PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : يکصد و بيست درس زندگي از سيره حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)



گل مريم
2015_12_25, 09:50 PM
besm5

لقد کان لکم في رسول الله اسوة حسنة... [ سوره احزاب، آيه 11. ] .

زندگينامه رسول مکرم اسلام حضرت محمدبن عبدالله صلي الله عليه و آله کتاب قطور و بزرگي است که عصاره همه خوبيهاي عالم در آن جمع شده است.

زندگي اين اسوه بزرگ خلقت، عظمت و اعجازي است که در تاريخ بشريت نظير ندارد. جاي جاي اين زندگي نور، سرمايه عظيمي براي پرورش انسانهاي نمونه و ارائه آنها به عنوان الگو و سرمشق به ديگران است.

از آنجا که آموختن راه و رسم زندگي رسول اکرم صلي الله عليه و آله اولين وسيله مطمئن براي شناخت مقاصد و مفاهيم عاليه اسلام به شمار مي رود

. از درياي بيکران فضايل آن حضرت 120 درس زندگي (به ياد 120 ماه ايثار براي گسترش ‍ اسلام در مدينه) از منابع معتبر انتخاب و به ترتيب حروف الفبا مرتب شده، که به محضر عاشقان حضرتش تقديم مي شود.

با آرزوي توفيق - مؤلف

http://www.alemoon.ir/index.php/payambar


qurani7qurani7qurani7qurani7qurani7

گل مريم
2015_12_25, 09:52 PM
هرگاه پيامبر صلي الله عليه و آله تصميم مي گرفت لشگري را به جنگي بفرستد، آنها را مي طلبيد و در مقابل خود نشانده و مي فرمود:

به نام خدا و در راه خدا و بر روش پيامبر او حرکت کنيد.
به دشمنان خويش خيانت (http://www.alemoon.ir/search/1/search.html?q=%22%D8%AE%D9%8A%D8%A7%D9%86%D8%AA%22 )نکنيد،
آنها را مثله ننمائيد و با آنها مکر نورزيد. پيرمرد ضعيف و زن و کودک را نکشيد.
درختان را قطع ننمائيد، مگر اينکه ناچار شويد.
هر کس از مسلمين از کوچک و بزرگ توجهي به يکي از مشرکين داشته باشد و او را پناه بدهد، او در امان است تا کلام خدا را بشنود، اگر از شما متابعت کرد از برادران ديني شما محسوب مي شود، و اگر امتناع کرد، او را به منزلگاه خود برسانيد و از خدا استعانت جوئيد. [1] .



[1] وسائل الشيعه، ج 11، ص 424.



qurani7qurani7qurani7qurani7qurani7

گل مريم
2015_12_25, 09:54 PM
مردي به خانه رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و درخواست ديدار نمود، هنگامي که پيامبر صلي الله عليه و آله خواست از خانه خارج شود و به ديدار آن مرد برود، جلو آينه يا ظرف بزرگي از آب داخل اتاق ايستاد و سر و صورت خود را مرتب کرد.

عايشه از ديدن اين کار تعجب کرد.

پس از بازگشت آن حضرت پرسيد: يا رسول الله، چرا هنگام رفتن در برابر ظرف آب ايستادي و موها و سر و صورت خود را مرتب کردي؟

فرمود: اي عايشه، خداوند دوست دارد، هنگامي که مسلماني براي ديدار برادرش مي رود، خود را براي ديدار او بيارايد!! [1] .




[1] با ترتيب مکتبي آشنا شويم، 113.


qurani7qurani7qurani7qurani7qurani7

گل مريم
2015_12_25, 09:56 PM
حضرت در کنار سفره همانند بنده متواضع مي نشست، و سنگيني خود را بر روي ران چپ مي افکند.

هرگاه در حال صرف غذا بود، تکيه نمي داد. با نام و ياد خدا شروع مي کرد، بين دو لقمه خدا را ياد مي کرد و سپاس ‍ مي گفت.

وقتي غذا تناول مي فرمود، نام خدا را مي برد و حمد و سپاس خدا را بين دو لقمه به جا مي آورد.

اين نکات حاکي از توجه به ولي نعمت و يا و نام خداي سبحان مي باشد.
او هيچ گاه زياده روي در تناول غذا نداشت.

وقتي بر طعامي دست مي نهاد، مي فرمود: به نام خدا، خدايا؛ بر ما مبارک قرار ده. او هيچ غذايي را بد نمي شمرد، اگر ميل داشت، تناول مي کرد و اگر به طعامي تمايل نداشت، آن را ترک مي کرد.

