توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درس بیست و ششم تکمیلی(آیات 72 تا 75 سوره بقره)
هندیانی
2014_11_12, 10:51 AM
besm8
سلام قرآن دوستان عزیز
عزاداریهاتون قبول إن شاءالله
با عرض پوزش از این که 5 شنبه کلاس نداشتیم.
ابتدا نکات تفسیری آیات بررسی می شود بعد به نکات قواعدی می پردازیم إن شاءالله
...panah..
وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا ۖ وَاللَّـهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٧٢﴾
«ادّارأتم»: كشمكش كرديد.
«مخرجٌ»: آشكارسازنده. (مجمع البیان)
و بیاد آور زمانی را که کشتید جانی(فردی) را، پس نزاع کردید شما در آن(جان) و خدا بیرون آورنده است آن چه را پنهان می کردید. (72)
در ارتباط اين آيه شريفه با آيات گذشته، دو احتمال بنظر مى رسد:
1. نخست اينكه اين آيه ازنظر مفهوم و محتوا، بر آيات پيش، نوعى تقدّم دارد، به گونه اى كه گويى پرسش از موسى (ع) و پاسخ او، پس از اين جريان رخ داده است.
2. موضوع دوّم، ارتباط اين آيه با آيه بعدى است؛ چرا كه آيه بعد مى فرمايد:
هنگامى كه بيگناهى كشته شد و اختلاف در ميان بنى اسرائيل افتاد، ما براى نجات آنان اين دستور را داديم كه: گاوى را با اين ويژگيها سر ببريد و ...
با چه كسانى؟
در اينكه روى سخن اين آيه شريفه، چه كسانى است، دو ديدگاه ارائه شده است:
1. روى سخن بظاهر با يهود عصر فرود قرآن است، امّا درحقيقت عملكرد پدران و نياكان آنان را برمى شمارد و درمورد آنها هشدار مى دهد؛ و اين نحوه گفتار، يك شيوه شناخته شده در جهان عرب بود.
2. ممكن است روى سخن همانگونه كه بظاهر متوجّه يهود عصر رسالت است، درحقيقت هم متوجّه آنان باشد؛ چرا كه هر دو نسل در بهانه جويى و حق ناپذيرى و كينه توزى و لجاجت، بسان يكديگر بودند.
«و اذ قتلتم نفساً فادّارأتم فيها»
و چون فردى را كشتيد و درمورد آن جنايت به كشمكش پرداختيد
در ضمير «فيها»، دو ديدگاه مطرح است:
1. عدّها ى گفته اند: اين ضمير ممكن است به «نفس» برگردد كه با ظاهر آيه هماهنگ است.
2. و برخى ديگر برآنند كه به كشندگان و عاملان جنايت برمى گردد. (مجمع البیان)
هندیانی
2014_11_12, 10:54 AM
فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّـهُ الْمَوْتَىٰ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٧٣﴾
پس گفتیم: بزنید او را(فرد مقتول) به بعـضی آن(قسمتی از گاو)، اینچنین زنده می کند خدا مردگان را و نشان می دهد شما را آیاتش را. امید است، اندیشه کنید.(73)
كدام عضو؟
در پاسخ به اين پرسش كه منظور از عضو حيوان سربريده در اين جمله از آيه شريفه كدامين عضو بوده، ديدگاهها متفاوت است:
1. برخى همچون مجاهد و ديگران برآنند كه منظور، ران گاو بوده است؛ كه با آن به مقتول زده شد و به خواست خدا برخاست و كشنده خويش را معرّفى كرد و دگرباره جهان را بدرود گفت.
2. عدّه اى چون سعيدبن جبير بر اين اعتقادند كه منظور، دُم آن حيوان بوده است.
3. دستهاى گفته اند: منظور، زبان گاو بوده است.
4. و پاره اى ديگر، قطعه اى از استخوانهاى او را معرّفى كرده اند.
