PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درس 32 از کتاب نحو روان با حدیث و قرآن( افعال مقاربه)



هندیانی
2014_10_30, 04:07 PM
besm8



در این درس می خوانید:




2- افعال مقاربه (http://www.shahrequran.ir/thread3192.html#post20664)
شرايط خبر (http://www.shahrequran.ir/thread3192.html#post20666) (http://www.shahrequran.ir/thread3192.html#post20666)
تامّه و ناقصه (http://www.shahrequran.ir/thread3192.html#post20669)
جامد و مشتق (http://www.shahrequran.ir/thread3192.html#post20670)
دو تذكر (http://www.shahrequran.ir/thread3192.html#post20671)
سئوال و تمرين (http://www.shahrequran.ir/thread3192.html#post20675)

هندیانی
2014_10_30, 04:14 PM
افعال مقاربه

ناسخ دوم، افعال مقاربه است كه هم چون افعال ناقصه مبتدا را به عنوان اسم، مرفوع و خبر را به عنوان خبر، منصوب مى‏ نمايد.

افعال مقاربه سه گروه است:

اول: «كادَ، كَرَبَ‏(17)، اَوْشَكَ» به معناى قُرب خبر به اسم.
دوم: «عَسى‏، حَرى‏، اِخْلَوْلَقَ» به معناى توقع متكلّم به ثبوت خبر براى اسم.
سوم: «اَنْشَأَ، طَفِقَ‏(18)، جَعَلَ، عَلَقَ، اَخَذَ» به معناى شروع اسم در خبر.

به اين افعال، مقاربه گفته ‏اند به خاطر آن كه گروه اول دلالت بر قُرب خبر به اسم دارد.(19) و دو گروه ديگر از باب تسميه كل به اسم جزء(20) است.

«كادَ، كَرَبَ، اَوْشكَ»
اين فعل‏ها نزديك بودنِ خبر را به اسم مى ‏فهمانند مثل «وَكادَ الْفارِسُ يَسْقُطُ» يعنى سقوط، به اسب سوار نزديك شده و مثل «يَكادُ زَيْتُها يُضيئُ»(21). «زَيْتُها» اسم «يَكادُ» و «يُضيئُ» خبرش مى‏ باشد.

«عَسى‏، حَرى‏، اِخْلَوْلَقَ»
اين افعال اگر از غير خداوند صادر شود به معناى توقّع است. توقّع اگر در امرِ محبوب‏(22) باشد به آن ترجّى‏(23) و اگر در امرِ مكروه‏(24) باشد به آن اِشفاق‏(25) مى‏ گويند. بعضى كه «عَسى‏» را فقط به معناى ترجّى دانسته ‏اند، صحيح نيست.(26)

منظور از توقّع، توقّع داشتن متكلّم است ثبوتِ خبر را براى اسم، مثل «عَسَى‏ اللَّهُ اَنْ يَشْفِىَ الْمَريضَ» كه متكلّم از خداوند انتظار شفاى بيمار را دارد.

ترجّى مثل «عَسى‏ رَبُّكُمْ اَنْ يَرْحَمَكُمْ»(27) كه رحمت پروردگار مورد اميد و انتظار گوينده است. «رَبُّكُمْ» اسمِ عَسى و «اَنْ يَرْحَمَكُمْ» خبرش. بيش‏ترين استعمالِ «عَسى‏» در معناى ترجّى است.

اشفاق مثل «فَهَلْ عَسَيْتُمْ اِنْ تَوَلَّيْتُمْ اَنْ تُفْسِدُوا فِى الْاَرْضِ»(28) كه تباهى در زمين مورد نفرت و اكراهِ متكلّم است. لفظِ «تُمْ» اسمِ عَسى و «اَنْ تُفْسِدُوا» خبرش مى ‏باشد.

سه فعل مذكور اگر از كلام خداوند باشد(29) معناى وجوب دارد(30) نه توقّع، مثل «عَسى‏ اَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ»(31) و «عَسى‏ اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»(32)، زيرا براى خداوند ترجّى و اشفاق نيست.

