PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سیره سیاسی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، شمیم رحمت



غلامرضا صالحی
2014_02_05, 09:53 AM
یکی از ویژگی های امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آن است که ایشان موفق می شوند قدرت سیاسی جهان را در دست بگیرند و حکومتی به پهنای تمام کره زمین تشکیل دهند. تحقّق این امر نیازمند اخلاقیات و روش های اجرایی خاص خود است که لاجرم باید از طریق کارگزاران سطوح بالای حکومتی به منصه ظهور برسد. بر این اساس امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در اولین گام، تلاش خواهند کرد افرادی را در مصدر امور قرار دهند که به لحاظ ویژگی های شخصی و مدیریتی، انسان هایی توانمند و خودساخته باشند و در اجرای تعهدات خویش دست از پا خطا نکنند، و در صورت خطا، مورد توبیخ و بازخواست قرار بگیرند. با چنین رویکردی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به همان اندازه که نسبت به مردم و مسکینان، دل رحم و مهربان است، بر مسئولان و کارگزاران حکومتی خود فوق العاده سخت گیر و حساس است:

المهدی جواد بالمال، رحیمٌ بالمساکین، شدیدٌ علی العمال؛(1) مهدی نسبت به مال و دارایی بخشنده، نسبت به ناتوانان و مستمندان بسیار مهربان و دل رحم و نسبت به مسئولان و کارگزاران دولت خود، بسیار سخت گیر خواهد بود.

امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام در حدیثی در این مورد می فرمایند:

ألا و فی غد ـ و سیأتی غد بما لاتعرفون ـ یأخذ الوالی من غیرها عمّالها علی مساوی أعمالها...؛(2) آگاه باشید که فردا روزی که او ظهور کند ـ فردایی که بر شما ناشناخته است ـ بر خلاف دیگر حاکمان، مسئولان و کارگزاران خود را به جرم کردار زشتشان کیفر خواهد داد و آنان را نسبت به سوء رفتارهایشان مورد بازخواست قرار می دهد.

البته ایشان خود پیش از همه و بیش از همه بر خود سخت می گیرند و علی رغم آنکه عموم مردم در سایه حکومت آن حضرت به رفاه و راحتی دست می یابند، همانند جدشان امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام به پوشاکی خشن و خوراکی نه چندان گوارا، اکتفا می کنند:

وما لباس القائم إلاّ الغلیظ و ماطعامه إلاّ الجشب؛(3) به خدا سوگند که لباس مهدی پوشاکی خشن و خوراک او غذایی سخت و بی خورش است.

امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام در حدیثی دیگر به بیان نوع روابط امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و کارگزارانش پرداخته و آن را یک عهد و پیمان دو جانبه ارزیابی نموده و فرموده اند: ایشان پس از آن که سه مرتبه کارگزارانش را می آزماید تا از میزان اطاعتشان آگاهی یابد، به مدینه می روند و به قبر جدّشان رسول خدا صلی الله علیه وآله ملحق می شوند، پس یاران آن حضرت هم به دنبال ایشان رهسپار مدینه می گردند، اما امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همین که حضورشان را در مدینه احساس می کنند، آهنگ مکه می نمایند و این کار را سه بار تکرار می کنند، سپس در میان صفا و مروه می ایستند و رو به آنان می گویند: من تصمیم بر هیچ کاری نمی گیرم، مگر آن که مطمئن شوم که شما این سی شرط را رعایت می کنید و از هیچ یک از آنها سرباز نمی زنید، و متقابلاً من نیز متعهد می شوم که نسبت به شما این شرایط را رعایت کنم. آنان می گویند بفرمایید و بگویید آنچه را می خواهید، همه را می پذیریم و از شما فرمانبرداری می کنیم، آن گاه امام ارواحنافداه شرایط بیعت خویش با آنان را به شرح زیر بیان می کنند:

از من رو مگردانید، دزدی و زنا نکنید، گِرد کارهای حرام و فساد و فحشا نگردید، احدی را به ناحق نکشید، طلا و نقره نیندوزید، گندم و جو احتکار نکنید، مسجدی را ویران نسازید، شهادت به ناحق ندهید، مؤمنی را خوار و بی مقدار ننمایید، ربا نخورید، در مقابل بلایا و مشکلات صبور باشید، هیچ فرد موحدی را لعنت نکنید، مسکرات نیاشامید، طلا و حریر و دیبا نپوشید، راه را بر کسی نبندید، راه را نا امن نکنید، خون حرامی را نریزید، به مسلمان نیرنگ و نارو نزنید، هیچ کافر و یا منافقی را مُثله نکنید، گِرد همجنس بازی نگرایید، لباس های ابریشمی نپوشید، و خاک را بالِشت خویش قرار دهید، زشتی های اخلاقی را ناخوش دارید، امر به معروف کرده و از منکر نهی نمایید.

در مقابل، من نیز پیمان می بندم که از غیر شما یار نگیرم، جز به مانند لباس و غذای شما نپوشم و نخورم، بر مرکبی همانند مرکب شما سوار شوم، در سفر و حضر همراه شما باشم، به اندک رضایت دهم، زمین را سرشار از عدل و داد سازم، آن سان که سرریز از ظلم و ستم گشته است، خدا را چنان عبادت کنم که شایسته اوست و به عهدی که با شما دارم وفا می کنم، و شما هم به عهد خود با من وفا کنید.

پس یاران آن حضرت می گویند باشد و با شما بیعت می کنیم که اینگونه باشیم، و به دنبال آن امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از تک تک آنان بیعت می گیرند.(4)

ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ
1. بشارة المصطفی، ص 207.
2. نهج البلاغه، خطبه 138.
3. الغیبة، نعمانی، ص 359؛ بحارالانوار، ج 52، ص 354.
4. عقد الدرر، ص 96، ط قاهره.