند: خداوند بندگانى دارد كه نعمت هاى خاصى به آنها بخشيده تا ديگر بندگان از آن بهره گيرند به همين جهت مادام كه از اين نعمتها بذل می كنند خدا آنها را در دستشان ثابت میدارد اما هنگامى كه بخل ورزند از آنها می گيرد و به ديگران میدهد.
دژدان
2019_04_08, 07:45 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_426
قال عليه السلام : لاَ يَنْبَغِي لِلْعَبْدِ أَنْ يَثِقَ بِخَصْلَتَيْنِ: الْعَافِيَةِ، وَالْغِنَى: بَيْنَا تَرَاهُ مُعَافىً إِذْ سَقِمَ، وَغَنِيّاً إِذِ افْتَقَرَ.
فرمودند: شايسته نيست كه انسان به دو خصلت اطمينان پيدا كند: #سلامت و #ثروت،
چرا كه ديده شده انسان تندرست ناگاه بيمار، و شخص ثروتمند يك باره فقير و مستمند شده است.
دژدان
2019_04_08, 07:46 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_427
قال عليه السلام : مَنْ شَكَا الْحَاجَةَ إِلَى مُؤْمِنٍ فَكَأَنَّمَا شَكَاهَا إِلَى اللهِ، وَمَنْ شَكَاهَا إلَى كَافِرٍ فَكَأَنَّمَا شَكَااللهَ.
فرمودند: كسى كه حاجت خود را نزد مؤمنى برد گويا نزد خدا برده و كسى كه نزد كافرى برد گوئى از خدايش شكايت كرده است.
دژدان
2019_04_08, 07:47 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_428
قال عليه السلام في بعض الاََعيَاد: إِنَّمَا هُوَ عِيدٌ لِمَنْ قَبلَ اللهُ صِيَامَهُ وَشَكَرَ قِيَامَهُ، وَكُلُّ يَوْمٍ لاَ يُعْصَى اللهُ فِيهِ فَهُوَ يَوْمَ عِيدٍ.
امام در يكى از عيدها فرمود: امروز تنها روز عيد كسانى است كه روزه آنها مقبول درگاه خدا و عبادتهاى شبانه آنان مورد پذيرش او قرار گرفته، و هر روز گناه نكنى روز عيد تو است.
دژدان
2019_04_08, 07:49 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_429
قال عليه السلام : إِنَّ أَعْظَمَ الْحَسَرَاتِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَسْرَةُ رَجُلٍ كَسَبَ مَالاً فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللهِ، فَوَرَّثَهُ رَجُلاً فَأنْفَقَهُ فِي طَاعَةِ اللهِ سُبْحَانَهُ، فَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ، وَدَخَلَ الاََْوَّلُ بِهِ النَّارَ.
فرمودند: بزرگترين حسرتها در روز قيامت حسرت شخصى است كه ثروتى را از راه حرام بدست آورده و آن را براى كسى كه به ارث گذاشته كه در راه خدا انفاق كرده است و خدا بخاطر اين مال او را داخل بهشت، و شخص اول را بخاطر همان وارد جهنم گردانيده است.
دژدان
2019_04_10, 08:19 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_430
قال عليه السلام : إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَأَخْيَبَهُمْ سَعْياً، رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُي فِي طَلَبِ آمَالِهِ، وَلَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِيرُ عَلَى إِرَادَتِهِ، فَخَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا بِحَسْرَتِهِ، وَقَدِمَ عَلَى الاَْخِرَةِ بِتَبِعَتِهِ.
فرمودند: زيانمندترين مردم در معاملات و نوميدترين آنها در تلاش و سعى، كسى است كه خويشتن را در راه بدست آوردن مال فرسوده كرده ولى مقدرات او را در رسيدن به خواستهاش يارى نكرده اند. از دنيا با حسرت آن بيرون رفته و در آخرت با گناه آن گام نهاده است.
دژدان
2019_04_10, 08:20 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_431
قال عليه السلام : الرِّزْقُ رِزْقَانِ: طَالِبٌ، وَمَطْلُوبٌ، فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا،مَنْ طَلَبَ الاَْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا حَتَّى يَسْتَوْفِيَ رِزْقَهُ مِنْهَا.
فرمودند: روزى بر دو گونه است: يكى آنكه انسان را میجويد و ديگری آنكه انسان آن را میجويد, كسى كه دنيا را طلب كند، مرگ او را میطلبد تا او را از دنيا خارج سازد. و كسى كه طالب آخرت است دنيا در طلب او برمیآيد تا روزی كامل خود را از آن برگيرد.
دژدان
2019_04_13, 11:03 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_432
قال عليه السلام : إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللهِ هُمُ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْيَا إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا، وَاشْتَغَلُوا بِآجِلِهَاإِذَا آشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا، فَأَمَاتُوا مِنْهَا مَا خَشُوا أَنْ يُمِيتَهُمْ وَتَرَكُوا مِنْهَا مَا عَلِمُوا أَنَّهُ سَيَتْرُكُهُمْ، وَرَأَوُا اسْتِكْثَارَ غَيْرِهِمْ مِنْهَا اسْتِقْلالاً، وَدَرَكَهُمْ لَهَا فَوْتاً، أَعْدَاءُ مَا سَالَمَ النَّاسُ، وَسِلْمُ مَا عَادَى النَّاسُ! بِهِمْ عُلِمَ الْكِتَابُ وَبِهِ عُلِمُوا وَبِهِمْ قَامَ الْكِتَابُ وَبِهِ قَامُوا، لاَ يَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا يَرْجُونَ، وَلاَ مَخُوفاً فَوْقَ مَا يَخَافُونَ.
فرمودند: دوستان خدا كسانى هستند كه با باطن دنيا می نگرند، زمانيكه مردم به ظاهر آن نگاه می كنند، و به آينده آن مشغولند در حاليكه مردم به امروز آن سرگرمند، و لذا امورى را كه می ترسند سرانجام قاتل آنها باشند از ميان میبرند و آنچه را میدانند عاقبت آنها را ترك میگويد به دست فراموشى می سپرند، آنچه را ديگران بسيار می بينند كم می شمارند، و رسيدن به آن را از دست دادن محسوب می كنند، دشمنند با آنچه دنيا پرستان صلحند و صلحند با آنچه آنها دشمنند، قرآن بوسيله آنها فهميده می شود و آنها نيز به وسيله قرآن می فهمند، قرآن به وسيله آنها بر پا است، همانگونه كه آنها به وسيله قرآن بر پا هستند، بالاتر از اميد خود اميدى نمی بينند و برتر از آنچه می ترسند مايه ترسى سراغ ندارند.
(اشاره به خشنودى و خشم پروردگار است.)
دژدان
2019_04_13, 11:05 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_433
قال عليه السلام : اذْكُرُوا انْقِطَاعَ الَّلذَّاتِ، وَبَقَاءَ التَّبِعَاتِ.
فرمودند: پيوسته از قطع لذتها و بقاء مسئوليت هاى آن ياد كنيد.
دژدان
2019_04_13, 11:07 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_434
قال عليه السلام : اخْبُرْ تَقْلِهِ ومن الناس من يروي هذا لرسول الله صلى الله عليه وآله ، ومما يُقوّي أنه من كلام أميرالمؤمنين عليه السلام ما حكاه ثعلب قال: حدّثنا ابن الاَعرابي قال: قال المأمون: لو لا أنّ علياً عليه السلام قال: «اخبُر تَقْلِهِ» لقلت أنا: اقْلِهِ تَخْبُرْ.