معناى توقّع يا وجوب براى تامّه و ناقصه‏(33) اين افعال بدون تفاوت وجود دارد.

«اَنْشَأَ، طَفِقَ، جَعَلَ، عَلَقَ، اَخَذَ»
اين فعل‏ها شروع اسم را در خبر مى‏ فهمانند مثل «اَنْشَأَ زَيْدٌ يَخْرُجُ»(34) و مثل «وَطَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ»(35) كه الفِ تثنيه اسمِ «عَسى‏»، «يَخْصِفانِ» خبرش مى‏ باشد.




17. «كَرَبَ» به فتح «راء» و كسر آن صحيح است و اول فصيح‏تر است.
18. به فتح «فاء» و كسر آن صحيح است «طَبِقَ» نيز جايز است.
19. كلمه «مقاربه» معناى مفاعله ندارد بلكه به معناى ثلاثى مجرّد (قَرُبَ) است.
20. يعنى ناميدن كلّ اين افعال را به نام برخى از آن‏ها چنان كه به كلام، «كلمه» مى‏ گويند.
21. نور (24) آيه 35: نزديك است روغنش روشنايى دهد.
22. مورد علاقه متكلّم.
23. اميد و انتظار.
24. مورد نفرت متكلّم.
25. اشفاق يعنى ترس، دورى و اعراض.
26. زيرا در بعضى از مثال‏ها به معناى اشفاق است.
27. اسراء (17) آيه 8: اميد است پروردگارتان به شما ترحّم كند.
28. محمد(ص) (47) آيه 22: اى اهل نفاق آيا انتظار مى ‏رود فساد نمودنتان در زمين اگر به حكومت برسيد؟
29. يعنى نه به صورت اِخبار و نقل بلكه به صورت انشاء و جعل.
30. وجوب يعنى قطعى الوقوع.
31. بقره (2) آيه 216: حتماً دوست داشتن شما چيزى (فرار از جهاد) را در حالى است كه آن چيز برايتان بد است.
32. همان، آيه 216: حتماً كراهت داشتن شما چيزى (جهاد) را در حالى است كه آن چيز برايتان بهتر است.
33. افعال مقاربه هم چون افعال ناقصه اسم و خبر دارند توضيح آن بعد از اين ذكر مى ‏شود.
34. زيد شروع كرده كه خارج شود.
35. اعراف (7) آيه‏22: و شروع كردند (آدم وحوّا(ع)) كه مى ‏پوشانيدند بر خودشان از برگ درخت بهشت.

هندیانی
2014_10_30, 04:17 PM
شرايط خبر

خبر افعال مقاربه بايد با شرايط ذيل باشد:

1- مضارع
2- داراى ضميرى كه به اسمش برگردد
3- خبرِ «حَرى‏» و «اِخْلَوْلَقَ» به طور لزوم با «اَنْ» و خبرِ «عَسى‏» و «اَوْشَكَ» به طور غالب با «اَنْ» و در خبرِ افعالِ شروع، تركِ «اَنْ» لازم و در خبرِ «كادَ» و «كَرَبَ» ترك «اَنْ» غالب مى ‏باشد،

مثل «فَعَسى‏ اُولئِكَ اَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدينَ»(36) كه «يَكُونُوا» خبرِ «عَسى‏» است و با «اَنْ» آمده.

و مانند «يَكادُ سَنابَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْاَبْصارِ»(37) كه «يَذْهَبُ» بدون «اَنْ»، خبرِ «يَكادُ» مى‏ باشد.




36. توبه (9) آيه 18: پس حتماً اى رسول، آن‏ها از هدايت شده‏گان مى‏ باشند.
37. نور (24) آيه 43: نزديك است كه روشنايى برق آن (آسمان) چشم‏ها را ببرد (از كار بيندازد).

