PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شناخت قرآن



گل مريم
2014_02_01, 11:35 PM
besm5


نام كتاب : آشنايى با قرآن
مركز تحقيقات انتشارات دانشگاه امام صادق عليه السلام


خلاصه كتاب آشنائى با قرآن ج 1و2


شناخت قرآن

شناخت قرآن ، براى هر فرد عالم به عنوان يك عالم و براى هر فرد مؤمن ، به عنوان يك مؤمن ، ضرورى است براى يك عالم انسان شناس و جامعه شناس ، از آن جهت ضرورى است كه اين كتاب در تكوين سرنوشت جوامع اسلامى و بلكه در تكوين سرنوشت بشريت مؤ ثر بوده است و از آن جا كه با توجه به تاريخ ، هيچ كتابى به اندازه قرآن بر جوامع بشرى و بر زندگى انسان ها تاءثير نگذاشته است ، قرآن خود به خود وارد حوزه بحث جامعه شناسى مى شود.

معناى اين سخن اين است كه تحقيق درباره جهان و بخصوص شناخت جوامع اسلامى در اين چهارده قرن ، بدون شناخت قرآن ميسر نيست .

ضرورت شناخت قرآن براى يك مؤمن مسلمان از آن جهت است كه منبع اصلى دين و ايمان و انديشه يك مسلمان و آن چه كه به زندگى او حرارت و معنى مى دهد، قرآن است .
قرآن مثل بعضى كتابهاى مذهبى نيست كه يك سلسله مسائل رمزى در مورد خدا و خلقت مطرح نموده و حداكثر يك سلسله اندرزهاى ساده اخلاقى هم ضميمه كرده باشد و بس ، به طورى كه مؤمنين ناچار باشند دستورها و انديشه ها را از منابع ديگر اخذ كنند.

قرآن اصول انديشه هايى را كه براى يك انسان با ايمان و صاحب عقيده لازم است و نيز اصول تربيت و اخلاق و نظامات اجتماعى و خانوادگى را بيان كرده و تنها تفسير و توضيح و احيانا اجتهاد و تطبيق اصول بر فروع را بر عهده سنت و يا اجتهاد، گذاشته است . استفاده از هر منبع ديگر، موقوف به شناخت قبلى قرآن است . قرآن معيار و مقياس سنجش همه منابع ديگر، از جمله حديث و سنت است .

رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه اطهار عليهم السلام مى فرمودند:
((احاديث ما را به قرآن عرضه بداريد، اگر بر قرآن منطبق نبود، بدانيد ساختگى و جعلى است )).(كل حديث لا يوافق كتاب الله فهو زخرف (كافى ، ج 1،ص 69).)

گل مريم
2014_02_01, 11:37 PM
اقسام شناخت قرآن

الف - شناخت سندى يا انتسابى :

در اين نوع شناخت ، مى خواهيم بدانيم كه انتساب كتاب مورد نظر به نويسنده آن تا چه اندازه قطعى است . اولين مرحله در شناخت يك كتاب ، اين است كه ببينيم آن چه در دست ماست ، از نظر اسناد به نويسنده اش ، چقدر اعتبار دارد. آيا اسناد آن درست است ، يا آن كه فقط درصدى از آن از نظر انتساب قابل تاييد است ؟ به علاوه به چه دليل مى توان بعضى را قطعا نفى و بعضى را قطعا اثبات و پاره اى را مشكوك تلقى كرد؟

قرآن از اين نوع شناخت بى نياز است و از اين نظر كتاب منحصر به فرد جهان قديم محسوب مى شود. در ميان كتاب هاى قديمى ، كتاب ديگرى نمى توان يافت كه پس از قرنها تا اين حدود بدون شبهه باقى مانده باشد. قرآن بر نسخه و نسخه شناسى پيشى گرفته و جاى كوچكترين ترديدى نيست كه آورنده همه اين آيات ، محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم است كه آن ها را به عنوان معجزه و كلام الهى آورده و كسى نمى تواند ادعا كند و يا احتمال بدهد كه نسخه ديگرى از قرآن وجود داشته و يا دارد.

هيچ مستشرقى نيز قرآن شناسى و مقايسه نسخه هاى قديمى را شروع نكرده ، چرا كه براى قرآن ، چنين نيازى نيست . قرآن گذشته از اين كه يك كتاب مقدس آسمانى بود، اساسى ترين برهان صدق دعوى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و بزرگترين معجزه او محسوب مى شد. به علاوه قرآن بر خلاف تورات ، به تدريج و در طول بيست و سه سال نازل شد و از همان آغاز نزول ، مسلمين آيات قرآن را فرا مى گرفتند و حفظ و ضبط مى كردند و چون آن را كلام خدا مى دانستند نه سخن بشر، برايشان مقدس بود و به خود اجازه تغيير كلمات و يا پس و پيش كردن آن را نمى دادند.

با توجه به آياتى نظير و لو تقول علينا بعض الاقاويل لاخذنا منه باليمين ثم لقطعنا منه الوتين ( اگر او سخنى دروغ بر ما مى بست ، ما با قدرت از او مى گرفتيم ، سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم .
(حاقه / 46 - 44)) و آيات ديگرى كه عظمت دروغ بستن بر خدا را آشكار مى كند، احدى اجازه دست بردن در آيات قرآن را به خود نمى داد.