فرمودند: آزمايش كن تا دشمنش دارى!(يعنى بسيار ميشود كه ظاهر اشخاص جلب توجه ميكند اما پس از آزمايش مورد نفرت قرار ميگيرند)
شريف رضى ميگويد:
بعضى اين سخن را از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ميدانند ولى آنچه تقويت ميكند كه اين سخن از امير مؤمنان است جريانى است كه«ثعلب» از «ابن اعرابى» نقل كرده كه مامون گفته: اگر نه اين بود كه على(ع)فرموده: «اخبر تقله» من میگفتم «اقله تخبر»: (دشمنش بدار تا او را بيازمائى)
دژدان
2019_04_14, 06:55 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_435
قال عليه السلام : مَا كَانَ اللهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ وَيُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ، وَلاَ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَيُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الاِِْجَابَةِ، وَلاَ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ التَّوْبَةِ وَيُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ.
فرمودند: چنين نيست كه خداوند در شكر را بر بندهاى بگشايد ولى در فزونی را بر او ببندد، و همچنين امكان ندارد كه باب دعا را بر كسى بگشايد و در اجابت را بر رويش ببندد و ممكن نيست در توبه را بروى كسى باز كند و در آمرزش را به رويش مسدود سازد.
دژدان
2019_04_15, 08:47 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_436
وقال عليه السلام : أوْلَى النَّاسِ بِالْكَرَمِ مَنْ عُرِفَتْ بِهِ الْكِرَامُ.
فرمودند: سزاوارترين مردم به كرم كسى است كه كريمان بدو شناخته شوند.
دژدان
2019_04_17, 07:07 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_437
وسئل عليه السلام أَيّما أَفضل: العدل، أَو الجود؟ فقال: الْعَدْلُ يَضَعُ الاَُْمُورَ مَوَاضِعَهَا، والْجُودُ يُخْرِجُهَا عَنْ جِهَتِهَا، وَالْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَالْجُودُ عَارضٌ خَاصٌّ، فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَأَفْضَلُهُمَا.
از امام پرسيدند از اين دو كدام برترند:
#عدالت، يا #سخاوت؟
فرمود:
عدالت هر چيز را در جاى خود قرار میدهد ولى سخاوت آنرا از مسيرش فراتر میبرد عدالت، قانونى همگانى است ولى سخاوت جنبه خصوصى دارد بنابر اين عدالت شريفتر و برتر است.
دژدان
2019_04_17, 07:09 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_438
قال عليه السلام : النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا.
فرمودند: مردم دشمن آنند كه نميدانند.
دژدان
2019_04_18, 06:44 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_439
قال عليه السلام : الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَينِ مِنَ الْقُرْآنِ: قَالَ اللهُ عزّوجلّ: ، فَمَنْلَمْ يَأْسَعَلَى الْمَاضِي، وَلَمْ يَفْرَحْ بِالاَْتِي، فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ.
فرمودند: تمام زهد در دو جمله از قرآن آمده است.
خداوند میفرمايد:
«تا بر گذشته تاسف مخوريد و نسبت به آينده شاد و دلبند نباشيد»(سوره حديد(57)،آيه23.)
بنابر اين آن كس كه غم گذشته نمی خورد و نسبت به آينده شاد و دلبند نيست هر دو جانب زهد را در اختيار گرفته.
(اشاره به اينكه حقيقت زهد ترك وابستگيها و اسارتها در چنگال گذشته و آينده است.)
دژدان
2019_04_21, 05:56 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_440
قال عليه السلام : الْوِلاَيَاتُ مَضَامِيرُ الرِّجَالِ.
فرمودند: بسا خوابهاى شب كه تصميم هاى روز را از بين برده.
(اشاره به اينكه با گذشت يك شب گاهى انسان تغيير عقيده میدهد.)
دژدان
2019_04_21, 05:57 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_441
وقال عليه السلام : ما أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ
و فرمودند: پستهاى مهم، ميدان مسابقه و آزمايش مردانند.
(اينجاست كه كفايت و استعداد و مديريت افراد آشكار می شود).
دژدان
2019_04_22, 06:32 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_442
وقال عليه السلام : لَيْسَ بَلَدٌ بأَحَقَّ بِكَ مِنْ بَلَدٍ، خَيْرُ الْبِلاَدِ مَا حَمَلَكَ.
و فرمودند: هيچ شهرى براى تو شايسته تر از شهرى ديگر نيست. بهترين شهرها شهرى است كه تو را پذيرا شود(و وسائل پيشرفت تو را فراهم سازد).
دژدان
2019_04_22, 06:35 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_443
وقال عليه السلام : وقد جاءه نعي الاَْشتر رحمه الله: مَالكٌ وَمَا مَالِكٌ! وَاللهِ لَوْ كَانَ جَبَلاً لَكَانَ فِنْداً،
[وَلَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً،] لاَ يَرْتَقِيهِ الْحَافِرُ، وَلاَ يُوفِي عَلَيْهِالطَّائِرُ. الفند: المنفرد من الجبال.
هنگامى كه خبر شهادت «مالك اشتر» رحمه الله به امام رسيد فرمود:
مالك، اما چه مالكى!
بخدا سوگند اگر كوه بود يكتا بود، و اگر سنگ بود سر-سخت و محكم بود, هيچ مركبى نمی توانست از كوهسار وجودش بالا رود و هيچ پرنده اى به اوج آن راه نمی يافت.
شريف رضى ره می فرمايد: «فند» به كوه تك و تنها گفته می شود.
دژدان
2019_04_24, 11:04 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_444
وقال عليه السلام : قَلِيلٌ مَدُومٌ عَلَيْهِ خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ.
و فرمودند: كار كم اما مستمر و پر نشاط بهتر از كار بسيار و ملالت آور(و موقت است.)
دژدان
2019_04_24, 11:05 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_445
وقال عليه السلام : إذَا كَانَ في رَجُلٍ خَلَّةٌ رَائِعَةٌ فَانْتَظِرْ أَخَوَاتِهَا.
و فرمودند: هرگاه در انسانى خوى و خصلت برازنده اى باشد انتظار همانندهايش را نيز داشته باشيد.
دژدان
2019_04_26, 05:16 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_446
وقال عليه السلام لغالب بن صعصعة أبي الفرزدق، في كلام دار بينهما: مَا فَعَلَتْ إِبِلُكَ الْكثِيرَةُ؟ قال: ذَعْذَعَتْها الحُقُوقُ يا أميرالمؤمنين فَقال عليه السلام : ذَاكَ أَحْمَدُ سُبُلِهَا.
امام در سخنى كه بين او و غالب ابن صعصعة پدر «فرزدق» رد و بدل شده چنين فرمود: شتران فراوانت چه شدند؟ عرض كرد اى امير مؤمنان!حقوق واجب(زكات) آنها را پراكنده ساخت!
امام فرمود: اين بهترين راه مصرف آنها بود.
كلمات پيچيده اين سخن را «ابن اثير» در «النهاية» ج 2 صفحه 162 تفسير كرده است.
