PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یا لیتنی(ای کاش) های قــــرآن



ملکوت
2014_02_26, 10:14 PM
http://kaheel7.com/eng/images/stories/fatiha-quran-4.jpg



ای کـــــــــــــــــاش...




سلام به همگی.

ان شاءالله در این تاپیک، "یالیتنی" های قرآن گفته می شه. اولین آیه ای را که بدان میپردازیم، آیه 73 سوره مبارکه نساء میباشد.



«وَ لَئِن أَصابَکُم فَضلٌ مِنَ الَله لَیَقُولُنّ کَأَن لَم یَکُن بَینَکُم وَ بَینَهُ مَودّۀٌ یا لَیتَنِی کُنتُ مَعَهُم فَأَفُوزُ فَوزاً عَظِیماً».




«اگر فضلی از ناحیه خداوند به شما برسد، مثلاً دشمن را تار و مار کرده غنیمتی به دستتان آید مثل کسی که خود را از شما بیگانه بداند و مثل اینکه اصلاً میان او و شما مودتی نبوده، خواهد گفت: ای کاش من نیز با آنها بودم و به آن غنیمتها میرسیدم».



شرح واژگان:


لئن: لـَ، إن: البته اگر. أصاب (صَوب) : رسید. لَیقولنّ: البته حتماً میگوید. کأن: گویا. کأن لم تکن بینکم مودّه: گویا میان شما هیچ دوستی و آشنایی نبوده است. کنتُ : بودم. أفوزَ (فُوز) : کامیاب میشدم.



شرح و توضیح :


همانها که به سبب ضعف ایمان خواهان مشکلات و مصائب و تلاش در راه خدا نیستند، چشم داشت به غنائم دارند؛ لذا اگر غنیمتی به مؤمنان برسد، همان طور که بیگانه ای آرزوی امتیاز بیگانه دیگر را میکند، آنها نیز بدون آن که دوستی و پیوندی با مؤمنان داشته باشند، آرزو میکنند که ای کاش ما هم با آنها بودیم و به این پیروزی بزرگ نائل میشدیم و نصیبی از این غنائم میبردیم. از نشانه های ضعف ایمان آنها همین بس که کسب غنائم و امتیازات را پیروزی میدانند و کشته شدن و جراحت و سختیهای نبرد را مصیبت می شمارند.




نکات:


«کَأَن لَم تَکُن بَینَکُم وَ بَینَهُه مَودَّۀٌ »، جمله معترضه است میان " لَیقولنَّ " و مفعولش " یالیتنی" و در حقیقت ارتباط به سابق دارد و منظور این است که میگوید: خداوند به من لطف کرد، گوئی میان شما و او مودۀ نبوده است؛ یعنی شما را در جنگ با دشمن یاری نمیکند و پیمانی که در میان شما هست، زیر پا میگذارد. خداوند متعال در آیات بعد با بیان خاصی مؤمنان را به جهاد فرا میخواند و چنین میفرماید:" پس باید کسانی که زندگی دنیا را به آخرت میفروشند، در راه خدا پیکار نمایند؛ و هر کس در راه خدا پیکار کند، پس کشته شود یا پیروز گردد، به زودی او را پاداشی بزرگ عطا میکنیم". 1 آیه شریفه مقابل آیه قبل است. آنان برای نبودن با مسلمانان و پیروزی شما حسرت میخورند و میگویند: ای کاش ما با شما بودیم تا غنیمتهای جنگی را ما نیز بدست میآوردیم. این گروه دنیاپرست و ظاهربین غوطه ور در دنیای خود هستند و منتظرند تا میدان مال و دنیا در میان باشد، و آنها جزء آن جرگه قرار گیرند. برایشان مهم نیست که آن گروه حق باشند و یا گمراه و ظالم.

معیار این دسته از مردم که حسرتشان را با " یالیتنی" بیان میکنند، فقط غنائم و مادیات دنیاست. همانند کسانی که آرزو میکردند که جای قارون بودن و قدرت او را داشتند. 2 در قرآن کریم آیات بسیاری در باب دنیا و دنیاپرستان وجود دارد؛ مانند آیه 20 سوره شوری: «مَن کانَ یُرِیدُ حَرثُ الدُنیا نُؤتِهِ مِنها وَ ما لَه فِی الآخِرَۀِ مِن نَصِیب». خداوند متعال میفرماید: اگر کسی فقط برای دنیا کشت کند و کاری به آخرت نداشته باشد، تنها کمی از آنچه را میطلبد به او میدهیم، اما در آخرت هیچ نصیب و بهره ای نخواهد داشت؛ و آن که برای کسب آخرت تلاش نماید، او را به هدفش میرسانیم. در این آیه شریفه تشبیه روشنی برای اعمال انسان آورده شده است. دنیا مزرعه آخرت و انسان هم زارع است.

