PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پندى آموزنده‏



گل مريم
2014_03_29, 06:15 PM
besm22


پندى آموزنده‏



شخصى در بيابان مى ‏رفت در چاه افتاد، چوبى وسط چاه بود، آن را گرفت تا نيفتد، ديد قعر چاه اژده‏هايى دهان باز كرده است، يك طرف، موش سفيد و يك طرف ديگرش موش سياه، از دو طرف چوب را مى‏ جوند و آن را باريك مى‏ كنند. راستى كه چه هولى دارد ليكن چشمش به گوشه چاه افتاده مى ‏بيند مقدارى عسل در خاكها ريخته شده، زنبورها هم آمد و شد دارند.


اژدها و موشها را فراموش كرده با نيش زنبورها و خاك آلوده بودن عسل مى‏ سازد و مشغول خوردن مى‏ شود، خيلى هم خوشوقت است كه اقبالش يارى كرده به چنين نعمتى رسيده است.


چاه، عالم طبيعت و دنياست، اژدها، همان مرگ است و چوبى كه وسط چاه به دست گرفته، عمر است و شب و روز، همان دو موش سياه و سفيد است كه عمر را كم مى‏ كند تا بيفتد در دهان مرگ. ظرف عسل، شهوات دنياست كه هر نوشش با هزار نيش و ناراحتى همراه است.


نوش مطلق خوشى محض در اين زندگى دنيا نيست، نه در خوردنيها و پوشيدنى‏ها؛ نه بهره ‏بردارى جنسى.


خوشى مطلق در عالم ديگر است، نوشى كه ديگر نيش ندارد به شرطى كه با نور تقوا و ولايت از اين‏جا بروى.



قلب قرآن (تفسير سوره يس)
شهيد محراب آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب (رحمه الله)