PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درس چهاردهم تکمیلی ترجمه زبان قرآن(سوره بقره، آیات 39 تا 42)



هندیانی
2014_07_21, 01:06 PM
besm12


سلام بر شما دوستان قرآنی
عبادات قبول

خب بررسی آیات امروز رو شروع میکنیم.



اعوذ بالله من الشیطان الرجیم





وَالَّذِینَ كَفَرُ‌وا وَكَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٣٩﴾

«اصحاب» جمع «صاحب» به‏ معناى رفيق، يار و همنشين است. اصل اين واژه، «صحبت» به ‏معناى «نزديكى و همراهى» است. و صاحب انسان به كسى گفته مى ‏شود كه مدّتى همراه او بوده باشد؛ و اگر زمانى كوتاه به‏ همراه او باشد، به او صاحب و صحابى نمى‏ گويند.(مجمع البیان)

نکته

كَذَّبُوا بِآیَاتِنَا

این جمله دو جور معنا می شود.

تکذیب کردند آیات ما را
نسبت دروغ دادند به نشانه های ما

میدونید فرقشون در چی هست؟

در مورد أُولَـٰئِكَ هر چی میدونید بنویسید.

جمله هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ را ترکیب کنید.

مشکات عزیز سلام اگر امکان داره براتون ، این آیه برای شما باشه.

هندیانی
2014_07_21, 01:09 PM
یَا بَنِی إِسْرَ‌ائِیلَ اذْكُرُ‌وا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِیَّایَ فَارْ‌هَبُونِ ﴿٤٠﴾


«ابن» به‏ معناى «پسر» آمده و با واژه ‏هايى چون «ولد»، «نسل» و «ذرّيه»، با اندك تفاوتى هم‏ معناست، جز اينكه واژه «ابن» تنها درمورد پسر بكار مى ‏رود، امّا «ولد» هم براى پسر و هم براى دختر؛ و به مجموع آنان «ذرّيه» يا نسل مى ‏گويند.
واژه «ابن» از ريشه «بناء» به ‏معناى «قراردادن چيزى بر پايه و اصل آن» گرفته شده است؛ و از آنجا كه «پدر»، پايه و اساس است و پسر، شاخه و فرعى كه بر روى آن روييده، به او «ابن» گفته مى ‏شود.

«اسرائيل» واژه‏ اى عبرى و نام «يعقوب» نوّاده ابراهيم خليل (ع) است. عدّه ‏اى معتقدند كه اين كلمه از دو بخش تشكيل شده است: «اسر» به‏ معناى بنده، و «ئيل» به ‏معناى خدا؛ و هنگامى كه هر دو كنار هم قرار مى ‏گيرند، معادل واژه «عبداللَّه» را مى ‏سازند.

«اذكروا» به ‏معناى «بياد آوريد» است. اين واژه از «ذكر» برگرفته شده كه داراى چند معناى نزديك به هم است؛ از آن جمله: «توجّه كردن» (دربرابر «غفلت و فراموشى»)، «به ‏زبان ‏آوردن»، «شرافت و شكوه»، «دعا»، «نماز» و «كتابهاى آسمانى».

«وفا» به ‏معناى «انجام ‏دادن و نگاه‏داشتن عهد و پيمان» است.
«عهد» به‏ معناى «سفارش و پيمان» است.
«فارهبون» از ماده «رهب» به ‏معناى ترس، دربرابر «رغبت» به‏ معناى ميل آمده است.(مجمع البیان)


لطفا ترکیب یَا بَنِی إِسْرَ‌ائِیلَ؟
و ترکیب أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ؟
و تجزیه و ترکیب إِیَّایَ فَارْ‌هَبُونِ؟

مسافر عزیز لطف میکنید این آیه رو ترجمه کنید و سؤال ها رو پاسخ دهید؟

هندیانی
2014_07_21, 01:16 PM
سلام به عزیزانی که تازه تشریف آوردند؟g0ll151

هر کدوم از شما جواب سؤال هارو میدونید، میتونید پاسخ دهید. لطفا

مشکات
2014_07_21, 01:24 PM
پناه می برم به خدا از شیطان رانده شده

و کسانی که کافر شدند و دروغ بستندبه نشانه های ما آنان یاران آتشند ایشان در آن جاودانند

