PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بهشت، پاداش كردارهاى نيك‏



گل مريم
2013_05_27, 06:30 PM
besm14



معاد



شهيد محراب آيةالله سيد عبدالحسين دستغيب




بهشت، پاداش كردارهاى نيك‏



در آخرت جايى را پروردگار عالم خلق فرموده و ذخيره براى كسانى كه با ايمان و تقوا از اين‏جا بروند قرار داده است.

در اين مهمانخانه، انواع پذيرايي ها و اقسام نعمت ها و لذت ها كه در خور بزرگى خداوندى و وسعت آن عالم است و به دانستن حقيقت و تفصيل آن براى اهل اين عالم محال است و به عين مانند اطلاع يافتن بچه‏ اى كه در رحم است از بزرگى و اوضاع و گزارشات دنياست و لذا در قرآن مجيد، مجملاً مى‏ فرمايد:



هيچ‏كس نداند چه نعمتهاى بزرگى كه چشم آنها را روشن مى‏ كند براى ايشان ذخيره شده، در برابر كردارهاى نيك آنها(فلا تعام نفس ما أخفى لهم من قرة أعين... سجده: 17. ).


و نسبت به نعمتهاى بهشتى بيان كلى مى ‏فرمايد:


براى بهشتيان در بهشت آنچه را كه بخواهند موجود است و نزد ما از آنچه كه بخواهند زيادتر است‏(لهم ما يشاءون فيها و لدينا مزيد ق: 35. ).

و نيز در جاى ديگر مى‏ فرمايد: بهشتيان آنچه را بخواهند، در آن هميشگى خواهند بود(...و هم فى ما اشتهت أنفسهم خالدون انبياء: 102. ).


خلاصه، جايى است كه در آن ناكامى و ناراحتى نيست، اندوه و ضعف، پيرى و مرض، خستگى و كسالت در آن‏جا راه ندارد. سلامتى مطلق از هر حيث آن‏جاست، لذا نامش دارالسلام مى‏ باشد.
سلطنت حقيقيه كه عبارت از قدرت تامه است به طورى كه هرچه بخواهد بشود، براى بهشتيان است كه: ان أهل الجنة ملوك.


و در سوره دهر مى‏ فرمايد: زمانى كه ببينى آن‏جا خواهى ديد نعمت فراوان و سلطنت و پادشاهى بزرگ را( و اذا رأيت ثم رأيت نعيما و ملكا كبيرا دهر: 20. ). در اين‏جا به پاره ‏اى از نعمتهاى بهشتى كه در قرآن مجيد است، اشاره مى ‏شود:

گل مريم
2013_05_27, 06:36 PM
و لحم طير مما يشتهون‏(واقعه: 21. ).

گوشت مرغ از آنچه ميل داشته باشند، در بهشت موجود است.



و فكهة مما يتخيرون‏( واقعه: 20. )

و ميوه از هر نوعى كه اختيار كنند.



و فكهة كثيرة * لا مقطوعة و لا ممنوعة(واقعه: 32-33. )

و ميوه كه هيچ وقت تمام نشود و از بهشتيان منع نگردد.



فيهما فكهة و نخل ورمان‏( الرحمن: 68. )

در بهشت، ميوه و درخت خرما و انار است.



در بهشت است جوييهايى كه از آب خالص كه دگرگونى ندارد و جوييهايى كه از شير است كه مزه آن تغيير نكرده و جوييهايى كه از شراب ناب است كه موجب لذت و فرح خورندگان است (يعنى مثل شراب دنيوى كه متعفن و مضر و بيهوش كننده مى ‏باشد نيست بلكه خوشبو و گوارا و بى ‏ضرر و زيادكننده هوش و پاك كننده است‏(...و سقاهم ربهم شرابا طهورا دهر: 21. )) و نيز جوييهايى از عسل خالص از جميع فضولات مى‏باشد(..فيها أنهار من ماء ءاسن و أنهار من لبن لم يتغير طعمه و أنهار من خمر لذة للشاربين و أنهار من عسل مصفى... محمد (صلى الله عليه و آله و سلم): 15. ).


