PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : "نحوییون" گروهی در واتس آپ



هندیانی
2014_09_17, 03:51 PM
besm20


سلام دوستان عزیز

در این تاپیک مطالب نحوی و کاربرد آنهارا با آیات قرآن کریم کار میکنیم.
این مطالب در واتس اپ و در گروهی با نام نحوییون گذاشته میشود و بنده هم در اینجا میگذارم تا همه کاربران مجازی و دوستداران قرآن مجید استفاده کنند.

امیدوارم که مفید باشه و موفق باشید.
اشکال و یا نظراتتون رو در همین تاپیک گذاشته تا بررسی شود ان شاءالله

هندیانی
2014_09_17, 03:53 PM
بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ای از علم نحو

علم نحو دانشی هست که با یادگیری آن ذهن و زبان انسان شیوه ی نوشتن و سخن گفتن بدون خطا رو یاد میگیره و
با پیروی از مجموعه قواعدی که عالمان نحو تدوین کرده اند ما الفاظ عربی رو از نظر معرب و مبنی بودن و ساختمان جملات میشناسیم و در هنگام نوشتن درست مینویسیم


موضوع علم نحو چیه؟
و چه فایده ای داره؟

موضوع علم نحو الفاظ زبان و پیوند آنها در ساختار کلامه
و فایده ی آن هم مصون بودن از اشتباه و خطا در نوشتن و سخن گفتن است.

هندیانی
2014_09_17, 03:56 PM
مقاصد علم نحو

هر فردی برای درست سخن گفتن و درست نوشتن به شناخت اسم های معرب و مبنی و انواع اعراب و مواضع آن نیازمنده
مثلا
در جمله ی قَرَأَ عَلیٌ دَرسَهُ

علم نحو قرار میگذاره که

علی باید مرفوع باشه، تنوین رفع بگیره و بعد از فعل اومده باشه

و درس باید منصوب به فتحه باشه و

ه باید منصوب باشه اما چگونگی منصوب بودن آن را مبحث انواع اعراب تعیین میکنه و ضمیر ه باید پس از درس بیاد.

پس نتیجه میگیریم مقاصد علم نحو تعیین تغییرات اواخر کلمات و چگونگی اعراب کلمات و موقعیت کلمات در کلام هست.

خب این خلاصه ای از علم نحو بود

ممنونم از صبرو حوصله ی شما

هندیانی
2014_09_18, 09:18 AM
...ا..7..

معرب و مبنی

معرب کلمه ایست که حرکت آخر ان بر حسب موقعیتهای خاص در کلام، نظیر فاعل بودن، مفعول بودن، منادی واقع شدن، تمیز قرارگرفتن، اضافه شدن (برای اسم)، ورود حروف ناصبه یا جازمه بر سر فعلها و ورود اسماء شرط بر سر جمله ها تغییر میکند.

مثل:

جاءَ المعلمُ
رأیتَ المعلمَ
مَرَرتَ بالمعلمِ

لفظ معلم در این سه مثال به ترتیب فاعل بودن و مفعول بودن و مجرور بودن به حرف جاره، مرفوع و منصوب و مجرور است.

مبنی کلمه ایست که حرکت حرف آخر ان در مواضع مختلف در کلام به یک حال باقی میمونه و تغییری نمیکنه.

مثل:

زیدٌ قَرَأَ الدرسَ و حَفَظَه
علیٌ قَرَأَ دَرسَه

در این دو مثال کلمات مبنی کدامند؟

من میدونم که معرب تغییر پذیر هست ولی مبنی اعرابش تغییر نمی کند


زید معرب .قرا مبنی و ه ضمیر مبنی

درسته

در این دو مثال ضمیر ه مبنی هست.

در مثال اول مفعول به و منصوب است. زید درس را خواند و حفظ کرد آن را.
در مثال دوم ه مضاف الیه و مجرور هست. علی درسش را خواند.

هندیانی
2014_09_18, 09:23 AM
کلماتی که مبنی هستندرا ( چند دسته) توضیح بدید لطفا


مبنی کلماتی هستند که آخر آنها همیشه به یک حالت است اگر چه نقشهای متفاوتی بگیرد .کلمات مبنی .فعل ماضی .مضارع صیغه 6 و12 .مضارع موکد .فعل امر 6 صیغه امر معلوم .حروف جاره .بعضی اسمها مانند ضمایر .اسم های اشاره .استفهام .موصولات .شرط .اسم فعلها .کنایات وبعضی ظروف واعداد .


بله ممنونم

پس کلمات مبنی نسبت به معرب خیلی کمند و سه دسته هستند:

۱) همه ی حروف مبنی هستند

۲) فعلهای ماضی و امر و دو صیغه ی جمع مؤنث غایب و مخاطب فعل مضارع و نیز فعل مضارع مؤکد به نون تأکید ( با ملاحظه ی شرایطی) مبنی هستند.

۳) برخی اسمها نیز مبنیند که دوست عزیزمون ذکر کردند.

هندیانی
2014_09_18, 09:30 AM
نکته

حالا چطوری بنای کلمات بر فتحه یا کسره یا ضمه و یا سکون رو بشناسیم؟


از نقش اونها توی جمله میفهمیم؟

بله اینم یه راهییه
ولی نقشو از کجا متوجه بشیم دوست عزیز

راستش درست نمیدونم


باید پاسخ بدیم یا خودتون میفرمایید

اگر پاسخ بدید ممنون میشم


اعراب کلمات مبنی محلی است یعنی در محل اسم معربی قرار گرفته و می گوییم محلا مرفوع. محلا منصوب و محلا مجرور

هندیانی
2014_09_18, 09:45 AM
یادآوری چند نکته:


نکته ی اول


برای شناختن چگونگی بنای کلمات بر فتحه یا کسره یا ضمه و یا سکون قاعده ی خاصی نیست و تنها از راه شنیدن اهل زبان و یا مراجعه به کتب لغت نوع حرکت آخر کلمه را میتوان فهمید
مانند:

نَجَحَت و قَد و کَم که مبنی بر سکون هستند
نَجَحَ و ثُمََّ و کَیفَ که مبنی بر فتح هستند
نَجَحوا و مُنذٌ و حَیثُ که مبنی بر ضمه اند
و مانند اَکتَبی و باء جر و هؤلاء که مبنی بر کسره اند.