«غالب ابن صعصعه» بر امام(ع) در ايام خلافتش وارد شد، غالب پير مردی با شخصيت بود و فرزندش «همام» كه «فرزدق» لقب داشت و در آن زمان كم سن و سال بود همراه آورده بود، امام پرسيد كيستى؟
عرض كرد: من «غالب» هستم.
فرمود: مالك شتران زياد؟
گفت آرى!
فرمود:
شترانت را چه كردى؟
پاسخ داد: پرداخت حقوق آنها را متفرق ساخت!
فرمود: اين بهترين راه انفاق آنها بوده است, امام پرسيد اين غلام كيست؟
پاسخ داد: فرزندم!
فرمود: اسمش چيست؟
گفت: «همام»! و اضافه كرد به او سخنان پر مغز عرب و طريقه سرودن شعر آموخته ام آنچنان كه نزديك است شاعر خوبى شود. امام(ع)فرمود: اگر قرآن يادش داده بودى بهتر بود.
«فرزدق» می گويد:
اين حديث پيوسته در خاطرم بود، و خود را مقيد به حفظ قرآن كردم تا آن را كاملا حفظ نمودم.
دژدان
2019_04_26, 05:18 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_447
وقال عليه السلام : مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْهٍ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا.
و فرمودند: آن كس كه بدون آگاهى(از احكام اسلام) به تجارت پردازد در ربا غوطه ور خواهد شد.
دژدان
2019_04_27, 07:19 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_448
وقال عليه السلام :مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلاَهُ اللهُ بِكِبَارِهَا.
و فرمودند: كسي كه مصائب كوچك را بزرگ شمارد خداوند او را به مصيبت های بزرگ مبتلا ميسازد.
دژدان
2019_04_30, 09:56 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_449
وقال عليه السلام : مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهْوَتُهُ.
كسى كه براى خود شخصيت قائل است شهواتش در پيش او خوار و ذليل خواهند بود.
(اشاره به اينكه تسليم هوا و هوس شدن شخصيت انسان را خرد می كند.)
دژدان
2019_04_30, 09:58 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_450
وقال عليه السلام : مَا مَزَحَامْرُؤٌ مَزْحَةً إِلاَّ مَجَّمِنْ عَقْلِهِ مَجَّةً.
و فرمودند: هر شوخى كه انسان می كند مقدارى از عقل خود را با آن از دست می دهد.
(اشاره به افراط و زياده روى در مزاح است و گرنه مزاح به صورت معتدل نه تنها مذموم نيست بلكه پيشوايان خود آن را انجام می دادند.)
مزاح و شوخى:
آيا مزاح و شوخى از نظر اسلام درست است يا نه؟
در پاسخ اين سوال بايد توجه داشت كه مزاح همانند سایر اعمال انسان تا آنجا كه به مرحله گناه نرسيده باشد مباح است، اما اگر ضمن شوخى و مزاح آبروى مسلمانى ريخته شود، يا نسبت ناروائى به كسى داده شود و يا موجب غيبت، تهمت و امثال آن گردد مسلما حرام است(و نبايد فراموش كرد كه مزاح ميتواند وسيله اى براى همه اين گناهان گردد) اما اگر به طرز صحيح و درستى باشد و موجب سرور و خوشحالى گردد اشكالى نخواهد داشت بلكه احيانا از لوازم حيات بشمار ميرود زيرا زندگی بدون شادى و سرور غالبا قابل تحمل نيست، لذا مي بينيد پيامبران، ائمه و پيشوايان دين احيانا خود اهل مزاح بودند ولى مسلما بدون هيچگونه آلودگى به گناه، لذا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم می فرمود:
«انى امزح و لا اقول الا الحق»:
«من مزاح ميكنم ولى جز حق نميگويم»!
نمونه هاى مزاح رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نيز به همين مطلب اشاره دارد به عنوان نمونه پيامبر به پيرزنى كه از او درخواست كرد خداوند او را به بهشت ببرد فرمود:
«پيرها وارد بهشت نميشوند»!
پيرزن ناراحت شد پيامبر تبسم كرد و فرمود قرآن ميگويد:
«انا انشاناهن انشاء فجعلناهن ابكارا»
اشاره به اينكه پير زنان در آنجا جوان خواهند شد و وارد بهشت خواهند گرديد.
و يا به يكى از زنان انصار فرمود:
«شوهرت را درياب كه در چشمش سفيدى است»:
(الحقى زوجك فان فى عينه بياضا)
ملاحظه مي فرمائيد سخن، صحيح و درست است ولى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از سرعت و كندى ذهن طرف براى مزاح استفاده كرده است. و لذا گفته اند:
«المزاح فى الكلام كالملح فى الطعام»:
«مزاح در سخن چون نمك در طعام است» ولى بايد توجه داشت كه مزاح زياد انسان را كوچك ميكند.
دژدان
2019_04_30, 10:00 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_451
وقال عليه السلام : زُهْدُكَ فِي رَاغِبٍ فِيكَ نُقْصَانُ حَظٍّ، وَرَغْبَتُكَ فِي زَاهِدٍ فِيكَ ذُلُّ نَفْسٍ.
و فرمودند: بى ميلى نسبت به آنكس كه به تو علاقه مند است دليل كمى بهره تو در دوستى است و تمايل تو نسبت به كسى كه بی اعتنا است سبب خوارى تو است.
دژدان
2019_05_02, 06:46 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_452
وقال عليه السلام : الغِنَى والْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللهِ.
و فرمودند: توانگرى و درويشى آنگاه آشكار شود كه در قيامت عرضه بر كردگار شود.
دژدان
2019_05_02, 06:48 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_453
وقال عليه السلام : مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلاً مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْؤُومُ عَبْدُ اللهِ.
و فرمودند: «زبير» همواره از ما اهل بيت بود تا آن زمان كه فرزند شومش عبدالله نشو و نما كرد.
دژدان
2019_05_04, 08:05 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_454
وقال عليه السلام : مَا لاِبْنِ آدَمَ وَالْفَخْرِ: أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَآخِرُهُ جِيفَةٌ، و َلاَ يَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَلاَ يَدفَعُ حَتْفَهُ.
و فرمودند: انسان را با تكبر چكار؟ در آغاز نطفه بود و سرانجام مُردارى است.
نه می تواند به خود روزى دهد و نه مرگ را از خود براند.
دژدان
2019_05_04, 08:07 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_455
وسئل عليه السلام : من أشعر الشعراء؟
فقال: إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يَجْرُوا فِي حَلبةٍ تُعْرَفُ الْغَايَةُ عِنْدَ قَصَبَتِهَا فَإِنْ كَانَ وَلاَ بُدَّ فَالْمَلِكُ الضِّلِّيلُ يريد امرأ القيس.
از امام پرسيدند: برترين شعراى عرب كيست؟
فرمود: شاعران همه يك روش نداشتند و در يك مسير به مسابقه نپرداخته اند تا پيشگام آنها مشخص شود و اگر به ناچار بايد به اين سؤال پاسخ داد، بايد گفت: آن سلطان گمراه يعنى «امرء القيس»، بر همه مقدم است.
دژدان
2019_05_05, 06:34 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_456
وقال عليه السلام : أَلاَ حُرٌّ يَدَعُ هذِهِ اللُّمَاظَةَ لاََِهْلِهَا؟
إِنَّهُ لَيْسَ لاََِنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلاَ تَبِيعُوهَا إِلاَّ بِهَا.