اعمال ما بذرهای کشت است، لیکن محصولات عده ای کم و عده ای فراوان است. علامه طباطبایی (ره) در تفسیر آیه میفرماید: «فإِن أَصابَتکُم مُصِیبَۀٌ »، مصیبۀ، یعنی کشته یا مجروح شدن. " قال قد أنعم الله ..."، تا آنکه به آنچه مؤمنین مبتلا شده بودند، مبتلا بگردید.

جمله " و لئن أصابکم ..." منظور اشیاعی از قبیل غنیمت است و فضل، مال یا مانند آن است و جمله " و لیقولنّ کأن لم تکن" تشبیه و تمثیل حال ایشان است، زیرا که همه مؤمن اند و مسلمان؛ و مسلمانان دستی هستند که محکمترین رشتهها آنان را به هم پیوند داده، یعنی ایمان به خدا و آیات او که بر سایر روابط مانند نسب و ولایت و بیعت و دوستی حکومت دارد لکن به سبب ضعف ایمانشان کمترین ارتباطی بین خود و سایر مؤمنین نمیبینند و لذا حضور در جهاد با ایشان را آرزو میکنند و میگویند «یالَیتَنی کُنتُ مَعَهُم فَأَفُوزَ فَوزاً عَظیماً»، یکی از علائم ضعفشان هم مهم شمردن غنیمت جنگی است که کسب مال و امتیاز را خود پیروزی و بردی شگرف میپندارند و حوادث نازل بر مؤمنین، مانند کشته شدن و مجروح گردیدن یا سختی؛ را مصیبت. 3


.........


1.نساء/74
2. قصص/ 79 و 80.
3.طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج 8، ص 274.





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32080344235947849341.gif

ملکوت
2014_02_26, 10:16 PM
آیه دوم:



دومین آیه ای که مورد بررسی قرار میدهیم، آیه 42 سوره مبارکه کهف میباشد.

«وَ أُحِیطَ به ثمرهِ فَأَصبَحَ یُقَلّبُ کَفَّیهِ عَلی ما أَنفَقَ فِیها وَ هِیَ خاوِیَۀٌ عَلی عُرُوشِها وَ یَقُولُ یا لَیتَنِی لَم أَشرِک بِربِّی أَحَداً».

«بالاخره مورد غضب قرار گرفت و میوههایش نابود شد، پس چنان شد که کف دستها را از تأسف بر آنچه در راه آن هزینه کرده پشت و رو میکرد؛ در حالی که دیوارهای باغ بر روی داربست تاکها فرو ریخته بود و مرتب میگفت: ای کاش کسی را شریک پروردگار خود نمیساختم؛ وای بر من که از روی غفلت، خودم و اسباب ظاهری را مؤثرتر از خدا دیدم».


شرح واژگان:
أحیط (حوط) : احاطه گردید، فرا گرفت. کفّیه: دو کف دست. یقلّب کفّیه علی ما أنفق: در حالی که دستهایش را برهم میزد. خاویه (خوَی) : فرو افتاده. عروش (عرش) : سقف، داربست.



شرح و توضیح آیه:


در مطالب گذشته بیان شد که دنیاپرستان همواره سعی دارند از مؤمنان که تهیدستند و عنوانهای اجتماعی چشم پرکن ندارند، فاصله بگیرند که قرآن سرنوشت تلخ اخروی آنان را بیان کرده و میفرماید: «دنیاداران متکبّر به مؤمنان به دیده تحقیر و تمسخر مینگرند، عاقبت شومی دارند و ما برای این ستمگران آتشی فراهم کردهایم که پردههایش آنها را از هر سو احاطه کرده است».4 " سرادق"، سراپرده و خیمه ای است که همه چیز را در بر میگیرد ولی در قرآن مراد از آن دیواری از آتش است که آنها را احاطه میکند یا دودی از آتش که همه را فرا میگیرد. جمله " یا لیتنی لن أشرک بربّی أحداً"، از مجادله دو برادر یا دو همسایه شروع میشود که یکی از آنها دو باغ بزرگ داشت و بر همسایه فقیر خود فخر میفروخت.