نکته ی دوم

گاهی حذف بعضی از حروف جانشین سکون میشه مانند حذف حرف عله از آخر فعل امر و یا نهی

مثل
و لا تَمشِ فی الارض مَرَحاً

که شما بفرمایید کدوم کلمه این قاعده رو داره


نکته ی سوم

عالمان نحو در توجیه معرب ومبنی بودن کلمات راههای درازی پیموده اند و قول های مختلفی اظهار کرده اند که در کتب مختلف و معتبر نحوی موجود است.



کلماتی که به الف مدی واو مدی ویاء مدی ختم میشوند مبنی بر سکون میباشند .
اکتبی اگر صیغه10 باشه مبنی بر سکونه
حذف حرف عله در فعلهای ناقص علامت بناء هستند
البته میتوانیم بگیم حذف نون به نیابت سکون در اکتبی

بله درست فرمودید. ممنونم

هندیانی
2014_09_18, 09:54 AM
بررسی معرب و مبنی در افعال

از اقسام سه گانه ی فعل های ماضی و مضارع و امر،فعل ماضی به اتفاق رأی و نظر عالمان نحوی مبنیسیت.

از چهارده صیغه ی فعل مضارع به جز دو صیغه ی جمع مؤنث غایب و مخاطب دوازده صیغه آن معربند مگر این که فعل نون تأکید داشته باشد.
در صورت داشتن نون تأکید هم هرگاه واسطه ای مثل الف تثنیه و واو جمع و یاء مخاطب، بین لام الفعل و نون تأکید فاصله انداخته باشه فعل مضارع معربه.

در صرف فعل زیر

هل یَکتُبَنََّ
هل یَکتُبانِّ
هل یَکتُبُنَّ

هل تَکتُبَنََّ
هل تَکتُبانِّ
هل یَکتُبنانِّ

هل تَکتُبَنََّ
هل تَکتُبانِّ
هل تَکتُبُنَّ

هل تَکتُبِنََّ
هل تَکتُبانِّ
هل تَکتُبنانِّ

هل اَکتُبَنَّ
هل نَکتُبَنَّ

با توجه به توضیحات بالا
لطف کنید معرب و منفی بودن این افعال رو مشخص کنید

و

و لا تَمشِ فی الارض مَرَحاً
شما بفرمایید کدوم کلمه این قاعده ی بالا(نکته ی 2) رو داره

هندیانی
2014_09_18, 10:09 AM
خب حالا بررسی و پاسخ سوال دوست عزیزمون

دقت کنید در بین فعل های مضارعی که می بینید

هل یَکتُبَنََّ
هل یَکتُبانِّ
هل یَکتُبُنَّ

هل تَکتُبَنََّ
هل تَکتُبانِّ
هل یَکتُبنانِّ

هل تَکتُبَنََّ
هل تَکتُبانِّ
هل تَکتُبُنَّ

هل تَکتُبِنََّ
هل تَکتُبانِّ
هل تَکتُبنانِّ

هل اَکتُبَنَّ
هل نَکتُبَنَّ

هل یَکتُبَنََّ (۱) هل تَکتُبَنََّ(۴) هل تَکتُبَنََّ(۷) هل اَکتُبَنَّ(۱۳) هل نَکتُبَنَّ(۱۴)

این صیغه ها مبنی بر فتحه اند.

و دو صیغه ی هل تَکتُبنانِّ (۶) وهل تَکتُبنانِّ(۱۲) مبنی بر سکونند.

در مبنی بودن این صیغه ها که مشکلی نیست؟
خوبه
پس بریم سراغ بقیه صیغه ها

گفتیم
از چهارده صیغه ی فعل مضارع به جز دو صیغه ی جمع مؤنث غایب و مخاطب دوازده صیغه آن مُعربند مگر این که فعل نون تأکید داشته باشد.
در صورت داشتن نون تأکید هم هرگاه واسطه ای مثل الف تثنیه و واو جمع و یاء مخاطب، بین لام الفعل و نون تأکید فاصله انداخته باشه فعل مضارع معرب است.

قسمت بالای پیام که معرب بودن ۱۲ صیغه ی فغل مضارع را گفته که باز هم مشکلی نیست

مشکل در قسمت دوم پیامه
یعنی اونجایی که مضارع نون تاکید داره
درسته!

گفته اگر واسطه ای مثل الف تثنیه و واو جمع و یاء مخاطب، بین لام الفعل و نون تأکید فاصله انداخته باشه باشه در فعل مضارع دارای نون تاکید

مثل الف در تثنیه که دوستان فرمودند.

صیغه هل یَکتُبانِّ(2) و صیغه های هل تَکتُبانِّ (،۵،۸،۱۱)
اگر دقت کنیم بین لام الفعل( ب) و نون تاکید چی میبینیم؟
الف
درسته!
پس مشکلی نیست.

