توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشاره اى به مقرّرات ارث
هندیانی
2015_12_23, 04:34 PM
besm2
اشاره اى به مقرّرات ارث
در دو آيه اى كه تفسير آنها گذشت، (11 و 12 سوره ی نساء)از مقرّرات ارث و بيانِ سهام ورثه سخن بميان آمد و اصول مربوط به آن ترسيم شد.
اينك ما با الهام از روايات رسيده از امامان نور در اين مورد فهرست و فشرده اى از مقرّرات ارث را يادآور مى گرديم كه براى دريافت كامل اين بحث، بايد به كتابهاى فقهى مراجعه كرد.
دو راه ارث برى
انسان از دو راه، در خور دريافت ارث مى گردد كه عبارتند از:
1. راه سبب.
2. و راه نسب.
راه سبب عبارت است از رابطه همسرى و ولاء؛ ارث زوجيت هميشه با نسب همراه است؛ امّا ارث ولاء در صورتى است كه نسبى موجود نباشد.
نسب بر دو بخش است:
1. پدر و مادر و كسانى كه با آنان نسبت دارند؛
2. فرزند، فرزندزادگان و ...
عوامل محروميت
سه چيز انسان را از ارث و ارثبرى محروم مى سازد، اين سه عامل محروميت عبارتند از:
1. كفر،
2. بردگى،
3. كشتن كسى كه انسان از او ارث مى برد.
جز اين سه چيز، هيچ عامل ديگرى نمى تواند پدر و مادر و زن و شوهر را از اصل ارث محروم سازد.
هندیانی
2015_12_23, 04:37 PM
اقسام ورثه
ارث برندگان از دارايى برجاى مانده، سه گروه اند:
1. فرزند، كه از ارث برى فرزندزاده يا نواده و برادر و خواهرزاده جلوگيرى مى نمايد؛ هم چنان كه از ارث بردن خويشاوندان پدر، همانند عمو، عمّه، خاله و دايى جلوگيرى مى كند. و نيز از ارث بردن پدر و مادر ميّت در بيشتر از يك ششم مال مانع مى شود، مگر اينكه ميّت يك يا دو دختر داشته باشد كه در اينصورت از آن چه از سهام زياد آمد، سهمى هم به پدر و مادر مى رسد.
2. پدر و مادر ميّت كه مانع از ارث برى خويشاوندان خويش، همچون برادر، خواهر و پدر و مادر خود مى گردند.
3. زن و شوهر، از ارث برى ديگران جلوگيرى نمى كنند؛ و فرزندزاده، درصورتِ نبودِ فرزند، جانشين او در ارث مى شود و نقش فرزند را در جلوگيرى از ارث برى ديگران دارد؛ و كسانى كه نزديكترند، از آنان كه دورترند، حقّ تقدّم دارند؛ و نيز فرزند برادر و خواهر درصورتِ نبودِ خودِ آنان، جانشين آنان در ارث مى شود و با پدربزرگ و مادربزرگ شريك مى شود.
ميراث نسب
ميراث نسب بر دو نوع است:
1. به فرض،
2. به قرابت.
1- ارث برخاسته از فرض ارثى است كه مقدار آن در قرآن مقرّر گرديده و ثابت است؛ و كسانى از اين نوع ارث بهره مند مى شوند كه پيوند خويشاونديشان با ميّت يكسان است، بسان دختر يا دخترانى كه با پدر و مادر و يا يكى از آن دو همراه باشند، چرا كه هر يك بطور مستقيم و بيواسطه با ميّت پيوند دارند، از اين رو هرگاه يكى از آنان به تنهايى وارث ميّت شود، همه دارايى برجاى مانده، از آنِ اوست كه، بخشى را به فرض مى برد و بخشى را به قرابت. و هر گاه همگى با هم باشند، هريك سهم خويش را مى برد و باقيمانده دارايى نيز به نسبت سهمشان ميان آنان تقسيم مى شود.
و اگر دارايى بجا مانده به سبب وجود زن يا شوهر از سهام كم بيايد، آن كاهش متوجّه دختر يا دختران مى شود، نه پدر و مادر يا زن و شوهر.