حضرت تنها غذا نمي خورد، دوست داشت دسته جمعي باشد: بهترين طعام براي او طعام دسته جمعي بود. در هنگام غذا از همه زودتر شروع مي کرد و آخر از همه دست مي کشيد، تا ديگران در غذا خوردن شرم نکنند و گرسنه برنخيزند. از جلو خودش غذا مي خورد، غذاي داغ نمي خورد، و غذاي او بسيار ساده، مانند نان جو بود، هرگز نان گندم نخورد، و به غذاي ساده پرانرژي مانند رطب علاقه داشت. [1] .



[1] بحار الانوار، ج 16، ص 236 تا 246.





salavat2

گل مريم
2015_12_25, 09:57 PM
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله جاي خاصي براي نشستن در نظر نمي گرفت [1] ، و سعي مي کرد در پايين مجلس بنشيند.

دوست نداشت در هنگام نشست و برخاست، کسي به احترام او برخيزد. و در اين رابطه فرمودند: کسي که دوست دارد ديگران به احترام وي از جا برخيزد، جايگاهش آتش است.



[1] بحارالانوار، ج 16، ص 152.





salavat2

گل مريم
2015_12_25, 09:59 PM
مردي نزد پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله آمد و به آن حضرت از آزار همسايه اش شکايت کرد.

رسول خدا صلي الله عليه و آله به او فرمود: صبر کن. دوباره آمد و شکايت کرد. فرمود: صبر کن.

سپس بار سوم باز آمد و شکايت کرد.

پيامبر صلي الله عليه و آله به مرد شاکي فرمودند: روز جمعه که مردم به نماز جمعه روند، اثاث منزل خود را بر سر راه بنه تا هر کس به نماز جمعه مي رود آن را ببيند و چون از تو سؤال کردند، موضوع را به آنها گزارش کن.

آن مرد: چنين کرد و همسايه آزاردهنده اش آمد و گفت: اثاث خانه ات را برگردان، براي تو با خدا عهد کنم که به آزارت برنگردم. [1] .



[1] سفينة البحار، ماده جور، ص 190 به نقل از حضرت امام محمد باقر عليه السلام.





salavat2

گل مريم
2015_12_25, 10:00 PM
مردي از انصار به محضر رسول اکرم صلي الله عليه و آله آمد و عرض کرد:
يا رسول الله صلي الله عليه و آله! اگر جنازه اي حاضر باشد و مجلس ‍ عالمي، کداميک را دوست تر داري که من حضور يابم؟

رسول الله صلي الله عليه و آله فرمودند: اگر براي تشييع و دفن، کساني باشند که عهده دار انجام آن شوند، حضور يافتن در مجلس دانشمند، از حاضر شدن در تشييع هزار جنازه و عيادت هزار بيمار و از نماز شب و روزه هزار روز و از هزار صدقه به مستمندان دادن و از هزار حج مستحب و از هزار جنگ مستحب در راه خدا با مال و جان برتر است، کجا اينها با فضيلت حضور در محضر عالم برابري مي کند؟!

آيا ندانسته اي که اطاعت و عبادت خدا وابسته به علم و دانش ‍ است و خير دنيا و آخرت با علم مي باشد و بدي دنيا و آخرت با ناداني است؟! [1] .



[1] بحارالانوار، ج 1، ص 204.



salavat2

گل مريم
2015_12_25, 10:01 PM
حضرت علي عليه السلام فرمود:

رسول اکرم صلي الله عليه و آله هرگز با احدي دست نداد که دست خود را از دست او جدا کند، تا اينکه طرف دست خود را جدا مي ساخت و احدي کاري به او نمي سپرد که آن را رها کند، تا زماني که طرف از حاجت خود صرفنظر مي کرد.

و با احدي به گفتگو نپرداخت که سکوت کند، تا وقتي که طرف ساکت مي شد، و بالاخره هرگز ديده نشد که آن حضرت پا مبارک را در برابر همنشيني دراز نمايد.



salavat2

گل مريم
2015_12_25, 10:02 PM
روزي پيامبر نشسته بود، امام حسن و امام حسين عليه السلام وارد شدند.

حضرت به احترام آنان از جاي برخاست و به انتظار ايستاد.

چون کودکان در راه رفتن ضعيف بودند، لحظاتي چند طول کشيد. بدين جهت پيامبر صلي الله عليه و آله به سوي آنان رفت و استقبال کرد. آغوش خود را گشود و هر دو را بر دوش خويش سوار کرد و به راه افتاد و مي فرمود:

فرزندان عزيز، مرکب شما چه خوب مرکبي است و شما چه سواران خوبي هستيد. [1] .



