PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دوره قواعد دروس تکمیلی(مروری بر درسهای گذشته) یاس سفید



یاس سفید
2014_08_04, 06:44 AM
besmellah1



دوره قواعد دروس تگمیلی / مروری بر درسهای گذشته


درس اول /جارو مجرور quran--- حروف جری است گه برسر اسم میآ ید و اسم را مجرور می گند . درجارور مجرور ابهامی وجود دارد گه با متعلق

بر طرف



میشود /این متعلق ممگن است فعل باشد یا شبه فعل باشد . گه قبل از جارو ومجرور ویا بعد از جارومجرور میآید


​مثال یفسدون فی الارض . ( فی الارض )جارو مجرور است یعنی "در زمین " بی معنا است و چیزی

از آنفهمیده نمیشود پس در آن ابهامی وجود دارد

پس برای اینگه معنا گامل شودو آن ابهام ازبین برود متعلق میشود به (یفسدون ) یعنی فساد می

گنند در زمین

مثال دیگر / الیه ترجعون ( الیه )جارو مجرور گه به تنهایی معنا نمی دهد پس باید به یگ فعل یا شبه

فعلی تعلق پیدا گند تا معنا دهد .دراینجا به ترجعون متعلق میشود ( بسوی او برمی گردید)

بعضی اوقات متعلق حذف میشود مثل /بسم الله (بسم ) جارو مجرور گه باید متعلق باشد به فعل

یا شبه فعلی قبل از خود گه محذوف است (انا ابتدا ) محذوف است به معنای( من شروع میگنم

به نام )جدایی گه بخشنده ی مهربان است

الحمدلله (لله ) لام مگسور لام اختصاص است . گه حمد مخصوص خداست

اگر دو صفت دنبال هم دریگ جمله باشند بین آنها (واو)نمیگیرد

گاهی مفعو ل مقدم میشود بر فعل مثل (ایاگ نعبد _ ایا گ نستعین ) (گ) ضمیر است ومفعول

ودر محل منصوب مقدم شده بر فعل (نعبد -نستعین) (تو را می پرستم)

نتیجه"
1) در درس اول جارو مجرور سه مورد /متعلق قبل /متعلق بعد /حذف متعلق

2) لام اختصاص در الحمد

3 )دوصفت دنبال هم در یگ جمله

4 )قرار گرفتن مفعول قبل از فعل

استاد گلم سپاسگزار از توضیحات گامل شما برای من جا افتاد ممنونم ازشما


استاد من با فونت بالا زدم اما بعد از ذخیره گوچگ میشود نمیدانم اشگال گار از گجاست

یاس سفید
2014_08_05, 02:33 PM
besmellah5

درس دوم قواعد دوره تگمیلی

آیه 2 ذلگ الگتاب ) ذلگ به معنی( آن ـ اسم اشاره به دور )اما در اینجا ترجمه میگنیم (این گتاب ) بدلیل اینگه

ال در (الگتاب )ال عهد حضوری است

ذلگ اسم اشاره ومبتدا پس باید خبر داشته باشد گه در این جمله دو خبر دارد /یگی ( لاریب فیه ) جمله

اسمیه ودیگری (هدی ) جمله فعلیه .در ترجمه این جمله می توانیم بین دو خبر ( واو)بگذاریم

اسم موصول "اسمی است گه معنای آن با جمله بعد از آن گامل میشود . خودش به تنهای گامل نیست

درآیه 3 (الذین یومنون ) الذین / اسم موصول است . یومنون / صله موصول است . گسانیگه ...چی .پس باید

گلمه ای باشد گه آن راگامل گند . ( واو ) در یومنون عائد صله است گه الذین به آن برمی گردد

گسانیگه .. آن گسان گه ایمان میآورند . گه برمی گردد به واو یومنون .

اسم موصول بر دو قسمند 1 مشترگ 2 خاص

مشترگ مثل / من / برای عاقل (من یفسد ) گسی گه فساد میگند . ما / برای غیر عافل (مما رزقنا هم )

از انچه گه روزی دادیم ایشان را

خاص مثل / الذی .التی . الذین

اسم موصول چه عام وچه خاص ، احتیاج به جمله ای دارد گه معنی آن را گامل گند . به اولین جمله ای گه

بعد از اسم موصول می آید ، صله می گویند درصله ضمیری است گه به اسم موصول بر می گردد .

آ یه 5 (اولئگ هم المفلحون ) دو جور ترجمه می شود . اولی اولئگ (مبتدا ) و (هم المفلحون )خبر .گه خبر از

جمله اسمیه است ،خودش تشگیل شده از ( هم) مبتدا و (المفلحون ) خبر .ومعنی می شود ، آنان ایشانند گه

رستگارند . د ومی هم را ضمیر فصل وعماد بگيريم ومعنی می شود ، آنان ، خود

رستگارانند

استاد عزیزم خوشحالم گه خیلی خوب می فهمم .هیچ گلامی نمیابم سزاوار تشگر شما باشد ...1gol....​

Mohabbat

یاس سفید
2014_08_07, 12:35 PM
besmellah5



درس سوم قواعد دوره تکمیلی

آیه 6 ) (ان الذین کفرو ا سواء علیهم ) :ترکیب / (ان ) حروف مشبهه بالفعل (الذین ) اسم (ان ) و در محل منصوب ، و (سواء )

خبرش و مرفوع

(الذین ) اسم موصول/ (کفروا ) صله موصول / دراینجا چون کفروا صله موصول است ومحلی از اعراب ندارد ، لکن نقش نمی پزیرد.

علیهم جارومجرور ومتعلق به سواءرآیه 7 (علی ابصارهم غشاوه ) جمله اسمیه است .علی ابصارهم خبر

مقدم و(غشاوه )مبتدای موخر

توضیح درباره مبتدا وخبر " مبتدا یک کلمه است ومفرد است (ولی میتونه مثنی وجمع باشد )

واول جمله میاید وعلامت آ ن مرفوع است

وخبر توضیحی است درباره مبتدا وممکن است یک کلمه یا یک جمله ( اسمیه یا فعلیه )

ویا شبهه جمله ( جارو مجرور یا ظرف ) وعلامت آ ن نیز مرفوع است که گاهی اوقات خبر ابتدا

ومبتدا بعد از خبر خواهد آمد

آیه 8)(وماهم بمومنین ) واو/حلیه .یعنی حالت کسانی را نشان می دهند که می کویند ،

ایمان آوردیم (ما) ناقیه شبیه به لیس (افعال ناقصه ) عمل می کند و(هم) درمحل رفع واسم (ما )

(بمومنین ) بخاطر (ب)حرف جر مجرور است اما چون خبر (ما) است محلا منصوب است .

نکته حرف جر (ب) که به خبر (ما) می چسبد زائد است ومعنا نمیشود /

سوال ؟ ازکجا بفهمیم که (مه) شبیه لیس است ؟

اگر (ما) بر سر جملات اسمیه ( مبتدا وخبر ) بیاید (مه) نافیه شبیه به لیس است

ومثل افعال ناقصه عمل میکند .

ایه 9 ) ( الا )در جمله قبل از خود رامنفی وبعد از خود را مثبت میکند مثل : (ومایخدعون الا انفسهم)

یعنی : فریب نمدهند مگر خودشان را.

آیه 10) زاد ، از افعال دومفعولی است .

(ب) در جمله (بما کانوا یکذبون ) سببیه است یعنی به سبب که دروغ می گفتند

نکته بعدی هر وقت فعل ( کان )با فعل مضارع همراه شود معنای ماضی استمراری می دهد

وفعل کان معنا نمیشود ...1gol....

هندیانی
2014_08_08, 02:40 PM
سلام بر شما ياس سفيد مهربان. خيلي خوب نوشتيدو خوشحالم كه مشكلي نداريد و دروس را خوب متوجه شديد. در رابطه با سايز نوشته هاتون ميتونيد از اين ادرس سايز رو تغيير دهيد و بر عددي خاص تنظيم كنيد.http://www.shahrequran.ir/profile.php?do=editoptions. انتهاي صفحه قسمت تنظيمات پيشفرض نوشتاري

یاس سفید
2014_08_09, 12:13 AM
besmellah3

درس چهار قواعد دوره تکمیلی


وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿١١﴾


آیه 11) (اذا) چون ادات شرط برسر فعل ماضی آمده ، معنای ماضی مضارع میشود . (قیل )فعل شرط است

و(قالوا )جواب شرط است

آیه 12)
أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـٰكِن لَّا یَشْعُرُونَ ﴿١٢﴾

آگاه باشید هـمانا ایشان، همان فساد کارانند و لیکن درک نمی کنند.


