PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اقوال مختلف مفسرين در مقصود از (((يوم تأتى الماء بدخان مبين)))



گل مريم
2014_06_05, 06:21 PM
besm3



راجع به اينكه قرآن در اين آيه چه مى‏ خواهد بگويد، مفسرين دو سه جور نظر داده‏ اند. يكى اينكه گفته اند اين (آيه) اشاره به يك حادثه واقع شده در زمان پيغمبر اكرم است، يعنى در آن زمان كه آيه آمد واقع نشده بود ولى بعد واقع شد، چون نوشته ‏اند پيغمبر اكرم يك بار نفرين فرمود به قريش كه اذيت مى ‏كردند، فرمود: (((اللهم اجعل سنيهم كسنى يوسف))) ( بحار الانوار، ج 16 / ص 411. ) خدايا قحطى ‏اى مانند قحطى يوسف براى اينها بفرست.
سرزمين مكه هم كه سرزمين ضعيفى است، يك سال، دو سال كه بگذرد و اينها در مضيقه قرار بگيرند خيلى وضعشان بد مى‏ شود. اينها گرفتار به اصطلاح مجاعه شدند و خيلى بر اينها سخت گذشت به گونه ‏اى كه گرسنگى به معنى واقعى چنان بر اينها فشار آورد كه اينها دنبال استخوان و توت خشكيده و دنبال چيزهايى كه هرگز نمى‏ خوردند رفتند. به گونه‏ اى شد كه اينها وقتى به آسمان نگاه مى‏ كردند همه چيز را تاريك مى‏ ديدند.

از ابن مسعود نقل كرده‏ اند كه گفته است اين آيه نظر به اين قضيه دارد. البته منافاتى ندارد كه اين قضيه واقع شده باشد يعنى چنين مجاعه ‏اى بوده، ولى اينكه آيا اين آيه ناظر به اين قضيه است يا نه، محل بحث است. اكثر مفسرين اين تفسير ابن مسعود را قبول نكرده ‏اند.


دو تفسير ديگر شده است. يك تفسير گفته است مقصود قيامت است كه در قيامت چنين خواهد شد. اين تفسير خيلى ضعيف است چون آيات بعد درست ضد اين مطلب را مى‏ گويد.

تفسير سوم كه مفسرين گفته‏ اند اين است كه اين (قضيه) يكى از اشراط‏ الساعه است يعنى يكى از قضايايى است كه در دنيا قبل از قيامت واقع مى‏ شود، مثل ظهور حضرت حجت و مثل نزول عيسى و مثل - به حسب روايات - (فتنه) دجال، يعنى روزى در همين دنيا، در همين زندگى، حادثه‏ اى پيش خواهد آمد كه انسان وقتى به طرف آسمان نگاه مى ‏كند مى ‏بيند دود سراسر زندگى مردم را گرفته است، و مردم حالت كسانى را پيدا مى‏ كنند كه در خانه در بسته‏ اى باشند و در آنجا چيزى را دود كنند و دود منفذى براى بيرون رفتن نداشته باشد.

قدما چيزى نداشته ‏اند كه بخواهند تفسير كنند كه چه چيزى خواهد بود ولى امروز براى ما خيلى به ذهن نزديك مى‏ شود كه با اين اوضاع و صنعتها و بناها و زاغه‏ هاى مصنوعى كه بشر ساخته حتماً چنين روزى خواهد آمد كه همين بشر - شايد به دست خودش - آنچنان اين زمين را آتش بزند و يك حالتى رخ بدهد كه تمام روى زمين را گاز و دود فرا بگيرد، آنچنان كه همه بر روى زمين مثل آدمهايى بشوند كه در اتاق در بسته‏ اى هستند كه منفذى براى بيرون شدن نيست، چه مى‏ دانيم. ولى اين مقدار را مفسرين گفته‏ اند كه اين از اشراط الساعه است، يعنى از حوادث فوق‏ العاده ‏اى است كه در آينده رخ خواهد داد. (((اشراط الساعه))) يعنى قبل از قيامت و قبل از اينكه اوضاع زمين به كلى در هم پيچيده شود حوادث كلى و مهمى مثل ظهور حضرت حجت بر روى زمين رخ مى‏دهد كه يكى از آنها مملو شدن فضاى زمين از دود است.