[1] بحارالانوار 43 / 285 ح 51، مناقب ابن شهر آشوب 3 / 388.





salavat2

گل مريم
2015_12_25, 10:03 PM
منبع: http://www.shahrequran.ir/newreply.php?do=postreply&t=3885


(http://www.alemoon.ir/lib/2/1/1/7/content-13.html)مردي به حضور پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد و پرسيد، اي رسول خدا! من سوگند خورده ام که آستانه در بهشت و پيشاني حورالعين را ببوسم. اکنون چه کنم؟

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:

پاي مادر و پيشاني پدر را ببوس. (يعني اگر چنين کني، به آرزوي خود در مورد بوسيدن پيشاني حورالعين و آستانه در بهشت مي رسي.)

او پرسيد: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: قبر آنها را ببوس. [1] .



[1] بيست و پنج اصل از اصول اخلاقي امامان، ص 79.


salavat2

(http://www.alemoon.ir/lib/2/1/1/7/content-13.html)

گل مريم
2015_12_25, 10:04 PM
رسول خدا صلي الله عليه و آله به خانه خدا نگاهي کردند و فرمودند:

خوشا به حال تو خانه اي که چقدر بزرگت داشته و احترامت را برافراشته است! به خدا قسم که مؤمن نزد خداوند از تو محترم تر است، زيرا خداوند بزرگ بر تو يک چيز را حرام کرده و آن قتل و کشتار پيرامون تست، ولي از براي مؤمن سه چيز را حرام و ناروا فرموده است؛

خون، مالش و گمان بد به او بردن. [1] .



[1] سفينة البحار، ماده امن.


salavat2

گل مريم
2015_12_27, 12:04 PM
ابن عباس (ره) گفت:
رسول خدا صلي الله عليه و آله چون به مردي مي نگريست و از ديدن او خوشوقت مي شد، مي پرسيدند: کارش چيست؟

اگر مي گفتند: بيکار است، مي فرمودند: از نظر من افتاد.

عرض مي شد: يا رسول الله صلي الله عليه و آله! چرا بي ارزش گرديد؟ مي فرمودند: چون مؤمن بيکار بماند، ناچار با دين خود بايد معيشت کند. [1] .



[1] بحارالانوار، ج 100، ص 9.




salavat2

گل مريم
2015_12_27, 12:06 PM
حضرت محمد صلي الله عليه و آله همين که به مردي نگاه مي کرد و از وي خوشش مي آمد، مي فرمود:

آيا شغلي داري؟ اگر مي گفتند، بيکار است، مي فرمود: از چشم من ساقط شد، عرض مي کردند: يا رسول الله براي چه از چشم شما افتاد؟

مي فرمود: زيرا مؤمن بيکار بود، دين خود را اسباب معيشت قرار مي دهد! [1] .



[1] مستدرک، ج 2، ص 415.




salavat2

گل مريم
2015_12_27, 12:07 PM
عبدالله بن ابي، سردسته منافقان که با اداي کلمه شهادت مصونيت يافته بود، در باطن امر از اينکه با هجرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله به مدينه، بساط رياست او برچيده شده بود، عداوت آن حضرت را در دل مي پرورانيد و ضمن همکاري با يهوديان مخالف اسلام، از کارشکني و کينه توزي و شايعه سازي بر ضد او فروگذار نبود. آن حضرت نه تنها اجازه نمي داد يارانش او را به سزاي عملش برسانند، بلکه با کمال مدارا با او رفتار مي کرد و در حال بيماري به عيادتش مي رفت!

در مراجعت از غزوه تبوک، جمعي از منافقان به قصد جانش توطئه کردند که به هنگام عبور از گردنه، مرکبش را رم دهند تا در پرتگاه سقوط کند و با اين که همگي صورت خود را پوشانيده بودند، آنها را شناخت و با همه اصرار يارانش، اسم آنها را فاش نساخت و از مجازاتشان صرفنظر کرد. [1] .



[1] صحيح بخاري، ج 5، ص 152.





salavat2

گل مريم
2015_12_27, 12:09 PM
پيامبر صلي الله عليه و آله لباسش را خودش مي دوخت، و کفشش را خودش وصله مي کرد، و گوسفندش را خود مي دوشيد. و با بردگان غذا مي خورد.

روي زمين مي نشست و سوار بر الاغ مي شد، و کسي را همرديف خود قرار مي داد، و شرم آن نداشت که خودش به بازار برود و نيازهاي خانه را خريداري کرده و حمل کند.

