توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نشانه های حیا
ملکوت
2015_04_28, 03:59 PM
در بحارالانوار نقلي از تورات در مورد خصوصيات خلقت آدم از لحاظ نفس و روح آمده است كه خداوند در نفس حدت، سبكباري، شهوت، سرگرمي، بازي، خنده، سبكسري، فريفتن، خشونت و هراس قرار داد. و در روح بردباري، وقار، پاكدامني، حيا، درك، فهم و زيبايي را قرار داد.
اگر خردمندي هراس داشت كه خلق و خوي نفس اماره بر او غلبه پيدا كند و او را به سوي خود متمايل سازد، هر يك از خُلقهاي نفس با يكي از خلقهاي روح همراه ميشود و بدان استوار ميگردد؛ زودرنجي با بردباري، سبك سري با وقار، شهوت با عفاف و بازي با حيا... همساز ميگردد. با روح است كه حق از باطل شناخته ميشود. وانسان حيا ميكند...
بنابراين حيا اصل ثابتي در فطرت همهي انسانهاست که به جنبهي روحي انسان برميگردد. البته مصداقها و مواردي که مردم از آن حيا ميکنند، تابع فرهنگ و نظام ارزشي آنهاست و همهي امور فطري تقريباً چنين هستند که مصاديقشان تابع فرهنگهاست. ولي با اين حال بايد آن مصداق هماهنگ با قوانين الهي باشد و اينجاست که لزوم و جايگاه شرع مقدس در امور فطري خود را نشان ميدهد که مصداق را در جهت معيار فطري قرار دهد.
ملکوت
2015_04_28, 04:01 PM
ملازمت حيا با عقل
خردمندترين مردم باحياترين آنهاست.
اولين چيزي كه خدا خلق كرد، عقل بود. هرگونه به او امر كرد، عمل نمود و او را بر تمامي خلقش گرامي دانست و 75 لشگر براي آن قرارداد كه از جملهي آنها حيا بود.
روايت زيبا و لطيفي از اميرالمؤمنين(عليهالسلام) است که حضرت جبرئيل بر حضرت آدم(عليهالسلام) نازل شد و به آدم گفت: من مأمور شدهام كه تو را در انتخاب يكي از سه چيز مخير سازم پس يكي را برگزين و دوتا را واگذار. آدم گفت: آن سه چيز چيست؟ جبرئيل پاسخ داد: عقل و حيا و دين. آدم گفت: عقل را برگزيدم. جبرئيل به حيا و دين گفت شما بازگرديد و او را واگذاريد. ولي آن دو گفتند: ما مأموريم هر جا عقل باشد، با او باشيم. گفت شأن شما همين است و بالا رفت.
حيا اولين نشانهي فهم و عقل در انسان است و ايمان آخرين مراتب عقل است و محال است کسي به مرحلهي آخر، يعني ايمان برسد، ولي حيا که مرحلهي اول است را نداشته باشد. پيامبر اکرم(صلياللهعليهوآله) ميفرمودند: انسان اگر عاقل باشد، خيلي چيزها را خود به خود رعايت ميکند. ايشان در مورد عاقل دو ويژگي بيان کردند که با اين ويژگيها عاقل شناخته ميشود. يکي از آنها اين است: «لحظهاي از حيا جدا نميشود.»
در روايات حيا ذكر، ديده و ميوهي عقل محسوب ميشود:
هر عضوي ذکري متناسب با خود دارد و ذکر عقل بزرگداشت خداوند و حياست.
خدا عقل را از نور ذخيره شده و پنهان خود آفريد و حيا را ديدگان او قرار داد.
عقل درختي است كه ميوهاش بخشندگي و حياست.
جالب است بدانيم ايمان را هم درختي ميدانند كه شكوفهي آن حياست.