1-اولئک ضمیر اشاره است یعنی آنان و اشاره به دور می باشد ک ضمیر منفصل است که با توجه به جمع یا مفرد بودن جمله با این ضمیر می آید یعنی برخی موارد اولئکم هم نوشته می شود

2-در جمله تکذبوا بآیتنا در ترجمه اول همان کلمه یعنی تکذبوا را استفاده کردیم در حالیکه ما می خواهیم ترجمه به فارسی کنیم پس ترجمه دوم بهتر است

3-هم:مبتدا محلا مرفوع
فیها خالدون:خبر منصوب
فیها :جارو مجرور متعلق به خالدون
خالدون :اسم فاعل جمع مذکر غایبfarfallina-viola...4gol....

عزیزانی
2014_07_21, 01:36 PM
besm22ای


ای بنی اسرایل یاد کنید نعمت هایی راکه نعمت دادم بر شماو وفا کنید به پیمان من تا وفا کنم به پیمان شما وپس تنها بترسید مرا 40


یا بنی اسرائیل:یا حرف ندا /بنی منادی مضاف ومنصوب/اسرائیل مضاف الیه

افوا:فعل امر وفاعل واو ضمیر بارز/بهدی جار ومجرور متعلق به اوفوا / اوف :فعل مضارع جواب طلب امر انا مستتر چون جواب امر مجزوم شده +ی محذوفه


ایای فارهبون: مفعول به مقدم /ف زائده/ ارهبوا فعل امر +ن وقایه+ی محذوفه
نکته:ضمائر منفصل منصوبی همیشه مقدم بر فعل وفاعل هستند

سلوی
2014_07_21, 01:36 PM
اي بني اسراييل !يادكنيد نعمتم را كه ارزاني داشتم برشما و وفا كنيد به بيمان من تا وفا كنم به عهد شما و تنها مرا بس بترسيد مرا
يا : حرف ندا بني اسراييل : منادا .مضاف و مضاف اليه .
اوفوا:فعل و فاعل بعهدي:جار ومجرور و مضاف و مضاف اليه اوف :مضارع مجزوم .جواب شرط به تقدير ان اوفوا بعهدي و فاعل أن انا مستتر
اياي :مفعول به .ضمير منفصل منصوب مفعولي
ف: زايد براي تاكيد
ارهبون:فعل وفاعل .فعل امراز ريشه ي رهب .صيغه ي نهم +نون وقايه +ضمير متكلم .مجرد

هندیانی
2014_07_21, 01:45 PM
پناه می برم به خدا از شیطان رانده شده

و کسانی که کافر شدند و دروغ بستندبه نشانه های ما آنان یاران آتشند ایشان در آن جاودانند

1-اولئک ضمیر اشاره است یعنی آنان و اشاره به دور می باشد ک ضمیر منفصل است که با توجه به جمع یا مفرد بودن جمله با این ضمیر می آید یعنی برخی موارد اولئکم هم نوشته می شود

2-در جمله تکذبوا بآیتنا در ترجمه اول همان کلمه یعنی تکذبوا را استفاده کردیم در حالیکه ما می خواهیم ترجمه به فارسی کنیم پس ترجمه دوم بهتر است

3-هم:مبتدا محلا مرفوع
فیها خالدون:خبر منصوب
فیها :جارو مجرور متعلق به خالدون
خالدون :اسم فاعل جمع مذکر غایب ؟



آفرین مشکات عزیز در مورد قسمت های قرمز توضیح بیشتری دارید؟

عزیزانی
2014_07_21, 01:48 PM
ایای فارهبون تجزیه:
ایای ضمیر منفصل مفعولی /ف حرف /ارهبوا فعل امر حاضر جمع مذکر مخاطب /(ر ه ب)صحیح وسالم / ثلاثی مجرد /معلوم /متعدی +ن وقایه+ ی ضمیر متکلم وحده...1gol....