5. بعضى معتقدند كه عضو مورد نظر، پاره گوشت ميان دو كتف حيوان بوده است.
6. و گروهى نيز، عضو ديگرى از آن حيوان را عنوان ساخته اند.
با تعمّق در آيه شريفه و واژه هاى آن، مى توان دريافت كه همه اين ديدگاهها در حدّ يك احتمال مطرح است.
راز اين دستور
از آنجا كه جامعه نوين بنى اسرائيل، قربانى دادن در راه خدا را از بهترين و نزديكترين راههاى تقرّب به او مى دانست و براى اين كار خداپسندانه قربانگاهى آماده ساخته بود كه جز شايسته كرداران در آن وارد نمى شدند، خداى جهان آفرين دستور داد اين مشكل اجتماعى را با تقرّب به خدا و انجام دادن قربانى حل كنند؛ و اين درس انسان ساز را به آنان و آيندگان آموخت كه در مشكلات و رخدادهاى سخت، خداى را فراموش نسازند و پيش از هر تلاشى به او تقرّب جويند و طبق مقررّات او به جنگ ناهنجاريها بروند.(مجمع البیان)
هندیانی
2014_11_12, 10:54 AM
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّـهِ ۗ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٧٤﴾
«قست»: سخت شد.
«يتفجّر»: مى جوشد و بيرون مى آيد.
«يهبط»: فرود مى آيد.
«غافلٍ»: غفلتزده و ناآگاه. (مجمع البیان)
سپس سخت شد دل های شما از بعد آن، پس آن(دل) مانند سنگ است یا شدیدتر از حیث ســـــختی، و حال آن که بعضی از آن سنگ ها هر آینه، آن که می جوشد از آن رودهاییست و همانا از بعضی سنگ ها هر آینه، آن که شکافته می شود، پس خارج میشود از آن آب، و همانا بعضی از سنگ ها، هر آینه آن که فرو می افتد از ترس خداست و نیست خدا بی خبر از آن چه انجام می دهید.(74)
درمورد اين آيات و نشانه ها، كه پس از آن دلهاى يهود سخت شد، دو نظر ارائه شده است:
1. ابن عبّاس مى گويد: منظور اين است كه برادرزادگان مقتول كه خود قاتل بودند، پس از زنده شدن آن بنده خدا و معرّفى او آنان را بعنوان كشندگان خويش، باز هم جنايت خود را مصرّانه انكار مى كردند؛ با اينكه شايسته بود با ديدن آن همه نشانه هاى قدرت خدا، از كرده خويش توبه كنند و به بارگاه او روآورند، تا دلهايشان به ياد او نرم شود.
2. عدّه اى نيز بر اين اعتقادند كه ممكن است در آيه شريفه، افزون بر آيات و نشانه هايى كه در ماجراى مورد بحث ارائه شد، بر نشانه هاى ديگرى از قدرت خدا همچون بالابردن طور برفراز سر آنان، شكافته شدن سنگ و جوشش چشمه ها و مسخ گروهى از يهود نيز اشاره شده باشد.
«فهى كالحجارة أو اشدّ قسوةً»
از پيامبر گرامى (ص) نقل كرده اند كه فرمود:
لاتكثرواالكلام بغير ذكراللَّه فانّ كثرةالكلام بغير ذكرالله تقسى القلب ...
در غير ياد خدا زياد سخن نگوييد؛ چرا كه بسيارى چنين گفتارهايى، دل را سخت مىكند؛ و دورترين انسانها از خداوند، سخت دلترين آنان است.
منظور از فرودآمدن سنگها از ترس خدا چيست؟ و اين فرودآمدن به چه نحو صورت مى گيرد؟
در پاسخ به اين پرسش، ديدگاهها متفاوت است:
1. بعضى از دانشمندان مى گويند: اينكه سنگها از فراز كوه درمى غلطند و پايين مى آيند، طبق فرمان او و براثر ترس از اوست. با اين بيان، سنگها فرمانبردار خدايند و از او مى ترسند؛ امّا در دلهاى جماعتى از يهود، ترس از خدا نيست، چرا كه اگر مى بود يا اينكه پيامبر اسلام(ص) را با نويدهاى پيامبران پيشين مى شناختند، دربرابرش سر فرود مى آوردند و حق را مى پذيرفتند. بنابراين، دلهاى آنان از سنگ سختتر است كه دربرابر حق فرود نم ىآيد و نرم نمى شود.
