PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشعار زیبای ولادت امام حسین



یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:20 AM
(http://www.beytoote.com/art/song/birthday-saadat2-hussain.html)
http://www.beytoote.com/images/stories/economic/en1246.jpg (http://www.beytoote.com/art/song/birthday-saadat2-hussain.html)



مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد
پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد
مژده ای دل که برای دل غمدیده ما
هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد
خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب
که دگر موسم اندوه به پایان آمد
مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب
که به ما مژده وصل شه خوبان آمد
ساقیا باده بده خود بنما سرمستم
زان می‌ای کو به تن خسته ما جان آمد
ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون
روز شادی شد و خورشید فروزان آمد
غنچه‌ی دهر در این روز بخندید دگر
که به بستان علی نوگل خندان آمد
عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین
سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد
بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب
که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد
گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان
که به توصیف رخش لولو مرجان آمد
که به توصیف رخش لولو مرجان آمد
نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد
بین به این نور که این گونه درخشان آمد









وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین
موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد
روز فرخنده میلاد حسین ابن علی(ع)
مژده‌ی خامُشی آتش نیران آمد
باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین
که وجودش به جهان مفخر انسان آمد
مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا
نور چشمان علی آن شه مردان آمد
حیف و صد حیف که در واقعه کرب و بلا
بر تن خسته او ظلم فراوان آمد
بر سر عهد و وفا در ره معشوق نگر
خود فدا کرد که سالار شهید آن آمد
ای غلامان اگرت بار گنه سنگین شد
غم مخور چونکه حسین شافع عصیان آمد

سید جلال یاسینی

http://www.beytoote.com/images/stories/economic/1.gif

حُسن یکتا را ببین زلف دو تا دارد حسین
شورش امکان اگر طرح محیط دهر ریخت
بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین
نیست بی عشق حسینی ذره ای در ذات دهر
در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین
می کند هر قطره اش ایجاد گلزار شهید
دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین
ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید
چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین
جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست
در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین
خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟
تا قیامت برکف بانگ رسا دارد حسین
عالم از اوغوطه در طوفان خون خواهد زدن
ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید
چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین
جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست
در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین
خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟
تا قیامت برکف بانگ رسا دارد حسین
عالم از اوغوطه در طوفان خون خواهد زدن
بحر اگر توفد به وسع دیده جا دارد حسین
سیر این وادی نما در خویشتن گر عارفی
خویشتن هم زانکه شوق کربلا دارد حسین
"احمد" از خُمخانه شاه شهیدان مست شد
بی دلان عشق را زیرا هوا دارد حسین
احمد عزیزی منبع:aviny.com


اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:24 AM
من آن شب خیز بیدارم زجان مشتاق دیدارمبه نان او خریدارم حسین را دوست می دارمحسین را دوست می دارم که او پرورده زهراستحسین آزاده سردار کفن پوشان عاشوراستجهان تشنه حسین سقا همه قطره حسین دریاحسین گل من ولی خارم حسین را دوست می دارمحسین را دوست می دارم سرو جانم به قربانششب میلاد آمد فطرس و بگرفت دامانشخدایش بر حسین بخشید چون بود از محبانشبگفتا نوکر یارم حسین را دوست می دارمحسین را دوست می دارم چو او محبوب جانان شدورا در سوم شعبان ملک گهواره جنبان شدامین وحی از رویش ببوسید و ثناخوان شدکه ای خلاق دادارم حسن را دوست می دارممشرف گشت سلمان بر حضور حضرت زهراکه ای خیر النسادر دل مرا رازیست پر معناندانم از چه بی تاب است آخر این دل شیدابه عشق او گرفتارم حسین را دوست می دارمبه سلمان فاطمه فرمود کای سردار ایرانیتو را در دل بود دردی ندارد هیچ درمانیمرا هم اینچنین دردیست در سینه پنهانیخدا می داند اسرارم حسین را دوست می دارمغرض سلمان و زهرا ب حضور مرتضی رفتندمحبان مشکل خود را برآن مشکل گشا گفتندبه جای چاره جویی از علی این نکته بشنفتندمنی که فخر ابرارم حسین را دوست می دارمکلید حل این مشکل به دست مصطفی باشدسه عاشق آمدند آنجا که طا ها را سرا باشدرسول الله فرمود عشق من بیش از شما باشدحسین منی اذکارم حسین را دوست می دارمچو حل این معما بر پیمبر نیز مشکل شدبه لب نیکو پیامی جبرئیل از عرش نازل شدبشارت یا رسول الله حدیث عشق کامل شدقسم بر چرخ دوارم حسین را دوست می دارم

یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:25 AM
استاد احد ده بزرگی

گل خوش رنگ و بوی من حسین است
بهشت آرزوی من حسین است
مزن دم پیش من از لاله رویان
که یار لاله روی من حسین است
من آن مداح مست سینه چاکم
که ممدوح نکوی من حسین است
همه در گفتگوی این و آنند
ولیکن گفتگوی من حسین است
سخن بی پرده می گویم زمستی
می و جام و سبوی من حسین است
چو مرغ حق که از حق میزند دم
طنین های و هوی من حسین است
از آن بر تربتش سایم جبین را
که عز و آبروی من حسین است
احد گوئی از آن باشد شعارم
که پیر و نکته گوی من حسین است

یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:26 AM
شعری بسیار زیبا در مدح امام حسین (ع)
ترجیع بند در تولد امام حسین علیه السلام

دوش دیدم صنمی برقعه پوش
کوزه ی باده کشد بر سر دوش
گفتمش قصد کجا داری گفت
میروم در برِ آن باده فروش
گفتنمش گوی که میخانه کجاست
داد جامی ز می ام گفت بنوش
جرعه ای خوردم و بیخود گشتم
که نه عقلی به سرم ماند و نه هوش
گفتم ای دوست بده جام دگر
گفت بر بند لب و شو خاموش
آبرو ی تو از این آب بود
آبرو را به کس ارزان مفروش
گرتو هم اهل دلی یک دل باش
بهر یک رنگی دل سخت بکوش
این سخن گفت و مرا با خود برد
به بر پیر مغان خرقه بدوش
تا رسیدیم مرا جلب نظر
محفلی کرد پر از جوش و خروش
چهارده نور جلی را دیدم
مابقی را همه چون خط و نقوش
مات و حیرت زده بودم که مرا
آمد این مژده جانبخش بگوش
جوشش چشمه فیض ازلی ست
شب میلاد حسین بن علی ست
باز در گوش ندا می آید
که صبا نافه گشا می آید
آدم از باغ جنان دست فشان
سوی گلزار ولا می آید
نوح با کشتی طوفان زده اش
مست از جام بلا می آید
از دل آتش نمرود خلیل
فاتح و راه گشا می آید
بی عصا حضرت موسی از طور
بهر دیدار منا می آید
مژده آمد که مسیحا از عرش
از ره صدق و صفا می آید
به سلیمان نبی مژده دهید
هدهد از سوی سبا می آید
تشته لب حضرت خضر از ظلمات
در پی آب بقا می آید
فوج فوج مَلِک از سوی سماء
بهر تقدیر قضا می آید
در بر ختم رسولان احمد
حامل وحی خدا می آید
بهر تبریک به زهرا و علی
فطرس از سوی سما می آید
جوشش چشمه فیض ازلی ست
شب میلاد حسین بن علی ست
دوش ساقی بکفم ساغر داد
خبر از آمدن دلبر داد
گفت می نوش که امشب گل سرخ
ذات حق هدیه به پیغمبر داد
سجده شُکر بجا آر که شب
جام بر پادشته خاور داد
گفت جبریل به احمد تبریک
که تو را نخل شریعت بر داد
مژدگانی به علی داد نبی
که تو را حق پسری دیگر داد
آمد آن کس که به قد قامت ما
انقلابش به جهان زیور داد
آمد آن کس که به صلح حسنی
تا قیامت به قیامش فرّ داد
آمد آن کس که ز یمن قدمش
فطرس سوخته پر را پر داد
آمد آن کس که برای اسلام
پسری همچو علی اکبر داد
آمد آن کس که به گلخانه ی عشق
آب با خون علی اصغر داد
تا سرافراز شود دین رسول
تشته لب در ره قرآن سر داد
هاتفی گفت به آوای جلی
ای که ساقی به گفت ساغر داد
جوشش چشمه فیض ازلی ست
شب میلاد حسین بن علی ست
چشمه آب حیات است حسین
خضر ما در ظلمات است حسین
گفت پیغمبر ما در شأنش
کشتی راه نجات است حسین
عضو عضوش همه در خط خداست
پای تا سر برکات است حسین
روز محشر که حساب است و کتاب
بهر ما خط برات است حسین
بهر اثبات حقوق دگران
مظهر خمس و زکات است حسین
تا که قد قامت ما زنده کند
معنی صوم و صلوات است حسین
تا که سیراب کند مزرع دین
چشمه آب حیات است حسین
تشنه لب کُشته برای اسلام
بر لب آب فرات است حسین
بهر اثبات حقیقت ز مجاز
معنی صبر و ثبات است حسین
صلواتی بفرستید بر او
که کمال صلوات است حسین
او بود رمز حیات اسلام
آگه از سر ممات است حسین
جوشش چشمه فیض ازلی ست
شب میلاد حسین بن علی ست
قلم از عشق سخن می گوید
سخن از جور زمن می گوید
شب عید است و ندانم زچه رو
شادی از دردو محن می گوید
گفت زهرا به پدر در رحمم
با من این طفل سخن می گوید
جگرم را به خدا می سوزد
زان سخن ها که به من می گوید
گاه از تشنگی و سوز عطش
گاه از آب و لبن می گوید
گاه از زینب و کلثوم و رباب
گاه از زخم بدن می گوید
گاه از پیکر صد پاره و گاه
سخن از غسل و کفن می گوید
چیست معنی سخنهاش پدر
که بصد سوزو محن می گوید
گفت با فاطمه اش صابر باش
گر که از دشت و دمن می گوید
جوشش چشمه فیض ازلی ست
شب میلاد حسین بن علی ست
گلواژه های عشق، حسن ژولیده نیشابوری

یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:26 AM
امشب به بیت فاطمه رضوان گل افشانی کند

روح القدس مدحت گری،حورا غزل خوانی کند

گیتی به تن پیراهن از انوار ربانی کند

شادی و غم با دل صفا پیدا و پنهانی کند

در سینه های سوخته آتش گلستانی کند

زیبد جهان هستی خود ، یکباره قربانی کند

ریحانۀ ختم رسل فرزند زهرا آمده

آری حسین بن علی امشب بدنیا آمده

امشب به روی دست خود، قرآن گرفته فاطمه

امشب ز باغ آرزو،ریحان گرفته فاطمه

امشب ز دریای ولا،مرجان گرفته فاطمه

امشب ز داور گوهر ایمان گرفته فاطمه

امشب برای اهل دل ،جانان گرفته فاطمه

امشب حسینش را به بر چون جان گرفته فاطمه

امشب در عاشورائیان بر پا شده شوری دگر

از خانه زهرا رود بر آسمان نوری دگر

درسیر دریای ولا دل گوهرش را یافته

یا جان بظمان بلا روشنگرش را یافته

باطل شده سر در گم و ، حق محورش را یافته

بستان سرسبز ولا آب آورش را یافته

نخل امید فاطمه برگ و برش را یافته

فطرس به پرواز آمده بال و پرش را یافته

از آسمان و از زمین آید به گوش این زمزمه

ای عاصیان ای عاصیان آمد حسین فاطمه

شور آفرین عاشقان با شور عاشوراست این

مشعل فروز بزم جان روشنگر دلهاست این

ریحانه ی ختم رسل دردانه ی زهراست این

ماه امیرالمومنین مهر جهان آراست این

توحید از سر تا بپا قرآن ز سرتا پاست این

وجه خدا خون خدا عبد خدا سیماست این

گویم اگر در وصف او از آنچه هست آگاهیم

ترسم که هرکس بشنود خواند حسین اللهیم

جان بحرو او دردانه اش دل باغ او ریحانه اش

هستی همه دلداده اش عالم همه دیوانه اش

ایثار شمع محفلش خلقت همه پروانه اش

خلق زمین و آسمان یکسر گدای خانه اش

سرمست از جام جنون دیوانه و فرزانه اش

مرحون لطف و مرحمت هم خویش هم بیگانه اش

چشم همه دریای او قلب همه صحرای او

هر جا شده کرب و بلا هر لحظه عاشورای او

فطرس بیا فطرس بیا شور حسینی ساز کن

درد درون خویش را ابراز کن ابراز کن

حرف دل بشکسته را آغاز کن آغاز کن

پروانه شو پروانه شو پرواز کن پرواز کن

برگرد شمع‌ روي‌ او پرواز كن‌ پرواز كن

‌نازي‌ بكش‌ زآن‌ نازنين‌ بر خلق‌ عالم‌ نازكن

عین الحیات عاشقان در عالمین است این پسر

باب النجات عاصیان یعنی حسین است این پسر

آن سرو بستان قِدم تازد در این عالم قَدم

ناورده حرفی بر زبان نگشوده چشم خود زهم

دست گرفتاری گرفت از رحمت و لطف و کرم

لبخند زن پرواز کن گردیده گِرد آن حرم

زد بوسه بر گهواره اش قنداقه اش بوسید ، هم