هندیانی
2014_07_21, 01:49 PM
ای بنی اسرایل یاد کنید نعمت هایی راکه نعمت دادم بر شماو وفا کنید به پیمان من تا وفا کنم به پیمان شما وپس تنها بترسید مرا 40


یا بنی اسرائیل:یا حرف ندا /بنی منادی مضاف ومنصوب/اسرائیل مضاف الیه

افوا:فعل امر وفاعل واو ضمیر بارز/بهدی جار ومجرور متعلق به اوفوا / اوف :فعل مضارع جواب طلب امر انا مستتر چون جواب امر مجزوم شده +ی محذوفه


ایای فارهبون: مفعول به مقدم /ف زائده/ ارهبوا فعل امر +ن وقایه+ی محذوفه
نکته:ضمائر منفصل منصوبی همیشه مقدم بر فعل وفاعل هستند



ایای فارهبون تجزیه:
ایای ضمیر منفصل مفعولی /ف حرف /ارهبوا فعل امر حاضر جمع مذکر مخاطب /(ر ه ب)صحیح وسالم / ثلاثی مجرد /معلوم /متعدی +ن وقایه+ ی ضمیر متکلم وحده

ممنون مسافر عزیز کامله درسته. افرین بر شما

لطف میکنید قسمت های قرمز رو بیشتر توضیح دهید؟

عزیزانی
2014_07_21, 01:53 PM
هم فیها خالدون هم مبتدا /خالدون خبر /فیها جار ومجرور متعلق به خالدون

هندیانی
2014_07_21, 01:55 PM
اي بني اسراييل !يادكنيد نعمتم را كه ارزاني داشتم برشما و وفا كنيد به بيمان من تا وفا كنم به عهد شما و تنها مرا بس بترسيد مرا
يا : حرف ندا بني اسراييل : منادا .مضاف ؟ و مضاف اليه .
اوفوا:فعل و فاعل بعهدي:جار ومجرور و مضاف و مضاف اليه اوف :مضارع مجزوم .جواب شرط به تقدير ان اوفوا بعهدي و فاعل أن انا مستتر
اياي :مفعول به .ضمير منفصل منصوب مفعولي
ف: زايد براي تاكيد
ارهبون:فعل وفاعل .فعل امراز ريشه ي رهب .صيغه ي نهم +نون وقايه +ضمير متكلم .مجرد

سلوای عزیز عالی بود. ممنونم

در مورد بنی اسرائیل میشه یکم بیشتر توضیح دهید.
و منادا دقیقا کدام کلمه هست؟ و کدام نوع منادا؟
و بجای منصوب مفعولی بنویسید ضمیر منفصل نصبی بهتره.

هندیانی
2014_07_21, 01:56 PM
هم فیها خالدون هم مبتدا /خالدون خبر /فیها جار ومجرور متعلق به خالدون

درسته ممنونم

برای ترجمه چطوری معنا میشه نسبت به جمله ی قبل بسنجید لطفا

عزیزانی
2014_07_21, 01:58 PM
در ایای فارهبون مفعول مقدم شده پس بعد حرف ف میاد
اوف همیشه امر یا همون طلب که مجزوم میشه جوابشم مجزوم اینو فقط بلدم

هندیانی
2014_07_21, 02:00 PM
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

وَآمِنُوا بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ‌ بِهِ ۖ وَلَا تَشْتَرُ‌وا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَإِیَّایَ فَاتَّقُونِ ﴿٤١﴾

«ثمن» به ‏معناى «بها» است و با واژه‏ هايى چون «عوض و بدل» هم ‏معناست، با اين تفاوت كه «ثمن» در داد و ستد و تجارت به‏ معناى قيمت و پول جنس مورد معامله است، امّا «عوض» پول و كالاى ديگر را نيز شامل مى‏ شود، و «بدل» چيزى است كه بجاى ديگرى قرار مى‏ دهند.
«ثمن» با قيمت، اندكى تفاوت دارد: «قيمت» به‏ معناى ارزش كالا و با آن برابر است، امّا «بها» ممكن است با كالا مساوى، و يا كمتر يا بيشتر از آن باشد.(مجمع البیان)