2. و برخى نيز مىگويند: خداى جهان آفرين، قدرت شناخت خويش را به پاره اى از كوهها ارزانى داشت و آنها فرمانبردارانه آفريدگار هستى را اطاعت كردند؛ يك نمونه از آن كوه طور است كه با تجلّى خدا بر آن، متلاشى شد؛ و نمونه ديگر، صخره اى كه به بيان خود پيامبر گرامى (ص)، بر آن حضرت سلام كرد.
روشن است كه اين ديدگاه سست است؛ چرا كه سنگ از موجودات جاندار و صاحب شعور و خرد نيست تا توان شناخت خدا را همانند انسان داشته باشد؛ و اگر به او حيات و شعور ارزانى شود، آنگاه ديگر كوه نخواهد بود. و منظور از اين روايت نيز، درصورت درستى سند و دلالت آن، معرّفى يكى از معجزات پيامبر(ص) است.
آرى؛ فرمانبردارى كوه و صخره از خدا، همان اطاعت تكوينى است، نه تشريعى بسان انسان؛ و شناخت آن نيز همينگونه است.
3. عدّه اى گفته اند: منظور از فرودآمدن سنگ از ترس خدا اين است كه: اگر پيرامون آن سنگها بينديشيم و شگفتيهاى آنها را به ديده تعمّق بنگريم، از راه تفكّر در آنها به آفريدگار هستى مىرسيم و او را مى شناسيم و آنگاه از او حساب مى بريم.
4. پاره اى نيز گفته اند: اين نوعى ضرب المثل است كه گفته مىشود: «سنگ و صخره از خدا مى ترسند؛ امّا انسان غافل نمى ترسد». و نظير اين تعبيرهاى كنايه آميز در قرآن وجود دارد؛ ازجمله آيه شريفه زير كه درمورد ديوار مىفرمايد:
«... فَوَجَدا فيها جِدارَاً يُريدُ اَنْ يَنْقَضَّ...»(کهف/77)
... پس در آنجا ديوارى يافتند كه مى خواست فرو ريزد ...
روشن است كه منظور آيه شريفه اين است كه ديوار به گونه اى بود كه اگر شعور و اراده داشت، مى خواست فرو ريزد؛ امّا مى دانيم كه فاقد آنها بود.
و نيز همانند آيه شريفه زير:
«... وَ اِنْ مِنْ شَىْءٍ اِلّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ...»(اسرء/44)
... و هيچ چيزى نيست، جز اينكه ستايش و تسبيح او مى كند ...
كه منظور از آن اين است كه اگر خداوند به همه پديده ها شعور و اراده ارزانى مى داشت، برخلاف گروهى از انسانها، آنها را فرمانبردار و ستايشگر خدا مى ديدى.
همچنين آيه شريفه زير:
«لَوْاَنْزَلْنا هذَاالْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَةُ خاشِعَاً مُتَصَدِّعَاً مِنْ خَشْيَةِاللَّهِ ...»(حشر/21)
اگر اين قرآن را بر كوهى فرو مى فرستاديم، بى گمان آن را از بيم خدا فروتن و ازهم پاشيده مى ديدى...
در اينجا نيز منظور اين است كه اگر به كوه شعور و خرد و اراده ارزانى مى شد، چنين بود.