با همه افراد دست مي داد، و تا طرف، دستش را رها نمي کرد، او رها نمي کرد، به همگان سلام مي کرد و اگر به چيزي دعوت مي شد، هر چند به خرماي خشک، دعوت را رد نمي نمود.

کم خرج و بزرگ طبع و خوش برخورد بود. چهره اش گشوده و خندان بود، اندوهش آميخته مهربان با خشم نبود، و در تواضعش ذلت نبود، اشراف در بخشش داشت، قلبي مهربان داشت، و همه مسلمانان مهربان بود.

هرگز سر سفره اي سير بر نخاست و هرگز دست طمع به چيزي دراز نکرد. [1] .




[1] الميزان، ج 6، 330.





salavat2

گل مريم
2015_12_27, 12:10 PM
روايت شده، رسول مکرم اسلام صلي الله عليه و آله در سفري بود. براي طعام، امر فرمود گوسفندي را ذبح نمايند.

شخصي عرض کرد: يا رسول الله! ذبح گوسفند به عهده من، و ديگري گفت که پوست کندن آن با من، و شخص ديگر گفت که پختن آن با من.

آن حضرت فرمود: جمع کردن هيزم هم با من باشد.

گفتند: يا رسول الله، ما هستيم و هيزم جمع مي کنيم. نياز به زحمت شما نيست.

فرمود: اين را مي دانم، ليکن خوش ندارم که خود را بر شما امتيازي دهم. پس به درستي که حق تعالي کراهت دارد از بنده اش که ببيند او خود را بر دوستانش امتياز داده است. [1] .



[1] منتهي الامال، ج 1، ص 22.




salavat2

گل مريم
2015_12_27, 12:11 PM
هنگامي که رسول خدا صلي الله عليه و آله هفت ساله بود، روزي از دايه اش (حليمه سعديه) پرسيد، برادرانم کجا هستند؟ (چون در خانه حليمه بود، فرزندان او را برادر خطاب مي کرد).

حليمه جواب داد: فرزندان عزيز، آنان گوسفنداني را که خداوند به برکت وجود تو به ما مرحمت کرده است، به چرا برده اند.

طفل گفت: مادر: درباره من به انصاف رفتار ننمودي. مادر پرسيد: چرا؟

گفت: آيا سزاوار است که من در سايه خيمه بمانم و شير بنوشم، ولي برادرانم در بيابان، زير آفتاب سوزان باشند؟ [1] .




[1] بحارالانوار 15 / 376.




salavat2

گل مريم
2015_12_27, 12:13 PM
از همان اوائل زندگاني که در سرزميني به نام اجياد در اطراف مکه به شباني مي پرداخت، با عزلت (http://www.alemoon.ir/search/1/search.html?q=%22%20%D8%B9%D8%B2%D9%84%D8%AA%20%22 )و تنهائي مأنوس بود و در آن سکوت صحرا، ساعتها به فکر فرو مي رفت و در امر وجود و حيات غور مي نمود.

او در دنيايي، غير دنياي قوم خود مي زيست، و هيچ گاه در مجالس لهو و تفريح آنها حضور نمي يافت، و در جشنها و مراسمي که به نام بتها برپا مي داشتند، شرکت نمي کرد، و با گوشت قرباني که تقديم بتها مي شد، دست و دهان آلوده نمي ساخت. [1]

او سير و تفکر خود را در جزء کلمه توحيد (http://www.alemoon.ir/search/1/search.html?q=%22%D8%AA%D9%88%D8%AD%D9%8A%D8%AF%22 )و نفي ماسوا خيلي زود به پايان رسانده بود.

از بتها تنفر داشت و مي گفت: هيچ چيز را به قدر اين بتها دشمن نمي دارم. [2] .



[1] سيره احمد زيني، ص 95.
[2] سيره حبلي، ج 1، ص 270.



salavat2

گل مريم
2015_12_27, 12:14 PM
امام صادق عليه السلام فرمودند:

رسول خدا صلي الله عليه و آله با مسلمانان خواندن نماز (http://www.alemoon.ir/search/1/search.html?q=%22%20%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%20%22 )ظهر را با جماعت شروع کردند، ولي بر خلاف معمول، ديدند آن حضرت دو رکعت آخر نماز (http://www.alemoon.ir/search/1/search.html?q=%22%20%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%20%22 )ظهر را با شتاب به پايان رسانيد.