جلالزاده ی عزیز لطف کنید این آیه رو ترجمه کنید و
ترکیب وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ‌ بِهِ را بنویسید؟

*کوثر*
2014_07_21, 02:03 PM
وَالَّذِینَ كَفَرُ‌وا وَكَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٣٩﴾

و کسانی که کفر ورزیدند و تکذیب کردند آیات ما را، آنان یاران آتشند، ایشانند که در آن آتش جاودان می مانند.


تکذیب کردند آیات ما را
نسبت دروغ دادند به نشانه های ما

در حالت اول(تکذیب کردند) فعل به صورت متعدی معنا شده یعنی باء برای متعدی کردن فعل کذب در نظر گرفته شده
در ترجمه دوم (نسبت دروغ دادند) فعل به صورت لازم معنا شده


در مورد أُولَـٰئِكَ هر چی میدونید بنویسید.

اولئک جمع اسم های اشاره دور (ذلک و تلک) است و معنای آنها میدهد. اولئک فقط برای انسان ها به کار میرود






هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ را ترکیب کنید.
هم: مبتدا - اسم-ضمیر جمع مذکر غایب
فیها خالدون : خبر
فیها: ج و مجرور
خالدون: (خ ل د ) اسم فاعل مجرد جمع مذکر

عزیزانی
2014_07_21, 02:06 PM
​ایشان در آن(آتش) جاودانند

هندیانی
2014_07_21, 02:09 PM
در ایای فارهبون مفعول مقدم شده پس بعد حرف ف میاد
اوف همیشه امر یا همون طلب که مجزوم میشه جوابشم مجزوم اینو فقط بلدم

مسافر عزیز

ایای مفعول مقدم نیست. مفعول هست برای فعل محذوف که در تقدیره ارهبوا

و اوفِ هم فعل امر نیست. فعل مضارع مجزوم هست که در جواب طلب (فعل امر) اومده برای ترجمه هم قبل از فعل مضارع از تا استفاده میشود. و به قول سلوی عزیز بعضی ها میگویند جمله شرطی بوده یعنی إن شرط در تقدیرش بوده.

إنْ تُوفِ بعهدی أوفِ بعدکم یعنی اگر وفا کنی به عد من وفا میکنم به عهد شما.

هندیانی
2014_07_21, 02:14 PM
وَالَّذِینَ كَفَرُ‌وا وَكَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٣٩﴾

و کسانی که کفر ورزیدند و تکذیب کردند آیات ما را، آنان یاران آتشند، ایشانند که در آن آتش جاودان می مانند.


تکذیب کردند آیات ما را
نسبت دروغ دادند به نشانه های ما

در حالت اول(تکذیب کردند) فعل به صورت متعدی معنا شده یعنی باء برای متعدی کردن فعل کذب در نظر گرفته شده
در ترجمه دوم (نسبت دروغ دادند) فعل به صورت لازم معنا شده


در مورد أُولَـٰئِكَ هر چی میدونید بنویسید.

اولئک جمع اسم های اشاره دور (ذلک و تلک) است و معنای آنها میدهد. اولئک فقط برای انسان ها به کار میرود






هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ را ترکیب کنید.
هم: مبتدا - اسم-ضمیر جمع مذکر غایب
فیها خالدون : خبر
فیها: ج و مجرور
خالدون: (خ ل د ) اسم فاعل مجرد جمع مذکر


سلام بر کوثر عزیز به جمع با صفای ما خوش آمدید.