و فرمودند: آيا آزاد مردى پيدا می شود كه اين ته مانده دنيا را به اهلش واگذارد؟
بدانيد جان شما بهائى جز بهشت ندارد به كمتر از آتش نفروشيد.
دژدان
2019_05_06, 06:31 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_457
وقال عليه السلام : مَنْ هُو مَانِ لاَ يَشْعَبَانِ: طَالِبُ عِلْمٍ، وَطَالِبُ دُنْيَا.
دو آزمندند كه سير نشوند . آن كه علم آموزد, و آن كه مال اندوزد .
دژدان
2019_05_07, 08:36 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_458
وقال عليه السلام : عَلامةُ الاِِْيمَانِ أَنْ تُؤثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ،أَنْ يَكُونَ فِي حَديِثِكَ فَضْلٌ عَنْ عِلْمِكَ وَأَنْ تَتَّقِيَ اللهَ فِي حَدِيثِ غَيْرِكَ.
و فرمودند: ايمان آن است كه راستگوئى را در آنجا كه به تو زيان می رساند، بر دروغ در آنجا كه سود دارد مقدم دارى و اينكه گفتارت بيش از عملت نباشد و ديگر اينكه بهنگام سخن درباره ديگرى از خدا بترسى.
دژدان
2019_05_08, 12:48 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_459
وقال عليه السلام : يَغْلِبُ الْمِقْدَارُعَلَى التَّقْديرِ حَتَّى تَكُونَ الاَْفَةُ فِي التَّدْبِيرِ.
و فرمودند: مقدرات بر نقشه و حسابگرى پيروز می گردد، تا آنجا كه(گاهى) آفت و بلا در تدبير است.
شريف رضى می گويد:
وقد مضى هذا المعنى فيما تقدم برواية تخالف بعض هذه الاَلفاظ.
همين مضمون در گذشته(شماره16) با عبارت ديگرى گذشت.
دژدان
2019_05_09, 03:43 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_460
وقال عليه السلام : الْحِلْمُوَا لاََْنَاةُ تَوْأَمَا نِيُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّةِ.
و فرمودند: برد بارى و خونسردى(در برابر حوادث) فرزندان دو قلوئى هستند كه از همت بلند متولد شده اند.
دژدان
2019_05_10, 11:48 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_461
وقال عليه السلام : الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجزِ.
و فرمودند: غيبت، آخرين كوشش شخص ناتوان است.
دژدان
2019_05_11, 03:39 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_462
وقال عليه السلام : رُبَّ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ.
و فرمودند: بسيارند كسانى كه به خاطر تعريف و تمجيد فريب می خوردند.
دژدان
2019_05_12, 07:39 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_463
وقال عليه السلام : الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا، ولَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا.
و فرمودند: دنيا براى غيرش آفريده شده نه براى خودش.
(اشاره به اينكه هدف از آفرينش اين جهان تكامل و آمادگى براى زيستن در آن جهان است.)
دژدان
2019_05_13, 06:29 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_464
وقال عليه السلام : إِنَّ لِبَنِي أُمَيَّةَ مِرْوَدَاً يَجْرُونَ فِيهِ، وَلَوْ قَدِ اخْتَلَفُوا فِيَما بَيْنَهُمْ ثُمَّ كَادَتْهُمُ الضِّبَاعُ لَغَلَبَتْهُمْ وَالْمِرْوَدُ.
و فرمودند: بنى اميه زمان معينى مهلت دارند تا به تاخت و تاز خود در آن مشغول باشند و همين كه بين آنها اختلاف افتاد دشمنان كفتار صفتشان آنها را فريب ميدهند و بر آنان پيروز ميگردند.
شريف رضى می گويد:
هاهنا مفعَل من الاِرْوَاد، وهو الاِمهال والاِنظار، وهذا من أفصح الكلام وأغربه، فكأنه عليه السلام شبّه المهلة التي هم فيها بالمضمار الذى يجرون فيه إلى الغاية، فاذا بلغوا مُنقَطَعا انتقضَ نظامُهم بعدها.
«مرود»(بر وزن منبر) از ماده«ارواد» به معنى مهلت است و اين از فصيحترين تعبيرات است. گويا امام(ع) مهلتى را كه آنها براى حكومت دارند تشبيه به ميدان مسابقه كرده كه مسابقه دهندگان با نظم و ترتيب در يك مسير بسوى هدفى پيش ميروند اما هنگامي كه به هدف رسيدند نظام آنها بهم ميخورد.
دژدان
2019_05_14, 03:36 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_465
وقال عليه السلام في مدح الاَنَصار: هُمْ وَاللهِ رَبّوا الاِِْسْلاَمَ كَمَا يُرَبَّى الْفَلُوُّخ مَعَ غَنَائِهِمْ بَأَيْدِيهِمُ السِّبَاطِوَ أَلْسِنَتِهِمُ السِّلاَطِ.
امام در مدح و ستايش انصار فرموده است: به خدا سوگند آنها اسلام را همچون فرزند در دامانشان پرورش دادند, با دستهاى گشاده و پر سخاوت و زبانهاى گويا و منطق كوبنده، با اينكه نياز مادى به آن نداشتند.
دژدان
2019_05_15, 04:33 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_466
وقال عليه السلام : الْعَيْنُ وِكَاءُ السَّهِ.
و فرمودند: چشم، حافظ نشيمنگاه است.
(اشاره به اينكه چرا هنگامى كه انسان به خواب میرود وضوى او باطل است؟)
شريف رضى می گويد:
و هذه من الاستعارات العجيبة، كأنه شبّه السّهَ بالوعاء، والعين بالوكاء، فإذا أُطلق الوكاءُ لم ينضبطِ الوعاءُ و هذا القول في الاَشهر الاَظهر من كلام النبي عليه السلام ، وقد رواه قوم لاَميرالمؤمنين عليه السلام ، ذكر ذلك المبرّد في كتاب المقتضب في باب اللفظ بالحروف. و قد تكلمنا على هذه الاستعارة في كتابنا الموسوم: بمجازات الآثار النبوية.
اين از استعارات شگفت انگيز است. امام نشيمنگاه را به مشك، تشبيه كرده و چشم را به بندى كه سر مشك را بوسيله آن ميبندند كه هرگاه بند را رها كنند مشك نميتواند آنچه در آن است نگهدارد.
مشهور اين است كه اين سخن از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است ولى عدهاى آنرا از امير مؤمنان نقل كرده اند، اين را«مبرد» در كتاب«مقتضب» در باب اللفظ بالحروف آورده.
و ما در كتاب«مجازات آثار النبويه» در باره اين استعاره سخن گفته ايم.
دژدان
2019_05_17, 03:58 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_467
وقال عليه السلام في كلام له: وَوَلِيَهُمْ وَالٍ فأَقَامَ واسْتَقَامَ، حَتَّى ضَرَبَ الدِّينُ بِجِرَانِهِ.
امام در ضمن يكى از سخنانش فرمود: سر پرستى(الهى)، بر آنها حكومت كرد، حق را بر پا داشت و خود بر جاده حق گام بر ميداشت تا آنجا كه دين گلوگاه خود را بر زمين نهاد.