و در صیغه ی هل تَکتُبُنَّ (۹) و هل یَکتُبُنَّ(۳) بین لام الفعل( ب) و نون تاکید چی وجود داشته؟

واو جمع

(واو جمع بوده یعنی تَکتُبُون که واو برداشته شده بجاش ضمه اومده)

و
در صیغه ی هل تَکتُبِنََّ(۱۰) بین لام الفعل ( ب) و نون تاکید چی وجود داشته؟

بله درسته «ی»
یعنی بوده تَکتُبین
که چون نون تاکید ثقیله میخواسته بهش بچسبه یاء افتاده و بجاش کسره گرفته

فکر کنم دیگه ابهامی نباشه

پس فعلهای مضارع مؤکد به نون تاکید، صیغه های ۲،۳،۵،۸،۹،۱۰،۱۱ به علت دلایل بالا معربند.


و در مورد فعل های امر و مبنی بودنشون بین علمای نحو اختلافه.
قول مشهور، پذیرفته شده ی علمای مکتب بصره هست که گفتند فعل امر مبنی هست و علمای مکتب کوفه امر را معرب میدونند.

دوستان ان شاءالله فردا اقسام اعراب و اعراب فعل مضارع را کار میکنیم

سؤالی نیست؟


allahomma6

هندیانی
2014_09_20, 09:15 AM
besm16


اقسام اعراب

آخر کلمات معرب به اقتضای عوامل و یا نقش نحوی آن ها در ساختار جمله به چهار نحو تغییر میکند:


۱) کلمات یا مرفوعند و علامت رفع آن ها در ضمه و یا تنوین رفع و یا بعضی حروف و حرکات جانشین است.

۲)یا منصوبند و علامت نصب ان ها فتحه و یا تنوین نصب و یا بعضی حروف و حرکات جانشین است.

۳) یا مجرورند و علامت جر آن ها کسره و یا تنوین جر و یا برخی حروف و حرکات جانشین است.

۴) یا مجزومند و علامت جزم آن ها سکون و گاهی حذف بعضی از حروف است.

اعراب رفع و نصب میان اسم و فعل مشترک است

مثل
زیدٌ یَقومُ

که زیدٌ اسم و یَقومُ فعل و هر دو مرفوعند

إنَّ زیداً لَن یقومَ
که زیدا و لَن یقومَ هر دو منصوبند

و جزم مختص فعل است مثل

مَن یَجتَهِد یَنجَح
هر که بکوشد کامیاب میشود

که هر دو فعل مجزومند

چرا؟؟؟

بله بخاطر مَن(اسم شرط جازم دو فعل) شرط هر دو فعل مجزوم می شوند

و جر مخصوص اسم است.

مثل

مَرَرتُ بزیدٍ

که زید مجرور است.

هندیانی
2014_09_20, 09:19 AM
بسم الله الرحمن الرحیم
اقسام اعراب

اخر کلمات معرب به اقتضای عوامل و یا نقش نحوی ان ها در ساختار جمله به چهار نحو تغییر میکند

۱) کلمات یا مرفوعند و علامت رفع ان ها در ضمه و یا تنوین رفع و یا بعضی حروف و حرکات جانشین است.
۲)
یا منصوبند و علامت نصب ان ها فتحه و یا تنوین نصب و یا بعضی حروف و حرکات جانشین است.
۳)
یا مجرورند و علامت جر ان ها کسره و یا تنوین جر و یا برخیدحروف و حرکات جانشین است.
۴) یا مجزومند و علامت جزم ان ها سکون و گاهی حذف بعضی از حروف است.

اعراب رفع و نصب میان اسم و فعل مشترک است

مثل
زید یقوم
که زید اسم و یقوم فعل و هر دو مرفوعند

ان زیدا لن یقوم
که زیدا و لن یقوم هر دو منصوبند

و جزم مختص فعل است مثل

من یجتهد ینجح
هر که بکوشد کامیاب میشود

که هر دو فعل مجزومند
چرا؟؟؟

و جر مخصوص اسم است.
مثل
مررت بزید
که زید مجرور است.

هندیانی
2014_09_20, 09:23 AM
دوستان یه سوال دارم
در اقسام اعراب گفته شد
...‌بعضی حروف و حرکات جانشین..

میتونید بفرمایید این حروف و حرکات جانشین چی هستند در اقسام اعراب؟؟؟



منظورتون از حروف، علامتهای نیابی و فرعی است؟
مثلا نون عوض رفعی

بله هر چی میدونید برامون بنویسید لطفا


یا اسماءسته که حرف واو علامت مرفوع بودن، الف منصوب بودن و یاءا مجرور بودناست

اعراب به حرکات که همون علمتهای رفع با ضمه، نصب با فتحه ، جر با کسره است
اعراب به حرف ، موقعی که حرف جانشین حرکت میشه، مثلا در فعل مضارع یضرب که ضمه علامت رفعه، در یضربان و یضربون، نون عوض رفعی بجای ضمه علامت رفع است،
در جمع مذکرسالم واو علامت رفع است و یاء علامت نصب و جر است
یا اسماءسته که حرف واو علامت مرفوع بودن، الف منصوب بودن و یاءا مجرور بودن است.

ممنونم عزیزخیلی لطف کردید

دوستان مطلب دیگری به ذهنتون نمیرسه؟؟


فکر کنم حذف حرف عله هم شامل سوال شما بشه

حذف حرف عله برای جزمه

درسته؟

بله

ممنونم
در مورد مثنی ها چی؟

در حالت رفع با الف ودر حالت نصب و جر با یاء بکار میره
رأيت التلميذين(حالت نصبي)
سلمت علي التلميذين(حالت جري)

هندیانی
2014_09_20, 09:32 AM
دوست عزیزم
مواردی که فرمودید درست بود و توضیح بیشترش به مرور گفته میشه
ان شاءالله

موارد گفته شده توسط شما


اعراب به حرکات که همون علامتهای رفع با ضمه، نصب با فتحه ، جر با کسره است
اعراب به حرف ، موقعی که حرف جانشین حرکت میشه، مثلا در فعل مضارع یضرب که ضمه علامت رفعه، در یضربان و یضربون، نون عوض رفعی بجای ضمه علامت رفع است،
در جمع مذکرسالم واو علامت رفع است و یاء علامت نصب و جر است
یا اسماءسته که حرف واو علامت مرفوع بودن، الف منصوب بودن و یاءا مجرور بودن است.
حذف حرف عله هم شامل سوال شما بشه
در مثنی
در حالت رفع با الف ودر حالت نصب و جر با یاء بکار میره

ممنونم

نکته


در مورد فرق بین جمع و مثنی در حالت نصب و جر

در هر دو حالت یاء علامت نصب و جر هست.

