PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزش قرآن‏



گل مريم
2013_05_09, 09:12 AM
بسم الله الرحمن الرحیم

رسول ‏اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) هم‏زمان با تنزيل تدريجى آيات و ابلاغ و قرائت آن‏ها براى مردم، قرآن را به افرادى كه خواهان يادگيرى آن بودند، آموزش مى‏ دادند.


با توجه به اين كه آموزش، ارائه روشى براى انجام دادن چيزى است كه بعداً توانايى انجام آن فراهم مى‏ شود، نخستين مرحله آموزش قرآن، فراگيرى و حمل قرآن در قلب است؛ به طورى كه قرآن‏ آموز بتواند آن را از قلب قرائت كند.




1. كيفيت اقراى خداوند بر پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله و سلم)


خداوند حكيم، قرآن را آيه به آيه و حرف به حرف: ما نزل على القرآن الا آية آية و حرفاً حرفاً( حلبى، السيرة الحلبيه، ج 1، ص 260. ) به وضوح، روان و بدون هيچ ابهام، اعوجاج، اختلاف، و اضطرابى، براى رسول‏ اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) اقراء و نازل كرد: الحمدلله الذى أنزل على عبده الكتاب و لم يجعل له عوجا (كهف، آيه 1. )؛بلسان عرب مبين‏(شعراء، آيات 193 - 195.)؛ و رتلناه ترتيلاً ( فرقان، آيه 32.).


حديث نبوى أنزل القرآن بالتفخيم‏( متقى هندى، كنزالعمال، ج‏2، ح 3089، ص‏53، حاكم نيشابورى، المستدرك على الصحيحين، ج‏2، ص 231 و 242 و سيوطى، الاتقان، ج‏1، ص 144: قال المناوى فى فيض القدير شرح الجامع‏الصغير، (بالتفخيم، أى‏التعظيم و من تفخيمه اعطاء حقه وقفاً و ابتداء فان رعاية الفواصل تزيد فى‏البيان، و زيادته تورث التوقير، أى التعظيم و لا تخضعوا الصوت به). ) نيز تأكيد مى‏ كند كه قرآن به صورتى متين و مفخم نازل مى‏شد و از هرگونه سستى و تزلزل كه ممكن بود موجب ابهام و اختلال در درك و دريافت آيات شود، به دور بود.

گل مريم
2013_05_09, 09:16 AM
2. اقرا؛ روش آموزش‏



پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) با شناخت كامل و همه جانبه‏ اى كه از ماهيت قرآن و اهداف نزول آن داشت و با در نظر گرفتن وضعيت همه مخاطبان قرآن، روشى را در آموزش قرآن بنيان نهاد كه

اولاً: بيشترين تناسب و هماهنگى را با ماهيت قرآن و رسيدن به اهداف نزول آن داراست

و ثانياً: با توجه به گوناگونى انسان‏ها از جنبه‏ هاى مختلف، آسان‏ترين و روان‏ترين روش آموزش و ترويج قرآن در ميان انسان‏هاست

و ثالثاً: بيشترين شباهت را به الگوى تنزيل تدريجى و روش الهى تعليم قرآن داراست؛ به طورى كه همگان با فراگرفتن قرآن مى ‏توانستند خود را شبيه پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و در جايگاه او بدانند.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: من ختم القرآن فكأنما أدرجت النبوة بين جنبيه و لكنه لا يوحى اليه‏( كلينى، اصول كافى، ج‏2، ص 604 و نك: ابن ضريس، فضائل القرآن، ص 48، ح 65 و متقى هندى، كنزالعمال، ج‏1، ح 2347، ص 524. )؛ كسى كه قرآن را بخواند و حامل آن شود، گويى نبوت را در دل خود جاى داده است و تفاوت او با پيامبر در اين است كه به او وحى نمى ‏شود.