این قصه دارد نکته ای یعنی گنه کاران چه غم ؟

من آمدم تا در یم عصیان بگیرم دستتان

از جام عشق خود کنم دیوانه و سرمستتان

من آمدم با بذل جان دل مرده را احیا کنم

من آمدم با ترک سر فرمان حق اجرا کنم

من آمدم هر فرد را آزاد در دنیا کنم

من آمدم بند ستم از پای عالم واکنم

من آمدم تا پرچم عدل و شرف بر پا کنم

من آمدم هر روز را اعلان عاشورا کنم

من آمدم تا رهنما در طی منزل ها شوم

با روی خونین تا ابد روشنگر دلها شوم

حسن خدا روی خدا این حسن من این روی من

خلق نبی خوی نبی این خلق من این خوی من

رنگ جنان بوی جنان این رنگ من این بوی من

حبل المتین عاشقان این تار من این موی من

سعی و صفای عارفان این بیت من این کوی من

آلوده دامانید اگر این بحر من این جوی من

من بین دریای ولا فلک نجات امتم

من بالب عطشان خود آب حیات امتم

خونین گلان باغ دین نوشند آب از خون من

ایثار دامن گیر من آزادگی مرهون من

افروختن ، خود سوختن ، آموختن قانون من

مجد و جلال و عزت و عشق و وفا ممنون من

قلب همه کانون من ، چشم همه جیحون من

خونی که ریزد بر زمین ، از چهره ی گلگون من

هرقطره اش می جوشد و صد بحر غفران می شود

بحری که هر موجش فزون زین هفت ایوان می شود

تنها نه اینجا فطرسی روئیده شد بال و پرش

تا حشر هر افتاده را من همدمش ، من یاورش

هرکس به طوفان غرق شد ، من کشتی اش ، من لنگرش

هر کس به صحرا گشت گم ، من هادیش من رهبرش

هرکس شهید دوست شد ، من سیدش من سرورش

هرکس که مست یار شد ، من ساقی اش من ساغرش

لبیک گو امداد گر فریاد رس فردا منم

حتی اگر کافر زند دست ولا بر دامنم

من عاشق شیدای حق ، حق عاشق شیدای من

پیمان خود را نشکنم ، گر بشکند اعضای من

صد ره ، اگر غلطد به خون هر لحضه سر تا پای من

صد بار اگر گلگون شود از خون سر سیمای من

هر روز گردد تازه تر ، ز امروز من فردای من

بر نسل ها باشد یکی میلاد و عاشورای من

هر روز بر آزادگان میلاد جان ما بود

در محفل دلدادگان میثم زبان ما بود

یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:27 AM
باز طوفانی شده دریای دل

موج سر بر ساحل غم میزند
باز هم خورشید رنگ خون گرفت
بر زمین نقشی ز ماتم میزند


باز جام دیده ها لبریز شد
باز زخم سینه ها سر باز کرد
در میان ناله و اندوه و اشک
حنجرم فریادها آغاز کرد


می نویسم شرح این غم نامه را
داستان مشک و اشک و تیر را
می نویسم از سری کز عشق دوست
کرد حیران تیغه شمشیر را


