PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گمشده مو منان



ملکوت
2014_02_12, 09:10 AM
تشخیص سخن حكمت آمیز و داوری حكیمانه مستلزم تسلط بر نفس است





اهمیت دادن به فضیلت‌های اخلاقی در جامعه‌ای اسلامی نه تنها به رشد و ارتقای فكری و روحی این جامعه كمك می‌كند، بلكه باعث پیشرفت‌های مادی و اقتصادی نیز می‌شود.
در بررسی فضیلت‌های اخلاقی ابتدا باید به خود اخلاق پرداخت و دانست اصولاعلم اخلاق چیست.



در علم اخلاق استعدادهای گوناگون و فضایل و رذایل روح آدمی شناخته می‌شوند. این روش به تربیت نفس كمك می‌كند و می‌تواند به گونه‌ای انسان ساز باشد و آدمی را به كمال شایسته خود رهنمون سازد. كمال انسان زمانی كسب می‌شود كه او بتواند به علم الهی كه هدف آن شناخت ذات حق است، نایل شود.


این علم فراتر از علم اخلاق است و اصلا علم اخلاق زیر مجموعه همین علم است.
این علم از طریق شناخت و حصول فضایل و دوری از رذایل كسب می‌گردد. به تعبیر بهتر، كسب فضیلت مرحله ای است كه به انسان كمك می‌كند تا به علم الهی دست یابد. از این روست كه بزرگان دین درباره تهذیب نفس بسیار سخن گفته‌اند.




امام موسی كاظم(ع) در این‌باره فرموده‌اند:

«لازم‌ترین علم آن است كه تو را به پاكسازی دل رهبری كند و تباهی و نفس دل را بر تو آشكار سازد.»

ملکوت
2014_02_12, 09:12 AM
باید دانست بینش روحی و معنوی نیازمند شناخت ضعف‌ها و برخورداری از بصیرت است.
به این معنا كه آدمی باید ابتدا از ضعف‌های خود آگاهی داشته باشد و سپس سعی نماید آنها را بر طرف كند. شناخت نفس و رها شدن از آن بسهولت كسب نمی‌شود؛
چرا كه اگر غیر از این بود جنگ با نفس لقب جهاد اكبر به خود نمی‌گرفت و این جهاد برترین جهاد شمرده نمی شد.


از این روست كه پیامبر(ص) فرموده‌اند:


«همانا برترین جهاد، جهاد كسی است كه با نفس خویش كه در میان دو پهلوی اوست انجام می‌دهد.»




آدمی با تربیت نفس می‌تواند بر نفس خود غالب گردد. در این زمان است كه فضیلت هایی كه روزی حالی بیش نبودند، به مقام تبدیل می‌گردند و ملكه وجود او می‌شوند.

یكی از فضایلی كه ارزش بسیاری دارد و دستیابی به آن كاری دشوار است و اگر لطف و فیض الهی شامل حال فرد نباشد كسب نمی‌گردد، حصول فضیلت حكمت است. حكمت، كلمه‌ای آرامی است و به معنای خرد و زیركی است.

آرامی بودن این كلمه نشان دهنده آن است كه این كلمه در زبان‌های عربی و عبری كه ریشه‌ای آرامی دارند، وارد شده و در ادیان اسلام و یهودیت از اهمیت خاصی برخوردار است و این به خاطر وحیانی بودن و هم ریشه بودن هر دو دین است.

از طرفی ریشه كلمه حكیم«ح ك م» است كه این ریشه به معنای داوری كردن و تمییز دادن بین خوب و بد است. حكمت همان صفتی است كه به سلیمان نبی و لقمان نیز عطا گردید:


«لقمان را حكمت دادیم كه برای خداوند سپاس گزارد...» (31:12)

ملکوت
2014_02_12, 09:16 AM
«پس آن [داوری] را به سلیمان فهماندیم و به هر یك [از آن دو] حكمت و دانش عطا كردیم و كوه‌ها را با داوود و پرندگان به نیایش واداشتیم و ما كننده [این كار] بودیم.» (21:79)


از دید قرآن حكمت فضیلت و دانشی است كه خداوند فقط به بندگان خاص خود عطا می‌كند؛ آنها كه در جهاد با نفس پیروز گشته اند و اهل تفكر درباره ذات خود و جهان هستی بوده‌اند:

«(خدا) به هر كس كه بخواهد حكمت می‏بخشد و به هر كس حكمت داده شود، به یقین‏، خیری فراوان داده شده است‏ و جز خردمندان‏، كسی پند نمی‏گیرد.» (2:269)



اهمیتی ندارد كه چه كسی گوینده سخن حكمت آمیز است بلكه آنچه مهم است دریافت و عمل به آن است.