بعد از نماز، مردم از آن حضرت پرسيدند: چه شده؟ مگر حادثه اي رخ داده که شما نماز (http://www.alemoon.ir/search/1/search.html?q=%22%20%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%20%22 )را با عجله تمام کرديد؟

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: اما سمعتم صراخ الصبي. يعني: آيا شما فرياد گريه (http://www.alemoon.ir/search/1/search.html?q=%22%20%20%DA%AF%D8%B1%D9%8A%D9%87%22 )کودک را نشنيديد؟ [1] .




[1] فروع کافي، ج 6، ص 48.


salavat2

گل مريم
2015_12_27, 12:15 PM
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به طواف کعبه مشغول بود، مردي را ديد که پرده مکه را گرفته و مي گويد:
خدايا به حرمت اين خانه مرا بيامرز.

حضرت پرسيد: گناهت چيست؟ او گفت: من مردي ثروتمند هستم. هر وقت فقيري به سوي من مي آيد و چيزي از من مي خواهد، گويا شعله آتشي به من رو مي آورد.

پيامبر صلي الله عليه و آله به او فرمود: از من دور شو! و مرا به آتش خود نسوزان.

سپس فرمود: اگر تو بين رکن و مقام (کنار کعبه) دو هزار رکعت نماز بگزاري و آن قدر گريه کني که از اشکهايت نهرها جاري گردد، ولي با خصلت بخل بميري، اهل دوزخ خواهي بود. [1] .




[1] جامع السعادات، علامه نراقي، ج 2، ص 153.


salavat2

گل مريم
2015_12_27, 12:16 PM
جنازه مردي را آوردند تا رسول خدا صلي الله عليه و آله بر آن نماز گزارد.

پيامبر صلي الله عليه و آله به اصحاب خود فرمود: شما بر او نماز بخوانيد، اما من نمي خوانم.

اصحاب گفتند: يا رسول الله! چرا بر او نماز نمي گزاري؟

حضرت فرمود: زيرا بدهکار مردم است.

ابو قتاده گفت: من ضامن مي شوم که قرض او را ادا کنم.

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: به طور کامل ادا خواهي کرد؟

ابو قتاده: بله، بطور کامل خواهم کرد. آنگاه پيامبر صلي الله عليه و آله بر او نماز گزارد.

ابو قتاده گويد: بدهکاري آن مرد هفده يا هجده درهم بود. [1] .




[1] مستدرک الوسايل، ج 13، ص 404.



salavat2

گل مريم
2015_12_30, 01:18 PM
روزي پيامبر صلي الله عليه و آله مردي را ديدند که روي يکي از فرزندانش ‍ را بوسه زد به ديگري توجهي نکرد.

پيامبر صلي الله عليه و آله با ناراحتي فرمود: چرا ميان دو فرزندت فرق گذاشتي و برابر رفتار نکردي؟ [1] .



[1] بحارالانوار، ح 104، ص 97، ح 61 از نوادر راوندي و من لايحضرة الفقيه، ج 3، ص 483، ح 4704.





salavat2

گل مريم
2015_12_30, 01:20 PM
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله بر گروهي از مردم فرمودند که پيرامون مردي که سخت ترين و سنگين ترين سنگ را بلند مي کرد حلقه زده بودند

حضرت فرمودند: چه خبر است؟

عرض کردند: اين مرد سنگي را که وزنه بزرگ براي سنجش زورمندان است، بر مي دارد.

فرمودند: آيا ميل داريد به کسي که زورمندتر از او باشد، به شما خبر دهم؟

و آن مردي است که ديگري دشنامش گويد و او بردباري به خرج دهد و بر نفس و خشم خود و شيطان خويش حريف پيروز گردد. [1] .



[1] مجموعه ورام، ص 340.






salavat2




salavat2

گل مريم
2015_12_30, 01:21 PM
رسول خدا صلي الله عليه و آله در مسجد نشسته بودند که مردي وارد شد و آن حضرت به احترام او از جاي خويش برخاست.

مرد گفت: اي رسول خدا! جاي گسترده و وسيع است.

آن حضرت فرمود: اين از حقوق مسلمان بر مسلمان ديگر است که چون وي را براي نشستن نزديک خويش ديد، براي او جابجا شود. [1] .



[1] بحارالانوار، ج 16، ص 240.







salavat2

گل مريم
2015_12_30, 01:22 PM
وقتي رسول خدا صلي الله عليه و آله از غزوه تبوک برگشتند. سعد انصاري به استقبال آن حضرت رفت و نبي اکرم صلي الله عليه و آله با او مصافحه کرد و چون دست در دست سعد گذاشت،
فرمود، اين زبري چيست که در دستهاي توست؟

عرض کرد: يا رسول الله! با بيل و کلنگ کار مي کنم و براي خانواده ام روزي فراهم مي نمايم.