(اشاره به قيام پيامبر و قدرت و سيطره اسلام است زيرا اين تعبير معمولا درباره شتر به هنگام استراحت ميشود كه پس از رسيدن به مقصد ميخوابد و گردن خود را بر زمين مينهد.)
دژدان
2019_05_17, 04:00 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_468
وقال عليه السلام : يَأتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ يَعَضُّ الْمُوسِرُ فِيهِ عَلَى مَا فِي يَدَيْهِ وَلَمْ يُؤْمَرْ بِذلِكَ، قَالَ اللهُ سُبْحَانَهُ: ، تَنْهَدُ فِيهِ الاََْشْرَارُ، وَتُسْتَذَلُّ الاََْخْيَارُ، ويُبَايعُ الْمُضْطَرُّونَ، وَقَدْ نَهَى رَسُولُ اللهِ عَنْ بِيَعِ الْمُضْطَرِّينَ.
و فرمودند: زمانى در پيش است سخت، كه ثروتمندان بر آنچه در دست دارند دندان ميفشارند در حالى كه چنين دستورى به آنها داده نشده است.
خداوند سبحان ميفرمايد:
«احسان و بخشش بين خود را فراموش نكنيد»(سوره بقره, آيه237.)
در آن زمان اشرار و بدان را بلند مرتبه و نيكان را خوار ميكنند و مردم بينوا هستى خود را از روى اضطرار به قيمت كم ميفروشند و متمكنان از آنها ميخرند در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از چنين معاملهاى نهى كرده است.
دژدان
2019_05_18, 03:25 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_469
وقال عليه السلام : يَهْلِكُ فِيَّ رَجُلاَنِ: مُحِبٌّ مُفْرِطٌ، وَبَاهِتٌمُفْتَرٍ.
و فرمودند: دو كس در مورد من هلاك خواهند شد: دوست غلو كننده و دشمن بهتان زننده.
شريف رضى ميگويد:
وهذا مثل قوله عليه السلام : هَلَكَ فِي رَجُلاَنِ: مُحِبٌّ غَالٍ، وَمُبْغِضٌ قَالٍ.
اين عبارت همانند عبارت ديگرى است(سخن شماره17) كه از امام نقل شده است:
«هلك في رجلان محب غال و مبغض قال»
دژدان
2019_05_19, 03:20 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_470
وسئل عليه السلام عن التوحيد والعدل فقال: التَّوْحِيدُ أنْ لا تَتَوَهَّمَهُ وَالْعَدْلُ أَلاَّ تَتَّهِمَهُ.
از امام درباره توحيد و عدل سؤال كردند فرمود:
توحيد آن است كه خداى را در وهم و انديشه نياورى و عدل آن است كه او را متهم نسازى.
(اشاره به اينكه ذات خدا در انديشه هيچكس نميگنجد و او در تقسيم نعمتهايش كاملا عادل است.)
دژدان
2019_05_20, 08:08 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_471
وقال عليه السلام : لاَ خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ، كَمَا أنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ.
و فرمودند: نه سكوت از بيان حق، خوب است و نه سخن گفتن با جهل.
دژدان
2019_05_21, 03:54 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_472
وقال عليه السلام في دعاء استسقى به: اللَّهُمَّ اسْقِنَا ذُلُلَ السَّحَابِ دُونَ صِعَابِهَا.
امام در دعائى كه براى درخواست باران نموده، چنين گفتند: بار خداوندا! به وسيله ابرهاى رام، به ما باران عنايت كن نه بوسيله ابرهاى سركش.
شريف رضى میگويد:
وهذا من الكلام العجيب الفصاحة، وذلك أنه عليه السلام شبّه السحاب ذوات الرُّعود والبوارق والرياح والصواعق بالاِبل الصّعاب التي تَقْمُصُبرحالهاوتقِصُّ بركبانها، وشبّه السحاب خاليةً من تلك الروائعبالاِبل الذُّلُلِ التي تُحْتَلَبُ طَيِّعَةً وتُقْتَعَدُ مُسْمِحَةً.
اين از كلمات فصيح و شگفت انگيز است زيرا امام ابرهاى پرسر و صدا را كه توام با رعد و برق و صاعقه و طوفان است تشبيه به شتران سر كشى كرده كه بارهاى خود را مي افكنند و سواران خويش را بر زمين میكوبند ولى ابرهاى خالی از اين هياهو را به شتران رام تشبيه فرموده كه به راحتى میتوان شير آنها را دوشيد و بر آنها سوار شد.
دژدان
2019_05_22, 02:25 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_473
وقيل له عليه السلام : لو غيَّرتَ شيبك يا أميرالمؤمنين. فقال عليه السلام : الْخِضَابُ زِينَةٌ، وَنَحْنُ قَوْمٌ فِي مُصِيبَةٍ!
به آن حضرت عرض شد: اگر محاسنت را رنگ و خضاب می كردی بهتر بود, در پاسخ فرمود: خضاب و رنگ بستن زينت است ولى ما عزا داريم.
(يريد برسول الله صلى الله عليه وآله ,
منظور امام وفات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بوده است.)
دژدان
2019_05_23, 12:41 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_474
وقال عليه السلام : مَا الْـمُجَاهِدُ الشَّهِيدُ فِي سَبِيلِ اللهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكَادَ الْعَفِيفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلاَئِكَةِ.
و فرمودند: اجر و مزد مجاهد شهيد در راه خدا ، بالاتر از اجر و مزد كسى نيست كه بر گناهش توانايى هست، ولى پاكدامنى می ورزد. نزديك است كه مردم پاكدامن در زمره ملائكه در آيند.
دژدان
2019_05_24, 03:50 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_475
وقال عليه السلام : الْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَيَنْفَدُ.
قناعت، ثروت پايان ناپذير است.
شريف رضى ميگويد:
وقد رَوى بعضُهم هذا الكلام عن النبي صلى الله عليه وآله,
بعضى اين سخن را از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده اند.
دژدان
2019_05_25, 01:40 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_476
وقال عليه السلام لزياد بن أبيه. وقد استخلفَهُ لعبد الله بن العباس على فارس وأَعمالها، في كلامٍ طويلٍ كان بينهما، نهاه فيه عن تقدم الخَراجـ : اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ، وَاحْذَرِ الْعَسْفَوالْحَيْفَ فَإِنَّ الْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلاَءِ، وَالْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى السَّيْفِ.
امام اين سخن را به زياد بن ابيه هنگاميكه او را جانشين«عبد الله بن عباس» در منطقه فارس قرار داد، در ضمن يك سخن طولانى كه در زمينه نهى از افزايش خراج و ماليات بيان كرد، فرمودند: عدالت را پيشه كن و از خشونت و سختگيرى بيجا و ستمگرى بپرهيز، چرا كه سختگيرى موجب فرار مردم از منطقه و ظلم و ستم دعوت به مبارزه مسلحانه ميكند.
دژدان
2019_05_26, 04:50 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_477
وقال عليه السلام: أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَخَفَّ بِهِ صَاحِبُهُ.
و فرمودند: بدترين و خطرناكترين گناه، گناهى است كه انجام دهنده اش آنرا كوچك بشمرد.
در اينكه چگونه استخفاف گناه شديدترين گناه است چند وجه گفته اند:
1-استخفاف هتك احترام مولا و توهين به فرمان او است و هتك و توهين حضرت حق گناه بزرگى است و اين غير از گناهى است كه انسان آن را خفيف نشمرد.