( ان ) حروف مشبهه بالفعل و(هم ) اسم (ان)و(هم المفسدون) خبرش .وخبر که خود جمله اسمیه است

شامل (مبتدا وخبر ) که (هم ) مبتدا و(المفسدون ) خبرش

ترکیب دیگر از این جمله اینکه : (هم )دوم ،ضمیر فصل و عماد و(المفسدون) خبر (ان)


وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿١٤﴾


و هر زمان مـلاقات کنند آن کـــسانی را که ایمان آوردند، گویند:
ایــمان آوردیم و هر زمان خلوت کنند شیـطان هایشان را، گویند: همانا ما با شماییم. هـمانا فقط ما مسخره کنندگانیم.

( اذا )از ادات شرط .دراین آیه دوجمله شرط داریم.اولی" (لقوا )فعل شرط و ( قالوا )جواب شرط

ودومی (اذا)ادات شرط و( خلوا ) فعل شرط و(قالوا ) جواب شرط

در این آیه (الی شیاطینهم) جارو مجرور ومتعلق به(خلوا ) برای ترجمه (الی ) را معنا نمیکنیم

و(شیاطین ) را مفعول میکنیم ومیگوییم شیاطینشان راhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/32488633852423439261.gif

یاس سفید
2014_08_09, 05:59 PM
besmellah17

درس پنجم قواعد دوره تکمیلی


مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارً‌ا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّـهُ بِنُورِ‌هِمْ وَتَرَ‌كَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَّا یُبْصِرُ‌ونَ ﴿١٧﴾

مثال ایشان(منافقان) مانند مثال کسی است که

برافروخـــت آتشی را، پس هر زمان روشن کُنَد آن چه را اطرافش است (پیرامونش را)، بَرَد خدا نورشان را و رها کُنَد ایشان را در تاریکی ها یی (که) نمی بینند.


در این آیه (فلما) ظرف و در برگیرنده ی شرط هست. و (أضاءت) فعل شرط و (ذهب ) جواب شرط


میباشد. و معنای مضارع ترجمه می شوند.(ذهب) با حرف
​ب در (بنورهم) متعدی شده
و معنایش عوض میشود


.صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْ‌جِعُونَ ﴿١٨﴾کران و لال ها وکورها هستند. پس ایشانبرنمی گردند

.




در اینجا،((هم)مبتدا محذوف هست و (صم) خبر اول، (بکم) خبر دوم و (عمی) خبر سوم هستند.
که میتوان بین آن ها از حرف واو استفاده کرد


او کصیب من السمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَ‌عْدٌ وَبَرْ‌قٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ‌ الْمَوْتِ ۚ وَاللَّـهُ مُحِیطٌ بِالْكَافِرِ‌ینَ ﴿١٩﴾ یا مانند باران تُندیست از

آسـمان در حالی که در آن(آسمان) تاریکی هاست و رعد و بـرق، قرار می دهند انگــشتانشان را در گوش هایشان از صاعقه ها به علت ترس مرگ و خدا

احــاطه دارد به کافران

نکته این آیه ) اگر سمت راست جمله یا شبه جمله(جارو مجرور و ظرف) اسم نکره باشد، جمله نقش صفت میگیرد و حرف که در ترجمه اضافه

میکنیمو اگر سمت راست آن اسم معرفه باشد جمله نقش حال میگیرد و از عبارت در حالی که در ترجمه استفاده میکنیم. مثل: (السَّمَاءِ) اسم

معرفه؛ (فِیهِ): شبه جمله از نوع جارومجرور


یَكَادُ الْبَرْ‌قُ یَخْطَفُ أَبْصَارَ‌هُمْ ۖ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُم مَّشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِ‌هِمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ‌ ﴿٢٠﴾

نزدیک است برق برُباید چشم هایشان را. هر زمان روشن کُنَد برای ایشان، راه روند در آن. و هر زمان که تاریــک شود بر ایشان، بایستند و اگر می


خواست خدا، هر آینه می بُرد گوش هایشان را و چشمانشان را. هـمانا خدا بر هر چیزی تواناست.

در این آیه (کلما) ظرف هست و شرط را در بر میگیرد و (أضاء) فعل شرط و (مشوا) جواب شرط می باشد. و هر دو فعل ماضی هستند که باید مضارع معنا

شوو جمله بعدی إذا) اسم شرط و (أظلم) و (قاموا) به ترتیب فعل و جواب شرط هستند که باز فعل ها ماضی هستند و در ترجمه مضارع معنا میکنیم.

جمله بعد نیز (لو) حرف شرط هست و (شاء) فعل شرط و (لذهب) جواب شرط . و چون جواب شرط با لام در جمله مثبت آمده است. معمای فعل ها

ماضی استمراری می شود.



استاد غزیزم http://www.shahrequran.ir/images/smilies/babolgif-4.gifhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/m1%20(1).png

یاس سفید
2014_08_10, 12:05 PM
besmellah5
درس ششم قواعد دوره تکمیلی

آیه 21)(یاایها الناس) : (یا) حرف ندا (ای) منادی از نوع نکره مقصوده . (ها)حرف تنبیه ( الناس ) بدل یا عطف بیان

نکره مقصوده یعنی چه:به منادایی گفته میشود،که متکلم هنگام ندا او را نمیشناسد ولیکن می بیند او را

وبه او التفات دارد

انواع منادی:منادی بردو قسم است 1 - منادی مرفوع 2 -منادی منصوب

منادی مرفوع ، یا مفرد ، یا نکره مقصوده

منادای منصوب : یا مضاف ، یا شبه مضاف ، یا نکره غیر مقصوده

نکره غیرمقصوده چیست ؟ مخاطبی است که متکلم هنگام ندا نه اورا میشناسد و نه او را میبیند . مثل انسان نا بینا

نکته :(الذی خلقکم): ترکیب (الذی ) اسم موصول . (خلق) صله موصول . هو مستتر صله عائد

(الذین من قبلکم ) : (الدین ) اسم موصول .من قبلکم جارومجرور متعلق به صله مصولی که حذف شده

آیه 22) : (الذی جعل لکم الارض فراشا ) : ( جعل )فعل متعدی . (الارض )مفعول به آن و(فراشا )حال است
آیه24):(
فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا ): ترکیب :

(ف) حرف عاطفه هست در اینجا و

در این آیه دوباره (إن) حرف شرط جازم و (لم تفعلوا) جمله

شرط و ( فاتقوا) جواب شرط هست. برای فعل جحد می گفتیم

معنای ماضی ساده منفی میدهد. یعنی انجام ندادید

. در اینجا چون ابتدا شرط آمده پس در ترجمه این إن شرط هست که غالب میشود و معنای ماضی را




مضارع میکند. یعنی اگر انجام ندهید.




وَ بَشِّرِ‌ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِ‌ی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ‌ ۖ كُلَّمَا رُ‌زِقُوا مِنْهَا مِن ثَمَرَ‌ةٍ رِّ‌زْقًا ۙ قَالُوا هَـٰذَا الَّذِی رُ‌زِقْنَا مِن قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ

وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَ‌ةٌ ۖ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥﴾
و بشارت ده کسانی را که ایمان آوردند و انجام دادند نیـکی ها را، اینکه برایشان باغ هایی است، که

جاری می شــود از زیر آن رودهایی، هر زمان روزی داده شوند در آن باغ (بهشت) از مــــیوه ای روزی دادنی ، گویند: این است آن چه که روزی داده شدیم

از قـبل آن و داده شوند آن میوه ها(نعمتها) را در حالی که شبیه یکدیگرند . و برای ایشان در آن (بهشت) همــسران پاکیزه ای است و ایشان در آن جا
جاودانند.



نکته ی این آیه قبل از جمله (تجری) اسم نکره قرار دارد پس نقشش صفت میشود که با حرف که مشخص میکنیم. برای ایشان باغهاییست که روان می شود...

(کلما) اسم شرط غیر جازم هست. و (رزقوا) جمله ی شرط و از نظر صرف نیز فعل ماضی مجهول هست که نایب فاعل آن (واو) هست. و (قالوا) نیز جواب شرط هست.

(الذی رُزِقنا) اینجا (الذی) اسم موصول و (رزقنا) صله و عاید آن (ه) محذوف هست. یعنی بوده (رزقناه) آنچه روزه داده شدیم آن را. در ضمن (رزقنا) فعل ماضی
مجهول و نایب فاعل آن (نا) هست.