گل مريم
2014_06_05, 06:28 PM
(((يغشى الناس))) اين دود تمام مردم را مى ‏گيرد. اين خودش دليل بر اين است كه آنچه تفسير مى ‏كردند به مجاعه اهل مكه، درست نيست. همه مردم را فرا مى‏ گيرد و همين خودش عذاب دردناكى است از ناحيه خداوند (هذا عذاب اليم).


(((ربنا اكشف عنا العذاب انا مؤمنون))). قرينه اينكه (آيه (((فارتقب يوم تأتى اسماء بدخان مبين) مربوط به مجاعه مكه نيست آيه (((يغشى الناس..))) است و قرينه اينكه مربوط به قيامت نيست اين آيه است: (((ربنا اكشف عنا العذاب انا مؤمنون انى لهم الذكرى و قد جاءهم رسول مبين)))

و در دو آيه بعد: (((انا كاشفوا العذاب قليلاً انكم عائدون))) از خدا مى‏ خواهند خدايا عذاب را از ما بردار، خوب مى‏ شويم، مؤمن مى‏ شويم. (بشر است ديگر، وقتى مضطر شد رو به خدا مى‏ آورد. مردمى كه در تمام روى زمين حالتشان حالت افراد گاز گرفته و دود گرفته باشد آنوقت است كه دستهايشان به طرف خدا بلند مى‏ شود).

قرآن مى‏ گويد ما اين عذاب را بر مى‏ داريم ولى اينچنين نيست كه آنها خوب بشوند، بر مى‏ گردند به همان حالت اولشان. اين نشان مى‏ دهد كه مربوط به دنياست، چون در قيامت ديگر اين حرفها مطرح نيست كه عذابى را مردم دعا كنند و بخواهند (كه خدا بردارد) و خدا هم بردارد.

اين مربوط به دار تكليف است نه دار قيامت. (((ربنا اكشف عنا العذاب انا مؤمنون))) پروردگارا عذاب را از ما بردار، ما ايمان خواهيم آورد (((انى لهم الذكرى))) آنها كجا و پند گرفتن كجا؟!

(البته (((انى لهم الذكرى))) مى ‏تواند به اصل مطلب برگردد: اصلاً اين مردم كجا و پند گرفتن كجا؟!) (((و قد جاءهم رسول مبين))) در حالى كه براى اينها پيامبرى روشنگر آمده است. (((ثم تولوا عنه و قالوا معلم مجنون))) (سپس) اين مردم به او پشت كردند و گفتند يك تعليم داده شده ديوانه است.

قريش به پيغمبر اكرم تهمت هاى مختلف مى ‏زدند، تهمتهايى كه خود آنها باهم سازگار نبود. دو تا از تهمتها كه باهم سازگار نبود ولى اينها باهم ذكر مى‏ كردند يكى معلم بودن بود، يكى مجنون بودن. معلم بودن يعنى كسى اينها را به او ياد مى‏ دهد، (مى‏ گفتند) اينها هر چه هست كسى به او ياد مى‏ دهد. بايد انسان خيلى عاقل و فهميده باشد كه از جايى تعليم بگيرد، آن هم تعليماتى كه از حد خودش بالاتر باشد.
بعد مى‏ گفتند اصلاً اين ديوانه است. اگر ديوانه است ديگر با معلم بودن سازگار نيست. ولى اينها را باهم مى‏ گفتند. (((انا كاشفوا العذاب قليلاً انكم عائدون))) ما مدت كمى عذاب را بر مى‏ داريم ولى شما باز بر مى‏ گرديد به حالت خودتان.

(((يوم نبطش البطشة الكبرى انا منتقمون))) انتقام ما اين نيست، انتقام ما آن روزى است كه حمله بزرگ را به اينها مى ‏آوريم. ابن مسعود كه (((دخان مبين))) را مربوط به مجاعه مكه و قهراً مخصوص قريش دانسته است، گفته اين اشاره به قضيه بدر است. آن مجاعه كه چيزى نيست، حمله بزرگ ريشه‏ كن كننده بر اين قريش را در آينده انجام خواهيم داد (اين سوره در مكه نازل شده، بدر هم در مدينه واقع شد).

ولى كسانى كه (((دخان مبين))) را مربوط به اشراط ‏الساعه مى‏ دانند (((يوم نبطش البطشة الكبرى))) را مربوط به قيامت مى‏ دانند، يعنى اين عذابهاى دنيايى عذاب اصلى الهى نيست، حمله شديد الهى آن است كه در قيامت آغاز مى‏ شود. و صلى الله على محمد و اله الطاهرين.