2-استخفاف بر گناه موجب اصرار بر آن خواهد بود و اصرار بر گناه خود گناه كبيره است. علاوه موجب ميشود كه در صدد توبه و رفع آن برنيايد.
(شرح خوئى ج 21 صفحه543 و شرح ابن ميثم ج 5 صفحه467)
دژدان
2019_05_27, 03:22 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_478
وقال عليه السلام : مَا أَخَذَ اللهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ يَتَعَلَّمُوا حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّمُوا.
و فرمودند: خداوند از جاهلان پيمان فراگيرى علم نگرفته، مگر آنكه قبلا از دانشمندان پيمان تعليم دادن گرفته است.
دژدان
2019_05_28, 04:50 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_479
وقال عليه السلام : شَرُّ الاِْخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ.
و فرمودند: بدترين برادران(دوستان) كسى است كه براى پذيرائى او خود را به زحمت بيفكنى.
شريف رضى میگويد:
لاَن التكليف مستلزمٌ للمشقة، وهو شرٌ لازمٌ عن الاَخ المتَكلّفِ له، فهو شرُّ الاِخوان.
تكلف و تكليف همواره با مشقت توام است بنابر اين دوست پر توقع كه انسان را به تكلف واميدارد مايه شر است پس او شر الاخوان محسوب ميشود.
دژدان
2019_05_29, 03:16 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
شماره_480
وقال عليه السلام : إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ.
و فرمودند: به خشم در آوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدائى از اوست.
شريف رضى میگويد:
يقال: حشمه وأحشمه: إذا أغضبه، وقيل: أخجله، واحتشمه: طلب ذلك له، وهو مَظِنّة مفارقته.
«حشم» و «احشم» يعنى او را به غضب در آورد و بعضى گفته اند يعنى او را شرمنده ساخت و«احتشم» بمعنى طلب چنين حالتى است و مسلما چنين كاری مقدمه جدائى است. شريف رضى در پايان اين باب چنين میگويد:
اين آخرين قسمت از سخنان برگزيده امام امير مؤمنان عليه السلام است كه توفيق جمع آورى آن را يافتيم و خداوند سبحان را بر اينكه منت بر ما گذاشت و چنين توفيقى را مرحمت فرمود سپاس میگوئيم، توفيق بر گردآورى اين سخنان پراكنده و نزديك ساختن آنها به يكديگر در يك مجموعه.
و ما از آغاز تصميم گرفتيم كه در آخر هر باب صفحات سفيدى را به كتاب ملحق سازيم تا هر وقت به كلام تازه اى برخورديم در آن جاى دهيم و يا هرگاه به تفسير تازهاى درباره سخنان امام دست يافتيم آن را به اين بحثها ملحق سازيم تنها از الله توفيق میطلبيم و بر او تكيه میكنيم و او ما را كافى است و بهترين سرپرستان است.
و اين در ماه رجب سنه 400 هجرى است.
درود خداوند بر سيد و مولاى ما محمد صلى الله عليه و آله و سلم خاتم پيامبران و هدايت كننده به بهترين راهها و بر آل طاهرين و يارانش باد كه ستارگان ايمان و يقينند.
پایان
دژدان
2019_05_30, 04:06 AM
#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
#سخنان_ویژه
#سخن_شماره_1
في حديثه عليه السلام : فَإِذَا كَانَ ذلِكَ ضَرَبَ يَعْسُوبُ الدِّينِ بِذَنَبِهِ، فَيَجْتَمِعُونَ إِلَيْهِ كَمَا يَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِيفِ.
و در ضمن گفتار آن حضرت آمده است:
هنگاميكه وضع بدين منوال شد پيشواى دين(خشم گيرد) و آمادگى خود را اعلام می كند. در اين موقع(مؤمنان) به سرعت اطرافش جمع گردند همانگونه كه ابرهاى پائيزى.
شريف رضى می گويد:
يعسوب الدين: السيد العظيم المالك لاَمور الناس يومئذ، والقزع: قطع الغيم التي لا ماء فيها.
منظور از«يعسوب» آقاى بزرگى است كه در آن روز سر پرست امور مردم است و«قزع» قطعه هاى ابرى است كه آب در آنها نيست;
(و لذا با سرعت بر صفحه آسمان ميدوند و جمع ميشوند.)
به نظر ميرسد كه اين جمله اشاره به قيام مهدى(عج) و گرد آمدن يارانش بوده باشد همانگونه كه ابن ابى الحديد استنباط كرده است.
و در ضمن يكى از سخنان آن حضرت آمده:
(مسلمان هنگامى كه دست به عمل پستى نزده) همچون مسابقه دهنده ماهری میماند كه منتظر است در همان دور اول ببرد.
شريف رضى میگويد:
منظور از«ياسرون» كسانى هستند كه به وسيله پيكانهاى تير بر سر شترى بخت آزمائى می كنند. و«فالج» كسى است كه پيروز شده است گفته می شود«فلج عليهم و فلجهم» يعنى بر آنها پيروز شد. و لذا در بعضى«رجز» ها ميخوانيم كه از پيروزمند تعبير به«فالج»شده است.
دژدان
2019_05_31, 04:40 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
سخنان_ویژه
سخن_شماره_2
وفي حديثه عليه السلام :
هذَا الْخَطِيبُ الشَّحْشَحُ.
و در ضمن سخنان آن حضرت آمده:
اين سخنران ماهر و زبردست.
شریف رضی می گوید:
يريد: الماهر بالخطبة الماضي فيها، وكل ماض في كلام أو سير فهو شحشح، والشحشح في غير هذا الموضع: البخيل الممسك.
منظور از اين سخن اين است كه او در سخنرانى سخت ماهر است و كسی كه در لحن يا طريقى حركت میكند او را شحشح ميگويند و در غير اين دو موضع شحشح به شخص بخيل و خسيس اطلاق ميشود.
دژدان
2019_06_01, 03:13 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
سخنان_ویژه
سخن_شماره_3
وفي حديثه عليه السلام : إنَّ لِلْخُصُومَةِ قُحَماً.
و در گفتار آن حضرت آمده:
خصومت و دشمنى مهلكه هائى در بردارد.
يريد بالقحم المهالك، لاَنها تُقِحمُ أصحابَها في المهالك والمتالف في الاَكثر، ومن ذلك قُحْمَةُ الاَعراب،هو أن تصيبهم السَّنةُ فتتعرّق أموالهم فذلك تقحّمها فيهم. و قيل فيه وجهٌ آخر: وهو أنها تُقْحِمُهُمْ بلادَ الريف، أي تحوجهم إلى دخول الحضر عند مُحول البَدْوِ.
منظور امام از«قحم» مهلكه ها است. زيرا خصومت و دشمنى هلاكت و تلف را در اغلب موارد همراه دارد و از اين باب است كه گفته ميشود: «قحمة الاعراب» كه منظور اين است سختى و گرسنگى به آنها ميرسد به گونه اى كه اموالشان پايان ميگيرد و معنى«تقحم» نيز همين است.
البته در مورد معنى اين جمله وجه ديگرى نيز گفته شده و آن اين كه خشكسالى روستائيان را از سرزمين خود به مناطق سبز و آباد میكشد.