گوئیا با آن همه بیگانگی
آب هم با تشنگان بیگانه بود
در میان آن همه نامردمی
اشک آب و دیده ها پیمانه بود


تیغ ناپاکان برآمد از نیام
خون پاکی دشت را سیراب کرد
خون خورشید است بر روی زمین
کآسمان تشنه را سیراب کرد


می شود خورشید را انکار کرد؟
زیر سم اسبها در خاک کرد؟
می شود آیا که نقش عشق را
از درون سینه هامان پاک کرد؟


گر نشان عشق را گم کرده ایم
در میان آتش آن خیمه هاست
گر به دنبال حقیقت میرویم
حق همینجا حق به روی نیزه هاست


گریه ها بر حال خود باید کنیم
او که خندان رفت چون آزاد شد
ما سکوت مرگباری کرده ایم
....او برای قرنها فریاد شد

بازهم در ماتم روی حسین
باز هم در سوگ آن آلاله ایم
یادتان باشد حیات عشق را
وامدار خون سرخ لاله ایم

یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:27 AM
تا شعلة هجران تو خاموش کنم
بر آتش دل ز صبر، سرپوش کنم
بسيار بکوشيدم و، نتوانستم
يک لحظه غم تو را فراموش کنم
اي کاش، دمي دهد امانم اين اشک
تا نقش تو را به ديده منقوش کنم
آخر چه شود، شبي به خوابم آئي
تا جام محبت تو را نوش کنم
بنشيني و، در برت، مرا بنشاني
تا زمزمة نوازشت گوش کنم
گر بار دگر مرا در آغوش کشي
صد بوسه بر آن دست و بر آن دوش کنم
سجاده تو، که مي‌دهد بوي تو را
برگيرم و، بوسم و، در آغوش کنم
چون درد فراق تو، ز حد درگذرد
زين عطر تو قلب خويش، مدهوش کنم
از حمله غارت به دلم آتشهاست
اين داغ، عيان، ز لاله گوش کنم
گويند به من، يتيم غارت زده ام
زآن چشمة چشم خويش پرجوش کنم
ديگر اگر اي پدر نخواهي برگشت
برخيزم و، پيکرم سيه پوش کنم؟
اين داغ حسين، جاودان است (حسان)
هرگز نتوان به اشک، خاموش کنم
شعر از : حبیب الله چایچیان (حسان)

یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:29 AM
***
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن
عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید

گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
راه عشق و عاشقی و مستی ونجوا کشید

گفتمش تصویری از لیلی ومجنون رابکش
عکس حیدر(ع) در کنار حضرت زهرا(س)کشید

گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن
در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید

گفتمش از غربت ومظلومی ومحنت بکش
فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید

گفتمش سختی ودرد وآه گشته حاصلم
گریه کردآهی کشید وزینب کبری(س) کشید

گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق
عکس مهدی(عج) راکشید و به چه بس زیبا کشید

گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین(ع)
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید

***

بحر طویل


به نام عشق

این صدای تپش قلبم نیست

درحسینه ی دل سینه زنی ست


و این بحر طویل است...

یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:30 AM
عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظهء باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟ دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی... عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله!عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی... گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی...
منبع : سایت شهید آوینی http://www.aviny.com/ (http://www.aviny.com/)

***
ای قتیل دشت غربت

خالق عشق و محبت یا حسین
ای قتیل دشت غربت یا حسین
ای گل صحرا نبرد فاطمه
ای صفای آل عصمت یا حسین
ای که جانت سوخت از لب تشنگی
ای فدای کام خشگت یا حسین
آن قدر سوز عطش بالا گرفت
تا که شد بی نور چشمت یا حسین
تشنه ام تشنه ترم کن بر غمت
یا بمیرم یا شهادت یا حسین
یکشبه راه مرا کوتاه کن
با نگاهی از محبت یا حسین
دوست دارم پیشت آیم لحظه ای
تا نمایم با تو صحبت یا حسین
***

یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:30 AM
بازگشت به ویژه نامه موالید شعبان





مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد
http://www.aviny.com/Occasion/ahlebeit/imamhosein/milad/87/03.jpg مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد

پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد مژده ای دل که برای دل غمدیده ما

هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب

که دگر موسم اندوه به پایان آمد مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب

که به ما مژده وصل شه خوبان آمد ساقیا باده بده خود بنما سرمستم

زان می‌ای کو به تن خسته ما جان آمد ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون

روز شادی شد و خورشید فروزان آمد غنچه‌ی دهر در این روز بخندید دگر

که به بستان علی نوگل خندان آمد عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین

سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب

که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان

که به توصیف رخش لولو مرجان آمد نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد

بین به این نور که این گونه درخشان آمد وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین

موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد روز فرخنده میلاد حسین ابن علی(ع)

مژده‌ی خامُشی آتش نیران آمد باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین

که وجودش به جهان مفخر انسان آمد مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا

نور چشمان علی آن شه مردان آمد حیف و صد حیف که در واقعه کرب و بلا

بر تن خسته او ظلم فراوان آمد بر سر عهد و وفا در ره معشوق نگر

خود فدا کرد که سالار شهید آن آمد ای غلامان اگرت بار گنه سنگین شد

غم مخور چونکه حسین شافع عصیان آمد


كیمیای اشك؛ سید جلال یاسینی






شیر محبت
http://www.aviny.com/Occasion/ahlebeit/imamhosein/milad/87/06.jpg
مرا با عشق عترت زاده مادر

مرا شیر مَحبت داده مادر نباشد لَنگ در محشر كُمیتم

كه من از دوستان اهلبیتم شدم از خردسالی بی اراده

ارادتمند، بر این خانواده سر این سفره عمری ریزه‌خوارم

ولینعمت بجز ایشان ندارم خدا داند كه بر ایشان چه داده‌ست

كه خود هم عاشق این خانواده‌ست چُنان كعبه سیه‌پوش حسینم

غلام حلقه در گوش حسینم مرا جز عشق او سرمایه‌ای نیست

به سر جز سایه‌ی او سایه‌ای نیست نه هر اهل دلی دلداده‌ی اوست

كه مستی‌ها همه از باده‌ی اوست گر اینجا مرثیت‌خوان حسینم

در آنجا هم سر خوان حسینم بدو وابسته باشد تار و پودم

و زو باشد همه بود و نبودم چو اینجا انتسابم با حسین است

به فردا هم حسابم با حسین است خوش آن عاقل كه شد دیوانه‌ی او

كِشد مرغ دلش را دانه‌ی او دلم را اشك عشقش شستشو داد

مرا در چشم مردم آبرو داد دلی را كآتش عشقش فروزد

یقین دارم كه در دوزخ نسوزد
دل سنگ آب شد؛ علی انسانی


هوای بیدلان

یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:31 AM
هوای بیدلان
http://www.aviny.com/Occasion/ahlebeit/imamhosein/milad/87/02.jpg




جعد مشکین طره عنبر گشا دارد حسین

حُسن یکتا را ببین زلف دو تا دارد حسین شورش امکان اگر طرح محیط دهر ریخت

بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین نیست بی عشق حسینی ذره ای در ذات دهر

در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین می کند هر قطره اش ایجاد گلزار شهید

دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید

چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست

در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟

تا قیامت برکف بانگ رسا دارد حسین عالم از اوغوطه در طوفان خون خواهد زدن

بحر اگر توفد به وسع دیده جا دارد حسین سیر این وادی نما در خویشتن گر عارفی

خویشتن هم زانکه شوق کربلا دارد حسین "احمد" از خُمخانه شاه شهیدان مست شد

بی دلان عشق را زیرا هوا دارد حسین
"احمد عزیزی"

