PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مرگ از زبان حضرت علی2



یا علی ابن الحسین
2014_01_21, 07:07 AM
بیم مرگ
ترس از مرگ علل و جهات مختلفی دارد كه به مواردی از آن‏ها اشاره می‏كنیم:

● علل ترس از مرگ

۱ـ عشق به زندگی
علی علیه‏السلام می‏فرماید:
«و اعلموا أنَّه لیس من شی‏ء الاّ و یكاد صاحبه یشبع منه و یملُّه الاَّ الحیاهٔ فانَّه لا یجد فی الموت راحهٔ؛ توجّه كنید كه انسان سرانجام همه لذّت‏های دنیا سیر می‏شود، جز لذّت زندگی؛ برای این كه هیچ كس در مرگ آسایش نمی‏بیند.»
چنان كه گفتیم حتّی عرفا و اولیای الهی این نكته را قبول دارند كه نظام ادراكی یعنی هوش و حواسّ ما بر محور حیات دنیوی تنظیم شده‏اند، بنابراین تا از هوش و حواسّ بهره مندیم، حیات دنیوی و لذایذ آن ارج و منزلت خود را از دست نمی‏دهد. یك انسان متعادل زندگی را دوست می‏دارد، جهان و زیبائی‏های آن را دوست می‏دارد و آرزو می‏كند كه بتواند برای همیشه زنده بماند.
انسان در دشوارترین شرایط هم دل از زندگی برنمی‏كند و معذور هم هست برای این كه عشق به زندگی یك عشق غریزی و نهادی است.
انسان زندگی را حتّی در شرایط تلخ و ناگوار هم بر مرگ و تلخی‏های آن ترجیح می‏دهد.

۲ـ دست نیافتن به آرزوها و اهداف
امام علی علیه‏السلام مرگ را عامل دست‏نیافتن آدمی به آرزوها و اهداف خویش می‏داند و می‏فرماید:
«فانّ الموت... مباعد طیّا مرگ میان شما و هدفهایتان فاصله می‏شود.»
بنابر تحقیقات آماری برخی از محققان غرب، بسیاری از افراد مورد سؤال، دلیل خود را برای گریز از مرگ، در این نكته دانسته‏اند كه مرگ مانع تحقق هدف‏ها است برای عدّه‏ای شماره سال‏های عمر مهمّ نیست، بلكه این مهم است كه انسان به كدام هدف دست یافته است؟ به دانشمندی گفتند: تا كی می‏خواهی زنده بمانی؟ گفت: آن قدر كه بتوانم نوشتن این دو كتاب را كه در دست دارم به پایان برسانم.

۳ـ كیفیت مرگ
یكی دیگر از عوامل ترس از مرگ، نگرانی و ترس از چگونگی مرگ است. این چگونگی گاهی به خود مرگ مربوط است و گاهی به شرایط و موقعیت مرگ.


الف ـ ترس از چگونگی خود مرگ
چنان كه گذشت، هیچ انسانی، مرگ را نیازموده است. بنابراین طبیعی است كه انسان نگران چگونگی مرگ و جان دادن باشد. چون نمی‏داند كه جان دادن چیست و جدائی جان از جسم چگونه است، مرگ با همه هیبت و سطوتش می‏آید و ما چیزی از آن نمی‏دانیم جز آن كه:
«میهمانی است ناخوانده و ناخوشایند! هماوردی شكست ناپذیر كه می‏كشد و قصاص نمی‏شود! دامش را همه جا گسترده، با لشكر درد و رنج محاصره مان كرده، از هر سو هدف تیر و نیزه مان قرار می‏دهد. كابوس مرگ، با قدرت تمام، به حریم هستی انسان تجاوز كرده. بی آن كه ضربتش خطا كند در هاله‏ای از ابهام و تیرگی و با لشكری از بیماری‏ها و دردهای جانكاه، و با انبوهی از مشكلات سایه سنگین خود را گسترده، طعم تلخش را می‏چشاند.»

ب ـ ترس از شرایط و موقعیت مرگ
انسان گاهی علاوه بر خود مرگ، از شرایط خاصّ مرگ نیز نگران می‏شود، مانند مرگ تصادفی و نابهنگام، مرگ با بی ‏ایمانی، مرگ در بستر نه در میدان جهاد، مرگ پس از بیماری طولانی، كشته شدن به دست دیگران، مرگ در غربت و تنهایی و امثال این‏ها.

