PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درس سوم دوره تکمیلی ترجمه قرآن (سوره بقره؛ آیه 6 تا 11)



هندیانی
2014_07_07, 03:14 AM
besm16

سلام قرآن دوستان عزیز قبول باشه عبادات شما عزیزان. امروز نهمین روز از ماه مبارک رمضان هست.
و ادامه آیات سوره بقره را شروع می کنیم.


...panah..


إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿٦﴾ همانا کسانی که کفر ورزیدند یکسان است بر ایشان، چه بیــم دهی ایشان را یا بیم ندهی ایشان را، ایمان نمی آورند.

ببینیم چه نکاتی در این آیه وجود دارد.
(إنَّ) از حروف مشبهة بالفعل هست و (الذین) که اسم موصوله در محل نصب قرار دارد و اسم (إنَّ) میشود. و خبرش مرفوع و (سواءٌ) هست. در اینجا (کفروا) خبر (إنَّ) نمیشود. چون صله هست و محلی از اعراب ندارد و نقش نمیپذیرد.
و (علیهم) جارو مجرور متعلِّق هست به (سواءٌ) مصدر.
(أَ) همزه استفهام هست و میتوان به معنای چه ترجمه کرد.
(أم) حرف عطف هست. عطف به همزه استفهام



خَتَمَ اللَّـهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿٧﴾ مـهر زد خدا بر دل ها و بر گوش هایشان و بر چشمانشان پرده ایست. و برای ایشان رنج خیلی بزرگی است.


توضیح در مورد واژه های این آیه:
«ختم» مانند «طبع»، به‏ معناى «مهر نهادن» است. ختم هر چيز، پايان آن است، و ختم كتاب يعنى تمام كردن آن. مهر را نيز به همين دليل «خاتم» مى‏ گويند.
واژه «سمع» گرچه مفرد آمده، منظور از آن دستگاه شنوايى است و به اين دليل مفرد آمده كه مصدر است؛ و ممكن است با حذف مضاف باشد، يعنى «مواضع سمعهم»؛ يا بدان جهت كه مضاف‏ اليه جمع است، مفرد هم معناى جمع مى‏ دهد. در ادبيات عرب، نظير اين مورد، بسيار است.
«غشاوه» بر وزن «عمامه»، به‏ معناى «پرده و پوشش» است.
«قلب» در لغت به‏ مفهوم «وارونه‏ شدن» آمده است؛ و از آنجا كه قلب انسان همواره با دريافتها و انديشه‏ هاى گوناگون، دگرگون مى‏ شود، اين واژه را درمورد آن بكار مى ‏برند.
گاهی این سؤال پیش می آید که:
چرا در ميان همه اعضا و اندامها، تنها از گوش و چشم و قلب نام برده شده است؟
پاسخ: بدان دليل كه اين اعضا يا بسان قلب، خود فرودگاه دانش و آگاهى ‏اند و يا همانند چشم و گوش، ابزار مهمّ شناخت و فراگيرى‏ اند.1

خب در این آیه (علی ابصارهم غشاوة) جمله اسمیه هست و (علی ابصارهم) خبر مقدم و (غشاوةٌ) مبتدای مؤخر.

توضیحی کوتاه در مورد مبتدا و خبر
همانطور که میدونید، مبتدا یک کلمه هست و مفرده (مفرد در مقابل جمله ولی میتونه مثنی و یا جمع باشد.)هست و اول جمله می آید و علامت آن مرفوع و خبر توضیحی است که برای مبتدا می آید و ممکنه یک کلمه، یک جمله(اسمیه یا فعلیه) و یا شبه جمله(جارو مجرور یا ظرف) باشد و علامت آن نیز مرفوع هست.
که گاهی اوقات مثل این جمله خبر ابتدا و مبتدا بعد خبر می آید.





1) مجمع البیان

هندیانی
2014_07_07, 03:15 AM
وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَبِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ ﴿٨﴾ و بعضی از مردم کسانی هستند که می گویند: ایـــمان آوردیم به خدا و به روز آخرت، و حال آن که نیستند، ایشان ایمان آورندگان .

توضیح در مورد واژه های این آیه:
«ناس» با «بشر» و «انسان» مترادف است و بيانگر يك واقعيت. اصل آن، از «اناس» و «انس» گرفته شده، كه براثر استعمال زياد، همزه آن حذف شده است.
بعضى معتقدند كه اصل اين واژه «نوس» به‏ معناى حركت، و مصغّر آن «نويس» است؛ و برخى نيز آن را از «انس» به ‏معناى «ظهور» گرفته ‏اند.
به هرحال، واژه «ناس» جمع است و مفرد آن «انسان» است.
«اليوم ‏الآخر» روز واپسين را گويند كه پس از آن، روز ديگرى نخواهد بود.2

(من) بعضیه هست
و در جمله ی(وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ): و واو حالیه هست. یعنی حالت کسانی رو نشون میدهد که میگویند ایمان آوردیم.
(ما) نافیه شبیه به لیس(افعال ناقصه) عمل میکند و (هم) در محل رفع اسم (ما) و (مؤمنین) بخاطر حرف جر (ب) مجرور هست که لفظا منصوب و محلا خبر (ما) میشود. نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که: حرف جر ب که به خبر ما می چسبد، زائد هست و معنا نمیشود.