5. گروهى ديگر گفته اند: ممكن است واژه «يهبط» در آيه شريفه متعدّى باشد؛ كه با اين بيان، معناى آيه چنين مى شود:
برخى از سنگها، سبب برانگيختن ترس موجودات زنده از خدا مى شوند؛ و انسانها با تفكّر در آفرينش و پيدايش آنها يا شگفتيهايى كه از بعضى سنگها پديدار مىشود، به عظمت آفريدگار هستى پى مى برند و دربرابر او سر بندگى فرود مى آورند. (مجمع البیان)
هندیانی
2014_11_12, 10:57 AM
وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا ۖ وَاللَّـهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٧٢﴾
دوستان عزیز لطف کنید این آیه را ترکیب کنید؟
و إدارأتم را تجزیه؟
هندیانی
2014_11_12, 11:15 AM
فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّـهُ الْمَوْتَىٰ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٧٣﴾
در این آیه ی شریفه
فاء عاطفه هست.
قلنا جمله ی فعلیه نا فاعل و مفعول آن جمله ی إضربوه در محل نصب.
میدونید که برای فعل قال مفعول جمله ای می شود که گقته شده که اصطلاحا مقول القول می گویند.
مقول القول جمله ای است که بعد از فعل قول (مثل قال، صاح، صرخ، حدث، نادی و ...) واقع می شود .
نقش آن مفعول به است برای آن فعل
یا در نقش نایب فاعل است مثل: «قیل یا ارض ابلعی ماءک»، جمله یا ارض ابلعی ماءک مقول القول و در محل رفع نائب فاعل است برای قیل.
دومین جمله ی فعلیه اضربوا هست که فاعل واو و مفعول آن ه میباشد.
ببعض جارو مجرور متعلِق به اضربوا و ه مضاف الیه
کذلک
کاف حرف جر و ذا اسم اشاره در محل جر متعلق به محذوف مفعول مطلق و لام برای اشاره به دور و کاف هم برای خطاب
سومین جمله ی فعلیه یحیی هست که فاعل آن الله لفظ جلاله و موتی هم مفعول آن هست.
واو عاطفه
یُری چهارمین جمله ی فعلیه هست که فاعل آن هو مستتر و مفعول کم و آیات مفعول به دوم آن هست. ه در آیاته نیز مضاف الیه
لعل از حروف مشبهة بالفعل که ناصب اسمند و رافع در خبر.
کم در محل نصب اسم لعل و تعقلون خبر ان
تعقلون پنجمین جمله ی فعلیه ای بود که در این آیه وجود داشت. و واو فاعل آن
و تنها جمله ی اسمیه نیز لعلکم تعقلون
هندیانی
2014_11_12, 11:18 AM
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّـهِ ۗ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٧٤﴾
لطفا حروف و اسم و فعل های این آیه را بنویسید و جملات فعلیه و اسمیه را ترکیب کنید ؟
لاله مرداب
2014_11_13, 08:02 PM
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّـهِ ۗ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٧٤﴾
لطفا حروف و اسم و فعل های این آیه را بنویسید و جملات فعلیه و اسمیه را ترکیب کنید ؟
با سلام...gol......
حروف: ف-ک-او-و-ل-من-ان-عن
اسماء: الله-ثم-قلوب-کم-بعد-ذالک-هی-حجاره-اشد-قسوه-ما-ه-انهار-ها-ماء-خشیه-غافل-
افعال:قست-یتفجر-یشقق-یخرج-یهبط-تعملون
جملات فعلیه شامل:
قست قلوبکم=فعل+قلوب فاعل+مضاف الیه
یتفجرمنه الانهار=فعل مضارع مرفوع+جارو مجرور+فاعل
یشقق=فعل +فاعل هو مستتر
فیخرج منه الماء=حرف+فعل +جارو مجرور+فاعل
یهبط=فعل وفاعل هو مستتر
تعملون=فعل +فاعل واو
جملات اسمیه شامل:
فهی کالحجاره او اشد قسوه= حرف-مبتدا-حرف-خبر-حرف عطف-افعل تفضیل-تمیز
إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ
حروف مشبه بالفعل+خبر مقدم+لما اسم موخر ان+جمله فعلیه حال
إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ
ایضا
إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ
ایضا
مَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ
ما شبیه لیس-اسمش+خبرش
لاله مرداب
2014_11_13, 08:33 PM
وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا ۖ وَاللَّـهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٧٢﴾
دوستان عزیز لطف کنید این آیه را ترکیب کنید؟
و دارأتم را تجزیه؟
و استیناف-اذ ظرف زمان ماضی در موضع نصب. مفعول به برای اذکروا محذوف-قتلتم فعل و فاعل ضمیر بارز تم-نفسا مفعول به-ف حرف-ادارءتم فعل ماضی و فاعل تم-جارو مجرور-و استیناف-الله مبتدا- مخرج خبر و اسم فاعل- ما مفعول اسم فاعل-تم اسم کان و تکتمون خبر کان که شامل فعل و فاعل واو
ادارءتم= (درء) ماضی باب تفاعل صیغه 9- طبق قوانین این باب تا مبدل به دال شده و مشدد و همزه گرفته...1gol....