ممكن است در موردى ورثه ميّت تنها از كلاله پدرى، يا مادرى، يا كلاله پدرى و مادرى گرد آيند، چرا كه خويشاوندى همه آنان با ميّت يكسان است؛ در اينصورت اگر دارايى بر جاى مانده از سهام آنان زياد آمد، اضافه آن را به كلاله مادرى و پدرى يا پدرى تنها مى دهند، نه به كلاله مادرى تنها.
از سهم زن و شوهر هيچگاه چيزى كم نمى شود؛ بنابر اين، هرگاه كلاله پدرى يا مادرى گردآيند، سهم كلاله مادرى درصورتيكه يك تن باشد، يك ششم و اگر چند تن باشد، يك سوّم است و باقيمانده دارايى ميّت از آنِ «كلاله» پدرى است؛ و با بودن كلاله پدرى و مادرى، كلاله پدرىِ تنها ارث نمى برد.
هندیانی
2015_12_23, 04:39 PM
2- ارث برخاسته از قرابت و نزديكى آن است كه انسان به تناسب پيوند خويشاوندى با ديگران از آنان ارث برد، و كسانى كه به تناسب پيوند و قرابت ارث مى برند، به ترتيب اهميت عبارتند از: پسر، و بعد از او فرزند يا فرزندانش كه جانشين وى مى شوند؛ و بايد يادآور شد كه طبقه نخست، هميشه از ارث برى نسل بعد جلوگيرى مى كنند، و با بودنِ اين نسل، يا كسى از آنان، ارث به نسل دوّم نمى رسد.
پس از پسر، پدر نيز درصورت نبودن فرزند، به قرابت ارث مى برد و همه دارايى درصورتيكه تنها باشد، به او مى رسد.
بعد از پدر، كسانى چون فرزندِ پدر يا پدرِ پدر، يا عمو و عمّه كه ازجانب پدر با ميّت قرابت مى يابند، ارثشان به قرابت است. بنابراين، پدرِپدر يا برادرى كه فرزندِ پدر است، در يك رديف قرار مى گيرند؛ همچنين است مادربزرگ كه با خواهر در يك رديف قرار مى گيرد. و دارايى برجاى مانده را طبق قانون به نسبت دو بهره براى پسر و يك سهم براى دختر تقسيم مى كنند.
كسانى كه با ميّت دو سبب قرابت دارند، از كسانى كه تنها يك سبب قرابت دارند، مقدّم مى باشند و از ارث برى آنان جلوگيرى مى كنند. فرزندان خواهر و برادر، جاى پدر و مادرشان را مى گيرند و با پدر و مادر در تقسيم ارث شركت مى كنند. به همين ترتيب، جدّ و جدّه گرچه دور باشند، و يا خواهران و برادران ميّت و فرزندان آنان در ارث شريك هستند.
از خويشاوندان مادرى، پدربزرگ و مادربزرگِ مادرى و خويشان آنان همانند دايى و خاله، به قرابت ارث مى برند؛ و فرزندان مادر به فرض، نه به قرابت. بنابراين، جدّ و جدّه مادرى با برادر و خواهر مادرى هم سهمند؛ و هرگاه خويشاوندان پدرى و مادرى با هم گردآيند و ازنظر درجه خويشاوندى مساوى باشند، يك سوّم دارايى برجاى مانده براى خويشاوندان مادرى و بقيّه آن براى خويشاوندان پدرى خواهد بود و بهره پسران در تقسيم، دو برابر دختران است.
و هر گاه يكى از خويشاوندان پدرى و مادرى از ديگرى دورتر باشد، آن که نزديك تر است، مانع ارث برى دورتر مى شود و او را از ارث محروم مى سازد، خواه ازطرف پدر باشد، خواه ازسوى مادر. اين حكم تنها در يك جا استثنا شده و آن زمانى است كه پسرعموى پدرى و مادرى با عموى پدرى جمع شوند كه در اينجا پسرعمو مقدّم بر عمو مى شود و او ارث را مى برد.
اين بود اصول و چهارچوب مقررات ارث، براى دريافت شاخ وبرگهاى بسيار بحث بايد به كتابهاى فقهى مراجعه گردد. (مجمع البیان)
vBulletin® v4.2.2, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.