آیه شریفه میفرماید: «ای پیامبر (ص)، داستان آن دو مـرد را به عنوان نمونه ای عبرت انگیـز برای مردم بیان کن برای یکی از آنها دو باغ با انواع انگورها داده بودیم و اطراف آن را با درختان نخل پوشانـده و در میان این دو باغ زمیـن زراعت پر برکتی فراهم کرده بودیم».5 صاحب باغ رو به دوست خود کرده و میگوید: «من از نظر ثروت از تو برترم و آبرویم بیشتر و نفراتم افزونتر است».6 خداوند در آیه بعد میفرماید: «رفیق مؤمن بعد از اشاره به توحید و شرک او را مورد سرزنش قرار داده و میگوید: چرا هنگامی که وارد باغ خود شدی نگفتی هیچ قدرتی نیست جز از ناحیه خداوند قادر. آنگاه اضافه میکند: اگر میبینی از نظر مال و فرزند از تو کمترم مهم نیست، چرا که خداوند میتواند بهتر از باغ تو به من عنایت فرماید. از کجا معلوم؟ شاید صاعقه ای از آسمان بر باغ تو فرو آید و در مدتی کوتاه این سرزمین سبز و خرم را به سرزمینی بی گیاه و لغزنده تبدیل کند...».


بدین ترتیب قرآن کریم به آن مغرور متکبر دنیاپرست (و همه دنیا دوستان و آنان که به مال دنیا متکی هستند) هشدار داده و میگوید: این تکیه گاه تو آسیب پذیر بوده و اعتباری ندارد. در طول تاریخ خاطر جمع شدن به مال و مقام و عناوین دنیوی بسیاری را در غفلت و نسیان غرق کرده و امروزه نیز مشاهده میکنیم هنگامی که دنیا به انسانهای کم ظرفیت رو میکند، خدا و دین و انسانیت را فراموش کرده و ...سرانجام گفتگوی دو نفر به نتیجه نرسید. به سبب کفر و شرک و غرور صاحب باغ، شبانه صاعقه یا طوفانی باغ پرطراوت و درختان به ثمر نشسته وی را درهم کوبید. صبحگاهان، وقتی صاحب باغ به سراغ باغ و محصولاتش رسید با منـظره ای وحشتناک روبرو شد؛ دهانش از تعجب بازمانـد و از روی پشیمانـی دست روی دست زده و گفته های کفرآمیز خود را به یاد میآورد و میگفت: «ای کاش احدی را شریک پروردگار خور قرار نمیدادم و به مال دنیا در مقابل خدا اعتماد نمیکردم».

همان طور که ملاحظه میشود علت یالیتنی در این آیه نیز بی خردی و سرمستی است. علت غفلت و بی خردی یک انسان که سرانجام منجر به آه و افسوس میشود، چیست؟ امیرمومنان علی (ع) در روایتی بدین سؤال به زیبایی پاسخ میدهند. ایشان میفرمایند: «از پنج مستی که انسان را بی خرد میکند دوری کنید: سکر مال، قدرت، علم، جوانی و مدح».7

حضرت در این روایت میفرمایند: این عوامل (مال و قدرت و ...) باعث توقف عقل و عدم رشد و نمو خرد انسان میگردد، که امام به عنوان "سُکر" از آن یاد میکنند. همین داستان عبرت آموز سکر مال و ثروت را تذکر داده که ای بندگان خدا با مال و ثروتی که بدست میآورید به خود نبالید که روزی نرسد تأسف و حسرت و افسوس دامن گیرتان شود. سکر قدرت نیز از عوامل ایجاد یالیتنی است.

نمونه بارز سکر قدرت و مقام قارون میباشد 8 . مال و ثروت از عوامل یالیتنی است، اما نه هر ثروتی، بلکه ثروتی که از حد عقلانی فراتر رود و انسان را مست و غافل کند. در پایان آیه خداوند میفرماید: «هُنالِکَ الوِلایَۀُ للّهِ الحَقُ هُوَ خَیرُ ثَوابَاً وَ خَیرُ عَقَباً».9 اینجاست که به روشنی ثابت میشود ولایت و قدرت مخصوص خداوند متعال و مدّبر است.