مثل مؤمنِین در جمع
و
مومنَین در مثنی

دوستان گل!

یکی از عزیزان پرسیدند:



دیروز فرمودید فعل مضارع معرب هستند به جز صیغه 6و12
ولی درادامه توضیحات صیغه ها ی 1و3و4و7 ....و13و14مبنی گرفتید متوجه نشدم یعنی چی؟؟؟

ببینید اگر خوب دقت کرده باشید گفتیم فعل مضارع بجز صیغه های ۶ و ۱۲( جمع های مؤنث) معربند.
یعنی جمع های مؤنث مبنی هستند و بقیه ی صیغه ها معرب.

ولی اگر فعل مضارع مؤکد به نون تاکید باشه( یعنی فعل مضارع و مشتقاتش که نون تاکید دارند) بعضی صیغه هاش معرب و بعضی صیغه ها هم مبنی هستند
که علت معرب بودن صیغه های ان را هم گفتیم


پس صیغه سه را شامل نمیشه، فقط صیغه های ۶ و ۱۲ مبنی هستند، و فعلهای مضارعی که نون تاکید داشته باشند

نه
در مضارع بدون تاکید ۶ و ۱۲
و در مضارع با نون تاکید هم صیغه های ۱،۴ ۱۳،۱۴،۶،۷،۱۲ مبنی هستند

هندیانی
2014_09_20, 09:40 AM
مبنی کلماتی که باوجود عامل تاثیر نمیپذیرد وتغییر نمیکند
معرب بوسیله عوامل تغییر مکند
مضارع موکد صیغه ها مبنی میشن
۱_۴_۷_۱۳_۱۴
۶_۱۲



در مورد الف تثنیه و واو جمع ویاء مخاطب .که فرمودید ،تثنیه هارا تشخیص دادم جز صیغه های 3 .9 .10 بدنبال یاء مخاطب میگشتم دراصل همان ضمایر فاعلی هستند که فاصله میاندازند بین لام الفعل ونون تاکید .



بله درسته
واو جمع در صیغه های مذکر غایب و مخاطب
ی در صیغه مفرد مؤنث مخاطب


معرب ومبنی
برای تسخیص نوع مبنی باید به سومین حرف اصلی توجه کرد
ذهب مبنی بر فتح
یذهبن مبنی بر سکون

هندیانی
2014_09_20, 09:47 AM
بسم الله الرحمن الرحیم

اعراب فعل مضارع

فعل مضارع در حالت عادی مرفوع است
عواملی که بر سر فعل مضارع میان اعرتبش تغییر میکنه

مضارع منصوب
عوامل نصب یکی از حروف نصب بر سر فعل مضارع میاد ومضارع منصوب میشه

یعنی صیغه۱_۴_۷_۱۳_۱۴که مرفوع هستند منصوب میشن
وصیغه. ۲_۳_۵_۸_۹_۱۰_۱۱_
که نون عوض رفع داشتند نون آنها حذف میشه
۶_۱۲که مبنی واعرابش ثابته

حروف ناصبه+فعل مضارع+آخر فعل منصوب

حروف ناصبه عاملند

ان.... تا. که
لن...هرگز نفی ابد میکنه
کی. که
اذن. بنابر این
حتی. تا
ل. تا که
لکی. برای اینکه

حروف ناصبه
ل هیچ وقت اول جمله نمی اید مگر اینکه بعد از اون دوفعل بیاد


سوال
وقتی این عوامل بر سر فعل مضارع بیاد اعرابش محلی میشه ؟؟؟ مثلا محلا مرفوع


لن. آینده منفی
حروف ناصبه دیگه مضارع التزامی معنی میشن
لن تستطیع.
هرگز قدرت نخواهی داشت
ان یعمل. تا انجام بدهد

حروف ناصبه حرف عله را حذف نمیکند
یرمی. لیرمی. یا مفتوح



تشکر عالی بود اجرکم عند الله

...parcham...http://www.shahrequran.ir/images/smilies/20121110042511453_32.gifhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/20121110042511453_32.gifhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/20121110042511453_32.gif

هندیانی
2014_09_20, 10:04 AM
ممنون خیلی لطف کردید

علامت رفع در فعل مضارع رو نگفتید؟
ایا حرف لام جزو حروف ناصبه هست؟
برای لکی هم مثال میزنید لطفا؟!


علامت. را نه توضیح ندادم
بگم؟
در حوزه به ما گفتند لام حتی جز حروف ناصبه هستند
ولی حاج اقا گفت اینها ان در تقدیر دارند
دقیقا مثال کی یادم نیست
کیلا دیدم تا اینکه نباشد ولی الان یادم نیست
بدی من محفوظاته
مثال بلد نیستم
کتاب حمید محمدی نوشته
جئتک کی أتدرّس
امدم نزد تو تا درس بگیرم

بله گلم توضیح بدید
استاد حسینی درست گفتند لام و حتی جزو حروف ناصبه نیست بعد صحبتهای شما توضیح میدم
محفوطاتتون خیلی عالیه افرین




مضارع مرفوع
هیچ یک. از حروف ناصبه وجازمه قبل از فعل نباشد
صیغه1-4،7،13،14
لام الفعل مرفوع
6،12مبنی
بقیه صیغه نون عوض رفع دارند
یفعلُ. یفعلان یفعلون....