و نيز در بهشت، چشمه ‏هاى متعددى است كه هر يك را خاصيت و حلاوت به خصوصى است و به اسم مناسب آن ناميده مى‏ شود؛

مانند: چشمه‏ هاى كافوريه، زنجبيليه، سلسبيل، تسنيم و از همه مهمتر، نهر كوثر است كه از زير عرش الهى جارى مى‏ شود. از شير سفيدتر، از عسل شيرين‏تر از كره نرمتر،

سنگريزه ‏اش زبرجد و ياقوت و مرجان است و گياهش زعفران و خاكش خوشبوتر از مشك مى‏ باشد و مستفاد از اخبار آن است كه از زير عرش، جارى و در بهشت به صورت نهرى است و در عرصه محشر در حوض عظيمى قرار مى‏گيرد كه قبلاً گفته شد.

گل مريم
2013_05_27, 06:56 PM
پوشيدنيهاى بهشت‏


در سوره كهف مى‏ فرمايد: زينت كرده شوند بهشتيان در بهشت از دستتبندهاى ساخته شده از طلا و مى‏ پوشند جامه ‏هاى سبز از سندس و استبرق‏(...يحلون فيها من أساور من ذهب و يلبسون ثيابا خضرا من سندس و استبرق... كهف: 31. ).

و در جاى ديگر مى ‏فرمايد: لباس بهشتيان از ابريشم است‏(...لباسهم فيها حرير فاطر: 33. ).


از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مروى است كه: چون مؤمن به قصر خود در بهشت رود، بر سرش تاج كرامت نهند و هفتاد حله به رنگهاى گوناگون - كه به جواهرات بهشتى بافته شده باشند - به او بپوشانند(بحارالأنوار: 8/128. ).


و نيز فرمود كه: اگر يكى از لباسهاى بهشتى را در اين عالم بياورند، اهل دنيا طاقت ديدنش را ندارند.


و از حضرت صادق (عليه السلام) مروى است كه: خداى را در هر روز جمعه نسبت به مؤمنين در بهشت كرامتى است كه مى ‏فرستد ملكى را با خلعت حله، پس مؤمن يكى از آنها را بر كمر بندد و ديگرى را بر دوش افكند و بر هرچه بگذرد از نور آن حله‏ ها روشن گردد( بحارالأنوار: 89/266. ).

گل مريم
2013_05_27, 06:59 PM
كاخهاى بهشتى‏


در چند جاى قرآن مى‏ فرمايد: خدا شما را داخل مى‏ كند در بوستان‏هايى كه از عمارات آن جارى مى‏ شود جوي ها و مسكنهاى پاكيزه در بوستانهايى كه براى شما هميشگى است، اين سعادت و رستگارى بزرگى است‏(...و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الأنهار و مساكن طيبة فى جنات عدن ذالك الفوز العظيم صف: 12. ).


در سوره زمر مى ‏فرمايد: بهشتيان را غرقه ‏هايى است كه از بالاى آن غرفه‏ هايى بنا گرديده شده است، از زير آن جويهاى روان جارى است‏(...لهم غرف من فوقها غرف مبنية تجرى من تحتها الأنهار... زمر: 20. ).


از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مروى است كه:
آن غرفه‏ ها از مرواريد و ياقوت و زبرجد بنا شده و سقف آن از طلاست و هر غرفه هزار در دارد از طلا و بر هر درى موكلى است‏(بحارالأنوار: 8/128. ).

و در تفسير و مساكن طيبة از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مروى است كه فرمود:
قصرى است در بهشت از لؤلؤ، در آن قصر هفتاد خانه از ياقوت سرخ و در هر خانه هفتاد حجره از زمرد سبز و در هر حجره هفتاد تخت است و بر هر تختى هفتاد فرش از هر رنگى است و بر هر فرشى حورالعينى مى‏باشد و در هر حجره هفتاد خوان طعام است و در هر خوانى هفتاد قسم طعام است و در هر حجره‏ اى هفتاد خادمه مى ‏باشد و خداى تعالى چنان قوه ‏اى به مؤمن مى ‏دهد كه از تمام آنها بهره مى‏ برد(بحارالأنوار: 8/149-150.).