هندیانی
2014_10_30, 04:27 PM
تامّه و ناقصه

هرگاه فعل‏هاى «عَسى‏، اَوْشَكَ و اِخْلَوْلَقَ» به فعل مضارعى كه با «اَنْ» مصدريّه است اسناد داده شوند، تامّه مى‏باشند و به خبر نياز ندارند،

مثل «عَسى‏ اَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»(38)، كه «اَنْ يَبْعَثَكَ» به تأويل مصدر، فاعلِ عَسى‏(39)، كاف، مفعول اول «مَقاماً» مفعول دوم، «مَحْمُوداً» صفتِ «مَقاماً»، «رَبُّكَ» مضاف و مضاف اليه، فاعلِ «اَنْ يَبْعَثَكَ» مى ‏شود.

و مثل «اِنْ لَمْ تَكُنْ حَليماً فَتَحَلَّمْ فَاِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بَقَوْمٍ اِلّا اَوْشَكَ اَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ»(40) كه «اَنْ يَكُونَ» به تأويل مصدر رفته و فاعلِ «اَوْشَكَ» شده است.




38. اسراء (17) آيه 79: حتمى است برانگيختن پروردگارت تو را به مقام پسنديده (مقام شفاعت).
39. اگر بگويند «عَسى» ناقصه، «رَبُّكَ» اسمش «اَنْ يَبْعَثَكَ» خبرش و خبر بر اسم مقدم شده است، جواب اين است كه اين تركيب صحيح نيست، زيرا لازم مى‏آيد بين «يَبْعَثَكَ» كه صله «اَنْ» شده با معمولش (مَقاماً) به اجنبى (رَبُّكَ) فاصله شود و اين فاصله جايز نيست.
40. نهج ‏البلاغه، حكمت 198، ص 1170: اگر بردبار نيستى پس خود را به بردبارى وادار، زيرا كسى خود را به قومى شبيه نكرده مگر آنكه بودنِ او از آن قوم، نزديك شده است. فعل‏هاى «قَلَّ» و «قَلَّما» اگر قبل از «اِلّا» بيايند هم چون «اَبى‏» معنى نفى دارند.ر.ك: محمدبن الحسن رضى الدين استرآبادى، شرح الرضى على الكافيه، ج‏2، ص‏93.

هندیانی
2014_10_30, 04:29 PM
جامد و مشتق

افعال مقاربه جامدند، زيرا فقط فعل ماضى دارند،
مگر فعل‏هاى «كادَ، اَوْشَكَ، طَفِقَ وجَعَلَ» كه از عرب مضارع آن‏ها «يَكادُ، يُوشَكُ، يَطْفَقُ‏(41)، يَجْعَلُ» شنيده شده،

مثل «لايَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَديثاً»(42) واو جمع، اسمِ «يَكادُونَ» و «يَفْقَهُونَ» خبرش

و مانند «اِذْ اَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَريها»(43) ضمير مستتر در «لَمْ يَكَدْ» اسمش، «يَريها» خبرش.

و مثل «اِنَّهُ يُوشَكُ اَنْ يَقِفَكَ واقِفٌ»(44). «يُوشَكُ» تامّه، «اَنْ يَقَفِكَ» به تأويل مصدرِ (وُقُوفُكَ) رفته و فاعل «يُوشَكُ» است. لفظ «واقِفٌ» فاعلِ «اَنْ يَقِفَكَ» مى‏باشد.




41. «يَطْفَقُ» از دو باب شنيده شده يكى به فتح عين الفعل مثل «يَعْلَمُ» و ديگرى به كسر آن مثل «يَضْرِبُ».
42. نساء (4) آيه 78: نزديك نيست كه (منافقان) سخنى را بفهمند.
43. نور (24) آيه 40: هنگامى كه دستش را (در تاريكى ‏ها) بيرون آورد، نزديك نبود آن دست را ببيند (نتوانست ببيند).
44. نهج ‏البلاغه، نامه 10، ص‏841: همانا نزديك مى ‏باشد متوقّف كردن متوقف كننده تو را.

هندیانی
2014_10_30, 04:31 PM
دو تذكر


1- بعضى از افعالِ مقاربه با غيرمقاربه اشتراك لفظى دارند، مثل «اَنْشَأَ، جَعَلَ، اَخَذَ» براى تشخيصِ مقاربه دو معيار است:

الف: بعد از افعال مقاربه اسمِ مرفوع و سپس فعل مضارع مى ‏آيد، مثل «اَنْشَأَ السّائِقُ يَحْدُو»(45). ولى افعال ديگر چنين نيستند، مثل «هُوَ الَّذى‏ اَنْشَأَ جَنّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشاتٍ»(46).