بله ممنونم
اگر فعل معتل ناقص داشته باشیم اعرابشون چطوری مرفوع میشه؟؟


مضارع مجزوم
عوامل جزم بر سر فعل مضارع
ساکن شدن صیغ1،4،7،13،14
وحذف نون عوض. رفع


عوامل جزم
لام امر،،لای نهی،،لم ولما

حرف عله و مرفوع میشه

صیغه 1،4،7،13،14مقدره میشه؟؟؟؟؟



در فعل هایی که ناقص هستند در ۵ صیغه ی مفرد مونث و مذکر غایب و مفرد مذکر مخاطب و متکلم وحده و مع الغیر مرفوع بودن فعل تقدیریه

مثل یدعو
یرمی
یخشی
در این فعل ها به ترتیب علامت ضمه ی مقدر واو ، یاء و الف هست


در رابطه به سؤال دوستمون که فرمودند:


سوال
وقتی این عوامل بر سر فعل مضارع بیاد اعرابش محلی میشه ؟؟؟ مثلا محلا مرفوع

در جواب میتونیم بگیم که

اعراب محلی مخصوص کلمات مبنی است یعنی کلماتی که حرکتشان با تغییر نقش تغییر نمی کند.

اما در جمله هُوَ قادرٌ ، هو به عنوان یک اسم می تواند نقش بگیرد اما حرکت رفع کلمه که به خاطر مبتدا بودن به خود گرفته است ظاهر نمی شود.


اعراب محلی به غیراز اسمای مبنی شامل فعل و جار و مجرور در صورت پذیرفتن نقش در جمله می شود.

برای مثال در جمله علیٌّ جاءَ،
کلمه جاءَ به عنوان یک نقش وارد جمله شده و به خاطر پذیرفتن نقش خبر اعرابش تغیییر نمی کنه و مانند کلمات مبنی اعرابش محلی می شود.

پس جاءَ فعل و فاعلش مستتر هو روی هم خبر و محلا مرفوع می شود.

هندیانی
2014_09_20, 10:29 AM
دوستان دوست خوبمون کاملا درست فرمودند

ولی یکم توضیح بیشتر

در مورد اعراب رفع که احتیاجی نیست به توضیح بیشتر
و اعراب فعل های ناقص رو هم نوشتم
و اما مواضع نصب فعل مضارع
یکم توضیح بیشتر لازم هست که براتون میگذارم

مواضع نصب فعل مضارع

۱) وقتی که حروف ناصبه بر سر فعل در آید

۲) وقتی که حروف جانشین حرف ناصبه ی أن بر سر فعل در آید

حروف ناصبه همانطور که دوستمون فرمودند

أن: اینکه
لن: هرگز
کی و لکی: تا این که
اذن: در این هنگام

أن
غالبا معنای مصدری داره و با فعل منصوب خود به تأویل میره
مثل
أن تصوموا خیرٌ لکم
یعنی
صومُکم خیرٌ لکم

یادآوری:

۱) هر گاه أن پس از فعلی قرار گیرد که بر یقین دلالت کند مخفف أنَّ است و فعل را منصوب نمیکند
مثل:

علمتُ أن لا یرجعُ صدیقک
یعنی به یقین دانستم که باز نمی گردد دوست تو

یعنی تقدیر جمله بوده علمتُ أنَّه لا یرجعُ صدیقک

یادآوری ۲:

گاهی لام تعلیل بر سر أن می آید و لای نفی نیز بر آن اضافه میشود و ترکیب لئلا درست میشود که بر سر فعل مضارع می آید و آن را نصب می دهد

مانند
سوره بقره آیه 150

وَمِنْ حَيْثُ خَرَ‌جْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ‌ الْمَسْجِدِ الْحَرَ‌امِ ۚ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَ‌هُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿١٥٠﴾



خب بریم سراغ لَن
لَن معنی فعل را منفی می کنه و زمان را از حال به آینده تغییر میده

مثل لَن ترانی

کَی و لِکَی معنی مستقبل داره و ما قبل خود رو واسطه و سبب حصول ما بعد خود قرار میده

مانند
إجتَهِد( مجزوم)کَی یا لِکَی تَنجَحَ

بکوش تا کامیاب شوی
یعنی شرط حصول کامیابی کوشیدن است.

إذَن معنای شرطی داره و در صدر جواب واقع میشه و معنای مستقبل ازش دریافت میشه

مثل
إذَن اُکرِمَک
در این صورت تو را گرامی میدارم

در جواب کسی که بگوید

أنَا آتیکَ یعنی من نزد تو می ایم

هندیانی
2014_09_20, 10:55 AM
حروفی که جانشین أن مقدر می شوند و فعل مضارع رو منصوب می کنند. عبارتند از:

۱) لام انکار برای تاکید

مثل
ما کُنتُ لِأنقُضَ العهدَ
نبودم برای این که پیمان شکنی کنم آن پیمان را

تقدیر جمله این بوده
ِلِأن أنقُضَ العهدَ


یادآوری:

لام انکار برای تاکید حتما پس از فعل کان منفی می آید

۲)لام تعلیل

مثل
جِئتُکَ لِأقرَأَ
پیش تو امدم تا بخوانم( آمدم تو را برای این که بخوانم)
یعنی
لِأن أقرَأَ

۳) حتی به معنی تا

حتی به دو معنی بکار میرود
اول به معنی تعلیل

مثل
شَرِبتُ الدَِواءَ حتی أصِحَّ
خوردم دارو را تا این که سلامت شوم

یعنی
حتی أن أصِحَّ

دوم
به معنی انتهای غایت
مثل
صُم( مجزوم) حتی تَغیبَ الشمسُ
روزه بگیر تا آنگاه که آفتاب غروب کند
حتی أن تغیبَ

یاداوری

بعضی نحویان عامل نصب را أن مقدر و برخی دیگر ان را حتی می دانند.