گل مريم
2013_05_27, 07:02 PM
كرسيها، فرشها و ظرفهاى بهشتى‏

بهشتيان بر تختهاى بهشتى تكيه زنندگانند، ثواب و جزاى نيكويى است‏(...متكئين فيها على الأرائك نعم الثواب... كهف: 31. ).

و در سوره واقعه مى‏ فرمايد: على سرر موضونة (واقعه: 15. )؛ بر تختها و كرسيهايى كه از مفتول طلا بافته شده و مزين به جواهر است، نشسته باشند.

و در سوره الرحمن مى‏ فرمايد: تكيه زنندگانند بر فرشهايى كه آستر آنها از استبرق است‏(متكئين على فرش بطائنها من استبرق... الرحمن: 54. ).

و مجملاً در قرآن مجيد براى انواع لباسها و فرشهاى بهشتى، اسامى چندى ذكر شده؛ مانند؛ استبرق و حرير، رفرف، نمارق و زرابى كه حقيقت آن ديدنى است، نه گفتنى و شنيدنى.

و راجع به ظرفهاى بهشت، در سوره واقعه مى ‏فرمايد: دور مى ‏زنند بر اهل بهشت غلامان با قدحها و ابريقها از طلا و نقره و اقسام جواهر و با كاسه‏ ها از شراب ناب‏(يطوف عليهم و لدان مخلدون * بأكواب و أباريق... واقعه: 17-18. ).
و در سوره دهر(ويطاق عليهم بئانية من فضة و أكواب كانت قواريرا انسان: 15. )مى‏ فرمايد: دور داده مى‏ شود بر بهشتيان ظرفهاى نقره و قدحهايى كه از بلورند و آن بلورها از نقره است (يعنى صفا و درخشندگى بلور را دارند و سفيدى و نرمى نقره را).

گل مريم
2013_05_27, 07:06 PM
حوريان بهشتى‏

چون اعظم نعمتهاى جسمانى در بهشت، حوريان هستند؛ لذا در قرآن مجيد، زياد ذكر آنها شده و علت اين‏كه به اين نام خوانده مى‏ شوند اين است كه حور به معناى سفيد اندام و عين به معناى گشاده چشم هر دو در ايشان موجود مى‏ باشد. يا اين‏كه سفيده چشم آنها در نهايت سفيدى و سياهى آن در غايت سياهى و صفا و طراوت است و ممكن است وجه تسميه آنها به اين نام اين باشد كه چشمها از ديدن جمال ايشان، حيران و مبهوت (و به اصطلاح سفيد) مى ‏شود.

در سوره واقعه، آيه 22-23 مى ‏فرمايد: و حور عين * كأمثال اللؤلو المكنون.
حوريان مانند مرواريد پوشيده شده در صدفند كه غبارى بر آن ننشسته و دست غير به او نرسيده است.

و از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مروى است كه:
در بهشت نورى پديدار شود، بهشتيان گويند چه نورى است؟
گويند: اين روشنايى دندان حورى است كه بر روى شوهرش خنديده است.

و نيز مى‏ فرمايد: انآ أنشأنهن انشآء * فجعلنهن أبكارا(واقعه: 35-36. ).
ما حوريان را ابتدا (و بى‏سبب پدر و مادر) آفريديم و ايشان را دوشيزه قرار داديم.

عربا تراباً؛ دوستان و عاشقان شوهران خود هستند (با ناز و كرشمه و شيرين سخنى و همگى همسن كه در سن شانزده سالگى باشند؛ چنانچه مردان بهشتى به سن 33 سالگى هستند.

و در سوره الرحمن، آيه 56 مى‏ فرمايد: فيهن قصرت الطرف....
در بوستانهاى بهشت، حوريانى هستند كه چشم فرو هشته‏ اند از نگاه به غير شوهران خود و به ايشان دست درازى نكرده باشد قبل از بهشتيان كسى از انس و جن.
گويا ايشان از ياقوتند در سرخى و مرجانند در روشنايى و سفيدى: كأنهن الياقوت و المرجان‏( الرحمن: 58. ).

