PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وهابی کیست؟ وهابیت چیست ؟



ملکوت
2014_10_18, 09:18 PM
وهابی کیست؟ وهابیت چیست ؟
دراین تاپیک با توجه به مسلک برخی افرادبه وهابیت و توهین آنها به اهل بیت در نقاب مذهب.... برآنیم تا به پاسخ دو سوال فوق بپردازیم.یعنی ابتدا ببینیم
1- وهابی کیست و ا زکجا نشئت گرفته وازطرف چه کسی وبا چه هدفی ساخته شده؟
2- وهابیت چیست ؟ آیا مذهب است ؟ آیا از اهل سنت اند ؟ آیا اهل سنت از آنان بیزارند ؟ آیا ....

مطالبی که درصدد بررسی ان هستیم عبارتند از جمله:
1- ابن تیمیه کیست؟
2- وهابی کیست ؟
3- وهابیت چیست ؟
4- نظر علمای اهل سنت درباره و هابیت
5- عقائد وهابیت چیست؟
,…
1- وهابی کیست؟
وهابی کسیاست که خود را پیرو ابن تیمیه می داند.
دراینجا قبل ازبررسی فرقه وهابیت مناسب است بدانیم . ابن تیمیه که بود وچه فکری داشت؟

ملکوت
2014_10_18, 09:20 PM
ابن تیمیه کیست؟
نام:احمدتقي الدين ابوالعباس بن عبدالحليم بن عبدالسلام بن عبدالله بن ابي القاسم الخضربن محمدبن الخضربن علي بن عبدالله بنتيميهالحراني الدمشقی الحنبلی


لقب: ابن تيميه؛ در مورد لقبش دو قول است:
الف: ملقب شد به اين اسم زيرا مادرجدش (تيميه) نام داشت. از اسامي نزديک تبوک
ب: (أن جده الخامس محمد بن الخضرحج علی درب تیماء، فرأی هناک طفله، فلمارجع؛ وجد امراته قد ولدت له بنتا، فقال: یا تیمیه- نسبه الی تیماء،بالدهب القرب منتبوک(1)

کنیه: ابی العباس

تولد: در روز دوشنبه؛ 12ربيع الاول سال 661 هجري قمري در حران (یکی ا زشهرهای شام قدیم و ترکیه ا مروز است) متولد شد. پدر ابن تیمیه 9 فرزندداشت، که همه آنان پسر بودند. که ابن تیمیه بعد از برادرش بدر الدینابوالقاسم(717 متوفی) دومین فرزند خانواده بود.ابن تیمیه فردی تندخو در بحث و گفتگوبود.

محل و زمان وفاتش: زندان دمشق؛ شب 22ذيالعقده در سال728 هجري قمري لازم به ذکر می باشد که او هیچگاه ازدواج نکرد.

اوچون عقاید وآرایی بر خلاف معتقدات عموم فرقه های اسلامی اظهار می داشت،پیوسته با مخالفت علمای دیگر مواجه بود به عقیده محققین.
همین عقاید ابن تیمیه است که بعدا اساس معتقدات وهابیان را تشکیل داد. وقتی ابن تیمیه عقاید خودرا آشکار ساخت و در این زمینه کتابهایی را منتشر نمود؛ از طرف علمای اسلام و در رأس آنان علمای اهل سنت، برایجلوگیری از انتشار موردفشارقرار گرفت.

ملکوت
2014_10_18, 09:22 PM
افکار ابن تيميه
ابن تيميه نه تنها با نوشته‌ها وفعاليتهايش دردي را از جامعه اسلامي دوانکرد، بلکه با مطرح کردن يک سري افکار خلاف عقايد عامه مسلمين وخلاف عواطف ديني و احساسات مذهبيمسلمانان اختلافات و جناياتي را پايه ريزي کردکه تا امروز جهان اسلام را به تلاشي و تفرقه وناهنجاري دچار کرده است؛چون نظرات او مخالف عقائد مسلمانان بود؛ لذا علماء معاصرش درصددجلوگيرياز افکار انحرافي اوبرآمدند، و بر عليه او اعلام جنگ کرده حکم به فسق وانحرافش کردنداين اعلام مخالفت به طور کلي در دو جبهه انجام شد:

