گل مريم
2014_01_30, 02:48 PM
besm16
واژه غيبت
برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني
هر كس به مجموعه هاى حديثى مراجعه كند در مى يابد كه شمار بسيارى از روايات و احاديثى كه پيرامون وجود گرانمايه حضرت مهدى عليه السلام است و از خورشيد جهان افـروز او نـويـد دارد، از غـيـبـت غـمـبـار او نيز خبر مى دهد و مساءله غيبت در اين روايات به روشنى آمده است .
غيبت را مى توان در اينجا به دو معنى تفسير كرد:
1ـ نـخـسـت بـديـن مـفـهـوم كـه آن حـضرت در درون جوامع بشرى زندگى نمى كند و در دسترس مردم نيست كه بسان ديگر انسانها عادى هر كس خواست او را ببيند و آشنا و بيگانه و دوست و دشمن او را ملاقات كنند.
2ـ دومين معناى غيبت اين است كه : حـضـرت مـهـدى عـليـه السـلام در مـيـان همين جامعه ها و همين انسانهاست ، اما به قدرت خدا، هـرگـاه اراده كـنـد از بـرابر ديدگان عايب مى گردد و ديدگان مردم با اينكه آن حضرت موجود و حاضر است او را نمى بينند همانگونه كه موجودات ديگرى چون فرشتگان ارواح و جنيان را با اينكه به نص قرآن شريف همه در ميان جامعه ها هستند و در اين جهان موجودند، اما نمى بينند.
البـتـه ، ارواح همانگونه كه نزد احضار كنندگان ارواح مشهور است تحت شرايط خاصى بـراى بـرخـى قـابـل رؤ يـت هـستند و فرشتگان نيز علاوه بر پيامبر(ص ) بر انسانهاى وارسـته و شايسته اى ظاهر گشته اند همانگونه كه به مادر گرامى حضرت عيسى عليه السلام و ((ساره )) همسر حضرت ابراهيم ، پديدار شدند و با آنان سخن گفتند.
در زمـان پـيـامـبـر گـرامـى (ص ) نيز فرشته امين وحى به صورت يكى از ياران پيامبر ((دحيه كلبى )) پديدار مى شد و با پيامبر خدا(ص ) به گفت و شنود مى نشست . مردم او را مى ديدند و مى پنداشتند كه دحيه كلبى است .
در روز جـنـگ بـدر نـيـز فـرشـتـگـان فوج فوج در برابر چشمان نگران مسلمانان و كفار مغرور و حق ستيز آشكار گشتند كه قرآن از آن گزارش مى كند.
بـا ايـن بـيـان ، مـمـكـن اسـت پـديـده هـايى در جهان باشند كه جز در شرايط خاصى ديده نشوند.
واژه غيبت
برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني
هر كس به مجموعه هاى حديثى مراجعه كند در مى يابد كه شمار بسيارى از روايات و احاديثى كه پيرامون وجود گرانمايه حضرت مهدى عليه السلام است و از خورشيد جهان افـروز او نـويـد دارد، از غـيـبـت غـمـبـار او نيز خبر مى دهد و مساءله غيبت در اين روايات به روشنى آمده است .
غيبت را مى توان در اينجا به دو معنى تفسير كرد:
1ـ نـخـسـت بـديـن مـفـهـوم كـه آن حـضرت در درون جوامع بشرى زندگى نمى كند و در دسترس مردم نيست كه بسان ديگر انسانها عادى هر كس خواست او را ببيند و آشنا و بيگانه و دوست و دشمن او را ملاقات كنند.
2ـ دومين معناى غيبت اين است كه : حـضـرت مـهـدى عـليـه السـلام در مـيـان همين جامعه ها و همين انسانهاست ، اما به قدرت خدا، هـرگـاه اراده كـنـد از بـرابر ديدگان عايب مى گردد و ديدگان مردم با اينكه آن حضرت موجود و حاضر است او را نمى بينند همانگونه كه موجودات ديگرى چون فرشتگان ارواح و جنيان را با اينكه به نص قرآن شريف همه در ميان جامعه ها هستند و در اين جهان موجودند، اما نمى بينند.
البـتـه ، ارواح همانگونه كه نزد احضار كنندگان ارواح مشهور است تحت شرايط خاصى بـراى بـرخـى قـابـل رؤ يـت هـستند و فرشتگان نيز علاوه بر پيامبر(ص ) بر انسانهاى وارسـته و شايسته اى ظاهر گشته اند همانگونه كه به مادر گرامى حضرت عيسى عليه السلام و ((ساره )) همسر حضرت ابراهيم ، پديدار شدند و با آنان سخن گفتند.
در زمـان پـيـامـبـر گـرامـى (ص ) نيز فرشته امين وحى به صورت يكى از ياران پيامبر ((دحيه كلبى )) پديدار مى شد و با پيامبر خدا(ص ) به گفت و شنود مى نشست . مردم او را مى ديدند و مى پنداشتند كه دحيه كلبى است .
در روز جـنـگ بـدر نـيـز فـرشـتـگـان فوج فوج در برابر چشمان نگران مسلمانان و كفار مغرور و حق ستيز آشكار گشتند كه قرآن از آن گزارش مى كند.
بـا ايـن بـيـان ، مـمـكـن اسـت پـديـده هـايى در جهان باشند كه جز در شرايط خاصى ديده نشوند.