عزیزانی
2014_11_13, 09:45 PM
besm9
وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا ۖ وَاللَّـهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٧٢﴾
دوستان عزیز لطف کنید این آیه را ترکیب کنید؟
و اِدّارأتم را تجزیه؟
و: استیناف
اذ:مفعول به برای اذکروا در تقدیر
قتلتم:فعل ماضی مبنی بر سکون تم فاعل
نفسا:مفعول به برای قتلتم منصوب
ف:حرف عطف
ادّارءتم:فعل ماضی مبنی بر سکون تم فاعل
فیها :جار ومجرور متعلق به ادارءتم
و :حرف
الله:مبتدا مرفوع
مخرج:خبر الله مرفوع
ما:مفعول مخرج
کنتم:فعل ناقصه تم اسمش محلا منصوب
تکتمون:فعل وفاعل واو ضمیر بارز
کنتم تکتمون صله برای مای موصوله
و اِدّارأتم را تجزیه؟
ادّارءتم:فعل ماضی (د رء) مهموزالام -ثلاثی مزید-باب تفاعل -جمع مذکر مخاطب -معلوم متعدی
تدارء 1..6 ابدال ددارء 1..6 ادغام 1..6 دّرء1..6افزودن همزه 1..6اِدّرء1..6جمع مذ کر مخاطب1..6اِدّارءتم
عزیزانی
2014_11_13, 10:55 PM
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّـهِ ۗ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٧٤﴾
لطفا حروف و اسم و فعل های این آیه را بنویسید و جملات فعلیه و اسمیه را ترکیب کنید ؟
ح/وف: من-ف-ک-ال-او-و-انّ-من-ال- ل- من-و-انّ-من-ل-ف-من -ال و-انّ-ل-من-و- ب-عم-
اسامی:ثم- قلوب-کم-بعد-ذالک- هی-حجاره-ما-ه-نهار-ها-ما-ه-ماء-ها-ما-خشیه-الله-ما-الله-غافل-ما
افعال:قست-یتفجر-یشقق-یخرج-یهبط-تعملون
جملات اسمیه:
هی کالحجاره:
هی مبتدا -کالحجاره:جارو مجرور خبر برای مبتدا
اشدّ قسوه:
اشدّ:مبتدا- قسوه خبر
انّ من الحجاره لما یتفجر الانهار
انّ:مشبهه بالفعل
من الحجاره:جار ومجرور خبر مقدم
ل:حرف تاکید
ما :اسمش
یتفجر :خبرش فعل
الانهار فاعل
انّ منها لما یشقق
انّ:ازحروف مشبهه بالفعل
منها جار ومجرور خبر مقدم
ل :حرف تا کید
ما:اسمش
یشقق:فعل وهومستتر فاعل صله برای مای موصوله
انّ منها لما یهبط من خشیه الله
انّ:حرف مشبهه بالفعل
منها جار و مجرور خبر مقدم
ل:لام تاکید
ما:اسم ان
یهبط:فعل وفاعل هومستتر صله ی مای موصوله
من خشیه جار ومجرور الله مضاف الیه
ما الله بغافل عما تعملون
ما:ما شبیه لیس
