PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شهادت حضرت زهرا (س)



یا علی ابن الحسین
2014_08_22, 07:40 PM
پرسش 1:
پيرامون شهادت حضرت زهرا
شرح : با سلام خدمت دوستان گرامي ديروز دو ايميل از طرف يكي از دوستانم براي من فرستاده شده كه با توجه به اينكه اين ايميل براي بسياري از دوستان ديگرم هم فرستاده شده شبهات زيادي براي من و ديگر دوستان من بوجود آورده و با توجه به ناتواني و سطح دانش ديني كمي كه داريم جواب مستدلي بر آن نداشته ايم لطفا خواهشمندم نسبت به ايرادات ذيل پاسخ لازم را مستدل فرمائيد. در ضمن بدليل اينكه متن ايميل عينا براي شما فرستاده شده حاوي حرفهاي ركيك و زشتي مي باشد كه از همين جا از شما عذرخواهي مي كنم و خداي نكرده دليل بر صحت آن نمي باشد. چرا كه نشان دهنده ضعف و كوچكي اين افراد مي باشد كه زبان عفت را حفظ نكرده و عصبانيت و ضعف خود را اين چنين نشان مي دهند با تشكر -------------------------------------
1- ايميل اول دوستان شيعه وسني وحدتتان را حفظ کنيد وگول اين اخوند هاي خون اشام نخوريد شهادتحضرت زهرا: بزرگترين دروغ تاريخ بقلم : آيت الله محسني بسطامي احتمالا در سال ?? بود که عده اي از کارشناسان و محققان جمهوري اسلامي مستقر در مجلس شوراي اسلامي که جزو نمايندگان هم بودند پس ???? سال تحقيق و بررسي ناگهان به راز مهمي پي بردند و آن اينکه حضرت فاطمه دختر رسول خدا فوت ننموده، بلکه شهيد شده است اينجا بود که آن نمايندگان مجلس (که خداوند از آنان نگزرد) اعلام کردند از اين پس در تقويم ها بجاي وفات بنويسند شهادت. و اين روز را تعطيل اعلام نمودند
قريش بزرگترين و مقتدر ترين قبيله در شبه جزيره عربستان به حساب مي آمد و در درون قريش بني هاشم برترين و قدرتمند ترين قوم (تيره ) بشمار مي آمد طوري که همه برتري آن را پذيرفته بودند عمو زاده هاي اين تيره بني اميه بودند که بعضي اوقات با بني هاشم رقابت مي نمودند. اما اگر پاي کسي ديگر به ميان مي آمد اين دو فورا با هم يکي مي شدند بطور مثال زماني که خبر رسيد ابوبکر (از تيره بسيار ضعيف قريش يعني بني تيم ) جانشين پيامبر شده براي ابوسفيان که تازه مسلمان شده بود غير قابل تحمل بود. لذا فورا صدا زد : اين الاذلان؟ دو مرد ذليل کجايند؟ پرسيدند منظورت چه کساني مي باشند ؟ گفت علي و عباس. ابوسفيان وقتي با علي و عباس روبرو شد گفت چرا نشستيد بني تيم کيستند که رهبري را بدست گيرند؟ ابوسفيان چنين ادامه داد : والله لاملان المدينة خيلا و رجالا. (قسم بخدا من مدينه را پر از پياده نظام و سواره نظام مي کنم و حکومت را با زور از آنان براي شما مي گيرم.) علي که به سخنان ابوسفيان گوش مي داد به او نهيب زد و اخطار نموده فرمود : اگر کوچکترين حرکتي بر ضد ابوبکر انجام دهي من اولين کسي خواهم بود که در مقابل تو مي ايستم ما ابوبکر را اهل مي دانيم . ابوسفيان ناراحت شده الفاظ بدي گفته و رفت. (تاريخ طبري جلد 2 قسمت آغاز خلافت ابوبکر)
قريش که با رسول خدا دشمني مي ورزيدند عملا قادر نبودند کاري انجام دهند چون از انتقام گيري بني هاشم هراس داشتند آخرين و مهمترين راهکارشان اين بود که از هر تيره اي يک جوان انتخاب نمايند و اين جوانان طوايف مختلف همه باهم پيامبر را با شمشير بزنند بگونه اي که معلوم نشود کداميک قاتل است که در اين صورت قوم پيامبر يعني بني هاشم نمي دانند با کدام تيره بجنگند و لذا مجبور خواهند شد خونبها گرفته صلح نمايند. (اگر يک يا دو قبيله چنين جرمي مرتکب مي شد مطمئن بودند بني هاشم دمار از روزگارشان بر مي آوردند) که همين مسئله سبب شد رسول اکرم با اذن خداوند هجرت نمود.