حكمت در معنای تمییز دادن بین خوب و بد



در كتاب مقدس درباره سلیمان آمده است: شبی سلیمان نبی در خواب دید خداوند به او می‌گوید هرآنچه را می‌خواهد از او طلب كند. سلیمان(ع) در میان تمامی چیزهایی كه می‌توانست از خداوند بخواهد از او حكمت طلب كرد تا بلكه بدین وسیله بتواند در میان قوم خویش داوری كند و خوب و بد را از هم تمییز دهد.

از آنجا كه سلیمان از خداوند طلب حكمت كرد و نه دولت یا طول عمر، خداوند نیز به او حكمت عطا كرد و او را در پادشاهی برتری داد.




به این گونه سلیمان خود را برای خداوند خالص گردانید و خداوند نیز از طریق او به بندگانش فیض بخشید. این فیض به صورت داوری به حق سلیمان نزد مردم بود. روزی چنین پیش آمد كه 2 زن برای دادخواهی و حكم كردن نزد سلیمان آمدند. آنها در یك خانه با هم زندگی می‌كردند و هر دو باردار بودند و به فاصله 3 روز از یكدیگر فارغ شدند. اما چندی بعد فرزند یكی از زنان از دنیا رفت و او ادعا كرد كودك زن دیگر فرزند اوست. آنها از سلیمان نبی خواستند بین آن دو داوری نماید. سلیمان(ع) نیز با برخورداری از حكمت دستور داد شمشیری بیاورند تا آن كودك را نصف كند و هر نصفه را به یكی از آنان بدهد. با این روش كسی كه مادر حقیقی پسر بود، حق خود را به زن دیگر بخشید و سلیمان دریافت كه او مادر حقیقی است.

ملکوت
2014_02_12, 09:19 AM
بنابراین فردی كه به او حكمت عطا می‌گردد، از این موهبت برخوردار می‌شود تا به همنوعان خود كمك كند. از قدیم الایام نیز در جامعه اشخاصی وجود داشتند كه به آنها حكیم می‌گفتند. آنها نیز قادر بودند بین خوب و بد تفاوت قائل شوند و آن دو را از یكدیگر تشخیص دهند. آنها امین مردم بودند و بین آنها داوری می‌كردند و مردم می‌توانستند در امور خود با آنها مشورت نمایند.

پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) نمونه‌ای بارز از اشخاصی هستند كه از فضیلت حكمت برخوردار و امین مردم بودند. پیامبر(ص) درباره حكمت فرموده است:


«سخن حكمت آمیز گمشده مومن است و هر كجا كه مومن آن را بیابد، بدان شایسته تر است.»





این جناب به قدری امین مردم بودند كه وقتی قبل از آوردن اسلام به كعبه قدم گذاردند، بزرگان قوم كه كسی را شایسته در جای خود قرار دادن حجرالاسود نمی‌دانستند، از ایشان خواستند تا حجرالاسود را در جای خود گذارند.

پیامبر(ص) نیز كه از بینش و حكمت برخوردار بودند. رضایت همه را جلب كردند. این درستی در تصمیم گیری فقط از عهده كسی بر می‌آید كه از فضیلت حكمت برخوردار باشد

ملکوت
2014_02_12, 09:19 AM
حكمت در اضطراب و نگرانی



داستانی كه در بالا درباره سلیمان نبی گفته شد، درباره حضرت علی(ع) و برای نشان دادن داوری صحیح او نیز بیان شده است.

این حضرت درباره حكمت فرموده‌اند:



«حكمت را فراگیر هر جا كه باشد، چرا كه حكمت در سینه منافق و دو رو نیز هست و در آنجا در اضطراب و نگرانی است تا بیرون آید و در سینه صاحب خود، فرد مومن جای گیرد.» و «حكمت، گمشده مومن است. پس آن را فرا گیر اگر چه از مردم دو رو باشد.»





فضیلت حكمت، موهبتی است كه خداوند آن را به كسانی عطا می‌كند كه بر نفس خود غالب آمده باشند. این فضیلت ممكن است در هر جایی و نزد هر كسی یافت شود. اهمیتی ندارد كه چه كسی گوینده سخن حكمت آمیز است بلكه آنچه مهم است دریافت و عمل به آن است. آن كسی درمی یابد چه سخنی حكمت آمیز و كدام داوری حكیمانه است كه برنفس خویش تسلط یافته باشد. فقط در این صورت است كه او حكمت را در هر كجا كه باشد می‌شناسد و آن را در می‌یابد و قادر خواهد بود به علم الهی كه پیشتر درباره سخن آن گفته شد دست یابد. چنین شخصی همواره در قرب الهی خواهد بود.

پژوهشکده امام باقر ع