رسول خدا صلي الله عليه و آله دست سعد را ببوسيد و فرمود: اين، دستي است که حرارت آتش دوزخ به آن نرسد. [1] .




[1] اسدالغابه، ج 2، ص 269.


salavat2

گل مريم
2015_12_30, 01:23 PM
سهل بن سعد ساعدي گفت: مردي به خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله رسيد و گفت: اي رسول خدا! مرا به عملي راهنمايي فرماي که وقتي آن عمل را انجام دهم، محبوب خدا و خلق گردم.

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: به دنيا بي رغبت باش تا خداوند تو را دوست بدارد و به آنچه از دنيا در اختيار مردم است، چشم پوش و بي اعتنا باش، تا مردم تو را دوست داشته باشند. [1] .




[1] سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1374.








salavat2

گل مريم
2015_12_30, 01:24 PM
پيامبر صلي الله عليه و آله در باب جهاد و پاداش مجاهدان سخن مي گفت.

در اين بين، زني بپاخاست و پرسيد: آيا براي زنان هم از اين فضيلت ها بهره اي هست؟

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: آري، از هنگامي که زنان باردار مي شوند، تا لحظه اي که کودکان خود را از شير باز مي گيرند، همانند مجاهدان در راه خدا پاداش مي برند.

و اگر در اين فاصله، اجل آنان فرا رسد و مرگ ايشان را دريابد، اجر و منزلت شهيد را دريافت خواهند کرد. [1] .




[1] من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 561.






salavat2

گل مريم
2015_12_30, 01:26 PM
پيامبر صلي الله عليه و آله در حالي که تبسمي داشتند، به آسمان نگاه مي کردند. شخصي علت را سؤال کرد.

حضرت فرمودند: به آسمان نگاه کردم، ديدم دو فرشته به زمين آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزي بنده با ايماني را که هر روز در محل نماز خود، به عبادت و نماز مشغول مي شدند، بنويسند. اما او را در محل نماز خود نيافتند، بلکه در بستر بيماري يافتند.

آنها به سوي آسمان بالا رفتند و به خداوند عرضه داشتند:

ما طبق معمول براي نوشتن پاداش عبادت آن بنده باايمان، به محل نماز او رفتيم، ولي او را در محل نمازش نيافتيم، بلکه او در بستر بيماري آرميده بود.

خداوند به آن فرشتگان فرمود: تا او در بستر بيماري است، همان پاداش را که هر روز براي او هنگامي که در محل نماز و عبادتش بود، مي نوشتيد، بنويسيد، و بر من است که پاداش اعمال نيک او را تا آن هنگام که در بستر بيماري است، برايش بنويسم. [1] .



[1] فروع کافي، ج 1، ص 31. salavat2

گل مريم
2015_12_30, 01:27 PM
اسماء، دختر ابي بکر گويد: بر من وارد شد. من به عرض رسول خدا صلي الله عليه و آله رساندم، مادرم که زني مشرک است، بر من وارد مي شود، آيا با او پيوند برقرار کنم؟

فرمودند؟: آري. [1] .



[1] بحجة البيضاء، ج 3، ص 429.





salavat2

گل مريم
2015_12_30, 01:28 PM
حضرت علي عليه السلام فرمودند: با رسول خدا صلي الله عليه و آله به انتظار وقت نماز در مسجد نشسته بوديم، در اين بين، مردي برخاست و گفت: اي رسول خدا! من گناهي کرده ام، براي آمرزش آن چه بايد بکنم؟

پيامبر صلي الله عليه و آله روي از او برگرداند.

هنگامي که نماز تمام شد، همان مرد برخاست و سخن خود را تکرار کرد.

پيامبر صلي الله عليه و آله در پاسخ فرمود: آيا هم اينک با ما نماز نگزاردي، و براي آن به خوبي وضو نگرفتي؟

عرض کرد: بلي، چنين کردم. فرمود: همين نماز، کفاره و سبب آمرزش گناه تو خواهد بود. [1] .




[1] بحارالانوار، ج 82، ص 319.



salavat2

گل مريم
2015_12_30, 01:29 PM
ابن عباس روزي در محضر مبارک رسول خدا صلي الله عليه و آله شرفياب بود و عده اي از مهاجرين و انصار حاضر در مجلس بودند.

پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود: هر کس به بازار برود و براي خانواده اش ‍ تحفه اي بخرد، مانند کسي است که براي محتاجها صدقه حمل نموده است.