پاسخ:
پرسشگر گرامي با عرض سلام و سپاس به خاطر ارتباطتان با اين مركز
پرسش هاي تان بسيار مفصل است . ما به چند مورد پاسخ داده و شما را به مطالعه منابعي كه در زير معرفي مي شود ،ارجاع مي دهيم.
به كار بردن واژه وفات به جاي شهادت امري مرسوم و متداول بوده و اكنون نيز مرسوم است . در بسياري از كتاب هاي تاريخي از اين واژه استفاده مي شود. اما هنگام بيان كيفيت وفات به بيان شهادت مي پردازند. اصلا برخي از دانشمندان از اين عنوان در نام گذاري كتاب شان بهره برده اند مانند وفيات الاعيان ابن خلكان .
پس كاربرد و استعمال واژه وفات معنايي اعم از مرگ طبيعي و شهادت دارد. چنانچه در مواردي وفات به كار برده شده، نفي معناي شهادت را در بر ندارد.
فارق از مباحث لغوي بايد در پي اسناد و مدارك شهادت يا مرگ طبيعي براي حضرت زهرا باشيم .
عبدالفتاح عبدالمقصود (يکي از نويسندگان اهل سنت ) داستان غم انگيز هجوم به خانه وحي و هتک حرمت بضعه الرسول (ص)را چنين بيان مي کند:
عمر بن خطاب در حالي که گروهي او را همراهي مي کردند, جهت اخذ بيعت از علي بن ابيطالب (ع)براي ابوبکر به در خانه فاطمه (س)آمد و فرياد زد: سوگند به آن کسي که جان عمر در دست اوست! بايد از خانه بيرون بياييد. در غير اين صورت خانه را به سر ساکنانش آتش مي زنم . عده اي از صحابه که از خدا مي ترسيدند و حرمت پيامبر(ص)را در مورد فرزندانش رعايت مي کردند گفتند: اباحفص (کنيه عمر) !چگونه مي خواهي خانه را به آتش بکشي، در حالي که فاطمه (س)در اين خانه است ؟ عمر با بي پروايي و بي حيايي تمام با صداي بلند گفت : اگر چه فاطمه باشد، به آتش مي کشم . سپس عمر به خانه فاطمه (س)هجوم برد و با مشت و لگد به در مي کوبيد تا به زور وارد خانه شود. علي (ع) از خانه بيرون آمد. در همان هنگام طنين صداي گريه و ناله جان سوز فاطمه (س)دخت گرامي پيامبر که در نزديکي در خانه بود, بلند شد. استغاثه کنان از صميم قلب و عمق جان فرياد مي زد و مي فرمود: يا ابتاه يا رسول اللّه , ببين بعد از رحلت تو عمر و ابوبکر چه به روزگار دخترت آورده اند(1)!
صداي جان سوز زهرا(س) چنان جدّي و دردناک بود که گويا مي خواهد پدرش رسول خدا را که به ظاهر در نزديکي
خانه اش خفته و در رضوان پروردگارش جاي گرفته , به دنيا برگرداند تا يکي از اصحاب سرکش گردن فراز بي پروا را که به خانه اش هجوم آورده , به جاي خود بنشاند و جبروتش را زايل سازد و شدت عمل و سخت گيريش را نابود سازد.(2)
عبدالله الصفدري شافعي از قول نظام بصري نقل کرده : در روزي که عمر بن خطاب جهت بيعت گرفتن از علي (ع)براي ابوبکر, به خانه فاطمه (س)هجوم برد ، چنان ضربه اي به پهلوي فاطمه وارد کرد که فرزند داخل رحمش يعني محسن را ساقط کرد.(3)
ذهبي در ميزان الاعتدال مي نويسد: محسن با ضربه لگدي که عمر به پهلوي فاطمه زد، کشته شد.