عزیز هر دو جهان همین نه من شده‌ام ریزه‌خوار خوان حسین

كه هست عالم ایجاد، میهمان حسین ز آفتاب قیامت نباشدش باكی

كسی كه رفت دمی زیر سایبان حسین رخش به دست نگیرد ز شرم در محشر

به صدق هر كه نهد رخ بر آستان حسین كسی كه خار گلستان عشق، خود را خواند

عزیز هر دو جهان شد، قسم به جان حسین همیشه باغ بُود پایمال دست خزان

ولی همیشه بهارست گلستان حسین به گوش دل بشنو نوحه از لب هستی

كه بسته است لب از نوحه، نوحه خوان حسین

دل سنگ آب شد؛ علی انسانی

میلاد همایون حسین بن علی
http://www.aviny.com/Occasion/ahlebeit/imamhosein/milad/87/04.jpg
پرده چون ماه من از چهره تابنده گشود ماه رویان جهان را ز دل آرام ربود
حوریان گو که بریزند ز دامن اشک‌ها مشک قدسیان گو که بسوزند به مجمرها عود
عاشقان گو که به صد عزت و اجلال رسید موکب خسرو خوبان که بر او باد درود
سومین روز ز شعبان چون برآمد خورشید سومین شمس ولایت ز افق چهره گشود
روز میلاد همایون حسین ابن علی است باد بر خلق جهان مقدم پاکش مسعود
میوه باغ رسالت، مه ایوان جلال وارث تاج ولایت، شه اقلیم وجود
مظهر عزت و آزادگی و فضل و کمال آیت غیرت و مردانگی و رحمت و جود
صولت حیدری از چهره پاکش پیداست جلوه احمدی از نور جمالش مشهود
سینه گنجینه الطاف و عنایات و کرم چهره آیینه آیات خداوند ودود
عصمت از فاطمه آموخت، شجاعت ز علی صبر و احسان ز حسن، حُسن خصال از محمود
شاهکاری قلم لطف خداوند کشید که بدین جامه ناچیز محال است ستود
همچو یوسف چو قدم بر سر بازار گذاشت ماه مجلس شد و بر رونق بازار افتاد
کیست این کوکب تابان که پی تهنیتش از طربخانه افلاک رسد بانگ سرود
کیست این غنچه خندان که زانفاس خوشش هر دم آید ز فضا بوی خوش عنبر و عود
کیست این لاله خونین که زهفتاد و دو داغ به فلک می‌رود از آه دل سوخته دود
این حسین است که از مهر جهان افروزش محو خورشید جمالش شده ذرات وجود
این حسین است که لطفش کند آزاد ز بند ملکی را که ز درگاه خدا شد مردود
این حسین است که در پیشگه حضرت حق گاه در حال قیام است و گهی حال قعود
عاشقان را چو فتد دیده بر آن تربت پاک اشک اندوه و غم از دیده روان است چو رود
نیست جز درگه او اهل ولا را مأمن نیست جز کعبه او اهل صفا را مقصود
کرم و منزلتش را نبود هیچ شمار شرف و مرتبتش را نبود هیچ حدود
کس به جز میوه توحید از آن شاخ نچید کس به جز نکته توحید از آن لب نشنود
جلوه چون کرد در آفاق تجلی حسین بن علی ظلمت کفر ز آئینه اسلام زدود
شام تاریک دلان شد ز فروغش روشن کاخ بیدادگران شد ز قیامش نابود
چون گدا جبهه بر آن درگه شاهانه بسای که در آن بارگه افکنده شهان سر به سجود
خسروا خسته دلان را به نگاهی بنواز که بود عاشق مسکین به نگاهی خشنود
چون رسا کوی سعادت ز جهان برد کسی که ره دوستی آل علی(ع) را پیمود
كیمیای اشك؛ سید جلال یاسینی

یا علی ابن الحسین
2014_05_28, 09:31 AM
جاوید باد یاد تو در دل




http://www.aviny.com/Occasion/ahlebeit/imamhosein/milad/87/08.jpg


ای یكه تاز عرصه‌ی عشق و وفا، حسین
و پاکباز پهنه‌ی نَردِ بلا، حسین
گر خونبهای توست خدا، نی عجب از آنك