گل مريم
2013_05_27, 07:10 PM
و مروى است: حورى كه هفتاد حله پوشيده باشد، مغز ساق او در پس آن حله‏ ها ديده مى‏ شود؛ مانند رشته سفيد از وراى ياقوت‏(بحارالأنوار: 8/175. ).

و در سوره بقره، آيه 25 مى‏ فرمايد: ...و لهم فيهآ أزواج مطهرة و هم فيها خلدون.
براى صاحبان ايمان و عمل صالح در بهشت، زنهايى است كه از هر حيث پاك و پاكيزه ‏اند از آن جمله حائض نمى‏ شوند، بلكه از هر كثافتى و نجاستى دورند و نيز تكبر و خودستايى نمى‏ كنند و بر يكديگر غيرت نمى‏ ورزند.

و مروى است كه: بر بازوى راست حور از نور نوشته شده: الحمدلله الذى صدقنا وعده و بر بازوى چپ: الحمدلله الذى اذهب عنا الحزن.

و از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مروى است - ضمن حديث مفصلى - كه فرمودند:
خداوند حورى را خلق فرمود كه بر گونه راست او نوشته شده: محمد رسول الله و بر گونه چپ: على ولى الله و بر پيشانى او الحسن و بر ذقن او: الحسين و بر دو لب او: بسم الله الرحمن الرحيم.
ابن مسعود پرسيد اين كرامت براى كيست؟
فرمود: براى كسى كه از روى حرمت و تعظيم بگويد: بسم الله الرحمن الرحيم.

ناگفته نماند كه زنان مؤمنه كه با ايمان از دنيا رفته و بهشتى باشند، جمالشان از حور بيشتر است و آيه شريفه: فيهن خيرات حسان‏(الرحمن: 70. )؛
يعنى: در بوستانهاى بهشت، زنانى باشند كه به حسن خلق پيراسته و به حسن خلقت آراسته ‏اند (به زنان دنيوى كه بهشتى اند، تفسير شده است).

و مجلسى از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كند كه:
خيرات حسان زنهاى مؤمنه عارفه شيعه ‏اند كه داخل بهشت مى‏ شوند و ايشان را به مؤمن تزويج كنند.

و مروى است: زنانى كه بهشتى باشند و در دنيا شوهر نكرده باشند يا اين كه شوهرانشان در بهشت نباشند، به هر يك از اهل بهشت كه مايل باشند، ازدواج مى‏ كنند و اگر شوهرانشان در بهشت‏ اند، به ميل خود با آنان ازدواج خواهند كرد و اگر در دنيا شوهران متعدد كرده با آخرى آنها يا هر يك كه خلقش نيكوتر و نيكى‏ اش بيشتر است، ازدواج مى‏ كند.

گل مريم
2013_05_27, 07:12 PM
گلها و عطرهاى بهشتى‏

در سوره الرحمن مى‏ فرمايد:
براى كسى كه بترسد از ايستادن نزد پروردگارش (يعنى از موقف حساب كه شرحش گذشت، بترسد و گناه نكند) دو بوستان است كه داراى جميع فنون و اقسام ميوه‏ه ا و گياه ها و گلهاست‏(و لمن خاف مقام ربه‏ى جنتان * ذوتا أفنان الرحمن 46و48. ).

و مجلسى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل كرده كه: اگر زنى از زنان بهشت در شب تار از آسمان اول مشرف به زمين شود، بوى خوش او به مشام جميع اهل زمين برسد.

و از امام صادق (عليه السلام) مروى است كه: بوى عطر بهشت تا هزار سال راه مى‏ رسد.

و نيز مروى است كه: خاك بهشت، مشك است.

و از روايات كثيره معلوم مى‏ شود كه در و ديوار و زمين بهشت و هرچه در آن است، تماماً معطر است.

در سوره دهر، آيه 13 مى‏ فرمايد: لا يرون فيها شمسا و لا زمهريرا.
بهشتيان در بهشت، آفتاب و گرماى آن را نمى‏ بينند و همچنين سرما را (يعنى در هواى معتدل هستند و احتياجى به آفتاب و روشنايى آن ندارند، بلكه همان نور ايمان و عمل صالح ايشان را بس است؛ چنانچه گذشت).

و مروى است كه نور حوريان بر نور آفتاب غالب است.