در رابطه با (مِن قَبْلُ) در اینجا حتما می پرسید چرا (قبلُ) اعرابش ضمه هست؟ مگر مجرور به حرف جر نیست. درسته که مجرور هست ولی در اصل بوده (من
قبلِ هذا). و چون مضاف الیه که (هذا) هست حذف شده از نظر لفظ. ولی در معنا نیت آن وجود دارد می گوییم اعرابش مبنی بر ضم هست. یعنی در

این مواقع اعراب (قبل) ضمه میشود.

که این قاعده فقط در مورد دو کلمه (بعد) و (قبل) صدق میکند. و در ترجمه حتما باید کلمه این و یا آن را بیاوریم.


(أُتُوا) فعل ماضی مجهول و نایب فاعلش (واو) هست و (متشابها) نیر حال می باشد.


allahomma6

یاس سفید
2014_08_11, 07:38 PM
besmellah5




درس هفتم قواعد دوره تکمیلی


نَّ اللَّـهَ لَا یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِ‌بَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا ۚ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّ‌بِّهِمْ ۖ وَأَمَّا الَّذِینَ كَفَرُ‌وا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَ‌ادَ اللَّـهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا ۘ یُضِلُّ

بِهِ كَثِیرً‌ا وَیَهْدِی بِهِ كَثِیرً‌ا ۚ وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ ﴿٢٦﴾


همانا خدا پروا ندارد این که بزند مثال خیلی کوچکی را، پشه، یا آن چه در بالای آن است ( از نظر کوچکی). اما کسانی که ایمان آوردند (در هر حالی که باشند)، پس می

دانند، این که آن(مثال) حقیقتی است از نزد پروردگارشان. و اما کسانی که کفر ورزیدند (در هر حالی که باشند)، پس می گویند: چه چیزی می خواهد خدا با (زدن) این مثال؟

که گمــراه می کند بوسیله ی این (مثال) بسیاری را و هدایت می کند بوسیله ی آن مثال بسیاری را. و حال آن که گمــــراه نمی کند به وسیله ی
آن (مثال) مگر بدکاران را.


در این آیه
اَن یضربَ مثلاً ما بعوضةً :ما در اینجا زائده برای تاکید ویا نکره تامه1 وصفت مثلاً

بعوضةً بدل از مثلاً ویا بدل از ما می باشد در ترکیب ما اختلاف وجود دارد

وماذا اراد الله :ماذا اسم استفهام ومفعول به مقدم اراد والله فاعل اراد می باشد

1-نکره‌ی محضه‌ (تامه): نکره‌ای است که معنا و مفهوم آن بین افراد جنس خود شایع و انطباق آن بر هر فردی از افراد آن جایز است؛ اسم نکره هنگامی محضه یا تامه به شمار

می‌رود که صفتی برای آن ذکر نشده و به نکره‌ی دیگری نیز اضافه نشده باشد.


این آیه نکته های زیادی دارد:

مثل: (ما ذا اراد الله) که (ما) اسم استفهام هست در محل رفع مبتدا و (ذا) اسم موصول هست و در محل رفع خبر

یا میتونه یه کلمه باشد در محل نصب مفعول به مقدم برای فعل أراد. یعنی شیء أراد الله

و یا : (بهذا مثلاً یضل) که (یضل) جمله فعلیه هست و (مثلاً) اسم نکره و جمله نقش صفت رو پیدا میکند. و در ترجمه معنای

که را می آوریم. یعنی چه چیزی را اراده کرد خدا با این مثال که گمراه می کند ....


(و ما یضل ..) واو یا استیناف هست و یا حالیه

و یا (ما یضل به إلا الفاسقون) که (إلا) از ادات حصر هست و جمله ی قبل آن منفی و جمله ی بعدش مثبت هست غالبا. و

میتونیم ترجمه کنیم گمراه نمی کند بوسیله آن (مثال) مگر بدکاران را.یا بخاطر ال موصول در (الفاسقین) میتونیم ترجمه کنیم آن کسانی را که نافرمانی میکنند.



مامعنایش می شود خیلی ناچیز یا خیلی کوچک وصفت برای مثلاً است مثالی ناچیز



خب بریم سراغ (فامّا الذین)

در اینجا (امّا) از ادات شرط هست و برای تأکید تحقق جواب بر سراسم می آید.

دیگه از خصوصیات (امّا) چی میدونید؟

یه سؤال مگر نگفتیم ادات شرط بر سر جمله فعلیه می آید.

پس چرا (اما) سر اسم می آید؟



همیشه بعد از (امّا) اسم می آید. ولی در اصل (امّا) جایگزین عبارت (مهما یکُن مِن شیء: به معنای هر چه باشد و یا در هر حالتی که باشد) هست. پس ادات شرط سر فعل آمده است.


جواب شرط (امّا) با (ف) می آید..(الذین امنوا) جمله شرط..و (فیعلمون) هم جواب شرط


یعنی پس اما در هر حالتی کسانی که ایمان آوردند . میدانند که
http://www.shahrequran.ir/images/smilies/2_babolgif-6.gifاستاد عزیزمhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/m1%20(1).png


.

یاس سفید
2014_08_12, 07:18 AM
besm4

درس هشتم قواعد دوره تکمیلی

ََََََََََََََََََََالَّذ ِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ‌ اللَّـهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْ‌ضِ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُ‌ونَ ﴿٢٧﴾ کسانی که می شکـنند پیمان خدا را از بعد محکم

کردنش و قطع می کنند آن چه را فرمان داده خدا به آن، این که وصل شود و فساد می کنند در روی زمین، آنان، همان کسانی هستند که زیان می کنند.

الذین اسم موصول هست که به دنبالش صله وعاید صله می آید تا معنایش کامل شود

که در اینجا صله الذین ینقضون می باشد وعاید صله ضمیر بارز واو

وترکیبش میتونه صفت یا بدل ازالفاسقین در آیه قبل باشه ویا خبر برای مبتدای مقدر به تقدیر هم الذین


در رابطه با جمله ی (یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ‌ اللَّـهُ بِهِ أَن یُوصَلَ) میشه این جمله را ترکیب کنید

یَقْطَعُونَ:فعل مضارع وفاعلآن ضمیر بارز واو/.ما :مفعول به یقطعون / امر : فعل / الله فاعل /






بهِ :جارومجرور متعلق به اَمَرَ/ أَن : حرف ناصبه



یُوصَلَ:فعل مجهول ومضارع منصوب ونایب فاعل آن ضمیر مسستر هو

میتونید در مورد فعل مجهول برامون توضیح بدید

فعل مجهول فعلیه که در آن فاعل ذکر نشده باشد وفعل به مفعول نسبت داده شود که به ان مفعول (نایب فاعل )می گویند زیرا به جای

فاعل قرار گرفته است

روش مجهول کردن فعل ماضی :

ماضی مجهول از ماضی معلوم گرفته می شود وباید حرف ماقبل آخر (عین الفعل) را مکسور وتمام حروف متحرک قبل آن را مضموم کنیم مانند:نَصَرَ:نُصِرَ
روش مجهول کردن فعل مضارع:

برای مجهول کردن فعل مضارع حرف ما قبل آخر(عین الفعل)را مفتوح وفقط حرف مضارعه را مضموم می کنیم

مانند: یَنصُرُ:یُنصَرُ


فعل مجهول را از فعل متعدی می سازند و وقتی فاعلی بنا به دلایلی از جمله بخواد حذف بشه. مفعول میاد جای فاعل میشینه و فعل به

طریقی مجهول میشه. که به مفعول که حالا اعراب رفع گرفته، نایب فاعل میگوییم.

یه نکته ای در فعل های ثلاثی مجرد و افعال ثلاثی مزید باب افعال وجود داره میتونید اون نکته را بگویید؟

فعل مجهول در ثلاثی مجرد وثلاثی مزید باب افعال شبیه هم هستند مانند

ثلاثی مجرد:یَضرِبُ:یُضرَبُ


ثلاثی مزید باب افعال :یُضرِبُ:يُضرَبُ


حالا اگر بخواهیم در این آیه (أن یوصَلَ) را تجزیه کنیم. اگر تشخیص بدیم که (یوصَل) در زمانی که معلوم بوده، مجرد بوده یا ثلاثی مزید باب افعال، که خیلی خوبه و درستشو می نویسیم.


و در غیر اینصورت می نویسیم ثلاثی مجرد یا ثلاثی مزید باب افعال.

و معنای آن:این که وصل شوند... بیشتر از کلمه( شد )استفاده میشود.

