PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آخرين آيه ‏اى كه فرود آمد



سحر
2014_03_13, 05:53 PM
بسم الله الرحمن الرحیم

آخرين آيه ‏اى كه فرود آمد

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا

(الكهف/ 110)

شان نزول آیه
شخصي خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله) رسيد و عرض كرد: يا رسول اللَّه! من در راه خدا انفاق مى‏كنم و صله رحم بجا مى‏آورم، و اين اعمال را فقط به خاطر اللَّه انجام مى‏دهم، اما هنگامى كه مردم از اين اعمال من سخن مى‏گويند و ستايش مى‏كنند مسرور و خوشحال مى‏شوم، اين اعمال من چگونه است؟ پيامبر (صلي الله عليه و آله) سكوت فرمود و سخنى نگفت، تا اينكه آيه 110 نازل شد و به اين سؤال پاسخ داد (كه تنها عملى مقبول درگاه خدا است كه با اخلاص كامل همراه باشد).




به باور پاره‏ اى از قرآن‏ پژوهان، اين آيه آخرين آيه‏ اى است كه بر قلب مصفّاى پيامبر صلى الله عليه وآله مهر و عدالت فرود آمد و پس از اين ديگر آيه‏اى بر آن بزرگوار نازل نشد، چرا كه ديگر دين خدا كامل گرديده و همه آيات كتاب آسمانى‏ اش آمده بود.

از اميرمؤمنان عليه السلام آورده ‏اند كه فرمود: هر كس اين آيه را تلاوت كند و در بستر استراحت برود، از خوابگاه او فروغى تابناك به سوى خانه خدا درخشيدن مى‏كند؛ و اگر در «مكّه» باشد اين فروغ درخشنده به سوى «بيت ‏المقدس» مى‏تابد. ما من عبدٍ يقرأ: قل انّما انا بشر مثلكم... الاّ كان له نوراً فى مضجعه الى بيت اللّه...

از ششمين امام نور آورده‏ اند كه فرمود: ما من احدٍ يقرأ آخر الكهف عند النّوم الاّ يستيقظ فى الساعة الّتى يريد بها:
هر كسى آخرين آيه سوره كهف را به هنگامه رفتن به بستر استراحت تلاوت كند، در هر ساعتى كه بخواهد به خواست خدا از خواب بيدار مى‏ گردد.


تفسیر مجمع البیان

سحر
2014_03_13, 05:55 PM
تفسیر نور

در اين آيه هم توحيد، «الهٌ واحد» هم نبوّت، «يُوحى الىّ» و هم معاد، «لقاء ربّه» هم اميد به رحمت الهى، «يرجوا» هم تلاش در رسيدن به آن، «فليَعمل» و هم اخلاص در عمل «لايُشرك» آمده است.
از اين جهت پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اگر تنها آيه ‏ى آخر سوره ‏ى كهف بر امّت من نازل مى‏شد، براى آنان كافى بود.

در روايات بسيارى در ذيل اين آيه، از اهميّت اخلاص و خطر ريا و شرك خفىّ، سخن به ميان آمده است.
امام رضا عليه السلام مأمون را در حال وضو گرفتن ديد كه غلامش روى دست او آب مى‏ريزد، امام با تلاوت جمله‏ ى «ولا يشرك بعبادة ربّه احداً» به او فهماند كه در وضو و كارهاى عبادى، كمك گرفتن شرك، و موجب بطلان عمل است.

در حديث آمده است: هر كس هنگام خوابيدن اين آيه را بخواند، هر ساعتى كه بخواهد از خواب بيدار مى‏شود.

1- نبايد خود را بيش از آنچه هستيم معرّفى كنيم، پيامبران خود را بشر مى‏دانستند. «أنا بشر مثلكم»
2- شرط نبوّت، انسان بودن است تا پيامبر در عمل نيز الگوى ديگر انسان‏ها باشد. «أنا بشر مثلكم»
3- رهبران الهى بايد جلو غُلوّ و مبالغه‏ها را بگيرند. «أنا بشر مثلكم»
4- براى كار خدايى كردن، حتّى اميد به پاداش الهى كافى است گرچه يقين نباشد. «فمن كان يرجوا... فليعمل»
5 - اميد در انسان بايد به صورت يك حالت دائمى و پيوسته باشد، نه لحظه ‏اى. «فمن كان يرجوا»
6- اميد بدون عمل، كارساز نيست. «يرجوا، فليعمل»
7- مرگ براى همه حتمى است، امّا ارزشمندتر آن است كه انسان آرزوى ملاقات با خدا را داشته باشد. «يرجوا لقاء ربّه»
8 - شرك، به هر نحوى باشد ممنوع است. «لايشرك بعبادة ربّه احداً»
9- ارزش كارها در سه جهت است: اصل كار، انجام دهنده‏ ى كار ونيّت و هدف آن. در اين آيه هر سه جهت آمده است. «عملاً صالحاً، من كان يرجوا، و لايشرك بعبادة ربّه»
10- اين آيه، هم توحيد در الوهيّت را بيان مى‏كند، «الهكم اله واحد» هم توحيد در ربوبيّت و عبادت را. «لا يشرك بعبادة ربّه احداً»

