هندیانی
2015_06_24, 02:10 PM
besm6
سلام قران دوستان عزیز
امروز هفتمین روز از ماه مبارک رمضان را پشت سر می گذاریم
عبادات شما مقبول حق ان شاءالله
خب آیه 91 رو بررسی میکنیم به یاری خدا
اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ ۗقُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاءَ اللَّـهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٩١﴾
ورائه: جز آن يا پس از آن.
تفسیر
«و اذا قيل لهم آمنوا بما انزل اللَّه قالوا نؤمن بما انزل علينا»
و هنگامى كه به آنان گفته شود: «هان اى يهود! بياييد به آنچه خدا فرو فرستاده است، ايمان بياوريد و قرآن و آورنده آن را تصديق كنيد»، مى گويند: «ما به آنچه بر خودمان فرود آمده است، ايمان مى آوريم».
«و يكفرون بما ورائه»
و بدينسان، با اين گرايش نژادى و تعصّب كور، به غير آن (تورات) كفر مى ورزند؛ خواه آن كتاب، انجيل باشد يا قرآن.
«و هوالحقّ مصدّقاً لما معهم»
درحاليكه آن [آخرين كتاب آسمانى] حق است و علائم و نشانه هاى پيامبر را كه در تورات آمده و نزد آنان است، و نيز معارف و مفاهيم توحيدى را تصديق مى كند
يكى از قرآن پژوهان مى گويد: اين جمله نشانگر آن است كه آنان به كتاب خودشان هم ايمان نداشتند؛ زيرا قرآنى را انكار مى كردند كه تورات را تأييد مى كرد.
«قل فلم يقتلون انبياءاللَّه من قبل ان كنتم مؤمنين»
اى پيامبر! بگو اگر براستى بهانه ايمانن ياوردن شما اين است كه محمّد(ص) از تبار شما نيست، پس چرا پيشتر پيامبران خودتان را مى كشتيد اگر ايمان داشتيد؟! درحاليكه هم كشتن و هم مخالفت با آنان، در كتاب آسمانى شما تحريم شده بود؛ و شما موظّف بوديد از آنان فرمان بريد.
چرا؟
چرا با اينكه زمان كشتن پيامبران، گذشته بوده، قرآن فعل مضارع «يقتلون» را بكار برده است؟
پاسخ
اگر عمل مورد نظر، از عادتها و صفات انجام دهنده آن باشد، در اينصورت فعل مضارع بكار مى رود و معناى ماضى مى دهد؛ براى نمونه، در نكوهش كسى كه عادتش دزدى و آدمكشى است، مى گويند: «انت تسرق و تقتل».
چرا؟
چرا با اينكه كشتار پيامبران به دست نياكان و پدران يهود عصر رسالت پيامبر (ص)، انجام پذيرفت، قرآن اين كار را به آنان نسبت مى دهد؟
پاسخ
در پاسخ به اين پرسش، دو دليل اقامه كرده اند:
1. اگر گروهى، مشخّصات جامعه و جريان تاريخى مشتركى را دارا باشند، روى سخن با حاضر و غايب آنان يكسان است و مى توان كار شايسته و يا ناشايسته يك نسل آن جامعه را به حساب نسل ديگر گذاشت؛ چرا كه اينان بر همان راه و شيوه اند و با آنان شريك در كار.
2. خشنودبودن يا ناخشنودشدن از كار فرد يا گروهى، عاملى است كه انسان را شريك پاداش يا كيفر مى سازد. در روايت آمده است: كسى كه به سياست و شيوه يك جامعه و گروهى خشنود شود، با آنان خواهد بود: «الرّاضى بفعل قومٍ كالدّاخل فيه معهم».
يادآور مى شود كه به اعتقاد نگارنده، دليل دوم دلنشين تر و قانع كننده تر بنظر مى رسد.
مجمع البیان
سلام قران دوستان عزیز
امروز هفتمین روز از ماه مبارک رمضان را پشت سر می گذاریم
عبادات شما مقبول حق ان شاءالله
خب آیه 91 رو بررسی میکنیم به یاری خدا
اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ ۗقُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاءَ اللَّـهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٩١﴾
ورائه: جز آن يا پس از آن.
تفسیر
«و اذا قيل لهم آمنوا بما انزل اللَّه قالوا نؤمن بما انزل علينا»
و هنگامى كه به آنان گفته شود: «هان اى يهود! بياييد به آنچه خدا فرو فرستاده است، ايمان بياوريد و قرآن و آورنده آن را تصديق كنيد»، مى گويند: «ما به آنچه بر خودمان فرود آمده است، ايمان مى آوريم».
«و يكفرون بما ورائه»
و بدينسان، با اين گرايش نژادى و تعصّب كور، به غير آن (تورات) كفر مى ورزند؛ خواه آن كتاب، انجيل باشد يا قرآن.
«و هوالحقّ مصدّقاً لما معهم»
درحاليكه آن [آخرين كتاب آسمانى] حق است و علائم و نشانه هاى پيامبر را كه در تورات آمده و نزد آنان است، و نيز معارف و مفاهيم توحيدى را تصديق مى كند
يكى از قرآن پژوهان مى گويد: اين جمله نشانگر آن است كه آنان به كتاب خودشان هم ايمان نداشتند؛ زيرا قرآنى را انكار مى كردند كه تورات را تأييد مى كرد.
«قل فلم يقتلون انبياءاللَّه من قبل ان كنتم مؤمنين»
اى پيامبر! بگو اگر براستى بهانه ايمانن ياوردن شما اين است كه محمّد(ص) از تبار شما نيست، پس چرا پيشتر پيامبران خودتان را مى كشتيد اگر ايمان داشتيد؟! درحاليكه هم كشتن و هم مخالفت با آنان، در كتاب آسمانى شما تحريم شده بود؛ و شما موظّف بوديد از آنان فرمان بريد.
چرا؟
چرا با اينكه زمان كشتن پيامبران، گذشته بوده، قرآن فعل مضارع «يقتلون» را بكار برده است؟
پاسخ
اگر عمل مورد نظر، از عادتها و صفات انجام دهنده آن باشد، در اينصورت فعل مضارع بكار مى رود و معناى ماضى مى دهد؛ براى نمونه، در نكوهش كسى كه عادتش دزدى و آدمكشى است، مى گويند: «انت تسرق و تقتل».
چرا؟
چرا با اينكه كشتار پيامبران به دست نياكان و پدران يهود عصر رسالت پيامبر (ص)، انجام پذيرفت، قرآن اين كار را به آنان نسبت مى دهد؟
پاسخ
در پاسخ به اين پرسش، دو دليل اقامه كرده اند:
1. اگر گروهى، مشخّصات جامعه و جريان تاريخى مشتركى را دارا باشند، روى سخن با حاضر و غايب آنان يكسان است و مى توان كار شايسته و يا ناشايسته يك نسل آن جامعه را به حساب نسل ديگر گذاشت؛ چرا كه اينان بر همان راه و شيوه اند و با آنان شريك در كار.
2. خشنودبودن يا ناخشنودشدن از كار فرد يا گروهى، عاملى است كه انسان را شريك پاداش يا كيفر مى سازد. در روايت آمده است: كسى كه به سياست و شيوه يك جامعه و گروهى خشنود شود، با آنان خواهد بود: «الرّاضى بفعل قومٍ كالدّاخل فيه معهم».
يادآور مى شود كه به اعتقاد نگارنده، دليل دوم دلنشين تر و قانع كننده تر بنظر مى رسد.
مجمع البیان