و جمله بعدی این آیه(أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُ‌ونَ) که باز هم خواهش میکنم شما بفرمایید در این جمله از نظر قواعدی چه نکته هایی وجود دارد؟



أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُ‌ونَ :/ أُولَـٰئِكَ: اسم اشاره است ومبتدا / هُمُ الْخَاسِرُ‌ونَ: خبر برایأُولَـٰئِكَ است



وهم /ضمیر فصل است وبرای تاکید آمده






ضمیر فصل یعنی چه؟

ضمیر فصل همیشه به صورت منفصل هست به همین جهت به آن فصل گفته اند.

و علت آن هم اینه که بین مبتدا و خبر قرار می گیره و فایده ی آن هم اینه که مابعدش رو از اشتباه به صفت حفظ می کنه

و بخاطر این بهش عماد گفته اند: چون مبتدا رو تأکید و تقویت می کنه.

ضمیر فصل بین دو معرفه ای که در اصل مبتدا و خبرند می آید

یا مثل: (انا لَنحن الصادقون)

و یا مثل (اولئک هم الصادقون) که نحن و هم ضمیر فصلند.

ضمیر فصل همیشه مرفوع هست و از نظر مذکر، مؤنث بودن و مفرد، مثنیوجمع، مطابق مبتدا هست.

یه فایده ی مهمی که ضمیر فصل داره اینه که قبل از آمدن ما بعد ضمیر، متوجه میشویم که کلمه ی بعد آن خبر هست نه

تابع( صفت، بدل، تأکید، عطف بیان و ..)

فایده ی بعدی: ماقبل خود رو نیز تأکید می کنه. مثل همین آیه: کلمه هم واژه ی اولئک را تأکید کرده.

فایده ی بعدی آن اینه که مبتدا رو در خبر و خبر را در مبتدا حصر میکنه. مثل( ألا إنهم هم المفسدون) که هم مبتدا و المفسدون خبر.
و معنای حصر مبتدا در خبر آن، هست. یعنی هم که منافقون هستند در مفسد بودن منحصر شدند.

فکر کنم با همین اندازه توضیح ضمیر فصل و عماد رو بشناسید.

و در ترجمه همان یا خود معنا شده است، ضمیر فصل.

http://www.shahrequran.ir/images/smilies/2_babolgif-6.gif
استاد عزیزم http://www.shahrequran.ir/images/smilies/m1%20(1).png

یاس سفید
2014_08_12, 04:26 PM
besmellah5



درس نهم قواعد دوره تکمیلی



تَكْفُرُ‌ونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاكُمْ ۖ ثُمَّ یُمِیتُكُمْ ثُمَّ یُحْیِیكُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٢٨﴾ چگونه کفر می ورزید به خدا و حال آن که هستید مردگان، پس زنده کرد شما را، سـپس

میمیراند شما را، سپس زنده می کند شما را، سپس به سوی او باز گردانده می شوید.

و ترجعون هم فعل مجهول مضارع هست و نایب فاعلش واو میشود.

لطفا روش کامل ساخت (کنتم) را در این آدرس كُنتُمْ (http://www.shahrequran.ir/thread2488.html#post16204) پیدا کنید

کننَ flasher کاننَflasherکانَتاflasher کانَتflasher کانوا flasherکانا flasherکان flasherکَوَنَ

کننَ: در این صیغه چون دو ساکن کنار هم هست حرف عله(ا) حذف می شود .

اعراب کاف بستگی دارد به عین الفعل در مضارع این فعل. اگر بر وزن یَفعَلُ و یَفعِلُ باشد اعراب آن کسره و اگر بر وزن یَفعُلُ باشد اعراب آن ضمه می شود. چون مضارع کان یَکوُنُ است. پس اعراب کاف، ضمه می شود.


کُنتُم flasher کُنتُما flasher کُنتَ flasher کُنَّ

و کلمه ی (امواتا) هم اسم و جمع مکسر (میّت) هست. که اصل آن (مَیْوِت) بوده و وقتی واو و یاء کنار هم قرار بگیره و اولی ساکن باشه قلب به یاء میشه و

در هم ادغام شده و میشه میّت
هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَكُم مَّا فِی الْأَرْ‌ضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ ۚ وَهُوَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿٢٩﴾

او آن چــنانه ایست که آفرید برای شما آن چه را در روی زمین است همگی، سپس توجه کرد (پرداخت) به سوی آسمان، پس بیاراست هفت آسمان را و او به هر چیزی داناست.

میتونید بگید اسم موصول و صله در این آیه کدام است؟(الذی خلق لکم ) الذی /موصول . خلق لکم / صله .هو مستتر/ عائد صله


اما کلمه ی استوی
نکته ای که در این کلمه وجود داره اینه که معنای این فعل با حرف جری که بر سرش میاد تغییر میکنه.

اگر سوی با حرف جر إلی بیاد به معنای رو کردن، پرداختن
و اگر سوی با حرف جر علی بیاد به معنای استقرار یافتن، مستقر شدن و استیلا یافتن هست.





zekr

استاد عزیزم http://www.shahrequran.ir/images/smilies/m1%20(1).png

یاس سفید
2014_08_12, 06:54 PM
http://www.shahrequran.ir/images/smilies/%D8%AB%D8%AB%D8%B5.gif
درس دهم قواعد دوره تکمیلی


وَإِذْ قَالَ رَ‌بُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْ‌ضِ خَلِیفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾


و زمانیکه فرمود: پروردگار تو برای فرشتـگان، همانا (قطعا) من قرار دهنده ام در روی زمین جانشـینی را، گفتند: آیا قرار می دهی در آن (زمین) کسی را که فساد می کند در زمین و می ریزد خون ها را و حال آنکه ما تسبیـح می کنیم با سپاست و تقدیس می گوییم برایت، فرمود: بدرستی که مـــن می دانم آن چه را که نمی دانید.



سؤال:

فرق بین فاعل و اسم فاعل چیست؟




1-فاعل کننده کار است اما کنندگی کار را نشان نمی دهد اسم فاعل انجام دهندگی فعل را میرساند
2-اسم فاعل در تجزیه استفاده می شود اما فاعل در ترکیب
3-اسم فاعل حتما ریشه فعلی دارد اما فاعل ریشه فعلی میتواند نداشته باشد



مثال جاءَ علیٌ:علی آمد
علی در اینجا فاعل وکننده کار است ومرفوع
وضارب:زننده
اسم فاعل است وانجام دهندگی فعل یعنی عمل زدن را نشان می دهد ومی تواند در جمله هر نقشی بگیردمانند سعیدٌضاربٌ که نقش خبر دارد


پس میتونیم بگیم که در
اسم فاعل فعل وجود دارد. یعنی الکافرون کسانی که کفر میورزند. و اعرابش بستگی به نقشی داره که در جمله میگیره.

ولی فاعل خودش به تنهایی فعل نداره و حتما احتیاج به فعلی داره که بتونه اون اسم، نقش فاعلیو براش اجرا کنه و اعرابش هم مرفوع هست همیشه.

مثل: علی که در اینجا علی فقط اسم هست. ولی در جاء علیٌ، علی نقش میگیرد و کننده ی کار میشه

کی آمد؟ علی آمد.

و همین مسئله در مورد اسم مفعول و مفعول هم صدق میکنه.


میشه شما برامون بگید ، تعلمون چه فعلی هست؟

تعلمون :فعل مضارع از ریشه (ع ل م ) صحیح وسالم ،ثلاثی مجرد، صیغه جمع مذکر مخاطب ، معلوم ،متعدی

لا تعلمونَ: مضارع نفی است
استاد ما مفعول برای فعل اعلم نمی شود؟
همانا من میدانم آنچه راکه نمیدانیدآنرا
می دانم چه چیزرا؟آنچه را

:

پس ما مفعول برای فعل اعلم و فعل تعلمون مفعولش محذوفه (ه) که در واقع عاید برای اسم موصول ما هم میشود.

یعنی میشه: همانا من میدانم آن چه را نمیدانید شما آن را.


و نکته ی مهم دیگر این که وقتی مفعول برای تعلمون ذکر نشده برای چی دنبال مفعول بگردیم و خودمونو به دردسر بیاندازیم؟!!!



http://www.shahrequran.ir/images/smilies/islamic-parstools-959.gifاستاد گلم ممنونم جزاؤکم الله

یاس سفید
2014_08_14, 11:58 AM
besm9

درس یازدهم قواعد دوره تکمیلی


وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَ‌ضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿٣١﴾




و یاد داد(خدا) آدم را، آن نام ها را، همه ی آن را، ســــپس نشان داد آن ها (پدیده ها و صاحبان نام ها ) را بر فرشتگان، پس فرمود: خبر دهید مرا به نام ها ی اینان، اگر هستید راستگویان




سوال :در مورد


كُلَّهَا چه میدونید از نظر صرف و ترکیب


میخوام بدونم معنی
کل چی هست؟ و چه موقع هر و چه موقع همه معنا میشه؟



پس در این آیه
کل با ضمیر ها که مفرد هست اومده ولی چون مرجع ضمیر به الاسماء بر میگرده جمع میشه و ما همه معنا میکنیم.