الله اسمش مرفوع
بغافل جار ومجرور
عما:جار ومجرور متعلق به تعملون
تعملون:فعل وواو فاعل صله برای مای موصوله
جملات فعلیه:
یخرج منه الانهار:یخرج فعل منه جار ومجرور -الانهار فاعل
قست قلوبکم:قست فعل وهی مستتر فاعل -قلوب مفعول به کم مضاف الیه
یتفجر منه الانهار:یتفجر فعل -منه جار ومجرور متعلق به یتفجر-الانهار فاعل
یشقق:فعل وهو مستتر فاعل
یخرج منه الماء :یخرج فعل -منه جار ومجرور-الماء فاعل
یهبط :فعل وفاعل هو مستتر
تعملون:فعل واوفاعل ضمیر بارز
هندیانی
2014_11_15, 11:19 AM
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّـهِ ۗ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٧٤﴾
حروف: ف-ک-او-و-ل-من-ان-عن
اسماء: الله-ثم-قلوب-کم-بعد-ذالک-هی-حجاره-اشد-قسوه-ما-ه-انهار-ها-ماء-خشیه-غافل-
افعال:قست-یتفجر-یشقق-یخرج-یهبط-تعملون
سلام بر شما
ممنونم بابت پاسخ های زیباتون.
ثم حرف هست نه اسم.
جملات اسمیه شامل:
فهی کالحجاره او اشد قسوه= حرف-مبتدا-حرف-خبر-حرف عطف-افعل تفضیل-تمیز
إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ
حروف مشبه بالفعل+خبر مقدم+لما اسم موخر ان+جمله فعلیه حال
إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ
ایضا
إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ
ایضا
برای جمله ی اسمیه فقط ارکان لازم آن بهتر است ذکر شود.
ما اسم موصول در محل نصب خبر اسم إنَّ مؤخر
و يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ صله ی موصول ما هست.
هندیانی
2014_11_15, 11:28 AM
و استیناف-اذ ظرف زمان ماضی در موضع نصب. مفعول به برای اذکروا محذوف-قتلتم فعل و فاعل ضمیر بارز تم-نفسا مفعول به-ف حرف-ادارءتم فعل ماضی و فاعل تم-جارو مجرور-و استیناف-الله مبتدا- مخرج خبر و اسم فاعل- ما مفعول اسم فاعل-؟ تم اسم کان و تکتمون خبر کان که شامل فعل و فاعل واو
ممنون بابت ترکیب قشنگی که نوشتید
فقط فیها جارو مجرور متعلِّق به چه چیزی است. حتما متعلَّق ها رو در جارو مجرور پیدا کنید.
فیها جارو مجرور متعلِّق به إدارأتم میباشد..
واو استیناف نیست. و اعتراضیه میباشد.
کنتم از افعال ناقصه را ننوشتید.