خیلی عالی بود ممنون برای قسمتهای رنگی جوابی دارید بدهید؟

در مورد هم در ترجمه چه عبارتی میتوان اضافه کرد؟

عزیزانی
2014_07_21, 02:24 PM
42 ایمان بیاورید به آنچه فرستادم درحالی که تصدیق کننده است برای آنچه که همراه شماست ونباشید اولین کافر به آن ومعامله نکنید آیات مرا به بهایی اندک و تنها مرا پس پروا کنید مرا


ولا تکونوا اول کافر به: و عاطفه /لاتکونوا فعل نهی ناقصه واو ضمیر بارز اسمش واول کافر به خبرش جمله اسمیه
اول کافر مضاف الیه اول /به جار ومجرور متعلق به کافر

*کوثر*
2014_07_21, 02:25 PM
مورد اول:
در مورد "ایشانند که" چون در جمله فعل نداریم برای بلاغت جمله این طور معنی کردم البته فکر میکنم در این صورت نباید اسم فاعل(خالدون) رو فعلی معنا میکردم!
شاید این ترجمه بهتر باشه
"ایشانند که در آن آتش جاودانند" یا "ایشان در آن آتش جاودان میمانند"
درسته استاد؟

مورد دوم:
اولئک فقط برای انسان ها به کار می روند و برای اشیا به کاربرده نمیشه مثلا "اولئک اشجار" غلطه و برای اشیائی که جمع بسته میشوند بدون در نظر گرفتن اینکه مذکر هستند یا مونث ، براشون اسم اشاره رو به شکل مفرد و مونث میاریم یعنی میگیم : تلک اشجار

*کوثر*
2014_07_21, 02:29 PM
ببخشید یادم رفت
سلام استاد... ممنون...برای من سعادت بزرگیه که در جمع شما هستم....pa....

*کوثر*
2014_07_21, 02:36 PM
در مورد "هم فیه خالدون" میتوان جمله را حال گرفت؟
حال آنکه ایشان درآن آتش جادان می مانند
درسته؟

هندیانی
2014_07_21, 02:37 PM
42 ایمان بیاورید به آنچه فرستادم درحالی که تصدیق کننده است برای آنچه که همراه شماست ونباشید اولین کافر به آن ومعامله نکنید آیات مرا به بهایی اندک و تنها مرا، پس پروا کنید مرا


ولا تکونوا اول کافر به: و عاطفه /لاتکونوا فعل نهی ناقصه واو ضمیر بارز اسمش واول کافر به خبرش جمله اسمیه
اول کافر مضاف الیه اول /به جار ومجرور متعلق به کافر

مممنونم از شما. لطفا پاسخگو باشید قسمت های قرمز رنگو؟

هندیانی
2014_07_21, 02:40 PM
ببخشید یادم رفت
سلام استاد... ممنون...برای من سعادت بزرگیه که در جمع شما هستم

خواهش میکنم سلام بر شما خوش اومدید...4gol....


در مورد "هم فیه خالدون" میتوان جمله را حال گرفت؟
حال آنکه ایشان درآن آتش جادان می مانند
درسته؟

بله درسته در حالیکه
اگر یادتون باشه برای واو حالیه و حال آن که معنا می کردیم و برای حال مفرد و یا جمله، در حالی که

هندیانی
2014_07_21, 02:46 PM
ممنون عزیزان خدا قوت

و تا بقیه پاسخ ها آماده بشه. ترجمه ی آیات و پاسخ سؤال ها رو به صورت جمع بندی مینویسم.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

وَالَّذِینَ كَفَرُ‌وا وَكَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٣٩﴾
و آن کســانی که کفر ورزیدند و نسبت دروغ دادند به نشانه های ما، آنان یاران آتشـند، در حالی که ایشان در آن( آتش) جاودانند.


كَذَّبُوا بِآیَاتِنَا

این جمله دو جور معنا می شود.
تکذیب کردند آیات ما را
نسبت دروغ دادند به نشانه های ما

میدونید فرقشون در چی هست؟

در حالت اول(تکذیب کردند) فعل به صورت متعدی معنا شده یعنی باء برای متعدی کردن فعل کذَّبَ در نظر گرفته شده
در ترجمه دوم (نسبت دروغ دادند) فعل به صورت لازم معنا شده

در مورد اولئک هر چی میدونید بنویسید.

