PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ای آرزوی بندگیت مانده بر دلم... (نجواهای شبانه)



تسلیمی
2014_06_18, 11:29 AM
besmellah17






matn10




"ای آرزوی بندگیت مانده بر دلم... (نجواهای شبانه)"




matn10



دوستان خوب و گرامی سلام


بیایید دراین تاپیک، گوشه هایی از نجواهای شبانه خود با خدای مهربانمان را بنگاریم، شاید برای خودمان و دیگران تلنگری روحانی و معنوی باشد.

امیدوارم یکایک دوستان با خلوت خود نواهای به گوش جان رسیده از اعماق چشمه‌های درون را برایمان به یادگار بنگارند.

تسلیمی
2014_06_18, 11:38 AM
الهی...

یا عَظیمَ المَن! گناه آورده ام
غافرُ التَوب! اشتباه آورده ام
لا تُؤدِّبنی، خودم شرمنده ام
تازه قلبم را به راه آورده ام
عُدّتی فی کُربَتی! دلخسته ام
من جوانیِ تباه آورده ام
صاحِبی فی شِدّتی! من را مران
رو به سوی باراله آورده ام
أینَ عَفوُک؟ أینَ سِترُک؟ یاجَمیل!
نامه ای غرق گناه آورده ام
قاضیُ الحاجات، خَیرُالحاکمین!
رو به ربِ دادخواه آورده ام
یا أنیسَ الذّاکرین و یا بَصیر!
اشک توبه از نگاه آورده ام
یا حَلیم و یا کَریم و یا غَفور!
خلوتی، تار و سیاه آورده ام
هارِبٌ مِنکَ إلَیکَ، یا اله!
من به سوی تو پناه آورده ام
وَاصرِف عَنی سَیّدیالأسواء، حفیظ!
وَاقضِ عَنَّ الدَین، آه آورده ام
یا غیاثَ المُستغیثین! ربّنا!
یک زبان عذر خواه آورده ام
لا تُخَیِّبنی،أنا العَبدُ الحُسین
گریه بر این پادشاه آورده ام


مناجات از :رضا تاجیک

تسلیمی
2014_06_19, 10:47 AM
خدایا میدانم که تو مهربانترین در تک تک لحظات این دفتر، همراه منی،


از تو عاجزانه درخواست می کنم، دستان پرمهرت را در دستان سردم بار دیگر چنان


بفشار تا جانی دوباره یابم...



کوله باری از نگرانی را سالهاست بر شانه هایم به دوش میکشم،



معبودا!



آنان را از من بگیر و قلبم را از عشق و محبت خود سرشار گردان،





...آرامــــــــــــش را تنــــــــــها از تــــــــــــو آرامـــــــــبـخش



قــــــــلــــــبهـــــــ ــــــــا میخواهم...

گل مريم
2014_06_19, 05:45 PM
...panah..


qurani4qurani11qurani10.....allah..qurani12qurani1 1 --qurani




qurani8qurani8

تسلیمی
2014_06_19, 10:37 PM
گاهی وقتا ، وقتی میخواییم یه کاری رو یواشکی انجام بدیم به همه جا


حواسمون هست ، مثلا میریم در اتاق رو میبندیم ، بعد

میایم سمت راست ، سمت چپ ، آخر کاری پایین رو نگاه میکنیم

تا مبادا کسی بفهمه که چکار میکنیم ....

ولی یه جا رو یادمون میره ...

اونم بالاست


حالا بالا مگه چیه ؟؟؟



بالا خداست...


جدای از اینها یه روزی میشه که فقط و فقط میتونیم بالا رو نگاه کنیم ، یعنی


مجبوریم بالا رو نگاه کنیم فقط بالا رو نگاه میکنیم تا خــــدا کمکمون


کنه تا لطف الهی شامل حالمون بشه ....

به نظرتون بهتر نیست تو دنیا خودمون به بالا یه نیم نگاهی داشته باشیم


تا مجبور نباشیم اون روز که هیچکس به دادمون نمیرسه ، هیچکس


صدامون رو نمیشنوه ، روزی که همه حتی پدر و مادر و فرزند و همسر


ما رو رها میکنن و میرن پی کار خودشون ، روزی که فقط و فقط اعمال


و کردار ماست که باهامون میمونه، بالا رو نگاه نکنیم ؟؟؟


هنــــــوز هــــم فرصـــــت بــــاقــــیست ......

گـــــــــوش هــــایت را شــــنوا کن...

چشـم هــایت را بــــاز کن...

تا دیر نشـــده است...

بشـــنو ...

بفــهم...

" اســــمع .... افــــهم .... یا فــــلان بـــن فــــلان "

تسلیمی
2014_06_19, 10:41 PM
خدای من بمان...

دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل !

دل !....این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم.....

تو هستی ! .... در تار و پود لحظاتم.... اما ...

اما.....سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده ....

چشمانم را از من مگیر...بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو ! ....تویی که مهربانترینی...

خدایا !..........دریاب حال مرا که....از وصف حالم عاجزم....و خسته....

