PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شهید اروجعلی شکری: پیکر مثله شده، پدر را نابینا کرد



شهید گمنام
2016_09_26, 05:03 PM
http://www.tashohada.ir//upload/1395/07/5/%DB%B5%DB%B7%DB%B1%DB%B3%DB%B9%DB%B5%DB%B1%DB%B0%D B%B4%DB%B9%DB%B0.jpg

تا شهدا؛ برادر شهید شکری با بیان این که کومله ها به برادرم رحم نکردند ، پوست صورت ،شکم

و گلوی او را کندند و اعضای بدنش را خارج کردند تا رمز را به دست آورند گفت: پدرم بعد از شهادت

برادرم اینقدر گریه کرد که چشمانش نابینا شد و مادرم هر روز با یادآوری پیکر اروجعلی جگرش

می سوزد.


شهید اروجعلی شکری در تاریخ ۱۰فروردین ۱۳۴۲ در لالجین همدان دیده به جهان گشود. پدرش

کشاورز و مادرش خانه دار بود. اروجعلی فرزند دوم خانواده بود. او تا سوم ابتدایی درس خواند

و سپس برای تامین معاش در کارگاه صنایع دستی سفال و سرامیک مشغول به کار شد.


با اوج گیری مبارزات انقلابی ملت ایران در سال ۱۳۵۷ او نیز مانند سایر هموطنانش در راهپیمایی‌ها

شرکت می‌کرد. پس از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ و غائله ضد انقلاب در غرب کشور، در منطقه

سقز برای خدمت سربازی عازم این خطه از کشور شد. وی سرانجام در ۱۹بهمن ۶۱ در منطقه

عملیاتی غرب کشور (کردستان) محور عملیاتی سقز-دیواندره در پایگاه یازی بلاغی در درگیری با

ضد انقلاب (گروهک کومله) در حالیکه حامل کد مهمی بود، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و برای

اینکه کد به دست مزدوران نیفتد آن را بلعید و گروهک کومله برای بدست آوردن رمز، بدنش را مثله

کردند.

شهید گمنام
2016_09_26, 05:04 PM
http://www.tashohada.ir//upload/1395/07/5/57139510590.jpg

عباس شکری برادر شهید اروجعلی شکری در گفتگو با خبرنگار حیات با بیان این که برادر شهیدم

اخلاق مدار، با اخلاص و بسیار متدین بود گفت : در لالجین همدان او نام آور است و بسیار خوش اخلاق

بود، او یک روز نماز قضا نداشت و همه به نیکی از برادرم یاد می کنند.


وی ادامه داد : او سفالگر بود، هنگامی که جنگ آغاز شد گفت که من باید به جبهه بروم و از کشورم

دفاع کنم، پدر و مادرم هم مخالفت نکردند و او عازم جبهه شد.


برادر این شهید در خصوص نحوه شهادت شهید شکری تصریح کرد : از میان افرادی که در آن عملیات

با او بودند تنها یک نفر باقی ماند که تعریف می کرد از فاصله 15 متری شاهد وقوع ماجرا بوده است ،

برادرم در برابر دادن کد بیسیم خود به دشمن مقاومت کرد و آنها به منظور تخلیه اطلاعاتی او چشمانش

را بیرون آوردند و پوست بدنش را زنده زنده کندند .


وی با تاکید براین که هر کسی لایق شهادت نیست، گفت : او بسیار شجاع بود و آرزوی او شهادت بود،

کومله ها به او رحم نکردند، پوست صورت، شکم و گلوی او را کندند و اعضای بدنش را خارج کردند تا

رمز را به دست آورند .


شکری در خصوص نحوه شناسایی پیکر برادرش اظهارداشت: پدر و مادرم چندین بار برای شناسایی

پیکر برادرم رفته بودند ولی موفق نشده بودند تا این که در نهایت از روی بخیه روی یکی از دست ها،

خالی روی اعضای بدن و جوراب بافته شده توسط مادرم او را شناسایی کردند .


وی افزود: پدر و مادرم بعد از این اتفاق گفتند که او راه امام (ره) را در پیش گرفت و از ا مام حسین (ع)

نیز پیروی کرد، پدرم بعد از شهادت برادرم اینقدر گریه کرد که چشمانش نابینا شد، لالجین 210 شهید

دفاع مقدس دارد ولی هیچ کس اینطور شهید نشده است، هنوز جگرمان از شهادت او می سوزد.


/فاش نیوز