PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پيشواى پنجم حضرت امام محمد باقر(ع)



گل مريم
2014_04_30, 11:54 AM
besm22


بسم الله الرحمن الرحيم
امام ابو جعفر،باقر العلوم،پنجمين پيشواى ما،جمعه‏ ى نخستين روز ماه رجب سال پنجاه و هفت هجرى در شهر مدينه چشم به جهان گشود. (مصباح المتهجد شيخ طوسى ص 557 ) او را«محمد»ناميدند و«ابو جعفر»كنيه و«باقر العلوم‏»يعنى‏«شكافنده‏ ى دانشها»لقب آن گرامى است.

به هنگام تولد هاله‏ي ى از شكوه و عظمت نوزاد اهل بيت را فرا گرفته بود،و همچون ديگر امامان پاك و پاكيزه به دنيا آمد.
امام باقر (ع) از دو سو-پدر و مادر-نسبت‏ به پيامبر و حضرت على و زهرا عليهم السلام مى‏رساند،زيرا پدر او امام زين العابدين فرزند امام حسين،و مادر او بانوى گرامى‏«ام عبد الله‏» (امام صادق (ع) در باره‏«ام عبد الله‏»فرمود از زنهاى با ايمان و پرهيزكار و نيكو كار بود... تواريخ النبى و الآل تسترى ص 47 ) دختر امام مجتبى عليهم السلام است.

عظمت امام باقر (ع) زبانزد خاص و عام بود،هر جا سخن‏ از والايى هاشميان و علويان و فاطميان به ميان مى‏آمد او را يگانه وارث آنهمه قداست و شجاعت و بزرگوارى مى‏شناختند و هاشمى و علوى و فاطميش مى‏ خواندند.

راستگوترين لهجه‏ ها و جذاب‏ترين چهره‏ ها و بخشنده‏ ترين انسانها برخى از ويژگيهاى امام باقر عليه السلام است.

گوشه‏ ايى از شرافت و بزرگوارى آن گرامى را در گزارش زير مى ‏خوانيم:

پيامبر (ص) به يكى از ياران پارساى خود«جابر بن عبد الله انصارى‏»فرمود:
اى جابر!تو زنده مى ‏مانى و فرزندم‏«محمد بن على بن الحسين بن على بن ابيطالب‏»را كه نامش در تورات‏«باقر»است در مى ‏يابى،بدان هنگام سلام مرا بدو برسان.

پيامبر در گذشت و جابر عمرى دراز يافت-و بعدها روزى به خانه ‏ى امام زين العابدين آمد و امام باقر را كه كودكى خرد سال بود ديد،به او گفت:پيش بيا...امام باقر (ع) آمد.
گفت:برو...
امام باز گشت.جابر اندام و راه رفتن او را تماشا كرد و گفت:به خداى كعبه سوگند آيينه‏ ى تمام نماى پيامبر است.
آنگاه از امام سجاد پرسيد اين كودك كيست؟
فرمود:امام پس از من فرزندم‏«محمد باقر»است.
جابر برخاست و بر پاى امام باقر بوسه زد و گفت:فدايت‏ شوم اى فرزند پيامبر (ص) ،سلام و درود پدرت پيامبر خدا (ص) را بپذير چه او ترا سلام رسانده است.
ديدگان امام باقر پر از اشگ شد و فرمود:سلام و درود بر پدرم پيامبر خدا باد تا بدان هنگام كه آسمانها و زمين پايدارند و بر تو اى جابر كه سلام او را به من رساندى. ( امالى شيخ صدوق ص 211 چاپ سنگى )