دریاب مرا ! این بنده ی سراسر بغض و حسرت را....

گل مريم
2014_06_20, 05:43 PM
رسول خدا صلى الله عليه و آله از پروردگارش خواست تا اين كه روز قيامت امتش را در حضور جمع فرشتگان ، پيامبران و امتهاى ديگر بازجويى نكند تا عيب هايشان نزد آنان ظاهر نگردد.

و تقاضا نمود كه آنها را طورى بازجويى و محاسبه كن كه فقط من و تو آگاه شويم . خداوند فرمود:

اى حبيبم ! من به بندگان خود، از تو رؤف ترم .
پس هرگاه تو نخواهى كه عيوب آنها در نزد ديگران ظاهر شود، من حتى دوست ندارم كه پيش تو نيز عيبهاى آنان فاش شود.
بلكه تنها خودم آنها را بازجوئى مى كنم به طورى كه غير من كسى بر گناهان آنها آگاهى نيابد.


qurani3

گل مريم
2014_06_20, 05:45 PM
اى يك دله صد دله ، دل يك دله كن





مهر دگران را ز دل خود يله كن




يك لحظه به اخلاص بيا بر در ما
گر كام تو بر نيامد آنوقت گله كن


qurani11qurani8qurani11

عتیق
2014_06_20, 10:37 PM
ای امید ناامیدان

تسلیمی
2014_06_22, 08:51 PM
خدایا ما را ببخش که در کار خیر یا جا زدیم یا جار زدیم !!!

تسلیمی
2014_06_22, 08:55 PM
الهی

با خاطري خسته،
دلي به تو بسته،
دست از غير تو شسته

در انتظار رحمتت نشسته ام

بدهي كريمي
ندهي حكيمي
بخواني شاكرم

نه پاي گريز دارم و نه زبان ستيز

الهي مشتي خاك را چه شايد و از او چه برآيد

يا ارحم الراحمين

تسلیمی
2014_06_26, 11:55 AM
http://itstart.persiangig.com/image/185875_orig-2.jpg


ساقی بریز باده و حالم خراب کن

یک جرعه در پیاله ی ما هم شراب کن

ای آرزوی بندگیت مانده بر دلم

بگشا گره ز کار دلم فتح باب کن

ای منتها امید دلم چاره ای بساز

ای چاره ساز این دل ما را مجاب کن

ای دل به کوی خسته دلان خانه کن بنا

کمتر میان راه ایاب و ذهاب کن

دل خستگان به حال سحر آشنا ترند

یارب بیا و در دل ما انقلاب کن

با ساقیان جام شهادت مرا چکار...!!؟؟

اصلا بیا و سائل خود را جواب کن

نزد معشوق لغزش ما را به ما نگیر

خواهی مرا به آتش قهرت عذاب کن

من مال پیاله ی ساقی کوثرم

امشب دگر دعای مرا مستجاب کن

می میرم ای حبیب که رویی نشان دهی

آن چهره را بیار و برون از نقاب کن

مهاجر
2014_06_26, 12:38 PM
​به ماه خدا نزدیک میشویم

. وقت بخشیدن و صاف کردن دلهاست.

پس اگر نگاهی,صدایی,زبانی ازمن بر دلت ترکی انداخته,

به بزرگی میزبان این ماه مرا ببخش. شاید فرصتی برای جبران نباشه....

تسلیمی
2014_06_27, 09:38 AM
گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی رسند شاید چون آرزوهایم بلندند …

ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید :

امیدی هست چون خدایی هست … آری و چه زیبا نوشته بود !

همواره با خود تکرار میکنم امیدی هست ؛ چون

خدایی هست …

مهاجر
2014_06_28, 01:48 AM
http://uc.mihanu.ir/uploads/13686930925.gif

خدایا!
حکمت قدمهایی را که برایم برمی داری بر من آشکار کن
تا درهایی را که به سویم می گشایی، ندانسته نبندم
و درهایی را که به رویم می بندی، به اصرار نگشایم . . .

مهاجر
2014_06_28, 01:49 AM
" جاده های زندگی را خدا هموار می کند

کار ما فقط برداشتن سنگ ریزه هاست ... "

پس اینقدر آه و ناله چرا ؟!

http://meme.zenfs.com/u/a21ed80009f0b58f3488d5bf5d3e5ce3416dda0b.jpeg

تسلیمی
2014_06_28, 05:35 PM
امشب خسته تر از هرشبم







کاش میشد گوشه ای نوشت:

خدایا


خیلی خسته ام...

فردا صبح بیدارم نکن.