یه توضیح مختصر در مورد تأکید معنوی:

تأکید معنوی آوردن الفاظ خاصیست که " ادوات تأکید" نامیده میشه و همواره بعد از اسم(مؤکد) قرار می گیرند و غالبا به ضمیر آن اضافه می گردند.

که یک نوع آن کُلّ، جمیع و عامّه هست که برای جمع استفاده میشود. مانند: وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا


کل ،اسم دائم الاضافه است و مضاف واقع میشود و ضمیر متصل به آن مضاف الیه است ،در این آیه تاکیدی برای الاسما میباشد

جمله ی أَنبِئُونِی را کدوم بزرگوار میخواد برامون تجزیه کنه؟؟؟


میشه در مورد
نون وقایه توضیح بدید؟


امر مخاطب از ریشه ن ب ءجمع از باب افعال و همراه نون وقایه و ضمیر متصل ی

نونی هست که برای حفاظت از مشتبه شدن افعال استفاده میشه ثال نبئی فکر کنم یهنی تو زن باخبر کن ولی با نون وقایه نبئنی یعنی تو مذکر مرا با خبر کن پس اگه نون نباشه اشتباه میشه

درسته یکی از مواردش همینه که فرمودید

ببینید
أنبِیء فعل مفرد مذکر مخاطب هست و زمانی که ی متکلم بخواد بهش اضافه بشه میشه أنبِئی یعنی خبر بده مرا تو یک مرد

که با امر مفرد مؤنث اشتباه میشه أنبِئی یعنی خبر بده تو یک زن

و در اینجا نون وقایه اضافه میشه تا از اشتباه جلوگیری بشه

علت های دیگر آوردن نون وقایه رو مینویسم تا خوب یاد بگیریم:

وقایه بر وزن هدایة یعنی نگهداشتن، به سه جهت به این نون وقایه گفته اند

اول این که سکون آخر کلمه، به وسیله ی آن حفظ میشه

مثل قدْ در قدْنی که اگر نون وقایه نباشه قدی گفته میشه زیرا به مناسبت یاء باید ما قبل یاء مکسور باشه

دوم این که فعل را از اشتباه شدن به اسم حفظ میکنه چون نون وقایه با فعل میاد نه با اسم

پس کلمات ضَرَبَنی و شَجَرَنی فعل هست. یعنی مرا زد و با من نزاع کرد

ولی کلمات ضَرْبی و شَجَری اسم است یعنی عسل سفید من و درخت من

و سوم رو هم در بالا توضیح دادم.

میتونیم نتیجه بگیریم که نون وقایه برای حفاظت از حرکت و یا علامت آخر فعل و یا حرف میاد.

یعنی أکرَمَ + ی 1..5 أکرَمَی که خونده میشه1..5 أکرَمِی و حرکت فتحه تبدیل به کسره شد و اشتباه هست. ولی با نون وقایه میشود1..5 أکرَمَنی و حرکت آخر فعل حفظ میشود.
یا قد که مثالش در بالا اومد.


قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ ﴿٣٢﴾








گفتند: پاک و منزهی تو، نیست هیچ دانشی برای ما مگر آنچه آموزاندی ما را، همانا (قطعا) تو، همان دانای با حکمت هستی.










میشه در مورد


لا علم توضیح بدید :


لا لای نفی جنس و علم میشه اسم لا و منصوب

http://www.shahrequran.ir/images/smilies/babolgif-4.gifاستاد عزیز چشمتان روشن باشد بنور مولا zekr امام زمان

یاس سفید
2014_08_14, 06:17 PM
درس دوازده قواعد دوره تکمیلی besmellah5


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم



قَالَ یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾

فرمود: ای آدم با خبر کن ایشان(فرشتگان) را به نام های این ها، پس زمانی که(آدم) با خبر کرد فرشتگان را به نام های این ها. فرمود: آیا نگفتم برای شــما همانا (قطـــعا)من می دانم اسرار آسمان ها و زمین را و می دانم آن چه را آشـکار می کنید و آن چــه را پــنهان می کردید.

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ‌ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِ‌ینَ ﴿٣٤﴾ و زمانی که گفتیم: برای فرشنگان سـجده کنید برای آدم، پس ســجده کردند مـگر ابلیس، سرپیچی کرد و تکبر ورزید و شد از کافران.

یا

.... مگر ابلیس در حالی که سرپیچی کرد و ...

وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَ‌غَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَ‌بَا هَـٰذِهِ الشَّجَرَ‌ةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ ﴿٣٥﴾و گفتیم: ای آدم ساکن شو تو و هـمسرت در این بـهـشت، و بــخورید شما دو نفر در آن (بهشت) نوعی خوردنی گوارا، هر جا که می خواهید، و نزدیک نشوید این درخت را، پس می شوید از سـتم کاران.


فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَ‌جَهُمَا مِمَّا كَانَا فِیهِ ۖ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ فِی الْأَرْ‌ضِ مُسْتَقَرٌّ‌ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِینٍ ﴿٣٦﴾ پس لغزانید آن دو را شیطان از آن(بهشت)، پس خارج کرد آن دو را از آن چه بودند در آن و گــفتیم: فرود آیید بــعضی شما بـرای بعضی (دیگر) دشمنید. و برای شما در روی زمین قرار گاهی است و بهره ای تا زمانی معین.


تجزیه "تُبْدُونَ

:

فعل مضارع مرفوع، جمع مذکر مخاطب( ب د و)، معتل ناقص واوی، ثلاثی مزید باب افعال، معلوم، متعدی


نقش رغدا ً چیست؟

رغدا ً درایه 35 صفت برای مفعول مطلق مقدر به تقدیر کلا اکلا رغداً

نقش الجنهً درایه 35 چیست ؟در این آیه جنة چون ظرف مکان هست، نقش مفعول فیه را به خود میگیره.

و بهتره معنا بشه ساکن شو تو و همسرت در این باغ

در آیه 34 ابلیس معرفه است یا نکره . ونقش کلمه ابی چیست؟

ابلیس معرفه است وابی فعل است محلا ً منصوب وحال برای ابلیس .





درباره اهبوا توضیح دهید ؟


اهبطوا در محل نصب هست و گفتار خداوند رو بیان میکنه. میتونه مفعول باشه برای قلنا. یعنی چه چیزی را گفتیم؟ گفتیم فرود آیید


zekr

یاس سفید
2014_08_15, 06:43 PM
درس سیزده قواعد دوره تکمیلیhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/4.gif



فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّ‌بِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّ‌حِیمُ ﴿٣٧﴾

پس فرا گــرفت آدم از پــروردگارش سخنانی را، پس (خدا) پذیرفت بر او(توبه را)، همانا (قطعا) او، همان بسیار توبه پذیر و مهربان است.



نقش

كَلِمَاتٍ و علت اعراب آن؟



کلماتٍ جمع مؤنث سالم هست و (ات) جمع مؤنث هیچگاه فتح نمیگیرد و در مواقع جرّی مکسور میشود.



ریشه (ت وب) با بعضی از حروف
جر
چه معنایی دارد؟



(ت و ب) + إلی = رو کرد، توجه کرد؛ فعل عبد هست یعنی بنده رو به سوی خدا کرد و طلب پشیمانی و توبه

(ت و ب) + علی = پذیرفتف قبول کرد؛ فعل رب هست. یعنی خدا توبه بنده اش را پذیرفت و پشیمانی او را قبول کرد.

ترکیب جمله ی


إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّ‌حِیمُ چیست؟




إنَّ: از حروف مشبهه بالفعل
ه : اسم إنَّ
هو التواب الرحیم: خبر إنَّ و جمله اسمیه
هو: مبتدا و ضمیر فصل
التواب: خبر اول


الرحیم: خبر دوم





و در ترجمه بین دو خبر از حرف واو استفاده میکنیم. (یعنی بسیار توبه پذیر و مهربان)







قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّكُم مِّنِّی هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿٣٨﴾ گفتیم فرود آیید از آن همگی، پس اگر بیاید البته البته شما را از جانب من هدایتی، پس هر کس پیروی کند هدایت مرا، پس نیست ترسی بر ایشان و نیست ایـــشان را در حالی که غمگین شوند.