اسم های اشاره از معارف هستند و همینطور که میدونید دونوع هستتند: یکی مختص به مکان و غیر مکان هست که مثل الذی، التی که برای مذکر، مؤنث و مفرد، مثنی و جمع فرق میکنه و در سه حالت نزدیک و متوسط و دور شکل هاشون فرق میکند.

و بعدی هم مختص به مکان هست. مثل ثَمَّ و .. که توضیح مفصل اسم اشاره را برایتان در تاپیک مطالبی زیبا و خواندنی از اسم های اشاره (http://www.shahrequran.ir/thread2700.html) جداگانه می نویسم.

جمله هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ را ترکیب کنید.

هُمْ فِیهَا: خَالِدُونَ جمله اسمیه هست و هم مبتدا و مرفوع و خالدون هم خبر و مرفوع.
و فیها: فی حرف جر و ها اسم مجرور به حرف جر و فیها متعلِّق به خالدون(شبه فعل و اسم فاعله)
قبل از جمله اسمیه (هم...)اسم معرفه النَّارِ‌ اومده و جمله نقش حال می گیره و معنا میشه در حالی که ایشان در انجا جاودانند.

هندیانی
2014_07_21, 02:49 PM
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

یَا بَنِی إِسْرَ‌ائِیلَ اذْكُرُ‌وا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِیَّایَ فَارْ‌هَبُونِ ﴿٤٠﴾ ای بنی اسرائیل یاد کنید نعمتم را که عطا کردم بر شما و وفا کنید پیمانم را تا وفا کنــم به پیمانتان ، و تنها مرا, پس بترسید مرا.

لطفا ترکیب یَا بَنِی إِسْرَ‌ائِیلَ؟
و ترکیب أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ؟
و تجزیه و ترکیب إِیَّایَ فَارْ‌هَبُونِ؟

یَا حرف ندا
بَنِی منادی مضاف و منصوب1..6 بنین+ اسرائیل 1..6 بنی اسرائیل (چون اضافه شده بر اسرائیل، نون جمع می افتد.)

إِسْرَ‌ائِیلَ : مضاف الیه و مجرور


بِعَهْدِی (ب) حرف جر، (عهد) اسم مجرور ؛ (ی) ضمیر متکلم وحده متصل جری ، مضاف الیه

لطفا تجزیه ی افعال آیه 40 و 41 را در این تاپیک تجزیه و ترکیب افعال بقره (http://www.shahrequran.ir/thread2572-3.html#post16847)ببینید.


ایای مفعول مقدم نیست. مفعول هست برای فعل محذوف که در تقدیره ارهبوا

و اوفِ هم فعل امر نیست. فعل مضارع مجزوم هست که در جواب طلب (فعل امر) اومده برای ترجمه هم قبل از فعل مضارع از تا استفاده میشود. و به قول سلوی عزیز بعضی ها میگویند جمله شرطی بوده یعنی إن شرط در تقدیرش بوده.

إنْ تُوفِ بعهدی أوفِ بعدکم یعنی اگر وفا کنی به عد من وفا میکنم به عهد شما.

عزیزانی
2014_07_21, 02:53 PM
اول ​کافر مضاف ومضاف الیه خبر لا تکونوا /به جار ومجرور متعلق به کافر

هندیانی
2014_07_21, 02:59 PM
مورد اول:
در مورد "ایشانند که" چون در جمله فعل نداریم برای بلاغت جمله این طور معنی کردم البته فکر میکنم در این صورت نباید اسم فاعل(خالدون) رو فعلی معنا میکردم!
شاید این ترجمه بهتر باشه
"ایشانند که در آن آتش جاودانند" یا "ایشان در آن آتش جاودان میمانند"
درسته استاد؟
مورد دوم:
اولئک فقط برای انسان ها به کار می روند و برای اشیا به کاربرده نمیشه مثلا "اولئک اشجار" غلطه و برای اشیائی که جمع بسته میشوند بدون در نظر گرفتن اینکه مذکر هستند یا مونث ، براشون اسم اشاره رو به شکل مفرد و مونث میاریم یعنی میگیم : تلک اشجار

ممنونم کاملا درسته آفرین

در مورد جمله اسمیه (هم ..) اگر جمله را نسبت به قبل آن ارتباط دهیم، بهتره و دیگه احتیاجی نیست از دو فعل ربطی استفاده کنیم.