بلكه از روايات كثيره اين طور استفاده مى‏شود كه: هركه و هرچه در بهشت است حتى لباس و فرش و ظرف، تماماً نور افشانى مى‏ كنند.

گل مريم
2013_05_27, 07:15 PM
نغمه ‏ها و آوازهاى بهشتى‏

از آنجايى كه هرچه در دنيا از انواع نعمتها و لذتهاست، تماًما قطره و نمونه‏ اى است از آنچه در بهشت است و اصل و خالص آن در آن‏جاست، مرتبه كامله صداى خوش و حقيقت، آن هم در بهشت است، به طورى كه اگر نغمه ‏اى از آوازهاى بهشتى به گوش اهل دنيا برسد، طاقت نياورده و هلاك مى‏ شوند؛ چنانچه آواز داوود پيغمبر با اين‏كه در اين دنيا بوده، كسى طاقت شنيدنش را نداشت و حيوانات متضاده در موقع خواندنش، اطرافش جمع مى‏ شدند و مدهوش مى ‏افتادند و در آن حال با يكديگر كارى نداشتند و همچنين خلق هنگام خواندنش، عده ‏اى مى ‏افتادند، بعضى هلاك مى‏ شدند.
در خطبه مباركه حضرت اميرالمؤمنين در نهج ‏البلاغه ضمن بيان حالات انبيا مى‏ فرمايد: و داوود (عليه السلام) صاحب المزامير و قارى اهل الجنه‏( نهج البلاغه صبحى صالح / خ‏160. ) از اين جمله معلوم مى‏شود كه حضرت داوود (عليه السلام) در بهشت براى بهشتيان خواهد خواند؛ البته با نغمه‏ اى بهشتى و بهشتيان هم طاقت شنيدنش را خواهند داشت.

در مجمع البيان از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مروى است كه: بهترين نغمه‏ هاى بهشت آن است كه حوريان براى شوهران خود خوانندگى مى‏ كنند به صداى نيكويى كه جن و انس نشنيده باشند، اما نه به روش مزمار (آلت موسيقى است) بلكه به تسبيح، تحميد و تقديس پروردگار عالم‏( تفسير مجمع البيان: 8/298. ).

و نيز مروى است كه: مرغان بهشتى به بهترين نغمه ‏ها خوانندگى مى‏ كنند.

و از حضرت صادق (عليه السلام) پرسيدند آيا در بهشت غنا و سرود هست؟ فرمود: در بهشت درختى است كه خداوند امر مى‏ فرمايد بادهاى بهشت را كه بوزند پس، از آن درخت آوازها ظاهر مى‏شود كه خلايق هرگز به آن خوبى، سازى و نغمه‏ اى نشنيده باشد (پس فرمود:) اين عوضى است كه از آن‏كه در دنيا از ترس خدا گوش دادن به غنا را ترك نموده است‏(بحارالأنوار: 8/127. ).

گل مريم
2013_05_27, 07:22 PM
نعمتها و لذتهاى معنوى و روحانى‏

نعمتهاى روحانى هم در بهشت انواع متعددى دارد كه ادراك آن از عقول ما خارج است. از آن جمله پرده از جلو چشم ادراك برداشته مى‏ شود؛ يعنى آنچه را كه در دنيا دانسته بود، اين‏جا مى ‏بيند و به حقايق و معرفت الهيه - كه در دنيا آرزوى او بود - مى‏ رسد. خصوصاً معرفت و لقاى محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و آل.

در تفسير صافى ضمن آيه: و أقبل بعضهم على بعض يتسآءلون (طور: 25. )، مى‏ نويسد؛ يعنى عن المعارف و الفضائل‏(تفسير صافى: 4/269.)، بهشتيان معارف الهيه و فضايل محمديه (صلى الله عليه و آله و سلم) را با يكديگر مذاكره مى‏ كنند.

و از آن جمله است انواع تكريم ها و تعظيم هاى الهيه؛ مانند اين كه هر فرد بهشتى، پدر و مادر و همسر و اولادش را اگر صلاحيت دخول بهشت را داشته باشند (يعنى با ايمان رفته باشند) آنها را شفاعت كرده، پهلوى خود مى ‏برد.