یُخَادِعُونَ اللَّـهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ ﴿٩ ﴾ فریـب می دهند خدا را و کسانی را که ایـمان آوردند و حال آن که فریــب نمی دهند مگر خودشان را و درک نمی کنند.

توضیح در مورد واژه های این آیه:
«يخادعون» از «خدعه» به ‏معناى «نيرنگ و فريب» گرفته شده، و به «بيان و آشكارساختن خلاف آن چيزى كه در درون و باطن انسان است»، گفته مى ‏شود.
«انفسهم» از واژه «نفس» گرفته شده كه به چند معنا آمده است:
1. روح؛
2. خويشتن (به ‏هنگام تأكيدآوردن در سخن)؛
3. «ذات».
«ومايشعرون»: اصل «شعر» به ‏معناى «احساس» است؛ و واژه «شاعر» از همين مادّه آمده است؛ چرا كه شاعر به آنچه مى ‏سرايد - ازنظر مادّه، هيئت و وزن - آگاهى دارد؛ و «شعور»، نوعى دانش و آگاهى است كه با احساس و پندارپردازى همراه است، و به همين دليل درمورد آفريدگار هستى بكار نمى‏ رود.3

در این آیه میتونیم از نکته إلّا صحبت کنیم: غالبا خاصیت إلّا این است که سمت راست خود را منفی و سمت چپ خود را مثبت می کند. مثل جمله ی (وَمَا یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ) واو هم در این جمله حالیه هست.

فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّـهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا كَانُوا یَكْذِبُونَ ﴿١٠﴾ در دل هایشان مــرضی است، پس زیاد کرد ایشان را خدا، مرض را، و برای ایشان ر نج دردناکی است به سبب آن چه دروغ می گفتند.

در این آیه (زاد) از افعال دو مفعوله هست. که (هم) مفعول به اول و (مرضاً) مفعول به دوم است. پس زیاد کرد ایشان را خدا، مرض را، یعنی خدا بیماری ایشان را زیاد تر کرد.
ب در جمله ی(بِمَا كَانُوا یَكْذِبُونَ) سببیه هست. یعنی به سبب
و نکته ی آخر هر وقت فعل کان با فعل مضارع همراه شود، معنای ماضی استمراری می دهد و کان نیز معنا نمیشود. مثل همین جمله که ترجمه میشود: به سبب آنچه دروغ می گفتند.



2) مجمع البیان
3) همان

هندیانی
2014_07_07, 03:19 AM
درس امروز هم به پایان رسید. البته خیلی خسته نشدید...

وقت اذان صبح هست و همگی برای تعجیل در ظهور حضرت مهدی علیه السلام میخوانیم دعای فرج را.



بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ

إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ
اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ
يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

salavat22


از یاوران حضرت مهدی علیه السلام باشید إن شاءالله

هندیانی
2014_11_06, 12:19 PM
(ما) نافیه شبیه به لیس(افعال ناقصه) عمل میکند و (هم) در محل رفع اسم ما و (مؤمنین) بخاطر حرف جر (ب) مجرور هست که لفظا منصوب و محلا خبر (ما) میشود.


با سلام وعرض تسلیت ایام سوگواری سیدالشهداء،استاد گرامی من از دروس دوره تکمیلی تا آیه 20 بقره را مطالعه کردم در آیه 8 درباره کلمه بمومنین منظورتان را متوجه نشدم که فرمودید:لفظا منصوب است مگر مجرور به حرف جر(ب) نمی باشد لطفا در صورت امکان توضیح بیشتر دهید.باتشکر از زحمات بی دریغتان.


سلام دوست عزیز
عزاداریهاتون قبول إن شاءالله

ببینید در بالا توضیح دادم که ما، مای شبیه به لیس هست که از افعال ناقصه میباشد و از اسم و خبر تشکیل شده. اعراب اسم افعال ناقصه مرفوع و اعراب خبر آن منصوب است.
اسم ما در این آیه هم است که در محل رفعه
و خبر مؤمنین است که در لفظ منصوبه و محلا خبر ما هست.
مؤمنین چون بعد حرف جر قرار گرفته باید مجرور باشه ولی چون اینجا میخواد نقش خبر رو داشته باشد پس می گوییم در لفظ منصوبه.یعنی در حقیقت مجرور ولی در لفظ و بیان منصوبه.
اگر متوجه نشدید بفرمایید بیشتر توضیح دهم.