مسعودي مي نويسد: درِ خانه فاطمه (س) را آتش زدند. زهرا سيده زنان را چنان با در فشار دادند تا اين که محسن او کشته شد.(4) عبداله بن عباس نقل مي کند: روزي پيامبر اکرم (ص)را ديديم که به شدت گريه مي کرد. از علت آن پرسيديم ، فرمود: مي بينم روزي را که فاطمه من مورد بي احترامي قرار مي گيرد. ارث و حق او را غصب مي کنند. پهلوي او را مي شکنند, محمول رحم او را مي کشند. دخترم پيوسته گريه و ندبه مي کند و مي گويد: يا محمداه ! ولي کسي به او جواب نمي دهد.(5)
اين ها همه از منابع از اهل سنت بود .
در اين جا قسمتي از كتاب فروغ ولايت، آيت الله جعفر سبحاني را نيز مي آوريم :"
بعد از شكل گيري سقيفه، عمر همراه برخي افراد ديگر به دستور ابابكر به خانه علي(ع) هجوم بردند تا از حضرت و تعداد كمي كه متحصن شده بودند، بيعت گيرند. مأموران خليفه خطاب به متحصّنان گفتند: هر چه زودتر خانه را ترك كنند، ‌ولي آنان از خانه بيرون نيامدند. در اين هنگام مأمور خليفه هيزم خواست تا خانه را بسوزاند. ابن عبد ربه اندلسي مي نويسد: "خليفه به عمر مأموريت داد كه متحصنان را از خانه بيرون كند . اگر مقاومت كردند، با آنان بجنگد. از اين رو، عمر آتشي آورد كه خانه را بسوزاند. در اين موقع با فاطمه رو به برو شد. دخت پيامبر به او گفت: فرزند خطّاب، آمده اي خانه ما را به آتش بكشي؟! وي گفت: آري، مگر اين كه همچون ديگران با خليفه بيعت كنيد .مأمور خليفه آتشي بر افروخت و فشاري به در آورد و وارد خانه شد، ولي با مقاومت فاطمه رو به رو گرديد .(6)
در اين باره به کتاب رنج هاي حضرت زهرا (س)، مرتضي عاملي ، ترجمه محمد سپهري و سايت هاي هاي زير مراجعه فر ماييد :
http://www.porsojoo.com/fa/node/9724

پي نوشت ها:
1.ابن قتيبه دينوري ، الامامه و السياسه , ج 1 ، ص 16 ، بيروت، دارالکتب العلميه ، چاپ اول . مطلب را اين گونه بيان مي کند: فلمّا سمعت اصواتهم نادت بأعلي صوتها, يا ابتاه يا رسول اللّه ماذالقينا بعدک من ابن الخطاب و ابن ابي قحافه .
2.عبدالفتاح عبدالمقصود, الامام علي بن ابي طالب (ع) ج 4 ،ص 274ـ 277 ،تهران ، شرکت سهامي انتشار ، 1351 ش ، ترجمه سيد محمد مهدي جعفري .
3. صلاح الدين بن ابيک صفدري . الوافي بالوفيات , ج 6 ، ص 17 ،حديث شماره 2444 .
4 علي بن حسين مسعودي، اثبات الوصيه , ص 110 ، قم ، بصيرتي .
5. ابراهيم بن محمد جويني ،فرايد السمطين , ج 2 ،ص 34 ،بيروت ، موسسه المحمودي .
6 . جعفر سبحاني ،فروغ ولايت، ص182- 187، از انتشارات صحيفه ، 1368، قم ( با تلخيص ).
منبع:http://pasokhgoo.ir/node/32075