اين امر براى احترام مؤمن است، هرچند بستگانش هم اهليت آن مقام را نداشته باشند؛ چنانچه خداى تعالى در قرآن مجيد مى ‏فرمايد: جنت عدن يدخلونها و من صلح من ءابآئهم و أزوجهم و ذوريتهم...(رعد: 23.).
و نيز پس از استقرار در بهشت، هزار ملك مأمور مى ‏شوند كه براى تهنيت و مبارك باد به زيارت مؤمن بيايند و قصر مؤمن كه هزار در دارد از هر درى ملكى وارد مى‏ شود و بر او سلام مى ‏كند(و الملائكة يدخلون عليهم من كل باب * سلام عليكم... رعد: 23-24. ) و مبارك باد مى‏ گويد. از همه بالاتر مكالمه پروردگار عالم است با بنده مؤمن و رواياتى چند در اين زمينه رسيده ليكن آنچه را كه خداوند در سوره ياسين، آيه 58 ذكر مى‏ فرمايد، كافى است كه: سلم قولاً من رب رحيم.

و در تفسير منهج از جابر بن عبدالله روايت كرده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: چون بهشتيان در نعمتهاى بهشت مستغرق باشند، ناگاه نورى بر ايشان ساطع گردد و از آن آوازى آيد كه: السلام عليكم يا اهل الجنه .

و از اين‏جاست كه گفته شده: آنچه در دنيا نصيب پيغمبران خدا بوده كه از آن جمله گفتگو با پروردگار عالم است، در آخرت نصيب بهشتيان مى‏ گردد.

گل مريم
2013_05_27, 07:23 PM
در جلد دوم بحارالأنوار احاديث مفصله‏ اى است در كيفيت تجليات انوار الهيه براى بهشتيان كه از آن جمله مقام رضوان است كه در قرآن مجيد تذكر فرموده‏(...يبشرهم ربهم برحمة منه و رضوان... توبه: 21. ) و (...و رضوان من الله أكبر... توبه: 72.).

و از آن جمله است نعمت همسايگى و اتصال به محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و آل؛ چنانچه فرمود:

يا علىhttp://shahrequran.ir/images/smilies/%21.gif شيعيان تو بر منبرهايى از نور با رويه اى سفيد اطراف من هستند و ايشان همسايگان من هستند در بهشت‏( و شيعتك على منابر من نور مبيضة وجوههم حولى فى الجنة و هم جيرانى (مفاتيح الجنان / دعاى ندبه). ).

و از آن جمله نعمت خلود در بهشت است، وقتى كه متوجه مى ‏شود كه اين نعمتهاى بزرگ، هرگز از او گرفته نمى ‏شود، لذت عجيبى مى‏ برد كه به وصف در نيايد.

از نعمتهاى روحانيه آن است كه با انبيا و صلحا و مؤمنين تلاقى مى ‏كند؛ چنانچه در قرآن مى‏ فرمايد: على سرر موضونة(واقعه: 15.).

و مروى است كه: هر روزى در بهشت به زيارت و ملاقات يكى از پيغمبران اولواالعزم حاضر مى‏ شوند و آن روز را ميهمان آن بزرگوار هستند، پنجشنبه‏ ها ميهمان خاتم الانبياء (صلى الله عليه و آله و سلم) مى‏ باشند و جمعه ‏ها به مقام قرب حضرت احديت جل و على دعوت مى‏ شوند.

گل مريم
2013_05_27, 07:27 PM
موعظه

‏ اين مختصرى از نعمتهاى بهشت بود كه ذكر گرديد.