۴) أو تا این که و مگر

مثل
و إضرِبهُ أو یُطیعَ
بزن ( تنبیح کن) او را مگر این که اطاعت کند

۵) ف پس
که به فاءسببیه معروفه و با دو شرط بر سر فعل مضارع می آید

الف) عبارت ما قبل آن حصول عبارت مابعدش باشد
ب) عبارت ما قبل آن طلب محض1 و نفی محض باشد.

مثل
و ما أنَا مُسیءٌ فَاخافَ
نیستم بد تا به سبب آن بترسم

۶) واو معیه

واو معیه نیز مانند فاء سببیه است و بر سر فعل مضارعی می آید که به معنی طلب محض و یا نفی محض باشد و جمله ای را به جمله ی پیش از خود معطوف میکند

مثل
أ تَکذِبُ و تَامُرَ الناسَ بالصدقِ
ایا دروغ می گویی و امر میکنی مردم را به راستگویی؟


یادآوری

۱) چنان که ملاحظه می سود علامت نصب در ۵ صیغه ی مفرد مذکر و مفرد مؤنث غایب و مفرد مذکر مخاطب و متکلم وحده و مع الغی فتحه و در بقیه ی صیغه ها به جز جمع مؤنث غایب و مخاطب حذف نون است.

۲) اگر فعل مضارع ناقص باشد فتحه در واو و یاء ظاهر میشود
مثل لَن یدعُوَ
لَن یَرمِیَ

اما در الف فتحه مقدر است
مثل

لَن یَخشی و میگویند تقدیرا منصوب است
1)
امر مثل:
جُودُوا فَتَسُودُوا
بخشش کنید تا مهم تر شوید.

نهی طه ایه ۸۱
...وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي...
و سرکشی نکنید در آن تا به سبب آن خشم من بر شما در نیاید.

تمنی نساء ایه ۷۳
..يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا
ای کاش من بودم همراه ایشان تا به سبب آن رستگار شوم نوعی رستگاری خیلی بزرگی

.ترجی عبس آیه ۳ و ۴
لَعَلَّهُ يَزَّكَّىٰ ﴿٣﴾ أَوْ يَذَّكَّرُ‌ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَ‌ىٰ ﴿٤﴾
شاید او پاکی جوید یا یاد آور شود پس به این سبب سود بخشد او را آن یادآوری

.استفهام اعراف آیه ۵۳
...فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا...
آیا پس شفیعانی برای ما هست تا به سبب آن شفاعت کنند ما را؟

هندیانی
2014_09_20, 11:02 AM
تمرین:

اعراب افعال را در آیات زیر بررسی کنید و مواضع نصب فعل مضارع را توضیح دهید. همراه با ترجمه

مانند مثال

لا تَنهَ عَن خُلُقٍ وَ تَأتیَ مِثلَهُ
عارٌ عَلیکَ إذا فَعَلتَ عظیمٌ

لا تَنهَ
فعل مضارع مجزوم به حذف حرف عله

تَأتیَ
فعل مضارع منصوب به أن مقدر با جانشینی واو معیه

فَعَلتَ
فعل ماضی مبنی بر سکون


ایه ۱۴۲ سوره ال عمران
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّـهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِ‌ينَ ﴿١٤٢﴾

ایه ۳۶ سوره فاطر
وَالَّذِينَ كَفَرُ‌وا لَهُمْ نَارُ‌ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَىٰ عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا ۚ

ایه ۷ سوره منافقون
هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِندَ رَ‌سُولِ اللَّـهِ حَتَّىٰ يَنفَضُّوا ۗ

ایه ۱۳۴ سوره طه
وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَ‌بَّنَا لَوْلَا أَرْ‌سَلْتَ إِلَيْنَا رَ‌سُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَىٰ


منظور از حروف جانشین حرف ناصبه ی ان همونجایی هست که میگم ان ناصبه در تقدیر داره؟؟؟؟

بله درسته

لاله مرداب
2014_09_21, 04:37 PM
besmellah8



أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّـهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِ‌ينَ ﴿١٤٢﴾




آیا پنداشتید که داخل میشوید بهشت را ؟و حال آنکه هنوز معلوم نداشته خداوند کسانی را که جهاد کردند و معلوم نداشته صبر کنندگان را.

حسبتم ماضی مبنی بر سکون علامت سکون ب-جاهدوا ماضی مبنی بر ضم علامت آن واو

تدخلوا مضارع منصوب به عامل ان ناصبه و علامتش حذف نون- یعلم مضارع مجزوم به عامل لما و علامتش جزم لام الفعل-

یعلم مضارع منصوب به ان مقدره به جانشینی واو معیه


وَالَّذِينَ كَفَرُ‌وا لَهُمْ نَارُ‌ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَىٰ عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا ۚ

و کسانی که کافر شدند برایشان آتش جهنم است، نه پایان داده شود بر (امر) ایشان تا بمیرند و نه تخفیف داده شود از ایشان بعضی از عذابشان.
کفروا =ماضی مبنی بر ضمه و علامتش واو---یقضی مضارع مجهول منفی و مرفوع و علامتش فتحه مقدره-----
یموتوا مضارع منصوب به ان مقدره به جانشینی فاء و علامت آن حذف نون-----لایخفف = مضارع مجهول منفی مرفوع علامتش ضمه ظاهره


هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِندَ رَ‌سُولِ اللَّـهِ حَتَّىٰ يَنفَضُّوا ۗ