ب: افعال مقاربه جامدند و غير آن‏ها مشتق مى‏ باشند. پس «عَلَقَ» و «اَخَذَ» ممكن است از افعال مقاربه باشند به خلاف «يَأْخُذُ» و «يَعْلُقُ» كه از آن‏ها نيستند.

2- گاهى خبر افعال مقاربه حذف مى ‏شود، مثل «فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ»(47) كه در اصل «فَطَفِقَ يَمْسَحُ مَسْحاً بِالسُّوقِ» بوده. اسمِ «طَفِقَ» در آن مستتر، «يَمْسَحُ» خبرش مى ‏باشد.




45. ساربان شروع به خواندن حُدى نمود. (حُدى آوازى است كه ساربان براى خسته نشدن شتران مى ‏خواند).
46. انعام (6) آيه 141: او است آن چنان كسى كه باغ‏هايى با داربست و بدون داربست پديد آورد.
47. ص (38) آيه 33: پس (حضرت سليمان«ع») شروع نمود كه مسح مى‏ كرد (با شمشير قطع مى‏ كرد) نوعى مسح كردن، ساق (دست و پاى اسب‏ها) را.

هندیانی
2014_10_30, 05:11 PM
1 - عمل افعال مقاربه چيست؟
2 - افعال مقاربه را چرا مقاربه ناميدند؟
3 - افعال مقاربه چند گروه است؟ آن‏ها را نام ببريد.
4 - شرايط خبرِ افعال مقاربه چيست؟
5 - ذكر «اَنْ» مصدريّه در خبرِ كدام فعل، لازم است؟
6- افعال مقاربه، مشتق يا جامدند؟

7- كلماتى كه داخل دو هلال آمده آيا مقاربه يا غيرمقاربه ونيز ناقصه يا تامّه ‏اند؟

الف: «حَتّى‏ اِذا (اِخْلَوْلَقَ) الْاَجَلُ ... لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اللَّهِ بِالصَّبْرِ»(51).
ب: «فَاِنَّ النّاسَ (يُوشَكُ) اَنْ يَنْقَطِعَ بِهِمُ الْاَمَلُ»(52).
ج: «وَما (كادُوا) يَفْعَلُونَ»(53).
د: «قُلْ (عَسى‏) اَنْ يَهْدِيَنِ رَبّى‏»(54).
ه: «(فَعَسى‏) رَبّى‏ اَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً»(55).
و: «وَ (يُنْشِى‏ءُ) السَّحابَ الثِّقالَ»(56).
ز: «ثُمَّ (جَعَلَ) مِنْها زَوْجَها»(57).
ح: «وَلَقَدْ (اَخَذَ) اللَّهُ ميثاقَ بَنى ‏اِسْرائيلَ»(58).
ط: «اَلرَّحيلُ (وَشيكٌ)»(59).



51. نهج ‏البلاغه، خطبه 150، ص‏451: زمانى كه مهلت از دست رفت... صبر و شكيبايى را بر پروردگار منّت ننهادند.
52. همان، خطبه 182، ص 593: پس همانا مردم نزديك مى ‏باشد منقطع شدن آرزويشان با آن‏ها. يعنى با مردنشان آرزويشان قطع مى‏ شود.
53. بقره (2) آيه 71: و نزديك نبودند كه انجام دهند.
54. كهف (18) آيه 24: بگو اميد است، پروردگارم، مرا هدايت كند.
55. همان، آيه 40: پس اميد است پروردگارم، مرا بهتر عطا كند.
56. رعد (13) آيه 12: و ابرهاى سنگين را پديد مى ‏آورد.