و نيز فرمودند: بايد وقت قسمت ميوه يا غذا و يا هر تحفه ديگر، اول به دخترها بدهد، بعد به پسرها. به درستي که هر کس دختر خود را شاد کند، مثل اين است که غلامي از اولاد اسماعيل را آزاد کرده است و هر کس پسرش را ساکت کند. نگذارد چشمش در دست ديگران باشد و به اين سبب او را شاد کند، مانند اين است که از ترس خدا گريه کرده است، و هر کس از ترس خدا گريه کند، خداوند او را داخل بهشت مي نمايد. [1] .



[1] تحفة الواعظين، ج 6، ص 109، نقل از وسائل الشيعه، ج 7، ص 227.



salavat2

گل مريم
2015_12_30, 01:31 PM
در مدينه روزي پيامبر صلي الله عليه و آله اسلام صلي الله عليه و آله وارد مسجد گرديد، چشمش به دو اجتماع افتاد که در دو دسته تشکيل شده بودند و هر دسته اي حلقه اي تشکيل داده و سرگرم بودند؛

يک دسته به عبادت و ذکر خدا،

و دسته اي به تعليم و تعلم و ياد دادن و ياد گرفتن سرگرم و مشغول بودند.

حضرت از ديدن هر دو دسته مسرور و خرسند گرديد و به همراهانش فرمود:

اين هر دو دسته کار نيک نموده و بر خير و سعادتند.

لکن من براي دانا کردن و دانا شدن مردم فرستاده شده و مبعوث گشته ام.

پس خودش به طرف همان دسته که به تعليم و تعلم اشتغال داشتند، رفت و در حلقه آنان [1] نشست.




[1] در سايه اولياء خدا، محمود شريعت زاده، ص 40.




salavat2

گل مريم
2016_01_07, 08:30 PM
ابومسعود انصاري گويد:
من غلامي داشتم که را کتک مي زدم. از پشت سر خود صدايي شنيدم مي فرمود:

ابومسعود، خداوند تو را بر او توانايي داده است (او را بنده تو ساخته)، برگشتم، نگاه کردم. ديدم رسول خدا صلي الله عليه و آله است.

به رسول خدا صلي الله عليه و آله عرض کردم: من او را در راه خدا آزاد کردم!! پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: اگر اين کار را انجام نمي دادي، زبانه آتش ‍ تو را فرا مي گرفت. [1] .



[1] بحارالانوار 74 / 142، ح 12.




salavat2

گل مريم
2016_01_07, 08:32 PM
پيامبر اکرم وقتي به کسي رو مي کرد، نيم رخ برنمي گشت، و با تمام بدن به طرف او روبه رو مي شد. به کسي جفا نمي کرد و عذر طرف را زود مي پذيرفت. [1] .



[1] بحارالانوار، ج 16، ص 228.





salavat2

گل مريم
2016_01_07, 08:32 PM
در يکي از سفرها بعضي از اصحاب، روزه دار بودند، از شدت گرما هر يک به گوشه اي افتاده و از حال رفتند. سايرين به نصب چادرها، سيراب نمودن چارپايان و خدمات ديگر مي کوشيدند.

حضرت فرمود: همه اجر و ثواب متعلق به کساني است اين کارها را انجام مي دهند. [1] .



[1] صحيح مسلم، ج 3، ص 144.






salavat2

گل مريم
2016_01_07, 08:34 PM
مردي به رسول خدا صلي الله عليه و آله (السلام عليک) گفت، حضرت در جواب فرمودند: (و عليک السلام و رحمة الله).

ديگري آمد و گفت: (السلام عليک و رحمة الله و برکاته).

سومي آمد و عرض کرد: (السلام عليک و رحمة الله و برکاته).

حضرت فرمودند: (عليک).

آن مرد عرض کرد: جواب مرا کم فرمودي، مگر دستور خداي تعالي نيست، و اگر به شما درود گفتند به بهترين وجه پاسخ دهيد؟

حضرت فرمودند: تو براي من جاي پاسخ بهتر گفتن باقي نگذاشتي، ناگزير من همانند سلام (http://www.alemoon.ir/search/1/search.html?q=%22%20%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%20%22 )تو جواب گفتم. [1] .



[1] تفسير الميزان ج 5، ص 33 به نقل از تفسير صافي.







salavat2

گل مريم
2016_01_07, 08:35 PM
رسول الله صلي الله عليه و آله مسئوليت هاي بزرگ فرهنگي، اجتماعي و نظامي را به جوانان واگذار مي کرد.