1- تأليف کتب و نوشتن ردّبرافکار و عقائدوي
2- صدور حکم و فتوا بر عليه وي،

که از جمله مي‌توان قاضي القضاة مصر «بدرالدين جماعه» را نام برد،ايشان درباره ابن تيميه و افکار او اين چنين نوشته است: (زيارت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله يک سنت مستحب است وعلماءبر آن اتفاق نظر دارند، وهر کس آن را حرام بداند لازم است علماء او را ازاين طرز تفکر بر حذر دارند، تا دست بردارد. و اگرقبول نکرد بايد حبس شودو رسواي خاص و عام شود.) حال تصور کنيد شخصي که اين ارزش افکارش است،خود سردمدار مکتبي شود؛ مکتبي که مي‌خواهد در آينده بر حرمين و ام القراي اسلام حاکم شود، آنوقت چه مشکلاتي براي جهان اسلام ايجاد خواهد کرد!

ملکوت
2014_10_18, 09:24 PM
رئوس عقائدابن تيميه

1- بايد خدا را با صفات خبريه و به همان معاني لغوي اش و بدون تصرف توصيف کرد، مانند استواء بر عرش، و اينکه داراي دست است؛ و داراي صعود ونزولاست.
2- بار سفربستن جهت زيارت پيامبر و تعظيم آن حضرت حرام است، و اين بدان جهت است که منجربه شرک مي‌شود.!!
3- توسل به اولياء و صالحين حرام است.
4- استغاثه به اولياء خدا و خواندن آنها حرام است.
5- بنا بر قبرهاوتعمير آنها حرام است.
6- بيشتر از آن فضائلي که در صحاح و سنن در حق علي و آل علي آمده صحيح نيست.


با توجه به مسائلي که اومطرح کرده است، انسان به اين نتيجه مي‌رسدکه ابن تيميه درصدد محو تمام ارتباطات معنوي بين يک مسلمان و اولياءخدابوده است، خصوصاً ارتباط يک مسلمان با پيامبر اسلام صلّي اللّه عليه آله واهل بيت گرامي اش، و اين همان چيزي است که دشمناناز صدر اسلام و خصوصاًبعد ازرحلت رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله در پي آن بوده اند.

ابن تیمیهمی گوید: کسانی که به دین اسلام پایبند نیستند دو دسته اند: یاکافرند یا منافق و مردم پس از هجرت پیامبر(ص) تا کنون سه طبقه هستند: «مومن و کافر و منافق» سپس او خون غیر مومن (کافرومنافق) را حلال شمرده وحتی دراین راه دسته دیگری از مسلمانان مانند شیعه دوازده امامی که ازشیوه او پیروی نمی کنند؛ را نیز در زمره منافقان وکافران قرار می دهد.
ابن تیمیه از نظر شرعی قتل و سلب واغتصاب و مصادره اموال و آزار و کودکان و.... فرقه هایی مانند شیعه که از او پیروی نمی کنند را حلال اعلام کرده است.

پینوشت:
1-شرح العقیده الاصفهانیه ص5- مکتبه الرشد

ملکوت
2014_10_18, 09:35 PM
نگاهي كوتاه به تاريخچه وهابيت
محمد بن عبد الوهاب التمیمی (۱۰۸۲-۱۱۷۰)هجری خورشیدی،( ۱۱۱۵-۱۲۰۶ هجری قمری، ) ) ۱۷۰۳-۱۷۹۱ میلادی ) بنیانگذار دیدگاه جدیدی در مذهب سنی حنبلی است که بعدها به نام وهابیت در میان مسلمانان و علمای سنی عربستان سعودی ریشه گرفت.

محمدبن عبدالوهاب در سال ۱۱۱۵قمری در شهرعُیَینه از توابع نجد دیده به جهان گشود. پدر وی، عبدالوهاب از قضات آن شهر به شمارمی‌رفت. محمد، فقه حنبلی را در زادگاه خود آموخت. سپس برای تکمیل معلومات رهسپارمدینهٔ منوره شد و در آنجا به تحصیل حدیث و فقه پرداخت.