امام علی علیه‏السلام :

«انَّ اكرم الموت القتل. والذّی نفس ابن ابیطالب بیده، لألف ضربهٔ بالسَّیف أهون علیَّ من میتهٔ علی الفراش فی غیر طاعهٔ اللّه‏؛ همانا گرامی‏ترین مرگها كشته شدن در راه خداست. بدان كس كه جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار مرتبه ضربت شمشیر خوردن بر من آسانتر است، تا در بستر مردن نه در طاعت خدا.»

۴ـ حوادث پس از مرگ
یكی دیگر از عوامل نگرانی و ترس و اضطراب مردم نسبت به مرگ، نگرانی از حوادث پس از مرگ است. قسمتی از این حوادث مربوط، به این دنیاست از قبیل: بی‏سرپرست ماندن كودكان، ازدواج همسران، تقسیم و تصرّف اموال، كامیابی دشمنان، فروپاشی تن و... و قسمتی مربوط به آن دنیاست از قبیل: عذاب قبر و مشكلات حساب و كتاب اخروی.

ابن‏ سینا عوامل و اسباب ترس از مرگ را از دیدگاه اشخاص مختلف به شرح زیر مطرح می‏كند:
الف ـ عده ‏ای از مجهول و مرموز بودن مرگ می‏ترسند.
ب ـ گروهی از معلوم نبودن سرنوشت انسان پس از متلاشی شدن بدن بیمناكند.
ج ـ و بعضی‏ها از نابودی مطلق جسم و روح می‏ترسند.
د ـ و برخی از درد و رنج جان دادن نگرانند.
ه·· ـ و جمعی از عذاب بعد از مرگ می‏ترسند.
و ـ و گروهی از جدایی از مال و جاه و لذایذ و خوشی‏های زندگی بیمناكند.

۵. نگرانی از نقص و كمبود عمل.
انسان‏های با ایمان در هر شرایطی كه باشند اعمال خود را ناچیز دیده و از این بابت نگرانند.امام علی علیه‏السلام می‏فرماید:
«ینبغی للعاقل ان یعمل للمعاد و یستكثر من الزّاد قبل زهوق نفسه و حلول رمسه»
همین افزودن بر زاد و توشه همیشه مورد تأكید انبیا و اولیا بوده است و توشه را هر چه زیادتر هم باشد نسبت به طولانی بودن راه ناچیز شمرده‏اند.
امام علی علیه‏السلام می‏فرمایند:
«آگاه باش كه راهی سخت و دراز در پیش داری كه توفیق شما در پیمودن این راه در گرو آن است كه به شایستگی بكوشی و تا می‏توانی توشه برگیری و بار گناه خود را سبك گردانی كه سنگینی آن در این راه دشوار، رنج آور است. پیشاپیش تا می‏توانی به آن سرای توشه بفرست. مستمندان را یاری رسان تا بدین وسیله توشه‏ای بر دوش آنان بگذاری كه روز قیامت به تو باز گردانند تا می‏توانی انفاق كن و برگ عیشی به گور خویش بفرست. اگر از تو وام خواهند غنیمت بشمار كه اگر به وامی دست كسی را بگیری در روزهای سخت آن دنیا، دست تو را بگیرند. بدان كه در پیش روی تو گردنه‏های صعب العبور وجود دارد كه تا می‏توانی باید سبك بار بوده و توشه راه داشته باشی.»

6. كثرت گناه
یكی دیگر از عوامل نگرانی مؤمنان از مرگ زیادی گناهان است.
حضرت علی علیه‏السلام می‏فرمایند:
«چنان مباش كه به خاطر گناهان زیاد خود مرگ را ناخوش داری.»
بنابراین اگر گناهكار نباشی باید همانند مولا از مرگ باك نداشته باشی كه تو به سوی آن بروی یا او به سوی تو گام بردارد.