آنان کسانی هستند که می گویند انفاق نکنید بر کسانی که نزد رسول خدایند تا پراکنده شوند.
یقولون = مضارع مرفوع به علامت نون عوض رفع---- تنفقوا =مضارع مجزوم به عامل لای نهی و علامتش حذف نون---ینفضوا= مضارع منصوب به ان مقدره (حتی)
علامتش حذف نون






وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَ‌بَّنَا لَوْلَا أَرْ‌سَلْتَ إِلَيْنَا رَ‌سُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَىٰ

و هراینه اگر هلاک می کردیم ایشان را به عذابی از پیش از آن،هراینه می گفتند: پروردگارا چرا نفرستادی به سوی ما رسولی را تا پیروی کنیم آیاتت را از فبل اینکه خوار و رسوا شویم.
اهلکنا=ماضی مبنی بر سکون---قالوا= ماضی مبنی بر ضم----ارسلت =ماضی مبنی بر سکون----نتبع= مضارع منصوب به ان مقدره و علامتش فتحه ظاهره
نذل=مضارع منصوب به ان ناصبه و دارای فتحه بارز-----نخزی=مضارع منصوب به ان ناصبه و دارای فتحه مقدره

با تشکر استاد عزیزم ان شاءالله ایندفعه کامل باشه...gol......


allahomma4

هندیانی
2014_10_02, 06:46 PM
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّـهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِ‌ينَ ﴿١٤٢﴾


آیا پنداشتید که داخل میشوید بهشت را ؟و حال آنکه هنوز معلوم نداشته خداوند کسانی را که جهاد کردند و معلوم نداشته صبر کنندگان را.


سلام لاله مرداب عزیز بله درسته ممنونم
ولی جمله ی اخر آیه با ترکیب همخونی نداره و علتشو در گروه توضیح دادم.
که در اینجا مینویسم



در این آیه یعلم اول مجزومه بخاطر لما و یعلم دوم منصوبه بخاطر أن در تقدیر بعد از نفی( لما) و واو نیز واو معیته به معنای مع.

یعنی
ایا پنداشتید این که داخل میشوید بهشت را و حال آن که هنوز نشناخته است ( خدا)کسانی را که جهاد کردند از میان شما با این که می داند صبر کنندگان را

و البته بیشتر ترجمه ها منفی معنا کردند یعنی طبق واو معیت که به تقدیر أن بعد از لما منفی هست.
جمله را معطوف کردند به جمله ی قبل

ولی نظر من اینه که ما جمله را مثبت معنی کنیم با معنای واو معیت و أن در تقدیر.

یعنی با این که خدا میداند اون کسانی را که صبر میکنند ولی شما فکر میکنید نمیشناسد مجاهدان و صابران را.

هندیانی
2014_10_02, 06:54 PM
[۲۰۱۴/۹/۲۲، ۸:۰۴] لاله مرداب: اتکذب و تامر الناس بالصدق
ایا دروغ میگویی بااینکه امر میکنی مردم را به راستگویی؟
٫اینجا هم معنی بااینکه خیلی بهتر در میاد٫


بله درسته
ممنونم بابت مثال

هندیانی
2014_10_02, 07:02 PM
و اما خلاصه ای از اعراب فعل ماضی که در آیات تمرین بود رو براتون میگم

فعل ماضی مبنی بر فتح است.
یعنی حرف آخر فعل ماضی فتحه است.

مثل
باء در کَتَبَ یا کَتَبَت

مگر این که با واو جمع یا با ضمیر رفع متحرک باشه

(ضمیر رفع متحرک به ضمیری میگویند که در مفردها به صورت ت و به آخر فعل متصل میشه و فاعل هست.
که در مخاطب مذکر ت مفتوح و در مخاطب مؤنث ت مکسور و در متکلم وحده ت مضمومه)

پس فعل ماضی اگر به واو جمع برسه بناء فعل میشه مبنی بر ضم
مثل قاموا

و اگر فعل ماضی با ضمیر رفع متحرک باشه بناء فعل ماضی مبنی بر سکونه
مثل
قمتُ

فعل ماضی بر سه حالت مبنی بر فتح
ضم
و سکون هست.



ضمایر رفع متحرک (ن.ت.تما.تم.ت.تما.تن.ت.نا)



برای تشخیص مبنی برضم یا مبنی برفتح و.....باید به حرکت لا م الفعل ماضی توجه کرد .البته برای فعل های اعلال شده به حرکت لام الفعل قبل ازاعلال توجه باید کرد
.درست هست استاد؟
بله درسته
میتونیم بگیم
مخاطبها و جمع مؤنث غایب و متکلمها مبنی بر سکون و جمع مذکر غایب مبنی بر ضم و بقیه مبنی بر فتحند


من تشخیص بنای فعل را مشکل ندارم فکر کنم با اعراب اسم و حرف قاطی کردم .چون اعراب حرفها و اسمهایی که به الف مدی .واو مدی ویاء مدی ختم میشوند مبنی بر سکون میباشند .مانند :
اما ..الی ..الذی .که مبنی برسکونند .

اعراب در ماضی ؛صیغه های 1 .2 .4 .5 .مبنی برفتح .صیغه 3 مبنی بر ضم و از صیغه 6 به بعد مبنی بر سکون است .