دژدان
2019_06_02, 03:13 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
سخنان_ویژه
سخن_شماره_4
وفي حديثه عليه السلام : إِذَا بَلَغَ النِّسَاءُ نَصَّ الْحِقَاقِ فَالْعَصَبَةُ أَوْلَى والنص.
و در سخنان آن حضرت آمده:
زنان هنگامى كه به حد كمال رسيدند خويشاوندان پدرى مقدمند.
«شريف رضى» میگويد:
منتهى الاَشياء ومبلغ أقصاها كالنص في السير، لاَنه أقصى ما تقدر عليه الدابة، وتقول: نصصت الرجل عن الاَمر، إذا استقصيت مسألته عنه لتستخرج ما عنده فيه، فنص الحقائق يريد به الاِدراك، لاَنه منتهى الصغر، والوقت الذي يخرج منه الصغير إلى حد الكبير، وهو من أفصح الكنايات عن هذا الاَمر وأغربها.
تَتَعَرّق أموالهم، من قولهم تَعَرّقَ فلان العظمَ: أي أكل جميع ما عليه من اللحم. . في بعض النسخ: «إذا بلغ النساء نصّ الحقائق فالعصبة أولى، ويُروى: نصّ الحقاق». يقول: فاذا بلغ النساء ذلك فالعَصَبَةُ أولى بالمرأة من أمها، إذا كانوا مَحْرَماً، مثل الاِخوة والاَعمام،بتزويجها إن أَرادوا ذلك. والحِقاق: مُحاقّةُ الاَم للعصبةِ في المرأة، وهو الجدال والخصومة، وقول كلّ واحدٍ منهما للآخر: أنا أحق منك بهذا، ويقال منه: حاققته حقاقاً، مثل جادلته جدالاً. و قد قيل: إن نصّ الحقاق بلوغ العقل، وهو الاِدراك، لاَنه عليه السلام إنما أراد منتهى الاَمر الذي تجب فيه الحقوق والاَحكام، ومَن رواه: «نص الحقائق» فإنماأراد جَمْعَ حَقيقةٍ. هذا معنى ما ذكره أبو عُبيد القاسم بن سلام. والذي عندي: أن المراد بنص الحِقاق ها هنا بلوغ المرأة إلى الحد الذي يجوز فيه تزويجها وتصرّفها في حقوقها، تشبيهاً بالِحقاق من الاِبل، وهي جمع حِقّةٍ وحِقّ، وهو الذي استكمل ثلاث سنين ودخل في الرابعة، وعند ذلك يبلغ إلى الحد الذي يُتمكّن فيه من ركوب ظهره، وَنَصِّهِ في السير، والحقائقُ أيضاً: جمع حِقّةٍ. فالروايتان جميعاً ترجعان إلى معنىً واحدٍ، وهذا أشبه بطريقة العرب من المعنى المذكور أولاً.
منظور از نص آخرين درجه هر چيز است، مانند«نص» در سير كه به معنى آخرين مرحله توانائى مركب است. هنگامى كه ميگوئيم:
نصصت الرجل عن الامر» منظور اين است كه آنقدر سؤال از كسى بشود كه آنچه در آن زمينه ميداند بيان كند, بنابراين«نص الحقائق» به معنى رسيدن به مرحله بلوغ است كه همان پايان دوره كودكى است. اين جمله از فصيحترين كنايات و شگفت آورترين آنها، در اين مورد است. منظور امام اين است هنگاميكه زنان به اين مرحله برسند«عصبه»: مردان خويشاوند پدرى كه محرم آنان هستند مانند برادر و عمو به حمايت آنها سزاواتر از مادرند. و هم چنين در انتخاب همسر براى آنها. و منظور از حقاق مخالفت و درگيرى مادر، با عصبه، در مورد اين زن است به طورى كه هر كدام به ديگرى ميگويد: من از تو احق هستم. گفته ميشود:«حاققته حقاقا» به معنى«جادلته جدالا»: با او به جدال برخاستم. و گفته شده: مقصود از«نص الحقاق» رشد عقلى است يعنى به مرحله اى برسد كه حقوق و احكام درباره او اجرا شود. اما آن كس كه نص الحقائق نقل نموده منظورش از حقايق جمع«حقيقت» است.
اين بود معنى كه«ابو عبيد قاسم بن سلام» براى اين جمله كرده است اما نظر من اين است كه منظور از«نص الحقاق اين است كه زن به مرحله اى برسد كه جائز باشد تزويج كند و اختياردار حقوق خود شود، اين در حقيقت تشبيه به«حقاق» درشتر است (طبق عادت عرب كه همه چيز را به شتر تشبيه میكند)چرا كه«حقاق» جمع«حق» به معنى شترى است كه سه سالش تمام است و آماده بهره بردارى است.
«حقائق» نيز جمع حقه است بنابراين هر دو تعبير به يك معنى باز میگردد. هر چند معنى دوم صحيحتر به نظر میرسد.
دژدان
2019_06_03, 04:49 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
سخنان_ویژه
سخن_شماره_5
وفي حديثه عليه السلام : إنَّ الاِِْيمَانَ يَبْدُو لُمْظَةً فِي الْقَلْبِ، كُلَّمَا ازْدَاد الاِْيمَانُ ازْدَادَتِ الُّلمْظَةُ.
و در گفته ديگرى از آن حضرت می خوانيم:
«ايمان» نخست به صورت نقطه سفيد و درخشانى در دل آشكار می شود، و هراندازه كه ايمان افزايش يابد، سفيدى آن نقطه گسترش می يابد.
الُّلمْظَةُ مثل النكتة أو نحوها من البياض، ومنه قيل فرس ألمظ: إذا كان بجحفلتهكر شيء من البياض.
«لمظه»همچون نقطه سفيد و امثال آن است و از همين باب گفته شده است: «فرسالمظ» (اسب المظ)، كه به اسبى گفته میشود كه بر لبش نقطه سفيدى وجود داشته باشد.
دژدان
2019_06_04, 10:23 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
سخنان_ویژه
سخن_شماره_6
وفي حديثه عليه السلام : إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا كَانَ لَهُ الدَّيْنُ الظَّنُونُ يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يُزَكِّيَهُ لِمَا مَضَى إِذَا قَبَضَهُ.
و در گفته هاى آن حضرت آمده است:
هرگاه انسان طلبى از كسى دارد كه نمیداند می پردازد يا خير واجب است پس از وصول زكات آن را بپردازد.
شریف رضی می گوید:
الجَحْفَلَة ـ بتقديم الجيم المفتوحة على الحاء الساكنة ـ : للخيل والبغال والحمير بمنزلة الشَفَة للاِنسان. فالظَّنُونُ: الذي لايَعْلَمُ صاحبُهُ أيقبضُه من الذي هو عليه أم لا، فكأنّه الذي يُظَنُّ به، فمرة يرجوهمرة لا يرجوه. و هو من أفصح الكلام، وكذلك كلّ أمرٍ تطلبه ولا تدري على أي شيء أنت منه فهو ظَنون، وعلى ذلك قول الاَعشى: مَا يُجْعَلُ الْجُدُّ الظَّنُونُ الَّذِيجُنِّبَ صَوْبَ اللَّجِبِ الْمَاطِرِ مِثْلَ الْفُرَاتِيِّ إِذَا مَا طَمَايَقْذِفُ بِالْبُوصِيِّ وَالْمَاهِرِ والجُدّ: البئر، والظنون: التي لا يُدرى هل فيها ماء أم لا.
