PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آفرينش انسان در آیات قرآن



گل مريم
2013_06_05, 08:57 AM
بسم الله الرحمن الرحیم

آفرينش انسان از خاك
و من ءَاياته اءن خلقكم من تراب (روم ، 20.)
قرآن كريم ريشه ى آفرينش انسان را از خاك و گل مى داند و از اين طريق مى خواهد او را به ريشه ى خود توجه داده و از تكبر و خودبينى برحذر دارد و در عين حال قدرت عظيم خداوند را بر او نشان دهد و حس شكرگزارى را در او شكوفا سازد.(منشور جاويد، ج 11، ص 100.)

گل مريم
2013_06_05, 09:00 AM
انحصار فقر در انسان و غنا در خداوند
يا اءيّها النّاس اءنتم الفقراء إ لى اللّه و اللّه هو الغنىّ الحميد(فاطر، 16.)

سياق آيه ى شريفه اشعار به اين دارد كه بت پرستان خيال مى كردند با پرستش ‍ بت ها از خدا بى نياز مى شوند و در نتيجه ، اگر خداوند آن ها را دعوت به عبادت مى كند، به آن ها نياز دارد. از اين رو، خداوند در ردّ توهّم آنان فرمود: يا اءيّها النّاس ‍ اءنتم الفقراء الى اللّه و اللّه هو الغنىّ، در اين جمله فقر را منحصر در ايشان و بى نيازى را منحصر در خود كرد. پس تمامى انحاى فقر در مردم و همه ى انواع تمامى انحاء بى نيازى در خداى سبحان است .

از آنجا كه فقر و غنا همان فقدان و وجدان است ، آن ها دو وصف متقابلند و ممكن نيست موضوعى از هر دو خالى باشد. هر چيزى كه تصور شود يا فقير است يا غنى ، و خداوند غنى بالذات است ، او مى تواند همه ى انسان ها را نابود كند. چون نيازى به آنان ندارد و انسان ها بالذات فقيرند. چون نمى توانند به غير از خدا به چيزى غنى و بى نياز شوند.
اما چرا فقر را منحصر به انسان ها دانست ، با اين كه ساير موجودات نيز فقير هستند؟
پاسخ : منحصر كردن فقر در انسان ها مبالغه در فقر ايشان است ؛ يعنى فقر انسان ها به گونه اى است كه گويا غير از فقر چيزى ندارند و فقر و احتياج ساير موجودات نسبت به فقر انسان ها بسيار اندك است و به همين عنايت در جاى ديگر فرمود: خلق الا نسان ضعيفا(نساء، 28.) با اين كه ساير موجودات هم ضعيفند، ليكن غير از انسان مثلا جنّ مانند انسان محتاج به لباس و غذا نيستند.(الميزان ، ج 17، ص 33 ؛ روح المعانى ، ج 22، ص 183.)

گل مريم
2013_06_05, 09:04 AM
خلقت انسان از گل تيره و روح خدا

إنّى خالق بشرا من صلصال من حمإ مسنون # فإ ذا سوّيته و نفخت فيه من روحى (حجر، 28 29.)
از دو آيه ى فوق استفاده مى شود كه انسان از دو چيز مختلف آفريده شده است ؛ يكى در حد اعلاى عظمت و ديگرى ظاهرا در پايين ترين درجه ى ارزشى . جنبه ى مادى انسان را گل بدبوى تيره رنگ (لجن ) تشكيل مى دهد و جنبه ى معنوى او نيز روح ناميده شده است .
اضافه ى روح به خدا اضافه ى تشريفى است و دليل بر اين است كه روحى بسيار پر عظمت در كالبد انسان دميده شده ، همان گونه كه خانه ى كعبه را به دليل عظمتش بيت اللّه مى خوانند و ماه رمضان را به دليل بركتش شهر اللّه ؛ يعنى ماه خدا مى نامند.
امام صادق عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد: ... فاضافها إلى نفسه كما أضاف الكعبة إلى نفسه و الرّوح إلى نفسه فقال بيتى و نفخت فيه من روحى .(نمونه ، ج 11، ص 78 ؛ نور الثقلين ، ج 3، ص 11.)

گل مريم
2013_06_05, 09:07 AM
دو گونه بودن روح

خداوند دو گونه روح به افراد افاضه مى كند:
1- روح عادى كه در آياتى مانند: و نفخت فيه من روحى (حجر، 29.) و نفخ فيه من روحه ( سجده ، 9.)، بيان شده است . همه ى انسان ها از اين روح نفخى بهره مندند.
2- روح خاص كه از روح القدس نشاءت مى گيرد و اين درباره ى مؤمنان خاص ‍ است ؛ و اءيّدهم بروح منه (مجادله ، 22.) كه اين روح تاءييدى است ، نه روح نفخى و چنين انسانى با قدرت الهى تاءييد مى شود. بنا بر اين ، چيزى او را از پا در نمى آورد، نه حوادث سخت روزگار او را از پا در مى آورد و نه شيطان توان آن را دارد كه او را بفريبد.(تفسير موضوعى ، ج 11، ص 165.)