PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : به سوى دوست



گل مريم
2014_05_03, 08:09 AM
besm8


زندگاني امام علي الهادي (ع)
(تاليف : باقر شريف قرشي )




امام هادى - عليه السلام - از سركشان بنى عباس رنج و محنت هاى زيادى كشيد و در اين ميان متوكل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلى گوى سبقت را از ديگران ربود و روى سلف خود را سفيد كرد.
دستور داد حضرت را از مدينة الرسول به سامرّا منتقل كنند و ايشان را كاملا تحت نظر بگيرند و خانه شان را محاصره كرده مانع ديدار شيعيان با ايشان و استفاده دانش پژوهان از آن سرچشمه علم و معرفت گردند حتّى ايشان را در تنگنا و محاصره اقتصادى قرار داد و رساندن حقوق شرعيه و هدايا از داخل و خارج را به حضرت ممنوع كرد و متخلفان را عقوبتى سخت نمود. گاه بگاه نيز شرطه و ماءموران خود را دستور مى داد تا ناگهانى به خانه امام ريخته آنجا را بازرسى كنند به اميد آنكه سلاح و يا مدركى دال بر فعاليت ايشان عليه حكومت به دست آورد ليكن در اين حمله هاى شبانه جز كتاب هاى علمى و ادعيه چيزى يافت نمى شد.

بعضى مواقع نيز فرمان مى داد تا حضرت را در هر حالتى هست به دربار آورند و در يكى از اين احضارها امام در حالى بر متوكل وارد گشت كه او مست و لايعقل در كنار جام ها و سبوهاى شراب و ميان گروه هاى خنياگر و رقاصه افتاده بود. امام بى توجه به موقعيت خطير و خطرات احتمالى بشدت او را سرزنش و ملامت نمود و به نصيحت گويى و يادآورى قيامت پرداخت و فسق و فجور و مى خوارگى و بدكارگى او را محكوم ساخت . متوكل كه دريافت حضرت هرگز شريك جرم او نمى گردد و همواره در صدد حفظ و استوارتر كردن رشته اتصال به هستى بخش و خداى يگانه است برآشفت و دستور داد ايشان را در زندان محبوس سازند.

راويان نقل مى كنند كه شخصى از دهان حضرت شنيد كه مى فرمودند:
(( ((انا اكرم على اللّه من ناقة صالح ؛ )) من نزد خداوند از ((ناقه صالح )) گرامى تر هستم )).
سپس ايشان اين آيه را خواندند: (( ((تمتعوا فى داركم ثلاثة ايام ذلك وعد غير مكذوب )). )) (سوره هود، آيه 65.)
((صالح بن كفار قوم خود گفت : سه روز در خانه هايشان از زندگى بهره مند شويد (كه پس از آن عذاب الهى فرود خواهد آمد) و اين وعده اى درست و راست است )).

بيش از سه روز از اين ماجرا نگذشته كه متوكل به دست فرزندش منتصر به هلاكت رسيد.((( اعلام الورى ، )) ص 363.)

رنج و مصيبت امام با نابودى دشمن كينه توز او متوكل به پايان نرسيد بلكه همچنان حكومت عباسى شبانه روز ايشان را تحت مراقبت شديد داشت و انواع مشكلات را براى ايشان به وجود مى آورد و ترفندهاى جديد بكار مى بست زيرا ايشان مورد توجه و احترام مسلمانان بودند و بخش بزرگى از آنان حقانيت و اولويت ايشان را براى خلافت مسلم و قطعى مى دانستند و حضرت را با سران شهوتران ، شكم باره ، زراندوز، حق ستيز و ستمگر عباسى طرف قياس ‍ نمى شناختند.

گل مريم
2014_05_03, 08:10 AM
زهر در كام :

تحمل امام بر معتمد عباسى روز به روز سخت تر مى شد زيرا همه جا سخن از فضل ، بزرگوارى ، تقوا و زهد ايشان بود و همگان حضرت را بر ديگر علماى مسلمين مقدم مى داشتند. همه اينها قلبش را فشرده و چهره اش را سياه مى كرد و :



چو اندر تبارش بزرگى نبود





نيارست نام بزرگان شنود




معتمد كه همه راه ها را بسته مى ديد آخرين تير در تركش خود را - مثل پدران و اجدادش - بيرون كشيد و ناجوانمردانه و با نيرنگ حضرت را مسموم ساخت و بزرگترين جنايت را در اسلام به نام خود ثبت كرد. سمّ در امام كارگر شد و ايشان را بسترى كرد و آلام جسمانى بر رنج هاى روحى افزوده شد، شيعيان ، دوستان و سران دولت به عيادت ايشان مى آمدند، از جمله اين عيادت كنندگان ابو هاشم جعفرى شاعر آسمانى و زبان رساى اهل بيت و از نوادگان جعفر طيّار بود كه با مشاهده حال حضرت متاءثر شد و گريست و قصيده اى سرود كه ابيات زير از آن مى باشد:



(( مادت الارض بى وادت فؤ ادى





و اعترتنى موارد العرواء... )) (( المناقب ، )) ج 4، ص 401.)