بيشتر واژه‏ هاى ياد شده درباره انتقال قرآن به پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) گوياى روش و نظام احسن آموزش قرآن به مردم نيز هست كه در مجموعه اقوال، افعال و تقريرات رسول‏خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به صورت عملى و نظرى تعريف و مشخص شده ‏اند؛
به طورى كه مى‏ توان گفت:

روش آموزش و شيوه قرائت قرآن پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) خود، تنزيل ديگرى بود كه توسط ايشان در صحنه آموزش قرآن اجرا مى‏ شد.


برخى از آيات قرآن و روايات، تصويرى از آموزش قرآن به پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) ارائه مى‏دهند كه بر ملموس شدن پديده وحى، بسيار شبيه صحنه‏ هاى آموزشى بشرى ارائه شده است؛ از جمله، خداوند رحمان و اولين معلم قرآن الرحمن * علم القرآن در مقام بيان روش آموزش قرآن به رسول ‏اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) مى ‏فرمايد: سنقرئك فلا تنسى‏( اعلى، آيه 6. ).

دو جمله تشكيل دهنده اين آيه با فاء به هم متصل‏ اند و آنچه بعد از فاء آمده، حاصل و نتيجه جمله قبل است؛ يعنى ما خود آيات قرآن را براى تو اقرا مى‏ كنيم و تو نيز چنان فرا مى‏ گيرى كه هيچ‏گاه فراموشت نگردد.

گل مريم
2013_05_09, 09:21 AM
در تبيين معناى اقرا و بيان شيوه آن، در آيه هجدهم سوره قيامت آمده است: فاذا قرأناه فاتبع قرآنه؛ آيات قرآن را بر رسول‏ اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) قرائت مى‏ كرديم و ايشان از قرائت ما اتباع مى‏ كرد؛ يعنى همان آيات خوانده شده را عيناً و كاملاً بدون هيچ‏گونه تغييرى مى ‏خواند.

از ابن عباس نقل شده است كه در تفسير اين آيه گفت: فكان رسول الله اذا اتاه جبريل استمع، فاذا انطلق قرأه كما اقرأه‏(صحيح مسلم، ج‏1، ج 148، ص 330 و سنن نسائى، ج‏2، ص 149. ). فيض كاشانى نيز نقرئك در آيه سنقرئك فلا تنسى را به نعلمك تفسير كرده است ( الصافى فى تفسير القرآن، ج 2، ص 809. )؛ يعنى تعليم قرآن، مساوى با اقراى آيات و اقراى آيات، با تعليم قرآن برابر است.


پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) نيز در مقام آموزش قرآن از همين روش الهى (اقراى) پيروى كرد و آيات را بر قرآن ‏آموزان اقراى مى‏ فرمود( هر چند كه از يك نظر چنين قياسى، مع‏الفارق است، ولى هيچ‏گاه اختلاف مراتب، دليل بر اختلاف روش‏ها نيست. از سوى ديگر، در اين‏جا روش آموزش الهى قرآن (يعنى اقراء)، توسط پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) اجرا مى‏شود كه تنزيل يافته آن است و حالت بشرى دارد. ). حضرت على (عليه السلام) كه از اولين مسلمانان و حاملان قرآن است‏( ابن هشام، السيرة النبوية، ج 1، ص 28.) مى‏ فرمايد:
ما نزلت آية على رسول ‏الله (صلى الله عليه و آله و سلم) الا أقرأنيها... ( فيض كاشانى، الصافى فى تفسيرالقرآن، ج 1، ص 11.)؛ هر آيه‏ اى كه نازل مى‏ شد، رسول‏ اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را براى من اقرا و قرائت مى‏كرد و من آن را فرا مى‏ گرفتم و قرائت مى‏ كردم.