إمّا از دو کلمه إنْ و ما تشکیل شده که إنْ حرف شرط جازم و ما زاید است.

یأتیَنَّ هم فعل مضارع مبنی بر فتح در محل جزم فعل شرط هست. چرا مبنی بر فتحه؟ چون + نون تأکید ثقیله شده.

نون تأکید ثقیله نون تشدید داریست که بر سرفعل های مضارع و مشتقات آن میاید و برای تأکید بیشتر فعل هست. که در کلاس های مترجمی البته البته معنا میشود و یا محققا قطعا و حتما ...

هُدًى
نقش فاعله و مرفوع و علامت رفع آن هم ضمه مقدره بر الف هست.
روش ساخت ان به این شکل هست:

هُدًى هُدَیُنْhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/anim_ma5.gif (ضمه بر یاء ثقیله و حذف میشود)http://www.shahrequran.ir/images/smilies/anim_ma5.gif هُدَیْنْ (دو حرف ساکن حرف عله حذف میشه)http://www.shahrequran.ir/images/smilies/anim_ma5.gifهُدًىپایه تنوین روی (ی) آمده ته نشان دهد ریشه (ه د ی ) است
هُدَایَ
هُدا اسم هست و منصوب ؛ مفعول به(پایه تنوین روی ی اومده به این

ی ضمیر متصل جری و مضاف الیه علت

طریقه ساختش هم به این صورت هست
هُدی(الف مقصوره) + ی متکلم چون دو یا کنار هم هست هُدا(الف ممدوده) هُدایَ

و اما لا در اینجا لای مهمله هست و البته بعضی ها هم لای شبیه به لیس گرفته اند و خوفٌ هم اسمش و علیهم خبر آن

تقاوت بین لام مهمله و لام زاید

لام مهمله با لای زایده متفاوت است.
تفاوت در این است که لاء مهمله عمل ندارد یعنی روی کلمه ی بعد خود عمل نمیکند. و لاء زایده نه عمل میکند و نه معنا دارد و فایده اش تأکید نفی است.



ْ

استاد از زحمات شما ممنون

http://www.shahrequran.ir/images/smilies/BABOLGIF-MOTEBARK%204.GIF

یاس سفید
2014_08_16, 07:22 AM
درس چهارده قواعد دوره تکمیلی
http://www.shahrequran.ir/images/smilies/babol2011-3.gif










وَالَّذِینَ كَفَرُ‌وا وَكَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٣٩﴾
و آن کســانی که کفر ورزیدند و نسبت دروغ دادند به نشانه های ما، آنان یاران آتشـند، در حالی که ایشان در آن( آتش) جاودانند.


كَذَّبُوا بِآیَاتِنَا

این جمله دو جور معنا می شود.
تکذیب کردند آیات ما را
نسبت دروغ دادند به نشانه های ما

میدونید فرقشون در چی هست؟

در حالت اول(تکذیب کردند) فعل به صورت متعدی معنا شده یعنی باء برای متعدی کردن فعل کذَّبَ در نظر گرفته شده
در ترجمه دوم (نسبت دروغ دادند) فعل به صورت لازم معنا شده

در مورد اولئک هر چی میدونید بنویسید.

اسم های اشاره از معارف هستند و همینطور که میدونید دونوع هستتند: یکی مختص به مکان و غیر مکان هست که مثل الذی، التی که برای مذکر، مؤنث و مفرد، مثنی و جمع فرق میکنه و در سه حالت نزدیک و متوسط و دور شکل هاشون فرق میکند.

و بعدی هم مختص به مکان هست. مثل ثَمَّ و .. که توضیح مفصل اسم اشاره را برایتان در تاپیکمطالبی زیبا و خواندنی از اسم های اشاره (http://www.shahrequran.ir/thread2700.html) جداگانه می نویسم.

جمله هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ را ترکیب کنید.

هُمْ فِیهَا: خَالِدُونَ جمله اسمیه هست و هم مبتدا و مرفوع و خالدون هم خبر و مرفوع.
و فیها: فی حرف جر و ها اسم مجرور به حرف جر و فیها متعلِّق به خالدون(شبه فعل و اسم فاعله)
قبل از جمله اسمیه (هم...)اسم معرفه النَّارِ‌ اومده و جمله نقش حال می گیره و معنا میشه در حالی که ایشان در انجا جاودانند.


یَا بَنِی إِسْرَ‌ائِیلَ اذْكُرُ‌وا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِیَّایَ فَارْ‌هَبُونِ ﴿٤٠﴾ ای بنی اسرائیل یاد کنید نعمتم را که عطا کردم بر شما و وفا کنید پیمانم را تا وفا کنــم به پیمانتان ، و تنها مرا, پس بترسید مرا.

لطفا ترکیب یَا بَنِی إِسْرَ‌ائِیلَ؟
و ترکیب أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ؟
و تجزیه و ترکیب إِیَّایَ فَارْ‌هَبُونِ؟

یَا حرف ندا
بَنِی منادی مضاف و منصوبhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/freccia016.gif بنین+ اسرائیل http://www.shahrequran.ir/images/smilies/freccia016.gif بنی اسرائیل (چون اضافه شده بر اسرائیل، نون جمع می افتد.)

إِسْرَ‌ائِیلَ : مضاف الیه و مجرور


بِعَهْدِی (ب) حرف جر، (عهد) اسم مجرور ؛ (ی) ضمیر متکلم وحده متصل جری ، مضاف الیه

لطفا تجزیه ی افعال آیه 40 و 41 را در این تاپیک تجزیه و ترکیب افعال بقره (http://www.shahrequran.ir/thread2572-3.html#post16847)ببینید.


ایای مفعول مقدم نیست. مفعول هست برای فعل محذوف که در تقدیره ارهبوا

و اوفِ هم فعل امر نیست. فعل مضارع مجزوم هست که در جواب طلب (فعل امر) اومده برای ترجمه هم قبل از فعل مضارع از تا استفاده میشود. و به قول سلوی عزیز بعضی ها میگویند جمله شرطی بوده یعنی إن شرط در تقدیرش بوده.

إنْ تُوفِ بعهدی أوفِ بعدکم یعنی اگر وفا کنی به عد من وفا میکنم به عهد شما.

أوفوا: فعل امر، جمع مذکر مخاطب(و ف ی)، معتل لفیف مفروق، ثلاثی مزید باب افعال، معلوم، متعدی. / فاعل: واو

اُوفِ: فعل مضارع مجزوم(جواب طلب)، متکلم وحده(و ف ی)، معتل لفیف مفروق، ثلاثی مزید باب افعال، معلوم، متعدی.

فارهبون:ف + اِرهبوا + ن + کسره("ی" بوده که به کسره تبدیل شده)
ف http://www.shahrequran.ir/images/smilies/freccia016.gifحرف ربط
اِرهبواhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/freccia016.gifفعل امر، جمع مذکر مخاطب(ر ه ب)، صحیح و سالم، ثلاثی مجرد، معلوم، متعدی.
نhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/freccia016.gif نون وقایه
http://www.shahrequran.ir/images/smilies/islamic-parstools-959.gif

یاس سفید
2014_08_16, 04:23 PM
besm22









درس پانزدهم قواعد دوره تکمیلی

وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٤٢﴾ و مپوشانید حق را بوسیله ی باطل و پنهان نکنید حق را و حال آن که شــما می دانــید.

جملات این آیه را بنویسید؟

لَا تَلْبِسُوا: جمله فعلیه، فاعل: واو مفعول: الحق و منصوب

تَكْتُمُوا: جمله فعلیه، فاعل: واو مفعول: الحق و منصوب

أَنتُمْ تَعْلَمُونَ: جمله اسمیه ؛ انتم مبتدا و مرفوع تعلمون خبر و مرفوع

واو در عبارت وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ واو عاطفه یا واو معیت هست(میتوان واو را معیت گرفت و تکتموا را فعل مضارع منصوب به أن مقدره که فعل رو تأویل به مصدر میکنه) که در هر دو حالت معنای آن عوض میشود.

حالت اول: و در نیامیزید حق را با باطل و کتمان نکنید حق را...

حالت دوم: و در نیامیزید حق را همراه با کتمان حق

وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْ‌كَعُوا مَعَ الرَّ‌اكِعِینَ ﴿٤٣﴾
و به پا دارید نـــماز را و بدهید زکات را و رکوع کنید همراه رکــوع کنندگان ( آن کسانی که رکوع می کنند.)

در این آیه چند جمله وجود دارد؟ مشخص کنید و توضیح دهید؟

سه جمله

أَقِیمُوا: جمله فعلیه فاعل: واو ، مفعول: الصلوة

آتُوا:جمله فعلیه فاعل: واو ، مفعول: الزکاة

ارْ‌كَعُوا: جمله فعلیه فاعل: واو ، مفعول: نداره چون لازم هست.