زمين به دور سرم چرخيد، چشمانم سياهى رفت ، قلبم فشرده و سنگين گشت ، تبدار شدم ، لرزش و اضطراب مرا فرا گرفت از اينكه شنيدم امام بيمار و نزار است و گفتم : همه جان و هستى ام فداى او باد. اماما! با بيماريت اسلام بيمار شد و ستارگان آسمان كم نور شدند و فرو نشستند. خيلى عجيب است شما كه درمان هر دردى هستيد بيمار شويد. شما شفابخش دردهاى دين و دنيا و زنده كننده مردگان و زندگان هستيد)).

اين اشعار نهايت حزن و اندوه و نگرانى ابو هاشم جعفرى را نشان مى دهد او در تب و تاب امام مى سوزد و مشتاق فداكارى است و مى خواهد خود جان ببازد ليكن محبوب همچنان زنده بماند بيمارى و ناتوانى امام بزرگوار كه حقيقت دين است يعنى ناتوانى و بيمارى اسلام . از هول اين فاجعه ستارگان از گنبد آسمان كنده شده و سرگردانند، ابو هاشم شگفت زده مى پرسد: امام كه داروى هر دردى است و شفابخش هر بيمار، چگونه اسير ناتوانى و بيمارى مى شود؟!

گل مريم
2014_05_03, 08:11 AM
تعيين وليعهد

امام قبلا امام حسن عسكرى را به عنوان وصى و امام پس از خود به خواص شيعه معرفى كرده بود ليكن در زمان بيمارى خود رسما، علنا و با صراحت ايشان را امام ، وصى ، جانشين و مرجع همه شيعيان پس از وفاتش تعيين كردند و خواستند تا عهده دار تكفين و نماز بر پدرشان و ديگر امور مربوط به ايشان گردند.

به سوى دوست :

مسموميت پيشرفت مى كرد و امام را دردى جانكاه فرا گرفته بود و مرگ بسرعت نزديك مى شد امّا حضرت در اين هنگام به طرف قبله دراز كشيده و مشغول تلاوت آياتى از قرآن شدند و در همان دم روح مباركشان به آسمان صعود كرد در حالى كه آميخته با آيات الهى بود. خداوند و خالق هستى و آفريدگارش روح پاك ، والا و تابناك ايشان را با خشنودى پذيرفتند و ملائكه به استقبال آمدند، سفر بزرگ ايشان دنيا را تيره كرد و آخرت را روشن ساخت .
مردم خير بسيارى را از كشف دادند زيرا رهبر، مدافع حقوقشان و چهره بزرگ تاريخ را از دست داده بودند.

غسل و كفن :
امام حسن عسكرى - عليه السلام - با قلبى مالامال از اندوه و سينه اى شرحه شرحه جسد مطهر پدر را غسل داد و كفن نمود و بر او نماز خواند سپس آماده تشييع گشت .

گل مريم
2014_05_03, 08:13 AM
شهرى در سوگ

سامرّا از عظمت اين فاجعه تكان خورد و همه مردم براى دستيابى با افتخار و ثواب و رستگارى تشييع پيكر مقدس ‍ امام و امانت پيامبر و عصاره نبوت شتافتند و گرد خانه ايشان حلقه زدند. مراكز دولتى و تجارى تعطيل شده بود و افراد خاندان بنى عباس ، سران دولت ، قاضيان ، لشكريان و ديگر صاحب منصبان ، پيشاپيش جسم طاهر امام براه افتاده بودند.

اندوه ، دوست و دشمن نمى شناخت و همگان خود را شريك اين مصيبت بزرگ مى دانستند و زبانشان به مدح و منقبت امام گويا بود. شهر سامرّا نه قبل و نه بعد از اين تشييع هرگز چنين مراسم پر شكوه و سوگ سراسرى به خود نديده بود.


آخرين منزل

پس از تشييع ، پيكر امام را به خانه شان بازگرداندند تا همانجا به خاك بسپرند. امام حسن عسكرى با گونه هايى كه از اشك خيس شده بود و در ميان هاله اى از تكبير و تهليل مردم ، پدر را در مقبره خانوادگى جا دادند و جسدشان را با ارزش هاى والاى انسانى ، علم ، تقوا و صلاح در خاك نهان ساختند.

همين كه پيكر امام به خاك سپرده شد مردم سوگوار و تشييع كننده به طرف امام حسن عسكرى هجوم آورده و با معصيت و گرمى مراتب همدردى و تاءثر عميق خويش را نسبت به فقدان پدرشان ابراز داشتند و امام همواره با ديگر اعضاى خانواده از همدلى و محبت آنان اظهار تشكر نمودند.

گل مريم
2014_05_03, 08:14 AM
سن حضرت
برخى منابع تصريح مى كنند كه امام هادى چهل سال عمر نمود.(( نورالابصار، )) ص 150. (( و كشف الغمّه ، )) ج 3، ص 174.)


سال رحلت

حضرت در روز دوشنبه پنج شب مانده به پايان جمادى الا خر به سال 254 ه - به شهادت رسيد. (همان منبع) البته اقوال ديگرى نيز در اين مورد روايت شده است .
در اينجا سخن از زندگانى امام - عليه السلام - را به پايان مى بريم با اميد به اينكه اداى دينى كرده باشيم و بخشى هر چند كوچك از شخصيت بيكران و اقيانوس وجود آن حضرت را نشان داده باشيم .


آب دريا را اگر نتوان كشيد





هم بقدر تشنگى بايد چشيد