ملکوت
2014_11_02, 10:32 AM
حدود هفتاد تن از علمای برجسته ی اهل سنت در مکه یا مدینه، علامه امینی را به مجلس خود دعوت می کنند و هدف اصلی آنها محکوم کردن ایشان در مباحث اعتقادی بوده است.
علامه امینی حدیث زیر از پیامبر(ص) را می خواند:
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة ای میتة کفر و نفاق
هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است؛ یعنی در حال کفر و نفاق مرده است.
سپس از آنها اعتراف می گیرد که سند آن صحیح است. بعد، از آنها می پرسد:
آیا فاطمه ی زهرا(س) امام عصر خویش را شناخت یا نه؟ امامِ آن حضرت چه کسی بود؟
علمای اهل سنت سرها را پایین انداختند؛ چون اگر می گفتند: او امام زمان خود را نمی شناخت، به این معنا بود که او در مرگ جاهلیت از دنیا رفته که چنین چیزی در مورد او قابل تصور نیست. اگر می گفتند: می شناخت، مسلماً ابوبکری که تا پایان حیات آن حضرت، مورد غضبش بود، نمی توانست امام او باشد.
در نتیجه علمای حاضر یکی یکی مجلس را ترک کردند!
علامه امینی حدیث زیر از پیامبر(ص) را می خواند:
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة ای میتة کفر و نفاق
هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است؛ یعنی در حال کفر و نفاق مرده است.
سپس از آنها اعتراف می گیرد که سند آن صحیح است. بعد، از آنها می پرسد:
آیا فاطمه ی زهرا(س) امام عصر خویش را شناخت یا نه؟ امامِ آن حضرت چه کسی بود؟
علمای اهل سنت سرها را پایین انداختند؛ چون اگر می گفتند: او امام زمان خود را نمی شناخت، به این معنا بود که او در مرگ جاهلیت از دنیا رفته که چنین چیزی در مورد او قابل تصور نیست. اگر می گفتند: می شناخت، مسلماً ابوبکری که تا پایان حیات آن حضرت، مورد غضبش بود، نمی توانست امام او باشد.
در نتیجه علمای حاضر یکی یکی مجلس را ترک کردند!