در دوران تحصیل در مدینه، گهگاه مطالبی بر زبانش جاری می‌شد که ازعقایدی خاص حکایت داشت، چندان که اساتید وی نسبت به آینده‌اش نگران شده و می‌گفتند: اگر این فرد به تبلیغ بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد. (۱)
چندی بعد، محمدبن عبدالوهاب مدینه را به سوی نقاط دیگر ترک کرد و چهارسال در بصره و پنج سال در بغداد و یکسال در کردستان و دو سال در همدان اقامت گزید. اندک زمانی نیز رحل اقامت در اصفهان و قم افکند و آنگاه از طریق بصره آهنگ احساءکرد و از آنجا به «حُرَیمله» اقامتگاه پدرش رفت.

تا زمانی که پدرش در قید حیات بود وی کمتر سخن می‌گفت. تنها گاه میان او و پدرش نزاعی در می‌گرفت. ولی پس از درگذشت پدر به سال۱۱۵۳ق، پرده از روی عقاید خود برداشت. (۲)
تبلیغات محمد بن عبدالوهاب در شهر حریمله افکار عمومی را برآشفت، به گونه‌ای که ناچار شدآنجا را به عزم اقامت در عیینه (زادگاهش) ترک کند. در عیینه با حاکم وقت، عثمان بن معمر، تماس گرفت و دعوت جدید خود را با او در میان نهاد و قرار شد که او باپشتیبانی حاکم، آیین خود را تبلیغ کند. ولی طولی نکشید فرمانروای احساء که مقامی برتر از حاکم عیینه داشت عمل عثمان را ناروا شمرد و دستور داد هرچه زودتر محمد بن عبدالوهاب را از شهر عیینه بیرون کند.
بنابراین وی ناچار شد نقطهٔ سومی را به نام درعیه برای اقامت برگزیند که محمد بن سعود (جد آلسعود) بر آن حکومت می‌کرد. او دعوت خود را با حاکم درعیه در میان نهاد و هردو پیمان بستند که رشتهٔ دعوت از آنِ محمد بن عبدالوهاب و زمام حکومت در دست محمد بن سعودباشد. برای استحکام این روابط، ازدواجی نیز بین دو خانواده صورت گرفت.

ملکوت
2014_10_18, 10:29 PM
محمد بن عبدالوهاب تبلیغ خود را در پرتو قدرت حاکم آغاز کرد.

به زودی هجوم به قبایل اطراف و شهرهای نزدیک شروع شد و سیل غنایم از اطراف و اکناف به شهر درعیه که شهر فقیر و بدبختی بود، سرازیر گشت. این غنایم چیزی جز اموال مسلمانان منطقهٔ نجد نبود که با متهم شدن به شرک و بت‌پرستی،اموال و ثروتشان بر سپاه محمد بن عبدالوهاب حلال شده بود تا آنجا که آلوسی که خودتمایلات وهابی‌گری دارد، از مورخی به نام ابن بُشر نجدی چنین نقل می‌کند:من در آغازکار، شاهد فقر و تنگدستی مردم درعیه بودم ولی بعداً این شهر در زمان سعود (نوهٔمحمد بن سعود) به صورت شهری ثروتمند درآمد، تا آنجا که سلاحهای مردم آن، با زر وسیم زینت یافته بود. بر اسبان اصیل و نجیب سوار می‌شدند و جامه‌های فاخر در برمی‌کردند و از تمام لوازم ثروت بهره‌مند بودند، به حدی که زبان از شرح آن قاصراست.(۳)