............

4. « ... إنّا أعتدنا للظالمین ناراً أحاط بهم سرادقها ... »؛ الکهف، آیه 29..
5.واضرب لهم مثلاً رجلین جعلنا لأحدهما جنّتین من أعنابٍ و حففناهما بنخل و جعلنا بینهما زرعاً»؛ الکهف، آیه 32..
6. «وَ کانَ لَه ثَمَرَ فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَنَا أَکثَرُ مِنکَ مالاً وَ أَعَزَّ نَفَراً». همان، آیه 34.
7.مجلسی، محمد باقر، ص 227
8.القصص/ آیات 76 تا 81.
9. الکهف/ 44




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32080344235947849341.gif

ملکوت
2014_02_26, 10:17 PM
نکات آیه دوم:


امکانات ثروتمند مغرور با نزول عذاب ناگهانی و فراگیر الهی نابود گردید و تمامی منافع باغ و محصولات آن از بین رفت.گاهی اوقات حتی رفیق خداشناس و شایسته نیز نمیتواند فرد مغرور و جاهل را آگاه سازد. چرا که او خود مانع هدایت و اصلاح نفس خویش میباشد. حب دنیا، غرور، لجاجت، غافل شدن از یاد خدا، عدم توجه به نصیحت دیگران از جمله عواملی است که آیه شریفه به انسان گوشزد میکند. «أحیط به ثمره» عطف بر محذوف است یعنی وقع العذاب ...؛ احاطه شدن کنایه از نابود شدن است و مراد از ثمره تمامی دستاوردهای مرد ثروتمند میباشد.


امید و آرزوی مرد مؤمن با زوال امکانات ثروتمند مغرور تحقق یافت. «فَعَسی رَبِّی أَن یُؤتِیَنِی خَیرَاً مِن جَنَّتِکَ وَ یُرسِلُ عَلَیها حُسباناً مِنَ السَماءِ». (10) «و أحیط به ثمره فأصبح یقلّب کفّیه»؛ کفّ یعنی دست و کفّیه تثنیه آن و به معنای دو دست است. جمله «یقلّب کفّیه» یعنی دو دستش را زیر و رو میکرد، گاهی کف یک دست را بر پشت دست دیگر و گاهی عکس آن عمل میکرد. این حرکت بازتابی از اندوه و حسرت شدید آدمی است. «خاویه» یعنی فرو ریخته و منهدم شده و «عروش» به معنای سقفها و داربستهایی است که برای برخی درختان میوه برپا میگردد. «خاوِیۀٌ عَلی عُرُوشِها» یعنی درختان و یا بناهای باغ بر سقفهای خود فرو ریخته بود.


نکته ای که باید بدان پرداخته شود این است که انسان با شلوغ شدن اطرافش و اولاد و ثروت فراوان و...، به تدریج از ذکر و یاد خالق غافل شده و صبغه الهیه و رنگ و بوی خدا از او دور میشود. خود خداوند در قرآن عاقبت چنین فردی را بیان میفرماید: «و هر که از یاد من روی گردان شود، حتما برای او زندگی تنگی خواهد بود، و (به لحاظ انقطاع از غیب و عدم قناعت نفس و تزلزل) در روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم».(11) علامه طباطبایی (ره) در تفسیر آیه شریفه میفرماید: احاطه به ثمر یا به هر چیز دیگر کنایه از نابود کردن آن است، و این از احاطه دشمن و محاصره کردن او از همه اطراف گرفته شده که چنین مواقعی دیگر امید آدمی از هر یار و یاوری قطع گشته، هلاک حتمی میشود، همچنان که فرموده: " و ظَنُّوا أَنَّهُم أُحِیطَ بِهِم"؛ و پنداشتند که بلا بر آنان احاطه کرده است".(12)


و این که فرمود: " فَأَصبَحَ یُقَلّب کَفَّیهِ"، کنایه از ندامت است، چون شخص نادم اکثر اوقات حالت درونی خود را با پشت و رو کردن دستها مجسم میسازد؛ و اینکه فرمود:" و هی خاویۀ علی عروشها"، به طوری که گفتهاند: کنایه است از کمال خرابی، چه خانه وقتی خراب میشود اول سقف آن فرو میریزد و سپس دیوارها بر روی سقف میافتد و کلمه (حَوی) به معنای سقوط است. بعضی نیز گفتهاند اصل در معنای آن (خلو) یعنی خالی بودن است؛ و معنای اینکه فرمود: «وَ یَقُولُ یا لَیتَنِی لَم أَشرِک بِرَبِّی أَحَداً»، این است که ای کاش به غیر خدا به چیز دیگری دل نبسته بودم. (13)

........