ملکوت
2015_04_28, 04:01 PM
حيا، لباس و زينت اسلام
پيامبر، اسلام را برهنه و حيا را در جايي لباس اسلام و در جايي زينت آن معرفي كردهاند. از طرفي در قرآن تقوا به عنوان لباس بهتر ياد شده است. جمع اين دو مطلب در روايت زيبايي است که پيامبر جامهي اسلام را تقوا و جامهي زيرين آن را هدايت و جامهي رويين آن را حيا دانستهاند. حضرت علي(عليهالسلام) هم حيا را لباسي بلند و حجابي منع كننده و پوششي نگهدارنده از بديها و آن را بهترين لباس دين ميدانند و زيرك را كسي ميدانند كه پوششي از حيا داشته باشد.
پيامبر حيا را نه تنها لباس و زينت، بلکه خلق و خوي اسلام و همهي دين ميدانستند. گروهي نزد پيامبر آمدند و گفتند: فلان فرد را حيا فاسد كرده است! پيامبر فرمودند: «حيا از آيين اسلام است و بيحيايي از پستي فرد است.» لذا حيا از بارزترين شاخصههاي فرهنگ اسلامي است كه خود را در هنر و خصوصاً معماري اسلامي ظاهر كرده است.
ملکوت
2015_04_28, 04:01 PM
نور حيا
خداوند خودش را «نور» معرفي ميكند . امام صادق(عليهالسلام) در حديث شريفي ميفرمايند: «حيا از جنس نور است » در مورد علم هم نور گفته شده است.
نور همان چيزي است كه خودش ظاهر است و با تابش آن به ديگران، آنها را هم ظاهر ميكند. البته اين مطلب در مورد تمام صفات اخلاقي صادق است. تمام صفات اخلاقي نور هستند و نورشان را هم از خداوند گرفتهاند. حيا هم بارقه و جلوهاي است از نور خدا. اصلاً ريشهي گرايش ما به حيا و كلاً فضائل اخلاقي، مربوط به روح الهي ميباشد كه در وجود ما دميده شده است.
هر كسي كو دور ماند از اصل خويش بــاز جويد روزگار وصل خويش
روح الهي در انسان دميده شده است و لذا فقط انسان در بين همهي حيوانات به دنبال فضائل اخلاقي است.
نكتهي ديگر اين است كه «نور» تابنده است و امري پنهاني و حبس شدني نيست. طبق فرمايش امام صادق(عليهالسلام) حيا نيز اين چنين است. حيا را نميتوان حبس كرد، بلكه بايد ابراز و اظهار شود.
«رنگ» تعلقپذير و پنهان كنندهي اشياء است، اما «نور» از اشياء گذر ميكند يا منعکس ميشود و تابش آن به همه چيز برخورد ميكند و ظاهر كنندهي اشياء است. در مورد علميكه همچون «رنگ» است گفتهاند: علم همان حجاب بزرگتر است. اما در مورد علميكه «نور» است، فرمودهاند: علم نوري است كه خدا در هركه بخواهد، قرار ميدهد. براي اين كه بفهميم علومي كه داريم «حجاب اكبر» است يا «نور»، بايد ببينيم آيا اين علوم به ما متعلقند يا نه؟ آيا حاضر هستيم آن را در اختيار ديگران قرار دهيم يا حق مالكيت آن را در انحصار خود ميدانيم.
حيا هم بايد تابنده باشد و اظهار شود. نميتوان به بهانهي ريا نشدن از حيا پرهيز كرد. حيا از صفاتي است كه بايد متجلي شود. حيا جزء امور اجتماعي است نه صرفاً تعبدي؛ لذا حتي اگر قصد قربت هم در آن نباشد، آثار خود را به جاي ميگذارد.
ملکوت
2015_04_28, 04:01 PM
نشانهي عالم حقيقي
ده چيز را بهعنوان آفت عالم شمردهاند كه يكي از آنها كم شدن حياست. خداوند به داوود(عليهالسلام) وحي كرد كه سادهترين كاري كه ميتوانم بر عالمي كه به علم خويش عمل نميكند انجام دهم و از هفتاد عقوبت سختتر است، اين است كه شيريني ياد خود را از قلبش خارج سازم و هيچ راهي به سوي خداوند پيموده نميشود مگر با علم. علم زينت انسان در دنيا و رهنمون كنندهي او به بهشت است و به واسطهي آن، انسان به رضوان الهي ميرسد. معرف علم حقيقي، عمل شايسته و اذكار پاك و راستي و تقواي اوست، نه زبان و... . عالم حقيقي، كسي است كه عقل، عبادت، حكمت، «حيا» و خشيت دارد.