حالا انصاف دهيد آيا عاقلى مى ‏تواند بر خود هموار كند كه از چنين لذايذ و مقامات و درجاتى، خود را محروم نمايد(فهبنى صبرت على حر نارك فكيف اصبر عن النظر الى كرامتك (مفاتيح الجنان / دعاى كميل). ).
براى رسيدن به مقامى از مقامات دنيويه، چه رنجها كه مى‏ برد و چه زحمتها و ناراحتيهايى كه مى كشد با آن كه يقين ندارد كه به مقصود مى‏ رسد و بر فرض هم كه برسد به مرگ از او گرفته خواهد شد؛ ولى نسبت به اين مقامات عاليه و سعادات باقيه، قدمى بر نمى‏ دارد، با آن كه هركس در اين راه كوشيد، يقيناً به مقصود مى‏ رسد. علت كوتاهى و مسامحه، پست همتى و دلخوشى به شهوات دو روزه دنيا با هزاران آلودگى آن است؛
چنانچه در قرآن مجيد مى‏ فرمايد: بل يريد الانسن ليفجر أمامه‏( قيامت: 5. ).

حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) - در خطبه ‏اى كه در نهج ‏البلاغه است - چنين مى ‏فرمايد:

منزه مى ‏دانم تو را از هرچه لايق به كبريايى تو نيست در آن حال كه آفريننده مخلوقاتى و خداى مكنوناتى به اعتبار حسن آزمايش تو نزد آفريده‏ هاى خود كه به آن اعتبار سرايى را آفريدى كه آن بهشت است و در آن‏جا براى مهمانان، وسايل پذيرايى را از مكان آشاميدن و محل غذا خوردن و حوران پاكيزه منظر و خادمان پرى پيكر و غرفه‏ هاى در كمال رفعت و جويهاى در عين لطافت و زراعتها در غايت طراوت و ميوه‏ ها درنهايت نزاكت آماده ساختى،

سپس نماينده‏ اى را فرستادى (كه او حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) مى‏ خواند مردمان را به آن سرايى كه در آن انواع نعمتهاى جاودانى است، پس نه آن دعوت كننده را اجابت نمودند و نه در آنچه ترغيب فرمودى، راغب شدند و نه به سوى آنچه آرزومند گردانيدى، آرزومند شدند بلكه بر مردار دنياى فريبكار روى آوردند كه به خوردن آن رسوا شدند و با يكديگر آشتى كردند بر دوستى آن جيفه بى‏ مقدار و هركه دوست داشت و واله شد، بر دنياى بى‏ اعتبار ديده او را كور ساخت به طورى كه عيب و ضرر خود را ديگر نمى ‏بيند و دلش را بيمار كرد از ادراك آنچه سزاوار است، پس به ديده بيمار مى‏ نگرد و به گوش غير شنوا مى ‏شنود از چيزى كه برايش فايده دارد.

به درستى كه شهوتهاى دنيا عقلش را پاره كرده و دنيا دلش را ميرانده و بر خود شيفته و واله ساخته، پس بنده دنيا گرديده و بنده كسى كه چيزى از متاع دنيا در دست او باشد( سبحانك خالقا و مبعودا بحسن بلائك عند خلقك دارا و جعلت فيها مأدبة و مشربا و مطعما و ازواجا و خدما و قصورا و انهارا و زروعها و ثمارا ثم ارسلت داعيا يدعوا اليها فلا الداعى اجابوا و لا فيما رغبت اليه رغبوا و لا الى ما شوقت اليه اشتاقوا أقبلوا على جيفة قد التضحوا باكلها و اصطلحوا على حبها و من عشق شيئا اعشى بصره و امرض قلبه فهو ينظر بعين غير صحيحة و يسمع باذن غير سميعة قد خرقت الشهوات عقله و اماتت الدنيا قلبه (نهج البلاغه فيض الاسلام /ح‏108). )

گل مريم
2013_05_28, 09:22 PM
امام صادق(ع) فرمودند :

ثَلَاثٌ مَن أَتَى اللَّهَ بِوَاحِدَةٍ مِنهُنَّ أَوجَبَ اللَّهُ لَهُ الجَنَّةَ الاِنفَاقُ مِن إِقتَارٍ وَالبِشرُ لِجَمِيعِ العَالَمِ وَالاِنصَافُ مِن نَفسِه

سه چيز است كه خدا هركدام از آن سه چيز را هنگامى كه بنده نزد او شرفياب مى شود ببيند بهشت را بر او واجب مى كند.
اول: انفاق در تنگدستى
دوم: خوشرويى براى همه مردم عالم
و سوم: انصاف از نفس خود .



(الكافي ج2 ص103 باب حسن البشر)