10. الکهف/ 41
11. «وَ مَن أَعرِض عَن ذِکرِی فِإِنَّ لَهُ مَعِیشَۀً ضَنکاً وَ نَحشُرُهُ یَومَ القِیامَۀِ أَعمی»؛ طه/ 124..
12.یونس/ 22
13. طباطبایی، محمد حسین، ج 26، ص 180




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32080344235947849341.gif

ملکوت
2014_02_26, 10:18 PM
آیه سوم:

سومین آیه ای که مورد بررسی قرار میدهیم، آیه 23 سوره مبارکه مریم است:«فَأَجاَهَا المَخاصُ إلی جِذعِ النَخلَۀِ قَالَت یالَیتَنی مِتُّ قَبلَ هَذَا وَ کُنتُ نَسیاً مَنسِیّاً»."پس درد زائیدن او را قهرا به سوی تنه درخت خشک خرما کشانید، (از ناراحتی درد و بیم رسوائی) گفت: ای کاش قبل از این میمردم و به کلی فراموش میشدم".
شرح واژگان:
أجاء: پناهنده کرد، ناچار کرد، کشانید. المخاض (مخض): درد زایمان. متّ: مُردم. نسیاً (نسی): غیر قابل توجه، ناچیز. منسیّ: فراموش شده، متروک. جذع النخله: تنه درخت خرما. هُزّی: تکان ـ بده، بجنبان. تساقط: بیفتد.


شرح و توضیح:
در ابتدا این سؤال مطرح میشود: آیا این یالیتنی مذموم و ممدوح است؟ پاسخ این سؤال با کمی دقت فهمیده میشود، "یالیتنی" در آیه از روی سختی و مشقت و دردی بوده که حضرت مریم (س) داشته و این دردی است طبیعی برای بانوانی که وضع حمل میکنند. از جهتی باید دید که حضرت با آن همه عظمت معنوی در چه شرایط دشوار و طاقت فرسایـی بوده که فرموده : ای کاش مرده بودم.

"یا لیتنی" حضرت مریم (س) را از دو جهت میتوان بررسی نمود:
1.وضع حملی که نه طبیب و قابله ای و نه دارو و وسائل مورد نیاز، موجب شده این سختی مضاعف شود و در نهایت این گونه آرزو میکند.
2.دلیل قوی و محکمی که از سیاق آیـه و آیات قبل و بعد به دست میآید؛ ای کاش حضرت مریم (س) برای بیم رسوایی آن جناب بود که میترسید به او تهمت بزنند. حال اگر کمی تأمل کنیم، در مییابیم این یالیتنی نه تنها مذموم نیست که منجر به افسوس و حسرت شود، بلکه ممدوح و نیکوست؛ به گونه ای که آنقدر یک انسان میتواند تقدس یابد که برای افتراء و تهمتی که مردم میخواهند به او بزنند، آرزوی نبودن میکند.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32080344235947849341.gif

ملکوت
2014_02_26, 10:19 PM
نکات آیه سوم:

اولاً این "یالیتنی" اخروی نیست، بلکه دنیوی است. ثانیاً سختی و مشکلات دنیا آنقدر انسانها را تحت فشار قرار میدهد که آرزوی مردن و نبودن میکند؛ تا جایی که انسان قرن بیست و یک هم در اثر هجوم ناملایمات و سختیها گاهی گله و شکایت کرده و میگوید: کاش نبودم و این روزها را نمیدیدم! داستان حضرت مریم (س) نیز از همین مقوله است؛ از جهت سختی و رنج وضع حمل و نبود امکانات امروزی، این بود که وی آرزوی نبودن میکند و این امری است طبیعی. به همین دلیل است که در آیات و روایات متعدد به بیانهای گوناگون أجر و ارزش مادران را در دوران حاملگی و وضع حمل و ... اشاره شده است. (14)