سيماي اهل آخرت
خداوند خطاب به پيامبر، سيماي خوبان و اهل آخرت را اينگونه توصيف ميكند:
رويشان گشاده، حيايشان بسيار و حماقتشان اندك است.
ملکوت
2015_04_28, 04:02 PM
معيار سنجش اعمال
بارها شنيدهايد كه پيامبر(صلياللهعليهوآل ه) ميفرمودند: به محاسبهي نفس خويش بپردازيد پيش از آن كه به حساب شما رسيدگي شود.
اما با چه معياري خود را بسنجيم؟ پيامبر ميفرمايند: با معيار حيا خود را بسنجيد؛ قبل از آن كه به سنجش درآييد.
اينجا منظور حياي بعد از عمل است که مترادف با شرم فارسي است؛ يعني با شرمندگي که از اعمال خود پيدا ميکنيد، اعمال خود را بسنجيد؛ چه شرمندگي بر اثر عمل خلاف و چه شرمندگي بر اثر نقص عمل خوب و قصور و تقصير در آن.
حيا در احكام
حيا از آن چنان اهميتي برخوردار است كه عامل حرمت شراب شمرده شده است. در روايت آمده است: خداوند شراب را به سبب از بين بردن حيا حرام كرد؛ چرا كه انسان سرمست و ميگسار در حال مستي هر كار زشتي از او سر ميزند و آبروي خويش را بر باد ميدهد. در اين روايت دليل حرمت شراب سه مسأله بيان شده است: 1) فسادانگيزي 2) عقل زدايي از درك حقايق 3) از بين بردن حيا از صورت.
حيا در احكام گاهي چنان تأثيري دارد كه يك امر مستحب يا مباح را مكروه ميكند. از حسين بن روح كه از نواب خاص امام زمان بود، پرسيده شد چرا ازدواج موقت در ابتداي جواني ناپسند است؟ ايشان جواب داد: چرا كه پيامبر(صلياللهعليهوآل ه) فرمودند: حيا جزئي از ايمان است و شروطي ميان تو و آن وجود دارد. اگر آن را براي خوشي بكار بردي، از سر حد حيا خارج گشتهاي و ايمانت را بر باد دادهاي. به حضرت گفته شد: اگر كسي چنين كاري كند، آيا زنا كاراست؟ پيامبر فرمودند: نه!
ملکوت
2015_04_28, 04:02 PM
تمثيل حيا به انسان صالح
در مقام تمثيل پيامبر فرمودند: اگر حيا انسان ميبود، هر آينه انسان شايستهاي بود. و در جاي ديگر او را به انسان صادقي تشبيه كردند. عكس آن را هم تشبيه كردهاند كه اگر بيحيايي انسان ميبود، هرآينه انسان بدي بود.
ملاك انتخاب كارگزار
حضرت امير(عليهالسلام) در نامه به مالك اشتر از جمله ملاكهاي انتخاب كارگزاران را حيا ميدانند و ميفرمايند: «و از ميان مردم كساني را براي كارگزاري انتخاب كن كه تجربه و حيا دارند.»
يك فرد خدمتگزار در نظام اسلامي بايد در كار او صداقت، در نگاه او محبت و حيا، در انديشهي او خير خواهي، در رفتار او شادابي، در سكوت او دقت و در تلاش او اخلاص و جديت باشد.
گل مريم
2015_04_29, 10:34 PM
سلام ملكوت عزيز
ميلادهاي فرخنده ي ماه رجب بر شما مبارك
ممنونم بابت مطالب زيبايي كه در شهر نوراني قران مي گذاريد
كاش فونت مطاالب را درشت تر انتخاب مي كرديد،
عاقبت بخير و تندرست باشيد ان شاءالله...1gol.......1gol....
vBulletin® v4.2.2, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.