در ضمن اسم و خبر کنتم را میبایست بنویسید نه کان
-4-11-
هندیانی
2014_11_15, 11:30 AM
وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا ۖ وَاللَّـهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٧٢﴾
دوستان عزیز لطف کنید این آیه را ترکیب کنید؟
و اِدّارأتم را تجزیه؟
و: استیناف
اذ:مفعول به برای اذکروا در تقدیر
قتلتم:فعل ماضی مبنی بر سکون تم فاعل
نفسا:مفعول به برای قتلتم منصوب
ف:حرف عطف
ادّارءتم:فعل ماضی مبنی بر سکون تم فاعل
فیها :جار ومجرور متعلق به ادارءتم
و :حرف
الله:مبتدا مرفوع
مخرج:خبر الله مرفوع
ما:مفعول مخرج
کنتم:فعل ناقصه تم اسمش محلا منصوب
تکتمون:فعل وفاعل واو ضمیر بارز
کنتم تکتمون صله برای مای موصوله
و اِدّارأتم را تجزیه؟
ادّارءتم:فعل ماضی (د رء) مهموزالام -ثلاثی مزید-باب تفاعل -جمع مذکر مخاطب -معلوم متعدی
تدارء 1..6 ابدال ددارء 1..6 ادغام 1..6 دّرء1..6افزودن همزه1..6اِدّرء1..6جمع مذ کر مخاطب1..6اِدّارءتم
سلام مسافر عزیز
ممنونم خیلی عالی نوشتید. و جامع و کامل
qurani9
هندیانی
2014_11_15, 12:14 PM
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّـهِ ۗ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٧٤﴾
لطفا حروف و اسم و فعل های این آیه را بنویسید و جملات فعلیه و اسمیه را ترکیب کنید ؟
ح/وف: من-ف-ک-ال-او-و-انّ-من-ال- ل- من-و-انّ-من-ل-ف-من -ال و-انّ-ل-من-و- ب-عم-
اسامی:ثم- قلوب-کم-بعد-ذالک- هی-حجاره-ما-ه-نهار-ها-ما-ه-ماء-ها-ما-خشیه-الله-ما-الله-غافل-ما
افعال:قست-یتفجر-یشقق-یخرج-یهبط-تعملون
ممنون باز هم کامل و عالی نوشتید.
ثم حرف هست نه اسم.
و در حروف کلمه ی عما بوده عن + ما.
جملات اسمیه:
هی کالحجاره:
هی مبتدا -کالحجاره:جارو مجرور خبر برای مبتدا
اشدّ قسوه:
اشدّ:مبتدا- قسوه خبر
انّ من الحجاره لما یتفجر الانهار
انّ:مشبهه بالفعل
من الحجاره:جار ومجرور خبر مقدم
ل:حرف تاکید
ما :اسمش
یتفجر :خبرش فعل
الانهار فاعل
انّ منها لما یشقق
انّ:ازحروف مشبهه بالفعل
منها جار ومجرور خبر مقدم
ل :حرف تا کید
ما:اسمش
یشقق:فعل وهومستتر فاعل صله برای مای موصوله
انّ منها لما یهبط من خشیه الله
انّ:حرف مشبهه بالفعل
منها جار و مجرور خبر مقدم
ل:لام تاکید
ما:اسم ان
یهبط:فعل وفاعل هومستتر صله ی مای موصوله
من خشیه جار ومجرور الله مضاف الیه
ما الله بغافل عما تعملون
ما:ما شبیه لیس
الله اسمش مرفوع
بغافل جار ومجرور
عما:جار ومجرور متعلق به تعملون
تعملون:فعل وواو فاعل صله برای مای موصوله
جملات فعلیه:
یخرج منه الانهار:یخرج فعل منه جار ومجرور -الانهار فاعل
قست قلوبکم:قست فعل وهی مستتر فاعل -قلوب مفعول به کم مضاف الیه
یتفجر منه الانهار:یتفجر فعل -منه جار ومجرور متعلق به یتفجر-الانهار فاعل
یشقق:فعل وهو مستتر فاعل
یخرج منه الماء :یخرج فعل -منه جار ومجرور-الماء فاعل
یهبط :فعل وفاعل هو مستتر
تعملون:فعل واوفاعل ضمیر بارز
اشدُّ قسوة
اشدُّ خبر برای مبتدای محذوف
و قسوة تمیز هست. گفتیم بعد افعل التفضیل اسم منصوب نقش تمیز رو میگیره. یادتون هست؟؟؟
در لما یتفجر ما اسم مؤخر هست برای إنَّ
بهتره در انتخاب جمله ی اسمیه فقط ارکان اصلی آورده شود.
http://www.shahrequran.ir/images/smilies/m1%20%281%29.png
vBulletin® v4.2.2, Copyright ©2000-2023, Jelsoft Enterprises Ltd.