قبلاً نیز اشاره شد که نفس یالیتنی برای افسوس و حسرت و ضرر است و شواهد و بلکه آیاتـی از قرآن نیز در این رابطه وجود دارد. به عنوان نمونـه : دوست ناباب (15) مال و ثروتی که منجر به شرک شود. (16) شرکت نکردن در جهاد و غنیمت جمع نکردن (17)قدرت زیاد و گوش به ولی امر و رهبر خود ندادن (18)و نمونه های دیگری که بحث میشود اینها همه دلالت بر این است که " یا لیتنی" در جائی بکار میرود که کار از کار گذشته و جای افسوس و به قول قرآن دست گزیدن و دست روی دست زدن است. ولی این "یا لیتنی" در سوره مریم و داستان زایمان حضرت و شوهر نداشتن و درد شدید و نبود پرستار و طبیب و در گرما و بیابان دور از شهر، طبیعی است که انسان ناخدآگاه به زبان ای کاش که من مرده بودم، را جاری میسازد؛ و مهمتر از همه زخم زبان و نیش مردم و زیر سؤال رفتن قداست و معصومیت مریم مقدس بوده و از طرفی باور نکردن بچه دار شدن مریم بدون شوهر.

علامه طباطبایی (ره) در تفسیر آیه شریفه میفرمایند: کلمه أجاء باب افعال از جاء است. چه به گوئی "جاعبه" و چه به گوئی" أجاعه"، هردو به معنای " آوردش" است، که در آیه شریفه کنایه از دفع و الجا است؛ یعنی درد زائیدن او را مجبور به آمدن کرد، و کلمه مخاض و همچنین " طلق" به معنای درد زائیدن است و جذع نخله به معنای ساقه است. از اینکه قرآن تعبیر به تنه درخت کرد، نه خود درخت فهمیده میشود که درخت مزبور خشکیده بوده، و از خجالت و شرم از مردم گفت:" ای کاش قبل از این مرده بودم"؛ و " نسی" یعنی چیزی غیر قابل اعتنا بودم که فراموش میشدم تا مردم دربارهاش حرف نمیزدند، که به زودی خواهند زد! (19) نخلی که حضرت مریم (س) در کنار آن پناه گرفت، نخلی مشخص و درختی خشکیده بوده است. " النخلۀ"، معرفه و " ال" در آن میتواند عهد ذهنی باشد، عهدی که یا بین خدا و مریم و یا خدا و پیامبر (ص) بوده است و از اینکه گفته نشد «إلی النخلۀ » دانسته میشود که آنچه مریم در کنار آن قرار گرفت، چیزی جز تنه درخت نبود.

آیات بعد که سخن از آگاه ساختن مریم به وجود آب و لزوم تکان دادن درخت برای استفاده از خرمای آن دارد نیز، حاکی از پیدایش خارقالعاده آب و خرماست وگرنه مریم برای پی بردن به آن دو موضوع به راهنما نیازی نداشت. مرگ در حال بارداری و یا پس از وضع حمل نمیتوانست پایان بخش نگرانیهای مریم باشد. " هذا" در کلام مریم اشاره به اصل بارداری است نه آوارگی و تنهایی و سختی زایمان، زیرا پیدایش این امور به خواست خود مریم و برای رهایی از زخم زبان مردم بود، بنابراین او که از اتهام حتی پس از مرگ خود بیم داشت، رهایی از اتهام را در گرو مرگ قبل از بارداری میدید.



نتیجه گیری از آیه:


نکات تربیتی و اخلاقی و اجتماعی داستان حضرت مریم (س) و تولد مولود مبارکش عیسی (ع) بسیار زیاد و است، ولی بحث ما روی عنوان" یالیتنی" بود که بیان شد اولاً یالیتنی در این آیه مذموم نیست، بلکه از قداست و طهارت نفسانی حضرت مریم (س) خبر میدهد و ثانیاً این یالیتنی دنیوی است و کاری به بحث آخرت و قیامت و عوامل یالیتنی ها که موجب حسرت و آه میباشد، نیست. به هر حال ای کاش همه یالیتنی ها و آرزوها، مانند ای کاش مریم مقدس بود و هیچ کس از روی حسرت و ضرر و زیان و کار از کار گذشتن ای کاش نمیگفت.


..........

14. ر ک: به آیاتی که وضع حمل و دوران حاملگی و تربیت طفل و ... را بیان نموده است. از جمله:
الف: أحقاف/ 15 ب: لقمان/ 14 ج: بقره/ 233
15.الفرقان/ 27
16.الکهف/ 42
17. النساء/ 73
18. القصص/ 80
19. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج 27، ص 64.


