PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درس دوم : شناخت مؤمن و كافر: سوره ((بقره ))



گل مريم
2014_06_19, 05:59 PM
besm20

تفسير قرآن براى جوانان جلد اول
تاءليف : محمود متوسّل


درس دوم : شناخت مؤمن و كافر: سوره ((بقره ))

دومين سوره قرآن كريم كه بزرگترين سوره قرآن نيز هست ، ((بقره )) نام دارد. اين نام ، بخاطر داستانِ ((گاو)) بنى اسرائيل است كه در اين سوره آمده است .

اين سوره ، با حروفى آغاز شده كه تركيب خاصى دارد، و توجّه انسان را به خود جلب مى كند:

(1) الَّمَّ

خداوند، 29 سوره از 114 سوره كتاب خود را، با حروفى آغاز كرده ، كه هر حرف آن به تنهايى ، و به نامِ خودش خوانده مى شود. مانند همين آيه از سوره بقره كه آن را ((الف ، لام ، ميم )) مى خوانيم .

اين گونه حروف را، كه در ميان عرب زبان ها سابقه اى نداشته ، در اصطلاحِ اهل قرآن ، ((حروف مقطعه )) مى گويند، يعنى حروفى كه از يكديگر جداست و جداجدا خوانده مى شود.
در بيشتر موارد، پس از اين حروف ، آياتى مطرح شده كه عظمت و اصالت قرآن را مطرح مى كند، گويا خداوند مى خواهد بگويد، من اين كتاب را كه معجزه است ، از همين حروف الفبا كه در اختيار شما نيز هست ، ساخته و پرداخته ام ، نه از حروف و كلماتى خاص كه براى شما ناآشنا و غير قابل درك باشد.

حال ، كسانى كه مدعى هستند قرآن معجزه نيست ، اگر راست مى گويند، آنان نيز از همين حروف الفبا، كتابى بنويسند كه همچون قرآن ، هم از جهت رسايى و شيوايىِ جملات ، بى همتا باشد و هم از جهت مطالب و محتوا، بى نظير و بى مانند.

آرى اين هنر خداوند است كه از حروف الفبا، كتابى تاءليف مى كند كه بشر از آوردنِ حتى يك سوره مثل آن عاجز است ، چنانكه در عالم طبيعت نيز، خداوند از دلِ خاكِ بى جان ، هزاران نوع گياه و ميوه مى روياند، در حاليكه بشر، از خاك ، آجر و سفال مى سازد!

گل مريم
2014_06_19, 06:01 PM
(2) ذَ لِكَ الكِتَبُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِّلْمُتَّقِينَ

ترجمه :
آن كتابِ با عظمت ، كه هيچ ترديدى در حقانيت آن نيست ، راهنماى پاكان و پرهيزگاران است .

كتاب ، با ارزش ترين ميراثِ نسل هاى گذشته ، براى بشر امروز است كه توانسته با زبان خاموشِ خود، بلندترين مفاهيم و معارف را به گوش جهانيان برساند. خداوند نيز قوانين زندگى بشر را، به صورت كتاب در اختيار او قرار داده است .
گرچه قرآن ، بصورتِ كتاب از آسمان نازل نشده ، امّا به فرمان خداوند، پيامبر اسلام ، آنچه را بر ايشان وحى مى شد، بر مردم قرائت مى كردند تا اهل قلم ، بنويسند و عموم مردم ، آن را حفظ كرده و به سينه بسپارند.

اگر انسان اين كتاب الهى را به دقت مطالعه كند، يقين خواهد كرد كه از جانب خداست و بيان چنين مطالبى از سوى يك انسان ، آنهم در چهارده قرنِ قبل و از ميان قومى كه از سواد و علم ، بهره اى نداشتند، امرى محال است .

قرآن كتاب هدايت بشر است ، پس هر كه طالب سعادت است ، چاره اى ندارد جز آنكه به دفترچه راهنمايى كه از سوى خالق براى او ارسال شده ، مراجعه كند، تا با استفاده صحيح از ابزار وجود خود، از خطراتى كه جسم و روح او را تهديد مى كند، دورى گزيند.

البته همانگونه كه نور خورشيد از شيشه تميز عبور مى كند، نه از خشت و گلِ تيره ، نور قرآن نيز تنها در دل هاى پاك ، اثر مى كند، نه افراد لجباز.

.s. از اين آيه مى آموزيم كه :.s.

1) حرمت و قداستِ قرآن را حفظ كنيم .
2) قرآن ، كتابِ هدايت براى همه بشر است ، نه يك كتاب تخصصّى ، آن هم براى گروهى خاص از مردم ، لذا از قرآن ، انتظار نداشته باشيم كه براى ما مسائل فيزيك يا شيمى يا رياضى را بيان كند.

گل مريم
2014_06_19, 06:04 PM
(3) الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ

ترجمه :
متقين و پاكان ، كسانى هستند كه به عالم غيب و نهان ايمان دارند، نماز به پاى مى دارند و از آنچه به آنان روزى داده ايم ، انفاق مى كنند.

قرآن ، هستى را به دو بخش تقسيم مى كند، يكى جهان غيب كه از حواس ما پوشيده و پنهان است ، و ديگرى عالَم محسوسات كه طبيعت مادى است .