بنابر اين«دين ظنون» آن است كه طلبكار نمی داند آيا می تواند از بدهكار وصول كند يا نه. گويا طلبكار در حال ظن و گمان است گاهى اميد دارد كه بتواند آن را بستاند و گاهى نه, اين از فصيحترين سخنان است. همچنين هر كارى كه طالب آن هستى و نمیدانى در چه موضعى نسبت به آن خواهى بود، آن را«ظنون» گويند.
و گفته اعشى شاعر عرب از همين باب است آنجا كه میگويد: «چاهى كه معلوم نيست آب دارد يا نه و از محلى كه باران گير باشد دور است نمیشود آن را همچون فرات، كه پر از آب است و كشتى و شناگر ماهر را از پا در می آورد، قرار داد.»
«جد» چاه قديمى بيابانى را گويند و ظنون آن است كه معلوم نيست آب دارد يا نه.
دژدان
2019_06_05, 08:53 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
سخنان_ویژه
سخن_شماره_7
وفي حديثه عليه السلام : أَنه شيّع جيشاً يغْزِيهِ فقال:
اعْذِبُواعَنِ النِّسَاءِ مَا اسْتَطَعْتُمْ.
در يكى از سخنانش هنگامى كه سپاهى را براى فرستادن به جنگ مشايعت میكرد، فرمود:
تا آنجا كه میتوانيد از زنان دورى جوئيد.
شریف رضی می گوید:
و معناه: اصدِفوا عن ذكر النساء وشُغُلِ القلب بهن، وامتنعُوا من المقاربة لهنّ، لاَن ذلك يَفُتُّفي عضُد الحميّة، ويقدح في معاقد العزيمة ويكسِر عن العَدْوِر، وَيلفِتُ عن الاِبعاد في الغزو، وكلُّ من امتنع من شيء فقد أعْذَبَ عنه، والعاذبُ والعَذُوب: الممتنع من الاَكل والشرب.
معنى اين سخن اين است كه از ياد زنان و توجه دل به آنها در هنگام جنگ اعراض كنيد، و از نزديكى با آنان امتناع ورزيد چه اينكه اين كار بازوان حميت را سست و در تصميم خلل ايجاد مینمايد. و از حركت سريع و كوشش در جنگ باز میدارد. هر كس كه از چيزى امتناع ورزد گفته میشود «عذب عنه» و «عازب و عذوب» به معنى كسى است كه از خوردن و آشاميدن امتناع میورزد.
دژدان
2019_06_06, 10:20 AM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
سخنان_ویژه
سخن_شماره_8
وفي حديثه عليه السلام : كَالْيَاسِرِ الْفَالِجِ يَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزةٍ مِنْ قِدَاحِهِ.
و در ضمن يكى از سخنان آن حضرت آمده:
(مسلمان هنگامى كه دست به عمل پستى نزده) همچون مسابقه دهنده ماهری میماند كه منتظر است در همان دور اول ببرد.
شریف رضی می گوید:
الياسرون : هم الذين يتضاربون بالقِداحعلى الجَزُورِ والفالجُ: القاهرُ اعْذِبُوا أي: أَعرضوا واتركوا. . الفَتّ: الدق والكَسر، وفَتّ في ساعده ـ من باب نصر ـ أي: أضعفه كأنه كسره. . مَعَاقِدُ العزيمة: مواضع انعقادها وهي القلوب، وقدح فيها: بمعنى خرقها كناية عن أوْهَنَها. . يكسر عنه: يؤخّر عنه. . العَدْو ـ بفتح فسكون ـ : الجَرْي. . الياسِرُون: اللاعِبون بالميْسِر، وهو القمار. . يتضاربون بالقِداح: أي يقامرون بالسهام على النصيب من الناقة. . الجَزُور ـ بفتح الجيم ـ : الناقة المجزورة، أي المنحورة. الغالبُ، يقال: قد فلجعليهم وفَلَجَهُم، وقال الراجز: لمّا رأيتُ فالجاً قد فَلَجَا.
منظور از«ياسرون» كسانى هستند كه به وسيله پيكانهاى تير بر سر شترى بخت آزمائى میكنند.
و «فالج» كسى است كه پيروز شده است. گفته میشود«فلج عليهم و فلجهم» يعنى بر آنها پيروز شد. و لذا در بعضى«رجز» ها ميخوانيم كه از پيروزمند تعبير به«فالج» شده است.
دژدان
2019_06_07, 10:34 PM
کلمات_قصار_نهج_البلاغه
سخنان_ویژه
سخن_شماره_9
وفي حديثه عليه السلام : كُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَيْنَا بِرَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله ، فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ.
و در ضمن سخنان آن حضرت آمده است:
هرگاه آتش جنگ سخت شعله ور میشد، ما به رسول خدا(ص) پناه می برديم.
و در آن ساعت هيچ يك از ما به دشمن از او نزديكتر نبود.
شریف رضی می گوید:
ومعنى ذلك: أنه إذا عَظُم الخوفُ من العدو واشتد عِضَاضُ الحربِ فَزِعَ المسلمون إلى قتال رسول الله صلى الله عليه وآله بنفسه، فيُنزِلُ الله تعالى النصر عليهم، ويأمنون ما كانوا يخافونه بمكانه. و قوله عليه السلام : «إذَا احمّر البأس» كناية عن اشتداد الاَمر، وقد قيل في ذلك أقوال أحسَنُها: أنه شبّه حَمْيَالحرب بالنار التي تجمع الحرارة والحمرة بفعلِها ولونها، وممّا يقوي ذلك قول الرسول صلى الله عليه وآله ، وقد رأى مُجْتَلَدَالناس يوم حُنين وهي حرب هوازنَ: «الآن حَمِيَ الوَطِيسُ» فالوطيسُ: مستوقَدُ النار، فشبه رسول الله صلى الله عليه وآله ما استحرّ من جلادالقوم باحتدامِ النار وشدةِ التهابها.
معنى اين سخن اين است كه: وقتى ترس از دشمن بزرگ مي نمود و جنگ به گونه اى میشد كه گويا جنگجويان را ميخواهد در كام خود فروبرد، مسلمانان به پيامبر پناهنده میشدند تا رسول خدا شخصا به نبرد پردازد، و خداوند بوسيله او نصرت و پيروزى را بر آنان نازل فرمايد و در سايه آن حضرت ايمن گردند.
اما جمله«اذا احمر الباس» كنايه از شدت كارزار است. در اين باره سخنان متعددى گفته شده كه بهترين آنها اين است كه امام داغى جنگ را به شعله های سوزان آتش تشبيه كرده است. و از چيزهائى كه اين نظر را تقويت میكند سخن پيامبر در جنگ حنين است. وى هنگاميكه نبرد سخت و شمشير زدن مردم را در جنگ«هوازن» مشاهده كرد فرمود: «الآن حمى الوطيس»:
اكنون تنور جنگ داغ شد» «و طيس» تنور آتش است. بنابر اين رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم داغى و گرمى جنگ را به افروختگى و شدت شعله ورى آتش تشبيه فرموده است.
آخرین سخن
پایان
vBulletin® v4.2.2, Copyright ©2000-2023, Jelsoft Enterprises Ltd.