ملکوت
2014_10_18, 10:31 PM
نشر عقیده عبدالوهاب
دو چیز به انتشار دعوت محمد بن عبدالوهاب در میان اعراب بادیه‌نشین نجد کمک کرد:
1- حمایت سیاسی و نظامی آل سعود
۲- دوری مردم نجد از تمدن و معارف و حقایق اسلامی.
جنگ‌هایی که وهابیان در نجد وخارج از نجد (همچون حجاز و یمن و شام و عراق) می‌کردند، جاذبه‌ای دل‌فریب داشت: ثروت هر شهری که با قهر و غلبه بر آن دست می‌یافتند، بر مهاجمین حلال بود، اگرمی‌توانستند آن را جزو متصرفات و املاک خود قرار می‌دادند و در غیر این صورت به غنایمی که به دست آورده بودند، اکتفا می‌کردند. (۴)



کشتار بی رحمانه وهابیون
کشتار وهابیان در عتبات عالیات به راستی صفحه‌ای سیاه در تاریخ اسلام است. صلاح‌الدین مختار که از نویسندگان وهابیاست می‌نویسد: در سال ۱۲۱۶ ق. امیر سعود با قشون بسیار متشکل از مردم نجد و عشایرجنوب و حجاز و تهامه و دیگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد. وی در ماه ذی القعده به شهر کربلا رسید و آنجا را محاصره کرد.
سپاهش برج وباروی شهر را خراب کرده، به زور وارد شهر شدند و بیشتر مردم را که در کوچه و بازارو خانه‌ها بودند به قتل رساندند. سپس نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهرخارج شدند و در نقطه‌ای به نام ابیض گرد آمدند. خمس اموال غارت شده را خود سعودبرداشت و بقیه، به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین مهاجمین تقسیم شد.(۶)



محل نشآت گيري وهابيتمنطقه اي به نام نجد (مكان مدعي دروغين پيامبري يعني مسيلمه كذاب ) است. محلي كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) در مورد ان فرمود : در سرزمين نجد بلاها و فتنه هايي بوجود خواهدامد واز انجا شاخ شيطا ن اشكارخواهد گشت.
پدر بزرگ محمد بن عبدالوهاب ، سليمان تميمي ، چوپاني فقير بود. وي يك شب خواب مي بيند كه از او شعله هاي اتش خارج و بر روي زمين پخش شده وهر كس را كه مقابلش بيايد مي سو زاند.درتعبيرخواب به او گفتند : از نسل تو پسري بدنيا خواهد امد كه قدرتمند شده وافراد زيادي را هلاك خواهد كرد.بالاخره نوه او بدنيا امد .نامش محمد گذاشته شد .پدرشعبدالوهاب ، مردي عابد وعالم وبر مذهب حنبلي بود.



پینوشت:
1- جمیل الصدقی الزهاوی، الفجر الصادق، ص۱۷/ سید احمد زینی الدحلان، فتنة الوهابیة ص۶۶
2- آلوسی، تاریخ نجد،ص۱۱۱-۱۱۳
۳- تاریخ ابن بشر نجدی۱/۲۳
۴- جزیرة العرب فی القرن العشرین ص۳۴۱
5- تاریخ المملکة العربیة السعودیة: ۳/۷۳
م .م

ملکوت
2014_10_18, 10:31 PM
با توجه به اسناد فوق الذکر :
ابن تیمیه در روز دوشنبه؛ 12ربيع الاول سال 661 هجري قمري .بدنیا اومد و در 717 ه قمری وفات یافت.
محمد بن عبد الوهاب درسال ۱۱۱۵ -هجری قمری، متولد ودر سال ۱۲۰۶ وفات یافت .
بنابراین بین تولد ابن تیمیه و محمد بن وهاب حدود 454 سال فاصله است.