سحر
2014_03_13, 05:59 PM
تفسیر المیزان


ترجمه آيه‏
بگو من فقط بشرى هستم همانند شما، كه به من وحى مى‏شود، حق اين است كه خداى شما يگانه است پس هر كه اميد دارد كه به پيشگاه پروردگار خويش رود بايد عمل شايسته كند و هيچكس را در عبادت پروردگارش شريك نكند (110).
بيان آيه [بيان آخرين آيه سوره، كه به سه اصل: توحيد، نبوت و معاد اشاره دارد]

اين آيه آخرين آيه سوره است كه غرض از بيان سوره را خلاصه مى‏كند، و در آن اصول سه ‏گانه دين را كه توحيد و نبوت و معاد است جمع كرده. جمله" أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ" مساله توحيد را، و جمله" إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ" و جمله" فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً ..."
مساله نبوت را، و جمله" فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ" مساله معاد را متعرض است.
" قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ".
كلمه" انما" ى اولى رسول خدا (ص) را منحصر در بشريت و در مانندى ساير بشرها مى‏سازد، به طورى كه هيچ چيزى زائد بر آنچه آنان دارند ندارد و هيچ زيادتى براى خود ادعا نمى‏كند. و اين در حقيقت رد پندار مردم است كه خيال مى‏كنند هر

كه ادعاى نبوت كرد ادعاى الوهيت و قدرت غيبى كرده است، و بر اساس همين پندار است كه از انبياء توقع‏هايى دارند كه جز خدا كسى علم و قدرت بر آنها را ندارد. در انحصار اول به امر خدا همه اينها را از خود نفى مى‏كند، و براى خود اثبات نمى‏كند مگر تنها و تنها مساله وحى را.

و انحصار دوم معبود را كه معبود ايشان هم هست منحصر در يكى مى‏كند، و اين همان توحيد است كه مى‏گويد اله تمامى عالم يك اله است.
جمله" فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ ..." مشتمل بر اجمال دعوت دينى است كه همان عمل صالح براى رضاى خداى واحد بى شريك است، و آن گاه اين معنا را متفرع كرده بر رجاء لقاء پروردگار متعال و بازگشت به سوى او چون اگر حساب و جزائى در كار نباشد هيچ داعى و ملزمى نيست كه افراد را به پيروى از دين و به دست آوردن اعتقاد و عمل صحيح وادار سازد هم چنان كه خود خداى تعالى فرموده:" إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ" «1».
و اگر عمل صالح و شرك نورزيدن در عبادت رب را متفرع بر اعتقاد به معاد نموده بدين جهت است كه اعتقاد به وحدانيت خدا با شرك در عمل جمع نمى‏شوند، و با هم متناقضند. پس اگر اله واحد باشد در همه صفاتش كه يكى هم معبوديت است واحد است، و در آن نيز شريك ندارد.

و اگر پيروى از دين را متفرع بر رجاء معاد كرد نه بر يقين به معاد بدين جهت بوده كه تنها احتمال بودن معاد كافى است كه آدمى را به پيروى از دين وادار سازد چون دفع ضرر محتمل واجب است، هر چند بعضى‏ها گفته‏اند: كه مراد از لقاء، لقاء كرامت و ثواب است و اين تنها مورد رجاء است نه مورد قطع.
و اگر رجاء لقاى خداى را متفرع بر جمله" أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ" كرد بدين جهت بود كه بازگشت بندگان به سوى خداى سبحان از تماميت معناى الوهيت است، زيرا خداى تعالى هر كمال مطلوب و هر وصف جميلى را دارد كه يكى از آنها فعل حق و حكم به عدل است و اين دو اقتضاء مى‏كند كه دوباره بندگان را به سوى خود بازگرداند و ميان آنان حكم كند هم چنان كه خودش فرموده:
_______________
(1) كسانى كه از راه خدا گمراه مى‏شوند عذابى شديد دارند به خاطر اينكه روز حساب راى از ياد بردند. سوره ص، آيه 26.