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32080344235947849341.gif

ملکوت
2014_02_26, 10:19 PM
آیه چهارم:



چهارمین آیه ای که به بررسی آن خواهیم پرداخت، آیه 79 سوره مبارکه قصص است.

«فَخَرَجَ عَلـی قَومِهِ فِی زِینَتِهِ قَال الَذِینَ یُرِیدُونَ الحَیاۀُ الدُنیا یا لُیتُ لَنا مِثلَ ما اُوتِیَ قارُونَ إِنَّه لَذُو حَظٍّ عَظِیم»

. «پس روزی قارون در میان آرایش شخصی و اشرافی خود بر قومش بیرون آمد؛ آنهایی که زندگی دنیا را میخواستند گفتند: ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده برای ما بود! حقا او از دنیا دارای بهره ای بزرگ است».


شرح واژگان :


خرج فی زینته: بیرون آمد همراه با تجملات و زیورآلات خود. یریدون (رَود): میخواهند، خواستارند. أُوتِیَ (مجهول، أتَیَ): داده شد. ذوحظّ: صاحب بهره و نصیب.


شرح و توضیح :


داستان قارون و سرنوشت او:
قارون سرمایه دار سرمست: در آیات قرآن کریم در مورد درگیری موسی و قومش با فرعونیان اشاره شده است. در این آیات کریمه سخن از درگیری بنی اسرائیل با مردی قدرتمند و سرکش بنام قارون به میان آورده است. موسی کلیم در طول مبارزات خود با سه قدرت طغیانگر روبرو بوده است؛ فرعون و هامان طلائیه دار قدرت و حکومت، قارون قافله دار ثروت و سرمایه و سامری مظهر تزویر و طلائیه دار فرهنگ و ایدئولوژیهای منحرف. قارون ابتدا در صف مؤمنان بود، ولی زیادت توجه به ثروت و غرور او را به سوی کفر کشانید، تا جائی که به مبارزه با پیامبر اولوالعزم و صاحب شریعت، موسی ابن عمران، برخاست تا اینکه سرانجام زمین او را فرو بلعید. مرگ او بسی عبرت انگیز بوده است. در این آیه میگوید: قارون از قوم موسی بود، اما بر آنها ستم کرد. ما آنقدر به او اموال و ذخایر و گنج دادیم که حمل این اموال برای یک گروه زورمند مشکل و سنگین بود. آنگاه که قوم به او گفتند: این همه سرکشی و سرمستی نکن. (20) " فرح" در این آیه به معنای کسی است که بر اثر بدست آوردن امکاناتی طغیان و تکبر و سرمستی میکند و به عقاید دین و رحم و مروت پشت پا میزند. داستان قارون در قرآن کریم از دو جهت قابل بررسی است:

الف- قارون که شخص اول از نظر ثروت و مکنت و قدرت بود عاقبت امرش به ای کاش گفتن و عذرخواهی و التماس در پیشگاه موسی کلیم ا... ختم شد و مال و قدرت هیچ سودی برای او نداشت.


ب. آه و افسوس از زبان مردم ظاهربینی است که فکر و ذکرشان در امور دنیوی ختم میشود. قرآن کریم از هر دو جهت وارد بیان شده و عاقبت امر هر دو گروه را به زیبایی مطرح میکند. در مقابل این گروه مستضعف و سطحی نگر، گروهی با ایمان به رسالت و نبوت رهبرشان موسی بن عمران (ع) هیچ آه و افسوس و آرزویی نکردند، بلکه دار آخرت را بر دار مکافات و زودگذر مقدم کردن و مقابل گروه نخست موضع گیری مناسبی گرفتند. مؤمنانی از قوم موسی، از برکات تعلیمات رهبرشان، به قارون چهار نصیحت حکیمانه و سرنوشت ساز کردن ارائه دادند که برای هرکسی و در هر زمانی کاربرد دارد. آنها به قارون گفتند:


1. در آنچه که خداوند به تو عنایت کرده است، آخرت را طلب کن و در مسیری که خدا تعیین میکند مصرف کن.
2. سهم و بهرهات را از دنیا فراموش کن.
3.همان طور که خداوند به تو احسان کرده، تو نیز احسان و بخشش کن.


........

20. «إِذ قَالَ لَهُ قَومَه لا تَفرَح».

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32080344235947849341.gif