هندیانی
2014_10_02, 07:03 PM
راه شناخت واو معیت چیه؟فعل منصوب بعد از آن؟؟؟

واو معیت دو جوره
یکی بعد آن فعل مضارع منصوب می اید
یکی هم اسم منصوب که اونم شرایطی داره باید قبل واو فعل یا شبه فعل باشه

مثل سافرتُ و علیاً
یعنی مسافرت کردم با علی یا همراه علی

هندیانی
2014_10_02, 07:17 PM
[۲۰۱۴/۹/۲۲، ۱۴:۰۹] لاله مرداب: سلام استاد عزیز

وَلَوْلَا أَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَ‌بَّنَا لَوْلَا أَرْ‌سَلْتَ إِلَيْنَا رَ‌سُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٤٧﴾

ایه ۴۷ قصص رو میشه ترجمه کنید لطفا؟

سلام عزیز

قبل ترجمه یه توضیحی در مورد ایه میدم

در این ایه لولا حرف شرط غیر جازم هست و دو جور میتونیم معنا کنیم فعل شرطمونو.

یا مثل إن شرط یا ماضی استمراری
و اینجا چون جواب شرط محذوفه نگاه می کنیم به سیاق جمله

و تُصِيبَ منصوب داریم بخاطر أن ناصبه

و فیقولوا داریم که بخاطر عطف به تُصِيبَ منصوب شده پس فاء عطفه

و لولا داریم که لولا تحضیض هست و فَنَتَّبِعَ منصوب داریم که منصوبه به أن مقدره بعد فاء ( به علت داشتن یکی از اون موارد که تحضیضه( لولا))

و ترجمه:

و اگر نمی بود این که برسد ایشان را مصیبتی به سبب آنچه پیش فرستاد دستهایشان،( نمیفرستادیم فرستادگانی را بسویشان= جواب شرط محذوف مقدر). پس بگویند پروردگارا! چرا نفرستادی بسوی ما فرستاده ای را. تا به سبب آن پیروی کنیم آیاتت را و باشیم از ایمان آورندگان.



چرا نمی بود معنی کردید و نبود معنی نکردید؟

چون یا میشه مثل إن شرط( مضارع) معنا می شه
یا ماضی استمراری

لولا ی شرط هم مثل لو شرطیه

اگر جواب شرط با لام در جمله مثبت یا با ما در جمله منفی، فعل شرط ماضی استمراری معنا میشه

و جواب شرط هم ماضی استمراری معنا میشه


پس ترجمه صحیح اونی هست که با ترکیبش همخونی داشته باشه، درسته؟؟؟
بنابراین باید در قسمت نحو قران زیاد کارکنیم
تا ترجمه درست انجام بدیم(ان شاءالله)

ببینید چند نوع ترجمه داریم
که بسته به نوعش دخل و تصرف هم مبنی بر اینکه ترجمه ی آیه اشتباه نشه مترجمان بزرگوار انجام میدهند

ترجمه ی ما چون تحت اللفظیه و قراره ترجمه همراه با رعایت قواعد نحوی باشه و هیچ دخل و تصرفی هم نداره
اینطوریه که خیلی ها این ترجمه رو نمیپسندند
و ....
نظر من اینه که توجه به ترکیب و نقشی که برای کلمات در نظر داریم ترجمه ی قشنگی به بار میاره البته اگر همراه باشه با معانی مناسب واژه ها و اجرای نکات بلاغی که در آیات وجود داره،

و نکته ی مهمتر برای ترجمه ی عالی ان شاءالله توکل بر خدای متعال و یاری اهل بیت اطهار علیه السلام هست

که امیدوارم این توکل و توسل شامل همه ی ما بشه ان شاءالله

هندیانی
2014_10_02, 07:31 PM
besm4

مواضع جزم فعل مضارع

فعل مضارع به سه طریق مجزوم میشود

الف) وقتی که پس از حروف جازمه ی لم لما لام امر لای نهی و ان شرطی قرار میگیره
ب) وقتی که فعل مضارع پس از اسماء شرط قرار میگیره

اسماء شرط عبارتند از

من: هرکه
ما: هرچه
مهما: هرچه
اذما: هر زمان که
متی: هر وقت که
ایان: هر وقت که
این: هر جا که
انی: هر جا که
حیثما: هر مکان که
کیفما: هر طور که
ای: هر که، هر کدام


یادآوری

۱) اسمهای شرط لازم الصدرند و در آغاز جمله جای میگیرند

۲) به جز ایّ که معربه باقی مانده ی اسمهای شرط مبنی هستند و اعراب آنها با توجه به ساختار جمله تعیین می شود

۳) فعل شرط و جواب شرط ممکن است هر دو مضارع باشند یا یکی مضارع و دیگری ماضی و بندرت دیده میشود که هردو ماضی باشند

۴) گاهی جواب شرط جمله ی اسمیه هست.

ج)سومین مورد از جزم مضارع
وقتیست که فعل مضارع در جواب طلب قرار بگیرد

مانند: إرحم تَرحم
شفقت بورز تا مورد شفقت واقع شوی


یادآوری ۱
همانطور که میدونید طلب شامل: امر، نهی، استفهام، تمنی، ترجی و دعا است
و نیز جمله فعلیه باید شایستگی جواب شرط واقع شدن را داشته باشد و فعل شرط، سببی برای حصول آن باشد در غیر اینصورت فعل مجزوم نمیشود

مثل:

ایه ۵ سوره مریم
فهب لی من لدنک ولیا یرثنی و ...که یرثنی شایستگی جواب شرط بودن را نداشته و مجزوم نشده

یاد اوری ۲
علامت جزم فعل مضارع در پنج صیغه سکونه که جانشین ضمه شده و در باقی مانده ی صیغه ها بجز جمع های مونث حذف نون است.

یاداوری ۳
در فعل مضارع مجزوم، معتل لام الفعل، سه حرف الف، واو، یاء از آخر فعل حذف میشود

مثل

لم یخشِ لم یدعُ لم یرمِ

charkhchi
2014_12_08, 09:55 AM
باسلام و خسته نباشید ، چرا بقیه درسهای نحوییون در اینجا ادامه نداره ؟