ملکوت
2014_10_18, 10:32 PM
سازماندهي وهابيت بدست انگليس

در سال 1710م وزارت مستعمرات انگليس به 9 نفر از افراد كاردان و زيرك ماموريت داد تا براي جاسوسي در دولتهاي اسلامي بروند، از انها فقط پنج نفر به لندن باز گشتند كه يكي از انها فرد خبره اي به نام (همفر) بود.ماموريت او در كشور تركيه بود همفر به تركيه امد ونامش را محمد گذاشت و بسياري از مسائل و علوم اسلامي وقران را فرا گرفت.
دومين بار او به عراق رفت. در ان سفر با محمد ابن عبد الوهاب ملاقات نمود وچون دانست كه اين عبدالوهاب جوان جاه طلب واز خود راضي بود واز مذهب و اعتقادات مسلمانان عيبجويي مي كرد ، بسيار خوشحال شد و اطمينان يافت كه دو وظيفه اي كه دولت بريطانيا به او محول كرده بود به وسيله او عملي نمايد. اولين دستور ، شوراندن مردم در مقابل دولت عثماني و دومين دستور فتنه انگيزي بين مسلمانان با تاسيس مذهبي جديد بود .
همفر از ان پس با محمد ابن عبد الوهاب بسيار صميمي شد و با او در مورد مسايل مختلف بحث مي كرد وهر كجا كه محمد ابن عبد الوهاب بر خلاف مذاهب نظر مي داد او را تشويق مي كرد.
همفر به دروغ به محمد ابن عبدالوهاب گفت:خواب ديده ام پيغمبر بر منبري نشسته و برای علما سخنراني مي كرد در ان هنگام شما (محمد ابن عبدالوهاب )با سيمائي نوراني وارد شدي و پيغمبر از جاي خود بر خواست وتو را به اغوش كشيد وبر پيشاني ات بوسه زد وگفت: اي محمد تو وارث حقيقي من در تمام امورات ديني و دنيوي مسلمين مي باشي. وتو در ان لحظه گفتي : يا رسول الله من نمي توانم علم و عقيده خود را براي مردم بر ملا كنم واز شر مردم مي ترسم.پيامبر فرمود :اي محمد تو از شناختي كه بر خويشتن داري برتر هستي وهيچ ترسي به خود راه نده.
محمد ابن عبدالوهاب بعد از شنيدن اين دروغ بدون انكه فكري كند خوشحال شد وبعد از ان بر تاسيس مذهبي جديد مصمم گشت .
همفر ،محمد ابن عبدالوهاب را به حالتي كه دلخواه انگليس بود در اورد. وزارت انگليس به همفر دستور داد تا 6 مورد ديگر را در مغز محمد بگنجاند تا او اين موارد را دير يا زود بين مردم اجرا كند:
1-فتوا دهد كسي كه مذهب محمد ابن عبدالوهاب را نپذيرد كافر شده و جهاد با او فرض خواهد شد.
2- تخريب خانه خدا .
3- شوراندن اعراب عليه حكومت عثماني .
4- انهدام گنبد هاي بار گاه اولياء.
5- ايجاد هرج و مرج در سرزمين هاي اسلامي.
6- چاپ قران دست كاري شده.
همفر توانست چهار مورد را در افكار محمد ابن عبدالوهاب جاي دهد ودر دو مورد نا موفق بود.انهدام خانه خدا و تغيير قران، زيرا محمد ابن عبدالوهاب از اجراي دو مورد بسيار مي ترسيد.

ملکوت
2014_10_18, 10:33 PM
فعاليت هاي محمد ابن عبدالوهاب براي ايجاد مذهب جديد
محمد ابن عبدالوهاب از سال 1143ه.ق مذهب تازه اي را تاسيس كرد . او با محمد ابن سعود متحد شد . محمد ابن سعود كه اولين امير وهابيون بود ، امارات را تصرف نمود. بعد از او فرزند ارشدش بجاي او نشست ودولت انگليس اين دو محمد را بسيار حمايت كرد وتوسط انها بر اهداف خود رسيد.

در سال 1206 محمد ابن عبدالوهاب فوت كرد .وهابيون علماي خود را به حرمين مي فرستادند تا عقايد علماي انجا را با مكر و نيرنگ تغيير دهند. در سال 1222 دولت عثماني تلاشهايي براي مقابله با وهابي ها انجام داد انها بار اول شكست خوردند اما در سال 1227 با تدارك زيادي دو باره حمله كردند وتوانستند وهابی ها را از حرمين خارج وامير انها را دستگير كنند. در سال 1230 بين وهابيها و دولت عثماني صلح بر قرار شد از اين ايام به بعد امارت وهابيت در دست سعودي ها افتاد.