جمله فعلیه جمله ایست که با فعل شروع میشود و رکن اصلی آن فعل و فاعل هست. و مفعول را بعضی ها داخل جمله فعلیه نمینوسند چون همه ی فعل ها مفعول ندارند. مثل:أَقِیمُوا ولی در ترکیب جمله فعلیه باید اگر مفعول داشت مفعول را مشخص نمود. و البته گروهی هم مفعول را چزء جمیله فعلیه می نویسند. مثل: أقِیمُوا الصَّلَاةَ

جمله اسمیه جمله ایست که با اسم شروع میشود که دارای ارکان مبتدا و خبر است. مثل: أَنتُمْ تَعْلَمُونَ

و نکته ی مهم اینست که بقیه مواردی که در جمله میبینیم متعلقات جمله هستند و هر کدام نقش مخصوص به خود را دارند.

الرَّ‌اكِعِینَ جمله نیست. چون نه با فعل شروع شده و نه با اسم. حتی با وجود ال موصول که در ابتدایش آمده و ال موصوله

أَتَأْمُرُ‌ونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ‌ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿٤٤﴾ آیا فـــرمان می دهید مردم را به نیکی و فراموش می کنید خودتان را و حال آن که شما پی در پی می خوانید این کـتاب را. پس آیا اندیـشه نمی کنید؟

تجزیه تَنسَوْنَ ؟

برای تجزیه فعل به این پست 26 (http://www.shahrequran.ir/thread2572-3.html#post16873) مراجعه کنید لطفا.

انواع واو ها را در این آیه مشخص کنید همراه با توضیح؟

وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ: واو عطف. چون بعد آن فعل مضارع بدون قد آمده و مطابق با فعل مضارع تأمرون میباشد و فاعل هم در هر دو مشترک هست.

وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ :واو حالیه چون بر سر جمله ی اسمیه آمده و حالت فاعل را برای جمله قبل، توضیح می دهد. یعنی شما مردم رو به نیکی امرمیکنید و خودتون رو فراموش می کنید. در چه حالتی؟ در حالتی که پی در پی قران رو تلاوت میکنید.

ال در الکتاب ال معرفه و عهد حضوریست.
یعنی این کتاب (قرآن) که در نزد متکلم و مخاطب حضور دارد.


تَأْمُرُ‌ونَ: فعل مضارع مرفوع، جمع مذکر مخاطب،( ء م ر) صحیح مهموز الفاء، ثلاثی مجرد، معلوم، متعدی، فاعل: واو؛ مفعول: (الناس)

تَنسَوْنَ1: فعل مضارع مرفوع، جمع مذکر مخاطب،( ن س ی) معتل ناقص یایی، ثلاثی مجرد، معلوم، متعدی، فاعل: واو؛ مفعول: (أنفس)

تَتْلُونَ2: فعل مضارع مرفوع، جمع مذکر مخاطب،( ت ل و) معتل ناقص واوی، ثلاثی مجرد، معلوم، متعدی، فاعل: واو؛ مفعول: (الکتاب)

لَا تَعْقِلُونَ: فعل نفی، فعل مضارع مرفوع، جمع مذکر مخاطب،( ع ق ل) صحیح ناقص، ثلاثی مجرد، معلوم،لازم، فاعل: واو؛


1) تَنْسَیُونَ 1...1(اعلال قلب) 1...1تَنْسَاوْنَ(حذف حرف مدی به علت دو تا ساکن کنار هم بودن) 1...1 تَنْسَوْنَ

2) تَتْلُونَ 1...1 ( قاعده ی ۷ (http://www.shahrequran.ir/thread2538.html#post16452)) 1...1 تَتْلِیُونَ1...1 (ضمه روی ی به علت حرکت کسره حرف قبل سنگین هست، پس حرکتو به لام میده و یاء ساکن میشود. دو تا ساکن پهلوی هم، حرف عله حذف میشود.)1...1تَتْلُیْونَ 1...1تَتْلُونَ

استاد عزیزم اززحمات شما وازتدریس عالیتان ممنون خدا یارو پشتیبانتان باشد

http://www.shahrequran.ir/images/smilies/BABOLGIF-MOTEBARK%204.GIF

یاس سفید
2014_08_17, 06:56 AM
besmellah




درس شانزدهم قواعد دوره تکمیلی

الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو رَ‌بِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَ‌اجِعُونَ ﴿٤٦﴾

کسانی که گمـان میکنند(یقین دارند) این که ایشان ملاقات کننده پروردگارشان هستند و این که، ایشان به سوی او بازگشت کننده اند.

الَّذِینَ: اسم موصول در محل جرّ صفت برای خاشعین
یَظُنُّونَ: فعل مضارع مرفوع فاعل: واو
أَنَّ: از حروف مشبهة بالفعل
هُم: ضمیر متصل نصبی، اسم إنَّ
مُّلَاقُو: خبر إنَّ مرفوع علامت رفع: واو و حذف نون به علت اضافه
رَ‌بِّ: مضاف الیه و مجرور
هِمْ: ضمیر متصل جری مضاف الیه
وَ: واو عاطفه
أَنَّ: از حروف مشبهة بالفعل
هُمْ: ضمیر متصل نصبی، اسم أنَّ
إِلَیْ: حرف جر
هِ: مجرور به حرف جر
إِلَیْهِ: جارو مجرور متعلِّق به راجعون
رَ‌اجِعُونَ: خبر أنَّ

تجزیه مُّلَاقُو
ملاقو جمع ملاقی هست و در اصل ملاقِیُونَ بوده. طبق قاعده یاء آن حذف شده ملاقُونَ و چون اضافه به ربّ شده میشود ملاقو

tavajoh
در این آیه بعضی از دوستان ربّ را مفعول گرفتند:

ربّ مضاف الیه ملاقو هست.
ولی چون اسم فاعل و اسم مفعول در معنا دارای فعل هستند، میشود ربّ را مفعول اسم فاعل دونست.
یعنی ایشان ملاقات کننده اند پروردگارشان را

یَا بَنِی إِسْرَ‌ائِیلَ اذْكُرُ‌وا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ ﴿٤٧﴾

ای بنی اســـرائیل! یاد کنید، نعمتم را که عطا کردم بر شما و این که من، برتری دادم شما را بر همه ی جــهانیان.


التی اسم موصول خاص هست و مفرد مؤنث
که به طور مفصل اسم های موصول را در تاپیکی جداگانه قرار میدهم. إن شاءالله

وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُ‌ونَ ﴿٤٨﴾

و پرهیز کنید روزی را که پاداش نمیبیند جانی از جانی چیزی( پاداشی نه کم و نه زیاد) و پذیرفته نمی شود از آن شفاعتی و گرفته نمی شود از آن عدلی(تاوانی) و نه ایشان یاری کرده می شوند.


لَّا تَجْزِي : فعل نفی ( مضارع معلوم و مرفوع )؛ فاعل نفس و مرفوع

لَا یُقْبَلُ: فعل نفی(مضارع مجهول و مرفوع)؛ نایب فاعل آن شفاعةٌ و مرفوع

لَا یُؤْخَذُ: فعل نفی (مضارع مجهول و مرفوع)؛ نایب فاعل آن: عدلٌ و مرفوع

یُنصَرُ‌ونَ:فعل مضارع مجهول و مرفوع؛ نایب فاعل آن: عدلٌ و مرفوع و در محل رفع خبر برای مبتدا


ممنونم ازشما عزیز

اجرتان با مولا اما م زمان (عج) zekr
allahomma5

یاس سفید
2014_08_18, 07:16 AM
besm16

درس هفدهم قواعد دوره تکمیلی


وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ‌ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِیرَ‌ةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ ﴿٤٥﴾ .

و طلب یاری کنید با نماز(بوسیله یا به کمک) صبر و نماز و همانا هر آینه آن(این کار) سخت است بر فروتنان

درمورد لام (لکبیره) : آن چه لامی است؟

همانطور که میدانید لام انواع مختلفی داره که هر کدام هم کاری انجام میدهند.
یکی از اون لام ها که مربوط به آیه 45 هست.
لام مُزَحْلَفِه به معنای غلطانیده شده، هست.
إنَّ از حروف مشبهة بالفعل و دارای معنای تأکید هست. درسته؟
و چون خودش تأکید داره نمیتونه لام تأکید بر سرش بشیند. یعنی إنَّ حرف تأکید لام هم حرف تأکید. هیچوقت در یک کلمه دو حرف تأکید قرار نمیگیره.