سحر
2014_06_28, 07:35 PM
پهن شد سفره ي احسان، همه را بخشيدي/
باز با لطف فراوان همه را بخشيدي/
ابر وقتي كه ببارد همه جا مي بارد/
رحمتت ريخت و يكسان همه را بخشيدي/
گفته بودند به ما سخت نمي گيري تو.../
همه ديديم چه آسان همه را بخشيدي/
يك نفر توبه كند با همه خو مي گيري/
يك نفر گشت پشيمان همه را بخشيدي/
پس گنهكاري امروز مرا نيز ببخش/
تو كه ايام قديم، آن همه را بخشيدي/
حيف از ماه تو كه خرج گناهان بشود/
تو همان نيمه ي شعبان همه را بخشيدي/
داشت كارم گره مي خورد ولي تا گفتم:/
" جان آقاي خراسان" همه را بخشيدي/



التماس دعا

مهاجر
2014_06_29, 12:48 AM
پروردگارا!

صیام و افطار و سحر و نیایش و نماز و قنوت و سجود و رکوع مان، بهانه ی تماشای یک نگاه ناز توست؛ دریغ مان مدار. تشنه ی آب و گرسنه ی طعام نیستیم.
ما تشنه دیدار توییم ای نور زمین و سماوات!
سیه روییم و در سپیدی بحر عنایت خویش، غسیل مان کن و با دلی پاکیزه بر خوان ضیافت رمضان، اذن جلوس مان ده.
شکرا که انتظاری تلخ به سرآمد و وصل شیرین یار، حاصل شد.
اینک سپیده، غالیه دان عطر نیایش می شود.
عطش رمضان، تذکار عطش عاشوراست

سحر
2014_06_29, 08:50 AM
خدايا...
به تو پناه مى برم از اينكه در آراستن صورتم چنان مشغول شوم كه از اصلاح سيرت خود باز بمانم.
خدايا...
سيرت را تو مى بينى, صورت را ديگران, شرم دارم از اينكه محبوب ديگران باشم و منفور تو.
پس خدايا...
تو خوش سيرت و خوش صورتم كن كه اول محبوب تو باشم بعد بندگانت.
خدايا...

مهاجر
2014_06_30, 03:37 AM
http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/tavallod/4.gifخداوند! http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/tavallod/4.gif




آنچنانکه سحرگاهان شب تارتر از تاریکی را آرام آرام در حقیقت روشن روز پنهان میگردانی
گرم پنهان کردن تاریکی نفسم در تظاهر به روشنی و پاکی ام
آنگاه که میدانم در نظر تو کیستم و در نظر خلق چه

و آنگونه که خداوند روز روشن را در آرامش شب فرو میبری
آنسان که دیگر اثری از خورشید و شیدش نیست
تمام جلوه ی حق و حقیقتم را در تاریکی نفسانیت فروخورده ام و در خویش غروب کرده ام

و حال آنکه بینایی و شنوایی تو میداند که شب و روز از پی هم حاضرند و هیچ یک نیست نمیشوند
و من و گمان بی بازگشتی شب و روزم غافل از آنکه باز خواهم گشت
همچون شب و روز، دوباره از پی دوباره
به سمت تو

خداوند!
نزدیک تر از ...

http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/42.gif

تسلیمی
2014_07_03, 10:15 AM
•●خـدایـــا


مـےتونَـم چـَند لَـح ـظــہ بـاهـاتـ خَلـوَتـ کـُنـــَم؟


قـولـ مـ ــے دَهـَم


بیـشـتَر اَز چَ ـند لَـحظـہ وَقـتـت را نَـگـیـرَم


گـــوشِـتـ ُ بــیار جـ ِلـــو...


بیــا

نَـزدیــکـ ـتَـر...


مـَـن خَ ـستـ ِه اَم


مــےشنَوـے؟….●•٠·

تسلیمی
2014_07_03, 10:20 AM
خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم

همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت

من همانی ام که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کند

و چشم هایش را می بندد و می گوید

من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی





همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند

همانی که بعضی وقت ها پشت سر مردم حرف می زند

گاهی بد جنس می شود البته گاهی هم خود خواه

حالا یادت آمد من کی هستم...






خدایا می خواهم آنگونه زنده ام نگاه داری که نشکند دلی از زنده بودنم

و آنگونه مرا بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم.

تسلیمی
2014_07_07, 05:02 PM
خدایا بیا پشت آن پنجره که وا میشود رو به سوی دلم !

بیا پرده ها را کناری بزن که نورت بتابد به روی دلم !

خدایا کمک کن که پروانه ی شعر من جان بگیرد

کمی هم به فکر دلم باش ، مبادا بمیرد

خدایا دلم را که هر شب نفس می کشد در هوایت


اگرچه شکسته ، شبی می فرستم برایت

فاطمه
2015_03_19, 06:14 PM
چه خوشحال بود شیطان وقتی سیب را چیدم فکر کرد فریبش را خورده ام
او نمی دانست
تو پرسیده ای
مرا بیشتر دوست داری یا ماندن در بهشت را؟
تو را بیشتر دوست دارم
اکنون بر روی زمین...تبعید گاه ابدی..در کالبدی انسانی تو را عاشقانه می پرستم
واحساسم....بی محدویت.... بی پیکره....بهشت برین را درآغوشت تجربه میکند...
شیطان دستش از احساسم کوتاه است...اوست که فریبم راخورده...من یک بهشتیم...چه خوب که سیب را چیدم....