در سال 1235 (تركي)پسر عبدالله سعود ، رياض را تصرف كرد و پايتخت سعودي ها از درعيه به رياض منتقل شد بعد از او فيصل پسر تركي بر تخت پدر نشست.
فيصل سرزمين نجد را هم تصرف كرد وروز به روز بر توسعه طلبي او افزوده مي شد ولي دولت عثماني در طي جنگي او را سركوب ودستگير كرد وبجاي فيصل ،خال ابن سعود را امير قرار داد. خالد ابن سعود عقيده سالمي داشت ودر كنار دولت عثماني پرورش يافته بود.وهابي ها بر عليه او شورش كردند وباعث متواري شدن خالد شدند وبعد از ان فيصل ابن تركي دوباره با سركوب شورشيان به قدرت رسيد.

ملکوت
2014_10_18, 10:33 PM
بعد از مرگ فيصل ،مخالفان او قدرت را در دست گرفتند و سعود دوم از ال سعود به حكومت رسيد. در سال 1290 رئيس وهابيون (سعود ابن فيصل)در گذشت وحكومت بدست عبدالله ابن فيصل افتاد اما مدیريت او بسيار ضعيف بود ، در نتيجه قسمتي از سرزمينش بدست عثماني ها افتاد .
در سال 1351 عبدالله از ال سعود به حكومت رسيد . او سر زمين هاي اطراف رياض را تصرف كرد و سرزمينهاي ديگر را نيز به تصرفات خود اضافه نمود .در اين سال اين سرزمين (مملكت سعودي )نامگذاري شد.



دولت انگليس ديگر به صورت اشكار از ال سعود حمايت كرد وحكومت وي را به رسميت شناخت . حتي عبدالعزيز پادشاه وهابيون در خطبه اي اعلام كرد : هر كس از دولت انگليس قدرداني نكند از خداوند قدر داني نكرده است.
ملك عبدالعزيز اولين پادشاه وهابيون مي باشد بعد از او پسرش سعود به حكومت رسيد او قبل از مردن ،حكومت را به برادرش فيصل سپرد. فيصل بدست برادر زاده اش كشته شد و به جاي او خالد ابن عبدالعزيز به پادشاهي رسيد. چهارمين پادشاه وهابي ها ملك خالد وبعد از او فهد ابن عبدالعزيز پنجمين پادشاه وهابيون حكومت را بدست گرفت.
ملك فهد در سال 1374هجری شمسی سكته كرد تا اينكه در اول مرداد سال 1384 هجری شمسی وفات كرد وبه جاي او وليعهدش ملك امير عبدالله ابن عبدالعزيز جانشين وي شد وهم اكنون پادشاه عربستان سعودي مي باشد. والبته چراغ خادمیتش!!! ازحرمین شریفین درحال خاموش شدن است .


نتايج تاريخ ال سعود
اگر بر تاريخ ال سعود نظر كنيم ونحوه تشكيل ان را بدانيم وبر چگونگي پيدايش محمد ابن عبدالوهاب واساس كارهاي او با همدستي استعمار ديرين انگليس واقف باشيم، خواهيم دانست كه راه وهابيت يك مرام سياسي مي باشد نه يك مذهي اسلامي.
حضرت رسول الله(صلی ا..علیه وآله) در همان اول فرمودند: شاخ شيطان از نجد خارج خواهد شد.

امید است این روزها در اثر بیداری اسلامی ملتهای عرب از تونس گرفته تا مصر و لیبی و یمن و بحرین و اردن و قطیف عربستان .. بر علیه حاکمان زورگو و مستبد کشورشان دست به انقلاب و قیام عمومی زدند آتش این قیام کشور موسوم به عربستان که حاکمان مستبد بزور به نام خودشان (سعودی ) تبدیل نمودند ..این آتش قیام دامان حاکمان مستبد و وهابیهای بدعت گذار ومشرک را دربرگیرد و ریشه آنها را بخشکاند.