باشد رَهین خون تو، دین خدا حسین
پا هر كجا نهی مَلك آید ز پی، مگر

خاك رهت به دیده كند توتیا حسین
بیگانه كردی‌اش ز جهان و جهانیان

هر دل كه گشت، با تو دَمی آشنا حسین
الحق رواست فخر فروشد، به خسروان

هر كس بر آستان تو گردد گدا، حسین
عشقت عجین شده است در آب و گل وجود

بر لوح سینه‌ها شده منقوش، «یا حسین»
گر جلوه‌ای به محفل بی روح ما كنی

جان می‌دهیم در عوضِ رو نما حسین
جاوید باد یاد تو در دل كه جز تو نیست

فرمانروای مملكت قلبها حسین



دیوان دل سنگ آب شد، علی انسانی





سخت حیران حسینم

زارو گریان حسینم چه بود بهتر از این

سخت حیران حسینم چه بود بهتر از این
من نه خود می روم این ره که کسی می بردم

خار دامان حسینم چه بود بهتر از این
قبلتین دل من زینب و عباس شدند

من مسلمان حسینم چه بود بهتر از این
نوكران را همه با نام پدر بشناسد

مست عرفان حسينم چه بود بهتر از اين
كعبه‌ی هفتاد و دو ملت



http://www.aviny.com/Occasion/ahlebeit/imamhosein/milad/87/05.jpg


آفتابی که چنین چهره تابان دارد صد چو مه عاشق سرگشته و حیران دارد

پرچم سلطنت عشق برافراشت شهر کز شرف خاک درش فخر به کیهان دارد

آمد آن موکب مسعود که در عرصه عشق شهسواری است که دل داده، فراوان دارد

آفتابی ز سرا پرده عصمت بدمید که مه از شرم رخش سر به گریبان دارد

مرد میدان شجاعت، آن شیر ولی که نه اندیشد ز شمشیر و ز پیکان

سوی جانان برود سوخته جان هر که ز شوق سر نهد بر کف و تقدیم به جانان دارد

عاشقان را دهد از جلوه معشوق نوید زین تبسم که به لب آن گل خندان دارد

عید میلاد حسین نور دو چشمان علی است آن که بر چهره دو صد آیت یزدان دارد

شمع تابنده حق اوست که مشکات وجود جلوه از تابش آن شمع، فروزان دارد

پی‌فرمان مطاعش فلک حلقه به گوش حکم بر دیده نهد گوش به فرمان دارد

جبهه ساینده ملائک به در بارگهی که چو جبرئیل امین صاحب و دربان دارد

مادر دهر نزاده است و نزاید چو حسین رادمردی که نشان از شه مردان دارد

چشمه رحمت حق اوست که با دشمن و دوست کرم و لطف و جوانمردی و احسان دارد

هر که در سایه آن سرو جنان رخت کشید کی دگر آرزوی روضه رضوان دارد

خسرو کون و مکان اوست که بر سر ز ازل تاج فرماندهی عالم امکان دارد

بلبل گلشن حق اوست مگر لعل لبش که چو خوش نغمه داودی قرآن دارد

قصه عشق و فداکاری و جانبازی اوست داستانی که نه آغاز و نه پایان دارد

بشکفد با رخ خندان چو گل از فیض دمش هر که در ماتم او دیده گریان دارد

روی هفتاد و دو ملت ز اذل تا ابد است سوی آن کعبه که هفتاد و دو قربان دارد

گر چه هر خامه در اوصاف رخش سفت ولی جلوه کی ران ملخ نزد سلیمان دارد

خسروا چهره مپوشان ز گدایان که رسا نکشد دست ز دامان تو تا جان دارد

خواهد این جامه که در تهنیت مقدم توست عرضه بر درگه سلطان خراسان دارد

كیمیای اشك؛ سید جلال یاسینی
پناه مستمندان


http://www.aviny.com/Occasion/ahlebeit/imamhosein/milad/87/07.jpg

ای پناه مستمندان یا حسین بن علی

ای دوای دردمندان یا حسین بن علی
کشتی راه نجات ما گنه کاران

رس به فریاد غریبان یا حسین بن علی
آرزوی آذری این است از لطف و کرم

کن نظر سویش ز احسان یا حسین بن علی

كیمیای اشك؛ سید جلال یاسینی






aviny.com

فاطمه
2024_02_12, 08:59 PM
به هر طرف نگری جلوه‌ی جمال خداست
ادب کنید که میلاد سید الشهداست
گرفته ختم رسل روی دست آینه‌ای
که در صحیفه‌ی او صورت خدا پیداست

ولادت امام حسین (علیه‌السلام) بر شما مبارک باد