برخى انسان ها، تنها آنچه را مى بينند و مى شنوند، قبول دارند و مى خواهند همه چيز را از طريق حواس پنجگانه خود درك كنند. در حاليكه حواس محدود ما قدرت درك همه چيز را ندارد، حتى قوه جاذبه كه يك خاصيت مادى است ، قابل درك با حواس نيست ، بلكه از افتادن اشيا به سوى پايين ، مى فهميم كه زمين جاذبه دارد، پس علم ما به جاذبه ، از راه آثار آن است نه درك مستقيم خود آن .

بعضى توقع دارند، خدا را با چشم خود ببينند تا به او ايمان بياورند، چنانكه قوم بنى اسرائيل به حضرت موسى گفتند: ((لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتّى نَرَى اللّهَ جَهْرَة )) ((ما به تو ايمان نمى آوريم تا آنكه خدا را آشكارا ببينيم .))
در حاليكه خداوند جسم نيست تا ديدنى باشد، و ما از آثار با عظمت او در آفرينش ، به وجود او پى مى بريم و به او ايمان مى آوريم .

افراد باتقوى و حقيقت جو، شناخت خود را محدود به عالم مادى نكرده ، بلكه به جهان غيب ، يعنى وجود خداوند، فرشتگان و همچنين عالم آخرت ، كه از حواس ظاهرى ما پنهان است ايمان دارند.
آنها اهل نماز و انفاق هستند. با نماز كه ياد خداست ، نيازهاى روح و روان خود را تاءمين مى كنند و به آرامش و اطمينان مى رسند، و با پرداخت بخشى از درآمد خود به محرومان ، نيازهاى جامعه را تاءمين مى كنند، تا جامعه نيز از رفاه و آسايش لازم برخوردار باشد.
البته خواندنِ نماز، به تنهايى ، كافى نيست ، بلكه بايد نماز را به پاداشت ، يعنى هم خود نماز بخوانيم و هم ديگران را به نماز دعوت كنيم ؛ نماز را در اول وقت ، آنهم در مسجد و به جماعت بخوانيم ، كه در اينصورت ، نماز در جامعه به پاداشته مى شود و جايگاه خاص خود را مى يابد.

در انفاق نيز، تنها كمك هاى مالى ، منظور اسلام نبوده است ، بلكه به تعبير قرآن ((مِمّا رَزَقْنا))، از آنچه به شما داده ايم انفاق كنيد، كه شامل ثروت ، قدرت ، علم و هرگونه امكانات و استعدادهاى خدادادى مى شود.


.s.از اين آيه مى آموزيم كه :.s.

1) ايمان از عمل جدا نيست و مؤمن ، اهل عمل است .
2) نماز، محور كارِ انسان هاى با ايمان است .
3) آنچه داريم از خداست ، پس بخشى از آن را براى خدا بدهيم كه او نيز در دنيا و آخرت جبران مى كند.
4) اسلام دينى جامع و براى اداره جامعه است . با دستورِ نماز، ارتباط با خدا را سفارش مى كند، و با دستورِ زكات ، ارتباط با مردم و توجه به نيازهاى جامعه را.

گل مريم
2014_06_19, 06:05 PM
(4) وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَآ اءُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَآ اءُنْزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ

ترجمه :
متقين كسانى هستند كه به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو بر پيامبران قبلى نازل گرديده ، ايمان داشته و به آخرت يقين دارند.

وحى ، يكى از راههاى شناخت است كه متقين به آن ايمان دارند. چنانكه در آيه قبل گفتيم ، راه شناختِ انسان محدود به حسّ نيست ، و عالمى وراى عالم محسوسات وجود دارد كه عقل به وجود آن گواهى مى دهد، ولى از شناخت دقيق آن عاجز است ، لذا خداوند با فرستادن وحى شناخت ما را كامل مى سازد.

عقل مى گويد خدايى هست ولى وحى ، صفات و ويژگى هاى آن خدا را براى ما بيان مى كند. عقل مى گويد بايد براى كيفر و پاداش انسان ها، دادگاهى جهانى به پا شود، وحى مى گويد قيامتى هست كه چنان ويژگى هايى را داراست . پس عقل و وحى مكمّل يكديگرند و افرادِ با ايمان از هر دو وسيله استفاده مى كنند.

وحى ، اختصاصى به پيامبر اسلام ندارد، بلكه همه پيامبران مورد خطاب سخن الهى واقع شده اند، لذا افراد باتقوا، تعصّب بى جا ندارند كه پيامبران قبلى را نفى كنند و فقط پيامبر اسلام را بپذيرند، بلكه به همه پيامبران الهى ايمان داشته و آنچه را به آنان وحى شده ، مى پذيرند.

چنانكه مرگ را پايان كار خود ندانسته و به قيامت يقين دارند. لذا خود را در برابر گناه حفظ مى كنند.

.s.از اين آيه مى آموزيم كه :.s.

O ايمان به تمام كتب آسمانى لازم است ، چون همه انبيا يك هدف داشته اند.

گل مريم
2014_06_19, 06:06 PM
(5) اءُوْلََّئِكَ عَلَى هُدىً مِّن رَّبِّهِمْ وَاءُوْلََّئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

ترجمه :
آن مؤ منان بر هدايتى از جانب پروردگارشان هستند و آنان رستگارانند.

اين آيه سرانجام خوبان را رستگارى مى داند. رستگارى ، يعنى آزاد شدن از خواسته ها و هوس هاى نفسانى ، و رشدِ صفات خوب اخلاقى .

.s.از اين آيه مى آموزيم كه :.s.

O راه رسيدن به سعادت و خوشبختى ، دريافت هدايت الهى است . كه البته بدون تلاش بدست نمى آيد، هم علم و ايمان مى خواهد، هم عمل و كار نيك .