از سوى ديگر جنبه ادبى و هنرى فوق العاده قوى قرآن ، كه از آن به فصاحت و بلاغت تعبير مى شود، باعث جلب توجه مردم و اهتمام به فراگيرى آن مى گرديد. همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم از همان روزهاى اول ، عده اى از نويسندگان را براى كتابت قرآن انتخاب كردند كه به ((كتاب وحى )) معروفند.

نگارش كلام خدا از همان آغاز از جمله علل قطعى حفظ و مصون ماندن آن از تحريف بود. به اين ترتيب قرآن قبل از آن كه تحريف در آن راه يابد، متواتر شد و به مرحله اى رسيد كه ديگر انكار و يا كم و زياد كردن حتى يك حرف از آن ، غير ممكن شد.

يادآورى يك نكته لازم است كه در اثر توسعه سريع قلمرو اسلام و دور بودن عامه مسلمين از مدينه كه مركز صحابه و حافظان قرآن بود، خطر تحريف عمدى يا اشتباهى نسخه هاى قرآنى در نقاط دورافتاده وجود داشت ، ولى هوشيارى مسلمين مانع اين كار شد و در همان نيم قرن اول با استفاده از صحابه و حافظان قرآن ، نسخه هاى تصديق شده از مدينه به اطراف فرستادند و جلو اشتباه كارى را مخصوصا از طرف يهود كه قهرمان چنين كارهايى به حساب مى آيند براى هميشه گرفتند.

گل مريم
2014_02_01, 11:38 PM
ب - شناخت تحليلى :

در اين مرحله ، تشخيص اين كه اين كتاب مشتمل بر چه مطالبى است و چه هدفى را تعقيب مى كند، مورد نظر است ، و در آن دو دسته سؤ ال مطرح است :

دسته اول پرسش ها مربوط مى شود به نگرش اين كتاب نسبت به جهان ، انسان ، حيات ، مرگ و... يا به عبارت جامع تر، به جهان بينى كتاب و به اصطلاح فلاسفه خودمان ، ((حكمت نظرى )) كه مى توان به ((ديد كتاب )) نيز تعبير كرد.

دسته اول سؤال ها در خصوص اين است كه كتاب چه طرحى براى آينده انسان دارد و انسان و جامعه را بر اساس چه الگويى مى خواهد بسازد، كه از اين الگو به ((پيام كتاب )) تعبير مى شود.

اين نوع شناخت ، مربوط به محتواست و درباره هر كتابى مى توان از اين منظر بحث كرد. ممكن است كتابى از ((ديد)) و ((پيام )) خالى باشد و يا تنها ((ديد)) داشته باشد و نه پيام و يا آن كه هر دو را دارا باشد.

در باب شناخت تحليلى قرآن ، چگونگى عرضه مطالب و نوع استدلال ها و سبك ارائه مطالب نيز مطرح است ؛ يعنى اين كه مثلا آيا ديدى فيلسوفانه و يا به اصطلاح امروز عالمانه دارد؟ آيا قضايا را عارفانه نگاه مى كند و يا آن كه سبك مخصوص به خود دارد؟

آيا چون قرآن نگهبان ايمان است و پيامش ايمانى است ، به عقل ، به چشم رقيب مى نگرد و مى كوشد جلوى تهاجم عقل را بگيرد و دست و پايش را ببندد و يا به عكس همواره به چشم يك حامى و مدافع به عقل مى نگرد و از نيروى آن استمداد مى كند؟ اين سؤ الات و نظاير آن كه در شناخت تحليلى طرح مى شود، ما را با ماهيت قرآنى آشنا مى سازد.

گل مريم
2014_02_01, 11:38 PM
ج - شناخت ريشه اى :

بعد از احراز استناد كتاب به نويسنده اش و تحليل و بررسى محتواى كتاب ، در مرحله سوم به اين مطلب پرداخته مى شود كه آيا مطالب و محتويات آن ، حاصل فكر و ابداع نويسنده آن است . يا آن كه از انديشه ديگران وام گرفته شده است . چنين شناختى فرع بر شناخت تحليلى است . پس از مطالعه تحليلى ، پاى مقايسه و شناخت تاريخى به ميان مى آيد.

براى شناخت ريشه اى مى بايد تمام محتويات قرآن را با تمام كتاب هاى ديگر موجود در آن زمان به خصوص كتابهاى مذهبى مقايسه كرد و در اين مقايسه تمام شرايط و امكانات از قبيل ميزان ارتباط شبه جزيره عربستان با ساير نقاط، تعداد افراد با سواد و... را در نظر گرفت و ارزيابى كرد كه آيا آن چه در قرآن هست در كتاب هاى ديگر يافت مى شود يا نه ؟ و اگر پيدا مى شود به چه نسبت هست ؟ و آيا نقل مطالب مشابه ، شكل اقتباس دارد، يا آن كه مستقل است و حتى نقش تصحيح اغلاط آن كتابها و روشن كردن تحريفات آن ها را ايفا مى كند؟

( آشنايى با قرآن ، ج 1 و 2، صص 8 - 9)