عزیزانی
2014_11_02, 11:52 AM
besm8



..ya hossian...

quran--- سئوال و تمرين

1 - عمل افعال مقاربه چيست؟

هم چون افعال ناقصه مبتدا رابه عنوان اسم خود مرفوع وخبر را به عنوان خبر خود منصوب می نماید

2 - افعال مقاربه را چرا مقاربه ناميدند؟

چون دلالت بر قرب خبر به اسم دارد .(گروه اول)
از باب تسمیه کل از به اسم جز است.(ذو گروه ذوم)

3 - افعال مقاربه چند گروه است؟ آن‏ها را نام ببريد.


افعال مقاربه سه گروه است:

اول: «كادَ، كَرَبَ‏ اَوْشَكَ» به معناى قُرب خبر به اسم.
دوم: «عَسى‏، حَرى‏، اِخْلَوْلَقَ» به معناى توقع متكلّم به ثبوت خبر براى اسم.
سوم: «اَنْشَأَ، طَفِقَ‏ جَعَلَ، عَلَقَ، اَخَذَ» به معناى شروع اسم در خبر.

4- شرايط خبرِ افعال مقاربه چيست؟

1-مضارع
2-ذارای ضمیری که به اسمش برگردد
3-خبر(حری) و(اخلولق)به طور لزوم (ان) وخبر عسی واوشک به طور غالب با (ان)
ودر خبر افعال شروع ترک ان لازم
ودر خبر کاد وکرب ترک ان غالب می باشد

5 - ذكر «اَنْ» مصدريّه در خبرِ كدام فعل، لازم است؟
خبر حری واخلولق

6- افعال مقاربه، مشتق يا جامدند؟
جامدند .زیرا فقط ماضی دارد
مگر فعل های کاد اوشک طفق و جعل که از عرب مضارع انها شنیده شذه

7- كلماتى كه داخل دو هلال آمده آيا مقاربه يا غيرمقاربه ونيز ناقصه يا تامّه ‏اند؟

الف: «حَتّى‏ اِذا (اِخْلَوْلَقَ) الْاَجَلُ ... لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اللَّهِ بِالصَّبْرِ»(51).
مقاربه -ناقصه
ب: «فَاِنَّ النّاسَ (يُوشَكُ) اَنْ يَنْقَطِعَ بِهِمُ الْاَمَلُ»(52).
مقاربه-تامه
ج: «وَما (كادُوا) يَفْعَلُونَ»(53).
مقاربه -ناقصه
د: «قُلْ (عَسى‏) اَنْ يَهْدِيَنِ رَبّى‏»(54).
مقاربه-تامه
ه: «(فَعَسى‏) رَبّى‏ اَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً»(55).
مقاربه تامه
و: «وَ (يُنْشِى‏ءُ) السَّحابَ الثِّقالَ»(56).
مقاربه -ناقص
ز: «ثُمَّ (جَعَلَ) مِنْها زَوْجَها»(57).
مقاربه-ناقصه
ح: «وَلَقَدْ (اَخَذَ) اللَّهُ ميثاقَ بَنى ‏اِسْرائيلَ»(58).
مقاربه-ناقصه
ط: «اَلرَّحيلُ (وَشيكٌ)»(59).
مقاربه ناقصه


السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین علیه السلام




...2gol....

لاله مرداب
2014_11_16, 09:33 AM
besm15

با سلام و خسته نباشید.



1 - عمل افعال مقاربه چيست؟
مبتدا را به عنوان اسم، مرفوع و خبر را به عنوان خبر، منصوب مى‏ نمايد.
2 - افعال مقاربه را چرا مقاربه ناميدند؟
خاطر آن كه گروه اول دلالت بر قُرب خبر به اسم دارد.(19) و دو گروه ديگر( از باب تسميه كل به اسم جزء(20) است.)؟؟؟؟؟reading
3 - افعال مقاربه چند گروه است؟ آن‏ها را نام ببريد.
4
افعال مقاربه سه گروه است:

اول: «كادَ، كَرَبَ‏(17)، اَوْشَكَ» به معناى قُرب خبر به اسم.
دوم: «عَسى‏، حَرى‏، اِخْلَوْلَقَ» به معناى توقع متكلّم به ثبوت خبر براى اسم.
سوم: «اَنْشَأَ، طَفِقَ‏(18)، جَعَلَ، عَلَقَ، اَخَذَ» به معناى شروع اسم در خبر.