برای همین اومدند لام تأکید و سُر دادند یا به عبارتی غلطانیدند تا به خبر رسیده.
و لامو بر خبر داخل کردند.

حالا چه فایده ای داره این لام

فایده اش مثل إنَّ تأکید نسبت هست و بر دو لفظ(کلمه) داخل میشه.
اولین آن بر مبتدا، مثل لَأنتم اشدُّ رهبَةً فی صدورهم من الله( آیه 13 سوره حشر) داخل میشود. یعنی هر آینه شما شدیدتر هستید از جهت ترس در دلهای منافقین(ایشان) از خدا.

و دوم بر سر خبر إنَّ داخل میشود. مثل إنَّ الدینَ لَواقعٌ ( آیه 6 سوره ذاریات) یعنی همانا جزا (در روز قیامت) هر آینه حاصل شونده است.

tavajohhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/%21%21%21.gif پس نکته ی مهم اینجاست که فقط بر سر إنَّ داخل میشه نه سایر حروف مشبهة بالفعل دیگر.








وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْ‌عَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّ‌بِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿٤٩﴾

و به یاد آور زمانی را که نجات دادیم شما را از آل فرعون(فرعونیان) در حالی که شکنجه سخت می کردند، شما را بدترین شکنجه را. سر میبریدند پسرانتان را و زنده می گذاشتند زنانتان را. و در آن( بلاو رنج) آزمایشی خیلی بزرگ است که از جانب پروردگارتان بود.

یاد آور(فعل اذکروا محذوفه)
زمانی را(إذ مفعوله برای فعل محذوف)
در حالی که(جمله نقش حال داره برای فرعون که علم هست.)
بدترین شکنجه(بدترین اسم تفضیله)
سر میبریدند(حالی معنا نشد چون بدل هست برای یسومونکم و ماضی استمراری بخاطر إذ + فعل مضارع)
آزمایشی خیلی بزرگ(چون عظیم صفت برای بلاء هست با هم ترجمه میشود)
آزمایشی خیلی بزرگ است که (بخاطر شبه جمله من ربکم و قبل آن نکره نقش صفت میگیره شبه جمله)


مطلب بعدی نیر همین اذ بود که میدونیم صرف زمان ماضی هست و اگر بر سر فعل ماضی بیاید که خوب ماضی معنا می شود.
ولی اگر بر سر فعل مضارع بیاید. فعل مضارع را تبدیل به ماضی استمراری می کند.

مثل: أذ... یسومونکم
...سخت شکنجه می کردند شما را

أذ نجیناکم: زمانی که نجات دادیم شما را




zekr












ااستاد ممنون از زحمات شما

یاس سفید
2014_08_18, 07:30 AM
درس هیجدهم قواعد دروس تکمیلی


وَإِذْ فَرَ‌قْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ‌ فَأَنجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَ‌قْنَا آلَ فِرْ‌عَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُ‌ونَ ﴿٥٠﴾
و زمانی که شکافتیم به سبب شما دریا را. پس نجات دادیم شما را و غرق کردیم خاندان فرعون را و حال آن که شما نظاره میکردید.

فرقنا: جمله ی فعلیه
فاعل: نا متصل رفعی
مفعول: کم متصل نصبی و البحر منصوب

أَنجَيْنَا
جمله فعلیه
فاعل: نا متصل رفعی
مفعول: کم در محل نصب

أَنتُمْ تَنظُرُ‌ونَ
جمله اسمیه
انتم مبتدا
تنظرون خبر

تنظرون جمله فعلیه
واو فاعل

ب در بکم باء سببیه هست. یعنی به سبب
یعنی بخاطر قوم حضرت موسی علیه السلام خداوند دریا را شکافت. البته معنای برای هم میدهد ولی با به سبب جمله قشنگتر میشود.


وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْ‌بَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ ﴿٥١﴾
و (به یاد آور) زمانی را که وعده دادیم موسی را، چهل شب، سپس گرفتید آن گوساله را از بعد او و حال آن که شما ستمکارانید.


نقش إذ در این آیه و آیات قبل مفعول به هست برای فعل محذوف و مقدر أُذْکُروا
و معنای زمانی را می دهد.

لیلة چون اسم منصوبیست که بعد از عدد ( أَرْ‌بَعِينَ) اومده تمیز میشود، ولی در معنا نمیگوییم چهل از جهت شب. میگوییم: چهل شب




http://www.shahrequran.ir/images/smilies/user5053_pic2362_1244430566.gif

یاس سفید
2014_08_18, 08:48 AM
besmellah8



درس نوزدهم قواعد دروس تکمیلی


ثُمَّ عَفَوْنَا عَنكُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُ‌ونَ ﴿٥٢﴾
سپس بخشیدیم شما را از بعد آن، امید است شما شکرگزار شوید.

دراینجا عن را میتوانیم زاید بگیریم و اسم مجرور را مفعول. یعنی شما را
البته با توجه به معنی فعلمون این کار را انجام می دهیم.


وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْ‌قَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿٥٣﴾
و به( یاد آو)ر زمانی را که دادیم موسی را آن کتاب را و وسیله تشخیص حق از باطل را. امید است شما هدایت شوید.

در این آیه برای روانتر شدن جمله در ترجمه ی فارسی، میتوانیم، بگوییم. به موسی آن کتاب و وسیله تشخیص حق از باطل را.



وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُم بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِ‌ئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ‌ لَّكُمْ عِندَ بَارِ‌ئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّ‌حِيمُ ﴿٥٤﴾

و به( یاد آور) زمانی را که گفت موسی برای قومش: ای قوم من! همانا شما ستم کردید جان هایتان را با گرفتنتان آن گوساله را. پس روی آورید به سوی آفریدگارتان. پس بکُشید خودتان را، آن، بهتر است برای شما نزد آفریدگارتان. پس پذیرفت بر شما. بدرستی که او، همان بسیار توبه پذیر و مهربان است.



تجزیه عَفَوْنَا
حرف جر در عَنكُم به چه معناست.

لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُ‌ونَ را ترکیب کنید؟

حروف مشبهة بالفعل چرا به این اسم، نامیده شده اند؟



و اما علت نام گذاری حروف مشبهة بالفعل چیست؟



این حروف را به این جهات، مشبّهة بالفعل نامیدند، چون:
1- همانند فعل دارای سه حرف یا بیشتر می باشند. إنَّ= إنْنَ؛ لَعَلَّ = لَعَلْلَ

2- مثلِ فعلِ ماضی، حرف آخرشان مفتوح است. أکرمَ = کأنَّ

3- معنای فعل را دارند: چون:

إِنَّ و أَنَّ به معنای حَقَّقْتُ
کَأنَّ به معنای شَبَّهْتُ
لکنَّ به معنای استدرکتُ
لَیْتَ به معنای «تمنّیتُ:
و لعلّ به معنای «ترجّیتُ

میباشد.

4- چنانچه فعل در مابعدِ خود عمل رفع و نصب انجام می دهد، این حروف نیز بر مبتدا و خبر داخل می شوند و مبتدا را منصوب، و خبر را مرفوع می نمایند؛ مثل:

« إِنَّ زیداً قائِمٌ» و : « إِنَّ اللهَ عَزیزٌ غَفُورٌ».

خبر این دو جمله را می نویسید؟

ان /حروف مشبهه .زیدا /اسمش .قائم/ خبرش

ان / حروف مشبهه . الله / اسمش. عزیز وغفور / دو خبر برای ان (که بین دوخبر (واو) میآوریم

همانا او، همان (خدای)بسیار توبه پذیر است. همانا او، همان (خدای) مهربان است.

1..4

همانا او، همان (خدای)بسیار توبه پذیر و مهربان است.


پس یادمون باشه بین دو خبر واو بگذاریم بر عکس دو صفت که واو نمیگذاشتیم.


مثل بسم الله الرحمن الرحیم

که الرحمن و الرحیم صفت های الله هستند و وبین آن ها واو گذاشته نمیشود. البته الله در اینجا نقش مضاف الیه را دارد ولی کلا فرقی نمیکند بین دو صفت بهتره واو آورده نشود.





اگر دو خبر بود بین آن دو واو می گذاری

mohamad




allahomma6



zekr

هندیانی
2014_08_26, 02:00 PM
-4-9-

سلام بر شما یاس سفید عزیز

ممنون بابت تکالیفتانhttp://www.shahrequran.ir/images/smilies/m1%20%281%29.png

امیدوارم برای آزمون روز شنبه آماده ی آماده باشید.

qurani9