PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شهادت دو طفلان حضرت زينب (سلام الله عليها)



ملکوت
2014_12_05, 09:02 PM
ابي عبدالله http://up.zaman-aj.ir/uploads/08397f560802_06_1457ca2f1e04581.png، 27 رجب از مدينه بيرون آمده است...
در يكي از منازل (منزل اوّل يا دوّم) دو ماهپارهي خواهرش زينب (س) به كاروان پيوستند.
عبدالله بن جعفر نامهاي براي امام فرستاد و با دو فرزندش عون و محمد خدمت امام فرستاد و ... (پس از مدّتي عبدالله بن جعفر خودش خدمت ابي عبدالله http://up.zaman-aj.ir/uploads/08397f560802_06_1457ca2f1e04581.png رسيد و ... فرزندانش را سفارش نمو د كه در خدمت امام باشند و در ركابش جانبازي كنند)
بچهها خدمت مادر رسيدند و بر مادر سلام كردند و روي پا ايستادند و ...
(حضرت زينب، از اعزام فرزندانش توسط عبدالله، بسيار خوشحال شد و ...)

كربلا شرح بلاي زينبِ
كربلا خاك عزاي زينبِ
اگر زينب آشناي كربلاست
كربلا هم آشناي زينبِ
مهر و خاك كربلا شفا ميده
چون قاطي با گريههاي زينبِ
كربلا با اين همه اُبهّتش
سر نهاده زير پاي زينبِ
اگه خاكش بوي عاشقي ميده
جاي دفن بچّههاي زينبِ

اذن ميدان
روز عاشورا شده و ... آمدند از مادر اجازه گرفتند.
مادر! اجازه بده ما جان خويش را فداي داييمان كنيم.
گفت: باركالله به شما، كه چشمهايم را روشن كرديد.
خودش (كفن به تن بچّهها كرد) و لباس و شمشير برايشان آماده كرد و ...
با وقار و صلابت زينبي آمدند خدمت ابيعبدالله http://up.zaman-aj.ir/uploads/08397f560802_06_1457ca2f1e04581.png و سلام كردند:
«السلام عليك يا ابا عبدالله»
ابي عبدالله http://up.zaman-aj.ir/uploads/08397f560802_06_1457ca2f1e04581.png تا اين بچّهها را ديد، هر دور ا در آغوش گرفت و ...
فرمود مادرتان كجاست؟ بگوييد مادرتان بيايد.
ابي عبدالله با خواهر ملاقات كرد ديد زينب (س) دارد گريه ميكند. سرِ خواهر را به سينه گذاشت و فرمود:
خواهر جان! داغ علياكبر http://up.zaman-aj.ir/uploads/08397f560802_06_1457ca2f1e04581.png برايم بس است و ...
(حال از اينجاي ذكر مصيبت، به قرآن گوش كنيد)
... همه براي سليمان هديه آوردند، امّا ديدند، مور، ران ملخي را به دهان گرفته و ميآورد.
همه اعتراض كردند و ... امّا او بيشتر از وسعش، عشقبازي كرده... .
حال ميگويد:
حسين جان!
شنيدستم سليماني ز يك مور
قبول تحفه كرد از مرتضيپور
من آن مور ضعيف و ناتوانم
ابي عبدالله http://up.zaman-aj.ir/uploads/08397f560802_06_1457ca2f1e04581.png آنقدر گريه كرد و ... .
خواهر گفت: داداش!
اين دو تن قرباني يك موي تو
هستيم بادا فداي روي تو
گر چه نَبْوَد اين دو غنچه لايقت
من تهيدستم گذر از عاشقت
به هر نحوي كه بود اجازه داد كه بچّهها (خواهر زادهها) به ميدان بروند.
هر دو به سوي دشمن حمله برده، عجب رجزي خواندند و ...
يك عده گفتند: اين دو تا، بچه كي هستند؟
يكي فرياد زد: اينها بچّههاي زينب (س) هستند.
يكي گفت: اين خواهر چقدر فداي برادرش هست و ... .
ديگر گفت: الآن داغشان را به دل مادرشان ميگذارم... .

ملکوت
2014_12_05, 09:04 PM
حــکـــایـت شیر زن کـــربلا




هنگامی که زینب کبری http://up.zaman-aj.ir/uploads/08397f560802_06_1457ca2f1e04581.png را همراه بازماندگان شهدای کربلا وارد مجلس عبیداللّه بن زیاد (استاندار یزید در کوفه) نمودند. زینب http://up.zaman-aj.ir/uploads/08397f560802_06_1457ca2f1e04581.png به طور ناشناس در گوشه ای نشست . ابن زیاد – این زن کیست ؟

گفته شد، زینب http://up.zaman-aj.ir/uploads/08397f560802_06_1457ca2f1e04581.png دختر علی http://up.zaman-aj.ir/uploads/08397f560802_06_1457ca2f1e04581.png است . ابن زیاد خطاب به زینب سپاس خداوندی را که شما را رسوا کرد و دروغ شما را در گفتارتان نمایاند. زینب خطاب به ابن زیاد – تنها آدم فاسق ، رسوا می شود، و بدکار دروغ می گوید، و او دیگری است ، نه ما. ابن زیاد – دیدی خدا با برادر و خاندانت چه کرد؟ زینب – ما رایت الا جمیلا…: بجز خوبی ، ندیدم ، اینها افرادی بودند که خداوند شهادت را برای آنها مقدر کرد، و آنها به نبردگاه خود شتافتند و به همین زودی خداوند میان تو و آنها، جمع کند، تا تو را به محاکمه کشند، بنگر که در آن دادگاه ، پیروزی از آن کیست ؟، مادرت به عزایت بنشیند ای پسر زن بدکاره .

روایت کننده گوید: ابن زیاد با شنیدن این گفتار)کوبنده) به خشم آمد و با کمال گستاخی گفت : با کشته شدن حسین گردنکش و افرادی از بستگانت که از فرمان من سرپیچی کردند، خداوند دلم را شفا داد. زینب لعمری لقد کهلی و قطعت فرعی واجتثثت اصلی فان کان هذا
شفاک فقد شفیت . : سوگند به جانم ، که تو بزرگ فامیل مرا کشتی ، و شاخه های مرا بریدی ، و ریشه مرا کندی ، اگر شفای دل تو در این است باشد. ابن زیاد – این زن ، چه با قافیه ، سخن می گوید و بجان خودم ، پدرش علی http://up.zaman-aj.ir/uploads/08397f560802_06_1457ca2f1e04581.png نیز شاعری بود قافیه پرداز.

زینب – زن را با قافیه چکار؟.
داستان دوستان/محمدمحمدی اشتهاردی