عبارات گوناگون أقرأنى، اِقرأنى، أقرأه، أقرأنا، يقرئنا و علمنى، علمنا، يعلمنا، يعلمنى، يعلمهم و...(نك: نورى، مستدرك‏الوسائل، ج‏4، ح 4502/1، ص 206؛ سنن ابوداود، ج‏2، ح‏1462، ص 73؛ حاكم نيشابورى، المستدرك على الصحيحين، ج‏1، ص 240؛ صحيح مسلم، ج‏1، ح 59، ص 302 و 413؛ مسند احمد بن حنبل، ج‏4، ح 2665، ص 320؛ سنن ترمذى، ج‏1، ح 478 و 289، ص 298 و 178؛ صحيح بخارى، ج‏6، ح 1096، ص 209؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ح 61، ص 23 و سنن نسائى، ج‏2، ص 158. ) كه در بسيارى از روايات درباره آيات و سوره‏ هاى قرآن به كار رفته است، بر تعليم قرآن توسط پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و بيان روش آن دلالت دارد.


همچنين پيامبراكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) مى ‏فرمايد: خيركم من تعلم القرآن و علمه‏( صحيح بخارى، ج‏19، ح 4704، ص 32.)؛ بهترين شما كسى است كه قرآن را بياموزد و به ديگران آموزش دهد.

آن حضرت در بيان روش آموزش قرآن نيز مى‏ فرمايد: خيركم من قرأ القرآن و أقرأه‏(متقى هندى، همان، ج 1، ح 2354، ص 525. )؛ بهترين شما كسى است كه قرآن را مى‏ خواند و به ديگران اقرا مى‏ كند.

گل مريم
2013_05_09, 09:24 AM
در اين روايت، شيوه عملى اقرا ترسيم شده است:


عن النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) أنه اذا قال المعلم للصبى: قل (بسم الله الرحمن الرحيم) فقال الصبى: (بسم الله الرحمن الرحيم) كتب الله براءة للصبى و براءة لأبويه و براءة للمعلم‏( حر عاملى، وسائل الشيعه، ج‏4، ح 16، ص 826. ).


بنابراين مقرى يا معلم قرآن، كسى است كه قرآن را به روش اقرا آموزش مى ‏دهد. مستقرى يا متعلم قرآن نيز كسى است كه خواهان فراگيرى قرآن است و براى يادگيرى قرآن به سوى مقرى مى‏ رود و از او طلب اقرا و قرائت مى‏ كند.

اقرا نيز روش آموزش قرآن در سه مرحله اساسى اسماع، استماع و اتباع است و اجراى آن در آموزش قرآن به معناى اجراى روش سمعى - شفاهى است.


در اين روش (اقرا) معلم، با تأنى و بدون عجله و شتاب، كلمه به كلمه، واضح و با صدايى رسا، آيات را بر متعلم قرائت مى‏كند (اسماع) و متعلم پس از انصات و استماع هر فراز قرآنى، آن را تكرار مى‏ كند (اتباع) و اين جريان آيات از زبان معلم (مقرى) به سوى گوش متعلم (مستقرى) و جريان دوباره همان آيات بر زبان متعلم و بازگشت آن‏ها به سوى گوش معلم، تا آن‏جا ادامه مى‏ يابد كه آيات موردنظر از قلب و زبان معلم به قلب و زبان متعلم منتقل گردد و متعلم نيز عيناً مانند معلم، حامل و معلم همان آيات كريمه شود.


بنابراين، ساختار اصلى نظام آموزشى - ترويجى قرآن را شنيدن و بازگو كردن پس از شنيدن تشكيل مى‏ دهد كه مطابق فطرت همه انسان‏هاست و طبيعى ‏ترين، آسان‏ترين و در دسترس‏ ترين و رايج ‏ترين روش انتقال و آموزش هر پديده شفاهى است كه در همه مكان‏ها و زمان‏ها و براى همه انسان‏ها (در هر سن و هر سطح سواد و فرهنگى كه باشند و با هر لهجه و زبانى كه تكلم كنند) اجرا شدنى است. به بيان ديگر، هركس گوش و زبان داشته باشد، مى‏ تواند آن را فرابگيرد و به ديگران نيز آموزش دهد.