پيش از هجرت به مدينه، مصعب بن عمير که نوجواني بيش نبود، از سوي رسول الله صلي الله عليه و آله براي انجام رسالت فرهنگي و تبليغي به مدينه اعزام مي شود:

و قال رسول الله صلي الله عليه و آله لمصعب و کان فتا حدثا و امره رسول الله صلي الله عليه و آله بالخروج. [1] همين جوان در جنگ هاي بدر و احد فرمانده و پرچمدار سپاه حق است، که با حماسه آفريني در جنگ احد به شهادت مي رسد.



[1] بحارالانوار، ج 6، ص 405.






salavat2

گل مريم
2016_01_07, 08:36 PM
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: در شب معراج هنگامي که مرا به آسمان مي بردند، به هر جا مي رسيدم، دسته هايي از فرشتگان با اظهار شادي و شادماني به ديدارم مي آمدند، تا اينکه به جايي رسيدم که جبرئيل به همراه جمعي از فرشتگان به استقبالم آمدند.

آن روز جبرئيل سخني شنيدني گفت: اگر امت تو بر دوستي و مهر علي عليه السلام اجتماع مي کردند، خداوند متعال آتش جهنم را نمي آفريد. [1] .



[1] بحارالانوار، ج 40، ص 35.




salavat2

گل مريم
2016_01_07, 08:37 PM
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله لباس و کفش خود را مي دوخت، گوسفندان خود را مي دوشيد، با بردگان هم غذا مي شد، بر زمين مي نشست، بدون اينکه خجالت بکشد، مايحتاج خانه اش را از بازار تهيه مي کرد و هنگام مصافحه دست خود را نمي کشيد تا طرف دست خود را بکشد.

به هر کسي مي رسيد سلام مي کرد، چه توانگر و چه درويش، چه کوچک و چه بزرگ، و اگر به مهماني و خوردن چيزي دعوت مي شد، آن را کوچک نمي شمرد، هر چند خرمايي پوسيده باشد. ... و مخارج زندگي آن حضرت سبک، داراي طبع بزرگ و خوش معاشرت و خوشرو بود.

بدون اينکه بخندد، هميشه تبسمي بر لب داشت، و بدون اينکه چهره اش در هم کشيده باشد، اندوهگين به نظر مي رسيد. بدون اينکه از خود ذلتي نشان دهد، همواره متواضع بود.

بدون اينکه اسراف بورزد، سخي بود، دل نازک و با همه مسلمانان مهربان بود... [1] .




[1] سنن النبي، ص 41، ح 52، از ارشادالقلوب.






salavat2

گل مريم
2016_01_07, 08:38 PM
حضرت خديجه عليهماالسلام پانزده سال از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله بزرگتر بود. پس از وفاتش هر وقت نام او برده مي شد، پيامبر صلي الله عليه و آله با عظمت از وي ياد مي فرمودند و گاهي اشکشان جاري مي شد، که عايشه ناراحت مي شد. [1]

به درستي که من خديجه را بر زنان امتم برتري مي دهم. همانگونه که مريم عليهماالسلام بر زنان عالم برتري داده شد. قسم به خدا که بهتر از خديجه پس از او براي من جايگزين نکرد.



[1] بحارالانوار، ج 16، ص 81.



salavat2

گل مريم
2016_01_07, 08:39 PM
شخصي نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و عرض کرد: يا رسول الله! بستگانم با من قطع رابطه کرده و مرا مورد حمله و شماتت قرار داده اند، آيا من هم با آنها قطع رابطه کنم؟

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: با اين وضع، خداوند نظر رحمتش را از همه شما بر مي دارد. آن مرد گفت: پس چه کنم؟ حضرت فرمود: ايجاد رابطه کن با کسي که با تو قطع رابطه کرده است، و ببخش به کسي که تو را محروم ساخته است، و عفو (http://www.alemoon.ir/search/1/search.html?q=%22%20%D8%B9%D9%81%D9%88%20%22)کن کسي را که به تو ظلم (http://www.alemoon.ir/search/1/search.html?q=%22%20%D8%B8%D9%84%D9%85%20%22)کر ه است؛ در اين صورت، از سوي خداوند پشتيباني در برابر آنها خواهي داشت. [1] .



[1] محجة البيضاء، ج 3، ص 430.




salavat2

گل مريم
2016_01_11, 01:53 PM
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله هنگامي که سواره بودند، نمي گذاشتند کسي پياده با آن حضرت حرکت کند، يا او را با خود سوار مي کردند و چنانچه طرف قبول نمي کرد،

مي فرمودند: جلوتر و در فلان جا منتظر باش. [1] .



[1] سنن النبي، ص 50، ح 68 از مکارم الاخلاق، ج 1، ص 22.





salavat2