4- شرايط خبرِ افعال مقاربه چيست؟

1- مضارع
2- داراى ضميرى كه به اسمش برگردد
3- خبرِ «حَرى‏» و «اِخْلَوْلَقَ» به طور لزوم با «اَنْ» و خبرِ «عَسى‏» و «اَوْشَكَ» به طور غالب با «اَنْ» و در خبرِ افعالِ شروع، تركِ «اَنْ» لازم و در خبرِ «كادَ» و «كَرَبَ» ترك «اَنْ» غالب مى ‏باشد،

5 - ذكر «اَنْ» مصدريّه در خبرِ كدام فعل، لازم است؟حری-اخلولق

6- افعال مقاربه، مشتق يا جامدند؟

افعال مقاربه جامدند، زيرا فقط فعل ماضى دارند،
مگر فعل‏هاى «كادَ، اَوْشَكَ، طَفِقَ وجَعَلَ» كه از عرب مضارع آن‏ها «يَكادُ، يُوشَكُ، يَطْفَقُ‏(41)، يَجْعَلُ» شنيده شده،

7- كلماتى كه داخل دو هلال آمده آيا مقاربه يا غيرمقاربه ونيز ناقصه يا تامّه ‏اند؟

الف: «حَتّى‏ اِذا (اِخْلَوْلَقَ) الْاَجَلُ ... لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اللَّهِ بِالصَّبْرِ»(51).مقاربه-تامه
ب: «فَاِنَّ النّاسَ (يُوشَكُ) اَنْ يَنْقَطِعَ بِهِمُ الْاَمَلُ»(52).مقاربه تامه
ج: «وَما (كادُوا) يَفْعَلُونَ»(53).مقاربه ناقص
د: «قُلْ (عَسى‏) اَنْ يَهْدِيَنِ رَبّى‏»(54).مقاربه-تامه
ه: «(فَعَسى‏) رَبّى‏ اَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً»(55).مقاربه -تامه
و: «وَ (يُنْشِى‏ءُ) السَّحابَ الثِّقالَ»(56).غیر مقاربه تام
ز: «ثُمَّ (جَعَلَ) مِنْها زَوْجَها»(57).غیرمقاربه تام
ح: «وَلَقَدْ (اَخَذَ) اللَّهُ ميثاقَ بَنى ‏اِسْرائيلَ»(58).غیر مقاربه تامه
ط: «اَلرَّحيلُ (وَشيكٌ)»(59).غیر مقاربه-تامه؟؟؟؟؟


-4-11-RoseRoseRose

هندیانی
2014_11_19, 09:43 AM
سلام مسافر عزیز و لاله ی مرداب مهربان
ممنونم بابت پاسخ ها.
می تونید علت تام و ناقص بودن افعال رو ذکر کنید.

-4-11-

عزیزانی
2014_11_20, 10:42 PM
besm8



تامّه و ناقصه

هرگاه فعل‏هاى «عَسى‏، اَوْشَكَ و اِخْلَوْلَقَ» به فعل مضارعى كه با «اَنْ» مصدريّه است اسناد داده شوند، تامّه مى‏باشند و به خبر نياز ندارند،

لاله مرداب
2014_11_23, 08:01 PM
با سلام

افعال ناقصه نیاز به خبر دارند تا معنای آنها کامل شود. و فاعل نمی گیرند.چون مفهوم انجام کار ندارند.کان الله حکیما.کان الله معنی کاملی ندارد. ولی فعل تامه با فاعل کامل می شود.جاء زیدٌُ...3gol....

هندیانی
2014_11_27, 06:29 PM
سلام بر شما دو عزیز مهربان

پس با توجه به تعاریفی که از افعال تام و ناقص داشتید فعل های تام و ناقص رو انتخاب کردید.

کاش هر کدوم از شما روی فعل ها کار میکردید و علت تام بودن یا ناقص بودنش رو توضیح می دادید.