7. بیم از مرگ بی‏فضیلت
اگر چه همه اقسام مرگ، مرگ اند؛ امّا به لحاظ فضیلت مرگ با مرگ دیگر تفاوتی دارد از زمین تا آسمان.
علی علیه‏السلام ، آرزومند شهادت بود و مرگ در بستر را دوست نمی‏داشت.
او در این باره می‏گوید:
«مرگ چنان با سرعت و جدّیت در تعقیب ماست كه چه ایستادگی كنیم و چه بگریزیم، بر ما دست خواهد یافت. با ارج‏ترین مرگ‏ها نزد من، كشته شدن با شمشیر(شهادت) است.سوگند به خداوندی كه جان فرزند ابوطالب در دست اوست، اگر هزار شمشیر بر سرم بخورد، برایم آسان‏تر از آن است كه در بستر بمیرم و نه در راه فرمان خدا.»
البتّه برای مردم عادی، مرگ در وطن مألوف، خانه شخصی، در بستر و میان فرزندان و خویشاوندان مطلوب است؛ امّا مرگ در میدان و شهادت در راه خدا چیز دیگری است.

8. بیم از مرگ پیش از توبه
امام علی علیه‏السلام می‏فرمایند:
«مسوِّف نفسه بالتَّوبهٔ من هجوم الاجل علی اعظم الخطر»
از آنجا كه انسان مدام در معرض خطا و گناه است، خدای مهربان براساس همین طبیعت غیر معصوم انسان، برای جبران وی، همیشه توبه و عذر او را پذیرفته، بر گناهانش قلم عفو می‏كشد.
علی علیه‏السلام می‏فرماید:
«حاصل توبه، جبران گستاخی‏های نفس است.»
امّا انسان به اقتضای هوا و هوس، از این فرصت هم، غالبا بد بهره ‏برداری می‏كند. بدین سان كه او باز بودن در توبه را دست‏ آویز ادامه اعمال خلاف خود قرار داده، به امید توبه، در ارتكاب گناه گستاخ و بی پروا می‏گردد. امّا در عمل، گناه نقد شده و توبه نسیه می‏گردد.
علی علیه‏السلام در این باره می‏فرمایند:
«اگر پای لذت و شهوتی در میان باشد، به گناه شتافته و در توبه درنگ می‏ورزند.»
چنین انسانهایی غالبا هم قصد توبه دارند، امّا به پیروی از هوس آن را به تأخیر می‏اندازند. گاه به توبه موفق می‏شوند و گاهی هم به وسیله مرگ غافلگیر شده، پیش از آن كه توفیق توبه و جبران نواقص خود را داشته باشند، از دنیا می‏روند.
در اینجا نكته حسّاسی هست كه نباید از آن غفلت كرد و آن اینكه مرگ نقطه پایان خطوط دفتر شخصیت انسان است. امام علی علیه‏السلام پس از بحثی در اقسام ایمان و تقسیم ایمان بر دو قسم پایدار و ناپایدار، می‏فرماید كه:
«اگر از كسی بدتان آمد و خواستید كه او را از دایره دلبستگی‏های ایمانی خود بیرون كنید، تا فرا رسیدن مرگش درنگ كنید! و چون بر حالتی كه بود بمیرد دیگر وقت آن است كه بیزاری جوئید.»

9. ترس از مرگ در كفر و گمراهی
خداوند متعال در قرآن می‏فرماید:
«اتَّقُو اللّه‏ حق تقاته ولاتموتنّ إلا وأنتم مسلمون.» آل عمران / ۱۰۳
علی علیه‏السلام در خطبه‏ای پس از بحث ظریف و دقیقی درباره توحید و تقوا و پس از یك ارزیابی مفصّل از دنیا و آخرت، سرانجام سخنش را با این آیه پایان می‏بخشد كه:
«از خدا چنانكه شایسته است، پروا كنید و بكوشید كه جز بر مسلمانی نمیرید.»
بدون تردید از همه بدتر مرگ در حال كفر و گمراهی است. علی علیه‏السلام با بیانی لبریز از احساس درد از مردمی كه به چنین سرنوشتی گرفتارند می‏نالد.
او درباره مردم دوران جاهلیّت می‏گوید كه:
«هیچ حریمی را حرمت نمی ‏نهادند فرزانگان را در میانشان ارج و منزلتی نبود. به دور از نظام دینی زندگی كرده و در حال كفر جان می‏سپردند.»

zahra46
2014_01_28, 02:53 PM
سپاس...4gol....