PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تیغِ دو دم(شعر)



بانوی سرخ
2014_10_02, 10:01 AM
http://img1.tebyan.net/big/1392/07/20424465272617742190575116321622815218155.gif




یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده
قلمش نه دمِ تیغ دو دمش افتاده

آخرین لحظه همان لحظه ی تلخی ست که مرد
دیده از دست ابالفضل علمش افتاده

دیده که دست و سر و چشم عمو عباسش
تا دم علقمه در هر قدمش افتاده

نفسش را رمقی نیست و در خاطر مرد
زخم های تن آقا رقمش افتاده

بعدِ این قدر مصیبت که سرش آوردند
تازه تیغ آمده بر قدّ خمش افتاده

آخرین لحظه به یاد فقط این جمله ی "شمر"
که: "خودم می کِشم و می کُشمش" افتاده

دمش از بسکه حسینی ست چو پایین رفته
باز در پای دمش بازدمش افتاده

مثل بین الحرمین است مدینه اما
سر پا نیست... در این سو حرمش افتاده