چنين بود كه در آن عهد از رسالت پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) آموزش و يادگيرى قرآن ميان مسلمانان (با همه اختلافاتى كه از لحاظ لهجه، زبان، سواد، سن و سواد داشتند) رواج و گسترش عمومى يافت.

گل مريم
2013_05_09, 09:30 AM
با توجه به نكات زير درباره كارايى قوه سامعه، مى‏ توان اهميت روش سمعى - شفاهى را بيشتر نشان داد:



1. حس شنوايى انسان به محض تولد به كار مى‏ افتد؛ زيرا نوزاد پس از تولد و حتى در دوران جنينى مى ‏تواند صداها را بشنود.



2. حس شنوانى همه وقت و همه‏ جا، چه در روشنايى و چه در تاريكى، فعال است و وظيفه خود را بدون وقفه انجام مى‏ دهد.


3. گوش انسان مى ‏تواند صداهايى را كه از تمام جهات مى ‏رسد، دريافت كند و آن‏ها را تمييز دهد.


4. امواج صوتى مستقيم، در يك زمان به هر دو گوش مى‏ رسد و شدت تأثيرش بر پرده هر دو گوش، يكسان است.


5. اگر شنوايى از دست برود، فراگيرى زبان (مهم‏ترين ابزار برقرارى ارتباط و تبادل افكار و تجربيات) امرى مشكل و تقريباً غير ممكن خواهد بود، اما در صورت از دست دادن قوه بينايى، فراگيرى زبان و تحصيل علوم، امكان‏ پذير است‏( محمد عثمان نجاتى، قرآن و روانشناسى، ص 181 - 184. ).


در ميان قرآن‏ آموزان، افراد نابينايى بودند كه به بركت اجراى اين روش، موفق به فراگرفتن قرآن شدند و حتى در زمره معلمان و مقريان بزرگ قرآن در آمدند؛ مانند عبدالله بن ام مكتوم كه نقش مهمى در آموزش و ترويج قرآن در مدينه ايفا كرد( نك: حاكم نيشابورى، المستدرك على الصحيحين، ج‏2، ص 626 و صحيح بخارى، ج‏18، ص 186، ح 4623. ).


خط و زبان، دو دستگاه نشانه اى متمايز از يكديگرند و خط براى نماياندن زبان به وجود آمده است. واژه ملفوظ، زبان را مى ‏سازد، اما واژه مكتوب، چنان با واژه ملفوظ آميخته است كه كم‏ك م نقش اصلى را غصب مى‏ كند و سبب مى‏ گردد (براى يادگيرى زبان به خط و روخوانى بيشتر توجه شود و) براى نمايش نوشتارى نشانه آوايى، ارزشى مساوى يا حتى بيش از خود نشانه آوايى قائل شوند. اين امر درست مانند آن است كه بپنداريم براى شناسايى يك شخص، بهتر است به عكس او نگاه كنيم تا به خود او (فردينان دوسوسور، دوره عمومى زبانشناسى، ص 36. ).


زبان، دستگاه و نظامى است كه از علائم دهانى - گوشى كه از تركيب صداها ساخته شده است، نه از حروف نوشتارى.

زبان، اصالتا داراى ماهيتى شفاهى است. بنابراين روش و شيوه‏ هاى آموزش آن بايد به گونه‏ اى طراحى شود كه با شفاهى بودن اين پديده تناسب داشته باشد. اگر هدف از آموزش، تسلط بر زبان و ايجاد مهارت سخن گفتن با آن باشد، به گونه‏ اى كه ديگر آن زبان، زبان بيگانه محسوب نشود، روش مطلوب فراگيرى، روش سمعى - شفاهى است.



ترتيب يادگيرى مهارت‏هاى زبان در اين روش چنين است: شنيدن، صحبت كردن (گفتن)، خواندن (از روى متن مكتوب) و نوشتن.