"ایشانند که در آن آتش جاودانند"

"ایشان در آن آتش، جاودان میمانند"

به نظرم جمله دوم زیباتره و قبل اون هم عبارت در حالیکه را می آوریم.

یاس سفید
2014_07_21, 03:00 PM
تر جمه آیه 41 بسم الله الرحمان الرحیم

و ایمان بیاورید انچه را نازل گرد م گه تصدیق گننده است به آنچه گه با شماست (مع / همراه شماست ) و نباشید اول انگار گننده به آن ( قرآن)

و نفروشید آ یاتم را به بهای اندگ وتنها بترسید مرا ( بقره)

و //عطف

لاتگونوا //فعل نهی مجزوم به لای ناهیه /وفعل ناقصه

و //اسم گان

اول گافر //مضاف ومضاف الیه و / خبر گان

به / جارو مجرور

مبخشید گه نداشتم باید تعمیر بشه وقت میخواد ...4gol.......4gol........pa....


....pa....

هندیانی
2014_07_21, 03:01 PM
اول ​کافر مضاف ومضاف الیه خبر لا تکونوا /به جار ومجرور متعلق به کافر

مسافر عزیز
فقط کلمه اول رو نقش خبر میدهیم. چون کافر خودش به تنهایی نقش مضاف الیه داره.

ممنونم لطف کردید. خیلی خوب بود.

هندیانی
2014_07_21, 03:09 PM
تر جمه آیه 41 بسم الله الرحمان الرحیم

و ایمان بیاورید انچه را نازل کرد م که تصدیق کننده است به آنچه که با شماست (مع / همراه شماست ) و نباشید اول انکار کننده به آن ( قرآن)

و نفروشید آ یاتم را به بهای اندک وتنها بترسید مرا ( بقره)

و //عطف

لاتکونوا //فعل نهی مجزوم به لای ناهیه /وفعل ناقصه

و //اسم کان

اول کافر //مضاف ومضاف الیه و / خبرکان

به / جارو مجرور

ممنون جلالزاده ی عزیز
خیلی لطف کردید. خوش اومدید به کلاس ...4gol....


مصدقا حال هست و در حالیکه معنا شود مناسبتره

و کافر درسته اسم فاعله ولی چون از ریشه (ک ف ر) هست معنای کفر ورزنده یا همون کافر رو میده، از نظر تحت اللفظی.
و انکار کننده هم به نظرم درست باشد.

آفرین بر شما

هندیانی
2014_07_21, 03:18 PM
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
وَآمِنُوا بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ‌ بِهِ ۖ وَلَا تَشْتَرُ‌وا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَإِیَّایَ فَاتَّقُونِ ﴿٤١﴾
و ایمان بیاورید به آن چه فرو فرستادم در حالی که تصدیق کننده است برای آن چه همراهتان است و نباشید اولین کــافر به آن، و معامله نکنید نشـانه هایم را به بهـایی اندک و تنها مرا، پس پرهیزکاری کنید مرا.



وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ‌ بِهِ

و: عاطفه
لاتکونوا: فعل نهی (مضارع مجزوم به لای ناهیه) واو ضمیر متصل فاعلی اسمش
اول: خبر و مرفوع .
کافر: مضاف الیه
به: جار ومجرور متعلِّق به کافر

هندیانی
2014_07_21, 03:20 PM
خب عزیزان تندرست و پر انرژی باشید إن شاءالله

از این که همکاری نمودید تا با هم این آیات رو بررسی کنیم . ممنونم


http://www.shahrequran.ir/images/smilies/108.gif



همه با هم در انتهای کلاس دعای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رو میخوانیم.



...doaa...