یا علی ابن الحسین
2014_10_01, 09:53 AM
علی اکبر امام حسین
کشته شدن
از آنجایی که یزید با علیاکبر نسبت خویشاوندی داشت به او امان داد ولی علیاکبر قبول نکرد و در پاسخ گفت «قرابت با رسول خدا با ارزشتر است».[۲] علیاکبر در مقابل چشمان پدرش نزدیک به ده مرتبه به میدان نبرد رفت و هر بار نزدیک به دو یا سه نفر را کشت. او در حالی که خسته و تشنه شده بود نزد پدرش بازگشت و در خواست آب کرد،[۱] در اینجا برخی میگویند حسین بن علی که خود تشنه بود زبانش را در دهان پسرش گذاشت[۱] و برخی دیگر میگویند پدرش به او گفت: «پسر جان! ببین دهان من از دهان تو خشکتر است، اندکی پیکار کن که بهزودی از دست جدت رسول خدا سیراب خواهی شد»[۲][۴] سپس او به میدان جنگ بازگشت. زمانی که به میدان برگشت مردی به نام مر بن سعد (به عربی: مُرَّ بن سَعد)[۱] یا مره بن منقذ عبدی (به عربی: مُرَّة بن مُنْقِذ عَبدى)[۲] از پشت به او ضربهای وارد کرد که باعث شد او از اسب به زمین بیفتد؛ حسین که تا آنهنگام با گریه دیده نمیشد با دیدن سقوط پسرش شروع به گریه کرد. بعد از سقوط او دشمن او را احاطه و بدنش را قطعه قطعه کردند.[۱] مرتضی مطهری در اینجا میگوید:
شخصی با نیزه محکمی آنچنان به علی اکبر زد که دیگر توان از او گرفته شد به طوری که دستهایش را به گردن اسب انداخت، چون خودش نمیتوانست تعادل خود را حفظ کند. در اینجا فریاد کشید: پدر جان! الآن دارم جد خودم را به چشم دل میبینم و شربت آب مینوشم. اسب، جناب علی اکبر را در میان لشکر دشمن برد و آنها با شمشیر بدنش را تکه تکه کردند.
— مرتضی مطهری، [۴]
علیاکبر در حالی که ۲۵ سال سن (طبق نقل صحیح) داشت، اولین کشته روز عاشورا از قبیله بنیهاشم بود.[۱][۲]
کشته شدن
از آنجایی که یزید با علیاکبر نسبت خویشاوندی داشت به او امان داد ولی علیاکبر قبول نکرد و در پاسخ گفت «قرابت با رسول خدا با ارزشتر است».[۲] علیاکبر در مقابل چشمان پدرش نزدیک به ده مرتبه به میدان نبرد رفت و هر بار نزدیک به دو یا سه نفر را کشت. او در حالی که خسته و تشنه شده بود نزد پدرش بازگشت و در خواست آب کرد،[۱] در اینجا برخی میگویند حسین بن علی که خود تشنه بود زبانش را در دهان پسرش گذاشت[۱] و برخی دیگر میگویند پدرش به او گفت: «پسر جان! ببین دهان من از دهان تو خشکتر است، اندکی پیکار کن که بهزودی از دست جدت رسول خدا سیراب خواهی شد»[۲][۴] سپس او به میدان جنگ بازگشت. زمانی که به میدان برگشت مردی به نام مر بن سعد (به عربی: مُرَّ بن سَعد)[۱] یا مره بن منقذ عبدی (به عربی: مُرَّة بن مُنْقِذ عَبدى)[۲] از پشت به او ضربهای وارد کرد که باعث شد او از اسب به زمین بیفتد؛ حسین که تا آنهنگام با گریه دیده نمیشد با دیدن سقوط پسرش شروع به گریه کرد. بعد از سقوط او دشمن او را احاطه و بدنش را قطعه قطعه کردند.[۱] مرتضی مطهری در اینجا میگوید:
شخصی با نیزه محکمی آنچنان به علی اکبر زد که دیگر توان از او گرفته شد به طوری که دستهایش را به گردن اسب انداخت، چون خودش نمیتوانست تعادل خود را حفظ کند. در اینجا فریاد کشید: پدر جان! الآن دارم جد خودم را به چشم دل میبینم و شربت آب مینوشم. اسب، جناب علی اکبر را در میان لشکر دشمن برد و آنها با شمشیر بدنش را تکه تکه کردند.
— مرتضی مطهری، [۴]
علیاکبر در حالی که ۲۵ سال سن (طبق نقل صحیح) داشت، اولین کشته روز عاشورا از قبیله بنیهاشم بود.[۱][۲]